دانلود مقاله برزخ

Word 223 KB 14880 31
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: برزخ
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در زمینه علوم مادی انسان در طول زان همواره در حال پیشرفت بوده و هر نسلی با تکیه بر دستاوردهای پیشینیان کوشیده است تا سنگ جدیدی بر بنای آن بیفزاید در این روند بسط افزون علوم و در نتیجه رفاه انسان را در پی داشته، استناد ما به گذشتگان نه بدان جهت است که به یافته های ان ها اکتفا کنیم بلکه از آن روست که به دانش خود عمق بخشیم و کوشش خود را در کشف حقایق تازه ای به کار گیریم.
    شواهد نشان می دهد که پیامبران همواره مردم را به زبان ویژه آن قوم و مطابق با و حیات و فرهنگ خاص آنان مورد خطاب قرار داده اند اکنون نیز تعلیمات پیامبران در مورد مبانی معنویت همچنان معتبر است اما شیوه ارائه آن نیز باید متناسی با طراز فکر و روحیه مردم این دوران باشد یک معلم با تجربه همیشه موضوع درس خود را سطح فکر و روحیات شاگردان تطبیق می دهد به همین ترتیب یک مربی معنوی حقیقی ضمن حفظ اصول واقعی باید مردمان زمان خود را مخاطب قرار دهد و تعلیمات استدلال هایش با طرز فکر و شیوه زندگی عصر آنان متناسب باشد به همین قیاس معجزات مأمورین خدا نیز لازمه هر معنویت واقعی است باید مطابق و متناسب با رشد فکری و اصول مخاطبان باشد اگر امروزه کسی عصایی را بدل به مار کند بیمار لاعلاجی را شفا دهد یا حتی مرده ای را زنده کند همه به حساب علم و تکنیک یا ایجاد توهم و نردستی گذاشته خواهد شد مسلماً این گونه هنر نمایی ای معنوی شگفتی برخواهد انگیخت اما باعث اعتقاد انسان امروز به مبدأ و معاد نخواهد شد معجز این عصر باید با عقل و رشد فکری و سطح دانش مردم امروز تطبیق کند.


    با ذکر این مطلی که نه خالق تغییر کرده و نه فرت اصلی انسان یعنی همچنان که انسان در گذشته نیازمند هدایت بوده اکنون نیز به هدایت نیازمند است و به دور از عدالت است که از این نعمت بی بهره بماند و به مال خود رها شود پس می توان داشت که در این زمان نیز مردان خدایی وجود داشته باشند و بتوانند مردم را از اصول واقعی آگاه سازند.
    با ذکر این مطلی که نه خالق تغییر کرده و نه فرت اصلی انسان یعنی همچنان که انسان در گذشته نیازمند هدایت بوده اکنون نیز به هدایت نیازمند است و به دور از عدالت است که از این نعمت بی بهره بماند و به مال خود رها شود پس می توان داشت که در این زمان نیز مردان خدایی وجود داشته باشند و بتوانند مردم را از اصول واقعی آگاه سازند.

    اصول و عقایدی در ادیان مختلف مبنی بر زندگی انسان بعد از مرگ بیان شده و هرکدام دارای دلیل و استدلالی خاص می باشند ولی در این قسمت ما در حیطه عالم برزخ و وجود انسان در این عالم و نظریه یکی از اساتید در مورد این عالم بحث خواهیم کرد.

    همان طور که در مبحث گذشته به طور اجمال توضیج داده شد، با مرگ جسم، دنیای خاکی را ترک گفته و به عالمی معنوی که ماهیتی لطیفار دارد، وارد می شویم.

    این عالم را در اصطلاح، عالم برزخ می نامند، زیرا عالمی است واسط بین دنیای مادی و عوالم معنوی ابدی.

    از آنجا که فرد با همان ذهنیت که در دنیای خاکی پرورش یافته و شکل گرفته وارد برزخ می شود، جهت داشتن شرایط مطلوب در آنجا، لازم است در همین دنیای خاکی دانش صحیحی درباره برزخ به دست آورد.

    در واقع این«خود» ماست که با همان دانش و فکری که در زمین داشته خود آنجا به زندگی ادامه می دهد.

    پس اگر در این عالم از قوانین حاکم بر سرنوشت خود در عالم دیگر بی خبر بماند، در آنجا نیز همچنان بی خبر باقی خواهد ماند.

    به کسی می ماند که در یاری غربی سزگردان شود، نه زبان، نه قوانین و مقررات آنجا را بشناسد و نه هیچ آشنایی داشته باشد.

    مسئله عالم برزخ هنوز ذهن مردمان را چندان به خود مشغول نکرده است؛ نه ذهن کسانی که به برزخ بی اعتقادند- که جای تعجب نیست- و نه ذهن افرادی که به آن معتقدند.

    تصور غالب مردم این است که تنها ایمان برای به دست آوردن جایگاهی مناسب در آن عالم کافی است.

    در نتیجه دانسته هایشان درباره عوالم اخروی، به ویژه عالم برزخ، به صورت اجمالی و مبهم است.

    اغلب نمی دانند که در آنجا چه می گذرد، همین قدر می دانند که هر آنچه خدا خلق کرده از جایگاهی مخصوص به خود برخوردار است که در طی حزکت کلی کاینات به سوی کمال، به اجبار، نقشی بر عهده دارد و عالم برزخ نیز از این قاعده مستثنا نیست.

    برای پی بردن به جایگاه عالم برزخ و نقش آن در حرکت انسان به سوی کمال، در طی دو مبحث آینده به توضیحات استاد الهی در این باره اشاره خواهیم کرد.

    اما بر طبق روال قبل، ابتدا خلاصه ای از آرای سنتهای مختلف مذهبی درباره برزخ ارائه می شود.

    رایج ترین عقاید درباره عالم برزخ در آیین هندو، اعتقاد به عالم برزخ، یا به طور دقیقتر، اعتقاد به وجود حالتی واسط بین لحظه مرگ و بازگشت به جسمی دیگر وجود دارد.

    هر روحی، بر حسب استحقاقش، به طور موقت به یکی از دوزخها و یا بهشتهای مختلف خواهد رفت.

    در آیین هندو، این مکانهای غذاب یا لذت موقتی، که روح قبل از ورود به جسم جدید باید بر طبق قانون کارما در آنها به سرد برد، به کرات توصیف شده است.

    بنابر سنت بودایی، تولد مجدد بلافاصله بعد از مرگ اتفاق می افتد.

    بنابراین جایی برای عالم واسط وجود ندارد.

    اما برخی فرق بودایی- به خصوص بودایی تبتی- بر این عقیده اند که پس مرگ، روح از ناحیه واسطی عبور می کند.

    برای اینکه شخص محتضر بتواند این سفر را به انجام رساند، لاماها به کنار بستر او آمده و برایش دعا می کنند.

    پس از آن اگر همچنان خواستار بازگشت به این جهان باشد، به جسم می آید، و این ترتیب همچنان تکرار می شود، تا در طی زندگانی زمینی یا در هنگام مرگ، بر پوچ بودن همه چیز آگاه شود.

    در هر سه دین بزرگ ابراهیمی؛ یهودیت، مسیحیت و اسلام، اندیشه یک عالم بینابین وجود دارد؛ اما این عالم، فاصله لحظه مرگ و رستاخیز جسمانی است که در آخرالزمان برپا می شود.

    در تورات، به صراحت ذکری از عالم بعد به میان نیامده، اما به طور کلی در آیین یهود و به خصوص در سنت تلمودی که به تفصیل به این موضوع می پردازد، عقاید گوناگونی درباره سرنوشت روح در عالم (شئول) بیان شده است.

    در مورد فاصله لحظه مرگ و روز رستاخیز، برخی برآنند که ارواح گناهکار در زمین سرگردان می مانند و ارواح نیکوکار در غرفه هایی واثع در آسمان هفتم آرام می گیرند.

    بنابراین، مردگان برای دریافت مجازات یا پاداش نهایی باید در انتظار روز رستاخیز بمانند.

    برخی دیگر معتقدند که پاداشها و مجازاتها بلافاصله بعد از مرگ تعیین می شود.

    در مسیحیت، به استناد بعضی تفاسیر کلامی، وقتی روح از جسم جدا شد، پیش از رستاخیز، به مکانی بینابین می رود و در آنجا نمونه ای از آنچه که پس از داوری نهایی نصیبش خواهد شد، دریافت می کند.

    از سوی دیگر، بنا بر اعتقادات مذهب کاتولیک، هر فرد پس از مرگ در پی محاکمه ای خاص، پاداش یا مجازات خود را دریافت می کند.

    در اینجا سه امکان مختلف وجود دارد:1-روح بلافاصله به آسمان می رود و در آنجا، همانند خدا، برای همیشه ماندگار می شود.

    2-روح پس از مرگ:«تزکیه می شود تا بتواند قداست لازم را برای ورود به آسمان به دست آورد.» (این همان مفهوم برزخ است) 3-روح به دوزخ می رود و در آنجا به علت جدائی اش از خدا تا ابد عذاب می‌کشد.

    بعضی از فرقه های پروتستان نیز بر این عقیده اند که ارواح مردگان قبل از صعود به آسمان، باید از مرحله بینابین عبور کنند.

    در واقع اکثر روحها آن قدر کامل نیستند که استحقاق صعود به آسمان را داشته باشند، اما آن قدر هم گناه نگرده اند که مستوجب آتش جهنم باشند.

    پس این مرحله بینابین مدرسه ای برای روح و فرصتی برای پیشرفت و آموزش به شمار می رود.

    مفهوم عالم بینابین در قرآن کریم نیز آمده است:«در آن سویشان برزخی هست، تا روزی که برانگیخته شوند.».

    در این آیه کلمه «برزخ» به چند معنا به کار گرفته شده است:از جمله، برزخ فاصله ای است که دو چیز را از یکدیگر جدا می کند؛ و نیز برزخ به معنای محلی است هر انسانی بعد از مرگ به آنجا رفته و منتظر روز حساب میماند.

    اما در مورد تغبیرات متفاوت است:برخی بر این عقیده اند که مردگان تا روز حساب در خواب به سر می برند، برخی دیگر معتقدند که ابتدا در قبر به حسابشان رسیدگی می کنند و پس از آن، قبر به دوزخ یا به بهشت مقدماتی تبدیل می شود.

    عالم برزخ از دیدگاه استاد الهی از دیدگاه، استاد الهی، عالم برزخ جایگاهی موقتی است که روح پس از ترک جسم در آن مقیم می شود.

    برزخ جایگاهی موقتی است که روح پس از ترک جسم در آن مقیم می شود.

    برزخ مرحله ای است بینابین که میان عالم مادی و عوالم معنوی ابدی واقع شده و آن را می توان به فضایی روشن و محیط بر هر کره مسکونی تشبیه کرد.

    «برزخ هر کره ای در جو مخصوص همان کره است و معمولاً خبری از کرات دیگر ندارند.» برزخ، تمثیلی غیر مادی، واقعی از دنیای مادی است.

    شبهات آن به عالم مادی از این جهت است که در آنجا نیز هر چیز دارای نوعی «جسمیت» است، اما به مراتب لطیفتر.

    به عبارت دیگر، برزخ ادامه همین دنیاست و به همین سبب، میان این عالم و عالم بعد گسستگی وجود ندارد.

    در واقع، هم اینک ما در نوعی برزخ به سر می بریم و تنها غلظت حواس مادی و غفلت حواس معنوی مان است که مانع درک این حقیقت می شود.

    برزخ در عین آنکه در اصطلاح، غیر مادی است اما عالمی واقعی و ملموس است و ساکنانش آن را به مراتب «ملموس تر» از آن می یابند که ما عالم مادی را.

    برزخ عالمی است که در آن محبت، شفقت، آرامش و ...

    حکم فرماست و به برکت اجرای منصفانه قوانین دقیق، اشتباه و بی عدالتی در آن جایی ندارد.

    نظام عالم برزخ بر اساس سلسله مراتبی استوار است که سطوح متعددی را در بر می گیرد.

    هر طبقه، از طبقه پیشین خود به مبدأ نزدیکتر و به همان نسبت از امتیازی بیشتر برخوردار است.

    عالم برزخ، هرچند که همچون عالم مادی ملموس است و نظمی دقیق بر آن حکم فرماست، اما از جهاتی، خاصه از جهت زمان و مکان با آن تفاوت دارد.

    1-...

    فرضاً جمیع موجودات اولین و آخرین دفعه واحده در آن مجتمع گردند کوچکترین خللی به وسعت و حجم نسبی آن وارد نخواهد شد ...

    و از حیث گردش زمانی هم برای هر فردی از افراد موجودات، بر حسب سونوشت و استحقاق اعمالش، یک نوع مدت زمانی جریان دارد ...

    مثلاً از یکسال تا حداقل یک ثانیه مدت زمان کره زمین، برابر باشد با یک ثانیه تا حداکثر یکسال عالم برزخ یا بالعکس.

    تصور نشود که مدت زمان عالم برزخ ...

    اثر تخیلات و توهمات می باشد ...

    در عالم برزخ که عالم مثالی است، مدار زمان و مکان روی پایه نشذت معنوی پایدار خواهد بود نه تجسمات حجم و عدت و مدت مادی عالم ناسوتی.

    بعباره اخری از آن نشأت برای هرکس هرچه رخ دهد عین واقع و حقیقت محض است.» بنابر گفته استاد الهی «...

    روح حین المفارقت از بدن مادی بلافاصله یا با فاصله، مستقیماً به عالم برزخ انتقال و ادخال می یابد».«...

    اگر در همان جسم و قالب مادی اولیه موفق به سیر تکامل گردید پس ازمرگ، روحش به سرای جاودان اعزام گشته، در آنجا ثمره اعمالش را مؤبداً خواهد برد».

    ممکن است در موارد معین، به ویژه بر اثر ارتکاب اعمال منفی خاصی، بلافاصله بعد از مرگ، به کسانی اجازه ورود به برزخ داده نشود.

    این افراد به نوعی، تنبیه شده اند و مدتی در حالت حیرانی و سرگردانی به سر می برند، بی آنکه بدانند کجا هستند و چرا چنین سرگردانند.

    عالم برزخ از چنان وصعت و عظمتی برخوردار است که برای ساکنانش درک جمیع جنبه ها و حقایق آن، به صورتی که هست، بلافاصله میسر نمی شود.

    بنا بر گفته استاد الهی «عالم آخرت مانند مرآت است، هرکسی صورت خودش در آن بیند.؛ یعنی آنچه که در آنجا می بیند به همان صورت است که در طی زندگانی خاکی به چشم او آمده.

    در واقع شناخت او از برزخ متناسب با همان دانشی است که در ذهن خود دارد بی آنکه در ابتدا بتواند حق را از باطل تمیز دهد.

    اگر با روح تازه رفتگان تماس گرفته شود، مشاهده می گردد که هر یک از آنان عالم برزخ را به نحوس خاص و برحسب پرورش ذهنی خود توصیف می کنند؛ یهودی به یک نحو، اعتقاد ندارد به ما خواهد گفت که او را نمی بیند.

    حتی در میان کسی که عالم بعد را انکار کرده اند، برخی پس از ورود به برزخ، بلافاصله در نمی یابند که در کجا هستند.

    ما به همان گونه که هستیم و با همان پرورش فکر که داریم قدم به عالم برزخ می گذاریم.

    به همین سبب در آنجا فقط چیزهایی را می بینیم و درک می کنیم که در اینجا دریافته ایم.

    کسی که در این دنیا از تربیت معنوی حقیقی محروم مانده باشد، در آنجا نیز تشحیص و تمیز درستی از محیط و اطراف خود به دست نخواهد آورد.

    در مقابل، هرچه در اینجا، بیشتر از حقایق معنوی بهره مند شود، روشنایی ذهنش بیشتر و شناختش در آنجا به واقعیت نزدیکتر خواهد شد.

    در هر حال، سطح آگاهی انسان هر چه باشد، در برزخ، به طور کلی، حالی خوشتر از زمین خواهد داشت و احساس رهایی خواهد کرد.

    «تفاوت بین عالم دنیای مادی با دنیای عالم برزخی ...

    به همان نسبت است که رحم مادر برای جنین و محیط آزاد برای نوزاد؛ همچنین تفاوت نسبی بین ظلمت و نور ...».

    احساس ناگهانی ورود به فضایی باز و رها شدن از محدودیت، با شعفی فرح بخش همراه است.

    این احساس فرح، ناشی از فضای مهرآمیز حاکم بر عالم برزخ است، به طوری که هر آنچه استنشاق می شود سرشار از ملاطفات و محبت می باشد.

    احساسی عمیق به ما اطمیان می دهد که قدرت مشفقی که محیط بر همه چیز است، حکم می راند و همه چیز را نظام می بخشد و کلیه حقوق ما را محترم می شمارد.

    مدت اقامت در عالم برزخ برای همه یکسان نیست.«چه بسا روحی بلافاصله به قالب مادی دنیوی بازگشت داده شود، و یا مدتی متوقف گردد.

    زیرا کم و زیاد مدت توقف عالم برزخی هم، برای هر موجودی روی حسابی است که محاسب حقیقی در آن عالم تشخیص می دهد.

    قالب مثالی در عالم برزخ هر یک از ما در هیئت قالب مثالی خود ظاهر می شویم.

    بدین ترتیب«...

    هر روحی که بخواهد خود را بشناسد یا معرفی نماید حتماً به صورت قالب مثالی می آید، چه آن روح برزخی باشد، چه کمالی.

    اما اگر روحی نخواهد خود را معرفی نماید، دیگر قالب مثالی ندارد و ما او را به صورت یک جرقه یا نوری]به رنگهای مختلف[ زودگذر و غیر قابل تشخیص خواهیم دید،]اگر روحها، مثلاً در زمین، با قالب مثالی ظاهر شوند[ می توانند قابل رؤیت، قابل لمس و قابل استشمام باشند».

    در توضیح مفهوم قالب مثالی، استاد الهی چنین می گوید«] قالب مثالی[ ...

    مثل عکس کسی است در آئینه ...

    ماده در آن دخالت ندارد ...

    و تابع قوانین مادی نیست ...

    ماده حائلش نیست ....

    اقتضای طبیعت (غضب و شهوت و غیره) ندارد ...

    قالب مثالی از ماده بالاتر است ولی مجرد هم نیست ...

    چیزی است بین ماده و مجرد مطلق ...».

    از طرف دیگر، «فرق بین مجرد و قالب مثالی این است: مجرد دیده نمی شود و قالب مثالی دیده می شود.

    قالب مثالی از تغییر شکل جوهریت مجرد به وجود می آید، تا بشود او را دید».«قالب مثالی چیزی نیست که از روح منفک باشد و قوه خلق قالب مثالی در هر روحی گذاشته است».

    قالب مثالی هر کس در عالم برزخ شبیه به جسم زمینی اوست.

    بنابراین هز کس به تعداد جسمهای زمینی خود قالب مثالی دارد.«...

    منتهی استفاده از این صور مختلف بستگی به درجه کمال و اعمال روح دارد.

    بعضی ممکن است تمام صور قالبهایشان در اختیارشان باشد، و بعضی دیگر فقط همان صورتی را در اختیار دارند که در آهرین لحظه مرگ داشته اند...» بدین ترتیب،«ارواح ذات دار می توانند مظهر الجائب باشند یعنی به هر صورتی در آیند ...]و این قدرت[ برحسب درجه و مقامشان شدت و ضعف دارد».

    در هر صورت«...

    هرکس شخصی را دیده باشد، همان طور که او را در آخرین دفعه ملاقات دیده، قالب مثالی اش را نیز به همان صورت و شباهت می بیند».«بسا اتفاق می افتد یک کسی مرده، دوستی داشته که بیست سال قبل از مردنش او را دیده.

    اگر تماس روحی با آن دوست پیدا کرد او خود را به شباهت جوانی اش نشان می دهد.

    به دوستان آخرین سالهای زندگی اش، خود را به قالب پیری نشان می دهد.

    از آن موقعی به این شخص تولد یافته، هرچجه تحولات رشدی حرکت جوهری برایش پیدا شده تا موقع مرگش همه در آنجا منعکس است و می تواند از آنها استفاده کند».«بچه که می میرد، قاعده اش این است که به صورت بچه می ماند تا مجدداً به عالم دنیا بر گردد.

    ولی ممکن است گاهی به او اجازه داده شود به زندگیهای قبلی اش تماس بگیرد و ار حالت بچگی درآید، یا ممکن است برایش یک روح حامی و مهربان قرار دهند و یا اینکه اگر مجازاتش شدید باشد در همان دنیا هم به صورت بچه و بدون سرپرست سر کند».

    پس هرکس در عالم برزخ به شکل یکی از قالبهای زمینی خود ظاهر می شود.

    انسان، تا در این دنیای هاکی هست ظاهرش می تواند باطن او را مخفی نگه دارد، اما در عالم برزخ فضایل و رذایل شخص از پرده بیرون افتاده و به عناصر تشکیل دهنده هیئت وجودی اش تبدیل می شوند.

    به این ترتیب، یک انسان خوب، ظاهری نورانی و خشوایند خواهد داشت که احترام و محبت بر می انگیزد.

    بر عکس، کسی که مغلوب خصوصیات منفی خود شده باشد، چهره اش زشت و ناخوشایند و بیش از هرچیز، ترحم انگیز می گردد.

    در اینجا تأکید می شود که در عالم برزخ انسان به طور کلی بر کیفیات وجود خود آگاهتر است.

    یکایک لحظات زندگیهای گذشته اش را به خاطر می آورد؛ می داند که هنوز چقدر مهلت دارد، و گاه از برخی وقایع آتی نیز باخیر می شود.

    در برزخ احساسات و عواطف عمیقتر، واقعی تر و ملموس تر از عالم مادی است، چه«در آن دنیا پوست کلفتی وجود ندارد، زیرا روح لطیف است و به کاهی می رنجد...».

    در عوض، احساس خوشی هم در آنجا از شدت و عمق بیشتری برخوردار است.

    دیدگاه انسان در زمین، بسیار سطحی است.

    یعنی تنها لایه بیرونی آگاهی کل خود را به کار می گیرد، از اشیا فقط ظاهر آنها را می بیند و جز از قشر سطحی حقیقت موجودات باخبر نیست.

    در عالم برزخ، برعکس، درک انسان از حقیقت موجودات به مراتب عمیقتر و دقیقتر می شود به طوری که نه تنها دید صحیح تری از وجود خود پیدا می کند و همه چیز را به اخطر می آورد، بلکه واقعیت وجود دیگران را نیز بهتر و عمیقتر درک می کند.

    در آنجا نقاب از چهره ها برداشته8 می شود و حقیقت افراد آشکار می گردد و همه می توانند آنچه بوده اند و هستند و فکر می کنند- به عبارت دیگر ارزش واقعی خود و سایرین- را ببینند.

    در عالم برزخ، زندگی زمینی ما طوری به نظر می آید که گویی آن را در خواب تجربه کرده ایم.

    با این حال نباید گمان کرد که به محض ورود به برزخ، از آگاهی و بصیرت کامل برخوردار خواهیم شد و به عمق جمیع حقایق دست خواهیم یافت.

    سطح آگاهی ما در برزخ، نسبت مستقیم با پرورش فکر و توشه معنوی مان دارد که آن هم بیش از هر چیز وابسته به دانسته هایمان از حقایق معنوی است که در زمین بر آن دست یافته‌ایم.بنابراین در همین جاست که شرایط حضور محتوم را در عالم برزخ آماده می‌سازیم.

    در مباحث گذشته شرح داده شد که پس از ترک جسم، مقدر است که به عالم برزخ نقل مکان کنیم.

    مرگ برای انسان در واقع رهایی از تاریکی زندگانی زمینی و ورود به روشنایی حیات برزخی است.«مردن» به معنی خروج از حالت نسیان معنوی- که در آن غرقیم- و بازیافت هشیاری است.

    در این مبحث توضیح داده خواهد شد که در عالم برزخ بر انسان چه خواهد گذشت، چه حالی خواهد داشت، چکار خواهد کرد و حسیات و ادراکاتش چگونه خواهد بود.

    همچنین، ضمن توجه به برخی از انحای سیر کمال، خواهیم که نقش برزخ چیست و فایده آن کدام است.

    وضعیت انسان در عالم برزخ وضعیت انسان در عالم برزخ از یک بسته به معلوماتی است که در زمین از حقایق معنوی کسب کرده و از سوی دیگر بستگی به استحقاق و ذخیره معنوی اش، یعنی امتیازات مافوق علی موجود در حسابش دارد.

    بر این اساس، هر چه انسان آموزش معنوی صحیح تری ببیند و هرچه استحقاقش افزونی یابد، در مرتبه بالاتری از عالم برزخ قرار خواهد گرفت و از امتیازات گوناگون بیشتری بهره مند خواهد شد.

    از مهمترین امتیازها قرار گرفتن در چنان شرایط آموزشی است که سیر کمال انسان را هرچه بیشتر تسریع کند.

    بر عهده داشتن وظیفه یا مأموریتی در عالم بعد، امتیاز دیگری است که همواره موجد اتفخار و خرسندی روح می شود.

    ممکن است روح پیشرفته ای مأمور تعلیم ارواح دیگر شود، یا مأموریت یابد که ره گمشدگان را به راه آورد.

    امتیاز دیگر، برخورداری از آزادی و امکانات بیشتر از قبیلقدرت جا به جا شدن، توان انجام کار و نیروی خلاقیت به مقدار کم یا زیاد است.

    یک روح پرورش نیافته و متعلق به بقات پایین، آزاد نیست که به طبقات بالاتر رود و یا با ارواح آن طبقات تماس بگیرد، مگر آنکه به او اجازه داده شود.

    دیگر آنکه در عالم معنا فضیلت هایی چون صداقت، ایمان، محبت، سخاوت، شهامت، شفقت، نوع دوستی و غیره قدرتهای معنوی هستند که جزئی از وجود واقعی انسان را شامل می شوند.

    بر خلاف قدرتهای مادی که موقتی هستند و هیچ کس مالک حقیقی آنها نیست و هر لحظه ممکن است ار انسان بازستانده شوند، قدرتهای معنوی، ذاتی و جزئی از خمیره وجود می شوند و بازستاندن آنها ناممکن است.

    در ابتدای ورود به عالم برزخ، سطح آگاهی و ذخیره معنوی انسان سنجیده می شود تا بر اساس آن تکلیف موقتی او تعیین گردد؛ این کار هر بار پس از ورود یه عالم برزخ تکرار می شود.«خود» و عالم معنا، دو دستگاه ضابط خطا نا پذیرند که جرئی ترین اعمال و احساسات، و کوچکترین افکار را همانند اطلاعات ثبت شده در سیستم بار کد در خود ضبط می کنند]شکل 15[.

    در وقت سنجش نیز هرکس در برابر دو «کدخوان» قرار می گیرد؛ که یکی از آن دو در وجود اوست و او را از آنچه که هست، آنچه که کرده است و علی الخصوص، آنچه که باید از آن پس انجام دهد، آگاه می‌سازد.«کدخوان»دیگر محاسب حقیقی است کخ تکلیف فرد را معین می کند.

    بعد از عبور از برابر«کدخون» دوم، دو امکان وجود دارد: یا برحسب اعمال زندگیهای گذشته اش، او را به چشم«جسم-محیط» جدیدی در زمین می فرستند یا اینکه او را در عالم برزخ نگه می دارند.

    ممکن است در آنجا، پیش از بازگشت به زمین، چندی در حالت خوش یا ناخوش به سر برد، یا آنکه به طور موقت یا دایم، از تسهیلات مخصوص سیر کمال در برزخ، مانند«کلاسهای درس» و امکانات دیگر برخوردار شود.

    برای کسانی که وارد برزخ می شوند، جایگاه مطلوب یا حالت خوش، معمولاً شبیه به همان بهشتی است که در دینشان توضیف شده و به دلیل ایمانشان در دوران زندگی آن راآرزو کرده اند.

    این افراد، اغلب پس از چندی که در این حال به سر می برند خواهان بازگشت به زمین می شوند تا راه کمال را ادامه دهند.

    زیرا در می یابند که لذت هیچ بهشتی، با نشئه بی حد و مرز کمال برابر نیست.

    کسانی که باید مدتی در وضعیت یا حالت ناخوش به سر می برند، در طبقات پایین برزخ جای داده می شوند و ثمره اعمال خود را به همان ترتیب می چشند که طعم آزار آن را به دیگران چشانده اند.

    غرض از قرار گرفتن در این وضع موقت، پاک کردن روح بعضی گناهان و سبک کردن بار علی اوست.

    برای کسانی که در زندگی زمینی به مرتبه ای رسیده اند که مستعد دریافت تعالیم معنوی در برزخ باشند، دو کیفیت پیش می اید:یا هنوز به مرتبه ای نرسیده اند تا برای همیشه از بازگشت به زمین معاف شوند، که در این صورت مدتی از کلاسها یا دیگر امکانات سیر کمال در برزخ استفاده می کنند و سپس به زمین بازگردانده می شوند.

    این افراد، در بازگشت به زمین، حاصل تعلیماتشان را در حافظه فرا دماغی ذخیره می کنند تا در زندگی جدید آن را به کار گیرند؛ یا به چنان مرتبه ای از هشیاری و شعور معنوی رسیده اند که فرصت که فرصت خواهند یافت تا سیر کمالشان را در عالم برزخ ادامه دهند.

    ماندگار شدن در برزخ برای اتمام سیر کمال، ارفاقی غظیم به شمار می آید.

    در برزخ، کارها چه به طور فردی و چه به طور گروهی(غالباً گروهی است) آسانتر انجام می شود، زیرا ذهن بیدارتر و روشنتر و در نتیجه امکان اشتباه کمتر است.«...

    اما امتحاناتی که ار آنها می شود شدیدتر است».

    در هرحال، عالم برزخ حتی برای کسانی که وضعشان چندان هم مطلوب نیست محلی است برای پبشرفت یا لااقل جایی است برای بالابردن سطح آگاهی.

    «خداوند ...

    بر عاصیان و غافلان و گمراهان نیز تا حدودی ارفاق فرموده، عالم برزخ را ...

    جهت تلافی گذشته متوقفین سیر تکامل ایجاد، تا از هر جهت حجن تمام کس در روز حساب دچار عقوبت نخواهد شد مگر آنکه تعلیمات لازم را به صورت تمام و کمال دریافت کرده و آن را فهمیده باشد و همچنین کلیه وسایل لازم به منظور به کار بستن آن تعلیمات در اختیارش قرار گرفته باشد.

    در این صورت دیگر هیچ کس نمی تواند بگوید که «من ندیده بودم، نشنیده بودم،نفهمیده بودم ...

    یا امکانات لازم در اختیار نداشتم».

    پس گذر از عالم برزخ، به طور کلی، فرصتی است تا روح از نقاط قوت و ضعف خود بیشتر اگاه شود، وظایف خود را بهتر درک کند و بر دانش خود از حقایق واقعی بیفزاید.

    سیر کمال در عالم برزخ سیر کمال در عالم برزخ برای هر کس و برای هر گروه از ارواح شکل خاصیدارد که انحای اساسی آن ادخالی، اتصالی و متناوب می باشد.

    پیش از توضیح هریک از این انحا، برای آنکه کیفیت خاص سیر کمال در عالم برزخ بهتر مشخص گردد، باید ابتدا نحوه سیر کمال در زمین، یعنی نحوه اتحادی، به روشنی شود.

    نحوه اتحادی نحوه اتحادی که اساس سیستم و نظام سیر تکامل به شمار می رود، جنبه عام دارد و شامل همه می شود.

    در این نحوه، روح ملکوتی برای رسیدن به کمال و یافتن آگاهی مطلق، باید هزار مرحله یا مرتبه آموزشی نظام سیر کمال را در کلاسهای زمینی، در قالب بشری طی کند.

    هربار که قالب عوض می کند، جهت ارزیابی اعمالش، ناگزیر از عالم برزخ عبور می کند، اما در آنجا لزوماً آموزشی نمی بیند.

    رسیدن به کمال با این روش، بی نهایت دشوار است و انسان امروزی چه بسا از عهده آن بر نیاید.

    گذراندن تمامی مراحل سیر کمال در زمین، خاصه در این دوران، مستلزم تلاشی ورای طاقت انسان است.

    لازمه سیر کامل اتحادی این است؛ تا زمانی که هزارمین مرحله طی نشده، روح، مستقل از میزان رشدی معنوی خود، باید به طور مرتب به زمین بازگردد.

    این کار نیز همواره ملازم با خطر سقوط است.

    برخلاف نحوه اتحادی، انحای دیگر سیر کمال به روح امکان می دهد تا در عالم برزخ بماند و به پیشرفت خود و طی مراحل ادامه دهد.

    نحوه ادخالی نحوه ادخالی اختصاص به ارواحی دارد که به مرحله ای از رشد معنوی رسیده اند تا بتواند از امتیاز ادامه سیر کمال در عالم برزخ برخوردار شوند.

    این روش به این صورت است که «در برزخ، محیط را عین محیط اینجا می سازند.

    مثلاً اگر کسی فیلسوف است، کتاب در اختیارش می گذارند، اگر اهل موسیقی است، وسیله اش را در دسترسش می گذارند.

    خلاصه اهل هرچه باشد آن را جهت پیشرفتش، در اختیارش قرار می دهند.» بنابراین برای چنین کسی«...

    محیطی مانند محیط دنیای مادی محل زندگانی اش...» فراهم می شود.

    یعنی با ادخال احوالات محیطزمینی اش به عالم برزخ، شرایطی مشابه با آنچه که لازمه سیر تکاملش در زمین بوده است، برای او ایجاد می کنند.«...

    محیطی به مثل همان محیط و به همان مدتی که لازم است عیناً برایش آماده و مجسم می‌شود.».«...وسایل امتحان به صورت نشأه برایش فراهم می کنند...».

    به طور خلاصه، روح مقیم در عالم برزخ از کلیه حالات و حسیاتی که در زمین از آن بهره داشته، به طور تمام و کمال برخوردار می شود نحوه ادخالی، به نوعی، یک روش شبیه سازی است نظیر آنچه که در خواب تجربه می کنیم، النهایه در اینجا شباهت، به واقعیت تبدیل می شود.

    ممکن است از دیدگاه مادی ما، جریانات عالم برزخ مجازی و مجرد به نظر آید، اما در عمل، آن حالات و اتفاقات به غایت واقعی و ملموس اند.

    نحوه اتصالی نحوه اتصالی نیز مختص کسانی است که شایستگی ماندن در عالم برزخ را پیدا کرده باشند.

    اما به جای اینکه محیطی شبیه به محیط زمین برایشان فراهم شود، روح مقیم در عالم برزخ را به روح یکی از ساکنان زمین اتصال می دهند.

    بنابر گفته استاد الهی،«بین روح متوقفه عالم برزح و روح موجوده دیگری که در جسم مادی دنیوی است به مدتی که مقرر است ...

    توسط رشته ارتباط معنوی(مانند ارتباط سیم برقف و غیره)ارتباط اتصالی برقرار میگردد، تا بدان وسیله هرگونه لذایذ و آلام و موجبات تحصیلات اکتسابی استکمالی که جهت آن موجود جسمی پیش می آید بر روح برزخی اثر بگذارد، بدون اینکه روح موجود جسمی از آن ارتباط اطلاعی داشته باشد یا احساس دوییتی بکند».«یک روح که در برزخ است، می شود آن را با یک نفر که در دنیاست اتصال داد.

    اگر روح گنهکاری باشد، با روح کسی که زجر می کشد و بدبخت است اتصال می دهند و اگر روح نیکوکاری باشد، با روح شخص نیکوکاری در این دنیا اتصالش می دهند تا از نیوکاریهای او برای تقویتش بهره ببرد».

    در هر دو صورت، روحی که اتصال یافته، از تجارب آن که در زمین است بهره مند می شود و از یکایک اعمال نیک و بد و تمامی حسیات خوشایند و ناخوشایندش درس می گیرد.

    روحی که در عالم برزخ است، ممکن است به روح انسان(مرد یا زن) اتصال داده شود؛«گاهی می شود که چندین روح برزخی را با روح یک انسان اتصال می دهند.]اما تعداد هرچه باشد[، این دو روح حسابشان جداست».

    اگر روحی به سبب اعمالش مستوجب تنبیه باشد، ممکن است به طور موقت، به حیوان یا نبات، یا حتی به جماد اتصال یابد.

    به هرحال در نحوه اتصالی نیز روح پس از انقضای مهلت مقرر، بر حسب امتیازاتش، یا به عالم کمال می پیوندد یا جایی در عالم ابدی نصیبش می شود.

    البته به ندرت اتفاق می افتد روحی که لیقات اقامت در عالم برزخ و بهره مندی از نحوه ادخالی یا اتصالی را کسب کرده باشد، پیش از پایان مهلت مقرر به کمال نرسد.

عالم برزخ، عالم متوسطى میان دنیا و آخرت است که مردگان تا قیامت در آن بسر مى‏برند . پس از اثبات وجود روح مجرد و بقاى آن پس از مرگ و تخلیه بدن، این مساله اساسى مطرح مى‏گردد که ارواح پس از مرگ و خارج شدن از قالب اجسام بدنى در کجا زندگى مى‏کنند؟ آیا عالمى به نام برزخ که واسطه بین عالم دنیا و عالم آخرت است وجود دارد؟ یعنى ما در سلسله عقاید خود و ملاحظه مراحل تکاملى انسانها قبل ا ز ...

پیشگفتار این مقاله درباره دوره اى بحث مى کند که ابتدایش مرگ و انتهایش دمیده شدن در صور و به پایان رسیدن عالم دنیاست . همان روزى که خورشید و ماه ، ستارگان و کهکشان ها، زمین و آسمان ، کوه و دریا، جن و انس و فرشتگان همه باید نداى حق را ((لبیک )) گویند و به سوى او بشتابند. این دوره ، به خلاف دوره هاى قبل و بعد تاریک ترین ، مبهم ترین ، مخفى ترین ، پرحادثه ترین ، حساس ترین ، وحشتناک ...

برزخ از نظر لغت اصطلاح کلمه « برزخ» معمولا در محاورات ، همراه با کلماتی مثل « مابین »، « ما بینهما » به کار می‌رود ، مثلا گفته می شود :« برزخ ما بین این دو » یا « برزخ بین دو چیز » و یا «برزخ بین دنیا و آخرت » و در قرآن شریف آمده است : « بینهما برزخ لایبقیان » « و جعل بینهما برزخا و حجراً محجوراً » . ...

پس از مرگ تا قیامت کبری اگر چیزی میان دوچیز دیگر حائل و فاصله باشد، آن چیز را «برزخ‏» می‏نامند. قرآن کریم از زندگی پس از مرگ تا قیامت کبری با کلمه «برزخ‏»تعبیر کرده است.در سوره مؤمنون آیه 99 و 100 می‏فرماید: حتی اذا جاء احدهم الموت قال رب ارجعون لعلی اعمل صالحافیما ترکت، کلا انها کلمه هو قائلها و من و رائهم برزخ الی یوم یبعثون. تا آنگاه که یکی از آنها را مرگ ...

برزخ ازنظرلغت واصطلاحات         کلمه (برزخ) معمولاً درمحاورات، همرا ه باکلماتی مثل(مابین)، (مابینهما) بکارمی رود، مثلاً  گفته می شود: (برزخ ما بین این دو) یا (برزخ بین دو چیز) و یا (برزخ بین دنیا و آخرت) و در قرآن شریف آمده است: (بینهما برزخ لا یبقیان)1 (و جعل بینهما برزخا و حجراً محجورا)2 مشاهده می شود که، (برزخ) در دو آیه فوق همراه با ...

عالم برزخ روح انسان بعد از مرگ به عالمی به نام برزخ می‌رود. عالم برزخ را «عالم مثال» یا «عالم خیال» نیز می‌گویند. در عالم برزخ، ماده نیست بلکه صورت محض است. صورت مثالی ما در خواب حرکت می‌کند و اعمالی را انجام می‌دهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دارند و در واقع سه ...

در مقام انسانیت همین بس که خداوند فرمود:« فتبارک الله احسن الخالقین » پر برکت ومبارک است خدایی که از خاک وگل موجودی را آفرید وبه او این استعداد را داد تا بهترین مخلوقش باشد وتاج کرامت رابر سرش نهاد . همان موجودی که با نیروی تفکر توانسته آسمان و کوه ودریا و...را به تسخیر خویش درآورد.انسانی که می تواند از طریق عبودیت وانجام وظایف وزهد و تقوی به کمال انسانی خود برسد. اما ...

برزخ در لغت به معنای زمین و یا مکانی است که برزخ؛ حیات پس از مرگ بین دو چیز فاصله انداخته است. اما برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حدفاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار در تعالیم اسلامی و قرآن کریم استعمال گردیده است. این واژه تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حال انسان های تبهکار و مجرم، هنگام ...

نخستین زبانی که کمدی الهی بدان ترجمه شده است اسپانیایی بوده است. از زمان دانته به بعد علاوه بر محققین و دانشمندان که به تفسیر این کتاب پرداختند و علاوه بردانته شناسان که مأموریت یافتند هفته‌ای یک بار کمدی الهی را در کلیساها و مراکز عمومی‌و میدانها برای مردم معنی کنند نقاشان و مجسمه‌سازان بزرگی نظیر«بوتیچلی» نقاش بزرگ قرن 15 مقارن با دوران رنسانس و «ویلیام بلیک» شاعر و هنرمند ...

تحقیق حاضر مشتمل بر پنج بخش با این موضوعات است : بخش اول، تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث: تکامل انسان (تکامل در قرآن، انسان از نظر قرآن، ازدواج فرزندان آدم، انسان مخلوق تکامل یافته ،تکامل انسان از دیدگاه علمای اسلامی )؛ بخش دوم، سیر تکامل انسان در عالم ذر: عالم ذریا پیمان الست (بررسی آیه‌ی اخذ میثاق در عالم ذر، بررسی آیه‌ی امانت در عالم ذر)، نقش ارواح در عالم ذر. بررسی ...

مقدمه معاد از ماده عود بمعنی برگشتن است چون روح دوباره ببدن برگردانیده میشود. معاد از اصول دین مقدس اسلام و اعتقاد به آن واجب است که هر کس دوباره پس از مرگ زنده میشود و بجزای عقیده و عملش میرسد. مساله معاد که ابتدایش مرگ و قبر و بعد برزخ و سپس قیامت کبری و پایانش بهشت یا جهنم است با این حواس ظاهری درک نمیشود هر چند اصل معاد بدلیل عقل ثابت است بتفصیلی که ذکر میشود لکن محال است ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول