دانلود مقاله ملاک های انتخاب همسر مرد و زن یعنی قوام و مقوم

Word 186 KB 15761 80
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مرد و زن یعنی قوام و مقوم ملاک های انتخاب همسر
    بخش اول : معنا و مفهوم قوام و مقوم
    با پنج ملاک مهم انتخاب همسر در فصل قبل آشنا شدید ، در ادمه بحث باز هم به ملاکهای دیگری اشاره می کنیم ، البته ممکن است برخی از این ملاکها ، مشابه ملاکهای قبل باشد اما در اینجا از زاویه دید و منظر دیگری و با دلایل متقن تر و مستقل تری به این مسئله می پردازیم .
    تفاوتهای جسمی و روحی بین زن و مرد باعث پدید آمدن مباحث فراوان و سابقه دار در طول تاریخ بشر شده است و نظرگاههای مختلفی درباره هر یک از دو جنس ابراز شده است و مکتبهای متفاوتی پدید آمده است ، گروهی برآنند که جنس مرد را بر جنس زن برتری دهند و برخی در پی آنند که دو جنس را مساوی هم معرفی کنند و بعضی هم تلاش می کنند که اثبات نمایند زنان برتر از مردان هستند ، اما بنظر می رسد که ریشه و پایه این مباحث از اساس دارای اشکالات فراوانی می باشد و مقایسه بین این دو ، اصولاً از لحاظ فلسفی و منطقی دارای نواقصی جدی است ، اما موضوع بحث ما پرداختن به این مسائل نیست ، آنچه که ما به آن می پردازیم پیرامون انتخاب همسر است ، اما ناگزیریم درباره یکی از آیات قرآنی که عنوان این فصل است و یکی از مباحث گسترده تفسیری است و همیشه هم محل اختلاف و نزاع بوده و برداشتهای متعددی هم از آن شده ، وارد شویم .
    به دلیل اینکه آیه مورد نظر به موضوع ما ارتباط زیادی دارد ، ابتدا بحثی لغوی و معنایی درباره مهمترین کلمه این آیه که ((قوام))باشد را می آوریم سپس به مسائل مورد نیاز مبحث خودمان می پردازیم .

    در تفسیر المیزان امده است : ((کلمه(( قیم )) به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخص دیگر است و کلمه (( قوام )) و نیز(( قیام ))مبالغه در همین قیام است و مراد از جمله (( بما فضل الله بعضهم علی بعض )) آن زیادتهایی است که خدای تعالی به مردان داده ، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایه اش رقت و لطافت است ))1
    انسان به هر کاری قیام کند ، یعنی به هر کاری بپردازد و آن کارش استقامت به خرج دهد بطوریکه آن کار بواسطه او پابگیردقوام و قیم همان کار است ، آن کار می تواند مصادیق مختلفی داشته باشد ، هم علم ، هم نماز ، هم زندگی ، هم ظلم ، هم عدالت ، هم … بنابراین هر فردی بواسطه کارهای مستمری که انجام می دهد قائم کننده و قوام همان کار بخصوص است ، با این تعبیر همه قیم اند یا همه جزء قوامین هستند و تنها مصادیق قیمومیت تفاوت دارد ، یکی مثل رضاشاه قوام حکومت پهلوی می شود، و یکی هم مثل امام خمینی ( ره )قوام حکومت جمهوری اسلامی ، یکی بواسطه تلاشهایش درجهت گسترش فرهنگ نماز، قوام نماز می شود و یکی هم بخاطر فعالیتهایش در جهت پخش فیلم های مبتذل ، قوام فحشا می شود، اشرار قوام ناامنی هستندو نیروهای امنیتی قوام امنیت، یکی قوام عدالت و احسان می شود و دیگری قوام ظلم و جنایت ، یکی قوام گسترش علم می شود و دیگری قوام گسترش فقر .

    در آیات دیگر قرآن از جمله (( کونوا قوامین بالقسط شهداء الله)) ( نساء / 135 ) و (( کونوا قوامین لله شهداء بالقسط )) ( مائده / 8 ) حضرت حق از آدمیان خواسته ، تنها قوام عدالت باشند و یا قوامیتشان برای خدا باشد و در جهت او باشد .

    بنابراین همه افراد بشر قیم و قوام همان کارهای مستمر و دائمی که انجام می دهند یا اموری مقطعی که به ثمر می رسانند ، می باشند ، نکته ای که در بحث قوامیت لازم به ذکر است اینکه در این بحث ، نمی توان از ارزشها صحبت کرد و نمی توان بین قوام و مقوم مقایسه بعمل آورد و گفت که کدامین افضل و ارزشمندتر است ، گرچه می توان گفت در یک یا چند خصوصیت ، قوام آن خصوصیت را بیشتر از مقوم دارد اما نمی توان استنتاج کرد که قوام مهمتر از مقوم است ، مثلاً اگر برای یک درخت تازه نهال شده یا درختی که محصول زیادی می دهد و در هر دو حالت تنه آن استقامت زیادی ندارد چوبی محکم یا میله فلزی بعنوان محافظ در کنار تنه درخت نصب کنند که تحت عنوان قیم از آن یاد می شود نمی توان استنتاج کرد بدلیل استقامتی که قیم ( که فی المثل چوبی خشک یا میله ای فلزی است ) بیشتر از تنه درخت دارد ، پس از خود درخت بهتر است .

    بحث قوام و مقوم مثل بحث علت و معلول نیست که همچنانکه علت در مرحله بالاتر از معلول قرار می گیرد قوام نیز بالاتر از مقوم خویش قرار گیرد .

    خلاصه اینکه وقتی بین دو چیز از بعضی جهات تفاوتی بوجود آید و در همان تفاوتها درجه ضعف و قوت وجود داشته باشد و این دو به انضمام هم توانستند نتیجه ای را حاصل کنند ، آنکه در همان جهت بخصوص درجه قوت بیشتری دارد و نقطه اتکاء دیگری باشد قوام محسوب می شود و دیگری مقوم ، مثل قیم برای درخت یا مدیر برای یک سازمان ، یا دیوار و ستون برای سقف و یا لاستیک برای ماشین .

    بین مرد و زن نیز همان رابطه قوام و مقومی نیز برقرار است بدلیل تفاوتهایی که هر یک دارند که به اتفاق هم در یک زندگی تلاش و فعالیت می کنند و آن تفاوتها در توانایی بیشتر مرد در فعالیت و تلاش است که هزینه زندگی را تأمین می نماید و از طرف دیگر وظایف افزونتری است که زن بر عهده می کشد همچون حمل و پرورش فرزند ، امور منزل ، و … که همچون درختی که بار می دهد نیاز به قیمی برای استحکام بیشتر دارد .

    در اینجا نیز بحث ارزشی به میان نمی آید و نه می توان گفت که مرد بهتر از زن است و نه می توان گفت زن بهتر از مرد است ، درست است که بالفرض زوربازوی مرد فی المثل بیشتر است اما نمی توان از این خصیصه استنتاج کرد که پس مرد بهتر از زن است چرا که اگر اینطور باشد پس گاو و الاغ هم بهتر از انسان هستند چرا که آنها زور بیشتری از انسان دارند .

    بنابراین احتیاج به قوام همیشه ناشی از مطلق ضعف نیست بلکه بواسطه داشتن وظایف سنگین نیز هست ، زنان به چند دلیل از جمله حمل و پرورش فرزند ، بالا بودن احساسات و عواطف ، وظایف سنگین مادری ، خانه داری ، ظرافت بدنی و … نیاز به قوام دارند آنهم نه بخاطر ضعف خودشان بلکه به خاطر خصلتها و صفات افزونتری که دارند ، پس از یک نگاه وظایف و مسئولیتهای زنان بیشتر است از اینرو لازم است که یک نفر متکفل بعضی از کارهای آنان شوند همچنانکه اینان خود متکفل کارهای دیگر هستند و اگر مردان متکفل زنان می شوند ، زنان نیز متکفل فرزندان ، خانه و … می شوند .

    نکته دیگر اینکه بیشتر ترجمه های فارسی از کلمه قوام نتوانسته معنا و مفهوم قوام را تمام و کمال برساند ، کلماتی همچون (( سرپرست )) ،‌ (( کاراندیش )) ، (( ریاست )) و … توان رسانایی بار معنایی قوام را تماماً ندارند و معادل فارسی دقیقی هم به ذهن یا نظر نگارنده نرسیده است اما با توجه به توضیحاتی که داده شد و با توجه به نسبتهایی که بین قوام و مقوم هست از جمله اینکه قوام نقطه اتکاء مقوم مسئول آن و موظف به رفع نیازهای آن و … می باشد و مقوم نیز ضمن پذیرش این خصوصیات موظف به انجام وظایف انحصاری و خاص خودش می باشد ، چنانچه خوانندگان ، خود کلمات و مفاهیم قوام و مقوم و تطبیق آن بر مرد و زن را ملاک فهم و استنتاجات خویش قرار دهند ، بهتر می توانند مطالب را درک کنند و آنها را حلاجی کنند ، البته در بخشهای بعدی ، با مثالها و توضیحات بیشتر ، کالبد شکافی بیشتر در مورد معنا و مفهوم قوام و مقوم صورت خواهد گرفت .

    این آیه یکی از آیات جامع قرآن است و برداشتهای فراوانی از آن می توان کرد هم نکته های ظریف و دستورالعمل های کاربردی درباره روابط زن و شوهر در آن نهفته است و هم مطالب نغزی در مورد جایگاه زن و مرد در اجتماع – جدای از فضای خانواده – در خود دارد و هم ملاکهای مهمی را در انتخاب همسر به ما معرفی می کند که در اینجا به جهت طولانی نشدن مباحث ، تنها به 2 خصوصیت از قوام و 2 خصوصیت از مقوم که اهمیت زیادی دارند اشاره می کنیم و سپس در ادامه از تناسب بین قوام و مقوم و چگونگی شناخت این تناسب مطالبی را خواهیم آورد .

    بخش دوم / خصوصیات قوام : اندیشه و رفتار قوام ( نوع نگاه و رفتار مرد نسبت به زن ) (( لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضّوا من حولک )) ( آل عمران / 159 ) اگر تندخوی و سخت دل بودی مردم از گرد تو پراکنده می شدند .

    در زندگی معمولاً مرد سرپرستی و مدیریت زندگی را بر عهده می گیرد از اینرو مرد قوام زن و زندگی می شود ، این فی نفسه کمالی برای مرد نیست چون بحث از اعطای تکلیف و ایجاب وظیفه است اینکه چگونه بتواند این وظیفه را انجام دهد و اسم و مسمی قوامیت تحقق پیدا کند مهم است نه صرف عنوان قوامیت مرد .

    (( پدرش هم مردی دیکتاتور و تندخو بود و همیشه می گفت باید با زن با خشونت و جدیت برخورد کرد تا توقع بیجا نداشته باشد ، من نمی دانم آیا خواستن کفش و لباس و خوراک و مسکن جداگانه ، توقع بیجای یک زن به حساب می آید ، شک و بدبینی عیب دیگر شوهرم بود او به بیشتر انسانها بدبین بود و کلاً به همه چیز با بدگمانی نگاه می کرد و معتقد بود بسیاری از افراد چشم ناپاک و زبان بدگو و افکار تاریکی دارند ، بخاطر همین طرز تفکر و روحیه اش بود که اجازه نمی داد با هیچ کس رفت و آمد کنم و یا به تنهایی به جایی بروم ، بارها بخاطر همین رفتار و گفتارش تنم لرزید و اعصابم متشنج شد ، بخاطر یک موضوع کوچک و بی ارزش عصبانی می شد و داد و فریاد می کرد ، زندگی روز به روز برایم سخت تر و عذاب آورتر می شد ، هنوز بعد از سالها نمی توانم زشتی ها و نفرتهایی که از رفتار و گفتار او در دلم باقی مانده است فراموش کنم … اختلاف و کشمکش ها روز به روز بیشتر می شد ، دیگر از زندگی با کسی که فروغ محبت را در چشم هایش نمی دیدم ناامید و مأیوس شده بودم ، اعصابم ضعیف شده بود و شب ها خواب به چشمانم راهی نداشت ))2 همه مردان نگرش یکسان و دیدگاه واحدی درباره زن ندارند ، به همین دلیل نوع مدیریتی که آنها برای زندگی اعمال می کنند متفاوت است ، نحوه مدیریت و نوع قوامیتشان ارتباط مستقیمی با نوع اندیشه ها و طرز تفکراتشان دارد .

    برخی از آنها دیدگاه بسیار منفی نسبت به زنها دارند ، آنها را موجوداتی خبیث و مشابه شیاطین می دانند ، معتقدند نباید به آنها روی خوش نشان داد و بایستی همیشه از قوه قهریه بر علیه آنها استفاده کرد ، بقول خودشان زن حتی اگر خوب هم باشد هر از چندگاهی نیاز به یک کتک مفصل دارد .

    برخی هم بسیارشکاک و بدبین هستند،فکرمی کنندکه زنان افکارپلیدی درسرمی پرورانند یا اینکه معتقدند سایرمردان اینطوری هستند از اینرو همچون یک زندانبان که مواظب زندانی خودش هست اینان نیز چهار چشمی مواظب زنان خود هستند ، همیشه زن را در خانه زندانی می کنند ، روزی چند بارتلفن می زنند تا ببینند زندانیش فرار نکرده ، بسیار مواظب صحبت کردن زنشان با دیگران هستند و … برخی هم به عنوان شریک زندگی به زن نگاه می کنند اما شریکی که فقط درکارکردن شراکت دارد و در سهم بردن حقی ندارد ، زن را بیشتر به عنوان یک کنیز تصور می کنند ، نه او را شایسته دخالت در امورات زندگی می دانند و نه او را طرف مشورت خود قرار می دهند ، می گویند زن برای کار کردن و زائیدن است ، خود را خدای خانه می دانند ، اینها نسخه های کوچکتر دیکتاتورها هستند .

    برخی هم تا وقتی شادند ، که شادند اما به محض بروز اولین اختلاف در زندگی زناشویی و یا سرزدن خطایی از طرف زنشان ، اهل مذاکره و مصالحه نیستند ، همیشه از سیاست (( مشت آهنین )) برای رفع اختلافات یا جلوگیری از اشتباهات استفاده می کنند .

    برخی هم دیدگاه اقتصادی و باصطلاح بازاری دارند ، بده و بستان در کارشان است ، رفتار آنها تابعی از عملکرد رفتار زنشان است و در کارهایشان حساب سود و زیان را خیلی دارند .

    برخی هم اهل عدالت و مساوات هستند ، زن را به معنای واقعی همسر و شریک زندگی قبول دارند ، همانقدر که خود را محق دخالت در زندگی می دانند ، درباره همسرشان نیز همین نظر را دارند ، هر کاری بخواهند انجام بدهند مصالح همسرشان را نیز در نظر می گیرند ، به نیازهای او توجه دارند و در صدد رفع آن هستند .

    برخی هم معتقدند زن گل است ، ریحانه است ، باید او را بوئید و مواظبش بود ، نباید کارهای سخت و سنگینی به آنها سپرد و با آنها با خشونت رفتار کرد ، آنها بسیار محترمانه ، مؤدبانه و موقرانه با همسر خویش رفتار می کنند ، خودشان صاحب روحیه های حساسی هستند و خوش ذوق و لطیفند و از دیدگاه زیبائی ها به همسرشان نگاه می کنند .

    همه اینها مردند و همه شان قوامند و هر کدامشان صاحب اندیشه و رفتار خاصی می باشند ، هر چه مرد کج خلق تر و بی فرهنگ تر باشد ، اندیشه های زمخت تر ، تنگ تر و پائین تری دارد و هر چه مرد خوش خلق تر و با فرهنگ تر باشد اندیشه های والا ، دلچسب و زیباتری دارد .

    سختی یا آسانی زندگی تا حد زیادی بسته به نگرش و اندیشه های مرد در یک زندگی دارد و پیشرفت یک زندگی تا حد زیادی به میزان کمال طلبی و داشتن اندیشه های والا در مرد است ، مردی که اندیشه های پست ، جهانی کوچک و خلقی تنگ تر دارد زندگی با او نیز به همان میزان دارای سختی و گرفتاری بیشتری است .

    میزان خدماتی که قوام ها به مقومین خویش ارائه می کنند ارتباط مستقیمی با نگرش قوام نسبت به مقوم خویش دارد .

    (( چهار سال است با یکی از اقوام نزدیک خود ازدواج کرده ام .

    همسرم بهترین مشوق من در تحصیل بوده است ، اگر تشویق ها و تعریفهای او نبود ، من هرگز نمی توانستم به دانشگاه راه پیدا کنم ، بزرگترین ویژگی همسرم این است که همیشه اشتباهات و عصبانیتهای مرا نادیده می گیرد و سعی می کند با رفتارش مرا متوجه نقاط ضعفم بکند ، همسر مهربان و خوش برخوردم همیشه با تعریفهایش اعتماد به نفس را در من تقویت و شوق زندگی را در جانم بیدار می کند او به هیچ کس اجازه دخالت در زندگیمان را نمی دهد ، همسرم مردی بسیار مهربان و صمیمی است و همیشه می گوید ، اگر به دیگران صادقانه و صمیمانه محبت کنید ، دیگر اثری از نفس و منیت و خودپسندی در خویش نخواهید یافت .))3 آری در هر دو حکایت این بخش ، هر دو مرد هستند و هر دو قوام زندگی هستند .

    نتیجتاً برای دختر خانم ها تشخیص نظر و ایده همسر آینده شان درباره زن و زندگی امر لازمی است و بایستی دریابند که مرد آینده شان چه طرز تفکرات و اندیشه ها و رفتارهایی درباره زن و زندگی دارد ، چرا که هر ایده ای که مرد نسبت به جنس زن داشته باشد همان را اجرا خواهد کرد .

    بخش سوم / خصوصیات قوام : توانایی پذیرش مسئولیت و مسئولیت پذیری گفتم که مـرا تـو دلفـروزی بـاشی یا تیره شب مـرا تو روزی بـاشی کی دانستم که هر دم و هر ساعت دردی و جراحتی و سوزی باشی با عنایت به اینکه زندگی ترکیبی از مسئولیتها ، مشکلات ، خوشی ها و ناخوشی هاست و با توجه به ظرافت و شکنندگی زن در برابر مشکلات ، شادابی و آرامش زن ، تا حد زیادی بستگی به کیفیت مدیریت مرد در زندگی دارد و اگر مرد در زندگی لیاقت و کاردانی مناسبی را از خود بروز ندهد ، نه تنها زن از وجود چنین قوامی بهره ای نمی برد بلکه بار آن قوام و مدیر نالایق نیز بر جسم و روح ظریف سنگینی می کند و خود بایستی هم زن خانه باشد و هم مرد خانه ، که این برای زن ، کاری بسیار مشکل و طاقت فرساست .

    (( 36 ساله هستم ، شوهرم 45 سال دارد و بیکار است ، گاهی هم که جسته و گریخته کار می کند به زحمت خرج خودش را درمی آورد ، شوهرم فقط به فکر خودش است ، 20 سال از ازدواجم می گذرد و چهار فرزند دارم ، یک خانه قدیمی در مجاورت امام زاده داریم که فرسوده است .

    باران که می آید همه مان زهره ترک می شویم .

    تنها منبع درآمدم ، کاری است که در یک کارگاه بعنوان مربی گلسازی دارم ، دیوارها از پائین از بین رفته و از بالا مانده اند ، روزگار سختی داریم )) 4 دختری که می خواهد ازدواج کند بایستی در نظر داشته باشد که تنها یک شوهر نمی گیرد بلکه او قوام و مدیر زندگی خویش را انتخاب می کند بنابراین لازم است که دقت و تأمل زیادی نماید که سرنوشت خود و زندگی را به دست چه کسی می سپارد .

    قوام ها همه یک مدل نیستند ، به یک اندازه استقامت و توانائی ندارند و مسئولیت پذیریشان متفاوت است ، اما گروهی از مردان هستند که توانائی پذیرش مسئولیت زن و زندگی را ندارند – اگر چه این مسئولیت را قبول می کنند – مهمترین این افراد کسانی هستند که به اصطلاح (( خود درمانده ))اند ، معتادها ، دائم الخمرها ، مردان وابسته ، دمدمی مزاجها ، بیکاره ها ، رفیق بازها ، و … از جمله کسانی هستند که نمی توانند زندگی را به شایستگی اداره کنند و رفاه و آسایش را برای همسرشان به ارمغان آورند .

    فردی که در تمام کارهایش متکی به والدین یا کسانی دیگر است و دیگران تصمیمات زندگی را برای وی می گیرند ، تا زمانی که نتواند خودش قدرت تصمیم گیری را کسب کنند مدیر لایقی در زندگی نخواهد بود و پشتوانه محکم و مطمئنی برای همسرش نمی تواند باشد .

    (( … اشکالش چه بود ؟

    ـ اوایل هیچ ، عیب و ایراد بزرگی نداشت .

    عیب و ایراد او کوچک به نظر می رسید ، ولی بزرگ بود .

    ـ چطور ؟

    ـ بی دست و پا بود ، بی اراده و ناتوان ، در هر موردی محتاج راهنمایی و تابع نظر دیگران بود .

    پیش از ازدواج مطیع و وابسته خانواده و بعد از آن محتاج من ، خیلی ها می گفتند ، اتفاقاً مرد اینطوری خوب است .

    ـ چرا این حرف را می زدند ؟

    ـ عقیده داشتند ، من می توانم او را باب میل خودم بار بیاورم و به اصطلاح همه چیز بر وفق مراد من خواهد بود .

    ـ بود ؟!

    ـ نبود ، آن طور که باید ، نبود ، من نمی خواستم حرف ، حرف من باشد ، من مردی می خواستم که مرد باشد نه زیر دست و دنباله رو مردم ، می خواستم خودش قاطعانه حرف بزند ، تصمیم بگیرد .

    حتی به من امر و نهی کند .

    ـ چرا نظر شما با دیگران فرق داشت ؟

    ـ چون دیگران آواز دهل را از دور می شنوند و من همه چیز را از نزدیک می دیدم .

    من واقعیت را می دیدم ، واقعیتی که دیگران هم اگر بودند ، به من حق می دادند ، من کسی را نداشتم تا به او تکیه کنم ، من دختر با تجربه ای نبودم ، بنابراین ، گاهی در کاری گیر می کردم گاهی احتیاج به راهنمایی کسی داشتم لازم بود ، تصمیمی جدی و مهم بگیرم ، اما در تمام این روز ها کسی نبود که کمکم بکند .

    او حرفی برای گفتن نداشت .

    ـ اشکال از کجا شکل گرفت ؟

    ـ از آنجا که او نه تنها درباره من ، بلکه درباره همکارانش ، خانواده ، بعضی دوستان و خلاصه هر کسی که با ژست حرف می زد ، همینطور بود ، مطیع و سر به راه …)) بنابراین مواظب باشید که گرفتار سست اراده ها نشوید ، کسب اطلاعات در مورد خود فرد و دریافت این نکته که آیا این قوام یا مدیر آینده ، قبل از اینکه بتواند زندگی دیگری را اداره کند آیا توانایی اداره زندگی شخصی و خصوصی خود را دارد یا نه ، مهمترین سؤال در این جنبه از قوامیت می باشد ، یعنی بایستی تحقیق شود که آیا فرد خواستگار ، خودش برای خودش زندگی می کند و تصمیم می گیرد یا اینکه دیگران مسیر زندگی او را مشخص می کنند و بجای او تصمیم می گیرند و فرد فقط یک مجری بی اراده است .

    هشدار دیگر به دختر خانم ها این است که مواظب باشید به دام معتاد ها نیفتید ، معتاد ها از بدترین نوع قوام ها هستند ، همیشه در خماری به سر می برند ، عشق زندگیشان نعشگی است ،آنها را به حال خود واگذارید که آنها با مواد مخدر ازدواج کرده اند ،مرد معتاد اگر چه عملاً قوام و مدیر زندگی است اما مدیری است که نه تنها حلال مشکلات نیست بلکه خالق مشکلات هم هست .

    پس چه سودی از زندگی با چنین فردی که خود در کار خویش در مانده و محتاج به سرپرستی و حمایت دیگری است ، خیلی خوب و دقیق به چهره ، رفتار و طرز صحبت کردن خواستگارتان توجه کنید و تحقیق مفصلی هم در این زمینه نمایئد تا مطمئن شوید که معتاد نیست ، حتی اگر به صورت تفننی هم مواد مصرف می کند باز هم از او بپرهیزید ، حتی با سیگاریها نیز با احتیاط و دوراندیشی عمل کنید و تا از عدم اعتیادشان یا عدم احتمال اعتیادشان درآینده مطمئن نشدید پاسخ مثبت به آنها ندهید.

    از مردان روان رنجور و عصبی نیز بپرهیزید ، آنها خیلی کم حوصله اند ، طاقت فشارهای زندگی را ندارند ، با مختصر اختلافی یا پیشامدی ناموافق ، بنای دعوا و داد و فریاد راه می اندازند ، حوصله گوش دادن به حرفها و استدلالهای شما را ندارند ، اهل مذاکره و مصالحه هم نیستند ، زبان نیش داری دارند و صاحبان خلق تنگ و تاریک هستند ، آنها به سکوت و تنهایی بیشتر احتیاج دارند تا یک همسر.

    مواظب بیکاره ها هم باشید ، آنهایی که دو روز سر کارند و دو هفته بیکارند ، دل به کار نمی دهند و خیلی زود کارها را عوض می کنند ، اگر دیدید خواستگارتان کارهای مختلفی را انجام می دهد و سر یک کار ثابتی نیست قدری تاًمل و احتیاط کنید ، اگر گفت بیکار است تحقیق کنید که آیا به خاطر اینکه کار نیست بیکار است یا بخاطر اینکه اهل کار نیست بیکار است .

    معیار و ملاک دوم در ارزیابی قوام ها ، حس مسئولیت پذیری و توانایی انجام وظایف مرد در زندگی است ، رفتار و عملکرد فرد در محیط خانواده و در محیط کار ، نشانه های خوبی از میزان مسئولیت پذیری افراد را ارائه می کند ، میزان وقت آزاد فرد و نوع گذراندن آن نیز خیلی از حرفها و سخنها برای گفتن دارند.

    سعی کنید کسانی را انتخاب کنید که وقتی کاری به آنها سپرده می شود ، به بهترین شکل آن را به انجام می رسانند ، اینگونه افراد یک نوع تعهد درونی و وجدان آگاه نسبت به پذیرش مسئولیت دارند از این رو وقتی مسئولیت زندگی را قبول نمایند ، مطمئناً تمام تلاش خود را بکار خواهند بست تا یک زندگی معقول و مناسب را برای همسر و خانواده خویش فراهم نمایند .

    و بالاخره از میان قوام ها ، خوبش را انتخاب کنید ، با انسانهای سالمی که می دانند چطور و چگونه زندگی کنند ، چگونه بخندند ، چگونه مهر بورزند و چه موقع گریه کنند ، ارتباط برقرار کنید .

    از توانایی های قوام آینده زندگیتان مطمئن شوید و اگر دلتان به این خوش است که بالفرض کارمند هستید و حقوق می گیرید و احتیاجی به حقوق همسرتان ندارید ، معلوم می شود که هنوز معنای قوام را نفهمیده اید .

    بخش چهارم / خصوصیات مقوم : میزان پذیرش قوامیت مرد - خیلی دهن بینه ، فقط منتظره ببینه مادرش چی میگه ، حرف حرف اونه ، من داخل آدم به حساب نمی یام.

    - وای وای وای از دست زنم ، حکمش از حکم نادر هم بالاتره ، خدا نکنه چیزی بخواد یا کاری بخواد انجام بده ، اصلاً ول کن معامله نیست .

    هر قیم یا قوامی با وجود یک مقوّم معنا پیدا می کند ، در زندگی زناشویی ، زن مقوّم است و مرد قوام ، و گفتیم که این تفکیک نه موجب فضیلت اسن و نه مایه نقص و کسر شأن ، بنا به عملکرد و رفتار طرفین است که می توان هر کدام را با همنوع خود ارزیابی کرد.

    همچنانکه انواع قوام هست ، انواع مقوم نیز هست و اگر در بحث انواع قوام و خصوصیات قوامین ، طرف صحبت مان با دختران جوان این بود که در کیفیت و خصوصیات قوام آینده شان خوب تأمل کنند و در آنجا 2 ملاک مهم ارزیابی را معرفی کردیم ، در بحث انواع مقوم و خصوصیات مقوّمین نیز ، طرف صحبت مان پسران جوان است که آنها نیز بایستی در خصوصیات و کیفیت مقوم آینده خویش ملاک و معیارهایی را در نظر بگیرند چرا که رابطه قوام و مقومی یک رابطه دو طرفه است و صلاح و فساد هر یک ، در دیگری تأثیرمستقیم می گذارد .

    به یک نمونه مقوم خوب که موجب رشد و تعالی قوام خویش را فراهم کرده است خوب توجه کنید .

    هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت هم قرین دارد .

    (( در سال 1359 با دختری ازدواج کردم که سرا پا نیکی ، مهر و صفا بود در آن سالها تا سال دوم راهنمایی درس خوانده بودم و در ادره ای در شهر تبریز مشغول به کار بودم ، همسرم مرا برای ادامه تحصیل تشویق کرد و من در حال حاضر دانشجوی سال دوم رشته حقوق دانشگاه آزاد اسلامی هستم ، سه فرزند دارم که مایه امید و شادی ما هستند و همسرم در نهایت بردباری و فداکاری به امور درسی آنها رسیدگی می کند .

    در پایان از همه خانمها می خواهم اگر استعداد درس خواندن را در همسرانشان می بینند آنها را با کلام نیکو و پرمهرشان تشویق به ادامه تحصیل کنند ))7 بحث درباره انواع مقوم از جهات متعددی قابل بررسی است اما با توجه به جایگاه جداگانه مرد و زن در زندگی و نوع ارتباطات و وظایفی که شرع یا قانون یا عرف برای هر کدام از آنها قائل است ، اگر قائل شویم که مرد سرپرستی زندگی را بر عهده می گیرد – که این وظیفه هم با روحیه مردانگی مردان سازگار است و هم با خصوصیات زنانگی زنان – و با توجه به تفاوت نوع مدیریت و سرپرستی مردان – که از دیکتاتور بودن تا یک مدیر بی برنامه یا بی توجه یا تسلیم در برابر دیگران تنوع وجود دارد – در اینجا سخن در این که در کیفیت و نوع پذیرش مدیریت و سرپرستی مردان توسط زنان تفاوتهای زیادی وجود دارد که از خود رأیی زن و عدم پذیرش شأن و جایگاه مرد در زندگی تا تسلیم بی چون و چرا در برابر همسر و حتی هولناک تر ، تأثیر پذیری زیاد از دیگران ، و تنوع و تفاوت وجود دارد .

    دو خصلت زنان مایه عذاب مردان است ، یکی خود رأیی زنان و دیگری دهن بین و بی رأیی آنان .

    اگر خود رأیی در وجود زن ، آنچنان قوی باشد که جز حرف خویش ، به حرف کس دیگری اهمیتی ندهد و جز آمال و آرزوهای خویش، فکر دیگری را پرورش ندهد ، مرد نه تنها ، یاری برای خود نجسته که باری بر دوش خود نهاده است ، دخترانی که در خانواده ، همچون امیری حکمران بوده اند و با اشارتی ، همه آنچه که در دل می خواستند فراهم می گشته ، همان بهتر که در خانه پدری خویش بمانند و یا شوهری مهربانتر از پدر خویش یابند .

    همچنین ، زنی که تصورات خاصی در زندگی دارد و به زن بودن خود راضی نیست ، مقوّم بودن خودش را نمی خواهد و می خواهد قوّام باشد و به جای مرد زندگیش باشد ،خودش تصمیم بگیرد و خودش اجرا کند و به شوهر خویش یا بی اعتنا باشد یا وی را تحت سلطه خود درآورد، او نیز یار ناموافق است .

    ما هیچگاه کمال یک زندگی را در فرماندهی مرد و فرمانبری زن نمی دانیم و معتقدیم که این حالت استثمار است اما آنجا که پای عقل و منطق به میان می آید مشارکت هر دو در جایگاه خاص خودشان ، لازمه یک زندگی ایده آل است .

    (( مردی 38 ساله هستم ، ثمره 18 سال زندگی مشترک با همسرم سه فرزند دختر است همیشه سعی و تلاشم بر این بود که زندگی خوب و خوشی داشته باشم اما متأسفانه در طول این مدت هیچگاه همسرم موجبات رضایت من را فراهم نکرده است ، شاید باور نکنید اما پس از گذشت این همه سال هنوز هم حرمتی برای من قایل نیست ، هر چه بگویم خلاف آن عمل می کند و این مسأله بچه ها را گستاخ تر کرده است ، بطوریکه اکنون بچه ها اصلاً حرف شنوی ندارند ، می خواستم در این زمینه مرا راهنمایی کنید .))8 اما گروه دیگر ، دختران و زنان بی رأی و فاقد اراده هستند ، اگر گروه اول هر آنچه را که خود می خواهند را به زور بردیگران تحمیل می کنند ، این گروه ، هر آنچه که دیگران می خواهند را تحمل می کنند و به کار می بندند ، حرف شنوی زیاد و تأثیرپذیری بی حد و حصر از پدر و مادر ، اعضای خانواده ، دوست و … آنجا که پای منطق نیست و احساس جولان می دهد شخصیت فردی را می سازد که تنها تصمیمش این است که تصمیم دیگران را اجرا کند .

بخش اول : زنان کشتزار هستند (( حضرت علی علیه السلام به برادرش عقیل فرمود ، زنی را برای من در نظر بگیر که از برجستگان و شجاع زادگان عرب باشد تا او را همسر خود گردانم و از او دارای فرزندی دلاور و جنگجو شوم . عقیل به حضرت گفت : با ام البنین کلابی ازدواج کن که در تمام عرب ، دلیرتر و شجاع تر از آباء و اجداد او نیست ))1 تا به حال با 9 ملاک مهم در انتخاب همسر آشنا شدید ، 5 ملاک مشترک ...

انسان از گذشته های دور تا به امروز در پی شناسایی حقوق خویش و در جهت تأمین و تضمین آن، همواره قربانی داده است انسان همان موجودی است که آفرینش وی در زیباترین شکل ممکن صورت پذیرفته و خداوند خود را نسبت به چنین آفرینش تحسین نموده و بر همین اساس جایگاه شایسته و اعمال امروز او مورد تأکید قرار گرفته است. و در قرآن آمده است که تنها انسان است که تاج کرامت بر سر او نهاده شده است و برای ...

بخش اول / مفهوم تشبیه (( تلک الامثال نضربها للنّاس لعلّهم یتفکّرون )) این مثالها را برای مردم میزنیم باشد که تفکر کنند . روابطی که انسانها با هم دارند از لحاظ کمیت و کیفیت متفاوت است ، مثلاً روابط دو عضو خانواده ، دو عضو فامیل ، دو دوست ، دو همکار ، دو همسایه و … از جنبه های مختلف کیفی و کمی در یک حد و اندازه نیستند ، اما بالاترین و آخرین حد روابط چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ ...

مقدمه سقیفه‌ی بنی ساعده محل سرپوشیده‌ای بود که اقوام بهنگام ضرورت در آن گرد می‌آمدند. بهنگام رحلت پیامبر(ص) مهاجران و انصار در سقیفه گرد آمدند تا نسبت به تعیین خلیفه و جانشین محمد(ص) اقدام کنند. آنها برای این منظور سعدبن عباده پیشوای خزرجبان را در نظر گرفته بودند. چون ابوبکر از این خبر آگاهی یافت، به همراه عمر بدانجانب رهسپار گشت و در نتیجه‌ی کوشش و تلاش عمر و یاری مهاجران و ...

بحث از دین و تربیت همیشه مورد توجه اندیشمندان تربیتی بوده و بشر همواره به دنبال آرمان خواهی و کمال طلبی خود در شیوه های تربیتی به دین و ارزش های الهی علاقه وافری نشان می داده است. هر چند پس از رنسانس و گسترش علم گرایی و غرور ناشی از آن و طرح «تقابل علم و دین» و جا افتادن این تفکر به لحاظ ضعف های موجود در دین مسیحیت و مبلغان و عالمان آن و به حاشیه رانده شدن دین تربیت دینی نیز ...

با انتخاب صحیح همسر ، خانواده ای مستحکم داشته باشیم مطالبی در مورد ضرورت در نظر گرفتن ملاکها و معیارها درانتخاب همسر مطرح نمودیم باید به خاطر داشته باشیمکه هدف اساسی از زندگی مشترک خانوادگی برخوردار شدن زن و مرد از صفا و صمیمیت است . به همین مناسبت زن و مرد باید انگیزه ازدواج را بر محور امور معنوی قرار دهند ، نه امور مادی همانند زیبایی . زیرا اگرچه زیبایی زن،خود یکی از عواملی ...

رهنمودهایی چند در انتخاب همسر در زندگی زناشویی حالات متفاوتی وجود دارد. بعضی از خانواده ها در شرایط مطلوبی به سر می برند و از زندگی زناشویی خود لذت می برند و از نظر روانی شاد هستند؛ و بهترین زمان زندگی آنان وقتی است که زن و شوهر و بچه ها در خانه دور هم جمع می شوند. برعکس خانواده هایی هستند که بدترین لحظات زندگی آنها ساعاتی است که در خانه می گذرد و محیط خانه محل مشاجره وناسازگاری ...

تقدیم این تحقیقات به آن معلمان و مربیان و اساتیدی که شغل مقدس تدریس را با همه مشکلات و زحماتش و با توجه به تأثیر والای این وظیفه بزرگ اجتماعی، و با رضایت تمام پذیرفته‌اندو میدانند که اگر امروز قدر کار بزرگ آنها کوچک شمرده شود فردا در برابر رسول و اهل بیت پاکش یعنی مربیان و معلمان والامقام بشری سرافراز و آبرومند خواهند بود. و در ادامه تقدیم می‌دارم به آن جوانان و نوجوانان برومندی ...

مقدمه در بینش اسلامی زن و مرد هر دو از یک جان و یک ماده آفریده شده است و در ذات و جوهر تفاوتی با یکدیگر ندارند.بنابراین هر دوی آنها انسان نامیده می شوند و خداوند پس از خلقت آنها،«فتبارک الله احسن الخالقین»به خود گفته است.با وجود اینکه این دو صنف تفاوتی در ذات و جوهر و توانائی رشدیابی و کمال جوئی با هم ندارند، اختلافی در میان آنها مشاهده می شود که پاره ای از آنها لازمه ی بقای نوع ...

دین تعریف دین، کار بسیار دشواری است و تعریف مشخصی از دین وجود ندارد که همه دینداران و بیدینان بتوانند بر روی آن توافق نظر داشته باشند ولی نزدیک ترین تعریف به دین می‌تواند این باشد: دین، باور به موضوعات ایزدی، فراطبیعی است که به نیایش و پرستش می‌‌انجامد و بر ایمان مبتنی است. به خود آن پرستش یا نمودهای نهادینه یا فرهنگی آن پرستش یا آمیزه‌ای از این دو نیز دین می‌گویند. به زبانی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول