دانلود مقاله پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت

Word 106 KB 14937 23
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • کتاب پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن و اهل بیت (ع) در هفت فصل به بررسی دلایل پیامبری، حکمت پیامبری، پایان پیامبری، رسالت جهانی محمد (ص)، ویژگی‌های پیامبر (ص)، محمد از زبان محمد (ص) و محمد (ص) از زبان علی (ع) می‌پردازد.
    مولف در بخشی از کتاب آورده است: بی‌تردید، شناخت چهره نورانی پیامبر خدا و آشنایی با سیره علمی و عملی او می‌تواند زندگی مادی و معنوی بشر را دگرگون کند و زمینه جهانی‌شدن ارزش‌های اسلامی را فراهم سازد.

    از این رو دشمنان اسلام با همه توان می‌کوشند این چهره‌های نورانی را تاریک جلوه دهند و خدشه‌دار کنند.
    در بخشی دیگر مولف با اشاره به لزوم مقابله با توطئه و تهاجم فرهنگی در کشور می‌افزاید: بر همه کسانی که توان لازم را در خود احساس می‌کنند فرض است که از فرصت ارزنده سال پیامبر اعظم (ص) برای معرفی صحیح ابعاد مختلف شخصیت پیامبر خدا نهایت بهره‌برداری را ببرند.

    پیامبر اعظم (ص) از نگاه قرآن




    .

    آیاتی که ولایت پیامبر(ص) و اولویت ایشان نسبت به مؤمنان را مطرح می‏کنند
    قبلاً(در فصول پیشین تحقیق) درباره معنای ولایت سخن گفتیم و نتیجه گرفتیم که این
    کلمه، همواره مقارن با نوعی تسلط بر امور فردی یا اجتماعی است.

    از این رو، در این‏جا در
    محدوده آیاتی که ولایت پیامبر(ص) را مطرح می‏کنند، به بررسی محدوده ولایت
    پیامبراکرم(ص) می‏پردازیم.


    از گذشته، کسانی که درباره ولایت پیامبر(ص) با نگرش حاکمیت ایشان بر امور، بحث
    کرده‏اند، وجوه گوناگونی را برای محدوده آن مطرح کرده‏اند که محدودترین آن‏ها اختصاص
    آن به امور اجتماعی و امور شخصی است؛ ولی اخیراً با برداشتی خاص از معنای ولایت و
    نگرشی منفی درباره دخالت انبیا(ع) در امور اجتماعی، بحث‏هایی درباره اختصاص ولایت
    پیامبر(ص) به افرادی که خود توانایی اداره امور خویش را ندارند، مانند کودکان و دیوانگان،
    از گذشته، کسانی که درباره ولایت پیامبر(ص) با نگرش حاکمیت ایشان بر امور، بحث کرده‏اند، وجوه گوناگونی را برای محدوده آن مطرح کرده‏اند که محدودترین آن‏ها اختصاص آن به امور اجتماعی و امور شخصی است؛ ولی اخیراً با برداشتی خاص از معنای ولایت و نگرشی منفی درباره دخالت انبیا(ع) در امور اجتماعی، بحث‏هایی درباره اختصاص ولایت پیامبر(ص) به افرادی که خود توانایی اداره امور خویش را ندارند، مانند کودکان و دیوانگان، مطرح شده است و آن‏گاه که بر طبق آیه: (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم) [146] بحث از اولویت پیامبر(ص)نسبت به امور مؤمنان از خود آنان، پیش می‏آید، آن را به موردی اختصاص می‏دهند که در این امور، بین ولایت مؤمنان و پیامبر(ص)تعارض حاصل شود.

    [147] آقای حائری یزدی در این‏جا صریحاً ولایت را به مورد حَجْر اختصاص می‏دهد و از این رو، بر تعبیر "ولایت فرزانگان"، که از سوی آیهاللّه جوادی آملی مطرح گردیده، ایراد می‏گیرد که بین فرزانه بودن و ولایت، تناقض وجود دارد.

    به نظر می‏رسد نقدکننده محترم به اصل مقاله‏ [148] توجه نکرده است؛ زیرا در مقاله به تفصیل در باره تفاوت بین ولایت بر محجوران و ولایت بر جامعه، که مقتضی آیه (انما ولیکم اللّه و رسوله و...) است، سخن گفته و احکام هر یک رإ؛(( جداگانه بیان کرده است و در پاسخ به نقد نیز این مطلب، دوباره توضیح داده شده است.

    در مورد ولایت تشریعی پیامبراکرم(ص) و برای روشن شدن معنای آن توجه به این نکته ضروری است که وقتی درباره ولایت تشریعی پیامبر(ص) سخن می‏گوییم، مقصود قانون‏گذاری و اداره امور اجتماع است و این همان بحث از امارت و ضرورت وجود امیر برای اجتماع است (لابد للناس من امیر...) که ممکن است به انتخاب مردم تحقق یابد یا هم‏چون حکومت‏های دیکتاتوری، با زور و یا به انتصاب از سوی خداوند باشد که در هم موارد، حاکمیت و ولایت بر مردم، از سوی شخص حاکم وجود دارد؛ زیرا حتی در آن‏جا که مردم شخصی را برای اداره امور خویش بر می‏گزینند و رتق و فتق امور خویش را به او می‏سپارند، او برای اداره اجتماع، مجبور به وضع قوانین، اجرای آن‏ها و مجازات تجاوزگران است و حتی در بسیاری امور شخصی افراد نیز دخالت می‏کند که آنان شاید راضی به آن نباشند.

    بنابراین قبول ضرورت حکومت برای جامعه با قبول نحوه‏ای از ولایت برای حاکم نسبت به امور جامعه ملازم است.

    اختصاص ولایت به باب حَجر، همان‏طور که در پاسخ آیهالله جوادی آملی به نقد مقاله ایشان آمده است، نقض‏های بسیاری نیز در ابواب فقهی دارد؛ زیرا در باب‏های مختلف، مانند قضا، حدود، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر و حتی ازدواج دختران و نماز جمعه، به ولایت‏هایی از سوی امام، فقها، پدر و ...برخورد می‏کنیم که هیچ یک ربطی به حَجْر مولّی‏علیه ندارد.

    حتی در باب نماز جمعه، عده‏ای از فقها با برداشت از بعضی روایات، امام معصوم(ع) را متولی برگزاری آن دانسته‏اند و در زمان غیبت، اقامه آن را روا نمی‏دارند.

    درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم)، ظهور آیه ـ همان‏طور که آیهالله جوادی آملی‏ [149] و مفسران دیگر گفته‏اند ـ ، بر این دلالت دارد که پیامبر(ص) نسبت به خود مؤمنان اولویت دارد نه نسبت به ولایت مؤمنان، آن گونه که از سخن آقای حائری فهمیده می‏شود و معنای اولویت پیامبر(ص) نسبت به آنان، تقدم رتبی در امور و کارهایشان است که اگر در موردی پیامبر(ص) تصمیمی گرفت، حتی اگر مربوط به امور شخصی آنان باشد، دیگر نوبت به خودشان نمی‏رسد که بخواهند در آن باره، نظری داشته باشند؛ ولی اگر پیامبر(ص) نظری نداشت ـ همان‏طور که در بیش‏تر امور، که به‏طور صحیح به دست مؤمنان اداره می‏شود ـ خود آنان به رتق و فتق امور مشغول می‏شوند؛ همان‏طور که این مطلب، از آیه (و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم) [150] استفاده می‏شود؛ زیرا شأن نزول این آیه شریفه، دخالت و حکم پیامبر(ص) در یک امر شخصی، یعنی ازدواج زینب بنت جحش، برای برطرف کردن یک سنت اجتماعی غلط بود و اولویت حضرت را، هم در امور شخصی مؤمنان و هم در امور اجتماعی آنان بیان می‏کند.

    به نظر می‏رسد با توجه به عصمت پیامبر(ص) بحث از این‏که ایشان تا چه حد بر امور شخصی افراد ولایت دارند، بی مورد است، هر چند در بحث‏های دیگر، برای مشخص شدن دایره ولایت‏فقیه، امری لازم به نظر می‏رسد.

    از این رو، در این‏جا از این بحث صرف نظر کرده و با سخن علامه طباطبایی درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین...) این بحث را به پایان می‏بریم: انفس مؤمنان، همان مؤمنان است.

    پس معنای آیه این است که پیامبر(ص) از خود آنان به خودآنان اولویت دارد و معنای اولویت، رجحان جانب پیامبر(ص) است هنگامی که امر دایر بین ایشان و دیگران شود.

    پس خلاصه این‏که هر چه مؤمن برای خودش قائل است، مانند حفاظت و محبت و مراقبت و بزرگی و قبول دعوتی و به اجرا گذاشتن اراده، پس پیامبر(ص) از خودش به آن امر اولی است و اگر امر بین پیامبر(ص) و خودش در یکی از آن‏ها دایر شود، جانب پیامبر(ص) بر خودش ارجحیت دارد.

    [151] در روایات نیز این مطلب به شکل‏های گوناگون بیان شده است.

    بحث روایی درباره آیه (انّما ولیکم اللّه...) را به بخش بعد(تحقیق) موکول می‏کنیم.

    درباره آیه (النبی اولی بالمؤمنین ...) نیز روایات بسیاری از سوی شیعه و اهل سنت نقل شده که پیامبر(ص) با استشهاد به این آیه شریفه، حضرت علی(ع) را به ولایت بر مردم نصب فرموده و گفتند: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه".

    در روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) همین مضمون نقل شده است که پیامبر(ص) نوزده روز پیش از وفاتشان این مطلب را سومین بار، برای مردم بیان کردند.

    [152] در روایت دیگری، امام(ع) ولایت پیامبر(ص) را به ولایت پدر بر پسر تشبیه می‏کنند که بر پسر لازم است از پدر اطاعت کند و اگر پسر، فقیر باشد، پدر نیز مخارج او را بر عهده می‏گیرد.

    پس بر مؤمنان نیز لازم است از پیامبر(ص) اطاعت کنند و پیامبر(ص) نیز مؤونه آنان را بر عهده می‏گیرد.

    آن گاه همین مقام را برای حضرت علی(ع) و دیگر ائمه(ع) بیان می‏کنند و به آیه (و بالوالدین احسانا) بر پدر بودن ایشان استشهاد می‏کنند.

    [153] 3.

    آیاتی که درباره حکم پیامبر(ص) سخن می‏گویند دسته سوم از آیاتی که به حاکمیت سیاسی پیامبر(ص) می‏پردازند، ایشان را حاکم در میان مردم معرفی می‏کنند.

    این آیات، به سه صورت در قرآن کریم مطرح شده‏اند: یک دسته، هدف از فرو فرستادن کتاب بر حضرت را حکم بین مردم معرفی می‏کند: (انّا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه).

    [154] دسته دیگر، مقتضای ایمان را حاکم کردن پیامبر(ص) در امور اختلافی بین مؤمنان و تسلیم حکم ایشان بودن، می‏داند: (فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکّموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرجا مما قضیت و یسلّموا تسلیما).

    [155] و دسته سوم، حکم ابتدایی پیامبر(ص) را در امور آنان نافذ دانسته و اختیار آنان را در این موارد، سلب می‏کند: (و ما کان لمؤمن و لا مؤمنه اذا قضی اللّه و رسوله امراً ان یکون لهم الخیره من امرهم).

    [156] در مباحث قبل (تحقیق) گفتیم که "حکم" در قرآن کریم، مربوط به امر قانون‏گذاری و تشریع است؛ زیرا حکم، به‏طور انحصاری در اختیار خداوند است: (و ما اختلفتم فیه من شی‏ء فحکمه الی اللّه).

    [157] گاهی نیز به کتاب و گاه به پیامبران(ع) نسبت داده شده است.

    از این رو، تشریع خداوند در قالب کتاب و کلام پیامبران(ع)، احکام کلی مورد نیاز مردم را بیان می‏کند؛ همان‏طور که این آیه شریفه، بر آن دلالت دارد: (و انزلنا الیک الکتاب لتبین للناس ما نزل الیهم).

    [158] و امور حکومتی، که بستگی به شرایط مختلف دارد، و همین‏طور امور قضایی جزئی، که بر طبق قوانین کلی، در موارد مختلف صادر می‏شود، بر عهده پیامبر(ص) است: (انّا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اریک اللّه).

    [159] علامه طباطبائی‏1 در این باره می‏فرماید: اطاعت از پیامبر(ص) دو جهت دارد: یکی جهت تشریع آن چه خداوند بدون آوردن در کتاب، بر او وحی می‏کند که همان تفصیل مجملات قرآن کریم و متعلّقات و مرتبطات آن است؛ همان‏طور که خداوند متعال فرموده است: (و انزلنا الیک الذکر...).

    دوم تصمیمات خودش است که مربوط به امر ولایت حکومت و قضای او است و خداوند متعال فرموده است: (لتحکم بین الناس...) و این شامل تصمیماتی است که بر اساس ظواهر قوانین قضایی، بین مردم حکم می‏کند و نیز تصمیماتی که در امور مهم، به آن‏ها حکم می‏کند و خداوند به او دستور داده است که در آن‏ها با مردم مشورت کند: (و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکّل علی اللّه) که در مشورت، مردم را داخل کرده است؛ ولی در تصمیم‏گیری، پیامبر(ص) را تنها ذکر کرده است.

    [160] روایات نیز با استشهاد به آیاتی که حکم را به پیامبر(ص) نسبت می‏دهند، مسأله تفویض امور دین و دنیای مردم را به او، مطرح می‏کنند.

    از امام صادق(ع) روایت شده است: لا وللّه، ما فوض الی احد من خلقه الا الی رسول اللّه و الی الائمه.

    قال عزّوجلّ: (انّا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اریک اللّه).

    [161] در روایت دیگری از امام صادق(ع) نقل شده است: انّ اللّه عزّوجلّ ادّب نبیّه فلمّا اکمل له الادب قال: "انّک علی خلق عظیم" ثم فوّض الیه امرالدین و الامه لیسوس عباده فقال عزّوجلّ: (ما آتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه‏فانتهوا).

    [162] معنای حکم پیامبر(ص) سیاق آیات با اختصاص آن به مورد قاضی تحکیم، که در مورد آیه 36 سوره اعراف احتمال داده شده است، [163] منافات دارد؛ زیرا اولاً همان‏طور که از آیات و روایات، روشن شد، این حکم به پیامبر(ص) همان حکم انحصاری خداوند است که به او تفویض شده است و مورد آن، امور دین و جامعه مؤمنان می‏باشد.

    ثانیاً در آیه (فلا و ربک لا یؤمنون حتی یحکموک...) نیز با رجوع به آیات قبل می‏بینیم که ابتدا آیه (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول...) قرار دارد و سپس به این مسأله پرداخته شده که هرگاه به مردم گفته می‏شود که به سوی آن چه خدا نازل کرده و به سوی رسول بیایید، منافقان از رسول اعراض می‏کنند.

    آن گاه این حکم کلی، درباره همه پیامبران مطرح گردیده که (ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن اللّه) و سپس آیه مورد نظر نازل شده است و مؤمنان را کسانی قلمداد کرده که اولاً پیامبر را در بین خود حاکم گردانند؛ یعنی ملزم هستند که او را حاکم کنند.

    ثانیاً از دل و جان، به حکم او راضی وتسلیم باشند و در آیه بعد، یکی از احکامی را که احتمال داشت از سوی پیامبر(ص) صادر گردد، با این مضمون توضیح می‏دهد که "اگر ما به آنان دستور می‏دادیم که همدیگر را بکشید یا از شهر و دیارتان خارج شوید، جز عده اندکی آن را اجرا نمی‏کردند".

    در روایتی از امام صادق(ع) در توضیح آیه (فلا و ربک لا یؤمنون...) آمده است: لو انّ قوماً عبدوا اللّه وحده لا شریک له و اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه و حجّوا البیت و صاموا شهررمضان ثم قالوا لشی‏ء صنعه اللّه او صنعه النبی ألّا صنع خلاف الذی صنع؟

    او وجدوا ذلک فی قلوبهم لکانوا بذالک مشرکین ثم تلا هذه الایه: (فلا و ربّک...) ثم قال ابو عبداللّه: فعلیکم‏بالتسلیم.

    [164] ثالثاً در آیه مورد استشهاد، برای حمل حکم پیامبر(ص) بر قاضی تحکیم ـ همان‏طور که قبلاً هم توضیح داده شد ـ مسأله روشن‏تر است؛ زیرا در آن‏جا اصلاً سخن از پذیرش یا عدم پذیرش نیست تا حمل بر قضاوت در امور شود، بلکه بحث در این است که هرگاه امر مبرمی از سوی خدا و رسول صادر گردید، دیگر مؤمنان از خود اختیاری ندارند؛ یعنی حتی اموری که به‏طور عادی در اختیار خودشان است، با حکم خدا و رسول، از آنان سلب می‏شود.

    این مطلب، حکایت از این می‏کند که حکم پیامبر(ص) شامل همه دستورهایی است که ایشان در|موارد مختلف داده‏اند و حتی عمل به این احکام، اعم از این است که او حضور داشته باشد یا نه و در صورت عدم حضور او نیز اگر مسأله‏ای پیش آید که حکمش از سوی پیامبر(ص) صادر شده باشد، عمل به آن لازم است.

    4.

    آیاتی که پیامبر(ص) را محور در امور اجتماعی معرفی می‏کند محور بودن انبیا در ایجاد قسط در جامعه قرآن کریم یکی از اهداف بعثت انبیا(ع) را اقامه قسط در جامعه انسانی معرفی می‏کند: (لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط).

    [165] عدالت اجتماعی یکی از آرزوهای جوامع بشری در طول تاریخ بوده و هست و همه کسانی که به گونه‏ای اداره جامعه را بر عهده دارند یا می‏خواهند بر عهده بگیرند، آن را به مردم نوید می‏دهند و خداوند نیز پیامبران(ع) را با همین هدف، به میان مردم فرستاده است و ابزار لازم را نیز، که عبارت از کتاب و میزان باشد، در اختیار آنان قرار داده است (ناگفته نماند که قسط در مورد انبیا، دایره‏ای بسیار وسیع‏تر از آن‏چه مربوط به زندگی مادی انسان است، را شامل می‏شود).

    نکته‏ای که در آیه شریفه وجود دارد ـ و جزو سنت‏های تغییرناپذیر خداوند است ـ این است که مردم در پذیرش هدایت تشریعی خداوند، مختارند.

    از این رو، رهبری پیامبران بر اساس ایمان تحقق می‏یابد، نه بر اساس زور و اجبار و در این آیه نیز پس از تأمین محورهای تحقق قسط در اجتماع، که عبارتند از: رهبری معصومان و قانون، قیام به قسط بر عهده خود مردم گذاشته شده است.

    جالب این‏که قوه قهریه، که یکی از ضروریات برای اصلاح جامعه است، در مرحله بعد قرار داده شده است و هدف از آن، نصرت پیامبران(ع) و خداوند بیان شده است: (و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للناس و لیعلم اللّه من ینصره و رسله بالغیب انّ اللّه قوی عزیز).

    [166] در نتیجه، اجرا شدن قسط در جامعه به وسیله پیامبران(ع) پس از ایمان به آنان تحقق خواهد یافت و پیش از این مرحله ـ همان‏طور که گذشت ـ وظیفه ایشان انذار برای ایمان آوردن کافران و مشرکان است که خود، نوع دیگری از قسط است، زیرا در منطق قرآن کریم (انّ الشرک لظلم عظیم) [167] شرک ظلم بزرگی است.

    از این‏جا این پرسش نیز پاسخ داده می‏شود که چرا عده‏ای از پیامبران(ع) به رهبری مردم نپرداختند؟

    علت آن را باید در عدم پذیرش ایشان از سوی اقوام مخاطبشان جست‏وجو کرد به گونه‏ای که شرایط تحقق یک جامعه مؤمن، که تابع ایشان باشد، فراهم نگردید.

    اجازه گرفتن از پیامبر(ص) هنگام شرکت در امور اجتماعی در سوره نور، خداوند بر محوریت پیامبر(ص) در امور اجتماعی تأکید می‏کند و مؤمنان را کسانی قلمداد می‏کند که در این امور، تابع او هستند: (انّما المؤمنون الّذین آمنوا باللّه و رسوله و اذا کانوا معه علی امر جامع لم یذهبوا حتی یستئذنوه اولئک الّذین یؤمنون باللّه و رسوله فان استئذنوک لبعض شأنهم فأذن لمن شئت منهم و استغفر لهم انّ الله غفور رحیم.) [168] این آیه شریفه، نقش رهبری مؤمنان را به پیامبر(ص) نسبت می‏دهد و تقدم امور اجتماعی بر امور شخصی را بیان می‏کند و تذکر می‏دهد که در امور اجتماعی، هیچ کس حق تک‏روی و عمل بر اساس رأی و نظر خویش را ندارد و باید همه امور با اجازه پیامبر(ص) انجام گیرد.

    البته به پیامبر نیز سفارش می‏کند که اگر افرادی برای رفع گرفتاری‏های شخصی از تو اجازه خواستند، به آنان اجازه بده؛ ولی این اجازه نیز به خواست آن حضرت بستگی دارد.

    در آیه بعد نیز به این محوریت، به گونه‏ای دیگر توجه شده و دعوت پیامبر(ص) به عنوان رهبر، غیر از دعوت دیگران تلقی گردیده و به آثار زیان‏بار مخالفت با دستورهای ایشان، که تحقق فتنه یا نزول عذاب است، پرداخته شده است: (لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا قد یعلم اللّه الّذین یتسلَّلون منکم لواذاً فلیحذر الّذین یخالفون عن امره ان تصیبهم فتنه او یصیبهم عذاب الیم).

    [169] علامه طباطبایی در این باره می‏فرماید: خواندن رسول، عبارت از خواندن مردم به کاری از کارها است؛ مانند خواندن آنان به ایمان و عمل صالح و خواندن آنان برای مشورت در کارهای اجتماعی و خواندن آنان به نماز جمعه و دستور به آنان در کارهای دنیوی یا اخرویشان .

    پس همه این‏ها خواندن از سوی پیامبر(ص) محسوب می‏شود.

    [170] بدین ترتیب، با توجه به سیاق آیات، این احتمالات که مراد از خواندن رسول، صدا زدن مردم اسم رسول خدا را، مانند دیگر مردم باشد، یا مقصود از مخالفت از امر، در (فلیحذرالذین یخالفون) دستور خداوند باشد، منتفی می‏گردد، هر چند اگر این احتمالات را درست نیز فرض کنیم، صراحت آیات در محوریت پیامبر(ص) در امور اجتماعی، بر جای خود باقی است.

    محور بودن پیامبر(ص) در امور مالی جامعه از محورهای مهم در امور اجتماعی، امور مالی است.

    در اسلام سه محور مهم برای تحقق عدالت اجتماعی، در این بعد در نظر گرفته شده است که هر سه در اختیار پیامبر(ص) به عنوان رهبر اجتماع قرار داده شده است.

    زکات، خمس و انفال، این سه محور را تشکیل می‏دهند (هر چند صدقات و کفارات واجب و مستحب دیگری نیز در این زمینه مطرحند که بیش‏تر جنبه فردی دارند و قابل پیش‏بینی نیز نیستند).

    خداوند پیامبر(ص) را متولی امور زکات قرار داده و از مؤمنان می‏خواهد به سهمی که از سوی خداوند و پیامبر(ص) به آنان داده می‏شود، راضی باشند: (و لو انّهم رضوا ما آتاهم اللّه و رسوله و قالوا حسبنا اللّه سیؤتینا اللّه من فضله و رسوله و انّا الی اللّه راغبون) [171] و پیامبر(ص) است که سهام افراد و نیز افرادی را که مشمول زکات هستند، معیّن می‏کند.

    علاوه بر این‏که یکی از مصادیق آن، که فی سبیل اللّه است، هنگام مصرف نیز نیاز به سرپرست‏دارد.

    انفال و خمس نیز مانند زکات هستند، غیر از این‏که انفال، تنها ویژه خداوند: (یسئلونک عن الانفال قل الانفال للّه و الرسول)، [172] ولی در خمس افراد دیگری نیز شریکند: (و اعلموا انّما غنمتم من شی‏ء فأنَّ للّه خمسه و للرسول).

    [173] آن چه در این‏جا مهم است و روایات هر دو باب، بر آن دلالت دارد، سرپرستی پیامبر(ص) و پس از ایشان، امام‏1 بر خمس و انفال است به گونه‏ای که این دو زیر نظر ایشان به مصارف خود می‏رسند و هرچند پیامبر(ص) و امام(ع) برای امور شخصی خویش می‏توانند از این دو منبع استفاده کنند، ولی مهم‏ترین مصرف آنها برای اداره امور حکومت و عدالت اجتماعی است؛ از جمله این روایات، حدیثی است که پس از بیان مواردی که در آن، خمس واجب است، می‏فرماید: فسهم اللّه و سهم رسول اللّه لاولی الأمر من بعد رسول اللّه.

    [174] و در ادامه روایت، والی را تقسیم کننده خمس، بین دیگر شرکا معرفی می‏کند و اگر پس از رفع نیاز آنان چیزی زیاد بیاید، آن را ویژه والی می‏داند و اگر کمبودی باشد، بر عهده والی است که آن را تکمیل کند [175] .

    هم‏چنین درباره مصرف اموالی که نزد والی است، می‏فرماید: فیکون بعد ذلک ارزاق اعوانه علی دین اللّه و فی مصلحه ما ینوبه من تقویه الاسلام و تقویهالدین فی وجوه الجهاد و غیر ذلک مما فیه مصلحه العامّه، لیس لنفسه من ذلک قلیلٌ ولا کثیر.

    [176] آن گاه به مسأله انفال می‏پردازد و آن را در اختیار پیامبر(ص) و سپس والی می‏داند.

    [177] روایات دیگری نیز به همین مضمون، نقل شده است.

    [178] 5.

    آیاتی که مؤمنان را به ایمان به پیامبر(ص) فرا می‏خواند در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مؤمنان را به ایمان به خداوند و رسول(ص) فرا می‏خواند.

    در بعضی از این آیات، خداوند و رسول(ص) هر دو ذکر شده‏اند: (یا ایها الّذین آمَنوا آمِنوا باللّه و رسوله...)، [179] هر چند این آیات نیز برای استدلال بر مطلوب، کفایت می‏کند، ولی چون ممکن است بر مراتب ایمان قلبی حمل شود، آیه‏ای را دراین باره می‏آوریم که مؤمنان را به ایمان به رسول فرا می‏خواند: (یا ایّها الذین آمنوا اتقوا اللّه و آمنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته).

    [180] در این آیه، مؤمنان به ایمان به رسول(ص) دعوت شده‏اند و با توجه به این‏که آنان قبلاً به خداوند، رسول او و کتاب ایمان آورده‏اند، در این آیه، نکته‏ای نهفته است.

    علامه طباطبایی در این باره می‏فرماید: مقصود از ایمان به رسول، تبعیت تام و اطاعت کامل از او در آن‏چه دستور می‏دهد و آن چه بازمی‏دارد، است، چه حکمی از احکام شرع باشد یا از جهت ولایت امور امت، از او صادر شده‏باشد.

    [181] و آن گاه که این آیه شریفه را به ضمیمه آیات قبل، که هدف از بعثت انبیا را اقامه قسط معرفی می‏کنند، در نظر بگیریم و به نتیجه ایمان به رسول ـ که نوری از سوی خداوند است که به واسطه آن، مردم در دنیا حرکت می‏کنند ـ توجه کنیم، این مسأله آشکارتر می‏شود که خداوند اطاعت کامل از پیامبرش را خواسته و او را حاکم بر امور مردم قرار داده است پی نوشت ها : [146] .

    احزاب، آیه 6.

    [147] .

    مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش‏دوم، ص‏224.

    [148] .

    همان، ش اول، ص‏55.

    [149] .

    همان، ش دوم، ص‏239.

    [150] .

    احزاب، آیه 36.

    [151] .

    تفسیر المیزان، ج‏16، ص‏276.

    [152] .

    بحارالانوار، ج‏22، ص‏489، ح‏35.

    [153] .

    همان، ج‏27، ص‏243.

    [154] .

    نساء، آیه 105.

    [155] .

    نساء، آیه 65.

    [156] .

    اعراف، آیه 36.

    [157] .

    شورا، آیه 10.

    [158] .

    نحل، آیه 46.

    [159] .

    [160] .

    تفسیر المیزان، ج‏4، ص‏388.

    [161] .

    اصول کافی، ج‏1، ص‏267، ح‏8.

    [162] .

    همان، ص‏266، ح‏4.

    [163] .

    مجله حکومت اسلامی، سال اول، ش دوم، ص‏224.

    [164] .

    اصول کافی، ج‏2، ص‏398، باب الشرک، ح‏6.

    [165] .

    حدید، آیه 25.

    [166] .

    [167] .

    لقمان، آیه 13.

    [168] .

    نور، آیه 62 [169] .

    نور، آیه 63.

    [170] .

    تفسیر المیزان، ج‏15، ص‏166.

    [171] .

    توبه، آیه 59.

    [172] .

    انفال، آیه‏1.

    [173] .

    انفال، آیه 41.

    [174] .

    اصول کافی، ج‏1، ص‏540، باب الفی‏ء و الانفال و تفسیر الخمس.

    [175] .

    همان.

    [176] .

    همان، ص‏541.

    [177] .

    [178] .

    همان، ص‏544.

    [179] .

    نساء، آیه 136.

    [180] .

    حدید، آیه 28.

    [181] .

    تفسیر المیزان، ج‏19، ص‏174

مقدّمه بشنو این نی چون شکایت می کند از جدایی‌ها حکایت می کند می‌خواهیم سخن درباره انسانی بگوییم که چه در دوره خود و چه بعد از زمان خود نابغه زمان است و باید گفت که از جرگه انسانهای عادی خارج است. انسان والایی که حکایت های دقیق عرفانی را آن‌چنان زیبا در ذائقه ما می ریزد که شهد آن روح ما را تازه می سازد. حکایت‌هایی که با داستانی به ظاهر ساده شروع می‌شود و مفاهیم بلند و عمیق عرفانی ...

«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیرا» منظومه محنت زهرا و آل او دوشیزگان پرده نشین حریم قدس بر خاطر کواکب ازهر نوشته‌اند نام بتول بر سر معجر نوشته‌اند سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش ...

سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش بر خاتم پیامبران که با ارائه رسالتش دین خدا را استواری بخشید و بشر را به راه راست رهنمون شد و با وانهادن قرآن و عترت پاک، چراغ شریعت را تا قیام قیامت بیافروخت. و سلام بر ...

بزرگان و دانشمندان شیعه به ویژه صاحبان قلم که درمورد وجود حضرت مهدی کتاب نوشته اند، با بهره گیری از کلمات نورانی و روایات وارده در این باب ، برای شیعه و دوستان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) تکالیف ووظایفی را مقرر داشته اند ، تکالیفی که یک فرد شیعه باید درعصر غیبت نسبت به آنها اهتمام ورزد . البته هر کسی در حد وسع خود اموری را به عنوان وظایف تعیین کرده اند . در این مورد ، بهترین ...

سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش بر خاتم پیامبران که با ارائه رسالتش دین خدا را استواری بخشید و بشر را به راه راست رهنمون شد و با وانهادن قرآن و عترت پاک، چراغ شریعت را تا قیام قیامت بیافروخت. و سلام بر ...

اخلاق حضرت محمد (ص) هر جامعه نیاز به الگویی دارد که شناخت آن ضرورى و لازم است، قرآن کریم برترین الگوى جامعه اسلامى را پیامبر اکرم(ص) معرفی کرده است، حضرت علی(ع) در خطبه هایی که در نهج البلاغه آمده، سیمایی از حضرت محمد(ص) را ارائه کرده است . حضرت محمد(ص) در هفدهم ربیع الاول سال عام الفیل پا به عرصه وجود گذاشت در حالى که پدر را قبل از ولادت از دست داده بود. این حادثه، بزرگترین ...

پرارزش ترین فرازهای تاریخ،صفحاتی است که از زندگانی مردان بزرگ بحث می کند آنها بزرگ بوده اندوآنچه مربوط به آنهاست ازجمله تاریخشان ،بزرگ وباعظمت است، درخشندگی خیره کننده ای دارد، تاآنجاکه بخواهیم آموزنده وپرمعنی واسرارآمیزاست . آنهاشاهکارآفرینش وخلقتند،زندگی آنهاهم شاهکارتاریخ ،ومملوازحماسه های پرشورآفرینش است درمیان این مردان بزرگ تاریخ ،هیچ یک به اندازه محمدپیامبربزرگ اسلام ...

اتحاد ملی انسجام اسلامی انسان ها به اقتضای زندگی اجتماعی همواره در پی اتحاد و همبستگی با هم نوعان خود بوده اند که این اتحاد و همبستگی و پیوند خود بر دو نوع قابل تقسیم و دسته بندی می باشد. نوع اول : اتحاد و پیوندی تصنعی و غیر واقعی است. به این صورت که دولت ها و حکومت ها و اقوام و حتی اشخاص بر اساس مصلحت اندیشی و جلب منافع، در مقطعی از زمان با یکدیگر پیوند تفاهم بسته و متحد می ...

پیشگفتار: هدف از انجام این تحقیق برطرف کردن مشکلی از جامعه نیز می باشد چکیده: شکى نیست که سبقت در کارهاى خیر نوعى امتیاز و فضیلت است، و پروردگار عالم درآیات زیادى بندگانش را به انجام آنها،و سبقت گرفتن به یکدیگر دعوت مى‏فرماید مؤمنین پیشتاز از مهاجرین و انصار،و کسانى که از آنان به نیکى پیروى کردند،خداوند از آنان خشنود،و آنان نیز از او خشنودند،و باغهایى از بهشت‏براآنان فراهم ...

براساس روایاتی که شیعه و سنی به طور گسترده، به نقل آن رداخته اند، کیفیت صلوات بر آن حضرت به دست می آید. ابوحمزه ثمالی از کعب بن عجره حدیث می کند، آنگاه که آیه صلوات بر پیامبر نازل شد، گفتیم: یا رسول ا...! ما می دانیم که چگونه بر شما سلام دهیم اما کیفیت صلوات بر شما چگونه است. حضرت فرمودند که بگویید: «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد کما صلیت علی آل ابراهیم انک حمید مجید ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول