تمدن بابل یکی از تمدنهای باستانی حوزهٔ میانرودان است.
بابل در بین النهرین در کنار رود فرات قرار داشت.
بابلى ها از نژاد سامى هستند.
با بل به معنى دروازه خداست.
در سال ۲۰۰۰ پ.م.
سلسله سومریان باستان از هم پاشید.
بابلیها جانشین سومریان بودند.
در سال ۱۹۰۰ پیش ازمیلاد عیلام بین النهرین را به تصرف خود درآوردند.
با درگیرى طولانی سومری ها در جنوب و بابلی ها در شمال بین النهرین، سرانجام اقتدار بابلى ها تحت سلطه حمورابی در سال ۱۷۶۳ پ.م.
تثبیت شد.
امپراتوری جدید بابل (کلده) میباشد.
نبوپولاسار که از 626 تا 605 ق.م.
حکومت کرد، دوباره شهر بابل به عنوان پایتخت امپراتوری بابل برگزیده شد و سلسله جدید فرمانروایان بابل را بنیاد نهاد.
پسرش، نبوکد نزر که از 605 تا 562 ق.م.
فرمانروایی کرد، در قرن هفتم ق.م.
شهر بابل تحت فرمانروایی کلدانیان (نبوکد نز - امپراتوری جدید بابل) مجدداٌ عظمت خود را باز یافت.
نبوکدنز (بخت النصر) پیکارهای سختی را علیه یهودا انجام داد و شورش آنها را در هم کوبید.
در سال ۵۹۷ پ.م.
بختالنصر امپراتور بابل سرزمین یهودیه را به تصرف درآورد، در سال 586 ق.م.
این پادشاه، شهر اورشلیم و معبد سلیمان را نابود کرد یهودیان به اسارت و بردگی به بابل رفتند.
بسیاری از مردمان یهودیه که توان کاری داشتند را به اسارت به بابل برد که در آن هنگام پایتخت کلدانی محسوب میشد.
سرزمین یهودیه به صورت یکی از ایالات دور افتاده امپراطوری بابل درآمد.
یهودیان تا سال 538 ق.م.
یعنی زمانی که ایرانیان به بابل حمله کردند و آخرین امپراتوری بین النهرین را نابود کردند همچنان در اسارت بودند.
سرانجام امپراتوری قدرتمند بابل به دست کوروش کبیر در سال 538 ق.م.
فتح شد.
ساتراپ بابل بخشی از امپراتوری هخامنشی گردید.
سومریان
تمدنهای باستانی آسیای غربی
بینالنهرین، سومر، اکد، آشور، بابل
هیتیها، لیدیه
ایلام، اورارتو، ماننا، ماد، هخامنشی
امپراتوریها / شهرها
سومر: اوروک – اور – اریدو
کیش – لاگاش – نیپور – اکد
بابل – ایسین – کلدانی
آشور: آسور، نینوا، نوزی، نمرود
ایلامیان – اموریها – شوش
هوریها – میتانی
کاسیها – اورارتو
گاهشماری
شاهان سومر
شاهان ایلام
شاهان آشور
شاهان بابل
شاهان ماد
شاهان هخامنشی
زبان
خط میخی
سومری – اکدی
ایلامی – هوری
اساطیر بینالنهرین
انوما الیش
گیل گمش – مردوخ
نیبیرو
سومریان از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان (سرزمین میانِ دو رود دجله وفرات) و شمال خلیج فارس بودند.
ایشان از جمله در شهر باستانی بابل سکنی داشتند و تمدنی بسیارغنی و با کیفیت متعالی و بلند مرتبه پی ریزی نمودند.
سومریان از اقوام باستانی ساکن در جنوب سرزمین کنونی عراق یعنی میانرودان (سرزمین میانِ دو رود دجله وفرات) و شمال خلیج فارس بودند.
ایشان از جمله در شهر باستانی بابل سکنی داشتند و تمدنی بسیارغنی و با کیفیت متعالی و بلند مرتبه پی ریزی نمودند.
سومریان تاریخ ورود سومریان به این سرزمین دقیقا معلوم نیست، ولی بر اساس کاوشهای باستانشناسی سومریان حدودا ۴۵۰۰سال پ.م نخستین تمدن درخشان بشری را پایه گذاری کردند و دولت شهرهای باشکوهی چون اور، اوروک، نیپور، کیش، لاگاش، اریدو و غیره بنا نهادند، لازمه ایجاد چنین تمدنی اینست که سومریان حداقل ۵۰۰ سال قبل از بوجود آوردن دولت شهرها، در منطقه حضورداشته باشند یعنی میتوان گفت سومریان ۴۵۰۰-۵۰۰۰ سال پ.م در منطقه میانرودان بودهاند.این باور که چرا سومریان را نخستین قوم شکل یافته میخوانند چند علت دارد.ابتدایی ترین و برترین آثار کشاورزی که نشانه زندگی اجتماعی آنان است،ابزار سازی ودانش استفاده از فلزات،خط و نوشته که مهمترین اختراع بشری است(خط سومریان میخی بوده و حدود ۴۵۰۰_۵۰۰۰ سال قدمت دارد.)و وجود شهرهای مستقل.
خاستگاه سومریان درباره خاستگاه سومریان پیش از آمدن ایشان به میانرودان هیچ سند و گواه و راهنمای تاریخی وجود ندارد اکثر دانشمندان خاستگاه ایشان را از فلات ایران و از دامنههای زاگرس دانستهاند.
علیپاشا صالح سومریان را از تبار قفقازی (همنژاد با چچنها و گرجیها) دانسته و خط سیر مهاجرت ایشان را از شمال غربی ایران نوشتهاست ولی برای اثبات این نظریه مدرکی تاریخی وجود ندارد.
زبان سومریان زبانشناسان زبان سومری را جزء زبانهای تک خانواده (منفرد) یعنی بدون خویشاوندی در میان زبانهای امروزی دسته بندی کردهاند.
برخی تلاشها در پیوند دادن زبان سومری با زبانهای دراویدی هند, اورالی و نیز آلتایی با شکست روبرو شدهاست.البته زبانهای ایلامی و دراویدی در کنار سومری به صورت ردیف قرار گرفتهاند.
لوحه سومری دربرگیرنده نامهای خدایان سومری به خط میخی حدود سده ۲۴ پیش از میلاد.
در مورد ریشه زبانی این قوم اختلاف نظر بین تاریخ دانان وجود دارد.
دانشنامه بریتانیکا مینویسد: «زبان سومری، زبانی منفرد و کهنترین زبان مکتوب موجود است.
این زبان برای نخستین بار در حدود ۳۱۰۰ پ.م در جنوب میانرودان گواهی گردیده و در طول هزاره سوم پ.م.
رشد و توسعه یافتهاست.
در حدود ۲۰۰۰ پ.م،زبان سومری به عنوان زبانی محاورهای، با زبان سامی اکدی (آشوری- بابلی) جای گزین شد اما کاربرد کتبی آن کمابیش تا پایان حیات زبان اکدی، در حوالی آغاز عصر مسیحیت، ادامه داشت.
زبان سومری هرگز بسیار فراتر از مرزهای اصلی خود در جنوب میان رودان توسعه نیافت؛ شمار اندک گویندگان بومی این زبان، تناسبی با اهمیت عظیم و تأثیرات زبان سومری بر توسعه تمدن میان رودان و تمدنهای دیگر، در همه مراحل آنان، نداشت».
وامواژههای سومری در دیگر زبانها دیپی: واژه سومری دوب DUB که معنی کتیبه و سنگ نوشته را دارد، در زبان ایلامی (خوزی) به گونهٔ Tup-pi-me به همان معنا دیده میشود.
در زبان فارسی باستان نیز به گونهٔ دیپی دیده میشود.
و از آن مشتقات گوناگونی درست شد مانند دیپیر (دبیر)، دیپیستان (دبستان)، دیپیوان (دیوان) و دبیرستان.
اما این که این واژه از کدام زبان است شاید براستی نتوان مشخص کرد، زیرا ایلامیها هم همپای سومریان بودهاند.
تصورات دینی سومریان باستانشناسان براین باورند که سومریان بت پرست بودهاند.
مردمان آن اعصار مانند ایلامیان، هورییان، کاسیها، اورارتوها و...
همه بت میپرستیدند و البته یکتاپرستی در آن زمان تبدیل به چندخدایی شده بود.
ذکر این نکته لازم است که بت پرستی سومریان با نوع بت پرستی اکدیان وآشوریان فرق اساسی داشتهاست.
علاوه بر خدایگان مجزایی که مختص هر شهر سومری بودهاست سه ربالنوع مشترک نیزداشتهاند: ۱- آنو – فرمانروای آسمانها ۲- بئل – خدای زمین ۳- اِآ – خدای دره عمیق خدایان مذکور الهه روحهای پاک ونجیب بودند وسومریان برای در امان ماندن از ارواح خبیث،دعفریت و دیو قربانی نموده و نذرونیاز میکردند.
به بیان دیگر ایشان به مثابه تعلیمات پسین دین زرتشت به دو نیروی خیر وشر اعتقاد داشتند، آنها به روح و غلبه نهایی خیر بر شر اعتقاد داشته و برای در امان ماندن از شر، قربانی میکردند.
بعضی از خدایان دارای همسر بودند و بسیاری از رب النوعها نیز دارای پدری از جنس خدا بودند.
از نظر سومریان، خداوندان نیز چون انسان دارای غضب، شهوت، سنگ دلی، عشق، نفرت و سایر صفات بودند و مانند روحانیان زرتشتی خادمان دینی سومری نیز ارج و قرب فراوانی در تودههای مردم داشتند.
سومریان اعتقاد داشتند که خدایان نیز چون شاهان زندگی توام با رفاه و آسایش دارند به این دلیل عبادتگاهایشان را مزین به اشیای قیمتی و جواهرات و وسایل زینتی میکردند که شباهتی تام با آتشکدههای زرتشتی داشتهاست.
آنان بزرگِ شهر را “پاتئسی” مینامیدند و اعتقاد داشتند که او به نیابت از خدایان به رتق وفتق امور شهر میپردازد.
تمدنهای باستانی آسیای غربی بینالنهرین، سومر، اکد، آشور، بابل هیتیها، لیدیه ایلام، اورارتو، ماننا، ماد، هخامنشی امپراتوریها / شهرها سومر: اوروک – اور – اریدو کیش – لاگاش – نیپور – اکد بابل – ایسین – کلدانی آشور: آسور، نینوا، نوزی، نمرود ایلامیان – اموریها – شوش هوریها – میتانی کاسیها – اورارتو گاهشماری شاهان سومر شاهان ایلام شاهان آشور شاهان بابل شاهان ماد شاهان هخامنشی زبان خط میخی سومری – اکدی ایلامی – هوری اساطیر بینالنهرین انوما الیش گیل گمش – مردوخ نیبیرو اگر بخواهیم تاریخ ایران پیش از اسلام را بررسی کنیم باید از مردمانی که در دوران نوسنگی در فلات ایران زندگی میکردند نام ببریم.
پیش از مهاجرت آریائیان به فلات ایران، اقوامی با تمدنهای متفاوت در ایران میزیستند که آثار زیادی از آنها در نقاط مختلف فلات ایران مانند تمدن جیرفت (در کرمانِ کنونی) و شهر سوخته در سیستان، و تمدن ساکنان تمدن تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو و ماننا (در آذربایجان)، تپه گیان نهاوند و تمدن کاسیها (در لرستان امروز) بجای مانده است.
اما تمدن این اقوام کم کم با ورود آریائیان، در فرهنگ و تمدن آنها حل شد.
برای بررسی تاریخ ایران پیش از اسلام باید از دیگر تمدنهای باستانی آسیای غربی نیز نام ببریم.
شناخت اوضاع و رابطه این مناطق ایران در رابطه با تمدنهای دیگر نظیر سومر - اکد، کلده - بابل - آشور، و غیره نیز مهم است.
ایلامیان ایلامیان یا عیلامیها اقوامی بودند که از هزاره سوم پ.
م.
تا هزاره نخست پ.
، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب و غرب ایران فرمانروایی داشتند.
بر حسب تقسیمات جغرافیای سیاسی امروز، ایلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، کرمان، لرستان و کردستان را شامل میشد.
آثار کشف شده تمدن ایلامیان، در شوش نمایانگر تمدن شهری قابل توجهی است.
تمدن ایلامیان از راه شهر سوخته در سیستان، با تمدن پیرامون رود سند هند و از راه شوش با تمدن سومر مربوط میشده است.
ایلامیان نخستین مخترعان خط در ایران هستند.
به قدرت رسیدن حکومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسله عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ.
است.
پادشاهی اَوان یکی از دودمانهای ایلامی باستان در جنوب غربی ایران بود.
پادشاهی آوان پس از شکوه و قدرت کوتیک ـ این شوشینک همچون امپراتوری اکد، ناگهان فرو پاشید؛ این فروپاشی و هرج و مرج در منطقه در پی تاخت و تاز گوتیان زاگرس نشین رخ داد.
تا پیش از ورود مادها و پارسها حدود یک هزار سال تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است.
سرزمین اصلی عیلام در شمال دشت خوزستان بوده.
فرهنگ و تمدن عیلامی از شرق رودخانه دجله تا شهر سوخته زابل و از ارتفاعات زاگرس مرکزی تا بوشهر اثر گذار بوده است.
عیلامیان نه سامی نژادند و نه آریایی آنان ساکنان اولیه دشت خوزستان هستند.
مهاجرت آریائیان به ایران آریائیان، مردمانی از نژاد هند و اروپایی بودند که در شمال فلات ایران میزیستند.
دلیل اصلی مهاجرت آنها مشخص نیست اما به نظر میرسد دشوار شدن شرایط آب و هوایی و کمبود چراگاه ها، از دلایل آن باشد.
مهاجرت آریائیان به فلات ایران یک مهاجرت تدریجی بوده است که در پایان دوران نوسنگی (7000 سال پیش از میلاد) آغاز شد و تا 4000 پیش از میلاد ادامه داشته است.
نخستین آریاییهایی که به ایران آمدند شامل کاسیها (کانتوها ـ کاشیها)، لولوبیان و گوتیان بودند.
کاسیها تمدنی را پایه گذاری کردند که امروزه ما آن را بنام تمدن تپه سیلک میشناسیم.
لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیدند که بعدها با آمدن مادها بخشی از آنها شدند.
در حدود 5000 سال پیش از میلاد، مهاجرت بزرگ آریائیان به ایران آغاز شد و سه گروه بزرگ آریایی به ایران آمدند و هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارسها در قسمت جنوبی و پارتها در حدود خراسان امروزی.
شاخههای قومِ ایرانی در نیمههای هزارهی اول قبل از مسیح عبارت بودهاند از: باختریان در باختریه (تاجیکستان و شمالشرق افغانستانِ کنونی)، سکاهای هومکار در سگائیه (شرقِ ازبکستانِ کنونی)، سُغدیان در سغدیه (جنوب ازبکستان کنونی)، خوارزمیان در خوارزمیه (شمال ازبکستان و شمالشرق ترکمنستانِ کنونی)، مرغزیان در مرغوه یا مرو (جنوبغرب ازبکستان و شرق ترکمستان کنونی)، داهه در مرکز ترکمستان کنونی، هَرَیویان در هَرَیوَه یا هرات (غرب افغانستان کنونی)، دِرَنگِیان در درنگیانه یا سیستان (غرب افغانستان کنونی و شرق ایران کنونی)، مکائیان در مکائیه یا مَککُران (بلوچستانِ ایران و پاکستان کنونی)، هیرکانیان در هیرکانیا یا گرگان (جنوبغربِ ترکمنستان کنونی و شمال ایرانِ کنونی)، پَرتُوَهئیان در پارتیه (شمالشرق ایران کنونی)، تپوریان در تپوریه یا تپورستان (گیلان و مازندران کنونی)، آریازَنتا در اسپدانه در مرکزِ ایرانِ کنونی، سکاهای تیزخود در الانیه یا اران (آذربایجان مستقل کنونی)، آترپاتیگان در آذربایجان ایرانِ کنونی، مادایَه در ماد (غرب ایرانِ کنونی)، کُردوخ در کردستانِ (چهارپارهشدهی) کنونی، پارسَی در پارس و کرمانِ کنونی، انشان در لرستان و شمال خوزستان کنونی.
قبایلی که در تاریخ با نامهای مانناها، لولوبیانها، گوتیانها، و کاسیها شناسانده شدهاند و در مناطق غربی ایران ساکن بودهاند تیرههائی از شاخههای قوم ایرانی بودهاند که زمانی برای خودشان اتحادیههای قبایلی و امیرنشین داشتهاند، و سپس در پادشاهی ماد ادغام شدهاند.
مادها در ایران نزدیک 150 سال (708- 550 ق.م) هخامنشیها کمی بیش از دویست سال (550-330 ق.م) اسکندر و سلوکیها در حدود صد سال (330 -250 ق.م) اشکانیان قریب پانصد سال (250 ق.م – 226 م) و ساسانیان قریب چهار صد و سی سال (226-651 م) فرمانروایی داشتند.
مادها ماد در 675 پیش از میلاد ماد در 600 پیش از میلاد مادها قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند.
سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود.
سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ میشناختند.
پایتخت ماد هگمتانه است آنها توانستند در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت ایرانی را تأسیس کنند پس از حملات شدید و خونین آشوریان به مناطق مادنشین، گروهی از بزرگان ماد گرد رهبری به نام دیاکو جمع شدند.
از پادشاهان بزرگ این دودمان هووخشتره بود که با دولت بابل متحد شد و سرانجام امپراتوری آشور را منقرض کرد و پایههای نخستین شاهنشاهی آریاییتباران در ایران را بنیاد نهاد.
دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسیها منتقل گشت.
در زمان داریوش بزرگ، امپراتوری هخامنشی به منتهای بزرگی خود رسید: از هند تا دریای آدریاتیک و از دریای عمان تا کوههای قفقاز.
هخامنشیان شاهنشاهی بزرگ هخامنشی در 330 ق.م.
هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدیه و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد.
از این رو کوروش بزرگ را بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند.
در ۵۲۹ پ.م کوروش بزرگ پایه گذار دولت هخامنشی در جنگهای شمال شرقی ایران با سکاها، کشته شد.
لشکرکشی کمبوجیه جانشین او به مصر آخرین رمق کشاورزان و مردم مغلوب را کشید و زمینه را برای شورشی همگانی فراهم کرد.
داریوش بزرگ در کتیبهً بیستون میگوید: " بعد از رفتن او (کمبوجیه) به مصر مردم از او برگشتند..." شورشها بزرگ شد و حتی پارس زادگاه شاهان هخامنشی را نیز در برگرفت.
داریوش در کتیبه بیستون شمهای از این قیامها را در بند دوم چنین نقل میکند: " زمانی که من در بابل بودم این ایالات از من برگشتند: پارس، خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت خراسان (مرو، گوش) افغانستان (مکائیه)." داریوش از 9 مهر ماه 522 تا 19 اسفند 520 ق.م به سرکوبی این جنبشها مشغول بود.
جنگهای ایران و یونان در زمان داریوش آغاز شد.
دولت هخامنشی سر انجام در 330 ق.
م به دست اسکندر مقدونی منقرض گشت و ایران به دست سپاهیان او افتاد.
اسکندر سلسله هخامنشیان را نابود کرد، دارا را کشت ولی در حرکت خود به شرق همه جا به مقاومتهای سخت برخورد، از جمله سغد و باکتریا یکی از سرداران جنگی او بنام سپتامان 327- 329 ق.
م در راس جنبش همگانی مردم بیش از دو سال علیه مهاجم خارجی مبارزه دلاورانه کرد.
در این ناحیه مکرر مردم علیه ساتراپهای اسکندر قیام کردند.
گرچه سرانجام نیروهای مجهز و ورزیده اسکندر این جنبشها را سرکوب کردند ولی از این تاریخ اسکندر ناچار روش خشونت آمیز خود را به نرمش و خوشخویی بدل کرد.
سلوکیان ایران در زمان سلوکیان (330 - 150 ق.م.) پس از مرگ اسکندر (323 ق.
م) فتوحاتش بین سردارانش تقسیم شد و بیشتر متصرفات آسیائی او که ایران هسته آن بود به سلوکوس اول رسید.
به این ترتیب ایران تحت حکومت سلوکیان (330 - 150 ق.م.) در آمد.
پس از مدتی پارتها نفوذ خود را گسترش دادند و سرانجام توانستند سلوکیان را نابود و امپراتوری اشکانی را ایجاد کنند.
اشکانیان امپراتوری اشکانی 250 ق.م.
224 م.
اشکانیان (250 ق.
م 224 م) که از تیره ایرانی پرنی و شاخهای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند.
نام سرزمین پارت در کتیبههای داریوش پرثوه آمده است که به زبان پارتی پهلوه میشود.
چون پارتیان از اهل ایالت پهله بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز میتوان خواند.
ایالت پارتیها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای خزر و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود میشد.
قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای خزر میزیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.
این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوههای قفقاز تا خلیج فارس توسعه یافت.
در عهد اشکانی جنگهای ایران و روم آغاز شد.
سلسله اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگهای خارجی به تدریج ضعیف شد تا سر انجام به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید.
ساسانیان شاهنشاهی ساسانی در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ م.
ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی بودند.
شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود بر بخش بزرگی از غرب قارهٔ آسیا چیرگی یافتند.
پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود.
سلسله اشکانی به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید.
وی سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا 652 میلادی در ایران ادامه یافت.
دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به دین و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد.
در این دوره نیز جنگهای ایران و روم ادامه یافت.
در همین دوران مانی[1] (216 - 276 میلادی) به تبلیغ مذهب خود پرداخت.
مانی پس از مسافرت به هند و آشنائی با مذهب بودائی سیستم جهان مذهبی مانوی خود را که التقاطی از مذهب زردشتی، بودائی و مسیحی و اسطوره بود با دقت تنظیم کرد و در کتاب "شاهپورگان" اصول آنها را بیان و هنگام تاجگذاری شاپوراول به شاه هدیه کرد.
مانی اصول اخلاقی خود را بر پایه فلسفی مثنویت: روشنائی و تاریکی که ازلی و ابدی هستند استوار نمود.
در واقع این اصول) خودداری از قتل نفس حتی در مورد حیوانات، نخوردن می، دوری از زن و جمع نکردن مال (واکنش در مقابل زندگی پر تجمل و پر از لذت طبقات حاکم و عکس العمل منفی در برابر بحران اجتماعی پایان حکومت اشکانی و آغاز حکومت ساسانی است.
شاپور و هرمزد، نشر چنین مذهبی را تجویز کردند، زیرا با وجود مخالفت آن با شهوت پرستی و غارتگری و سود جوئی طبقات حاکم، از جانبی مردم را به راه "معنویت" و "آشتیخواهی" سوق میداد و از جانب دیگر از قدرت مذهب زردشت میکاست.
جنبش معنوی مانی به سرعت در جهان آن روز گسترش یافت و تبدیل به نیروئی شد که با وجود جنبه منفی آن با هدفهای شاهان و نجبا و پیشرفت جامعه آن روزی وفق نمیداد.
پیشوایان زردتشتی و عیسوی که با هم دائما در نبرد بودند، متحد شدند و در دوران شاهی بهرام اول که شاهی تن آسا و شهوت پرست بود در جریان محاکمه او را محکوم و مقتول نمودند ( 276 میلادی).
از آن پس مانی کشی آغاز شد و مغان مردم بسیاری را به نام زندک(زندیق) کشتند.
مانویان درد و جانب شرق و غرب، در آسیای میانه تا سرحد چین و در غرب تا روم پراکنده شدند.
امپراتوری پهناور ساسانی که از رود سند تا دریای سرخ وسعت داشت، در اثر مشکلات خارجی و داخلی ضعیف شد.
آخرین پادشاه این سلسله یزدگرد سوم بود.
در دوره او مسلمانان عرب به ایران حمله کردند و ایرانیان را در جنگهای قادسیه، مدائن، جلولاء و نهاوند شکست دادند و بدین ترتیب دولت ساسانی از میان رفت.
در پایان سده پنجم و آغاز قرن ششم میلادی جنبش بزرگی جامعه ایران را تکان داد که به صورت قیامی واقعی سی سال ( 24-494 م.) دوام آورد و تأثیر شگرفی در تکامل جامعه آن روزایران بخشید.
در چنین اوضاعی مزدک[2] پسر بامدادان به تبلیغ مذهب خود که گویند موسسش زردشت خورک بابوندس بوده، پرداخت.
عقاید مزدک بر دو گانگی مانوی استوار است: روشنائی دانا و تاریکی نادان، به عبارت دیگر نیکی با عقل و بدی جاهل، این دو نیرو با هم در نبردند و چون روشنائی داناست سرانجام پیروز خواهد شد.
اساس تعلیمات اجتماعی مزدک دو چیز است: یکی برابری و دیگری دادگری.
مردم بسیاری به سرعت پیرو مذهب مزدک شدند.
جنبش مزدکی با قتل او و پیروانش به طرز وحشیانهای سرکوب شد، اما افکار او اثر خود را حتی در قیامها و جنبشهای مردم ایران در دوران اسلام، باقی گذاشت دورهی سنگ دورهی سنگ سرآغاز ساختن ابزار و به کار بردن آن به دست انسان است که به سه عصر تقسیم میشود: عصر پارینهسنگی(Paleolithic)، عصر میانسنگی(Mesolithic) و عصر نوسنگی(Neolithic).
عصر پارینهسنگی انسانها در غارها زندگی میکردند و چون از کشاورزی آگاهی نداشتند، به شکار و گردآوری خوراک میپرداختند.
آنها سنگهای نوک تیز را به کار میبردند.
نقاشیها بر جای مانده بر دیوار غارها از یادگارهای مردمان این عصر است.
این عصر تا 12 هزار سال پیش از میلاد ادامه یافت.
عصر میان سنگی انسانها با تراشیدن سنگها ابزارهای کارآمدتری ساختند و یادگرفتند که میتوان استخوانهای پهن و سنگهای تیز را به چوبدستی ببندند و ابزارهای کارآمدتری بسازند.
مردان به شکار کردن جانوران بزرگ روی آوردند و زنان به گردآوری خوراک میپرداختند.
این عصر تا 10 هزار سال پیش از میلاد ادامه یافت.
عصر نوسنگی انسانها به کشاورزی پرداختند و آرام آرام به یکجانشینی روی آوردند.
اهلی کردن جانوران و سفال سازی از نوآوریهای انسان در این دوره است.
سگ نخستین جانوری بود که اهلی شد و سپس گوسفند و بز در ایران اهلی شد.
کاشت گندم در ایران، جو در میان رودان، برنج و ارزن در چین آغاز شد.
دورهی فلز از نزیک 5 هزار سال پیش انسانها یادگرفتند که چگونه فلزها را به کار ببرند و دورهی فلز آغاز شد.
این دوره به سه عصر مس(Copper)، مفرغ(Bronze) و آهن(Iron) تقسیم میشود.
عصر مس بهرهگیری از مس نزدیک 5 هزار سال پیش از میلاد در ایران(تل ابلیس کرمان) و سپس مصر و بالکان آغاز شد.
مردم میانرودان مس مورد نیاز خود را از ایران به دست می آوردند، زیرا در سرزمین آنها نه تنها مس بلکه کانیهای دیگر نیز کمیاب بود.
یورشهای بسیار آشوریها به ایران نیز به همین دلیل بود.
عصر مفرغ در برخی معدنهای مس رگههایی از قلع و روی هم وجود دارد.
بنابراین، هنگام ذوب سنگهای مس و قلع، آلیاژ مفرغ نیز به دست میآید.
چنین رویدادی نزدیک 3 هزار سال پیش در ایران رخ داد و به میانرودان راه یافت، حال آن که عصر مفرغ در اروپا نزدیک 2 هزار سال پیش از میلاد آغاز شد.
عصر آهن نزدیک 1500 سال پیش از میلاد گروهی از آریاییها به نام هیتیها و میتانیها، که در ترکیه و شمال عراق فرمانروایی داشتند، به فناوری ذوب آهن دست یافتند.
میتانیها نزدیک 1200 سال پیش از میلاد مردم میانرودان را با این فناوری آشنا کردند.
این عصر در چین از نزدیک 600 سال پیش از میلاد آغاز شد.
توجه داشته باشید که این عصرها و دورانهای تاریخی اندکی با هم همپوشانی دارند.
برای مثال، درعصر مس اندکی مفرغ وجود داشت و برای ساختن چیزهای آرایشی به کار میرفت و از عصر آهن نیز ابزارهای مفرغی بسیاری یافت شده است که مفرغهای لرستان از آن جملهاند.
هم چنین، در سدههای پایانی عصر نوسنگی چکشکاری سنگهای مسی و ساختن ابزار و چیزهای آرایشی از آنها آغاز شده بود.
دوران تاریخی نزدیک 3500 سال پیش از میلاد، سومریها، ایلامیها و مصریان نوشتن به خط تصویری ابتدایی را آغاز کردند.
سپس نزدیک 3 هزار سال پیش از میلاد(در عصر مفرغ) سومریها خط میخی را پدید آوردند.
ایلامیها 200 سال پس از این از خط میخی سومری تقلید کردند.
مصریان خط تصویری پیشرفته را پدید آوردند و با جوهر بر پاپیروس مینوشتند.
در 1100 سال پیش از میلاد، فینیقیها خط الفبایی کارآمدتری به وجود آوردند که الفبای امروزی غربیها از آن گرفته شده است.
ایرانیان در کنار به کار بردن خط میخی به نگارش با خط آرامی نیز پرداختند و خطهای ایرانی اوستایی و پهلوی و نیز الفبای موسوم به عربی که اکنون ما آن را به کار می بریم، نیز در واقع از همان خط آرامی ریشه گرفته است.
بنابراین، پیش از تاریخ در سرزمینهای گوناگون در یک زمان پایان نمیپذیرد.
در حالی که پیش از تاریخ در میانرودان و ایران از 3500 سال پیش از میلاد به پایان رسیده بود، انگلستان تا 43 سال پیش از میلاد(به روزگار ورود رومیها به این جزیره) هنوز در پیش از تاریخ به سر میبرد.
مردم جزیرهی کرت در جنوب یونان در 2 هزار سال پیش از میلاد با خط تصویری مینوشتند تا این که این تمدن به دست یونانیان دوریانی ویران و عصری در یونان آغاز شد که از آن به "عصر تاریک" یا به بیان جرج سارتن "میانپردهی تاریک" یاد میشود.
این عصر که از 1100 پیش از میلاد آغاز شد تا نزدیک 800 سال پیش از میلاد، یعنی زمانی که یونانیها الفبای فینیقی را اقتباس کردند، ادامه یافت.
دوران تاریخ در غرب به چهار دوره تقسیم میشود: دورهی باستان(Ancient)، سدههای میانه(Middle Ages)، دورهی نوین(Modern)، دورهی معاصر(Contemporary).
برخی پژوهشگران دورهی دیگری به نام دورهی کنونی(Recent) را نیز از 1918 تا زمان کنونی در نظر میگیرند.
دوران تاریخ در ایران نیز اغلب به ایران باستان، ایران اسلامی و ایران معاصر تقسیم میشود.
البته تقسیمبندی به پنج دورهی باستان، اسلامی، صفوی، قاجار و معاصر(از مشروطه تا کنون) نیز معمول است.
توجه داشته باشید که برخی از نویسندگان و پژوهشگران ایرانی به پیروی از غربیها از اصطلاح سدههای میانه یا قرون وسطی برای تاریخ ایران نیز بهره میگیرند که چندان درست نیست.
سدههای میانه(قرون وسطی) به بخشی از تاریخ اروپا گفته میشود که با فروپاشی امپراتوری روم در سال 474 میلادی، به دست بربرهای ژرمن، آغاز شد و با آغاز دورهی نوزایی در سدهی 14 میلادی به پایان رسید.
در آغاز این دوره، انوشیروان(579-531 میلادی)، یکی از بزرگترین پادشاهان ایرانی، تمدن ساسانی را به اوج خود رساند.
سپس عربهای مسلمان در سال 635 میلادی بر بخشی از سرزمینهای زیر فرمان روم شرقی دست یافتند و در سال 637 میلادی به ایران یورش آوردند و تا سال 643 میلادی، بخشهای زیادی از ایران را به زیر فرمان خود بردند.
با روی آوردن ایرانیان به اسلام، دوران تمدن اسلام آغاز شد و در دوران فرمانروایی عباسیان، به کوشش وزیران ایرانی به اوج خود رسید.
بنابراین، هر چند از سدههای میانهی اروپا به دوران تاریکی یاد میشود، اما اوج شکوفایی مشرق زمین را در این دوران باید جست.
منابع Sumerian Ancient History Adams, R.
McC.
(۱۹۸۱).
Heartland of Cities.
Press مرتضی راوندی: تاریخ اجتماعی ایران.
(جلد ۱) - ۱۶۸ - ۱۷۳ کتیبهٔ بیستون بند ۷۰ و همچنین ستون چهارم.
==