دانلود مقاله آتش در زرتشت

Word 53 KB 14833 11
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: آتش - زرتشت
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نماز به تو آتش ، ای بزرگترین آفرید : آهورا مزدا و سزاوار ستایش »
    گرد زمان و تاراج و چپاول ، افکار و دیدگان و دلهایمان را پوشانده و مات و مبهوت چشم به زبانه های فروزان و گرمابخشی دوخته ایم که در آیینه چشمانمان
    انعکاس یافته.

    بی اختیار دستها دراز می کنیم و بالای سرش قرار می دهیم و از آرامش حاصل از گرما و حرارتی که زیر پوستمان دویده آیینه چشمانمان بسته می شود.
    مدتی در هیمن حالت سپری می شود و دو مرتبه دستها را از روی زبانه های آتش به سوی چهره مهی بریم و با کشیدن دستها به صورت گرمائی را که دستهایمان از آتش هدیه گرفته به چهره تقسیم می کنیم.
    شاید باز هم بایستیم و از گرما لذت ببریم ، شاید هم برویم و به دنبال حل مشکلاتی که مجل لذت بردن بیشتر را به ما نمی دهند بدون اینکه لحظه ای بیاندیشیم چرا و از روی کدامین حس و غریزه و عادت دست به صورت کشیدیم ؟
    چرا ؟
    علت این « چرا » چیزی است که باید آن را با زدودن گرد و غباری که بر چهرۀ فرهنگ کهنمان نشسته به صورت آوریم.
    آتش در فارسی امروزه فارسی نو و لحجه های گوناگون به زبان می آید.
    آتش ، آتیش ، آذیش ، آذر ، آگِر ، آیر و ...
    در زبان اوستایی این واژه براب ر با آترش بوده و همچنین آذر بازمانده آتور یا آدور پهلوی است.

    آتیش که تلفظ آمیانه امروزی آتش است ، در پهلوی آدیش و در فارسی دری نیز آذیش تلفظ می شده.
    به نام بندهش آتش هفتمین آفریننده هرمزد ، هنگام آفرینش جهان مادی بود.
    هرمزد آتش را از بهترین و بالاترین ویژگی خود آفریده است .

    در بندهش آمده :
    « آتش برترین آفریده مادی او و نور بخش و روشنایی دهنده جهانیان است.

    فروغ و نور آتش از روشنایی بی پایان یعنهی جاگیاه هرمزد مایه می گیرد.

    لاین فروغ ذره است که نور جاویدان و پایان ناپذیر پاک خداوندی ، پس آفریده شدن آتش ، فروغ و روشنایی بیکران ایزدی به او پیوست»
    « آتش برترین آفریده مادی او و نور بخش و روشنایی دهنده جهانیان است.

    لاین فروغ ذره است که نور جاویدان و پایان ناپذیر پاک خداوندی ، پس آفریده شدن آتش ، فروغ و روشنایی بیکران ایزدی به او پیوست» همان گونه که اهورا مزدا با نیروی ناتوان انسانها و موجودات مادی قابل لمس نیست و ما فقط می توانیم وجودش را به وسیله آنچه به وجود آورده احساس کنیم، آتش را هم نمی توانیم لمس کنیم بلکه به واسطه گرما و روشنایی که پدید می آورد احساسش می کنیم نمی توانیم دست را درون آتش کنیم و لمسش کنیم زیرا فروغ و ذره ایزدی که پروردگار در آن قرار داده دستمان را خواهد سوزاند.

    مگر آنکه سیاوشی باشیم پاک و راست و مظلوم آنقدر که وقتی پا درون آتشی بزرگ نهادیم قلعه هاظی سوزان به احترام آن راه را باز کنند.

    « ای خدای هستی بخش، دانای بی همتا ، ما در برابر این دو که پرتو از انوار توست به نماز و نیایش تو می پردازیم» کسی که از سوی اهورا پاک شایستۀ کشف و پی بردن به این عنصر دربردارندۀ فروغ ایزدی گشت بنابه گفته فردوسی در شاهنامه هوشنگ پیشدادی است .

    روزی هوشنگ به همراه گروهی از افرادش برای گردش به کوه فت ، ناچار ماری سیاه رنگ و تیره ای دید.

    سنگی برداشت و به سویش پرتاب کرد .

    سنگ به مار نخورد و با سنگ دیگری برخورد کرد.

    « فروغی پدید آمداز هر دو سنگ دل سنگ گشت از گروه آذرنگ نشد مار کشته ولیکن زراز ازین طبع سنگ آتش آمد فراز » هوشنگ شادان از پی بردن به وجود وجودی فروزنده به شکرگزاری و بزرگداشت نیایش کرده و جشنی برپا می کند: « جهان دار بیش جهان آفرید نیایش همی کرد و خواند آفرین که او را فروغی چنین هدیه داد همان آتش آنگاه قبله نهاد شب آمد و برافروخت آتش چو کوه همان شاه در گرد او با گروه » در فرهنگ و افکار و اساطیر ما آتش هدیه ای است از جانب پروردگار و هوشنگ با کشف آن افتخار بیک بودن از جانب هر مزد نصیبش می شود.

    اما در اساطیر یونان و رم اینگونه نیست.

    پرومته که آتش را به نوع شب هدیه می کند و راز آن را برای مردم می گشاید به جرم این کارش از جانب زئوس در کوههای قفقاز به زنجیر کشیده می شود و یکی از قلل سلسله جبال البرز زندانی می شود و تا قرن ها عقابی گوشتخوار جگرش را می خورد تا اینکه بلاخره هرکول او را نجات می دهد.

    اهورا آتش اهورا آتش را به ما ارزانی کرد.

    اما زئوس راز آتش را از دستش در رفت و برملا شد مسلماً رفتار و دید و ارزش آتش باید برای مردمی که هر یک صاحب این اسطوره ها هستند تفاوت داشته باشیم.

    آیا ما با آتش چون یک هدیه گرانبها رفتار می کنیم؟

    هرمزد برای نگهبانهی آتش در جهان جسمانی و مینوی نگهبانانی گمارد.

    نگاهبانان آتش در جهان مادی و جسمانی آسرونان هستند.

    سرونان روحانیون و پیشوایان آیین مزدیستا هستند .

    این کلمه (آسرون) از ریشه آسرا است که یک واژه گهن مادی می باشد .

    در زبانهاظی فارسی کهن حررف س به ذ تبدیل پذیر بوده است.

    در نتیجه آسر قابل تبدیل به آذر ، و آسرون قابل تبدیل به آذرون است که آتش را پاسبانی می کند.

    بهدینان (زرتشتیان) بر این عقیده اند که هر یک از آنان در زمین خود نگهبانان آتش هستند اظیزد( فرشته ) آذر از نگهبان مینوی آتش است و همچنین اردیبهشت هم نگهبان تمام آتش های روی زمین است.

    بنا به برخی منابع و مأخذ ، آتشی نماد آتش بر روی زمین است.

    اردیبهشت رد عالم روحانی ، نماینده صفت پاکی و تقدس و راستی و همچنین زیباترین امشاسپندان است.

    در عالم مادی نیز آتشی نماینده راستی است.

    رو به بالا می رود و هرگز به سمت پایین زبانه نمی کشد .

    زیبایی و شکوه و درخشش این عنصر در نهایت است.

    این شعله زیبا با حرکتشان نواظی دلنشینان از هنگامی که از چوبهای درونش بر می خیزد، ما را دعوت به شرکت به جشن و و پایکوبی با شکوهی می کنند.

    صدای سوختن چوب ، چون نوای موسیقی رم و حرکات موزون و سنجیده شعله ها خیره کننده است.

    شعله ها با وجود اندام خوش تراش و پیچ و تاب خود را هنرمندانه متوجه بالا می سازد.

    تا جاطی که یرو داشته باشد بالا و بالاتر می رود و یک مرتبه محو و ناپدید می شود.

    « به تو ای آذر عزیز اهورا مزدا ، به تو برای نورت نماز می برم » بزرگترین و برترین نگهبان آتش خود هرمزد استپ نگهبان آتش در عالم مادی یعنی آسردنان که پیرو همه آنها اشوزرتش است ، این عنصر فروزان را می ستودند و نیایش ها نثارش می کردند.

    این نیایش ها شمال دو بخش است .

    یکی نیایش هایی که رد کتاب دینی ، اوستا، موجود است و بی راه نیست که بر آنها نیایش های کتبی کتیبه ای گفته شود.

    و دیگر نیایش هایی در برگزیده جشنها و مراسم و همچنین اعمالی است که برای تقدس و احترام با آتش انجام می پذیرد .

    گروه اول متن های مربوط به نیایش آتش موجود در کتاب اوستا کتاب اوستا است که زیباترین آنها آتش نیایش موجود در خرده اوستا می باشد.

    « ......

    اندوختۀ شایسته برای تو برسد.

    برانای به نگهبانی تو گماشته شود.

    دانایی بر نگهبانی تو گماشته شود.

    ای آذر « آتش» عزیز اهورا مزدا ، افروخته باشد در این خانه .

    روشن باش در این خانه .....................» « ----و نیایش و نیور و زور آفرین با به آذر عزیز اهورا مزد) واژه آتش پنج بارگرداتها آمده که شامل مفاهیم متعددی است از جمله از جمله ، آتش معنوی ، نور تابان ، حرارت و گرما ، انرژی مطلق ، راهگشاظی خوشبختی ، آرامش دهنده در مسیر رسیدن به تقوا و پرهیزکاری ، غلبه بر تارظیکی و خطر بخش هایی از گات ها که آتش در آنها نام برده شده است عبارتند از : هات31 بند 1، هات 31 بند 19 ، هات 34 بند 4 ، هات 46 بند 7 ، هات 43 بند 4 در بسیاری از بخش های اوستا آتش حضور دارد و اگر بخواهیم همه را فهرست کنیم از حجم مقاله سی فراتر خواهد شد.

    همانگونه اشاره شد دسته دیگر این نیایش ها ، نیایش های عملی هستند.

    یعنی شامل ( اعمالی هستند که برای تقدس و احترام بر آتش انجام می شده.

    اولین قدم و عمل ساختن آتشکده ها بود.

    پس از اینکه به تقدس آتش پی بردند در صدد آن برآمدند که بیهوده لهو و لهب آتش نهیفروزند و فقط زمانی که به آتش نیاز دارند از آن سود جویند .

    قوم آریا همزمان با آشوزرتشت در مناطق شمالی ایران و جنوب روسیه که بسیار سرد و زمستانی طولانی داشت زندگی می کردند.

    آیین اغلب مردم طبیعت پرستی بود.

    مسلماً هر عنصر طبیعی که در ناحیه کم بود داشته براظی مردم آن منطقه ارزشمند می شده و مورد ستایش و نیایش و برخی هم مورد پرستش قرار می گرفته.

    در سرزمین قوم آریا چون سرد بوده و همه آتش را براظی روشنایی و گرم کردن خانه و کاشانه و پخت غذا و بسیاری از موارد دیگر نیازمند بودند و فراهم اوردن آتش وقت گیر بود آتش را در محلی به نام آتشکده همیشه روشن نگه می داشتند.

    اشورزرتشت وجود این مکان را بیار لازم و ضروری تشخیص می داد.

    از آنجا که آتش موجود در آتشکده نماد موجودیت خود زرتشتیان و هیا به عبارتظی پرچم و درخش دین زرتشت با چندظین هزار سال هویت ملی و دینی و فرهنگهی است.و به وسیله آسرونان همیشه روشن نگاه داشته می شود و هیچ گاه خاموش نمی شود.

    آتش موجود در آتشکده یزد در آتش کاریان ( آتشکده فرنج پارس) یکی از سه آتشکده بزرگ دوره ساسانظیان می باشد در دوره پنجم میلادی به عده ای یزد آورده شد به مدت هفتصد سال از آنجا روشن بوده و سپس در سال 553 هجری خورشیدی برابر 1174 میلادی از عقد به اردکان یزد انتقال داده شد و مدت سیصد سال نیز در آنجا نگه داری شد .

    در سال 1318 خورشیدی برابر با 1940 میلادی در این محل آورده شد که ساختمان آن پایان یافته بود و تا به امروز روشن نگاه داشته شده .

    ناگفته نماند که تعداد بسیار زیادی از این آتشکده ها بر اثر حمله اعراب و اسکندر و مغول براظی همیشه خاموش شدند.

    اما تعدادی نیز مانند نمونه ذکر شده با وجود همه فوت ها و دمش ها (دمیدن) که به جانش می شود همچنان روشن مانده و به امید اهورا خواهد ماند.

    و اما دومین مرحله ظیا دومین قدم این بود که انواع خاصی برای آتش قاعل شدند و هر یک از این تقسیم بندی ها معنای متفاوتی داشته .

    یکی از این تقسیم بندی ها بخش بندی سه گانه ای است که بر مبنای اهمیت هر یک از آنها انجام گرفته .

    این آتش های سه گانه عبارت اند از: 1- آتش بهرام : مهمترین آتش در این آیین مزدیسنا است که تهیه آن با کوشش فراوان صورت می گرفته از 16 نوع نوع آتش پدید می آمده که هر نوع نمایانگر طبقه خاصی از مردم جامعه بوده .

    در تمام اوقات شب و روز شعله ور و فروزان بوده است و نیایش این آتش طی تشریفات خاصی چنین انجام می گرفته.

    پس از پدید آمدن این نوع آتش از 16 آتش یا از 16 نوع آتش با شکوه فراوان و آن را به آتشکده برده و آن را در حایگاه مخصوصی قرار می دهند.

    این مراسم تختنشین نامیده می شود .

    4 موبد چتری روی آتش گرفته و آن را حمل می کنند و در پیشاپیش انها موبدی با شمشیر و گرز حرکت می کند و به دنبال آنها بهدینان با وقار تمام حرکت می کنند .

    پس از برگزاری مراسم تخت نشین مو بدان چند عدد از شمشیرها و گرزها را به دیوار آتشکده آوزیان کرده و در هر گوشه زنگی به زنجیر می آویزند تا هر یک از 5 گاه شبانه روز هنگام خواندن سرود آن را به صدا در می آورند.

    در آتشکده فقط موبد خاصی می تواند به آتش نزدیک شود و ساظیر بهدینان و حتی موبدان دیگر از نزدیک شدن به آتش پرهیز دارند و فقط می توانند آتش بهرام را از پنجره که در حریم آتش قرار دارد ببینند نیایش خود را انجام دهند و چوبهای خوشبو بر آن نذر کنند.

    2- آتش آدران : آتش معابد کوچک است و مراسم تخت نشین از شکوه کمتری برخوردار است این آتش همیشه شعله ور نیست و موبدان می توانند در حریم آن نیایش ها انجام دهند .

    آتش آدران را از چهار آتش مظی سازند و نماد یاست از اتحاد چهار طبقه اجتماعی موبدان – آتشداران- کشاورزان و پیشه وران .

    3- آتش دادگاه : از یک نوع آتش ( آتش منازل) پدید می آید و سپس از آنکه مورد تقدیس قرار گرفت .

    آن را در محل خواصی قرار می دهند و زرتشتیان متمکن بخش بندظی دیگری بر ساسا سه طبقه مهم جامعه بوده که شامل : آذر برزین مهر : مختص طبقه کشاورزان و ریوند خراسان قرار داشته .

    آتش فرنبغ: آتش طبقه روحانیون بوده که در دوره ساسانیان در کاریان فارسی قرار داشته .

    آذر گشسب: ( به معنی آتش جهنده ) مختص رزمیان درشیز آذربایجان بوده

ظهور زرتشت در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها میکشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی مینگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه ...

هنگامی که چند قرن بر ورود آریاییان به ایران گذشت این قوم اندک اندک به شهر نشینی روی آوردند و این مساءله در جهان بینی ایشان تاءثیر گذاشت . در آن روزگار انسان اصلاح گری بر خاست و آریاییان را که خواستار ترک خرافات قدیم بودند، به آیین تازه ای دعوت کرد و آیین مغان را برانداخت . این پیامبر مصلح که خود را فرستاده خدای خوبی و روشنایی معرفی می کرد، زردشت نام داشت . وی مدعی بود آیین خود ...

ظهور زرتشت در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها میکشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی مینگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه ...

از انروز که اهریمن بد نهاد به جنگ با هرمزد آغاز کرد ، شش هزار سال گذشته بود و درین مدت، اهرمن دوبار با (آفات و دیوان و تاریکی و بیماری و درد و نیاز و خشم و دروغ) به جهان هورمزد کمین زده و آب و خاک و گیاه و حیوان و مردم را آزار کرده بود. در سه هزار سال سوم، هورمزد برای رهایی ازین آفت ها ، زرتشت را به این گیتی فرستاد و دین و آیینهای خود را به او سپرد تا مردمان را به سوی نیکی ...

ظهور زرتشت در فضائی که کاهنان، ساحران، آتشبانان بی شمار به بهانه وساطت صدها خدا و خدای نما مردم ساده را گوسفندوار به کنار قربانگاهها، معابد و آتشگاه ها میکشیدند و با اوراد و آداب و اعمال اسرار گونه به جلب توجه قدرتهای ساختگی مافوق بشری تظاهر می نمودند؛ در محیطی که انسانها با وحشت و هراس به هر پدیده طبیعی مینگریستند و در هر گوشه ای به انتظار برخورد با موجودات عجیب و مافوق الطبیعه ...

آیین سدره پوشی برابر با یک روش کهن و پذیرفته شده باستانی، همه جوانان دختر و پسر باید آیین سدره پوشی را انجام دهند تا زرتشتی شناخته شوند. درباره سنی که آیین باید انجام شود، دیدگاه های چندی وجود دارد. برخی انجام آن را هنگامی که جوان به سن بلوغ رسیده و توانایی شناخت خوب از بد را دارد، سفارش می کنند و برخی دیگر انجام آن را پیش از رسیدن به سن بلوغ لازم می دانند. امروز در ایران کودکان ...

زرتشت زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت(در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به معنی «دارنده روشنایی زرین‌رنگ» و به تعبیری دیگر «دارنده شتر زردفام» و سرانجام به معنای «ستاره زرین») نام پیامبر ایرانی و بنیادگذار دین زرتشتی یا مَزدَیَسنا و سراینده گاهان (کهنترین بخش اوستا) است. در متون باستانی یونانی، معنای زرتشت برابر با ستاره‌شناس دانسته شده‌است. بعضی پژوهشگران بر این باورند که زایش ...

مقدمه همان طور که می دانیم خداوند متعال می فرماید که در ادیان وملتهای پیشین بنگرید که در زندگی آنها پندی است آموزنده برای شما . از استاد بسیار گرامی جناب آقای جعفری نهایت سپاس گزاری را دارم که در تهیه این تحقیق راهنما ومشوق من بوده است آیین زرتشتی دین رسمی کشور ساسانیان از ابتدا باروحانیون زرتشتی متحهد شدند و این رابطه محبت آمیز در میان دین ودولت تا آخر عهد آنان استحکام داشت ...

اهمیت ‏بررسی نجاتب خشی در ادیان، به دلیل افزایش گرایش بشر معاصر به پدیده دین است. یکی از علل اصلی این گرایش، ارائه تصویری امید بخش و نورانی از آینده بشر، توسط ادیان آسمانی است. محور اصلی بحث در مقاله حاضر، ظهور منجی آخر الزمان است که در متون کهن زرتشتی از آن به سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیر خواه، تعبیر می‏شود. این برگزیده الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی ...

رستم و سهراب کنون رزم ویروس و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو که اسفندیارش یک دیسک داد بگفتا به رستم که ای نیکزاد در این دیسک باشد یکی فایل ناب که بگرفتم از سایت افراسیاب چنین گفت رستم به اسفندیار که من گشنمه نون سنگک بیار جوابش چنین داد خندان طرف که من نون سنگک ندارم به کف برو حال می کن بدین دیسک هان! که هم نون و هب باشد در آن تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه ...

ابیانه : در ۴۰ کیلومتری شمال غربی نطنز از استان اصفهان در دامنه کوه کرکس روستایی بس کهن واقع است به نام ابیانه. این روستا را به اعتبار آثار و بناهای تاریخی پرتنوعش باید از زمرهٔ استثنایی ‏ترین روستاهای ایران به شمار آورد. شکوه معماری بومی و سرشار از زیبایی این روستا، آن را در شمار نمونه‏ های کم نظیر دیدنی‏های جهان درآورده است. ابیانه نقطه ‏ای خوش منظره و خوش آب و هوا و دارای ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول