دانلود مقاله قرآن و زبان عربی

Word 49 KB 15653 9
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: زبان عربی - قرآن
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قرآن و زبان عربی
    برای وحی، می توان به دو جنبه متمایز اشاره کرد که اهمیتی برابر دارند.

    جنبه نخست آن جنبه کلامی و مربوط به سخن و کلام بودن وحی است و دومین جنبه آن، جنبه زبانی وحی است که به زبان وحی نازل شده است.
    این هردو جنبه وحی تأثیر فرهنگی شدید در تاریخ اندیشه اسلامی از خود به جا گذاشته است.
    وحی در اسلام از بنیادی ترین، مهم ترین و محوری ترین جایگاه برخوردار است؛ مفهوم وحی در اسلام این است که خدا با انسان سخن می گوید و خود را به میانجیگری زبانی که قابل فهم انسان و بشر است، آشکار می سازد: «ان الله تجلی لخلقه فی کلامه (بحار، 89/107) خداوند بر خلقش در کلامش تجلی کرد».

    این مهم ترین و اصلی ترین واقعیت است.

    بدون صورت گرفتن این فعل اصلی و ابتدایی از جانب خدا هیچ دینی واقعی نمی توانسته است در زمین پیدا شود.
    این هردو جنبه وحی تأثیر فرهنگی شدید در تاریخ اندیشه اسلامی از خود به جا گذاشته است.

    وحی در اسلام از بنیادی ترین، مهم ترین و محوری ترین جایگاه برخوردار است؛ مفهوم وحی در اسلام این است که خدا با انسان سخن می گوید و خود را به میانجیگری زبانی که قابل فهم انسان و بشر است، آشکار می سازد: «ان الله تجلی لخلقه فی کلامه (بحار، 89/107) خداوند بر خلقش در کلامش تجلی کرد».

    بدون صورت گرفتن این فعل اصلی و ابتدایی از جانب خدا هیچ دینی واقعی نمی توانسته است در زمین پیدا شود.

    پس مایه شگفتی نیست که از همان آغاز به مسئله زبان توجه شود.

    قرآن و اسلام آن زمان ظهور کرد که خدا سخن گفت.

    وحی امری اسرارآمیز است و وجه مشترکی با رفتار زبان شناختی آدمی ندارد و تا آن جا که به کلام بودن آن ارتباط دارد، می بایستی همه خصوصیات اساسی کلام آدمی را داشته باشد.

    حقیقت آن است که قرآن به این دو بعد وحی اشاره دارد.

    پس هرچند که وحی نمودی است که ماورای هر مقایسه قرار دارد و تجزیه و تحلیل نمی پذیرد، باوجود این سیمایی از آن هست که می توانیم به صورت تحلیلی به آن نزدیک شویم و بکوشیم که ساخت اساسی مفهوم و تصور آن را ازطریق ملاحظه کردن آن هم چون یک حالت نهایی یا استثنایی رفتار زبان شناختی مشترک میان همه موجوداتی که سخن می گویند اکتشاف نماییم.

    وحی قرآنی، مربوط به دستگاه علامتی است که درآن خدا خود به زبان عربی با انسان سخن می گوید.

    در حقیقت خدا خود زبان عربی را هم چون یک دستگاه علامتی مشترکی میان خود و انسان برگزیده است.

    می دانیم برای ایجاد ارتباط کلامی میان دو شخص (خدا و انسان) به چیزی نیاز است که دستگاه علامتی مشترک نامیده می شود؛ و این چیزی جز زبان (لسان) نیست.

    به عبارت دیگر، برای آن که ارتباط زبان شناختی مؤثری وجود داشته باشد، شخص گوینده باید به زبانی سخن بگوید که برای شنونده مفهوم باشد.

    درحالات متعارف، گوینده و شنونده هردو به یک جامعه زبانی تعلق دارند، و اگر چنین نباشد لازم است که گوینده به زبان شنونده سخن گوید یا لااقل از یک زبان و دستگاه علامتی مشترک بهره گیرند که هردو آن را بدانند.

    در وحی قرآنی خدا با فرستاده اش محمد(ص) به زبان عربی سخن می گوید و در حقیقت به زبان شنونده سخن می گوید.

    هرچند ازنظر وجود شناختی ناهمترازی میان گوینده و شنونده است که مسأله ای است که بحث جداگانه ای می طلبد ولی ما در این دو بعد زبان شناختی وحی بحث داریم بنابراین از آن صرف نظر می کنیم.

    زبان، چنان چه گفته شد، دستگاهی از علامات شفاهی است که با توافق اجماعی به عنوان وسیله ارتباط میان افراد متعلق به یک جامعه به کار می رود، از این لحاظ یک پدیده و واقعیت اجتماعی است.

    زبان، دستگاه نمادی متعلق به یک جامعه است که هر یک از افراد آن در سخن گفتن با دیگران، اگر می خواهد سخنش مفهوم باشد و شنونده آن را درک کند، باید از این دستگاه بهره برداری کند.

    بنابراین ارتباط زبان شناختی پدید نخواهد آمد مگر زمانی که دو شخص که می خواهند با هم سخن بگویند، از نظام واحدی از علامت ها بهره گیرند.

    قرآن آگاهی روشنی از این واقعیت اجتماعی نشان می دهد و به صورتی بسیار آشکار، مفهوم و تصور زبان را به معنایی که گفته شد، بیان می دارد، قرآن طرف تصور خود را از وحی و پیامبری بر روی همین اندیشه بنیاد می نهد، از توجه به این واقعیت آغاز می کند که هر قوم و جامعه ای از اجتماعات بشری، دارای زبانی ویژه به خویش است؛ و برای این امر از لحاظ ارتباط آن با نمود رسالت اهمیت فراوان قایل می شود؛ از این رو می فرماید: «هیچ فرستاده ای را جز به زبان قومش نفرستادیم تا چنان باشد که پیامش را آشکار بیان کند.»(ابراهیم/4) و همان گونه که اقوام جهان از لحاظ رنگ با یک دیگر تفاوت دارند، در زبان نیز با یکدیگر متفاوت هستند.

    «و از آیات او آفرینش آسمان ها و زمین، و تفاوت زبان ها و رنگ های شماست».(روم/22) و تفاهم کامل و ارتباط در آن جا که زبان مشترکی نباشد وجود پیدا نمی کند: «و هم چنان به راه خود ادامه داد تا به میان دو کوه رسید؛ و در کنار آن دو کوه قومی را یافت که هیچ سخنی را نمی فهمیدند (و زبانشان ویژه خودشان بود.)» (کهف/ 93) از همین رو قرآن بیان می دارد که چرا پیامبر سخنگوی، به زبان عربی با یک وحی عربی برای اعراب مبعوث شد: «انا انزلنه قرءناً عربیاً لعلکم تعقلون؛ از این جهت آن را به صورت قرآن عربی فرو فرستادیم که شما بتوانید آن را بفهمید.»(یوسف/2) و نیز می فرماید: «به راستی این وحی، فرو فرستاده پروردگار جهان است که روح امین یعنی جبرئیل آن را با زبان عربی آشکار بر قلبت فرود آورده است تا از بیم دهندگان باشی.»(شعرا/ 195) همان گونه که به حضرت موسی(ع) کتابی به زبان عبری، زبان حضرت و قومش داده شده بود، اکنون نیز به پیامبر عرب کتابی به زبان عربی داده شده است.

    چه اگر خدا وحی خود را به زبانی غیرعربی فرو می فرستاد، مردمان هرگز ایمان نمی آوردند، زیرا که نمی توانستند گفته های پیامبر(ص) را بفهمند: «و اگر قرآن را به زبان غیرعربی (أعجمی) قرار می دادیم، می گفتند: چرا آیه های آن روشن بیان نشده است؟

    آیا غیرعربی و زبان عربی؟» (فصلت/44) چرا وحی غیرعربی برای قوم عرب فرستاده شده است؟

    چه مناسبتی میان آن دو است؟

    به همین ترتیب اگر خدا این قرآن عربی را بر پیامبر غیرعرب فرو می فرستاد تا وی آن را به زبان عربی بر قوم خود فرو خواند که البته آن را نمی فهمیدند، آنان نیز هرگز به آن ایمان نمی آوردند: «واگر آن را به پیامبری غیر عرب فرو می فرستادیم و آن را به عربی بر آنان یعنی قوم غیرعرب فرو می خواند، هرگز به آن ایمان نمی آوردند.»(شعراء/ 198) همه این آیات چنان که می بینیم، مبتنی بر این نظر است که هر جامعه زبان ویژه به خود دارد، و پیوستگی جدانشدنی میان هر جامعه و زبان آن موجود است؛ و این برابر است با آن که بگوییم در قرآن تصور زبان به معنای فنی امروزی این واژه وجود دارد.

    این تصور و مفهوم در قرآن با واژه لسان بیان شده است.

    خود قرآن به شایعه پلید و نادرستی در زمان نزول در میان اعراب اشاره دارد مبنی بر اینکه قرآن وحی خدا نیست و در پشت این جریان مردی اعجمی و بیگانه که به کتاب های تورات و انجیل آشنایی دارد او را تعلیم و آموزش می دهد: «ما می دانیم که آنها می گویند: این آیات را انسانی به او تعلیم می دهد؛ درحالی که زبان کسی که این ها را به او نسبت می دهند عجمی است، ولی این قرآن زبان عربی آشکار است.»(نحل/103) قرآن با این بیان این شایعه را رد می کند و می گوید زبان همه کسانی که قرآن را ساخته آنان می دانند غیرعربی و عجمی است، در صورتی که قرآن به زبان عربی آشکار است و نتیجه این گفته این است که شخصی که زبانش عربی نباشد مطلقاً نمی تواند به پیامبر تعلیم دهد که چه چیزها به زبان عربی خالص بگوید.

    آیاتی از قرآن ، واژه بسیار مهم اعجمی را طرف توجه ما قرار می دهد.

    بهتر است این مسئله را در راستای شناختن دیدگاه قرآن درباره زبان با توجه به تضاد و تقابل اساسی میان عرب و عجم مورد تحلیل قرار دهیم.

    از نظر اعراب، همه اقوام جهان را می توان به دو گروه دسته بندی کرد: عرب و غیر عرب.

    همه اقوام و ملت های غیرعرب شناخته شده برای ایشان در مجموع و بدون تمایز در گروه دوم قرار می گرفتند.

    این دو مفهوم به صورت انحصاری جنبه زبان شناختی نداشت، چون خون یعنی نژاد نیز به ویژه در مفهوم عرب نقش مهمی ایفا می کرد؛ ولی قاطع ترین عامل در این دسته بندی بدون شک زبان بود.

    شاهد آن این واقعیت است که حتی فرد با اصل خالص عربی، اگر نمی توانست چنان که شایسته است به زبان عربی سخن بگوید غالباً به نام اعجمی خوانده می شد.

    این امر بعضی از صاحب نظران را بر آن داشت تا به تمایزی میان اعجمی و عجمی قایل شوند.

    لفظ نخست بنابراین نظریه به کسی اطلاق می شود که نتواند به صورت صحیح و آشکار مقصود خود را به زبان عربی بیان کند، حتی اگر از لحاظ نژاد هم عرب بوده باشد؛ در صورتی که لفظ دوم به معنای کسی است که از لحاظ نژادی غیرعرب است، خواه بتواند به زبان عربی سخن بگوید یا نتواند؛ ولی همه دانشمندان لغت در این نظر اتفاق ندارند.

    به هر صورت این امر قطعی است که در جاهلیت ریشه عجم دامنه استعمال گسترده ای داشت.

    معنای اساسی آن در ظاهر وجود ابهام و تاریکی مفرط در سخنگویی شخص است، خواه به صورت اتفاقی و موقتی بوده باشد یا به صورت دایمی برخاسته از بیگانه بودن.

    پس، اندیشه ابهام و تاریکی زبان شناختی ممکن است جهت دیگری اختیار کند: جانوران ازگونه دام ودد به نام اعجم خوانده شده اند.

    پس هر کس یا هر چیز که نتواند مانند عرب تکلم کند، اعجم است، و این در عین حال نشان می دهد که اصطلاح اعجم یاعجم در ابتدا اصطلاحی تحقیرآمیز بوده است: به عبارت دیگر، برای بیان اهانتی از طرف عرب ها نسبت به کسانی بوده است که از سخن گفتن به زبان عربی عاجز و ناتوان بودند، و این زبان درنظر ایشان غنی ترین و زیباترین و کامل ترین زبان در سراسر عالم بود.

    ناتوانی در سخن گفتن به این زبان، به نظر ایشان هم سنگ با لال و گنگ به دنیا آمدن است.

    همین ایستار بی ارزش شمردن مردمی که از سخن گفتن به زبان عربی ناتوان هستند، سبب پیدایش واژه تقلید صوتی طمطم در زبان عربی شده است؛ یعنی سیاهان گنگ.

    مایه شگفتی است که در بحبوبه چنین جهاتی قرآن نسبت به این مسئله، ایستاری منصفانه و بی طرفانه اختیار کرده است.

    در آن هیچ دلیلی بر برتری طبیعی زبان عربی بر زبان های غیر عربی مشاهده نمی شود.

    البته این درست است که با ظهور اسلام وضع واقعاً یگانه و ممتازی برای زبان عربی به عنوان زبان وحی به وجود آمد، اما هیچ قصدی برای برتری دادن زبان عربی وجود نداشته است ؛ و نیز در قرآن هیچ اشاره به برتری نژاد عرب نسبت به دیگر نژادها نشده است؛ چه، قرآن برتری امت را به تقوا و عمل به اعتدال و وسط بودن امر به معروف ونهی از منکر کردن می داند .

    بنابراین هیچ اشاره ای به برتری عرب یا جامعه عربی نسبت به دیگر مردمان نمی کند؛ اگر برتری باشد به جهت عمل به تقوا و اموری است که ذکر شد و همین تنها موجب برتری اهل قرآن بر اهل کتاب های دیگر آسمانی است.

    نظر قرآن درباره این مسئله مبتنی بر این خودآگاهی فرهنگی آشکار است که هر ملت زبان ویژه به خود دارد و عربی زبان اعراب است و از این لحاظ یکی از چندین زبان است مانند عبری و آرامی و مانند آنها.

    اگر خدا این زبان را برگزیده، به خاطر ارزش درونی و ذاتی آن به عنوان یک زبان نبوده بلکه تنها برای سودمندی آن بوده است؛ یعنی بدان سبب زبان را عربی برگزید که پیام در درجه اول خطاب به مردمانی بود که به زبان عربی سخن می گفتند.

    مکرر در قرآن با آیاتی رو به رو می شویم که بنابر آن ها معلوم می شود که کتاب خدا از آن جهت به زبان عربی فرود آمد که فهم آن برای عرب ها آسان تر باشد: «از آن جهت قرآن را به زبان عربی فرو فرستادیم که شما بتوانید آن را بفهمید.» و این ناظر به نظریه کلی تر اسلام نسبت به مسئله اختلاف نژادی است که در آیه 13 سوره حجرات به صراحت بیان شده است.

    این نظریه قرآن، نشان می دهد که در آخرین تحلیل، عرب ها چیزی جز یک ملت و قوم در میان قوم ها و ملت های دیگر نبودند و زبان عربی نیز یکی از چندین زبان متفاوت دیگر بود.

    بدین ترتیب دیده می شود که چرا قرآن علی رغم تاکیدی که درباره عربی بودن خود می کند، خود را به عنوان اعلامیه ای از برتری این زبان درنظر نمی گیرد.

    هر جامعه و امتی زبان ویژه به خود را دارد.

    به همین جهت هنگامی که خدا وحی خود را به شکل تورات به اسرائیلیان فرو فرستاد، زبان عبری را وسیله انتقال پیام خود قرار داد؛ و این بدان جهت بود که آن قوم به زبان عبری سخن می گفت.

    همین مطلب در مورد وحی های دیگر فرستاده شده به اقوام دیگر نیز صحت دارد: هر قوم اهل کتاب دارای کتابی به زبان جامعه آن قوم است.

    به همین ترتیب، همه پیامبرانی که پیش از حضرت محمد (ص) مبعوث شدند، هر یک پیام خود را با زبان قوم خویش ابلاغ کردند.

    پس قرآن از آن جایی که پیامبرش عرب بود به زبان عربی نازل شد تا برای قوم عرب قابل فهم باشد؛ سپس این وحی و قرآن برای هر کس که برسد حجت است.

    (انعام /19) بنابراین نمی توان دلیلی اقامه کرد که چرا زبان عربی برای دین اسلام و وحی و قرآن از میان دیگر زبان ها برگزیده شده بود، جز آن که پیامبر آن، عرب زبان بود و این طبیعی است.

    این اندیشه مرکزی قرآن کاملاً موافق با جهان بینی گسترده است که قرآن آن را بیان می دارد، بنابراین زبان، قداست خاصی ندارد.

زبان در قرآن چکیده: از آنجایی که بنده به تازگی در مقطع کارشناسی ارشد در رشته "زبان شناسی" فارغ التحصیل شده و اصلی ترین بحث در این رشته "زبان و ساختار آن" می باشد، بر آن شدم تا در قرآن کمی دقیق تر شده و موارد استعمال کلمه "زبان" در قرآن و نحوه استفاده از آن را بیابم. در قرآن کلمه زبان در معانی گوناگونی بکار رفته است که به آن اشاره خواهم نمود. در قسمتی از این نوشتار به گناهان ...

پرسشهای خبرگزاری فارس 1- درباره وحی آیا نکته جدیدی دیده می شود؟ درآغاز لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم : الف: آنچه از ایشان دربرخی سایت ها، نقل شده، نمی دانم دقیقًا همان چیزی است که ایشان گفته وترجمه کرده اند . درصورتی که انتساب درست باشد، ازنظر اینجانب چند قسمت از این سخنان جای تأمل دارد و نیازمند بررسی است: ب: ازآنجا که اخیراً چندو چون درباره وحیانی بودن الفاظ قرآن بسیار ...

زبان قرآن در آن روز , رسول در پیشگاه رب الغره عرض می‌کند , بارالها تو آگاهی که امت من , این قرآن بزرگ , کتاب تو را به کلی متروک و رها کردند و پیرو کافران شدند. سوره فرقان آیه (29) زبان قرآن کتابی است که آیات جامعش (حقایق و احکام الهی ) به زبان فصیح عربی , برای دانشمندان معین ساخته است. فصلت آیات 2و 3 زبان قرآن و اگر ما می‌فرستادیم این قرآن را به زبان غیر عربی , کافران می‌گفتند ...

عصر قاجاریه (1344-1210) ▪ میرزا احمد تنکابنی (قرن 13)، حکیم‌باشی مخصوص فتحعلی‌شاه. رساله «اسهالیه» را در زمان فتحعلی‌شاه و رساله « لطلب السؤال » را در زمان محمدشاه قاجار نوشت. همچنین رساله « برء الساعه » (بیماری‌های اضطراری) رازی را که شامل 23 باب است، از عربی به فارسی برگردانده و هفت باب بر آن افزود. ▪ میرزا ابوالقاسم رشتی (1231-1150)، روحانی و ...

زبان و اهمیت آن زبان یکی از جلوه های تمدن و فرهنگ است که انسان از دیر باز به آن به عنوان پدیده ای ویژه نگاه می کرده است. بشود و یکی از خیزش های بزرگ تاریخی خود موفق به اختراع خط و ثبت زبان گفتاری شد ، یکی از مهم ترین و رساترین زبانها زبان عربی است. مقایسه بین زبان عربی و فارسی که هر دو صاحب ادبیات تاریخی ، پویا و توانمند می باشند مفید فایده است ، در فارسی حروفی داریم که در زبان ...

قرآن و دنیای امروز بنام خداوند بخشنده مهربان آفریننده کوه و دریا زمین و زمان آفریننده انسان در جهان چه زرد و سیاه و سفید ؛ همه یکسان نزد آن خدایی که داده به ما جسم و جان تا کنیم خود را فدای دین و قرآن ایزدی که داده به انسان زبان که باشد شاکر نعمتش در جهان قرآن و کامپیوتر مقاله قرآن و کامپیوتر نوشته « دکتر رشاد خلیفه» دانشمند مسلمان مصری دارای درجه پی اچ دی در رشته مهندسی سیستمها ...

همانطور که می دانیم در زبان فارسی حروف الفبا 32 و در عربی 28 حرف است و آن چهار حرفی که در الفبای عربی وجود ندارد، عبارتند از: (گ چ پ ژ) نحوه تلفظ صحیح و نوشتن الفبای عربی : أ ب ت ث ج ح خ د ذ ر ز س ش ص ض ط ظ ع غ ف ق ک ل م ن و ه ی . الف باء تاء ثاء جیم حاء خاء دال ذال راء زاء سین شین صاد ضاد طاء ظاء عین غین فاء قاف کاف لام میم نون واو هاء یاء . شخصی که فارسی زبان است می تواند به ...

خداوندا, من در کتاب ورات امتى مى بینم که انجیل شان در سینه هایشان جاى دارد و آن را از حفظمى خوانند . مناجات حضرت موسى پیدایش حفظ قرآن پیامبر اسلام در چهل سالگى به مقام شامخ نبوت برگزیده شد وقرآن در بیست و سه سال به مناسبت رویدادهاى مختلف بر قلب مبارک وى فرود آمد . در این مدت , صحابه به سفارش آن حضرت درنگهدارى آیات الاهى مى کوشیدند . آن ها آیات الاهى را بر پوست واستخوان هاى شانه ...

زندگینامه نمونه هایی از تلاوت استاد عبدالباسط زندگینامه متن حاضر گزیده ویرایش شده ای از یک مصاحبه با استاد عبدالباسط می باشد، که به صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است. من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت که حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 کیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم . ...

شناخت قرآن، برای هر فرد عالم به عنوان یک عالم و برای هر فرد مؤمن به عنوان یک مؤمن، ضروری است. برای یک عالم انسان شناس و جامعه شناس، از آن جهت ضروری است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامی و بلکه در تکوین سرنوشت بشریت مؤثر بوده است و از آنجا که با توجه به تاریخ، هیچ کتابی به اندازه قرآن بر جوامع بشری و بر زندگی انسان ها تأثیر نگذاشته است، قرآن خود به خود وارد حوزه بحث جامعه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول