ایران و آمریکا ماجرای تازه
نقشه راه اقتصادی
زیر ذره بین
مقام های کاخ سفید با مطرح کردن نقشه راه اقتصادی که در ماه های گذشته دو گام از آن را با امضای قرارداد تجارت آزاد با اردن و مراکش برداشته اند، چند هدف را پیگیری می کنند.
انجام اصلاحات اقتصادی در کشورهای خاورمیانه با ایجاد، تقویت و رشد طبقه متوسط در این کشورها، افزایش سطح رفاه عمومی و استانداردهای زندگی از جمله این هدف هاست
محمدصادق جنان صفت
جرج بوش، رئیس جمهوری آمریکا در ماه های گذشته چند سخنرانی مهم انجام داده است.
با کنار هم قرار دادن این سخنرانی ها می توان چشم اندازی از هدف های میان مدت نومحافظه کاران برای مناطق حیاتی منافع آمریکا را دید.
در یکی از این سخنرانی ها که در دانشگاه کارولینای جنوبی برگزار شد، جرج بوش از طرح جدید این کشور مبنی بر ایجاد منطقه آزاد تجاری بین خاورمیانه و آمریکا خبر داد.
وی در این سخنرانی در حد کلیات مسائلی را مطرح و مأموریت انتشار جزئیات آن را به کالین پاول وزیر امور خارجه خود داد.
مقام های مسئول و بازرگانان آمریکایی در جریان اجلاس جهانی اقتصاد در اردن جزئیاتی از طرح آمریکا برای ایجاد منطقه آزاد تجاری آمریکا و خاورمیانه را بازگو کردند.
نشریه معتبر اکونومیست در یکی از شماره های خود گزارش جذابی از این طرح ارائه کرد و نوشت: «کالین پاول در نشستی برای مخاطبان عرب دورنمایی را توصیف کرد که در آن، خاورمیانه در یک دوره ۱۰ ساله به منطقه آزاد تجاری خاورمیانه (MEFTA) و آمریکا تبدیل می شود.
در کنسرتی که ملک عبدالله پادشاه اردن کنار دریا ترتیب داد و بیل کلینتون هم در آن حضور داشت، پل برمر حاکم آمریکایی عراق به صدها بازرگان عرب نوید داد که فرصت های تجاری مناسبی برای آنها فراهم خواهد کرد.
اکونومیست در ادامه تفسیر خود نوشت: «مقام های آمریکایی تأکید می کنند برنامه هایشان برای تبدیل کردن عراق به موتوری برای اصلاحات در منطقه همچنان پیگیری می شود...
در حاشیه نشست مجمع جهانی اقتصاد، رابرت زولیک نماینده تجاری آمریکا موافقت ملک عبدالله و وزیران ۱۰ کشور عرب دیگر را با طرح MEFTA به دست آورد.
در این طرح ها نوعی ترجیح سیاسی هم وجود دارد: حاکمانی که به روی اسرائیل لبخند بزنند در موقعیت بهتری قرار می گیرند.
اینها ۳ کشور مراکش در غرب، اردن در مرکز و بحرین در شرق هستند.
پس از این ۳ کشور می توان تونس، عربستان و مصر را نام برد که دشمنی کمتری با آمریکا دارند.
لیبی، سودان و سوریه اما در مرتبه بعدی قرار دارند و کسی درباره آنها چیزی نگفته است.
انتشار طرح منطقه آزاد تجاری آمریکا در روزهای ۲۳ و ۲۴ خرداد ماه موجب واکنش اروپایی ها شد.
پاسکال لامی پس از شنیدن جزئیات این طرح گفت: «اکنون که چنین شده است اروپایی ها باید در سیاست خارجی و مسائل اقتصادی متحد شوند...
اگر می خواهیم زنده بمانیم و اگر نمی خواهیم به عنوان وزنه تعادل روابط آمریکا با جهان عمل کنیم، باید متحد شویم.
این اتحادیه به ویژه برای مواجهه با مشکلاتی که در خاورمیانه پیش روی اروپا قرار گرفته است، بیش از هر چیز ضرورت دارد» اکونومیست در ادامه تفسیر خود نوشت: «مقام های آمریکایی تأکید می کنند برنامه هایشان برای تبدیل کردن عراق به موتوری برای اصلاحات در منطقه همچنان پیگیری می شود...
پاسکال لامی پس از شنیدن جزئیات این طرح گفت: «اکنون که چنین شده است اروپایی ها باید در سیاست خارجی و مسائل اقتصادی متحد شوند...
این اتحادیه به ویژه برای مواجهه با مشکلاتی که در خاورمیانه پیش روی اروپا قرار گرفته است، بیش از هر چیز ضرورت دارد» سیاست در کنار اقتصاد کارشناسان اکونومیست در توجیه هدف های آمریکا برای اقتصاد خاورمیانه که از آن به نام «نقشه راه اقتصادی» نام برده اند تأکید دارند: «هم پیوندی اصلاحات سیاسی و اقتصادی از ویژگی های عمده دوران پس از ۱۱ سپتامبر است.
در واشنگتن بسیاری این حقیقت را دریافته اند که خشونت در منطقه خاورمیانه از سرخوردگی مردم از سرکوب سیاسی حاکمان ناشی شده تا شرایط اقتصادی، اما نمی توان واقعیت های فقدان آزادی اقتصادی را نادیده گرفت».
مقام های کاخ سفید به ویژه وزارت امور خارجه و وزارت بازرگانی این کشور، رئیس جمهوری را تشویق می کنند در معادلات سیاسی و امنیتی که متغیرهای اصلی حاکم بر سیاست ها و تحرکات دیپلماتیک را تشکیل می دهند، ملاحظات اقتصادی را نیز به عنوان متغیرهای اساسی در نظر بگیرند.
اگرچه مقام های وزارت دفاع و مشاوران امنیتی کاخ سفید، عنصر اقتصاد را همچنان تابعی از متغیرهای سیاسی و امنیتی می دانند، اما شرایط گونه ای است که رئیس جمهوری نمی تواند همه آنچه که از سوی وزارت خارجه و بازرگانی گفته می شود را نادیده بگیرد.
گرایش های اخیر جرج بوش در این باره قابل ملاحظه است.
وی به زودی باید در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۴ حضور پیدا کند و گفته می شود موفقیت وی منوط به پی ریزی بنیادهای ثبات و امنیت در خاورمیانه به ویژه از نظر اقتصادی است.
مقام های کاخ سفید با مطرح کردن نقشه راه اقتصادی که در ماه های گذشته دو گام از آن را با امضای قرارداد تجارت آزاد با اردن و مراکش برداشته اند، چند هدف را پیگیری می کنند.
انجام اصلاحات اقتصادی در کشورهای خاورمیانه با ایجاد، تقویت و رشد طبقه متوسط در این کشورها، افزایش سطح رفاه عمومی و استانداردهای زندگی از جمله این هدف هاست.
تحلیلگران آمریکایی به این نتیجه رسیده اند که گروه های فقیر جامعه ها استعداد خوبی برای جذب در گروه های تروریستی دارند.
وعده هایی که این گروه ها می دهند وشعار های آنها نیز عموماً بر محور رفع تبعیض طبقاتی می چرخد برای دور کردن فقرا از محیط های جهانی، نیرومندی زیادی دارد.
آمارهای منتشر شده از سوی بانک جهانی نشان می دهد در ۱۰ سال آینده جمعیت بیکار در خاورمیانه به ۴۷ میلیون نفر خواهد رسید.
اصلاحات اقتصادی در خاورمیانه و بهبود وضعیت اقتصادی آنها زمینه رشد افکار ضدغربی و ضدآمریکایی را از بین می برد.
آمریکایی ها - جمهوری خواهان و دموکرات ها - می دانند که در سال های آتی همچنان نیازمند استفاده از انرژی حاصل از نفت خاورمیانه اند.
شرکت های آمریکایی شاید به این نتیجه رسیده اند که جایگزین کردن نفت خزر به جای نفت خاورمیانه شاید در میان مدت رؤیایی نزدیک به واقعیت باشد، اما در بلندمدت سرابی بیش نخواهد بود.
گزارش های معتبر جهانی نشان می دهد عربستان، ایران، عراق و امارات ظرفیت های تولید نفت در دهه های آتی را دارند.
تضمین جریان مداوم و آسان نفت خاورمیانه به بازارهای جهانی نیز از هدف های اقتصادی آمریکا در این منطقه است.
- طرح مارشال آمریکا در اروپا که منجر به نجات اقتصاد برخی از کشورهای بزرگ این قاره شد آنقدر تاریخی شده است که مقام های آمریکایی نمی توانند برای نشان دادن برتری نظام اقتصاد آزاد بر آن تکیه کنند.
تجربه رشد کشورهای جنوب شرقی آسیا نیز چندان تازه نیست.
مقام های آمریکایی اعتقاد دارند اصلاحات اقتصادی در خاورمیانه که به رشدهای بالا در این کشورها منجر شود می تواند نمونه موفقی از تفکر اقتصادی آمریکا در هزاره سوم معرفی شود.
علاوه بر این، کشورهای خاورمیانه به ویژه کشورهای نفت خیز آن بازار مناسبی برای فروش محصولات برتر آمریکایی در آینده است و تعمیق مناسبات اقتصادی آمریکا می تواند ضمانتی برای فروش آنها باشد.
دور کردن اروپایی ها از بازار خاورمیانه توسط شرکت های آمریکایی نیز در همین معادله می گنجد.
آنچه در بالا یادآوری شد در ماه های گذشته بارها از سوی مقام های آمریکایی به ویژه جورج بوش بیان شده است.
مقام های آمریکایی امیدوارند با ایجاد سیاست های آزادسازی اقتصادی و تجاری و اصلاحات ساختاری در کشورهای خاورمیانه و همپیوندی آنها با نظام تجارت جهانی، شرایط ورود آنها به سازمان جهانی تجارت را هموار سازند.
مقام های کاخ سفید می دانند اقتصاد آزاد و شفافیت های حاصل از این تفکر اقتصادی ریشه های پیدا شدن باندهای مالی که بتوانند به تروریسم کمک کنند یا از فعالیت های تروریستی حمایت کنند را می خشکاند.
ایجاد اقتصاد آزاد در کشورهای خاورمیانه که قدرت اقتصادی را از حکومت ها و دولت ها گرفته و به مردم می دهد از نظر آمریکایی ها یک گام به جلو برای خشکاندن استبداد اقتصادی در این کشورهاست.
.
مقام های کاخ سفید می دانند که اصلاحات اقتصادی با ویژگی های یاد شده در کشورهای خاورمیانه، زمینه های همکاری اقتصادی بازرگانان و صاحبان صنایع بزرگ را با اسرائیل فراهم می کند.
بازرگانان بزرگ و صاحبان سرمایه های بزرگ در صنعت، بیمه و بانک در هیچ کشوری تابع محض سیاست های دولت نیستند و براساس منافع شرکت خود عمل می کنند.
کار آسانی نیست آیا آمریکا می تواند به آسانی به هدف های اقتصادی خود در خاورمیانه برسد؟
مقام های ایالات متحده آمریکا بارها گفته اند که هموار کردن نقشه راه اقتصادی دشوار است و نباید انتظار داشت بدون هزینه های هنگفت به آن رسید.
مقام های آمریکایی در حال حاضر در عراق به عنوان مدل نقشه ای که دارند هزینه های قابل توجهی اختصاص داده اند.
با این همه، تنگناهای قابل تأملی در این مسیر وجود دارد که گذر زمان نشان می دهد آیا به سمت حل آنها حرکت می شود یا این که آنها ژرفتر خواهند شد.
بخشی از این تنگناها به شرح زیرند: همان طور که کارشناسان تیزبین اکونومیست توجه کرده اند تبعیضی که در ذهن و عمل مقام های آمریکایی بین کشورهای خاورمیانه وجود دارد، دشواری بنیادینی است.
درصورتی که ایران، لیبی، سوریه و سودان در این حلقه قرار نگیرند و بیرون از بازی باشند، میدان عمل منطقه آزاد تجاری خاورمیانه تنگ خواهد شد.
منشأ بیرون ماندن برخی کشورها از نقشه راه اقتصادی می تواند عدم تمایل رهبران آنها باشد که این کار را دشوار می کند.
درصورتی که مقام های آمریکایی این کشورها را در میدان بازی به کار نگیرند، تبلیغات منفی علیه تفکر آنها ابعاد مهمی پیدا می کند که می تواند کل نقشه را با پرسش ها و چالش های اساسی به ویژه در افکار عمومی جهانیان رودررو سازد.
سخت ترین مرحله کار برای آمریکایی ها در راه رسیدن به هدف ایجاد اقتصاد آزاد در خاورمیانه نگاه نه چندان خوش بینانه افکار عمومی کشورهای مستقر در این منطقه است.
همانطور که مقام های آمریکایی بارها اعلام کرده اند افکار عمومی مردم خاورمیانه به ویژه رهبران و مسئولان سیاسی فعلی در این کشورها به هدف های آمریکا با تردید نگاه می کنند.
وجود تردید به ویژه در میان احزاب نیرومند دولت های فعلی نزدیک به آمریکا نیازمند صرف وقت و متقاعد کردن آنها است و در حال حاضر یک معضل به شمار می آید.
واقعیت این است که سیاست های اقتصادی که از دل نظریه های اقتصادی بیرون آمده اند در کشورهای خاورمیانه ای ناسازگاری بنیادین دارند.
این ناسازگاری ها، کار آمریکا برای ایجاد همپیوندی اقتصادی خاورمیانه را دشوار می کند.
نقشه راه اقتصادی خاورمیانه، حاصل تفکر و دستاورد وزارت امور خارجه و وزارت بازرگانی است و عدم همراهی وزارت دفاع و مشاوران امنیتی کاخ سفید با گروه اول ممکن است در نیمه راه به تعطیل نقشه منجر شود.
این ناسازگاری ها در روزها و هفته های اخیر تا اندازه ای آشکار شده است.
مانع بزرگ در مسیر اجرای این نقشه آمریکا، وضعیت مبهم منازعه تاریخی فلسطینی ها و اسرائیل است.
با وجود برخی پیشرفت هایی که نقشه راه برای برطرف کردن سوءظن های عمیق میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها داشته است، عمق اختلاف آنها هنوز پابرجاست.
اتحادیه اروپا، چین و ژاپن که بازیگران عمده ای در سیاست و اقتصاد جهانی اند به سادگی اجازه نمی دهند که نقشه راه اقتصادی به سادگی اجرا شود.
ایران کجاست نقش و سهم ایران در نقشه راه اقتصادی آمریکا چیست؟
ایران در کجای نقشه قرار می گیرد؟
آمریکایی ها علاقه مندند در تداوم ایجاد محدودیت برای اقتصاد ایران، جایی در نقشه راه به این کشور ندهند و بر این کار اصرار دارند.
از طرف دیگر، گروه های سیاسی ایران نیز تاکنون در این باره به روشنی نظر نداده اند.
کارشناسان اقتصادی اما معتقدند بدون حضور جدی ایران در منطقه آزاد تجاری، نقشه کامل نخواهد شد.
نیرومندی اقتصاد ایران حتی برای رهبران کاخ سفید مشخص است.
ایران دارای دومین ذخایر گاز جهان است، بازار آن بزرگ و رو به رشد است، طرح توسعه نفت و پتروشیمی در ایران سالانه به میلیاردها دلار سرمایه گذاری جدید نیاز دارد، ایران مرزهای مشترک با عراق (قلب منطقه آزاد تجاری خاورمیانه) دارد، ایران با ترکیه مرزهای طولانی دارد، ایران در نزدیکی بازار ۳۰۰ میلیون نفری کشورهای جدا شده از روسیه و خود روسیه قرار دارد، سابقه صنعتی شدن ایران از همه کشورهای منطقه بیشتر است و مسیر خوبی را باتوجه به سایر کشورها طی کرده است، ایران دارای نیروی فنی، مهندسی ماهر و بازرگانان ثروتمندی است و...
آمریکا در شرایط عادی نمی تواند ایران را در نقشه راه اقتصادی بازی ندهد.
آنچه می ماند این است که روند مناسبات ایران و آمریکا به چه سمتی میل خواهد کرد