دانلود مقاله رحمانیت خدا

Word 38 KB 15392 7
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: خدا - رحمانیت خدا
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • رحمانیت خدا، صفتی در جهت سعادت بشر
    خداوند وقتی ادیان را بر انسان ها نازل می کرد، آیا هدفش فقط رحمت نازل کردن بر مردم بود یا اهداف دیگری هم داشت؟
    اصولا این لازمه صفت رحمانیت خداوند است که انسانها را به سعادت، تکامل و توسعه ارزش های انسانی برساند.

    به همین دلیل هم او پیامبران را به عنوان راهنمایان فرستاد.

    معلمان و راهنمایان کسانی هستند که می خواهند افراد را از باب دلسوزی به سمت سعادت و ارزشهای والا راهنمایی کنند.

    بنابراین صفت رحمانیت خداوند هم یک صفت عام است که می خواهد در جهت سعادت بشر باشد.

    پیامبران را هم با همین صفات می فرستد.

    خداوند در توصیف پیامبر می فرماید «رحمتا و بشری للمومنین».

    بنابراین خداوند ادیان را برای نزول رحمت بر مردم فرستاده است.
    پس آیات و روایات در ادیان الهی که به عقاب و عذاب و حدود اشاره می کنند، تکلیفشان چیست؟

    آیا آنها هم در ذیل همین رحمت خداوندی است؟
    به نظر من ابتدا باید هندسه ای برای تعالیم دین در نظر گرفت و دید جایگاه عقاب در آن کجاست و جایگاه رحمت کجاست.

    یکی از راههایی که می توانیم این هندسه را روشن کنیم، این است که ببینیم حجم آیاتی که ناظر به رحمت خداوندی هستند و آیاتی که ناظر بر عقابند، چه تناسبی دارند.

    به عنوان مثال در قرآن کریم 113 سوره از 114 سوره با «بسم الله الرحمن الرحیم» و بروز صفات رحمانی و مهربانی و عطوفت آغاز می شود.

    در یک سوره فقط نامی از رحمانیت خداوند نیست، اما شگفت این که در سوره دیگر بسم الله الرحمن الرحیم دو بار تکرار می شود.

    می دانیم که روش زبانی می تواند نشان دهنده سمت و جهت گیری شیوه عرضه دین باشد.
    خداوند وقتی ادیان را بر انسان ها نازل می کرد، آیا هدفش فقط رحمت نازل کردن بر مردم بود یا اهداف دیگری هم داشت؟

    اصولا این لازمه صفت رحمانیت خداوند است که انسانها را به سعادت، تکامل و توسعه ارزش های انسانی برساند.

    خداوند در توصیف پیامبر می فرماید «رحمتا و بشری للمومنین».

    بنابراین خداوند ادیان را برای نزول رحمت بر مردم فرستاده است.

    پس آیات و روایات در ادیان الهی که به عقاب و عذاب و حدود اشاره می کنند، تکلیفشان چیست؟

    آیا آنها هم در ذیل همین رحمت خداوندی است؟

    به نظر من ابتدا باید هندسه ای برای تعالیم دین در نظر گرفت و دید جایگاه عقاب در آن کجاست و جایگاه رحمت کجاست.

    به عنوان مثال در قرآن کریم 113 سوره از 114 سوره با «بسم الله الرحمن الرحیم» و بروز صفات رحمانی و مهربانی و عطوفت آغاز می شود.

    می دانیم که روش زبانی می تواند نشان دهنده سمت و جهت گیری شیوه عرضه دین باشد.

    نکته دیگر این که ما در تعالیم دینی خودمان داریم «وسعت کل شی » رحمته» یعنی رحمت خداوند در همه عالم گسترده است یا «سبقت رحمته علی غضبه» یعنی رحمت او بر غضبش پیشی گرفته است.

    پس چرا در بعضی ادیان بر جنبه های رحمانی بیشتر تاکید شده و حتی برخی ادیان به دین رحمت معروف شده اند؟

    تا جایی که سراغ دارم - جدای از عناوین و تبلیغات- هیچ دین الهی وجود ندارد که در کنار رحمت، جایی برای انذار و عقاب پیش بینی نکرده باشد.

    به لحاظ تعلیم و تربیت هم، انسان هم باید خوف داشته باشد و هم رجا.

    اگر کلاس درس هم همیشه بر اساس تشویق باشد و ترس از نیاوردن نمره و مردود شدن نباشد، برای افراد هشدار دهنده نیست.

    در کارهای دینی هم همین طور است.

    در وضع قانون هم همین طور است.

    درست است که جنبه های تشویقی در نظر گرفته می شود، اما این هم در نظر گرفته می شود که اگر کسی تخلفی کرد، به موضوع رسیدگی شود.

    اصولا قانون یک طرفه، ضمانت اجرایی ندارد.

    اگر به دزد بگوییم ما تو را تشویق نمی کنیم، او هم قبول می کند و می گوید که من تشویق نیاز ندارم.

    اگر به ستمکاری بگویند که کسی نیست به کارهای تو رسیدگی کند، او هم به کارهایش ادامه می دهد.

    بنابراین حتما باید در کنار تشویق، انذار و خوف هم وجود داشته باشد.

    بگذریم از این که برخی ادیان در شعار این حرف ها را می زنند و بر رحمت تاکید دارند، اما جنگهای صلیبی و کشت و کشتارها و تفتیش عقاید و محاکمات ناشی از حوزه دین آنها و از متن کلیسا، فراموش نشدنی است.

    بنابراین دین یکی از ویژگیهایش این است که باید جامع باشد و به همه جنبه ها بپردازد، اما نکته مهم این است که فصل ممیز و نقطه برجسته آن کجاست.

    ما در آموزه های قرآنی این درک را داریم که آیاتی که با رحمانیت، غفرانیت و مهربانی خدا و اوصافی که همه در جهت تشویق و بشارت دادن است، خیلی فراوان تر از آیاتی است که بشارت دهنده نقمت و عذاب است.

    حالا اگر فرض کنیم خداوند دینی را بر مردم نازل می کرد که سرشار از «رحمت» بود، اما در آن اثری از عذاب و عقاب نبود، آیا این دین می توانست به سعادت بشر منجر شود؟

    شما اگر فرض کنید قانونی وضع شود که در آن هیچ پیش بینی برای ارتکاب اعمال زشت نشده باشد.

    خوب این قانون ضمانت اجرایی نخواهد داشت و مطابق آن، هر کس هر کاری را انجام می دهد.

    البته اصول روانشناسی تربیتی نشان می دهد که باید به سمت رحمانیت و تشویق و مهربانی رفت.

    این تعبیر قرآنی که «سبقت رحمته علی غضبه» چنین جهان بینی را تبیین می کند.

    من در جایی می خواندم که «همیشه انسانها طالب تشویق اند.

    بنابراین اگر جنبه رحمانی دین را گسترش بدهیم و جنبه خشمانی آن را بکاهیم، به تناسب، طرفداران دین هم بیشتر و مخالفان آن کاسته می شوند».

    این استدلال برای افزایش دین داران قابل قبول است؟

    البته در این که تشویق کارسازتر از تنبیه است، تردیدی نیست و در آموزه های دینی هم به این موضوع توجه زیادی شده است، اما این که هر چه مهربانی های دین بیشتر شود، شوق مردم برای گرایش به آن هم بیشتر می شود، کمی محل تردید است.

    تحقیقات علمی باید ثابت کند که اگر تشویق باشد و تنبیه نباشد، انسان بیشتر علاقه مند می شود.

    یک وقت ما در کمیت دین داری بحث می کنیم و زمان دیگر می خواهیم این کمیت را به کیفیت تبدیل کنیم.

    در این زمان می توان دید که آموزه های دینی چقدر می تواند تاثیرگذار باشد.

    عده ای در طول تاریخ گفته اند که نباید از جنبه های رحمانی دین استفاده کرد و بیشتر به ترس از خدا مشغول شد، چون هر چه بیشتر خوف الهی داشته باشیم، خداوند در آخرت ما را از نعمات خود بهره مند خواهد کرد.

    به نظر شما این تعبیر درستی است؟

    من فکر نمی کنم چنین چیزی درست باشد.

    خداوند بشارت های فراوانی داده است.

    پیامبران هم «بشیر» و «نذیر» بوده اند.

    دیگر این که ما باید بین خواسته های دارای ارتباط بین «انسان و خدا» و خواسته هایی که دارای ارتباط بین «انسان و انسان» هستند، تمایز قایل شویم.

    در مورد اتفاقاتی که بین انسان و خدا رخ می دهد، خداوند بیشتر گذشت می کند، اما در مورد موضوعات حقوقی بین انسانها، خداوند به سادگی نمی گذرد.

    وقتی کسی حقوق مردم را از بین می برد، آبرو می برد و مال را از بین می برد، خداوند گذشت نمی کند.

    اصولا در حوزه تعلیم، تشویق خیلی موثر است، اما در حوزه اجرای تعالیم دین و حقوق اجتماعی باید هر دو جنبه تشویق و تنبیه در نظر گرفته شود و قانون بر مردم حکمرانی کند.

    به نظر شما در دنیای امروز، وقتی کلمه «دین» استفاده می شود، بشر از آن برداشت رحمانی دارد یا برداشت خشمانی؟

    یعنی بشر تصور می کند اگر متدین شود، رحمت شامل او می شود و از این پس او رفتاری رحمانی خواهد داشت، یا این که خشم و عذاب شامل او می شود؟

    در مورد این سوال «دین» به مفهوم کلی را نمی توان در نظر گرفت.

    انسان می تواند «معنویت»، «خداگرایی» یا «اخلاق گرایی» را در نظر بگیرد، اما وقتی صحبت از دین می شود، حتما دین خاصی را در نظر دارد.

    حال باید دید که چه تلقی از آن دین خاص در آن جامعه وجود دارد.

    به عنوان مثال در غرب کار گسترده ای در سال های اخیر برای توسعه «اسلام هراسی» انجام شده است.

    ایده گسترش «اسلام هراسی» به دلیل این که اسلام روزبه روز در آمریکا و اروپا در حال توسعه است، به ذهن مخالفان رسیده است.

    آنها هر روز جامعه را با یک بحران مواجه می کنند تا نشان بدهند که اسلام یک دین خطرناک و رعب آور است.

    اما «دین» خاصیت مهمی که دارد، این است که با همه مبارزاتی که علیه آن در طول تاریخ در جریان بوده است، در حال توسعه بوده است.

    جوامعی هم که با دین مبارزه کرده اند، امروز به این نتیجه رسیده اند که نمی توانند بی نیاز از یک نوع معنویت و اخلاق دینی باشند.

    این نشان می دهد که تلقی عمومی از دین، این نیست که دین «خشونت آمیز» است.

    البته ممکن است نسبت به دین خاصی یا تفسیر خاصی از یک دین، عکس العمل هایی وجود داشته باشد.

    کسی می گفت که به عنوان مثال دین اسلام «و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه» و «ترهبون به عدوالله» دارد.

    با وجود این جملات، دیگر نمی توان از رحمانیت دین سخنی به میان آورد.

    این نظریه چگونه نقد می شود؟

    به نظر من ایشان سرنا را از ته می زند!

    مرحوم طالقانی تعبیری دارد و می گوید گل، خاری هم دارد.

    مهم این است که کسی گلبرگ و بویش را ببیند یا خارش را.

    باید گفت که آن چه به انسان آرامش می دهد و به زندگی انسان معنا می بخشد، دین است.

    بعضی چیزها البته در دین هست، اما برخی آن را بسیار زیاد بزرگ کرده اند یا از آن تفسیر غلطی ارائه داده اند.

    در جهان امروز کسانی هستند که بر جنبه های ترس آور دین تاکید زیادی دارند.

    بنیاد گرا هستند و با برداشت افراطی از دین عمل می کنند.

    در همه ادیان هم این قبیل افراد دیده می شوند.

    این عده با استناد به چه چیزی در دین این گونه عمل می کنند؟

    البته باید بدانید که بنیادگرایی الزاما به معنای خشونت گرایی نیست.

    بنیادگرایی یعنی نوعی سنت گرایی و برگشت دادن به آموزه های صوری دین.

    در مسیحیت هم ارتودوکس ها از این گونه اند.

    در حقیقت بخشی از بنیادگرایی امروز که به افراط گرایی رو آورده، صرف نظر از این که چه مبانی ای در دین پیدا کرده است، با رفتارش به مسائل جهان واکنش نشان می دهد.

    به عنوان نمونه در برخورد با آمریکا و اسراییل یا برخورد با اشغالگران، چنین واکنش هایی بروز می کند.

    نمونه ای از بنیادگرایی در مسیحیت، نحله ای است با عنوان «مسیحیت آزادی بخش» که واکنشی -در آمریکای لاتین- در مقابل حکومت های استبدادی بوده و حرکات تندروانه ای هم داشته است.

    صرف نظر از این که این کارها بنیادگرایی است یا نه، نباید فراموش کرد که بخشی از این حرکات پیش از آن که مرتبط با دین باشد، مربوط به نوع برخوردهای قدرت هاست.

    به عنوان مثال در فلسطین، جریاناتی هستند که دینی هم نیستند، ولی در عین حال نوع مبارزات و عملیات انتحاری آنها مانند القاعده است.

    ممکن است این بنیادگرایی به برخی آیات و متون دینی هم استناد کند، اما این آیات و روایات علت تامه این اندیشه نیستند.

    ما چنین رفتارهایی را در مارکسیست بی دین هم می بینیم.

    بر عکس در عراق امروز، جریان مقتدی صدر بنیادگرا نیست، ولی نوع برخوردهایش مانند رفتار بنیادگراهاست.

    در مورد فلسطین، خیلی ها می پرسند چرا عالمان اسلام در مقابل عملیات انتحاری، حرکت فتوایی انجام نمی دهند.

    سوال من این است که آیا فتوا در این مورد اثر می کند؟

    وقتی یک دختر18 ساله فلسطینی می بیند که 400 کودک هموطن او کشته شده، در حالی که هیچ بنیه دینی هم ندارد، بمب را به خودش می بندد و می رود و کشته می شود.

    اگر هم ما او را از نظر دینی تحریم بکنیم، تاثیری در کارش ندارد.

    او اصلا منتظر فتوا نیست.

    خیلی از اتفاقاتی که توسط بنیادگراها رخ می دهد، در واکنش به اتفاقات جامعه است و آن را نباید به دین ربط داد.

    الان مساله ای که مطرح است، این است که روی جنبه های رحمانی زیاد کار نشده، ولی در جهت عکس کارهای فراوانی شده است.

    عده ای می گویند برای بهبود این وضعیت، بیاییم جنبه های عذاب و حدود دین را کنار بگذاریم و روی جنبه های رحمانی کار کنیم تا بر تعداد متدینین افزوده شود.

    این روش را می پذیرید؟

    تفسیر من از حوزه دین دو محور دارد.

    من تعالی دین را در آزادی می دانم و در «کتاب آزادی در قرآن» آن را مفصل توضیح داده ام.

    دیگر این که ما روی مساله رحمانیت خدا خیلی جدی کار نکرده ایم.

    به نظر من جای یک مطالعه جدی در اصل ایده ها و آرمانها و اجرای آن خالی است.

    ادبیات کتاب مثنوی، غزلیات شمس و دیوان حافظ، همه ادبیات رحمانی هستند.

    ادبیات عرفانی ما در حوزه دینی، رحمانی است.

    ما مشکلی که داریم این است که حوزه تفسیر دین ما عطف به قدرت پیدا می کند.

    الان مردم و متفکران ما تفسیر غیر رحمانی از دین ندارند، اما این قدرت است که احتیاج می بیند برای کارهایش از دین استفاده کند و لذا بعضی قسمت های آن را برجسته می کند.

    قدرت هم خودش دنبال این روش است و هم کسانی که آن ادبیات را ترویج می کنند، بزرگ می کند.

    نباید فکر کرد که چون قدرت می خواهد کارهای خودش را توجیه کند، دلیل بر این است که مفسران دینی ما همه روی جنبه های خشونت آمیز کار کرده اند.

مقدمه با حمد و سپاس از خداوند متعالی که توانایی فکر کردن و نوشتن را به ما عطا کرد و او که رحمانیت و رحیمیتش به وسعت کل شی بندگانش را احاطه کرده و توانایی اندیشیدن و توفیق نگارش این مجموعه را به ما عطا فرموده است. یکی از مفاهیمی که در حقوق بسیار مهم است و شناخت آن باعث جلوگیری از جرایم بصورت ناخودآگاه می شود حقوق کیفری در مفهوم دفاع مشروع است. و یکی از عوامل موجهه‌ی جرم است این ...

قرآن کریم آن نازله رحمت الهی و این زیباترین تحفه خداوندی، همچون دریایی است ژرف که رویهای قریب و عمقی غریب دارد و غور در بحر معرفت آن جز به اهلش میسر نشود. هرچه پیرامون یگانه معنا، پژوهش شود و در گشایش مفاتیح اسرار پر رمز و راز آن اهتمام به عمل آید، نقطه پایانی حاصل نشود و در نهایت معترفیم که ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم. یکی از جلوههای باعظمت آیات الهی که در سراسر قرآن ...

تعاریف لغوی و اصطلاحی تعادل در لغتنامه دکتر محمدمعین یعنی با هم برابر شدن، راست آمدن، همتا بودن. هنگامی جسمی در حال تعادل است که نتیجه همه نیروهای وارد بر آن صفر باشد. در اجسام متکی تا وقتی که خط قائم از مرکز ثقل آن‌ها داخل سطح اتکا باشد، جسم به حال تعادل خواهد ماند. تعادل بر وزن تفاعل و ریشه‌اش عدل است. عدل عدل سبب زندگانی است. (العدل حیاه)- عدل و داد باعث افزایش انسانیت است. ...

توسعه فرهنگی   مقدمه: بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجویت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهای اقتصادی ، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ ، پوک و میان تهی است. «فرهنگ» کلمه ای بسیار رایج و مورد توجه در تمامی جوامع متمدن بوده است. به طوری که با ...

مقدمه تفسیر چیست؟ تفسیر در لغت به معنای برگرفتن نقاب از چهره است. مگو تو آن که نور و کلام مبین است نقابی بر چهره دارد که از آن برگیریم؟ نه، نقابی قرآن ندارد این ما هستیم که باید نقاب از چهره جان برگیریم و پرده از دیده عقل و هوش خود کنار زنیم تا مفاهیم قرآن را دریابیم و روح آن را دریابیم. از سوی دیگر قرآن تنها یک چهره ندارد، یک چهره عمومی دارد که برای همه گشاده است، و نور مبین ...

صرفنظر از زمان وحی آیه ها،ملاحظه می شود که اولین سوره قرآن سوره الفاتحه می باشد. با کمی دقت ملاحظه می شود که تمام سوره های قرآن « جز سوره توبه» با بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شنوند وهیچکام شماره ندارند جز آنکه در آغاز سوره الفاتحه آمده واولین آیه قرآن میباشد . به عبارت دیگر اولین آیه آن سوره فاتحه می باشد. این ویژگی انسان را به تفکر وامی دارد و راین سؤال مطرح می شود ...

به چه علت رابطه دختر و پسر اشکال دارد؟ باتوجه به سوال درباره دلایل حرمت روابط دختر و پسر نامحرم نکاتی ذکر می‌شود: 1. اسلام زن ومرد نامحرم را از صحبت کردن با هم و برخوردهایی که لازمه رسیدگی به کارهای روزمرّه است منع ننموده است البته در صورتی که بدون هیچ شائبه‌ای بوده و به مسائل دیگر آلوده نباشد. 2. حریم نگه داشتن میان زن و مرد نامحرم در متون روایی و در سیره معصومین علیهم السّلام ...

محتوای سوره اخلاص: این سوره چنان که از نا مش پیدا است (سوره اخلاص و سوره توحید) از توحید پروردگار و یگانگی او سخن می گوید و در چهار آیه کوتاه چنان توصیفی از یگانگی خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد. در شان نزول این سوره از امام صادق (ع) چنین نقل شده:( یهود از رسول الله (ص) تقاضا کردند خداوند را برای آنها توصیف کند پیغمبر (ص) سه روز سکوت کرد و پاسخی نگفت تا این سوره نازل شد و ...

چکیده خوشنویسی هنری است که می تواند ذوق و استعداد و انرژی افزوده جوان در راستای بسیار زیبایی قرار داده و بدین ترتیب با به کمال رساندن پیام های هنری و جنبه های اجتماعی ،معنویت را در جامعه گسترش دهد بر کسی پوشیده نیست که در میان عرصه‌های هنر اسلامی خوشنویسی از آن جهت حائز اهمیت است که این هنر در دامان قرآن کریم پا به عرصه وجود گذاشته، چنانکه این هنر مقدس رابطه‌ای نزدیک با طهارت ...

مقدمه: بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجویت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهای اقتصادی ، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ ، پوک و میان تهی است. «فرهنگ» کلمه ای بسیار رایج و مورد توجه در تمامی جوامع متمدن بوده است. به طوری که با گسترش اجتماعات و پیچیده شدن ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول