سیماى نماز
هر چه براى نماز گفته و نوشته شود حق آن ادا نمىشود و چگونه ممکن است عمودِ دین و پرچم اسلام و یادگار ادیان و انبیا و محور قبولِ همه اعمال در چند جمله بیان شود؟
نماز، برنامه هر صبح و شام است بهنگام صبح اولین کلامِ واجب نماز و بهنگام شام آخرین واجب، نماز است.
پس آغاز و انجامِ هر روزت با یاد خدا و براى خدا است.
نماز در سفر یا وطن، در زمین یا هوا، در فقر یا غنى، رمز آنست که در هر کجا هستى و هر که هستى مطیع او باشى نه غیر او.
نماز، ایدئولوژى عملى مسلمان است که در آن عقائد و افکار و خواستهها و الگوهاى خود را بیان مىکند.
نماز، استحکام بخشیدن به ارزشها و جلوگیرى از فروپاشى شخصیتِ افراد و اعضاى جامعه است که اگر مصالح ساختمان سُست باشد ساختمان فرو مىریزد.
اذانِ نماز، شیپورِ توحید است که سپاه متفرّقِ اسلام را در یک صف و زیر یک پرچم فرا مىخواند و آنان را پشتِ سر امامى عادل قرار مىدهد.
امام جماعت یکى است تا رمز این باشد که امام جامعه نیز باید یکى باشد تا اداره امور متمرکز باشد.
امام جماعت باید مراعات ضعیفترین مردم را بکند و این درس است که در تصمیمگیرىهاى جامعه مراعاتِ طبقه محروم را بکنید.
پیامبر خدا بهنگام نماز صداى گریه طفلى را شنید نماز را به سرعت تمام کرد تا اگر مادر طفل در نماز شرکت کرده کودکش را آرام کند!
(52)
اولین فرمان بدنبال آفرینش انسان، فرمان سجده بود که به فرشتگان فرمود: براى آدم سجده کنید.
(53)
اولین نقطه زمین (مکّه و کعبه) که از زیر آب بیرون آمد و خشکى شد مکان عبادت بود.
(54)
اولین کار رسول خدا پس از هجرت به مدینه ساختن مسجد بود.
نماز هم انجام معروف است هم نهى از منکر.
هر روز در اذان و اقامه مىگوییم «حىّ على الصلوه حىّ على الفلاح حىّ على خیر العمل» که همه امر به بالاترین معروفها یعنى نماز است.
از سوى دیگر نماز انسان را از فساد و فحشا بازمىدارد: «اِنَّ الصَّلوهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنکَر» (55) از سوى دیگر نماز انسان را از فساد و فحشا بازمىدارد: «اِنَّ الصَّلوهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنکَر» (55) نماز، حرکاتى است برخاسته از آگاهى و شناخت.
شناختِ خداوند که به فرمان او و براى او و اُنس با او قیام مىکنیم و لذا قرآن ما را از نماز در حال مستى (56) و کسالت (57) نهى کرده است تا آنچه را در نماز مىگوییم با توجه و آگاهى باشد.
نماز، آگاهىبخش است.
هر هفته روزهاى جمعه نمازجمعه برپا مىشود و قبل از نماز دو خطبه خوانده مىشود.
این دو خطبه بجاى دو رکعت از نماز و به عبارتى جزئى از نماز است.
خطبههایى که به فرموده امام رضاعلیه السلام باید مردم را از تمام مسائل جهان آگاه کند.
شنیدن خطبهها و آنگاه نماز خواندن یعنى آگاه شدن و بعد نمازخواندن.
نماز خروج از خود و پرواز بسوى خداست و قرآن مىفرماید: «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْت فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» (58) هرکس از خانهاش به قصد هجرت بسوى خدا و رسولش خارج شود و سپس مرگ او را دریابد پاداشش بر خداست.
امام خمینى مىفرماید: هجرت از خانه دل بسوى خدا، یکى از مصادیق آیه است، هجرت از خودپسندى و خودخواهى و خودبینى به سوى خداپرستى و خداخواهى و خدابینى بزرگترین هجرتهاست.
(59) نماز به منزله اسم اعظم الهى بلکه خودِ اسم اعظم است.
در نماز، عزّت ربّ و ذلّت عبد مطرح است که این دو مقام بس عالى است.
نماز پرچم اسلام است.
«عَلَمُ الْاِسْلامِ اَلصَّلوه» (60) همانگونه که پرچم نشانه است، نماز نیز نشانه و علامت مسلمانى است.
چنانکه پرچم مورد احترام است و اهانت به آن، اهانت به یک ملّت و کشور است، اهانت و بىتوجهى به نماز نیز بىتوجهى به کلّ دین است.
چنانکه برپابودن پرچم نشانه حیات سیاسى و نظامى و قدرت است.
در برپابودن نماز نیز این امور مطرح است.
نماز و قرآن در مواردى قرآن و نماز در کنار هم آمدهاند، مانند: «یَتلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ اَقامُوا الصَّلوهَ» (61) قرآن تلاوت مىکنند و نماز به پاى مىدارند.
و یا در جاى دیگر مىفرماید: «یُمَسِّکوُنَ بِالْکِتابِ وَ اَقامُوا الصّلوه» (62) به قرآن تمسّک مىجویند و نماز به پاى مىدارند.
گاهى براى نماز و قرآن، یک صفت آورده شده، چنانکه کلمه ذِکر هم به قرآن گفته شده است: «اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکر» (63) ما ذکر را نازل کردیم.
و هم فلسفه نماز شمرده شده است: «اَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکْرى» (64) نماز را بخاطر یاد من به پاى دار.
جالب آنکه گاهى بجاى کلمه نماز کلمه قرآن آمده است، مانند آیه «اِنَّ قُرآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» (65) که گفتهاند مراد از قرآن الفجر، نماز صبح است.
بگذریم که خواندن قرآن بصورتِ حمد و سوره، یکى از واجباتِ نماز است و بحث نماز در اکثر سورههاى قرآن، هم در بزرگترین سوره (بقره) و هم در کوچکترین سورهها (کوثر) آمده است.
نماز و قصاص!
نه تنها در اسلام، بلکه در همه ادیان الهى قانون قصاص مطرح است که طبق آن کیفر کسیکه گوش قطع کند آنست که گوشش بریده شود و کیفر کسى که دندان بشکند آنست که دندانش شکسته شود تا عدالت اجرا شود.
یکى از موارد قصاص آنست که دست دزد باید قطع شود، ولى فقط چهار انگشت او، و کف دست باقى مىماند.
زیرا قرآن مىگوید: «وَ اَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ» (66) محلّ سجده براى خداست.
چون انسان هنگام سجده باید کف دست خود را بر زمین گذارد لذا در کیفر سارق باید به مسأله نماز و سجده توجه داشت و کف دست او را قطع نکرد تا حقّ عبادت حتى براى سارق هم محفوظ بماند!
نمازهاى مشکلگشا اسلام سفارش مىکند هرگاه حاجت یا مشکلى داشتید، با خواندن نمازهایى مخصوص حلّ مشکل خود را از خدا بخواهید، که مناسب است در اینجا یک نمونه از آن نمازها را بیاوریم.
نماز جعفر طیّار جعفر طیّار برادر حضرت علىعلیه السلام است که در هجرت به حبشه توانست با استدلال و رفتار مناسب خود دل نجاشى و عدّه کثیرى را به اسلام جذب کند و مؤسّسِ اسلام در قارّه آفریقا شود.
او در جنگ موته دو دستش را در راه خدا داد و خداوند بجاى آن دو بال در بهشت به او داد و لذا به جعفر طیّار مشهور شد.
هنگامى که جعفر از حبشه بازگشت، پیامبرصلى الله علیه وآله به او فرمود: آیا مىخواهى هدیه با ارزشى به تو عطا کنم؟
مردم گمان کردند که حضرت مىخواهد طلا یا نقرهاى به او بدهد و لذا هجوم آوردند تا هدیه پیامبر را ببینند.
اما پیامبر فرمود: نمازى به تو هدیه مىکنم که اگر هر روز آنرا انجام دهى، از دنیا و آنچه در دنیاست براى تو بهتر باشد و اگر هر روز یا هر جمعه یا هر ماه یا هر سال بجاى آورى، خداوند گناهان بین دو نمازت را (گرچه یکسال باشد) بیامرزد.
این نماز به سندهاى معتبر از شیعه و سنّى نقل شده است و نام اِکسیر اعظم و کبریت احمر به خود گرفته است.
امام صادقعلیه السلام مىفرماید: هرگاه مشکل یا حاجتى داشتید پس از خواندن نماز جعفر دعا کنید که انشاءاللّه مستجاب مىشود.
نحوه این نماز در اوایل مفاتیح در اعمال روز جمعه پس از ذکر نمازهاى امامان معصوم آمده است.
البتّه این نماز یکى از دهها نماز مستحبى است که براى رفع مشکلات وارد شده است.
اخیراً کتابى تحت عنوان نمازهاى مستحبى تألیف شده که حدود سیصدوپنجاه نماز مستحبى را با اسم و رسم آورده است و این خود از اهمیت نماز است که اینهمه تنوّع دارد و بهر مناسبتى نمازى وارد شده است.
قداست نماز قداستِ نماز به قدرى است که زمانِ اجراى بعضى مراسم مانند قَسم و اداى شهادت، بعد از نماز قرار داده شده است.
قرآن در سوره مائده آیه 106 مىفرماید: هرگاه کسى در سفر دچار بیمارى شد و در آستانه مرگ قرار گرفت، دو نفر مسلمان و یا غیر مسلمان را بر وصیّتِ خود گواه گیرد، لکن مراسم اداى شهادت باید پس از نماز باشد، یعنى آن دو نفر پس از اداى نماز حاضر شده و با قسم خوردن شهادت دهند که فلان مسلمان در مسافرت چه وصیت کرده است.
امروزه مرسوم است که مراسمِ قسم را در حضور قرآن و با دست گذاردن بر قرآن انجام مىدهند، امّا خود قرآن در این مورد مىفرماید: مراسم قسم پس از انجام نماز باشد!
جامعیّت نماز خداوند، هم در آفرینشِ تکوینى و هم در دستورات تشریعى عالىترین و کاملترین برنامهها را بکار برده است.
مثلاً در آفرینش شیر مادر تمام ویتامینهایى را که نوزاد نیاز دارد در شیر مادر جمع کرده است.
اگر به آفرینشِ انسان نگاه کنیم مىبینیم آنچه در طبیعت وجود دارد در وجود انسان نیز قرار داده شده است.
اگر در طبیعت صداى رعد است، در انسان فریاد است.
اگر در طبیعت گیاه و نبات است، در انسان رویش مو است.
اگر در طبیعت رودخانه است، در انسان رگهاى ریز و درشت است.
اگر در طبیعت آب شور و شیرین است، در انسان اشک شور و آب دهان شیرین است.
اگر در طبیعت معادن بسیار است، در انسان استعدادهاى نهفته فراوان است.
شعرى است که به حضرت علىعلیه السلام نسبت مىدهند که فرمود: أتزعم انّک جِرم صغیر و فیک انطوى العالم الاکبر اى انسان!
تو گمان مىکنى جُثّه کوچکى هستى، درحالى که جهانى بزرگ در تو نهاده شده است.
نماز نیز یک هنرنمائىِ الهى است که خداوند تمام ارزشها را به نحوى در آن قرار داده است.
چه کمالى است که براى انسان ارزش باشد اما در نماز یافت نشود؟
یاد خدا، یک ارزش و تنها وسیله آرامبخش دلهاست و نماز یاد خداست.
«اللّه اکبر» یاد قیامت یک ارزش و بازدارنده از گناه و فساد است و نماز یادآور «یوم الدین» است.
در خطّ انبیا و شهدا و صالحان بودن یک ارزش است و ما در نماز از خدا مىخواهیم در «صراط الذین انعمت علیهم» قرار بگیریم.
انزجار و برائتِ خود را از ستمپیشهگان و گمراهان با جمله «غیر المغضوب علیهم ولاالضّالین» اعلام مىداریم.
عدالت که در رأس همه ارزشهاست در امام جماعت نماز لازم شمرده شده است.
پیروى از امام جماعت در نماز، یک اصلِ با ارزش اجتماعى است که بجاى خودسرى و تکروى تابع رهبرى عادل باشیم.
در انتخاب امام جماعت همواره توجه به ارزشهاست: عادلترین، فقیهترین، فصیحترین،...
ایستادن رو به قبله یادآور ارزشهاى بسیارى است، مکّه شکنجهگاه بلال، قربانگاه اسماعیل، زادگاه علىبنابیطالب، پایگاه قیام مهدى، آزمایشگاه ابراهیم و عبادتگاه تمام انبیا و اولیاست.
در نماز هرچه هست تحرّک است، در هر صبح و شام، در رکوع و سجود و قیام، حرکت در رفتن به مسجد و مصلّى، پس ساکن و ساکت و گوشهگیر نباش، بلکه همواره در تلاش و حرکت باش، البتّه در جهت خداوند و بسوى او.
در نماز روح و جان انسان غبارروبى مىشود، نماز، غبار غرور و تکبر را مىریزد، چون هر شبانهروز دهها بار بلندترین نقطه بدن را به خاک مىمالد.
و سجده بر خاک بهتر از سنگ است که تذلّل در به خاک مالیدن است.
بر زمین و آنچه از زمین روئیده مىشود سجده کن، بشرط آنکه خوردنى نباشد تا به فکر شکم نیفتى!
بر زمینِ پاک سجده کن که از راه نا پاک نمىتوان به پاکى و سرچشمه پاکىها رسید.
گریه از خوف خدا یک ارزش است و قرآن سجده همراه با گریه را ستایش کرده است: «سُجِّداً وَ بُکِیّاً» (81) نماز یک خط الهى است که از هنگام تولد تا لحظه مرگ براى ما ترسیم شده است: نوزاد که بدنیا آمد در گوش راست و چپ او اذان و اقامه بگو که سفارش به نماز مىکند، «حىّ على الصلوه» و بهنگام مرگ نیز او را با خواندن نماز میّت دفن کن.
در طول زندگى نیز همواره در حال عبادت و پرستشِ خدا باش.
«واعبُد رَبّک حتّى یَأتِیکَ الیَقِین» (82) نماز پیوند انسان با طبیعت است.
براى شناخت وقت نمازها خصوصاً صبح و ظهر باید به خورشید نظر کنى.
براى بدست آوردن قبله به ستارگان توجه کنى، براى انجام نمازهاى مستحبى در ایام مبارکه به حرکات ماه دقت کنى.
براى غسل و وضو به آب وبراى سجده وتیمم به خاک رو آورى.
این ارتباط میان نماز با خورشید و ماه و ستاره و آب و خاک بدست کدام طرّاح حکیم برنامهریزى شده است؟
دیگر واجباتِ دین نیز به نوعى در نماز حضور دارند.
نمازگزار همچون روزهدار حق خوردن و آشامیدن و رفع شهوت ندارد.
نمازگزار همچون کسى که به حج مىرود کعبه قبله و محور کارهاى اوست.
نمازگزار همچون کسى است که به جهاد مىرود، لکن به جهاد اکبر که جهاد با نفس است.
نماز خود بالاترین امر به معروف و نهى از منکر است.
هجرت از مهمترین ارزشهاى دینِ ماست و حضرت ابراهیم بخاطر نماز هجرت کرد و همسر و فرزند خود را در کنار کعبه گذارد و فرمود: «رَبَّنا اِنّى اَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِیَّتى بِوادٍ غَیْر ذى زَرْعٍ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلوه» (83) پروردگارا!
من فرزندانم را در بیابانى خشک ساکن کردم تا نماز اقامه شود.
جالب آنکه حضرت ابراهیم نمىگوید: براى برپاداشتن حجّ هجرت کردم، بلکه مىگوید: هدفم از هجرت اقامه نماز بود.
به هر حال خداوند تمام ارزشها را در نماز و با نماز و براى نماز قرار داده است.
اگر زینت و نظافت یک ارزش است، اسلام سفارش مىکند که: «خُذُوا زینَتَکُم عِنْدَ کُلِّ مُسْجِد» (84) به هنگام شرکت در مساجد خود را زینت کنید و زینتهاى خود را برگیرید.
با لباس پاکیزه و معطّر وارد مسجد شوید.
چنانکه سفارش شده زنان به هنگام نماز، زیورهاى خود را همراه داشته باشند و با آنها خود را زینت کنند.
(85) حتّى به مسأله مسواک توجه شده و در روایات مىخوانیم: نماز با مسواک، هفتاد برابر نماز بدون مسواک است.
(86) و فرمودهاند قبل از رفتن به مسجد سیر و پیاز نخورید (87) که بوى دهان شما دیگران را اذیّت نکند و مردم را از مسجد فرارى ندهد.
به هرحال این نمازِ اسلام است و این نمازِ ما.
نمازى که یا نمىخوانیم، یا غلط مىخوانیم، یا بىتوجه مىخوانیم و یا بدون جماعت و یا در آخر وقت!!
مساجد که زمانى ابراهیم و اسماعیل و زکریا خادمش بودند (88) و مادر مریم نذر مىکند فرزندش خادم مسجد باشد، (89) مىرسد به جائى که خادمانش غالباً افرادى از کار افتاده و پیر و مریض و فقیر و بىسواد و گاه بداخلاق هستند!
راستى چرا غبارروبى حرم امام رضاعلیه السلام افتخار است، اما غبارروبى خانه خدا هیچ!
چرا باید مساجد ما به گونهاى باشد که هرکس وارد مىشود غم و اندوه و کسالت او را بگیرد؟
مگر مسجد عزاخانه است و یا مجلس فاتحهخوانى که همواره پارچه سیاه بر در مسجد آویزان باشد؟
البتّه بحمداللّه در چند سال اخیر حرکتى در مساجد پیدا شده و بسیارى از آنها مجهز به کتابخانه و صندوقِ قرضالحسنه و دیگر امور خدماتى شدهاند.
چه زیباست حدیثى که مىفرماید: روز قیامت سه چیز از مردم شکایت مىکند: عالمى که مردم به او مراجعه نکنند، قرآنى که در منزل باشد اما تلاوت نشود و مسجدى که مورد بىاعتنایى مردم واقع شود.
(90) سخن در باب مسجد بسیار است و اخیراً کتابى تحت عنوان سیماى مسجد در دو جلد تألیف شده است که جایگاه مسجد را در جامعه اسلامى روشن مىکند.
اما در یک کلام مسجد در صدر اسلام محل اجتماع مسلمین براى تصمیمگیرىها و مشورتها، براى کسب علم و دانشها، پایگاه رزمندگان و جهادگران، محل رسیدگى به مشکلاتِ فقراء و بیماران، مرکز قیام علیه حکومتهاى ظالم و ایراد خطابههاى تند علیه آنان بوده است.
همین جایگاهِ رفیع مسجد بوده است که در طول تاریخ، مسلمین بهترین معمارىها را در ساخت مساجد خود بکار برده و براى اداره مساجد اموال بسیارى را وقف مىکردهاند، تا مساجد همواره آباد و سرپا باشند.
راز نماز در نهج البلاغه پس از پیغمبر، نخستین کسی که از مردان آن را به پا داشت علی علیه السلام و آنهم در سن نه سالگی بود که در خانه پیغمبر به سر میبرد و چون پیغمبر وضو گرفت او نیز وضو گرفت و همین که رسول خدا به نماز ایستاد، آن وجود مقدس هم در آن سن و سال، پشت پیغمبر (ص) خدا ایستاد.
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد حافظ ● نخستین نمازگزار سخن از راز نماز در نهج البلاغه و رابطه این فریضه بزرگ الهی با علی علیه السلام، پیشوای عظیم الشأن ما و گوینده نهج البلاغه است، که یکی از جالبترین مباحث این کتاب با عظمت را تشکیل میدهد.
نماز، نخستین حکم الهی بود که چند روز پس از بعثت پیغمبر خاتم، حضرت محمد بن عبد اللَّه صلی اللَّه علیه و آله و سلم توسط جبرئیل امین از جانب خداوند صادر گردید و پیغمبر با تعلیم پیک وحی، آن را معمول داشت.
بدین گونه که پیک وحی الهی، جبرئیل امین، چند روز بعد از آن که پیغمبر به مقام نبوّت رسید، برای دومین بار بر آن حضرت نازل گردید و آبی از آسمان آورد و طریقه وضو گرفتن و نماز گزاردن و رکوع و سجود را به پیغمبر آموخت.
بنا بر این، نماز این فریضه بزرگ الهی و عالیترین فرمان خداوند عالم که بهترین حالت یک انسان با ایمان و بنده خدا در پیشگاه الهی است، نوبر احکام اسلام است و از همینجا نیز باید قدر آن را دانست و به اهمیت آن پی برد.
نکته جالب توجه اینست که پس از پیغمبر، نخستین کسی که از مردان آن را به پا داشت علی علیه السلام و آنهم در سن نه سالگی بود که در خانه پیغمبر به سر میبرد و چون پیغمبر وضو گرفت او نیز وضو گرفت و همین که رسول خدا به نماز ایستاد، آن وجود مقدس هم در آن سن و سال، پشت پیغمبر (ص) خدا ایستاد و در پشت سر علی علیه السلام هم تنها خدیجه بود که به عنوان اولین زن به نماز ایستاد و باپیغمبر (ص) نماز جماعت گزاردند.
و اولین اقامه نماز، هم به جماعت بود، جماعتی این چنین که پیغمبر (ص) در جلو و علی پسر بچه نه ساله در پشت سر آن حضرت و خدیجه، همسر پیغمبر در پشت سر علی (ع).
میبینید که علی علیه السلام سراینده نهج البلاغه، چه رابطهای با نماز، این دستور عالی آسمانی دارد که شش سال پیش از بلوغ و قبل از همه، آن هم در پشت سر پیغمبر (ص) و برای نخستین بار به عنوان وظیفه دینی که پیغمبر ختمی مرتبت از جانب خداوند مأمور به انجام آن شده است، آن را معمول داشت.
پس علی علیه السلام نخستین نمازگزار اسلام است ● نماز در نظر علی (ع) به طوری که دیدیم علی علیه السلام نخستین پیشوای معصوم و امام بر حق ما و نماینده خدا و جانشین بلا فصل حضرت ختمی مرتبت (ص) اولین نمازگزار اسلام است، آنهم شش سال قبل از بلوغ از این رو میباید چنین انسان بینظیری، رابطه خاصی با نماز بزرگترین فریضه الهی، داشته باشد.
علی که در قبله مسلمین متولد شده، و در نه سالگی و به عنوان اولین پیرو اسلام و برای نخستین بار در پشت سر پیغمبر خاتم نماز گزارده، به طور قطع بیش از هر مسلمان دیگری، قدر نماز، نخستین فریضه الهی، را میداند و به آن اهمیت میدهد.
به طوری که نوشتهاند، حال علی علیه السلام به هنگام نماز چنان بود که در یکی از جنگهای تیری به پای آن حضرت اصابت کرد و هر چه کردند نتوانستند آن را در آورند.
چون خبر به پیغمبر دادند فرمود بگذارید علی مشغول نماز شود سپس تیر را از پای او در آورید زیرا علی (ع) در آن هنگام، چنان محو تماشای جمال حق است که کاملا از خود بی خود میشود.
چنین کردند و تیر را از پای علی (ع) در آوردند و او متوجه نشد، و زمانی به خود آمد که از نماز فراغت یافته بود، و آن گاه در خود احساس درد کرد: هر که چیزی دوست دارد جان و دل بروی گمارد هر که محرابش تو باشی سر ز عشقت برندارد سعدی همچنین در یکی از شبهای مخوف جنگ صفین «لیلهٔ الهریز» که آتش جنگ برافروخته شده بود و از هر سو مانند باران تیر میبارید، دیدند که علی علیه السلام رو به قبله ایستاد و مشغول نماز شد.
پس از نماز، پرسیدند یا امیر المؤمنین این چه وقت نماز خواندن بود و علی (ع) فرمود: اصلا این جنگ برای چیست جز این است که میخواهیم ظلم و فساد را ریشه کن کنیم تا نماز و احکام الهی چنانکه باید، اقامه گردد خوشا نماز و نیاز کسی که از سردرد به آب دیده و خون جگر طهارت کرد حافظ ● شهید محراب علی علیه السلام، سراینده نهج البلاغه و قهرمان قهرمانان جهان، شاگرد لایق و تربیت شده پیغمبر اسلام است که فرمود: «نور چشم من نماز است.» علی که در تمام دوران حیات پیغمبر اسلام همچون سایه دنبال رسول خدا بود، چگونه میتواند به نماز تا آن حد که معمول میداشت، اهمیت ندهد مگر او به تمام معنی مقلد پیغمبر خاتم نبود مگر نه اینست که در نهج البلاغه و در کردارش همه جا پیغمبر (ص) را اسوه و مقتدای خویش قرار میدهد، و حاضر نیست سرموئی از گفتار و کردار پیغمبر (ص) تخطی کند آری مولود کعبه و خانهزاد خدا و اولین نمازگزار اسلام و قهرمانی که در میدان جنگ و حساسترین لحظات زندگی، نماز را بر هر کار دیگری ترجیح میدهد و حاضر نیست لحظه اول وقت آن را که ثوابی چون دریا دارد به تأخیر بیندازد، سرانجام نیز در خانه خدا، مسجد کوفه و در محراب عبادت و به هنگام نماز با شمشیر زهرآلود، ضربت خورد و فرق مقدسش شکافت و با آن ضربت شربت شهادت نوشید.
علی (ع) در آن حالت، یعنی پس از ضربت خوردن، با فرق شکافته فرمود «فزت و ربّ الکعبهٔ» به خدای کعبه که در آن متولد گردیدم و قبله مسلمانان جهان است، از این که میبینم در خانه خدا نیز ضربت خوردم و شهید میشوم، سرافرازم.
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد آری، علی (ع) آن مظهر تقوا و فضیلت، علی، آن انسان ما فوق انسان، آن نمونه اعلای آفرینش، پس از پیغمبر خدا و نمازگزار نخستین اسلام، آغاز کارش در خانه خدا بود، و پایان کارش نیز در خانه خدا به سر رسید.
بدین گونه، علی علیه السلام در جهان اسلام نخستین شهید محراب است .
● نهج البلاغه و نماز امیر المؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه در موارد عدیدهای از نماز، این فرمان بزرگ الهی و محبوب مورد علاقهاش که برای هیچ عملی بمانند آن ارج نمینهاد، سخن به میان آورده و اهمیت آن را یادآور شده است.
۱- از جمله در آغاز خطبه ۱۹۹ که موضوعات مهم اسلامی را به اصحابش وصیت مینماید و نسبت به انجام دادن آنها سفارش میکند، میفرماید: نماز را چنانکه باید برپا دارید و در حفظ و ادای آن کوشا باشید، و هر چه بیشتر به جا آورید و به وسیله آن به خداوند تقرب جوئید، زیرا که خداوند در قرآن میفرماید: نماز فریضهای است که در وقت معین بر اهل ایمان واجب شده است.
آیا پاسخ دوزخیان را نشنیدهاید که وقتی طبق گفته خداوند در قرآن از آنها میپرسند: «چه چیز شما را به دوزخ افکند» میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.
نماز، گناهان را مانند ریزش برگ درختان میریزد، و همچون رهایی چهارپایان از بند، انسان را رها میسازد.
رسول خدا- صلی اللَّه علیه و آله و سلم- نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه فرمود که بر در خانه مردی باشد و شبانه روز، پنج نوبت از آن شستشو کند، که در این صورت دیگر چرکی در بدن وی باقی نخواهد ماند.
مقام و اهمیت نماز را مردانی از مؤمنین میدانند که زینت کالای دنیا و فرزندی که نور چشم انسان است، و ثروت و دارائی، آنها را به خود مشغول نمیدارد چنانکه خداوند در قرآن مجید فرموده است: مردانی هستند که تجارت و داد و ستد دنیا آنها را از یاد خدا و اقامه نماز و پرداخت زکات باز نمیدارد.
با این که خدا، بهشت را به پیغمبر مژده داده بود از بس نماز میگزارد، خود را به رنج انداخته بود، و در این کار نظر به این آیه شریفه داشت: خانوادهات را فرمان ده نماز بگزارند، و خویشتن نیز بر انجام آن شکیبا باش.
از این رو پیغمبر هم خانواده خود را به انجام این فریضه بزرگ الهی وادار میکرد و خود نیز با بردباری به ادای آن میپرداخت .
۲- در عهدنامهای که برای محمد بن ابی بکر نوشت و او را روانه مصر نمود تا فرمانروای آنجا باشد، از جمله دستورهائی که به او داد فرمود: نماز را در اوقاتی که برای آنها تعیین شده به پای دار و به خاطر این که بیکاری و فرصت و وقت داری، پیش از وقت آن را به جای نیاور، و به بهانه این که کار داری، آن را به تأخیر نینداز و این را بدان که تمام کارهایت پیرو نمازت میباشد .
به طوری که میبینید، مولای متقیان و سرآمد نمازگزاران مسلمین به فرمانگزار جوان خویش محمد بن ابی بکر دستور میدهد که نماز را چه افرادی و چه به جماعت بر هر کار دیگری اعم از شخصی و کشوری و لشکری مقدم بدارد و آن را در اول وقت ادا کند، و حق ندارد به بهانه کار یا گرفتاری آن را به تأخیر بیندازد، یا به دلیل این که کاری ندارد، پیش از وقت انجام دهد.
بلکه باید طبق دستور خدا و پیغمبر عمل کند و به میل خود جلو و عقب نیندازد.
۳- نیز در فرمان مشهور مالک اشتر که پس از شهادت محمد بن ابی بکر در مصر او را به فرمانروائی کشور باستانی مصر منصوب داشت و باید آن را جهان بینی علی علیه السلام دانست، میفرماید.
هنگامی که برخاستی و خود را مهیا ساختی تا با مردم نمازگزاری، نماز را چندان طولانی مخوان که مردم را پراکنده سازی و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنی.
زیرا در میان مردمی که با تو نماز میگزارند، کسانی هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتاری و کار دارند.
من از پیغمبر- صلی اللَّه علیه و آله- هنگامی که مرا برای تبلیغ اسلام به یمن میفرستاد پرسیدم: چگونه با مردم نماز گزارم پیغمبر (ص) فرمود: با آنها مانند ناتوانترینشان نمازگزار، و حال مؤمنین را رعایت کن .
۴- در کلمات قصار آن حضرت در اواخر نهج البلاغه، آن پیشوای عالیمقام معصوم و برگزیده خدا، پنج حکم بزرگ الهی را بدین گونه توصیف میکند: نماز وسیله تقرب و نزدیک شدن هر پارسائی به خداست، و حج، جهاد افراد ناتوان است.
هر چیزی زکات دارد و زکات و پاک کردن بدن، روزه گرفتن است.
جهاد زن هم خوب شوهر داری کردن میباشد .
۵- در نامهای که به حارث همدانی از یاران نامدارش مینویسد از جمله مرقوم میدارد: در روز جمعه، مسافرت نکن تا بتوانی در نماز جمعه شرکت کنی، مگر این که کار واجبی (مانند جهاد) در راه خدا انجام دهی، یا به سراغ کاری بروی که شرعا معذور باشی.
۶- در خطبه (۱۳۱) از جمله میفرماید پروردگارا من نخستین کسی هستم که به حق رسید و آن را شنید و پذیرفت.
به طوری که جز رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هیچ کس در نماز بر من پیشی نگرفت .
۷- از همه جالبتر اینست که در شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، لحظهای پیش از آنکه جان به جان آفرین تسلیم کند، ضمن وصیت تاریخی خود به فرزندان گرامیش، امام حسن و امام حسین علیهما السلام از جمله میفرماید: خدا را، خدا را که برپا داشتن نماز را از یاد نبرید، زیرا نماز ستون دین است .
میدانیم که امیر المؤمنین (ع) در اینجا به سخن پیغمبر (ص) نظر داشته که فرموده است: نماز ستون دین است که اگر پذیرفته شد، سایر اعمال نیز بتبع آن پذیرفته میشود و اگر مقبول نیفتاد سایر اعمال دیگر بندگان هم مردود شناخته میشود .
نتیجه کلام این که علی علیه السلام در شب قدر یعنی بهترین شبهای سال، در حال نماز، ضربت خورد و در شب قدر هم با سفارش به اهمیت مقام نماز و دیگر ارکان اسلام، چشم از جهان ظلمانی فرو بست و روح بلند پروازش به ملکوت اعلا پرواز کرد.
گوئی در آن حال، زبان دل نورانیش، به مضمون این ابیات لسان الغیب شیراز گویا بود: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند هاتف آن روز بمن مژده این دولت داد که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند در پایان سخن، بسیار بجاست که رباعی زیبا و پرشور فیلسوف نامی و حکیم ربانی جلال الدین محقق دوانی را که از حکما و دانشمندان بلند آوازه اسلام در سده نهم هجری و قبلا از علمای عامه بوده و در اواخر عمر، شیعه شده است بیاوریم و آن را هدیه شیفتگان مولای متقیان علی (ع) کنیم.