از سمبولیسم چه می دانیم؟
هزار چیز مبهم سمبولیسم پیوسته از فکلمه و انتقاد گریزان و ماهرانه خود را از تشریح و توصیف نجات می دهد.
ورلن می گفت: سمبولیسم؟
نمی شناسم بعید نیست یک کلمه آلمانی باشد.
زیرا ریشه های سمبولیسم را باید در رومانیستم آلمان در فلسفه هگل و شوپنها و در آثار ماقبل را خائلیان انگلیسی و سوین برن swinburne و بالاخره در سنن عرفانی قرن هجده و نوزدهم هم جستجو کرد.
حال آنکه تولد آن به عنوان مکتب ادبی فرانسوی است.
تشویش پایان قرن
در حوالی 188 درنس جوان ادبی و هنری نوع یحالت روحی پیدا شد.
که زائیده بی آرامی در برابر زندگی و بیزاری از تمدنی کهنه و فرسوده بود.
اینان که خود را زندانی دنیای جدید و تبعیدی در دنیای خصمانه و افسونگری می دانستند قدم از چهارچوب خشک و بی روح شعر پارنانیس فراتر گذاشته و با حساسیت تازه ای هم بر ضد اشعار خشن پانابینی ههها و هم بر ضد قاطعیت فلسفه تحققی و ادبیات رئالیستی و ناکورالیستی عصیان کردند.
از همه سو روح عصیان نمودار بود عصیان نسل جوان و یا قسمتی از این نسل که در اجتماع زندگی راحتی برای تخویش نمی یافت.
این جوانان از همه روش های سیاسی و اجتماعی تو فکری و هنری که میراث گذشتگان بود منتفر بودند.
نیروی نظامی، نظم اخلاقی هنر منظم و با قاعده رمان رئالیستی اینان به فلسفه تحققی همه این ها در نظرشان باطل و بی اعتبار بود.
کلمه Decadent (منحط) نخست به صورت انتقاد به تمام کسانی که از پل ورلن پیروی می کردند اطلاق شد ولی با وجود این نفس تازه ای به شعر فرانسه دمید و آن چیزی را که سمبولیسم نامید وارد شعر شد.
در شکل گیری جریان انحطاط و نیز مکتب سمبولیسم دو کتاب که شاعران جوان را با پیشگاهان شعر نو آشنا ساخت دارای اهمیت خاصی است نخست شاعران نفرین شده اثر ورلن دیگری رمان وارونه اثر ژوریس کارل هویسانس.
کلمه سمبول: اصل کلمه سمبول Symbole (نهاد) سوم بولون symbolon یونانی است به معنی به هم چسباندن دو قطعه مجزا که از قبل سومبالو (می پی پیوندم) مشتق است و حاکی از چیزی است که به دو قسمت شده باشد.
اما با گذشت زمان برداشت از کلمه سمبول پیچیده تر شده است از تعاریفی که قاموس فنی و انتقادی فلسفه اثر آندره لالاند از سمبول به دست داده است این تعریف قابل توجه است.
هر نشانه محسوس که (با رابطهای طبیعی) چیزی غایب یا غیر قابل مشاهده را متذکر شود.
تلقی سمبولیست ها از کلمه سمبول را نیز می توان از این تعریف ژول لومتر استنتاج کرد.
تطبیقی است که فقط جز دوم آن به ما داده شده است و گهگاهی از استعاره های پیاپی
هگل بحث مهمی در مورد سمبولیسم دارد.
سمبول بنا به طبیعتش اساساً مبهم و چند پهلو انسان و اولین برخورد با یک سمبول از خود می پرسد که آیا این واقعاً سمبول است یا نه؟
بعد به فرض اینکه چنین باشد معانی مختلفی که سمبول می توائند داشته باشد آن معنی که حقیقت متعلق آن است کدام است.
بنابراین اغلب رابطه بین نشانه و مدلول ممکن است بسیار دور باشد.
سمبول دلالتی را ایجاد م یکند یا روشن می سازد.
فعالیت سمبولیست نیز دوگانه است.
رمز گشایی و ایجاد سمبول برخلاف استعاره انسان را به شناسائی یک معنی مخفی دعوت میکند و آن معنی مخفی می تواند یک چیز از دست رفته و یا ممنوعه باشد.
بدین سان می توان نوعی توازن بین سیستم روایت به طور کلی و سیستم سمبولیک دید.
سمبول «پوست ساغری» در اثری به همین نام از بالزاک نمونه بسیار روشنگری از این مسئله است.
در برابر این تصور مادی سمبول به منزله فعالیت موثر در خواننده و سنت اروپایی تصور دیگری را که انتزاعی تر است قرار داده.
گفته های پیچیده و ظاهراً متضاد فلسفه های احساساتی آلمانی و توجه رومانتیک ها به اشعار قرن 16 مقدمه تفکری است درباره زبان و رابطه آن با خداوند.
هگل بحث مهمی در مورد سمبولیسم دارد.
سمبول «پوست ساغری» در اثری به همین نام از بالزاک نمونه بسیار روشنگری از این مسئله است.
گفته های پیچیده و ظاهراً متضاد فلسفه های احساساتی آلمانی و توجه رومانتیک ها به اشعار قرن 16 مقدمه تفکری است درباره زبان و رابطه آن با خداوند.
تشبیه یونانی ها از سمبول بیشتر به معلوم تشبیه و استعاره است و حقیقت این است که چه در شرق و چه در غرب سمبول مقلمه ای که ما امروزه به کار می بریم از چهارچوبه انواع صدر بلاغی که در علم بیان آمده است تجاوز کند زیرا در رابط دال و مدلول دورترین صورت دال رمز است آن نوعی از کنایه است که آن ملازمه معنی نخستین با معنی ثانوی مخفی پوشیده شده است.
بیانیه سمبولیسم سمبولیم ها پیش از منحطلان کسب موفقیت کردند که قوای محکم نزومبهم تری بیان داشتند زیرا مطالعات شان بیشتر هوس ها و آرزوهایشان کمتر از آنان بود.
عاقبت ژان موره آس شاعر یونانی نژاد بیانیه مکتب جدید را در شماره 18 سپتامبر 1886 ضمیمه ادبی روزنامه مینگار و انتشار داد که سر و صدایی زیاد بر پا کرد و در این بیانیه بود که سوره آس برای نخستین بار کلمه سمبولیسم را در مورد این مکتب به کاربرد و از آن پس کتب جدید به همین اسم نامیده شد.
جریان سمبولیسم در سال 1890 به دوره فعالیت خود رسید.
اصول سمبولیسم از نظر فکر سمببولیسم تحت تتاثیر فلسفه ایدآلیسم از متافیزیک الهام می گرفت و در حوالی سال 1880 در فرانسه باز رونق یافت.
بدبینی اسرارآمیز شو پنهار نیز تاثیر زیادی در شاعران سمبولیست کرده بود.
در سمبولیست ها در سونژکتیرسمخ عمیق غوطه ور بودند و همه چیز را از پشت نشود خراب کننده روحیه تخیل آمیزشان تماشا می کردند.
رویا و تخیل که پوزیتیویسم ورئالیسم می خواست آن را در عالم ادبیات براند دوباره با سمبولیسم وارد ادبیات شد ولی البته منظور سمبولیست های واقعی این نبوده که به کلی با شاعر پارناس قطع رابطه کنند و به رومانتیسم بازگردانند.
عده ای از سمبولیسم ها در رأسشان «مالارمه» قرار داشت از این قاعده پیروی کردند و چنان تعبیراتی به کار بردند که فقط خودشان آنها را می فهمیدند.
عده ای از سمبولیست ها مایل بودند که تمام قواعد دستور زبان را عوض کنند پیش از سمبولیست ها اصولی که حاکم بر آن روابط کلمات شود.
اصولی معقول و ادراک پذیر باشد.
کلمات را نه از روی قواعد منطقی بلکه آن طوری که شاعر احساس می کنتد باید با همدیگر ترکیب کرد.
رمان سمبولیک بیانیه موزه آس در عین حال سمبولیک را می شوند که بر پایه تصور نفسانی واقعیت پایه گذاری شده باشد اما اولین کار استانی سمبولیک و بالاخره رمی دوگجورمون نزدیک ترین رمان را به فرمول سمبولیستی به وجود آورد.
تئاتر سمبولیست ها را مجذوب خود کرده است.
اصولی که سمبولیست ها مراعات می کنند.
حالت اندوهبار تفرای طبیعت و مناظه و حوادثی را که مایه یاس و عذاب نگرانی و ترس انسان است بیان دارد.
اشکال و سمبول ها و آهنگ ها و قوانینی که نه عقل و منطق بلکه احساسات آنها را نپذیرفته است.
به هر خواننده ای اثر ادبی را به نسبت درک و احساس خوانی فلسفه از این رو باید چنان آثاری به وجود آورد که همه کس آن را به طور عادی و متشابه درک نکنند بلکه هر خواننده ای بنا به وضع روحی میزان درک خویش معنی دیگری از آن دریابد.
تا حد امکان باید از واقعیت عینی دو رو به واقعیت ذهنی نزدیک شد.
انسان دستخوش نیورهای ناپایدار او مشوقی است که سرنوشت او و طبیعت را تعیین می کنند از این رو حالت مرگبار وحشت آور این نیروها را در میان نوعی رویا و افسانه بیان می کنند.
می کوشند حالت غیر عادی روحی و معلومات نابهنگام را که در ضمیر انسان پدیدار می شود مربوط به نیروهای مغناطیسی و انتقال فکری را در اشعار و آثارشان بیان کننده… به حد احساس و تخیل حالات روحی را در میان آزادی با موسیقی کلمات و با آهنگ هیجان تصور می کنند.
سمبولیسم در قرن 2 در اوائل قرن 2 چنین به نظر می رسید که سمبولیسم خود را تمام کرده و از میان رفته مشهورترین نمایندگان این مکتب ژان موره آس و هانری دورنیه می باشد.
سمبولیسم یک ماجرای اروپایی سمبولیسم در اروپا و سراسر جهان ادامه یافت باید گفت که از آغاز صورت جهانی داشت.
موزه آس یونانی بود استوارت مریل و ویله گریختن آمریکایی بودند.
و تئودوردوویز ووالهستانب بود.
اشتفان گئورگه آلمانی آرتور سیمونزو جرج مورانگلی از مهمانان سنتهای خانه مالارمه بودند.
آری پرینس هلندی دوست هوینعاش بود.
سمبولیسم در روسیه در روسیه دوران امپراتوری در سال 1890 تقلید از غرب دلیل داشتند روحیه بشر و شعر می شد.
و در مجله پیام اروپا شعر شعر نو را معرفی کرد.
یک گروه سمبولیست د راین سرزمین وجود داشت .
و والری ببر یوسف در راس آن قرار داشت.
او اثری به عنوان سفری لیست های روس منتشر کرد.
و به نوعی به شعر نئوکلاسیک متمایل شد.
و با هیجان های عرفانی مرژکوفسکی به مخالفت برخاست.
نسل دوم سمبولیست های روسی شاعران جوان بودند و رهبر معلم آن ها و لادیمیر سولوویف شاعر و منتقد فیلسفو بود که در سال 1900 درگذشت در روسی کلمات سپیده، شعر، انتقلاب و عشق همه الفاظی موثت اند و شاعران این دوره در اغلب اشعار خواندن را مظهر این چیزها مطلوب قرار می دادند.
در سال ها 1900 الی 1903 سمبولیست های مسکو متمرکز شدند و اغلب در خاننه آندری بلی یا بالمونت گرد می آمدند.
اما سال 1903 که «بلی» آن را سال یادبود می نامید در عین حال سالی بود که دوران انحطاط فکری نیز به سر می رسید.
انقلاب با انیدری خود وضع اجتماعی و فکری کشور را تغییر داد.
از شاعران منحط و از روشنفکرانی که پیرو آنان بودند.
در همین سال ها زندگی پربار و در عین حال پرفراز و نشیب سمبولیسم روسی رقبای قوی تر و پر شورتری را در برابر خود یافت.
در سال 1910 به بعد فوتوسیم و آکمدایسم و همه جریان ها پیشرو دیگر که خود سمبولیسم نیز در ایجاد آنها سهم داشت به مخالفت با آن برخاستند با گرویدن به فرمالیسم و قرار دادن صورت نوشته در درجه اول اهمیت عملاً تیشه به ریشه آن زند.
در انگلستان در انگلستان پیشاپیش برای پذیرفتن سمبولیسم آماده شده بود و مکتب ماقبل رافائلی پیش از سال 1870 قصای مبهم رویا در صور ایده آلی را ایجاد کرده بود.
پیتزا از مردم ایرلند بود.
پدرش نقاش زبردستی بود و با سمبولیت های فرانسه دولتی در روابط نزدیک داشت.
پیتز هم کم کم با زمان سمبولیست ها در آلمان و اتریش.
ادبیات آلمان که در پایان قرن 19 به دامن ناتورالیسم و رمانتیسم نو کشیده شده بود در فاصله سال های 1870 و 1890 تقریباً هیچ اثر جالب توجهی به وجود نیاورد.
وی پس از 1890 در کنار جریان های ناتورالیسم و امپرسیونیسم که به سیر خود ادامه می دادند مهم ترین نویسندگان و شاعران آلمانی معاصر پا به میدان نهادند.
شاخص ترین شاعر این دوره هو فمخانشتال اتریشی است که خود در ادامه دهنده کسب بود لم و ورکن می نامید ولی هنوز نتوانسته بود از چنگ ناتورالسم و رمانتیسم دوره انحطاط نجات یابد.
در اسپانیا در پایان قرن 19 ادبیات اسپانیا بر ضد رئالسم و ناتورالیسم و فلسفه تحققی قیام میکند و همگان تحولات ادبی فرانسه به پیش می رود.
سمبولیست های فرانسه فیلسوفان آلمان و رمان نویسان روسیه و ایبسن نروژی و اسکاروایلد انگلیسی وادگار آلن پو و والت و تیمن امریکایی الهام بخش آثار نیمه دوم قرن 19 اسپانیا می شوند.
با این حال ادبیات اسپانیا رنگ محیط خود را از دست نمی دهد و با الهام از چشمه های فیاض کشور خود آثار ابتکاری ارجمدی به وجود می آورد.
و در پرتو عظمت شاعران و نویسندگان جدید مقامی را که پس از قرن 17 از دست داده بود دوباره جائز می گردد.
در کشورهای دیگر اروپا در طی همین سال ها تحولات مشابهی رخ می دهد در 1891 آکنوت هامسون نویسنده نروژی ملاک ارزش های خود را مطرود می شمارد و حق استفاده از رویا و راز را اعلام میکند مهمان پان او دم تازه و جانبخش و شاعرانه ای به دنیای مرده و خاموش ناتورالیسم می بخشد.
براندس فیلسوف و منتقد دانمارکی که در 1871 فلسفه تطور انگلیسی و فلسفه تحققی فرانسوی را وارد کشور خود کرده بود در 1889 پرده از روی فلسفه پنچه بر می دارد و پرستش فرد استثنائی را جانشین افسانه تکامل اجتماعی میکند.
و در همین کشور دانمارک مجله ای به نام تارنت در 1893 تاسیس می شود.
و تحت تاثیر بودلر و ورلن و مالارمه ملوس خودجوئی و گریز هنری را اعلام میکند.
در سوئد پس از زوال ناتورالیسم استرینبرگ شعر آهنگدار از غزلیات شلی و کتیز انگلیسی الهام می گیرد.
در هلند شاعران ربع آخر قرن نوزدهم سمبولیسم فرانسه را به تغذل رمانتیک انگلیس ترکیب می کنند.
در مجارستان اندره آدی که او را بودلر مجار می نامند در اشعار خود لحن و لفظ وزن تازه ای به وجود می آورد و شیوه های شعر کهن را در هم می ریزد و ادبیات ایتالیا پس از ژوال مکتب و رسم در سال های میان دو قرن دستخوش مکتب هایی نظیر فوتوریسم و چندین ایسم دیگر می گردد که کلمه هم از سمبولیسم فرانسه نشأت یافته اند.
به این مکتبها و نیز مکتب هایی که در فرانسه و انگلیس و روسیه از سمبولیسم انشعاب کردند یا برای مخالفت با آن تشکیل شدند در فصل آینده خواهیم پرداخت.
ادبیات ترکیه و یک شاعر سمبولیست احمد هاشم شاعر رنگ سرخ و شاعر غروب که در آغاز قرن بیستم برای نخستین بار سمبولیسم غربی را وارد شعر ترکیه کرد.
در ادبیات ترک معانی کاملا استثنائی دارد با این همه دیگر شناختن زیبائی های شعر او برای نسل امروز ترکیه امکان ندارد و همان طور که ما شعر او ر ترجمه می کنیم در ترکیه نیز باید جوانان اشعار او را به کمک ترجمه آنها به زبان امروزی بخوانند.
زیرا این اشعار آکنده است از کلمات و اصطلاحات فارسی و نیز آن عده از کلمات عربی که از شعر فارس به عاریه گرفته شده است.
ناگفته نماید که احمد هاشم این اصطلاحات خود را از هیچ شاعر ایرانی نگرفته است.
تنها کلمات شعر فارس یو عربی است و طرز به کار بردن آنها با استفاده از نحوه زبان فارسی است.
اما ترکیبات از خود او و بیان اندیشه سمبولیک غربی اوست.
و الا می توان گفت که در ادبیات ایران هیچ شاعری نبوده است که ترکیبات نظیر صورت غالب و همراه وحشت خونین شمس غارب و خیال علوی نفرت را در شعر خود به کار برد.
در دوره تنظیمات یعنی دوره توجه به غرب در فرهنگ ترک در اواخر حکومت عثمانی آنچه ادبیات ترکیه از ادبیات فرانسه گرفت با آنچه یک شاعر تنها یعنی احمد هاشم از این ادبیات فرانسه گرفت با آنچه یک شاعر تنها یعنی احمدهاشم از این ادبیات گرفت فرقی داشت.
ترکیه نیز مانند ما آشنائی های اولیه با ادبیات فرانسه را با ترجمه آثار رومانتیک شروع کرد در حالی که دیگران کتاب های عشقی و اخلاقی و سوزناک ترجمه می کردند یا می نوشتند.
و از شعرا مارتین و ویکتورهوگو تقلید می کردند.
احمدشاه به عنوان اولین شاعر سمبولیست در ادبیات ترکیه ظاهر شد و شعری را به عالم ادب عرضه کرد.
که تا حدی حالات و مفاهیم شعر بود.
لزوما لازمه را داشت ولی دارای رنگ ها و خصوصیات و نهادهای خاص خود احمد هاشم بود که مشخص ترین آنها نهادهای متعدد و اغلب بسیار زیبا و تازه درباره سرخی خاص شفق و آمدم غروب است از این قبیل: از پشت این قلبهای سرخ رنگ اسوارائی می آید به رنگ خون و این در غروب اندوهبار در می گیرد.
جنگ آخرین شعاع ها و ابرها.
عقاید احمدهاشم درباره شعر تقریبا همان عقاید مالارمه است و به ظن قوی از او گرفته شده است.
قسمتی از یک مقاله او را که در آن عقاید ما لارمه را با وضوح بیشتری بیان کرده است در انیجا نقل می کنیم با توجه به اینکه مقاله قریب هفتاد سال پیش نوشته شده است می تواند از نظر آورد که در شاعران آن روزگار که پیشروترین شان غرق احساسات رومانتیک بودند چه تاثیر تکان دهنده ای داشته پیش از هر چیز این نکته را باید اعتراف کنم.
که هنوز نمی دانم منظور از معنی و مفهوم در شعر چیست.
آیا آنچه فکر نامیده می شود مجموعه ای از مطالعات مبتذل است.
داستان است.
مقاله است.
و آیا وضوع عبارت از این است که این نوشته ها به راحتی درک شود.
آنان که چنین مشخصاتی را برای شعر ضروری می شناسند شعر را با چیزهایی از قبیل تاریخ فلسفه سخنرانی و بلاغت در هم می آمیزند از چهره علائم اصلی آن بی خبرند و چیزی نمی شناسند.
و حال آنکه شاعران پیام آور حقیقت است نه انسانی بلیغ و نه او وضع قانون زبان شعر برای این نیست که مانند نثر فهمیده شود.
زبان شاعر برای این است که به آسانی درک شود.
بلکه برای این به وجود آمده است فقط احساس شود و در واقع زبان حد واسطی است بین موسیقی و سخن.
می توان گفت که شعر نظمی است که قابل تبدیل به نثر نیست.
کاویدن شعر در جستجوی معنی درست مانند آن است که برنده کوچکی را که نغمات او ستارگان شب های تابستان را غرق رعشه میکند.
برای خوردن گوشتش بکشیم در شعر آنچه بیش از همه حائز اهمیت است معنی کلمات نیست بلکه ارزش تلفظ جمله است.
هدف شاعر این است که وضع هر کلمه را در جمله و تعاسل و تصادم آن را با سایر کلمات و آمیزش اسرار آمیز آنها را با هم طوری ترتیب می دهد که از صداهای لطیف صمیمانه دیوانه وار یا خشن آنها احساسا هایی سیال و لطیف و یا گزند و موزی میکند و سنگین و یا تند و سریع بر انگیزد و از تموجات موسیقی حالتی نامحدود و موثر ایجاد کند.
که ارزش آن فوق معنی کلمه است.
نمونه هایی از آثار سمبولیست ها رهروان راستین آناننند که به قصد رفتن می روند اما با این سبک هرگز از زیر سرنوشت خویش دور نمی شوند بی آنکه خود را سبب را بدانند دمادم می گویند برویم.
اینانند که آرزو هایشان به ابر می ماند و همچنان که جنگجویی در اندیشه توپ و تفنگ است ایشان نیز در آرزوی لذاتی وسیع و ناآشنا و متغیرند که هرگز روان آدمی نام آنها را ندانسته است.
پر ثرورت ترین شهر و بزرگ ترین منظر هرگز آن جز به مرموز را نداشت که گاهی در اشکال ابرها دیده می شود آرزو هم پیوسته ما را دل نگران می داشت.
چه ذهن های کودکانهای نکته مهم را فراموش نکنیم .
ما همه جا بی آنکه بجوئیم از بام تا پایین نردبان تقدیر مناظر ملال آور شهرت را دیده ایم.
«زن را دیده ایم.
این بنده پست خود بین و ابله که خود را می پرستد بی آنکه بر پستی این کار بخندد و خود را دوست می دارد بی آنکه هرگز دلشسیر شود و مرد را دیده ایم که این ستمگر شکمخواره- غارتگر و خشن و زر پرست که بنده بندگان است وجوئی در کندابی روان.
دژخیمان را دیده ایم که لذا می برند مظلومان را دیده ایم که می زارند جشنها دیده ایم که خون را چاشنی می زنند و عطر آگین میکنند دیده ایم که هر قدرت چگونه فرمانروایی قادر را خشمگین ساخته و توده تازیانه پرستان چگونه شعور خویش را گم کرده اند.
«دین های بسیار مانند دین ما از پله های آسمان بالا می روند .
زهد و ورع مانند نازنینی که در بستر پر می غلتید لذت را در یخ و خار می جوید.
«بشر یاوه گو فریضه هوش خویش که اکنون هم مانند پیش دیوانه است هنگام مرگ دهشتناک خود به خدا نهیب می زند که ای همشأن من ای خداوند من لعنت بر تو باد.
آنان که نادانی شان کمتر است و گستاخ دل به دیوانگی سپرده اند ازین گله بزرگ که تقدیر گرد هم آورده است می گریزند به عالم پنها ورافیون پناه می برند.» گزارش نامه جاودان کره زمین همین است.
مکتب رومن روز 14 سپتامبر 1891 یعنی درست پنج سال پس از انتشار بیانیه سمبولیسم ژان موره آس در همان روزنامه مینگ روزنامه ای را درباره مکتب رومن فرانسوی چاپ کرد.
که در آن از بازگشت ادبیات فرانسه به اصل یونان و روی خود دفاع می کرد.
رئوس مطالب این نامه از این قرار بود که مکتب رومی فرانسوی طرفدار اصلی یونانی رومی یعنی اصل بنیادی ادبیات فرانسه که در قرن 11 و 12 و 13 با اشعار تروور های مان و در قرن 16 با رونسارو مکتب او و در قرن 17 با راستین ولافونتن شکوفا شد.
مکتب رومن نوعی بازگشت روشنایی مدیترانه ای بود در برابر سمبولیسم مه آلود.
گذشته از ژان موره آلن و ارنست رینو یکی از بهترین شاهدان نهفتن سمبولیسم یعنی شارل موراس تصمیم گرفته بود که پس از آن همه وقت خود را به تجلیل عقاید رمون دولایتلد اختصاص دهد و نیز به چاپ و نشر آثار ژول تلیه که در سال 1889 دنباله رو و رلن بود از وی جدا شد و به ادبیات یونان روی آورد.
اشعار پینداروس و نیز آلفره دووینی را سرمشق خود قرار داد.
اما اساسی ترین کتاب مکتب رومن بی تردید قطعات اثر ژان موزه آس است.
منابع: کتاب مکاتب هنری تاریخ هنر نوین جهان مقدمه: از سمبولیسم چه فهمیده ایم و می خواهیم سبمولیسم را نقد و بررسی کنیم و از کجا شروع شد و تا به کجا راه یافته و می گویند ریشه اصلی سمبولیسم را باید از رومانتیسم آلمان در فلسفه هگل و در قرن 18 و 19 جستجو کرد.
و تولد آن مکتب ادبی فرانسوی می باشد.
سمبولیسم از کدام کشور شروع شد و معنی آن چه بود و بعد از آن چه مکتب روی کار آمد و در کل از این مکتب چه یاد گرفتهایم و در نقاشی چه فایده هایی داشته.
فهرست: از سمبولیسم چه می دانید؟
تشویش پایان قرن کلمه سمبول بیانیه سمبولیسم اصول سمبولیسم رمان سمبولید اصولی که سمبولیست ها مراعات می کنند.
فصل دوم اصولی که سمبولیستها مراعات میکنند.