بیابان ، خشکی ، شن های روان ، گرمای سوزان آفتاب و ریگ زارها اول چیزی است که با نام یزد در ذهن افراد ناآشنا با این دیار نقش می بندد لیکن با آمدن به این سرزمین کهن و نظاره صفات برجسته ، تحرک و تلاش این تصورات مبهم و پراکنده به تصویری روشن و زیبا مبدل می شود که هر انسانی را به حیرت وا می دارد ، دیار یزد که به الگوی کهن همزیستی انسان با کویر شهره است بتدریج و در طی سالیان متمادی به یکی از بزرگترین کانون های اجتماعی و اقتصادی در حاشیه کویر مرکزی ایران مبدل شده است که بی تردید اهمیت و نقش عرصه های منابع طبیعی بعنوان بستر این توسعه و زمینه ساز آبادانی و پیشرفت یکی ازدلایل عمده آن به شمار می رود.
عرصه های منابع طبیعی استان یزد قریب به 5/12 میلیون هکتار وسعت دارند که بیش از 90 درصد مساحت آنرا شامل می شود ، سیمای منابع طبیعی این استان شامل بیش از 4/6 میلیون هکتار بیابان ، ماسه زار و کویر ، 5/5 میلیون هکتار مراتع با درجات مختلف پوشش گیاهی و تقریبا 426 هزارهکتار جنگل های طبیعی و دست کاشت می باشد .
این عرصه ها به واقع بضاعت طبیعی سرزمینی هستند که در شرایط اقلیمی سخت و دشوار هر یک به فراخور حال خود سهمی در شکل گیری حیات و گاه تهدید آن ایفا می نمایند ، چنین است که هرگاه منابع طبیعی تجدید شونده اعم از جنگل ، مرتع و بیشه های طبیعی سیر قهقرائی بخود بگیرند و مبدل به بیابان و دشت های برهنه و فقیر شوند و یا آسمان از نثار قطره ای باران دریغ نماید آنگاه قهر طبیعت چهره می نماید و زندگی و پویائی را تهدید می کند ، این است که ارزش عرصه های منابع طبیعی و تلاش برای حفظ ، احیاء و توسعه آن از اهمیت ویژه ای در این محیط شکننده برخوردار است و به آگاهی و شناخت این عرصه ها و نقش آن در توسعه پایدار و همه جانبه نیاز دارد .
بر اساس اسناد و شواهد تاریخی چنین به نظر می آید که استان یزد در گذشته ای نه چندان دور دارای پوشش گیاهی
غنی تری نسبت به وضع موجود بوده است .
این پوشش گیاهی به مرور زمان و در اثر عواملی که به آن خواهیم پرداخت کاهش یافته است .
در حال حاضر به لحاظ نوع پوشش گیاهی موجود در استان وضعیت متنوعی وجود دارد .
در دشت های پست و کم ارتفاع با برخورداری از اقلیم گرم و خشک و محدودیت های طبیعی فراوان گیاهان عمدتا شود پسند و بوته ای بوده و شامل گونه هائی نظیر انواع شور ، اشنان ، تاغ ، گز و اسکمبیل می باشد که دراراضی نسبتا وسیعی از دشت یزد - اردکان و شهرستان های بیابانی نظیر بافق ، ابرکوه ، طبس و صدوق دیده می شوند ، در شرایط مساعد تر ، تنوع گیاهی زیادتر شده و انواع گیاهان مثل درمنه ، قیچ ، پرند ، ریش بز و کاهوی وحشی وجود دارد که بخش عظیمی از مراتع نسبتا مرغوب استان در شهرستان های خاتم ، مهریز ، تفت و بافق در زمره این دسته اند ، در سایر مراتع مرغوب شاهد رویش گیاهان با ارزشی نظیر چوبک ، گون و کلاه میرحسین هستیم که از گونه های شاخص مراتع استان به شمار می رود بعضی از این گونه ها مثل انغوزه ، گون و وشاء جزء گیاهان دارویی و صنعتی محسوب شده و از ارزش بالائی برخوردارند با توجه به وضعیت مساعد آب و هوائی در برخی نقاط پاره ای از جوامع جنگلی محدود اما با ارزش استان شکل می گیرد ، عمده ترین این مناطق شامل جنگل های بادام و بنه در شهرستان خاتم ، جنگل های بادامشک و سنو در طبس و ارس در منطقه باجگان بافق می باشد .
هر چند نقش اقتصادی این جنگل ها چندان حائز اهمیت نیست لیکن ارزش همین مقدار جنگل پراکنده به منظور تعدیل آب و هوا ، جلوگیری از فرسایش خاک ، کنترل آب های سطحی و تغذیه آب های زیر زمینی و همچنین ارزش تفرجگاهی آن بسیار حائز اهمیت است .
در بهار و به هنگام سرسبزی و رونق مراتع و جنگل ها جلوه هائی تماشایی از طبیعت در کویر سوزان به نمایش گزارده می شود ، رویش گل های وحشی ، گیاهان علفی و چمنی که عمری به کوتاهی بهار دارند در کنار درختان دیرپا چشم اندازی بدیعی را بوجود می آورد که طبیعت دوستان ، گردشگران و اقشار مختلف مردم را به سوی خود جذب می نماید.
در کنار ارزش تفرجگاهی پوشش گیاهی می توان به سایر نقش های اساسی جنگلها و مراتع شامل حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش آن ، تامین مواد غذائی دام وابسته به مرتع ، تولید محصولات فرعی داروئی و صنعتی ، جلوگیری از بروز سیل های مخرب و حفظ محیط زیست و حیات جانوری اشاره کرد .
ارزش یک بوته کوچک بواسطه نقشی که درحفظ و تولید خاک ، کنترل آب های سطحی و تغذیه آب های زیر زمینی دارد چیزی است که نبایستی به آن به دیده حقارت نگریست ، نزولات آسمانی در مناطق فاقد گیاه در روی زمین به صورت هرز آب های سیل آسا جاری می شوند و چون مقاومتی در برابر خود نمی بینند ذرات ریز و درشت خاک را به صورت فرسایش با خود جابجا می کنند ، د رحالیکه در مناطق دارای پوشش گیاهی به هنگام بارندگی قطرات باران بواسطه برخورد با شاخ و برگ گیاهان به قطرات ریز تر مبدل شده و به آهستگی روی خاک می رسند ، از سوی دیگر بقایای گیاهی موجود در بستر مراتع همچون اسفنج آب حاصل از بارندگی را در خود جذب نموده که مقادیر زیادی از آن به سفره های آبهای زیر زمینی می پیوندد و این آبی است که بعنوان سرمایه ای گرانبها در مناطق خشک و نیمه خشک موجب رونق و آبادانی و رواج زندگی است .
بهره برداری عاقلانه و درحد توان طبیعت زیانی برای پوشش گیاهی ندارد اما اگر بهره برداری بیش از حد و خارج از معیارهای علمی باشد به مرتع و خاک لطمه می زند که این زیان ها به ضرر خود بهره برداران و دامداران نیز می باشد .
در حال حاضر مراتع استان عمدتا مورد استفاده به منظور چرای دام قرار می گیرد بر اساس آخرین آمارها در حال حاضر بالغ بر یک میلیون و 400 هزار واحد دامی در طول سال از مراتع استفاده می نمایند و زندگی اجتماعی و اقتصادی بیش از دو هزار و 500 خانوار در استان یزد به نوعی با پوشش گیاهی ، مراتع و جنگل ها گره خورده است ، ازین رو اجرای برنامه ها و طرح های مختلف ضمن حفاظت و افزایش پوشش گیاهی در نهایت تضمین کننده تداوم حیات انسانی نسل حاضر و آینده خواهدبود .
این برنامه ها شامل اجرای طرح های منطقه ای و استانی تعادل دام و مرتع ، برنامه های مدیریت بهره برداری مراتع و روش های اصلاح و احیا و توسعه پوشش گیاهی و همچنین طرح شناسائی و مدیریت منابع جنگلی می باشد که به حفظ و بهره برداری پایدار از عرصه های منابع طبیعی منجر می شود .
حکایت آب و خاک و پوشش گیاهی به اینجا ختم نمی شود ، شرایط اقلیمی استان یزد به گونه ای رقم خورده که بخش اعظمی از آن در زمره مناطق خشک و فرا خشک قرار گرفته است ، بیابان و ماسه زارها بیش از 4/6 میلیون هکتار از وسعت عرصه های منابع طبیعی استان را بخود اختصاص داده است ، آثار و شواهد تاریخی نشان می دهد ه مردم این استان از دیر باز بازیست بوم بیابان آشنا بوده و از طریق اتخاذ روش های پایدار برای بهره برداری از منابع در دسترس خود شامل آب ، خاک ، پوشش گیاهی به نوعی از همزیستی با بیابان دست یافته اند ، بعنوان مثال می توان از ابداع شیوه های معماری مناطق مسکونی و شهرها برای گریز از آفتاب سوزان تابستان و سرمای سخت زمستان و همچنین پدیده حفر قنات در جهت دستیابی و هدایت آب از جمله این روش ها نام برد.
به طور کلی بیابان به مناطقی گفته می شود که شرایط آب و هوائی برای گیاه و جاندار سخت و طاقت فرساست در چنین مناطقی معمولا فرسایش بوسیله باد زیاد است و باعث خسارات هنگفتی به مزارع ، راههای ارتباطی ، تاسیسات صنعتی و اقتصادی و مناطق مسکونی می شود ، در بیابان تپه های ماسه ای به طور معمول بدون پوشش گیاهی هستند.
این تپه ها با وزش باد جابجا می شوند و به صورت توده های عظیمی از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می شوند.
یزد بر اساس وسعت اراضی بیابانی دومین استان بیابانی کشور بعد از خراسان است و 19 درصد از اراضی بیابانی کشور را در خود جای داده است .
عمده ترین شهرستان های بیابانی استان شامل طبس ، بافق ، ابرکوه ، خاتم ، میبد ، اردکان و صدوق می باشد .
طی دهه های اخیر روند رو به رشد جمعیت و تغییر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی درکنار بهره برداری بی رویه از منابع طبیعی باعث برهم خوردن تعادل طبیعی بین انسان و محیط گردیده که پیامد آن گسترش بیابان و زوال تدریجی منابع پایه و در نهایت ایجاد تغییرات در روابط اجتماعی و بنیانهای مالی اقتصادی بوده است این روند به اصطلاح پدیده بیابان زائی نام دارد.
بیابان زائی علت ها و عوامل گوناگونی دارد که در دو دسته عوامل طبیعی و انسانی قرار می گیرند ، میزان بارش اندک سالانه ، اختلاف شدید درجه حرارت در مناطق مختلف ، وزش بادهای شدید و حرکت ماسه های روان در زمره علل طبیعی بیابانی شدن قرار دارند با این وجود نقش انسان در افزایش بیابان ها از همه بیشتر است ، انسان با فعالیت های نادرست خود پوشش گیاهی را از بین می برد در نتیجه خاک بدون پوشش گیاهی در معرض فرسایش قرار می گیرد، هر ساله مقادیری از بوته های اطراف محل سکونت روستائیان بواسطه کمبود و یا عدم وجود سایر مواد سوختنی مثل نفت و گاز کنده می شد و به مصارف مختلف روزانه می رسید و با این کار زمین های زیادی را به مناطق خشک و شن زار تبدیل می گشت.
چرای بیش از حد دام و از بین رفتن کامل پوشش گیاهی نیز یکی از شیوه های از بین رفتن پوشش گیاهی خاک است که در نتیجه آن باعث می شود تا اراضی در معرض شدید فرسایش قرار گیرد.
پیامدهای بیابان زائی بیش از همه متوجه خود ساکنان مناطق بیابانی خواهد شد ، با از بین رفتن پوشش گیاهی فرسایش بادی شروع می شود و این امر خاک حاصلخیز که عناصر مورد نیاز گیاهان را در خود جای داده است از بین می برد ، بالطبع مردم ازین مناطق مهاجرت می کنند زیرا دیگر نه آب و نه غذا خواهند داشت .
زمین های کشاورزی به اراضی بایر و لم یزرع تبدیل می شود و برکت و حیات را با خود می برد و چنین است که تمدن اجتماعی بواسطه غفلت آدمی به ورطه نابودی می افتد .
از سوی دیگر با از بین رفتن کامل پوشش گیاهی و با تابش آفتاب بر خاک این گونه زمین ها لایه های غیر قابل نفوذ در روی خاک بوجود می آید و نفوذ پذیری خاک کاهش می یابد .
در نتیجه آب ناشی از باران های فصلی در آن نفوذ نخواهد کرد به این ترتیب سطح آب سفره های زیر زمینی پائین رفته و چاهها و قنات ها و چشمه ها خشک می شود .
افزایش آلودگی هوا بر اثر حرکت ماسه های روان از دیگر اثرات پدیده بیابان زائی است ، در این حالت هوا همواره به علت وجود ذرات ریز معلق خاک آلوده است ، این ذرات از اراضی حساس به فرسایش بادی کنده شده و کیلومترها مسافت را طی می کنند و در قالب طوفان شن که در استان یزد به طوفان سیاه موسومند بر سر شهرها و روستاها می ریزند ، در شهر یزد و بر اساس آخرین بررسی های انجام شده میزان ذرات ریز معلق در هوا هفت برابر میزان استاندارد است و این مساله علاوه بر پیامدهای زیانبار اقتصادی منجر به شیوع امراض مختلف ریوی و تنفسی می شود.
هجوم تپه های ماسه ای و حرکت ریگ های روان بواسطه وزش بادهای شدید منجر به مدفون شدن باغات ، مزارع ، خطوط راه آهن ، جاده های ارتباطی و ایجاد اخلال در تاسیسات صنعتی و نظامی می شود که تمام اینها به معنای لطمه زدن به توسعه و روند پیشرفت است .
از بین رفتن اقتصاد منطقه و کشور بواسطه فقدان امنیت سرمایه گذاری ، تهدید مداوم سکونتگاهها و مراکز اقتصادی و بروز مشکلات اجتماعی از دیگر آثار بیابان زائی و حرکت شن های روان خواهد بود.
واقعیت این است برای استان یزد که یکی از بزرگترین کانون های جمعیتی و اقتصادی در کناره کویر مرکزی ایران به شمار می رود توجه به مقوله بیابان و بیابان زدائی نقش محوری در هر گونه توسعه دراز مدت دارد که می بایستی بعنوان یکی از اولویت های اجرائی پیگیری شود.
بی توجهی به حرکت ماسه های روان بحران می آفریند و تداوم سکونت را با خطر مواجه می سازد .
به طور کلی به مجموعه فعالیت هائی که سبب توقف یا کاهش بیابان زائی می شود یا در جهت احیای اراضی بیابانی باشد بیابان زدائی می گویند .
احیای پوشش گیاهی در مناطق بیابانی یکی از راههای مبارزه با بیابان زدائی است .
این کار از طریق نهال کاری با گونه های مقاوم صورت می گیرد، اجرای طرحهای بیابان زدائی طی چند دهه در استان یزد تاثیر قابل ملاحظه ای در احیای اراضی بیابانی و تثبیت شن های روان داشته است .
هر نهال کوچکی که در بیابان کاشته می شود جوانه ای از امید به زندگی و تداوم آنرا در دل زنده می کند ، سایه پر برکت هر درخت کویری نماد شروع دوباره است ، در مناطق بیابانی سرنوشت انسان و طبیعت به گونه ای دیگر رقم خورده است ، این دو به هم وابسته اند و احیای یکی به منزله حیات دیگری است ، شور زندگی ، عشق و امید در مردم هر لحظه می روید و هر دم نوبه نو می شود اینجاست که طبیعت و همه میراثی که برای ما بجا نهاده است با تمام زیبائی ها ، جلوه ها و ارزش های بی پایانش ، در جنگل ها ، مراتع و بیشه های طبیعی و چه در دشت های برهنه و اراضی بیابانی منشاء خیرو برکت و آبادانی خواهد بود.