مشکلات ضرورت فراگیرى زبانهاى خارجى
ایرنا
فراگیرى زبانهاى خارجى بویژه انگلیسى به دلیل گستره کاربرد آن در دنیاى امروز از حد یادگیرى صرف زبان فراتر رفته و به نیازى اساسى براى مردم بویژه نسل جدید براى ارتباط با جهان تبدیل شده است.
باتوجه به پیشرفت چشم گیر فناورى ارتباطات درسالهاى اخیر، حتى فقیرترین جوامع ، سرمایه گذاریهاى قابلتوجهى در زمینه آموزش زبان انگلیسى به شهروندان خود انجام داده و برنامههاى جامعى براى این مهم تدارک دیده اند.
کشورهاى شیخ نشین حوزه خلیج فارس که در گذشته اى نه چندان دور با زبان انگلیسى کاملا بیگانه بودند، امروز آشنا نبودن با این زبان را یکى از موانع ارتباط با جهان دانسته و با برنامه ریزىهاى دقیق و به سرمایه گذارىهاى کلان درصدد رفع این نیاز برآمدهاند.
ایجاد شهرکهاى زبان و تسهیلات ویژه براى دانشجویان و دانش آموزان با دعوت از استادان از کشورهاى انگلیسى زبان ابتکار بسیار جالب و موثرى در امر آموزش زبان است که برخى کشورها به آن روى آورده اند.
جذابیت وامکانات رفاهى این شهرکها به حدى است که حتى در افراد غیرعلاقه مند نیز انگیزه یادگیرى زبان انگلیسى ایجاد مىکند و در این شهرکهاى آموزشى فقط از زبان انگلیسى براى انجام کارهاى روزمره استفاده مىشود.
البته باید در نظر داشت که آشنایى با فرهنگ زبان انگلیسى به هیچ وجه به معنى فراموش شدن فرهنگ بومى افراد نیست ، بلکه ضرورتى انکار ناپذیر تلقى مىشود.
افرادى که قصد فراگیرى زبان دیگرى غیر از زبان بومى و مادرى خود را دارند، به دو گروه مختلف تقسیم مىشوند : گروه اول افرادى هستند که درکشور خود قصد یادگیرى زبان را دارند.در چنین شرایطى زبان جدید به عنوان یک زبان بیگانه تلقى مىشود و معمولا امکانات طبیعى براى یادگیرى زبان بیگانه بسیار محدود است.
اما گروه دوم زبان آموزان افرادى هستند که به کشور دیگرى مهاجرت کرده و مجبور به یادگیرى زبان مردم آن جامعه هستند.
در چنین شرایطى زبان جدید یک زبان دوم و نه بیگانه براى شخص زبان آموز تلقى مىشود.
قرار گرفتن در محیطى که همه مردم به انگلیسى تکلم مىکنند و همه چیز رنگ و بوى فرهنگ زبان انگلیسى را دارد، شرایطى مطلوب را براى زبان آموز ایجاد مىکند که در بالا از آن به عنوان امکانات طبیعى نام برده شد.
اما در کشور ما وضعیت آموزش زبان انگلیسى چگونه است؟
آیا کیفیت آموزش زبان انگلیسى در مدارس ، دبیرستانها و دانشگاههاى ما به حدى هست که نیاز مبرم نسل آینده ایران به زبان انگلیسى، نه تنها صرفا به عنوان زبان بین المللى، بلکه به عنوان یکى از مهم ترین ابزار شناخت و ارتباط با جهان خارج و دنیاى علم برآورده سازد؟
با نگاهى هرچند کوتاه اما واقع بینانه و بدور از هرگونه اغراق و اغماض به وضعیت آموزش زبان انگلیسى در نظام آموزش و پرورش کشورمان ، به سهولت مىتوان وجود ضعفهایى را در این میان حس کرد.
نتایج تحقیقات و بررسىها حاکىاز آن است که متاسفانه اکثر قریب به اتفاق فارغ التحصیلان دبیرستانها در ایران با وجود اینکه یادگیرى زبان انگلیسى را از دوره راهنمایى آغاز کرده و حدود هفت سال تحصیلى به یادگیرى این زبان مشغول بودهاند، حتى از استفاده ابتدایىترین ساختارها و جملات به زبان انگلیسى عاجز هستند.
البته وضعیت یادگیرى زبان انگلیسى فارغ التحصیلان دانشگاهها در مقاطع کاردانى، و کارشناسى و حتى بالاتر هم چندان بهتر از وضعیت دیپلمهها نیست.
اما علت کدام است و چاره چیست؟
بطور خلاصه باید گفت عمده ترین دلایل ضعف آموزش زبان در نظام آموزش و پرورش کشورمان راباید در "پنج " عامل مهم شامل "کتابهاى درسى، روش تدریس ، مدرسین زبان انگلیسى، انگیزه دانش آموزان و سن یادگیرى" جستجو کرد.
کتابهاى درسى بهتراست تاحدامکان از حالت مصنوعى خارج شده واز ساختارهاى طبیعى و روزمره انگلیسى در آنها استفاده شود.
اغلب مطالب کتب انگلیسى در مدارس راهنمایى و دبیرستانهاى ماکاملا رنگ و بوى "ترجمه از فارسى" دارد و در این کتابها سعى شده زبان انگلیسى با فرهنگ فارسى عجین شود که چندان مفید به نظر نمىرسد.
همانگونه که در بالا نیز اشاره شد، هر زبان آموزى نیاز دارد زبان جدید را با فرهنگ مختص همان زبان بیاموزد.
روش تدریس زبان درمدارس و دبیرستانها نیز یکى دیگراز عوامل ضعف آموزش زبان انگلیسى است.
امروزه تمامى کارشناسان آموزش معتقدند بهترین راه یادگیرى زبان ، ارتباط برقرار کردن با زبان مورد نظر است هرچند جملات داراى اشکال گرامرى یا تلفظى باشد که البته با روشهاى صحیح و صرف زمان مىتوان اینگونه اشکالات "طبیعى و منطقى" را به حداقل رساند.
تحمیل ساختارهاى گرامرى و دستورىزبان در قالب تئورى نه تنها کارساز نیست بلکه کارى خسته کننده بوده و موجب سلب انگیزه از زبان آموزان مىشود.
زبان ، ریاضى نیست که فقط و فقط از یک قانون و قائده خاص پیروى کند.
در بسیارى از موراد، حتى ابتدایىترین قوانین دستور زبان نقض مىشود اما به هرحال ارتباط با مخاطب برقرار مىشود بدون اینکه لطمه اى به معنا و محتوا وارد شود.
چنین پدیده اى کم و بیش در تمامى زبانهاى زنده دنیا مشاهده مىشود و امرى طبیعى تلقى مىشود.
علاوه بر اصلاح کتب درسى و تغییر روش تدریس ، مدرسین زبان نیز باید دوره آموزشى ویژه اى را تحت عنوان TTC (Teacher Training Courses به منظور آشنایى با روشهاى نوین تدریس زبان و کاربرد آن در کلاسهاى درس بگذرانند.
ایجاد علاقه به یادگیرى زبان انگلیسى و همچنین ایجاد انگیزه کافى براى دانش آموزان ایرانى مىتواند کمک شایانى به وضعیت نه چندان مطلوب آموزش زبان در کشور کند.
لازم است مسولان ذیربط و کارشناسان روان شناسى آموزش و پرورش با انجام تحقیقات ومطالعات گسترده ، راهکارهایى را براى بالابردن انگیزه و ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیرى زبان انگلیسى ارائه نمایند.
پنجمین دلیلىکه مىتوان براى ناکارآمدى نظام آموزش زبان انگلیسى در ایران مطرح ساخت ، شروع آموزش زبان از سنین بالا است.
سن شروع تحصیلات که دراغلب کشورها ۶ یا ۷ سالگى تعیین شده ،بدین معنا است که وقت آن فرارسیده تا کودکان با ابتدایىترین الفباى علوم مختلف آشنا شوند.
درنظام آموزشى بسیارى از کشورهاى غیرانگلیسى زبان ، کودکان ازهمان دوران ابتدایى و حتى پیش از آن با الفباى انگلیسى و سپس واژهها و جملات ساده و کوتاه این زبان بین المللى آشنا مىشوند و در واقع پایههاى یادگیرى زبان انگلیسى از همان دوران کودکى در آنها تقویت مىشود.
کودکان در سنین پایین تر از قدرت یادگیرى و حافظه بالاترى برخوردار هستند، به لحاظ روانى نیز از موقعیت بهترى براى فراگیرى زبان خارجى برخوردارند.
تحقیقات نشان مىدهد هرچه سن افراد بالاتر رود، میزان استرس و ترس از احتمال عدم موفقیت در یادگیرى نیز در آنها بیشتر مىشود.
بنابراین باشروع آموزش زبان انگلیسى ازهمان دوران پیش دبستانى و ابتدایى مىتوان مشکلات روانى را که موجب بروز اختلال دریادگیرى زبان خارجى مىشوند، به حداقل کاهش داد.
دانش آموزان همچنین در تمامىمدت تحصیلات خود با زبان انگلیسىدرگیر خواهند بود و طولمدت آموزش زبان از مقطع پیش دبستانى تا پایان مقطع دبیرستان از ۷ سال به ۱۳ سال افزایش مىیابد و افزایش طول دوره آموزش قعطا تاثیر قابل توجهى بر کیفیت و میزان یادگیرى خواهد گذارد.
مدیر اجرایى واحد زبانهاى خارجى وزارت آموزش و پرورش گفت که فراگیرى زبان انگلیسى در دورههاى مختلف تحصیلى یک معضل آموزشى است که سالها نظام آموزش و پرورش کشور با آن درگیر بوده است.
"مجتبى مقصودى" به خبرنگار ایرنا اعلام کرد که دانش آموزان ما پس از تحصیلات متوسطه نمىتوانند نیازهاى اولیه خود را از طریق زبان خارجى تامین کنند و این معضل آموزشى باید با همکارى همه بخشهاى فرهنگى کشور برطرف شود.
حل معضل زبان خارجى، تنها مربوط به وزارت آموزش و پرورش نمىشود بلکه دیگر بخشهااز جمله راهنمایى و رانندگى، سازمان گردشگرى و صدا و سیما مىتوانند در این زمینه بگونه موثر عمل کنند.
" تابلوهاى راهنمایى و رانندگى در کشور تنها به زبان فارسى ارایه مىشود و برنامههاى آموزش زبان خارجى در صدا و سیما کافى نیست و حتى سازمان گردشگرى نیز براى معرفى اماکن تاریخى و دیدنى کمتر از زبان خارجى استفاده مىکند.
مقصودى درباره تدوین طرح جامع زبان گفت : طرح جامع زبان که مطرح مىشود ابعاد مختلف را در بر مىگیرد که از حیطه فعالیت و وظایف این دفتر خارج است.
براساس مصوبه ۳۱ تیرماه ۱۳۸۲ شوراى عالى آموزش و پرورش ، وزارت آموزش و پرورش موظف شد برنامه جامع آموزش زبانهاى خارجى مدارس را حداکثر ظرف مدت یک سال تهیه و براى تصویب به این شورا ارایه کند.
"معضل زبان خارجى در مدارس کشور با همکارى همه بخشهاى فرهنگى قابل حل است تا دانش آموزان بتوانند بعد از پایان تحصیلات از نظر تکلم به یک زبان خارجى، کمتر دچار مشکل شوند." به اعتقاد وى ، براى اجراى موفقیت آمیز آموزش زبان خارجى در مدارس باید محتواى کتابها، روشها و شیوههاى تدریس اصلاح و دگرگون شود.
وى درباره اموزش زبان در مقطع ابتداى گفت که تدریس زبان خارجى در مقطع ابتدایى معلم توانمند مىخواهد و این وزات خانه اکنون براى تامین این نیروها با مشکل وربه رو است.
تامین بودجه و برنامه ریزى براى ساعت آموزش از دیگر مشکلات اجراى طرح آموزش زبان در دوره ابتدایى است.
وى درباره اجراى سراسرى آموزش زبان در دوره ابتدایى گفت: هم اکنون براى اجراى این برنامه در مرحله آزمایش و تحقیق هستیم و اجراى سراسرى آن نیازمند رفع کمبودهاى اولیه است.
وى توضیح داد : براى اجراى این برنامه ، سن مناسب فراگیرى، محتواى آموزشى مناسب و استفاده از روش جدید تدریس باید مورد بررسى قرار گیرد و این کار در پژوهشکده تعلیم و تربیت این وزارتخانه در حال انجام است.
" تازمانى که مشکلات اجراى این طرح از جمله تامین کادر توانمند آموزشى برطرف نشود، نمىتوان این برنامه را به صورت سراسرى در این دوره اجرا کرد."