سطح مراتع کشور ۹۰ میلیون هکتار است که طى برنامه پنج ساله سوم، مدیریت و کنترل مراتع بااجراى برنامه ها و شیوه هاى مشخصى دنبال شده است.
وى اجراى طرح تعادل دام و مرتع و طرح بهبود و اصلاح مراتع را از جمله این برنامه ها ذکر کرد.
وى رفع چالش بین تولید گوشت قرمز به عنوان یک نیاز اولیه و تخریب مراتع را نیازمند برنامه ریزى مناسب دانست و افزود: اجراى طرح تعادل دام و مرتع طى دو سال قبل در رفع این مشکل موثر بوده است.
وى گرایش به سوى افزایش پرواربندى و دامدارى سنگین را از راهکارهاى مناسب در حفظ مراتع و کاهش فشار دام سبک در مراتع ذکر کرد و گفت: ۲۵ درصد ارزش مراتع کشور مربوط به بهره بردارى از علوفه است.
وى افزود: ۷۵ درصد ارزش مراتع به خاطر حفظ خاک، تولید آب و حفظ ذخایر ژنتیکى مى باشد.
جنگلها، سرمایههای ملی هر کشور محسوب میشوند که حفاظت و استفاده صحیح از آنها، علاوه بر ثروتآفرینی، بقای محیطزیست را نیز تضمین مینماید.
در مطلب زیر، راهکارهای بیوتکنولوژی جهت حفظ و استفاده مناسب از این سرمایههای ملی، ذکر گردیده است:
حدود 30 درصد از سطح کره زمین بهوسیله جنگلها پوشیده شده است که 25 درصد از آن در قاره اروپا و فدراسیون روسیه و بقیه در سایر نقاط جهان قرار دارند (کل مساحت جنگلهای دنیا تقریبا 9/3 میلیارد هکتار است).
جنگلها و مراتع از حیث تأمین مواد غذایی جامعه، مصنوعات چوبی، محصولات کاغذی، تأمین تعداد زیادی از مایحتاج عمومی جامعه، جلوگیری از فرسایش و از بین رفتن خاک و حفظ آب و نزولات آسمانی، نقش مهمی را در اکوسیستمهای طبیعی ایفا مینمایند.
بنابراین تلاش برای جلوگیری از نابودی این منابع برای حفظ حیات انسان و همچنین کسب درآمد از این منابع طبیعی، از اهمیت حیاتی برخوردار است.
بهکارگیری بیوتکنولوژی جهت حفظ و استفاده بهینه از جنگلها
بهطور کلی، بیوتکنولوژی از طرق زیر میتواند در زمینه حفظ و بهرهبرداری بهینه از جنگلها و مراتع مفید واقع شود:
با استفاده از روشهای کشت بافت میتوان گونههای درختان جنگلی در معرض انقراض را که در شرایط طبیعی قادر به تکثیر نیستند، از نابودی نجات داد.
برای حفظ این گونهها، بیوتکنولوژی با هدف تکثیر انبوه در شرایط کنترل شده آزمایشگاه و سپس کشت آنها در عرصههای طبیعی، نقش حیاتی در حفظ گونههای جنگلی در حال زوال ایفا میکند.
در حال حاضر در شمال کشور گونههایی مانند نارون، هزار، زبانگنجشک و نیز گونههایی از درختان جنگلهای زاگرس با این مشکل مواجه هستند که برای جلوگیری از انقراض آنها میتوان از روشهای بیوتکنولوژی استفاده کرد.
یکی دیگر از موارد استفاده از تکنیک کشت بافت در بخش جنگل، کوتاه کردن دوره تجدید نسل درختان جنگلی و همچنین کوتاه کردن زمان مورد نیاز برای دستیابی به پایداری فنوتیپی در درختان جنگلی میباشد.
2- نشانگرهای مولکولی
2-1- شناسایی سریع و به موقع ژنوتیپها
در بررسی گونهها و ژنوتیپها در برنامههای اصلاحی درختان جنگلی و غیرجنگلی، شناسایی و تمایز سریع بین مواد تحت بررسی، مدت زمان لازم برای انتخاب و اصلاح این گونهها را بهطور چشمگیری کاهش داده و موجب تسریع فرآیند اصلاح میشود.
بررسی ضایعات و خصوصیات درختان جنگلی با نشانگرهای فنوتیپی به دهها سال وقت نیاز است که این باعث کندی کار میشود و زمان دستیابی به نتایج را طولانی میکند.
کاربرد روشهای بیوتکنولوژی، بهویژه نشانگرهای مولکولی مانند RFLP و AFLP، راهحل مناسبی برای تسریع اصلاح گونههای جنگلی و کاهش مدت زمان بررسی نتایج حاصل از کارهای اصلاحی است.
کاربرد روشهای مولکولی، امکان شناسایی و ارزیابی در اولین مراحل رشد گیاه را فراهم میکند و زمان لازم برای رسیدن به اطلاعات مورد نیاز را به حداقل میرساند.
2-2- انتخاب بر اساس نشانگر بهمنظور بهبود کمی و کیفی فرآوردههای جنگلی
مهمترین عواملی که انجام برنامههای اصلاح درختان جنگلی را به شیوه سنتی محدود میسازد عبارتند از:
الف) زمان بر بودن (طولانی بودن نسلها در گیاهان جنگلی)
ب) نبود دانش کافی در مورد روابط بین ساختارهای ژنوتیپی و فنوتیپی درختان در یک زمان واحد
ج) وجود مشکلات زیاد در کنترل فرآیند انتخاب در مورد گیاهانی با گردهافشانی باز.
باید توجه داشت که نمیتوان بر اساس خصوصیات ظاهری در مراحل اولیه رشد درختان، خصوصیات درختان بالغ را پیشبینی کرد و بنابراین ارزیابی کامل به روشی سنتی به زمان زیادی نیاز است.
2-3- کاربرد نشانگرها در استفاده صنعتی از جنگلها سرعت رشد و فرم درخت در جنگلهای صنعتی، تعیینکننده ارزش و بازده اقتصادی آن است.
اصلاح و تولید درختان با سرعت رشد زیاد و فرم متناسب، بهمنظور استفاده بهینه از منابع جنگلی، از اولویت خاصی برخوردار است و موجب افزایش بازده اقتصادی جنگلهای موجود خواهد بود.
افزایش بهرهوری از جنگل و به خصوص افزایش کیفیت چوب و الوار از موارد مهم در مدیریت جنگل محسوب میشود.
در این زمینه، برنامههای وسیعی در نقاط مختلف دنیا و بهخصوص در سطح اروپا با استفاده از برنامههای اصلاح کلاسیک و انتخاب به کمک نشانگر در جریان است.
برخلاف بسیاری از گیاهان زراعی، تاریخچه انتخاب و اصلاح گونههای درختان جنگلی نسبتاً کوتاه است (بزرگترین برنامه اصلاحی سیستماتیکی که تاکنون صورت گرفته بروی گونههایی از اکالیپتوس و کاج بوده است)؛ بنابراین برای تسریع چرخه اصلاح این درختان، ابزارهای بیوتکنولوژی و از جمله نشانگرهای مولکولی، میتوانند راهگشا باشند و فرآیند شناسایی صفات کمی و کیفی مطلوب را شتاب بخشند.
2-4- سایر کاربردهای نشانگرها از جمله کاربردهای دیگر نشانگرهای مولکولی در بخش جنگل موارد زیر است: شناسایی کلونهای برتر، شناسایی آلودگی جنگلها، برآورد تنوع ژنتیکی به منظور استفاده از آن در استراتژیهای نمونهگیری، حفاظت ژنتیکی و حفاظت از کلکسیونهای جمعیتهای اصلاحی.
ارزش واقعی نشانگرها را میتوان در بهکارگیری آنها در تحقیقاتی دید که جهت فهم مکانیزمهای پایه ژنتیکی و فیزیولوژیکی صورت میگیرند.
هماکنون تحقیقات هدفمندی در جهت شتابدهی به توسعه استفاده و بکارگیری نشانگرهای مولکولی جهت غربالگری گونههای جنگلی در سطح دنیا در حال انجام است.
3- مهندسی ژنتیک برخی از استراتژیهای اصلاحی در درختان جنگلی، بر روی افزایش کمی صفاتی است که از قبل وجود داشتهاند.
در حالی که در برخی از استراتژیها، هدف، وارد کردن صفاتی جدید به گیاه میزبان است.
تکنیکهای DNA نوترکیب در هر دو مورد میتواند مؤثر باشند.
مهندسی ژنتیک میتواند جهت اصلاح درختان جنگلی در زمینههای مختلفی بهکار رود.
برخی از این زمینهها عبارتند از: 3-1- ایجاد گونههای جنگلی مقاوم به آفات و بیماریها یکی از روشهای حفظ گونههای مهم جنگلی، حفاظت آنها از آفات و بیماریهای شایع است.
گفتنی است که تعدادی از گونههای مهم جنگلی که از اهمیت زیادی برخوردارند، در جنگلهای صنعتی شمال کشور، در اثر حمله برخی از بیماریهایی که اپیدمی شدهاند، رو به انقراض و نابودی هستند (از جمله بیماری مرگ درختان نارون).
برای جلوگیری از زیان وارده و انقراض این گونهها، اقدامات جدی باید به عمل آید.
از طرفی، استفاده از سموم، موجب برهم خوردن تعادل زیستمحیطی، صرف هزینه زیاد و مقاومت تدریجی آفات به سموم میشود و از نظر عملی نیز کاربرد سموم در چنین سطح گستردهای امکانپذیر نیست.
در این رابطه میتوان از روشهای مطمئن و بدون زیانهای زیستمحیطی مانند انتقال ژنهای مقاوم به عوامل قارچی و باکتریایی بیماریزا، استفاده کرد.
برای جلوگیری از زیان حشرات، میتوان ژنهایی را که کدکننده یکسری مواد کشنده حشرات هستند به گیاه منتقل کرد و گیاه را در برابر حمله آفات، مقاوم ساخت.
در این رابطه، انتقال ژن Bt به درختان جنگلی، معمولترین شیوهای است که تاکنون استفاده شده است. برای مثال، در سال 1990، حدود 60 درصد از کل برنامههای کنترل آفات در آمریکای شمالی، بهخصوص مبارزه با کرم جوانه (Budworm) و نوعی پروانه (Gypsy moth) با استفاده از باکتری Bt انجام شده است.
البته محدودیتی که در استفاده از Bt وجود دارد، این است که طیف عمل باکتری Bt بسیار باریک است، یعنی تنها بر گروهی از آفات تأثیرگذار است.
همچنین نور آفتاب میتواند اسپور و سم این باکتری را غیرفعال کند.
البته بیوتکنولوژی توانسته است با شناسایی و انتخاب باکتریهای اصلاح شده مؤثرتر و همچنین تکنولوژی DNA نوترکیب، نقش مهمی را در ایجاد مقاومت درختان جنگلی به آفات بازی نماید.
آمارهای مربوط به کشور آمریکا نشان میدهد، سالانه یک میلیارد دلار بر اثر حمله حشرات و بیماریها به جنگلهای این کشور خسارت وارد میآید.
اگر مطالعهای جامع در مورد خسارت ناشی از آفات و بیماری در کشور صورت گیرد، مشخص میشود که رقم ضرر و زیان در کشور ما نیز بالا است.
مثالهای موفقی که در زمینه تولید درختان مقاوم به حشره در سطح دنیا وجود دارد عبارتند از: صنوبر، کاج و اکالیپتوس مقاوم به حشره.
3-2- ایجاد گونههای جنگلی مقاوم به تنشهای غیر زنده(سرما، خشکی، شوری و غیره) از جمله فاکتورهای محدودکننده کشت گونههای جنگلی در برخی مناطق، وجود شرایط نامساعدی چون کمبود آب، شوری خاک و سرما است.
روشهای بیوتکنولوژی برای غلبه بر این محدودیتها نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
در این زمینه، استراتژیهای مختلفی وجود دارد که از آن جمله انتقال ژنهای مقاومت در برابر تنشهای محیطی به گونههای حساس است.
برای مثال، انتقال ژنهای القاپذیر در مقابل تنش کمآبی، گرما و سرما به گیاهان، برای تحمل شرایط کمبود آب و نیز تولید پایههای مقاوم به شوری که امکان استقرار گونهها را در زمینهای شور فراهم آورد.
در ارتباط با عرصههای جنگلی کشور، کمبود آب و نزولات جوی، بهویژه در جنگلهای زاگرس، از عوامل عمده کاهش رشد و استقرار گونهها است.
با توجه به گستره وسیع این جنگلها و اهمیت آنها از نظر اکولوژیکی و نیز حفظ خاک و نزولات آسمانی، تحقیقات پیرامون حل مشکلات فراروی این جنگلها، حایز اهمیت ملی است.
در این رابطه تولید پایههای مقاوم در مقابل تنشهای خشکی با استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، اهمیت بهسزایی در حفظ منابع طبیعی کشور دارد.
3-3- افزایش تولید چوب بر اساس گزارش (FAO 2001-1999)، مصرف الوار صنعتی جهان در سال 2000، بین 6,1 تا 2,2 میلیارد متر مکعب بوده است.
مصرف چوب، سالانه حدود 7,1 درصد رشد دارد و پیشبینی میشود تا سال 2010 مصرف چوب حدود 20 درصد (9,1 میلیارد مترمکعب) بیش از زمان حال خواهد شد.
در حال حاضر فرآوردههای چوبی، یک صنعت 400 میلیارد دلاری را در سطح جهان به خود اختصاص داده است و حدود 3 میلیون نفر را در سراسر گیتی بهکار گرفته است.
بنابراین مشاهده میشود که با ورود مواد جایگزین چوب به بازارهای جهان، نهتنها چوب ارزش خود را از دست نداده است، بلکه میزان مصرف آن مرتباً در حال افزایش است.
در این زمینه بیوتکنولوژی با تولید پایههای دارای رشد بیشتر و سریعتر و نیز چوب باکیفیتتر، میتواند نقش مهمی ایفا نماید.
باید گفت که بهبود کیفی الیاف سلولزی گونههای جنگلی، نیازهای صنایع کاغذسازی را نیز تامین کرده و نیاز جامعه را در این زمینه برطرف خواهد کرد که در قسمت بعدی مورد بحث قرار گرفته است.
3-4- بهبود کیفیت چوب مورد استفاده در صنعت کاغذسازی کیفیت چوب، یکی از الزامات صنعت کاغذسازی است.
در صنعت کاغذسازی، چوبی با کیفیت محسوب میشود که میزان سلولز آن زیاد و میزان لیگنین آن پایین باشد.
در روشهای سنتی، برای جداسازی لیگنین از چوب، از مواد شیمیایی استفاده میشود که گاهاً خطرناک و نیازمند صرف انرژی و هزینه زیاد است.
بنابراین افزایش نسبت سلولز به لیگنین از طریق ژنتیکی، علاوه بر افزایش کیفیت چوب و همچنین افزایش رشد درختان، میتواند آلودگیهای حاصل از کارخانجات کاغذسازی را کاهش دهد.
در این زمینه، مهندسی ژنتیک از طریق راهکار آنتیسنز (Antisense) میتواند بیوسنتز لیگنین را اصلاح کرده و درصد آن را در چوب کاهش دهد و بنابراین هزینههای تولید خمیر کاغذ و به همان اندازه مصرف مواد شیمیایی و انرژی را در ساخت خمیر کاغذ کاهش دهد.
محدودیتهای استفاده از مهندسی ژنتیک در بخش جنگل و افقهای آینده یکی از محدودیتهای استفاده از مهندسی ژنتیک در بخش جنگل، نگرانی از فرار ژنهای مهندسیشده، به درون جمعیتهای وحشی است که احتمال میرود به مرور زمان، الگوی طبیعی جنگل را دچار تغییر کند.
البته این نگرانی را میتوان از طریق تولید درختان مهندسیشده عقیم، تا حدود زیادی مرتفع کرد.
فاکتور مهم دیگری که استفاده از مهندسی ژنتیک را در گونههای جنگلی محدود میسازد، عدم وجود دانش کافی در مورد زیربنای مولکولی صفاتی در درختان است که از لحاظ صنعتی برای انسان مهمتر هستند و ارتباط بیشتری با رشد درختان و کیفیت چوب دارند.
این محدودیت نیز با تکمیل ژنوم برخی درختان مهم جنگلی، مانند صنوبر، کاج، سپیدار و همچنین ایجاد بانکهای اطلاعاتی EST در حال رفع شدن است.
محققین بر این باورند که پیشرفت دانش مولکولی با ساخت نقشههای ژنی و توالییابی ژنوم گونههای جنگلی این امکان را فراهم کرده است تا دستورزی چندین ژن بهطور همزمان برای دستیابی به صفات اقتصادی مهم، قابل انجام شود.
مرتعداری اهداف مراتع ( به مساحت44126 هکتار) یک اکوسیستم بسیار مهم در مناطق مرتفع کوهستانی محسوب میشود .
زندگی هزاران نفر به وضعیت این مراتع وابسته است.
بنابراین" حفاظت از مرتع از طریق استفاده پایدار و کاهش فرسایش خاک" ازعمده اهداف مرتعداری میباشد.
تعادل تعداد دام با ظرفیت پذیرش پ@ مراتع واقع در این نواحی بسیار حاصلخیز می باشند به شرط آنکه چرای مفرط دام کنترل شود.
متعاقب بحث و بررسیهایی که با اداره کل منابع طبیعی گیلان صورت گرفت، ظرفیت متوسط ساماندهی دام برای دستیابی به اهداف مطالعه، 3 رأس در هکتاردر نظر گرفته شده است.
تعداد مجاز دام به شرح زیر است: رأس132000 =44126 هکتارپ~هکتار/ 3 رأس به عقیده کارشناسان اداره کل منابع طبیعی گیلان، دامداران برای داشتن وضعیت مناسب معیشتی نیاز به 250 رأس دام دارند.
بنابراین تعداد مجاز دامداران تقریبأ 530 خانوار می باشد .
از طرفی،3900 دامدارحدود 382000 رأس دام دارند.
بدین ترتیب ظرفیت دام در این نواحی8/6 رأس در هکتار می باشد.
کاهش تعداد دام مستلزم کاهش تعداد دامدارانی است که از مراتع استفاده می کنند.
در مرداد ماه 1382دولت مصوبه شورای وزیران وزارت جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو را در خصوص مدیریت جنگلهای شمال تصویب نمود.
این مصوبه شامل ساماندهی دامداران ساکن جنگل( جنگل نشینان) در طول مدت 6 سال می باشد.90 % دامداران مناطق کوهستانی مشمول این مصوبه می شوند، بنابراین تعداد دامدارانی که از مراتع استفاده می نمایند به طورچشمگیری به 400 خانوار کاهش مییابند.
لذا تعداد دامداران به 530 خانوار کاهش خواهد یافت که میزان معقول و قابل توجهی می باشد.
باید خاطر نشان ساخت که این امر وظیفه خطیری است زیرا تعداد زیادی از دامداران فقیر، کم سواد و یا بیسواد بوده و از طریق دامداری امرار معاش می کنند.
لذا برنامه های ساماندهی باید به گونه ای طراحی گردند که فشاروارده به دامداران به حد اقل برسد و آنان متحمل ضرر و زیان نشوند.
متأسفانه برنامه های فعلی اداره کل منابع طبیعی با توجه به وضعیت معیشتی دامداران طراحی نشده است.
بنابراین در معالعات بعدی این برنامه ها باید مورد بازبینی قرار گیرند.
فعالیتهای کنترل فرسایش بخشی از چشم انداز طبیعی مراتع کاملأ تخریب شده است به طوریکه حتی با کنترل چرای مفرط دام نیز نمی توان شرایط را بهبود بخشید .
بنا براین لازم است که برای چنین منا طقی، اقداما ت فیزیکی کنترل فرسا یش به اجرا در آیند تا از تخریب بیش از پیش جلوگیری شود و چشم انداز طبیعی مراتع حفظ گردد.
اجرای اقدامات کنترل فرسا یش در تما می مراتع تخریب شده عملی نیست لذا با توجه به میزان مسا یل مربوط به فرسا یش، فشا رهای اجتماعی- اقتصادی و موارد لازم جهت حفا ظت اکولوژیکی ناحیه ای، الویتها تعیین شدند.
جدول زیر خلاصه ای از وضعیت پوشش گیاهی در 9 زیر حوزه آبخیز تالاب انزلی می با شد.
این اطلاعا ت بر اساس نتا یج تجزیه و تحلیل عکسهای ما هواره ای مربوط به 16 مرداد 1381 و الویت عملیات کنترل فرسایش بدست آمده اند.
طرح عملیات کنترل فرسایش نیاز به تحقیقات میدانی بسیار دقیق دارد.
با توجه به این که حوزه آبخیز تالاب انزلی بسیار گسترده است، به منظورتهیه یک طرح کنترل فرسایش، زیر حوزه های واقع در مناطق بالا دست حوزه آبخیز ماسوله رود خان(175 هکتار) بطور نمونه مورد مطالعه قرار گرفت.
بر پایه این مطالعات عملیات پیشنهادی برای کنترل فرسایش در سایر نواحی حوزه آبخیز به شرح زیر ارزیابی شده اند.
پ@ طبقه بندی اقدامات nos.(/km2)واحد (km2)مساحت تعداد کل اقدامات ساختاری سدهای رسوبگیر بتونی 1.7 76.6 130 nos.
سدهای رسوبگیر گابیونی 37 76.7 2,838 nos.
سدهای چوبی 12 76.7 920 nos.
Contour Bund 2.5 76.7 192 km اقدامات بیولوژیکی بذر پاشی - سرتاسر منطقه 76.7 km2 کوددهی - سرتاسر منطقه 76.7 km2 جنگلداری اهداف منطقه مطالعاتی از موهبت جنگلهای غنی برخوردار است .
دولت الویت را به حفاظت از جنگلهای شمال داده است.
بر طبق سیاست دولت اهداف طرح جنگلداری به شرح ذیل می باشند: حفاظت از جنگل بر اساس قوانین توسعه پایدار، واحیای جنگلهای تخریب شده و سوق دادن آنها به سمت شرایط طبیعی حفاظت از جنگلهای حفاظت شده این تصویرمربوط به جنگلهایی است که توسط اداره کل حفاظت محیط زیست و اداره کل منابع طبیعی به عنوان "جنگلهای حفاظت شده" تعیین شده اند.
بر اساس عملیات حفاظت زیست محیطی(1371) و قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع(1346) این جنگلها باید حفاظت شوند.
جنگلکاری هدف اداره کل منابع طبیعی از حفاظت جنگلها، احیا و برگرداندن آنها به شرایط موجود در سال 1342 می باشد.
به منظور نیل به این هدف، این اداره در صدد است که در طی 7 سال آینده طی برنامه ای 182 کیلو متر مربع از منطقه را درختکاری کند.
این طرح اداره کل منابع طبیعی درتهیه و تنظیم طرح نهایی ما مورد استفاده قرار گرفته است.
زیرا کلیه مناطق تخریب شده منطقه مطالعاتی و سایر مناطق حاشیه های جنگل که در گذشته به دلیل چرای مفرط دام تبدیل به مراتع شده اند را تحت پوشش قرار میدهد.
به تصویر ذیل توجه کنید.
فعالیتهای پایدار ریست محیطی برای جنگلداری جنگلهای واقع در حوزه های آبخیز زیر در طرح جنگلداری منظور خواهند شد: چاف رود، مرغک، پسیخان و سیاهرود برای این حوزه ها، طرح جنگلداری باید بر اساس طرح جنگلداری که توسط شورای عالی جنگل، مرتع و خاک سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور به تصویب رسیده است باشد.
درطرح جنگلداری مکانیسمهای گوناگونی به فعالیتهای پایدار جنگلداری اختصاص داده شده است(نظیر قطع تک گزینی درختان) و 90 % از سرمایه بدست آمده از فروش درختان صرف عملیات آبخیزداری خواهد شد.
اقدامات لازم به منظور جلو گیری از زمین لغزش و جریانات واریزه ای تعدادی جاده به منظور عبور و مرور ورشد اقتصاد ناحیه احداث گردیده است.
متأسفانه به نظر می رسد که هیچگونه توجهی به پیشگیری از زمین لغزش و جریانات واریزه ای نشده است .
20 منطقه در حوزه آبخیز تالاب انزلی دچار زمین لغزش شده اند.
لذا عملیات جاده سازی باید در این مناطق به حد اقل ممکن برسد.
اگر جاده سازی امری اجتناب ناپذیر باشد، قبل از احداث باید مطالعات دقیق و جامعی صورت گیرد.
مدیریت مناطق جلگه ای( پایین دست) به نظر می رسد که میزان حمل و انتقال رسوبات از مناطق پایین دست(58000 تن در سال) که در مقایسه با مناطق کوهستانی بالا دست ( 362000 تن در سال) کمتر می باشد.
با توجه به میزان پایین انتقال رسوب درمناطق پایین دست(جلگه ای) ، اقدامات کنترل منابع رسوبزا مانند شالیزارها، مزارع و فرسایش ساحل رود خانه و پسابهای شهری امری عملی نیست.
اثرات تله های رسوبگیر برای کنترل جریان رسوب وارده بر منطقه حفاظت شده سیاه کشیم مورد مطالعه قرار گرفت.
تله های رسوبگیر به مساحت 10000 متر مربع قادرند 40 % رسوبات وارده به منطقه حفاظت شده سیاه کشیم را تله اندازی کنند.
قیمت سالانه کنترل رسوب حدود 200 میلیون ریال می باشد.
میزان ته نشین شدن رسوبات سالانه صرفنظر از حوزه 0/6 سانتی متردر سال است که نشان می دهد 20 % از رسوبات در منطقه سیاه کشیم ته نشین می شوند.
بنابراین احداث تله های رسوبگیر در این منطقه امری دشوار است.
کنترل شهر نشینی شهر سازی در حوزه آبخیز تالاب انزلی به دلایل مختلف فشارهای منفی بر اکوسیستم تالاب وارد می آورند.
این دلایل شامل موارد زیر است: فشار مستقیم وارده از توسعه شهری( خصوصأ در نواحی شمالی تالاب) ، افزایش بار آلودگی وارده به تالاب، کاهش زیستگاههای طبیعی و سایر موارد است.
فعالیتهای شهرسازی باید به دقت کنترل شوند.
بد ین منظورتوصیه می شود که اقداماتی نظیر بازنگری در طرح نهایی قدیمی شهر انزلی صورت پذیرد.
سازمانهای مربوطه باید در توسعه استان با همدیگر همکاری نمایند و ارزیابی های زیست محیطی نیز اجرا شود.
حفاظت از شبکه های اکولوژیکی ناحیه ای به منظورحفاظت از تالاب انزلی ، تنها حفاظت از خود تالاب کافی نیست.
زیرا بسیاری ازموجودات خصوصأ پرندگان و ماهیها زیستگاههایی فراتر از خود تالاب دارند و توسط مناطق طبیعی در فواصل دورتری از تالاب حمایت می شوند.
به منظور حفاظت کلیه مناطق تالاب انزلی باید شبکه اکولوزیکی ناحیه که با سایر تالابها، رودخانه ها ، دریاچه ها، آبگیر ها و مناطق مهم اکولوژیکی در ارتباطند، حفاظت شود.
( همانگونه که در تصویر نمایان است) هماهنگی بین موسسات و سازمانها بسیاری از سازمانها در مدیریت کاربرد اراضی حوزه آبخیز تالاب انزلی درگیر می باشند و مشارکت و همکاری آنها در مدیریت جامع زیست محیطی از اهمیت چشمگیری بر خوردار خواهد بود.
توصیه می گردد که موسسات وسازمانهای زیربا همدیگر هماهنگی تنگاتنگ داشته باشند: هماهنگی در زمینه مدیریت زیست محیطی در نواحی کوهستانی( اداره کل منابع طبیعی و اداره کل حفاظت محیط زیست) هماهنگی دربرنامه های ساماندهی دام با سازمانهای مربوطه(اداره کل منابع طبیعی، مدیریت زراعت و باغبانی (,سازمان جهاد کشاوزی، بخش امور دام سازمان جهاد کشاورزی، شرکت آب و فاضلاب روستایی، کمیته امداد و سایر سازمانهای مربوط) بازنگری در خط مشی های ساماندهی دام در اختیار نهادن اطلاعات اداره کل منابع طبیعی، مدیریت آبخیزداری سازمان جهاد کشاورزی و سازمان آب منطقه ای وزارت نیرو با یکدیگر هماهنگی در مدیریت کاربرد اراضی به منظور کنترل عملیات شهر سازی(سازمان مسکن و شهر سازی، دفتر فنی استانداری، اداره کل منابع طبیعی، اداره کل حفاظت محیط زیست و سایر سازمانهای مربوطه)