دانلود مقاله شیطان

Word 71 KB 15510 14
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: شیطان
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع

  • بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

    گاهى شیطان از دست بعضى افراد گلایه مى کند.

    او تمام دنیا را از آن خود مى داند و مى گوید: چون مؤمنان مى دانند که دنیا از آن من است ، آن را دشمن مى دارند و دنبال آن نمى روند، اما عده اى هستند که دنیا را طالبند و به آن عشق مى ورزند.


    شیخ عطار، در کتاب منطق الطیر، در همین باره داستانى را به شعر در آورده و قدرى از گلایه و ناراحتى شیطان را متذکر مى شود و مى گوید:
    عاقلى شد پیش آن صاحب چله
    کرد از ابلیس بسیارى گله
    مرد گفتش : اى جوان مرد عزیز
    آمد بد پیش از این ، جا بلیس
    خسته مى بود از تو و آزرده بود
    خاک از ظلم تو بر سر کرده بود
    گفت : دنیا جمله اقطاع (318) من است

    هست مؤمن آن که دنیا دشمن است .
    تو بگو او را که عزم راه کن
    دست از اقطاع من کوتاه کن
    من به نیشش مى کنم آهنگ سخت
    زآنکه در اقطاع من زد چنگ سخت
    هر که بیرون شد زاقطاعم تمام
    نیست با وى هیچکارم والسلام
    باز نقل مى کند که روزى حضرت عیسى بن مریم علیه السلام خشتى را زیر سر خود گذاشته و خوابیده بود.

    شیطان آمد و گفت : اى عیسى !

    مگر تو زاهد نیستى ؟

    فرمود: چرا.

    عرض کرد: اگر زاهدى پس چرا دل به دنیا بسته اى ؟

    فرمود: دل بر چه بسته ام ؟

    گفت : به این خشتى که زیر سر گذاشته اى .

    آن حضرت خشت را از زیر سر برداشت و دور انداخت و بار دیگر خوابید
    باز نقل مى کند که روزى حضرت عیسى بن مریم علیه السلام خشتى را زیر سر خود گذاشته و خوابیده بود.

    آن حضرت خشت را از زیر سر برداشت و دور انداخت و بار دیگر خوابید.

    شیخ عطار این داستان را هم به شعر آورده است : الله الرحمن الرحیم (حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالمُتَرَدِّیَهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ الْسَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالاَزْلامِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ) (الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم أکملت لکم دینکم وأتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاِسلام دیناً فَمَنْ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْـرَ مُتَجَانِف لاِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ بسیاری از علمای اهل سنت و شیعه وقتی به این آیه رسیده اند تصریح کرده اند که آیه ی (الیوم یئس ...) جدا از قسمتهای قبل و بعدش نازل شده است.

    البته فعلا کاری نداریم به اینکه درباره ی شان نزول آن اختلاف کرده اند.

    اما همینقدر مطمئن هستیم که شان نزولش را جدا از قبل و بعدش می دانند.

    خوب چطور اینجا سیاق را رعایت نکرده اند ؟

    چرا وقتی این آیه را تفسیر می کرده اند به معنای آیات قبل و بعدش توجه نکرده اند ؟

    جوابش واضح است.

    زیرا این آیه استطراد است که بین دو آیه ی دیگر قرار گرفته است و چون هر دو گروه روایاتی را در شان نزول (الیوم یئس ...

    ) داشته اند لذا به سیاق توجهی نکرده اند زیرا همانطور که گفتم سیاق توان معارضه با روایات صحیحه را ندارد .

    اصولا استطراد و تغییر سیاق و تغییر خطاب و عدول از یک موضوع به موضوع دیگر و ...

    از خصوصیات قران است که زیاد تکرار شده است و هم علمای سنی و هم شیعی به این خاصیت قران اعتراف کرده اند .

    به اقوال زیر توجه کنید: ** الطبرسی: من عاده الفصحاء فی کلامهم انّهم یذهبون من خطاب إلى غیره ویعودون إلیه، والقرآن من ذلک مملوء، وکذلک کلام العرب وأشعارهم.

    از عادت فصحای عرب این است که آنها از خطابی به خطاب دیگر می روند و باز به خطاب قبلی بر می گردند...) **الشیخ محمد عبده: إنّ من عاده القرآن أن ینتقل بالاِنسان من شأن إلى شأن ثم یعود إلى مباحث المقصد الواحد المره بعد المره (از عادت قران است که انسان را از شانی به شان دیگر می برد و سپس به شان قبلی بر می گردد) ** الاِمام جعفر الصادق (علیه السلام): «إنّ الآیه من القرآن یکون أوّلها فی شیء وآخرها فی شیء».

    ( آیه قران [می تواند] اولش در موضوعی و آخرش در موضوع دیگری باشد ) **استطراد هو تخلل الجمله الأجنبیه بین الکلام المتناسق ، أی أن یبدأ المتکلم فی موضوع ثم یخرج منه إلى موضوع آخر ثم ترجع إلى موضوع الأول بعد أن خرج منه (استطراد این است که ....

    متکلم سخنش را در موضوعی شروع می کند سپس از آن خارج می شود و سپس به موضوع اول بر می گردد) ** ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می گوید: اعلم أن من أنواع علم البیان نوعا یسمى الاستطراد و قد یسمى الالتفات و هو من جنس التخلص و شبیه به إلا أن الاستطراد هو أن تخرج بعد أن تمهد ما ترید أن تمهده إلى الأمر الذی تروم ذکره فتذکره و کأنک غیر قاصد لذکره بالذات بل قد حصل و وقع ذکره بالعرض عن غیر قصد ثم تدعه و تترکه و تعود إلى الأمر الذی کنت فی تمهیده کالمقبل علیه و کالملغى عما استطردت بذکره .

    فی الاستطراد تمر على ذکر الأمر الذی استطردت به مرورا کالبرق الخاطف ثم تترکه و تنساه و تعود إلى م شیطان ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چه حسی خواهی داشت اگر دریابی هیچ نبوده ای جز یک عروسک خیمه شب بازی در دستان خدا ...

    ؟

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیشب از شدت مستی خدایم را به یک دفتر شعر باختم ...!

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شعر به کمال میرسید تنها اگر دمی شیطان سخن میگفت ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (( چه کسی من را تنها آفرید ؟)) با گریه فریاد میزد خدایی که از تنهایی خسته شده بود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از گریه های نیمه شبمان هیچکس با خبر نمیشود جز او که آن بال تنها و بی صدا به دردهای ما میخندد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از من تا خدا فاصله تنها نگاه او بود ...

    امروز او رفته است و خدایش نیز ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خسته ام خسته !

    فردا را نمیخواهم گذشته را به من بازگردان...

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شعر در نگاهت گم میشود وقتی که میگریی اشکهایت را نمیخواهم تنها غزل بگو ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از روزهای کوتاه عاشقی تنها یادگار قابی است از خاطره وشاید یک دروغ بزرگ که دیگر دوستت ندارم!

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ فال حافظ برای عشقهای پنهان و قرآن برای او که دیگر نیست من مانده ام با حسرت چشمهایت و درد اینگونه شاعر ماندن ...

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تو را که در قبر میگذاشتند باران میبارید این روزها باران که میبارد تو را در قبر میگذارند ...

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوچ کرده اند پرندگان کوچک صداقت از آسمان خاکستری چشمانت...

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (( در زندگی لحظه هایی هست که آدم فکر میکنه اگر بمیره چیزی رو از دست نداده ...

    )) به نظرم این دقیقا همون جمله ای است که باید به یک روانپزشک بگم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ عاقلى شد پیش آن صاحب چله کرد از ابلیس بسیارى گله مرد گفتش : اى جوان مرد عزیز آمد بد پیش از این ، جا بلیس خسته مى بود از تو و آزرده بود خاک از ظلم تو بر سر کرده بود گفت : دنیا جمله اقطاع (318) من است هست مؤمن آن که دنیا دشمن است .

    تو بگو او را که عزم راه کن دست از اقطاع من کوتاه کن من به نیشش مى کنم آهنگ سخت زآنکه در اقطاع من زد چنگ سخت هر که بیرون شد زاقطاعم تمام نیست با وى هیچکارم والسلام عیسى مریم به خواب افتاده بود نیم خشتى زیر سر بنهاده بود چون گشاد از خواب خود عیسى نظر دید ابلیس لعین را بر زبر گفت : اى ملعون !

    چرا ایستاده اى گفت : خشتم زیر سر بنهاده اى .

    جمله دنیا چو اقطاع من است هست آن خشت از آن من و این روشن است تا تصرف مى کنى در ملک من خویش را آورده اى در ملک من عیسى آن از زیر سر پرتاب کرد روى را بر خاک و عزم خواب کرد چون فکند آن نیم خشت ، ابلیس گفت : من کنون رفتم تو اکنون خوش بخفت چون به سر خشت لحد خواهى نهاد خشت بر خشتى چرا باید نهاد

سابقه خلقت جن، ابلیس، شیطان عقیده به ابلیس یا شیطان از دیرباز جزء معتقدات بشر بوده مفهوم جن شیطان و مانند مفاهیم دیگر آن جهان برای آدمی از تصورات راجع به مرگ منشأ گرفته است.1- همچنین خداوند در قرآن می‌فرماید:» و لقد الانسان من صلصال من ما مسنون، و الجان خلقناه من قبل من نار السوم« همانا ما انسان را از گل و لای ساخورده تغییر یافته بیافریدیم، و طایفه جن را پیشتر از آتش ...

اگر «لاشرقیه و لا غربیه» از لوازم ذاتی اسلام و حکومت منتسب به آن است،یعنی که با تخطی از این اصل در واقع انقلاب از ماهیت اسلامی خویش دور میشود . در جهان امروز این نخستین بار است که انقلابی بر مبنای این اصل «نه شرقی ونه غربی» واقع می شود و در تاریخ ظهور تمدن غرب، در این چند قرن ، هرگز نمیتوان تمدنی را سراغ کرد که نتوانسته باشد در برابر هجوم تمدن غربی تاب بیاورد ...

شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک می‌دانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی می‌کنند.[۱] دست چپی‌ها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت ...

نجواهای شیطانی، پاسخ های عقلانی مقدمه: هرگاه دشمنان اسلام دررسیدن به اهداف شوم خود،از رزم میدانی نا امید شده واحساس شکست می کنند ؛ با ایجاد جنگ روانی ،افکار وعقاید مسلمین را مورد هجوم قرار می دهند واز سلاح های مخربی درراه شکست مسلمین بهره می گیرند. یکی ازآن حربه های نیرومند وویرانگر اندیشه ها ،«ایجاد شبهات » مختلف در زمینه های اعتقادی ،سیاسی ،اجتماعی ، فرهنگی و... می ...

شیطان یا ابلیس . این بحث مد نظر ما برای گرد آوری یک مقاله در مورد تفاوتهای بین شیطان و ابلیس است که در آخر متوجه تفاوت این دو اسم می شویم . شیطان از بدو وجود به دنبال گمراه کردن انسان و به بیراهه کشاندن او بوده است . هیچ انسانی نیست که از حیله شیطان در امان باشد مگر امامان و پیامبران الهی که از گناه مصون هستند . شیطان هیچگاه از تلاش خود برای گمراه کردن انسان ها دست نمی کشد . در ...

حمد مخصوص خدایی است که تمام کارهایش از روی علم و حکمت می باشد و از اوجز خیر و صلاح سر نمی زند و بر همه موجودات کمال رأفت و رحمت را دارا می باشد و حتی قراردادن موجودی به نام شیطان جهت اغوای بنی آدم هم ، از روی مصلحت و حکمت او بوده است . کتابی که در پیش روی دارید نتیجه روزها و ساعتها تحقیق در کتب مختلف و جمع آوری مطالبی که بتواند حقیقت شیطان را بیشتر برای ما روشن نماید ، می باشد . ...

امام علی علیه السلام در خطبه پنجاهم نهج البلاغه می فرمایند: آغاز پیدایش فتنه ها پیروی از هوا و هوسها و بدعتهایی است که با کتاب خدا مخالفت دارد و گروهی (چشم و گوش بسته یا هواپرست آگاه) به پیروی از آنان برمی خیزند و برخلاف دین خدا از انان حمایت می کنند اگر باطل از آمیختن با حق جدا می گردید بر کسانی که طالب حقند پوشیده نمی ماند و اگر حق از آمیزه باطل پاک و خالص می شود زبان دشمنان و ...

کلمه شیْطان از ماده شطن گرفته شده، و شاطن به معناى خبیث و پست آمده است، و شیطان به موجود رانده شده، سرکش و متمرد اطلاق مى شود و به معنى روح شریر و دور از حق ، نیز آمده است. شیطان اسم عام (اسم جنس) است ، در حالى که ابلیس اسم خاص (عَلَم) مى باشد، و به عبارت دیگر شیطان به هر موجود موذى و منحرف کننده و طاغى و سرکش ، خواه انسانى یا غیر انسانى مى گویند، ونام ابلیس در باورهای اسلامی ...

سلمان مى گوید: وقتى پیغمبر اسلام رحلت فرمود، على در خانه مشغول غسل دادن آن حضرت بود. من گاهى به او کمک مى کردم ، گاهى به مسجد مى آمدم و از مردم خبر مى گرفتم . وقتى از مسجد به خانه برگشتم ، على پرسید: اى سلمان ! چه خبر دارى ؟ عرض کردم : خبر تازه این که ابوبکر بر منبر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نشسته ، مردم نه با یک دست بلکه با دو دست با او بیعت مى کنند. حضرت على علیه ...

تعریف کلی سال‌های پس از رنسانس را می‌توان به سال‌های افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبه‌های متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد . پس از برداشته شدن یوق تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی ، چند کنش عمده فکری و فلسفی شکل گرفت که شرح آن در حوصله این مقال نمی‌گنجد ،‌ لکن آنچه قابل توجه است ، رویکر‌د‌های متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول