نسیم نوازشگر حضر ت باری تعالی، از بوستان پر طراوت مصطفوی بر چهره عفیف خدیجه کبری لغزید تا از عطر عصمت کبری، صحن و سرای نورانی نبوت را معطر و مشام جان ولایت را می سازد و تموج کوثرش در طلوع خجسته انقلاب علی علمدار گرداند.
رواق منظر هادی سبل و سرخیل رسل به « مصباح المنیر» وجود صدیقه طاهره (ع) منور است.
زهرا (س) که به منزلت والای «ام ابیها» دست یافته و سیادت زنان دنیا و آخرت را از آن خود ساخته می تواند در عصر غربت انسان و کادی بازار ایمان راهنما و آموزگار انسانهای گریز پا و سرگردان باشد.
دیر زمانی است که تیغ تهاجم فرهنگی رگ انسانیت زن را می برد و از طرفی حصار پولادین تحجر و تنگ نظری شخصیت والا و استعداد های توانای زن در زندان مخوف ترس و بی اعتمادی محبوس می کند.
برای حفظ منزلت و شأن والای زن ، اسلام قواعدی از قبیل التزام به حجاب و مرتعات عفت و ...
دفع کرده است تا زن، موجب فساد جامعه نگردد و اساس آن را ویران نسازد و این چنین است که زن در اسلام جایگاه ویژه ای دارد.
تاریخ، دستاوردهایی بزرگ و نقش هایی مهم در دفاع از حق و یاری ستمدیدگان و مبارزه با سرکشان را از زنان به ثبت رسانده است.
این است که اسلام زن را – پیوسته و تا ابد – به شناخت قدر و درک ارزش خود فرا می خواند و از او می خواهد که خود را کوچک نشمارد و توانایی های خود را نادیده نگیرد.
آفرینش زن در قرآن و ادیان الهی
زن در آفرینش در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده ات و هر دو جنس در جوهر و ماهیت یکسان و یگانه اند و تمایز و فرقی در حقیقت و ماهیت میان زن و مرد نیست.
قرآن به صراحت از این حقیقت پرده بر می دارد: یا ایها الناس اتقو ا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها...
ای مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را از او آفرید و از آن دو زنان و مردان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید (نساء 1) هوالذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیکن الیها – او است آنکه شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد (اعراف 189)
بنابراین زن در آفرینش از همان جوهر و گوهر مرد است و اندیشه یکسانی و یگانگی ماهوی زن و مرد، اندیشه قرآنی است که از آیات الهی به روشنی بدست می آید.
تنها در این زمینه نظر دیگری است که خلقت زن را از زائده خلقت مرد تصور می کند، لیکن در حدیثی از امام صادق (ع ) مردود شده است.
از امام صادق (ع) از آفرینش حوا سوال شد که برخی می گویند: خدا حوا را از دنده پائین و چپ آدم آفرید.
امام (ع) فرمود: خدا منزه و برتر است از این نسبت آن کس که چنین می گوید می پندارد که خداوند قدرت نداشت برای آدم همسری از غیر دنده اش بیافریند.
آنچه محقق است و قرآن به آن اشاره دارد زن و مرد برای زندگی دنیا و نیز برای بقاء نسل بشر مکمل یکدیگر هستند، بدین صورت که ماده اولیه این محصول یا مصنوع از مرد است و اراده سازندگی آن از خداوند توانا ولی کارخانه آن یعنی دستگاه ازندگی انسان و زحمات بار آوردن آن در اختیار زن قرار دارد و جا دارد که برای حفظ و سلامت این کارخانه از دستبرد نامحرمان، مقررات و دستورات لازمی را هم صادر گردد.
آفرینش زن در ادیان الهی: در تمام مذاهب و ادیان الهی آمده است که زن و مرد از «نفس واحده» آفریده شده اند در عهد قدیم آمده است: « پس خدا موجودات را آفرید، لیکن برای آدم معاونی موافق وی یافت نشد و خداوند خوابی گران بر آدم مستولی گرداند تا بخفت پس یکی از نده هایش را گرفت و گونش در جایش پر کرد و خدا آن دنده را زنی بنا کرد و او را نزد آدم آورد.
زن در تاریخ و ملل گوناگون: زن را یک موجود ضعیف و ناچیز به شمار می آورند به دختران ارث نمی دادند و بعضی او را از افراد بشر و انسانیت به شمار نمی آورند.
فقط زنان را برای خدمت به مردان و اطفای شهوت جنسی برای مردان نگاه می داشتند.
مرد می توانست زنهای متعددی بگیرد یا طلاق دهد.
اگر زن می مرد زن بگیرد ولی اگر شوهر می مرد، زن حق ازدواج نداشت.
و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود.
در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردن او، دیگر حق ازدواج نداشت و باید جسد شوهر سوزانده می شد ...
و در ایام عادت ماهیانه نجس و پلید و لازم الاجتناب بود.
زن در میان ملل قبل از اسلام حد وسط بین انسان و حیوان بود از او مانند انسان ضعیفی که باید به انسانهای متوسط کمک بدهد استفاده می شد، اعراب مشرک خشن بی رحم متعصب دختران معصوم خود را زنده به گور می کردند.
تا وقتی که خورشید اسلام از پس ابرهای تاریک عربستان طلوع نمود.
پیامبر اسلام (ص) پس از ارشاد حکم توحید با اشاره پروردگار در قرآن اول کاری که کرد از این عادت شوم اعراب جلوگیری نمود، حضرتش به زنان و دختران احترام می گذاشت و با همه عظمتش به زنان پیر سلام می کرد و چنانکه شیعه و نسبی نقل کرده اند مکرر دست دخترش فاطمه سلام ا...
علیها را می بوسید و می فرمود: « فاطمه بضعه منی من آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذان الله» فاطمه پاره تن من است هر کس او را اذیت کند حقیقتاً مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.
مقام زن در اسلام و آئین های دیگر مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو مرد، از یک نوع و از یک جوهرند ، جوهری که نامش انسان است، چون تمامی آثاری که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده ، در صنف زن نیز مشاهده شده است آنهم بدون هیچ تفاوت، بطور مسسلم ظهور آثار نوع، دلیل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضی از آثار مشترک اند.
آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولی صرف شدت و ضعف در بعضی از صفات انسانیت، باعث آن نمی شود که بگوئیم نوعیت در ضعف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست.
و با این بیان روشن می شود که رسیدن به هر درجه از کمال که برای یک صنف میسر و مقدور است برای صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکی از مصادیق آن استکمالهای معنوی، کمالاتی است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل می شود، با این بیان کاملا روشن می شود که در افاده این بحث، بهترین کلام و جامع ترین و در عین حال کوتاهترین کلام همین عبارت : « انی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی بعضکم من بعض» است و اگر خواننده محترم این کلام را با کلامی که در تورات در این باره وارد شده مقایسه کند برایش روشن می گردد که قرآن کریم در چه سطحی است و تورات در چه افقی!
در سفر جامعه تورات آمده: من و دلم بسیار گشتیم تا بدانم از نظر حکمت و عقل جرثومه شهر یعنی جهالت و حماقت و جنون چیست و کجا ات؟
دیدم از مرگ بدتر و تلخ تر زن است که خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا که می گوید من در میان هزار نفر مرد یک انسان پیدا می کنم، اما در میان هزار نفر زن یک انسان پیدا نمی کنم.
بیشتر امتهای قدیم نیز معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خدای تعالی پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دست پرورده شیطان می دانستند و در میان و بعضی از یونانیان معتقد بودند که زن دارای نفس مجرد انسانی نیست و مرد دارای آن هست و حتی در سال 586 هم در فرانسه کنگره ای تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است یا خیر بحث کنند!
بعد از بگو مگو ها و جرو بحث های بسیار به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانی مستقل، بلکه انسانی است مخصوص خدمت کردن به مردان و نیز در انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانی شمرده نمی شد.
جایگاه اجتماعی و سیاسی زن در اسلام: در اسلام زنان چون مردان در مسائل اجتماعی پایگاه و جایگاهی مناسب دارند و از حرکتهای اجتماعی و فعالیتهای گروهی ممنوع نگردیده اند بلکه طبق مسلمات قرآنی و حدیثی مسئولیتهای اجتماعی بسیار بطور یکسان متوجه مرد و زن نگردیده اند، بلکه طبق مسلمات قرآنی و حدیثی مسئولیتهای اجتماعی بسیار بطور یکسان متوجه مرد و زن است.
البته تکلیف « جهاد» ابتدایی و جنگ تهاجمی از زنان برداشته شده است.
قرآن می فرماید : والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و یعتیمون الصلوه ...
مردان مومن و زنان مومن برخی بر برخی ولایت دارند.
به معروف یکدیگر را امر می کنند و از منکر باز می دارند و نماز می گذارند و زکات می دهند راز خدا و پیامبر ش فرمان می برند، خدا اینان را رحمت خواهد کرد، خدا پیروزمند و حکیم است.
(توبه 71 ) در این فرموده خداوند ، زنان چون مردان دارای مسئولیتهای بزرگ ولایت اجتماعی می باشند از این رو به هدایتگری و امر به معروف و باز دارندگی از زشتیها و ناهنجاریها در همه زمینه های سیاسی و فرهنگی و حقوقی می پردازند.
با گستردگی مفهوم «منکر » و « معروف» در اسلام گسترده دخالتهای اجتماعی زن روشن می شود.
بنابراین در همه عرصه هایی که مردان دخالت می کنند، زنان نیز می توانند دخالت کنند مگر در موارد استثنایی.
پیامبر (ص) طبق دستور قرآن کریم با زنان مستقلا بیعت می کند و بر سه اصول و معیارهایی پیمان می بندد و بدین گونه این بدنه از جامعه اسلامی را با مسئولیتهای سیاسی اجتماعی خویش آشنا می سازد.
درباره چگونگی این بیعت گفته اند که پیامبر (ص) با زنان ، با گفتار و کلام بیعت می کرد و یا انیکه دستور می داد آبی می آوردند و خود دست در ظرف مرد می برد پس زنان دست در ظرف می نهادند و بدین گونه پیمان بزرگ رابطه فرد و دولت تحقق می یافت.
برخی گفته اند که بیعت با زنان در زمان پیامبر (ص) از روی لباس و پوشش بوده است.
در روز غدیر نیز در روایات آمده است که برای بیعت با زنان با امام علی(ع) ظرف آبی آوردند.
زنان در نهضت بزرگ اجتماعی – سیاسی هجرت نیز شرکت کردند و مهاجرت آنان چون مردان و بدون هیچ تفاوتی پذیرفته و در وحی شریف، به عنوان پدیده ای اصل مطرح شد.
آنهم در دورانی که زنان از اکثریت حقوق خویش محروم بودند و حق دخالت در کوچکترین مسائل اجتماعی را نداشتند.
در نهضتهای اجتماعی نیز زنان می توانند مشارکت داشته باشند و جریانها و حرکتهای سالمی برای هدایت جامعه پدید آوردند، مانند نهضت عاشورا و در دوران اخیر نقش زنان در نهضت تنباکو، در زمان حاضر نقش حماسی زنان در انقلاب روشن است.
در زمینه های تعلیم و تربیت از آن جهت که تعلیم و تربیت انعکاسی از وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی نیروهای داخل اجتماع می باشد.
و بدن ترتیب سیاستهای آموزشی و اصول تربیتی تعیین می گردد و با این سیاستها و اصول و وضعیت جامعه و اصالت فرهنگی آن تائید و تأمین می گردد.
پس ساختار سیاسی اجتماعی یعنی نظام کل باز هم باید اساس کار قرار گیرد.
در حدیث آمده است: الناس با مرائهم أشبه منهم با بائهم- شباهت مرد م به هیئت حاکم خود از شباهت آنان به پدران خویش بیشتر است.
پس حفظ نقش مثبت سیاسی – اجتماعی زنان مسلمان در جامعه اسلامی از نقش اولیه اساسی، حساس و پیشتاز برخوردار هستند ضروری و موجب دوام و رشد نظام و حفظ روحیه انقلابی، الهی و تعیین کننده مسیر حرکت دیگر خرده نظام ها و ...
خواهد بود.
نقش زن در ساختن خانواده برتر: « فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها السمه ...
» در خانه هایی که خدا اجازه داده که قدرت و منزلت آنها والا گردد و نامش در آنها یاد شود...) خانواده های برتری که بخشی از آنان را مردان راه یافته تشکیل می دهند.
نیاز زیادی به وجود زنان دارند، زیرا خداوند متعال مسئولیت را بر دوش هر دو زن و مرد می نهد که در این میان زن خانواده را حفظ می کند و چراغدان و روشنائی خانواده است.
بنابراین ما باید تمدنهای حاکم، جمعیتهای موجود در مجموعه هایی را که به طور طبیعی با زنان برخوردارند و مقدار نقشی را که آنان برای زنان ایفا می کنند به خوبی بررسی کنیم چرا که اگر جامعه نسبت به زن بینش منحرفانه ای داشته باشد ، این بینش بر مرد نیز منعکس خواهد شد و همچنین این موضوع نسبت به مرد نیز صادق است.
شایسته است که موضع ما در برابر زن برخاسته از دوستی ما نسبت به فاطمه زهرا (ع) و شناخت نقش ایشان در تأسیس خانه ای بر اساس رسالت و درخت محمدی که هنوز هم ادامه دارد و تا روز رستاخیز نیز ادامه خواهد داشت- باشند و موضع ما در برابر ایشان نشانگر موضع ما در برابر زن امروز است.
چنانکه اهتمام ما به فاطمه (س) شناخت ایشان اهتمام ما را به زنان می نمایاند.
فاطمه زهرا نمونه زن مکتبی : او سرچشمه محبت و مهربانی بود که رسول خدا (ص) در کودکی از آن محروم بوده این محبت و دوستی که پیامبر در زندگی خود ندیده بود، در دوست داشتن فاطمه جلوه گر شد.
نور خداوند متعال در خانه های مومنان تجلی می یابد و این خانه ها برای آسمانیان می درخشند همانطوریکه ستارگان آسمان برای زمینیان می درخشند، مانند خانه فاطمه (س) آنگاه که در محراب عبادت می ایستاد یا زمانی که فرزندانش حسن و حسین و زینب و ام کلثوم (ع) را بر بالاترین معانی نیکی ها و فضیلتها پرورش می داد و آنان چونان نور به اهل زمین می تابیدند.
علاوه بر آن که فاطمه جهادی سنگینی در زندگی رسول خدا (ص) و پس از وفات آن بزرگوار ایفا می کرد که به پشتیبانی همسرش امیرمومنان (ع) منجر شد، در عین حال کارهای دیگر و ظایف اسلامی خود را به بهترین نحو ممکن به انجام می رساند.
فلسفه پوشش در اسلام: واژه حجاب: کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنای پرده و حاجب و بیشتر استعمالش به معنی پرده است .
بر حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوششی حجاب است که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت می گیرد.
در دستوری که امیر مومنان به مالک اشتر نوشته می فرماید: در میان مردم بنشین و کمتر خود را در اندرون خانه خود از مردم پنهان کن، /// در زبان تو را از مردم جدا نکنند...
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است.
وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون بروند.
پوشش در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خود نمایی بپردازد آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماسهای مرد و زن را ذکر کرده است.
بدون آنکه کلمه حجاب را بکار برده باشد.
سیمای حقیقی مساله حجاب از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران شروع، از جنبه روانی بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد، و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن دربرابر مرد بالا رود.
حجاب در اسلام از یک مساله کلی تر و اساسی تری ریشه می گیرد و آن اینست که اسلام می خواهد انواع التزازهای جنسی چه بصری، و لمسی و چه نوع دیگر به محیط خانوادگی و در کار ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصراً به کار و فعالیت بپردازد برخلاف سیستم غربی عصری حاضر که کار و فعالیت را با لذتجویی های جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این در محیط را کاملاً از هم تفکیک کند.
ایراد هایی که به حجاب زن می گیرند: حجاب و منطق: اولین ایرادی که بر پوشیدگی زن می گیرند آنست که دلیل معقولی ندارد و چیزی که منطقی نیست نباید از آن دفاع کرد می گویند منشأ حجاب یا غارتگری و نا امنی بوده است که امروزه وجود ندارد یا فکر رهبانیت و ترک لذت بوده است که فکر باطل و نادرستی است.
و یا خودخواهی و سلطه جویی مرد بوده که رذیله ای است ناهنجار و باید با آن مبارزه کرد.
پاسخ این ایراد روشن است که حجاب البته به مفهوم اسلامی آن از جنبه های مختلف: روانی، خانوادگی، اجتماعی و حتی از جنبه بالا رفتن ارزش زن منطق معقول دارد.
حجاب با اصل آزادی مغایر است!
ایراد دیگری که برحجاب گرفته اند این است که موجب سلب حق آزادی که یک حق طبیعی بشری است می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می آید.
می گویند احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از موارد اعلامیه حقوق بشر است.
عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن و همچنین حکم مطابق عقل و شرع به اینکه هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت نباید واقع شود، ایجاب می کند که این امر از میان برود.
پاسخ به ایراد دوم: فرق است بین زندانی کردن زن در خانه و بین موظف دانستن او به اینکه وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود، پوشیده باشد.
حجاب در اسلام یک وظیفه ای است بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت با مرد کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند.
این وظیفه نه از ناحیه مرد به او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد.
اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی زن یا مرد را مقید می سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند چنین مطلبی را «زندانی کردن» یا « بردگی» نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل « آزادی » فرد نمی توان دانست.
در کشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیتهایی برای مرد وجود دارد.
اگر مردی برهنه یا با لباس خواب از خانه خارج شود یا حتی با پیژامه بیرون آمد پلیس ممانعت کرده و به عنوان اینکه این عمل خلاف حیثیت اجتماع است او را جلب می کند.
هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی افراد اجتماع را ملزم کند که در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلاً با لباس کاملا بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادی و حیثیت انسانی است و نه ظلم و ضد حکم عقل به شمار می رود.
بر عکس، پوشیده بودن زن- در همان حدودی که اسلام تعیین کرده است موجب کرامت و احترام بیشتر اوست.
زیرا او از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد.
شرافت زن اقتضاء می کند که هنگامی که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و با وقار باشد در طرز رفتار و لباس پوشیدگی هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهیج شود به کار برد عملاً مرد را به سوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد و دیگر اینکه مصلحت خانوادگی ایجاب می کند که خارج شدن زن توأم با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد.
البته مرد هم باید در حدود مصالح خانوادگی نظر بدهد نه بیشتر.
گاهی ممکن است رفتن زن به خانه اقوام و فامیل خویش هم مصلحت نباشد.
ولی در مسائلی که مربوط به مصالح خانوادگی نیست دخالت مرد جایز نیست.
حجاب مانع فعالیت های اجتماعی زن است!
سومین ایرادی که به حجاب می گیرند این است که حجاب را سبب رکود و تعطیلی فعالیتهایی است که خلقت در استعداد زن قرار داده است.
زن مانند مرد دارای ذوق، فکر، فهم، هوش و استعداد کار است.
این استعداد ها را خدا به او داده است و بیهوده نیست و باید به ثمر برسد.
باز داشتن زن از کوششهایی که آفرینش به او امکان داده است نه تنها قسم به زن است خیانت به اجتماع نیز می باشد.
هر چیزی که سبب شود قوای طبیعی و خدا دادی انسان معطل و بی اثر بماند به زیان اجتماع است.
عامل انسانی بزرگترین سرمایه اجتماع است.
زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار وفعالیت این عامل و نیروی تولید او بهره مند شود.
فلج کردن این عامل، هم برخلاف حق طبیعی فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماع و سبب می شود که زن همیشه به صورت سربار بر مرد زندگی کند.
جواب این اشکال آن است که حجاب اسلامی، موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع شاختن استعداد های فطری او نیست.
ایراد مذکور بر آن شکلی از حجاب میان هندیها یا ایرانی های قدیم یا یهودیان متداول بوده است وارد است.
مبنای حجاب در اسلام این است که التزامات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص برای کار و فعالیت باشد به همین جهت به زن اجازه نمی دهد که وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریک مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی دهد که چشم چرانی کند.
چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی کند موجب تقویت نیروی کار اجتماع نیز می شود.
عجبا!
به بهانه اینکه حجاب نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است با بی حجابی و بی بند وباری نیروی تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند.
کار زن پرداختن به خود آرایی و صرف وقت در پای میز توالت برای بیرون رفتن و کار مرد چشم چرانی و شکارچی گری شده است.
4-افزایش التهابها: یکی دیگر از ایرادها اینست که ایجاد و حریم میان زن و مرد بر اشتیاقها و التهابها می افزاید و حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در زن و مرد بیشتر می کند و سرکوب غرایز موجب انواع اختلافهای روانی و بیماریهای روحی می گردد.
پاسخ این است که درست است که ناکامی بالخصوص ناکامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرایز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است ولی برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمی کند بلکه بر آن می افزاید.
در مورد غریزه جنسی و برخی غرایز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را می میراند ولی طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند.
در این مورد هرچه عرضه بیشتر گردد هوس و میل به تنوع افزایش می یابد.
بدین نکته باید توجه کرد که آزادی در مسائل جنسی سبب شعله ور شدن شهوت به صورت حرص و آز می گردد.
از نوع حرص و آزهایی که در صاحبان حرمسراهای رومی و ایرانی و غرب سراغ داریم.
ولی ممنوعیت و حریم، نیروی عقل و تغزل و تخیل را به صورت یک احساس عالی و رقیق و لطیف و انسانی تحریک می کند و رشد می دهد و تنها در این هنگام است که مبدا و منشا خلق هنرها و ابداعها و فلسفه ها می گردد.
اشتباه کرده اند کسانی که طغیان نفس اماره و احساسات شهوانی را تنها معلول محرومیتها و عقده های ناشی از محرومیت ها دانسته اند همانطور که محرومیتها سبب طغیان و شعله ور شدن شهوات می شود و اطاعت و تعلیم مطلق نیز سبب طغیان و شعله ور شدن آتش شهوات می شود.
انکار نمی کنیم که دسترسی نداشتن به زن موجب انحراف می شود و باید شرایط ازدواج قانونی را سهل کرد، ولی بدون شک آن مقدار که خود نمایی در اجتماع و معاشرتهای آزاد سبب انحرافات جنسی می شود به مراتب بیشتر از آن است که محرومیت و دست نارسی سبب می گردد.
روح لطیف زن سلامی برای تقرب به خدا: اگر کسی با دشمن بیرونی می جنگد باید از آهن و آتش استفاده کند ولی اگر با دشمن درونی می جنگید باید از « آه» استفاده بکند نه از « آهن» در مبارزه با هوی نفس باید از آه استفاده کرد زیرا در آن جا از آهن کاری ساخته نیست انسانی که با هو می جنگد بلکه آن که در کنار نیایش و دعا رازو نیاز به سر می برد در مقابل هوس مصلح است.
در دعای کمیل می فرماید: « وبسلاحه البکاء» یعنی در جنگ با دشمن درونی و در جبهه جهاد کرده اسلحه انسان آه است نه آهن، گریه است نه شمشیر، و اسلحه تیز و کارآمد جهاد اکبر ، تهذیب نفس و ناله است و این الحه را زنها بیشتر از مردها دارند.
خدای سبحان در راه تهذیب نفس، زنها را مسلح تر از مردها آفریده است.
چون ناله و لابه هنر هر کسی نیست چه بسا افرادی که در مجالس سوگ سالار شهیدان حسن بن علی (ع) می نشینند اما آن هنر و درک را ندارند که اشک بریزند، بر فرض هم که درک داشته باشند // دل در آنها نیست، چه این که عقیل نرمش دل، کار هر کسی نیست و فضیلتی نیست که نصیب هر کسی بشود.
بنابراین، سرمایه جهاد اکبر گریه است.
در دعای ابو حمزه ثمالی که از بسوطترین دعاهای ماه مبارک رمضان است امام سجاد (ع) به ذات اقدس اله عرض می کند مرا کمک کن تا سلاح را فراهم کنم، مراد گریه اعانت کن.
« و اعنی بالبکاء علی نفسی » و یاری کن مرا در گریه برای خودم.
خدا اسلحه جهاد اکبر را به زنها بیشتر از مردها داده منتها این را باید به جا مصرف بکنند.
کسی که شمشیری در دست دارد و آن را به سنگ می زند به کاری بیهوده روی آورده است کی هم که برای دنیا گریه می کند بی جا می نالد.
تعلیمات دین برای آن است که انسان این سلاح را به جا بکار ببرد.
به مردها می گوید اسلحه فراهم کن و به زنها می گوید اسلحه را خدا به شما داده است تنها به خانه کار برید مرد باید دو زحمت بکشد و زن یک زحمت، گریه سلاح انسان است و این سلاح را ذات اقدسس الهی به زنها بیش از مردها داده و به آنان گفته است که این سلاح را به جا بکار ببرید.
این درست که جمال رمایه زنان و باید هم به جا مصرف کنند و هم زکات آن که عفاف است مراعات کنند « زکاه الجمال العفاف» لیکن جمال حقیقی آنان همان انجذاب به سوی جمال مطلق است و باید در تحصیل آن دقت کند.
ذات اقدس الهی سرمایه رقت قلب و احساس را برای آن نداده تا انسان در اثر چشم و هم چشمی برای مظاهر دنیا و لباس و زر و زیور لباس گریه کند.
زن مومن ، پیروز در میدان رقابت طبی: در اسناد به دست آمده به نص تورات تحریف شده زن را وسیله ای برای تحقق بخشیدن آرزوهای سیاسی و مالی خود می دانند و به کار گیری او را برای اهداف خود اجازه می دهند.
علی رغم تسلط این چهره کریه و سیاه در جامعه تعبیرزیبای قرآنی می آید تا بر عظمت و بزرگی زن در صورت مبارزه با شرایط ستمگرانه تاکید کند.
هر کس به تحقیر و ضعیف شمردن عملی زن پا فشاری کند از حقیقت اراده خداوند بسیار دور است و با این رفتار زشت برای تثبیت یک سنت و عادت جاهلی که اسلام برای محو کردن آن آمده است تلاش می کند.
دینهای آسمانی با تلاشهای زیادی که از سوی زنانی بزرگوار چون مادر موسی و خواهرش همسر عمران و دخترش مریم، خدیجه کبری و دخترش فاطمه زهرا، درود برهمه آنها بر پای ایستاده است و اینان ظرههایی هستند که خداوند آنان را صفا داده تا نور و کلمات او را در بر گیرند.
ویژگیهای مادر حقیقی: زنی همچون مادر ، شایسته است برای ادای نقش مادری خویش به برخی از ویژگیها آراسته باشد تا امیدش در تحقق این نقش فزونی یابد.
از جمله این ویژگیها : زن باید پاک و پاکدامن باشد چنانکه امام زین العابدین خود را چنین وصف می کند : «من فرزند کسانی هستم که دامنشان پاک و از عیبها به دور بود…» مادری که قرآن کریم تلاوت می کند غیر از مادری است که دقت خود را به موسیقی و ساز و آواز می کند، کسی که از اخلاق و ایمان سخن می گوید با آنکه توان ترک لباس غیبت ،ت همت لهو و لعب را ندارد ، فرق می کند.
دیگر اینکه بر مادر لازم است برای حفظ بهداشت جنین و یا کودکش همت بورزد زیرا بسیاری از زشتیهایی که بر بدن کودک پدیدار می شود به خاطر توجه نکردن به بهداشت و نا آگاهی از این مساله است، مادری که به بهداشت کودکش توجه نمی کند به عنوان مثال این فرزند هفتاد سال دربستر بیماری و ناتوانی مزمن به سر خواهد بود و جرایمی که این طفل به جهت کمبود های روحی و روانی حاصل از نقص جسمانی انجام مید هد شریک خواهد بود غافل است .
مساله بسیار مهمتر، که ممکن است در روحیه کودک تاثیر منفی داشته باشد پاکسازی پدران و مادران در منازعه و یا حتی حل منازعه در برابر کودکان است غافل از اینکه اینگونه رویدادها در شخصیت کودکان بذر دوگانگی می کارد و علاوه بر این بیماریهایی چون اطاعت پذیری محض ماترس و تنبلی را در آنان ریشه دار می کند.
نقش زن (مادر ) در تربیت: کودک از زمانی که گهواره او را در بر می گیرد اهلیت دریافت تربیت و فراگیری آمرزش را دارد رسول خدا می فرمایند: « زگهواره تا گور دانش بجوی» این سخن شریف دعوت آشکار پدران و مادران به این موضوع است که آموزش و پرورش فرزندان بیار زودتر آغاز کنند.
نشانه های بنیادینی که یک بار در مسلمان باید در امور مربوط به پرورش بدان پایبندی ژرف داشته باشد کدام است؟
مادر باید بیش از هر چیز سطح فرهنگی خود را بالا ببرد: زیرا تا زمانی که مادر با آموزشها و ارزش های دینی آشنا نباشد از آموزش و تربیت فرزندان ناتوان خواهد بود، برای این منظور می توان مراکز علمی تخصصی ایجاد کرد که نقش بزرگی در اجرای این وظیفه دارند و مادرانی که نمی توانند در این مراکز حاضر شوند، می توانند از طریق نوار در منزل با علوم دینی و پرورشی آشنائی پیدا کند.