دانلود مقاله امامت و نبوت

Word 104 KB 14786 14
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: امامت - نبوت
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • امامت و ختم نبوت
    خود از تاریکی ها به روشنایی بیرون می برد و به سوی راه راست هدایتشان می فرماید.

    (مائده۱۵ و۱۶)
    پیامبر اکرمصلی الله علیه و اله با آیینی که نور و هدایت است برانگیخته شد تا بشر را به راه های امن و سلامت در دنیا و آخرت رهنمون گردد.
    این سفیر هدایت و امنیت لاجرم به علم و عصمت الهی پشتیبانی شده بود تا متکی بر این دو، بتواند پیام عظیم پروردگار را برای خیل گسترده بشر تا قیام قیامت به ارمغان آورد.


    اندکی تأمل در ابعاد این رسالت بزرگ، عظمت زایدُالوصف آن را آشکار می سازد:هدایت برای همه بشریتدر این میان، قرآن کریم به عنوان سند رسالت نبوی، به تعبیری که در :روشنگر همه چیز(نحل۸۹)می باشد و از سوی دیگر در آیات متعددی، رسول اکرمصلی الله علیه و اله را مفسر و تبیین کننده آیات معرفی می کند، از جمله می فرماید:و قرآن را بر تو فروفرستادیم تا برای مردم، آنچه را بر آنها نازل شده توضیح دهی(نحل۴۴)اکنون این سؤال به ذهن می آید که اگر پیامبرصلی الله علیه و اله همه هدایت را برای همه بشر آورده و دستمایه این هدایت قرآنی است که مفسر آن نیز شخص رسول گرامیصلی الله علیه و اله است، جایگاه امامت چیست؟به تعبیر دیگر این که شیعه معتقد است:امامت، ادامه شأن هدایت‌‍‌گری رسول خداصلی الله علیه و اله استبا مبانی فوق چگونه جمع می شود؟

    به عبارت دیگر آیا آن چه شیعه درباره امامت عقیده دارد، با مسألهختم نبوتچگونه جمع می شود و نیاز به امام، پس از پیامبرصلی الله علیه و اله و با وجود بقای قرآن کریم در چیست؟


    پاسخ را ابتدا از بیانشکافنده علومامام باقرعلیه السلام می شنویم: راوی در ضمن گفت وگویی در باب نیاز امت به امام پس از پیامبرصلی الله علیه و اله می پرسند:آیا قرآن برای امت کافی نیست؟امام می فرمایند:بله کافی است.

    چنان چه تفسیرکننده ای (که حقایق قرآن را بیان نماید) بیایند.


    راوی مجدداً می پرسد:آیا رسول خدا صلی الله علیه و اله قرآن را تفسیر ننمودند؟امام پاسخ می دهند:بله قرآن را (به طور کامل) برای یک نفر تفسیر فرمود و مقام آن شخص را به امت معرفی نمود که او علی ابن ابی طالبعلیه السلام است.


    بنابراین امامت به معنی آن است که شخصی در حد و اندازه پیامبرصلی الله علیه و اله علومی را که از جانب خداوند بر سینه دریایی رسولصلی الله علیه و اله فرود آمده، از اینان دریافت کند و به مرور، در حد ظرفیت مخاطبان و اقتضای شرایط به آنان منتقل فرماید.

    به پشتوانه این علم عظیم است که امیر المؤمنینعلیه السلام کراراً فریاد می زد:قبل از آن که مرا از دست دهید، از من بپرسیدو هرگز دامنه سؤال را محدود نساخت، اما این مردمانعلی ناشناسآن دوران بودند که به فتنه ها دچار شده و علیعلیه السلام را خانه نشین ساختند و در کنار دریا، لب تشنه جان دادند.

    با این وصف امامتادامه هدایتگری رسول خداصلی الله علیه و اله با پشتوانه علم دریافتی از آن حضرت و متکی به حفظ و عصمت الهیاست و تعارضی با ختم نبوت ندارد.

    به دیگر سخن، تمام محتوای عظیم رسالت الهی بر سینه رسول خداصلی الله علیه و اله نازل گردید و به تعبیر امیرالمؤمنینعلیه السلام خطاب به پیامبرصلی الله علیه و اله پس از رحلت آن بزرگوار:پدر و مادرم به فدایت، همانا با مرگ شما امری قطع شد که با مرگ هیچ کس قطع نشده بود، یعنی نبوت (نهج‎/خطبه۲۳۵)اما آن چه از آسمان بر قلب پیامبرصلی الله علیه و اله فرود آمد، پس از حضرت توسطدر شهر علم اویعنی علیعلیه السلام به مردم می رسید، با همان صیانت الهی که تضمین کننده سلامت پیام و ابلاغ صحیح و کامل آن بود و این یعنی علم و عصمت امام.

    این است رمز آن که غدیر در قرآن مایه کمال دین و تمام نعمت الهی شمرده شده و هموزن تمام رسالت رسول خداصلی الله علیه و اله محسوب گردیده، زیرا غدیر ضامن ادامه ابلاغ رسالت است.

    ما در ادامه فرازهایی از خطابه سرنوشت ساز و خطیر رسول خداصلی الله علیه و اله در غدیر خم را که روشنگر مطالب پیش گفته است، ذکر می کنیم: رسول خدا صلی الله علیه و اله در فرازی از خطابه فرمود: خداوند چنین وحی ام فرستاد:به نام خداوند همه مهر مهرورز.

    ای فرستاده ما!

    آنچه از سوی پروردگارت درباره علی و خلافت او بر تو فرود آمده، بر مردم ابلاغ کن وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای و او تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.

    هان مردمان!

    آنچه بر من فرود آمده در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام، پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب، برادر، وصی و جانشین من در میان امت و امام پس از من بوده.

    جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود.

    او (علی) صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که:همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما، خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازندو هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و پیوسته خداخواه است.

    در فرازی دیگر فرمود: هان مردمان!

    او را برتر بدانید، چرا که هیچ دانشی نیست مگر این که خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام.

    او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین یاد کرده که:و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمرده ایم.

    و در فرازی دیگر: هان مردمان!

    در قرآن اندیشه کنید و ژرفای آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید.

    پس به خدا سوگند که باطنها و تفسیر آن را آشکار نمی کند، مگر همین شخص که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که:هر آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست و او علی بن ابی طالب است، برادر و وصی من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است.

    همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گرانسنگ کوچک ترند و قرآن یادگار گرانسنگ بزرگتر.

    هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر می دهد و با آن سازگار است.

    آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.

    هان!

    بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.

    و نیز فرمود: هان مردمان!

    این علی است، برادر و وصی و نگاهبان دانش من و هموست جانشین من در میان امت و بر گروندگان به من و جانشین من در تفسیر کتاب خدا، که مردمان را به سوی خدا بخواند و به آنچه موجب خشنودی اوست، عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید.

    او پشتیبان فرمانبرداری خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد.

    همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا.

    اینک جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جای می گذارم، در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز و حال، مأموریت تبلیغی خود را انجام می دهم تا برهان بر هر شاهد و غایب و بر آنان که زاده شده یا نشده اند و بر تمامی مردمان باشد.

    پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز برسانند.

    همانا خداوند امر و نهی خود را به من فرموده و من نیز به دستور او دانش آن را نزد علی نهادم.

    پس فرمان او را بشنوید و گردن نهید و پیرویش نمایید و از آنچه بازتان دارد، خودداری کنید تا راه یابید.

    به سوی هدف او حرکت کنید.

    راههای گوناگون شما را از راه او بازندارد هان!

    که من بیم دهنده ام و علی راهنما.

    بدانید که من پیامبرم و علی وصی من است.

    بدانید که همانا من فرستاده خدا و علی امام و وصی پس از من است و امامان پس از او فرزندان اویند.

    آگاه باشید!

    من پدر آنانم، ولی ایشان از نسل علی خواهند بود.

    همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست.

    او بر تمامی ادیان چیره خواهد شد امامت امامت به معنی رهبری اجتماع از نظر شیعه و سنی مسئله امامت به معنی پیشوا ، همین ریاست عامه است .

    یعنی پیغمبر که از دنیا می‏رود یکی از شئون او که بلا تکلیف می‏ماند ، رهبری اجتماع است .

    اجتماع زعیم می‏خواهد و هیچکس در این جهت تردید ندارد .

    زعیم اجتماع بعد از پیغمبر کیست ؟

    اینست مسئله‏ای که اصل آن را هم شیعه قبول دارد و هم سنی .

    هم شیعه قبول دارد که اجتماع نیازمند به‏ یک زعیم و رهبر عالی و فرمانده است و هم سنی.

    و در همین جاست که‏ مسئله خلافت به آن شکل مطرح است .

    شیعه می‏گوید پیغمبر ( ص ) رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و گفت بعد از من زمام امور مسلمین باید بدست علی ( ع ) باشد و اهل تسنن با اختلاف منطقی که دارند این مطلب را لااقل به شکلی که شیعه قبول دارد ، قبول ندارند و می‏گویند در این جهت‏ پیغمبر شخص معینی را تعیین نکرد و وظیفه خود مسلمین بوده است که رهبر را بعد از پیغمبر انتخاب کنند .

    پس آنها هم اصل امامت و پیشوایی را که‏ مسلمین باید پیشوا داشته باشند قبول دارند منتها آنها می‏گویند پیشوا به‏ آن شکل تعیین می‏شود و شیعه می‏گوید خیر ، به آن شکل تعیین شد ، پیشوا را خود پیغمبر اکرم به وحی الهی تعیین کرد .

    اگر مسئله امامت در همین حد می‏بود یعنی سخن فقط در رهبر سیاسی مسلمین‏ بعد از پیغمبر بود، انصافا ما هم که شیعه هستیم امامت را جزء فروع دین‏ قرار می‏دادیم نه اصول دین .

    می‏گفتیم این یک مسئله فرعی است مثل نماز .

    اما شیعه که قائل به امامت‏ است تنها به این حد اکتفا نمی‏کند که علی ( ع ) یکی از اصحاب پیغمبر ، ابوبکر و عمر و عثمان و صدها نفر دیگر حتی سلمان و ابو‏ذر هم یکی از اصحاب پیغمبر بودند و علی ( ع ) از آنها برتر بوده ، افضل و اعلم و اتقی‏ و الیق از آنها بوده و پیغمبر هم او را معین کرده بود .

    نه ، شیعه در این‏ حد واقف نیست ، دو مسئله دیگر می‏گوید که اصلا اهل تسنن به این دو مسئله‏ در مورد احدی قائل نیستند نه اینکه قائل هستند و از علی ( ع ) نفی می‏کنند .

    یکی مسئله امامت به معنی مرجعیت دینی است .

    امامت به مفهوم حجت در نهج البلاغه در ضمن کلمات قصار نهج البلاغه داستانی نقل شده که کمیل بن زیاد نخعی گفت: امیرالمؤمنین(ع) (در دوره خلافت و زمان اقامت در کوفه) دست مرا گرفت و با هم از شهر به طرف قبرستان خارج شهر بیرون رفتیم همینکه به خلوتگاه صحرا رسیدیم آه عمیقی از دل بر کشید و به سخن آغاز کرد.

    در مقدمه سخن فرمود: ای کمیل دلهای فرزندان آدم به منزله ظرفها است، بهترین ظرفها آن است که بهتر مظروف خود را نگهداری کند پس آنچه می گویم ضبط کن.

    علی در این سخنان خود که اندکی مفصل است، مردم را از نظر پیروی راه حق به سه دسته تقسیم می کند و سپس از اینکه انسانهای لایقی نمی یابد که اسرار فراوانی که در سینه انباشته دارد بدانان بسپارد، اظهار دلتنگی می کند اما در آخر سخن خود می گوید: البته چنین نیست که زمین به کلی از مردان الهی آنچنان که علی آرزو دارد خالی بماند، خیر همواره و در هر زمانی چنین افرادی هستند هر چند کمند: اللهم بلی لاتخلو الارض من قائم لله بحجه اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته.

    و کم ذا؟

    و این اولئک؟

    اولئک و الله الاقلون عددا و الاعظمون عند الله قدرا، یحفظ الله بهم حججهه و بیناته، حتی یودعوها نظرائهم، و یزرعوها فی قلوب اشباههم.

    هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره، و باشروا روح الیقین، و استلانوا و ما استعوره المترفون، و انسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقه بالمحل الاعلی.

    اولئک خلفاء الله فی ارضه و الدعاه الی دینه، آه آه شوقا الی رویتهم(نهج البلاغه حکمت 147) چرا!

    زمین هرگز از حجت خواه ظاهر و آشکار یا ترسان و پنهان خالی نیست زیرا حجتها و آیات الهی باید باقی بمانند.

    اما چند نفرند؟

    و کجایند؟

    آنان به خدا قسم از نظر عدد از همه کمتر و از نظر منزلت در نزد خدا از همه بزرگترند، خداوند به وسیله آنها دلائل خود را نگهداری می کند تا آنها را نزد مانندهای خود بسپارند و در دل امثال خود بذر آنها را بکارند علم از غیب و باطن در منتهای بصیرت بر آنها هجوم کرده است، به روح یقین پیوسته اند، آنچه بر اهل تنعم دشوار است بر آنها آسان است، و آنچه مایه وحشت جاهلان است مایه انس آنان است، دنیا و اهل دنیا را با بدنهائی همراهی می کنند که روحهای آن بدنها در جای دیگر است و به عالیترین جایگاهها پیوسته است، آری جانشینان خدا در زمین خدا و دعوت کنندگان مردم به دین خدا اینانند، آه آه چقدر آرزوی دیدن اینها را دارم.

    در این جمله ها هر چند نامی ولو به طور اشاره از اهل بیت برده نشده است، اما با توجه به جمله های مشابهی که در نهج البلاغه درباره اهل بیت آمده است، یقین پیدا می شود که مقصود، ائمه اهل بیت می باشند.

    از مجموع آنچه در این گفتار از نهج البلاغه نقل کردیم معلوم شد که در نهج البلاغه علاوه بر مساله خلافت و زعامت امور مسلمین در مسائل سیاسی، مساله امامت به مفهوم خاصی که شیعه تحت عنوان " حجت " قائل است عنوان شده و به نحو بلیغ و رسائی بیان شده است.

    امامت در قرآن بحث امامت در آیات قرآن کریم مطرح شده است به طور مثال در آیات زیر به آن اشاره شده است: *در آیه : الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم‏ نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا (سوره مائده آیه .

    3) قرائن‏ داخلی آیه و هم شواهد خارجی یعنی اخباری که از طرق شیعه و سنی در شأن‏ نزول این آیه وارد شده است نشان می‏دهد که این آیه درباره موضوع غدیر خم‏ بوده است .

    *یکی از این آیات ، آیه دیگری است از سوره مائده و تقریبا شصت آیه‏ بعد از این آیه .

    آن آیه اینست : یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من‏ ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس (سوره مائده آیه .

    67 ) .

    *و آیه دیگر آیه تطهیر می باشد.آیه‏ای داریم به نام آیه تطهیر : انما یرید الله لیذهب عنکم‏ الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (سوره احزاب آیه .

    33 ) همین آیه و همین قسمت ، مفاد خیلی آشکاری دارد : خدا چنین اراده کرده است‏ و می‏کند که از شما اهل البیت پلیدی را زایل کند ، پاک و منزهتان بدارد یطهرکم تطهیرا شما را به نوع خاصی تطهیرا و پاکیزه کند .

    مفاد این آیه ، عصمت اهل بیت یعنی منزه بودن‏ است آنها از هر نوع آلودگی است .

    امامت و خاتمیت جریان مهدویت و امامت به لطف الهی، در این سال‌های اخیر، کم‌کم دارد به شکوفایی خود می‌رسد.

    این چهار فصل را باید به عنوان چهار باب مستقل در حکمت و کلام، در حوزه‌ها مطرح کرد: نبوت عام، نبوت خاص، امامت عام، امامت خاص.

    اینها باید معلوم شود تا مبادا کسی خیال کند خاتمیت با مسئلهٔ ولایت و امامت و مهدویت ناهماهنگ است.

    خاتمیت یعنی نبی نمی‌آید و کسی وحی تشریحی نمی‌آورد، حکم جدیدی نمی‌آورد، حرام جدیدی، حلال جدیدی، واجب جدیدی، مستحب جدیدی نمی‌آورد.

    در بیان نورانی حضرت امیر(ع) آنچنانکه در نهج‌البلاغه ملاحظه می‌فرمایید، آمده است که: لقد انقطع بموتک مالم ینقطع بموت غیرک من النبوهٔ و الأنباء و أخبار السماء.

    همانا به مرگ تو بریده شد چیزی که با مرگ دیگران (پیغمبران) بریده نگردید از نبوت و احکام الهی و اخبار آسمانی.

    یعنی با رحلت رسول اکرم(ص) دیگر فرشته‌ای که وحی بیاورد نیست، چون فرمود: الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الإسلام دیناً.

    با ولایت، دین کامل شده است؛ اما وحی، انحاء فراوانی دارد: وحی تصدیقی، وحی تأییدی، وحی انبائی، عالم به ملاحم شدن و...

    .

    مصحف فاطمه(س) از این قبیل است، جفر و جامعه از این قبیل است.

    مرحوم کلینی(ره) نقل کرده است، که وجود مبارک حضرت امیر(ع) فرمود، وقتی من وارد شدم، دیدم حضرت فاطمه(س) مطالب تازه‌ای دارد، گفتم چیست؟

    فرمود: جبرئیل بر من نازل شده است و این مطالب را گفته است.

    جریان از این قبیل است، فلان حادثه اتفاق می‌افتد، فلان حادثه رخ می‌دهد.

    این وحی ها کاری به شریعت ندارد، اینها ملاحم آینده و تکوین است، و مربوط به اسرار عالم و باطن قرآن است.

    وجود مبارک حضرت زهرا(س) املا می‌فرمود، وجود مبارک حضرت(ع) می‌نوشت، و شده بود: مصحف فاطمه.

    وقتی از بعضی از ائمه(ع) سؤال می‌کردند که شما این مطلب علمی را که می‌فرمودید، در کجای قرآن است؟

    می‌فرمودند، در مصحف مادرمان زهرا(س) است.

    از این قبیل علوم برای ائمه(ع) فراوان است.

    در حدیث قرب نوافل ـ که هم سنی‌ها و هم شیعه‌ها آن را نقل کرده‌اند و مرحوم علامهٔ مجلسی(ره) در مرآت العقول، هم طریق صحیحش، هم طریق موثقش و هم طریق حسنش را نقل کرده است ـ آمده است که بندگان صالح وقتی مقرب الهی شدند، ذات اقدس اله می‌فرماید: کنت سمعه الّذی یسمع به و بصره الّذی یبصر به و لسانه الّذی ینطق به و یده الّتی یبطش بها.

    من گوش او می‌گردم که با آن می‌شنود، و چشمش که با آن می‌نگرد، و زبانش که با آن (سخن) می‌گوید، و دستش که با آن می‌گیرد.

    مصداق کامل این قرب نوافل همین مقربین هستند، که وجود مقدس حضرت امیر و ائمه(ع) هستند.

    وحی، اقسام و انحائی دارد.

    آنچه که خطاب به مادر موسی آمد، آنچه که خطاب به مادر عیسی آمد، آنچه که به اولیای الهی رسید، برای ولایت است، نه برای نبوت و رسالت.

    ولایت تا روز قیامت مقطع شدنی نیست.

    وقتی وجود مقدس حضرت بقیهٔالله(عج) ظهور کند و بساط جهان را پر از عدل و داد کند، این ولایت هست، این امامت هست، این ارتباط با ملائکه هست، این دریافت خبر هست، این لیلهٔ قدر هست؛ هر سال در شب قدر، ملائکه نازل می‌شوند، و اسرار عالم را به پیشگاه ولی آن عصر می‌رسانند.

    سیدنا الاستاد، مرحوم علامهٔ طباطبایی(ره) می‌فرمود، که فقط در اصول کافی دویست روایت در این زمینه هست.

    آن روزها که سخن از علم امام و علم امام به غیب و امثال آن مطرح بود، ایشان می‌فرمود: این، چیزی نیست که فردی شیعه باشد و معاذ الله، بتواند نسبت به آن خدشه‌ای داشته باشد.

    علاوه بر آنچه در کتاب قیم کافی هست، در جوامع روایی دیگر نظیر: من لایحضره الفقیه، تهذیب، الإستبصار هست و جوامع دیگر آمده است که انواع وحی برای ائمهٔ اطهار(ع) می‌آید که هیچ‌کدام از آنها مربوط به شریعت نیست، که معاذالله یک حکم جدید بیاورد تا حکم پیغمبر نسخ شود.

    اینطور نیست، یا تبیین آنهاست، یا تشریح آنهاست، یا تحلیل آنهاست، یا تدلیل و استدلال بر آنهاست یا باطن آنهاست.

    این چهار باب، چهار کتاب می‌طلبد: النبوّهٔ العامّهٔ، النبّیّ الخاص (نبوت خاصه برای شخص است)، النّبیّ من هو؟

    (پیامبر کیست؟)، النّبوّهٔ ما هی؟

    (نبوت چیست؟)؛ این دو فصل، دو تا کتاب می‌طلبد.

    الإمامهٔ ما هی؟، الإمام من هو؟، امامت عام و امام خاص.

    این‌هم دو تا کتاب می‌خواهد.

    حال، به لطف الهی در این گفتمان مهدویت و همایش مهدویت و ...

    باید این مسائل روشن بشود و اینها واجب عینی شده است.

    اگر کسی خدای نکرده گرفتار یک شبهه شود، چون این یک رشته‌ای نیست که همه ذوق آنرا داشته باشند، خدای سبحان همه را برای همه کار نیافریده است: قد خلقکم أطواراً.

    (خداوند) شما را به گونه‌های مختلف بیافرید.

    بعضی را برا ی علوم عقلی، بعضی را برای علوم نقلی، بعضی برای علوم حدیثی، بعضی برای تتبّع، بعضی برای تحقیق.

    مبادا خدای ناکرده کسی توهم کند، مهدویت با خاتمیت سازگار نیست.

    حل این شبهه، برای شما فضلا واجب عینی است.

    چون من به الکفایهٔ که نیست (در حد کفایت، پاسخ دهنده وجود ندارد.) بنابراین این موضوع را هرچه بیشتر تحقیق کنید لذت بیشتری می‌برید، علم بیشتری نصیب شما می‌شود، و تقرب شما به این خاندان بیشتر می‌شود.

    این خاندان، به لطف الهی، هم دنیای شما را تأمین می‌کنند، و هم آخرت شما را تأمین می‌کنند.

    مگر ملائکه مدبّرات امر نیستند، مگر جبرئیل(ع) مسئول علم نیست، مگر میکائیل(ع)، مسئول کیل و زرق نیست، مگر اسرافیل(ع)، مسئول حیات نیست، مگر عرزائیل(ع)، مسئول ممات نیست.

    همهٔ این ملائکه از آن انسان کامل مدد می‌گیرند.

    یا آدم أنبئهم بأسماء هؤلاء.

    ای آدم، آنها (فرشتگان) را از نام‌هایشان آگاه کن.

    مقام آدمیت متعلق به انسان کامل است، شخص آدم معیار نیست.

    امروز وجود مبارک ولی عصر ـ ارواحنا فداه ـ معلّم اسماء است.

    این مدبرات امر از ولی الهی مدد می‌گیرند.

    اینها این مقام را دارند.

    مبادا کسی خیال کند که ائمه(ع) چون مردم عادی هستند که تنها یأکل الطّعام و یمشی فی الأسواق.

    (کافران گفتند: چیست این پیامبر را که) غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود.

    یأکل و یمشی فی الاسواق آن درست است.

    أنبئهم بأسماء هؤلاء هم درست است.

    اینها معلم ملائکه هستند، اینها مدبرات امر را به إذن ذات اقدس‌اله تدبیر می‌کنند.

    اینها صادر اول هستند، بلکه ظاهر اول هستند.

    اگر این مقام مال اینهاست، خوب چرا آدم دربارهٔ اینها بحث نکند، و از علوم اینها مدد نگیرد؛ چرا شبهات را رفع نکند.

    ما که کنار سفرهٔ آنها نشسته‌ایم، لااقل از امامت آنها، از شئون آنها و از مقام آنها دفاع کنیم.

    مبادا خدای ناکرده، کسی نبیند در این سایت‌های اینترنتی چه خبر است، اگر نبیند که می‌شود: تهجم علیه اللّوابس.

    یا بلاواسطه یا با واسطه باید از این سایت‌ها خبردار باشیم.

    شبهاتی که الان هست، بخواهید یا نخواهید، در فضای داخل و خارج هست؛ خوب شما باید جواب دهید.

    البته این جشن‌ها و تبریک‌ها و تهنیت‌هایی که توده‌های مردم داشتند، اجرشان با ذات اقدس اله ـ که خداوند سبحان به همهٔ اینها اجر دنیا و آخرت دهد ـ اما آن چهار باب، یعنی چهار کتاب، باید خوب تبیین شود.

    روی معیارهای حکمت و کلام شیعه باید حل شود.

    این یک کار کلامی است که با کمک حدیث باید روشن‌تر شود.

امام وظایفى بر عهده دارد یکى از آن وظایف رهبرى جامعه است در این مقاله پیرامون نیازمندى انسان به رهبر و وظایف رهبر و دستورات اسلام در مورد رهبرى، مطالبى ارائه گردیده است. رشد یعنى قدرت مدیریت.وقتى که انسان مى‏خواهدانسانهاى دیگر را اداره کند یعنى وقتى که موضوع رشد اداره انسانهاى دیگر باشد، آن را «مدیریت و رهبرى‏»مى‏نامیم.این نوع از رشد دراصطلاح اسلامى «هدایت‏» ...

امامت مهم‌ترین اصل اعتقادی مذهب تشیع است. امامت در لغت به معنای دوستی، یاری دادن، به دست گرفتن کاری، فرماندهی داشتن و . . است و در اصطلاح، یک منصب الهی و خدادادی است که شامل همه فضیلت‌های انسانی است. مطابق این تعریف، امامان از سوی خداوند و به وسیله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تعیین می‌شوند، دارای همان فضایل و امتیازات پیامبر (بجز مقام نبوت) هستند، و کار آنان منحصر به حکومت ...

نظریه امامت در ترازوی نقد ارکان اصلی نظریه نظریه امامت، از ابتدای تکون تاکنون فراز و نشیب‌های فراوانی را پشت سر نهاده و عالمان و متکلمان شیعه در طول تاریخ، قرائت‌های مختلفی از آن داشته‌اند. لکن یک قرائت خاص همواره رواج و شهرت بیشتری داشته و خصوصاً در عصر حاضر سطره خود را بر تلقی‌های دیگر گسترانده و شکل تفسیر رسمی را پیدا کرده است. ارکان این تلقی خاص به شرح زیر است: الف) وجود ...

با رحلت پیامبر اسلام که پیامبر خاتم نیز ‌بوده‌اند مسلماً برای هدایت و زعامت مسلمین می‌باید افرادی باشند که عهده‌دار این مسئولیت بوده به کسانی که به نیابت پیامبر رهبریت عمومی دینی و دنیایی مسلمین را از سلاله پیامیر بر عهده دارند، امام می‌گویند. امامت در لغت به معنای پیشوایی و رهبری است. در اصل بحث نیاز به امام و معنی امامت اختلافی نیست. ولی در چگونگی تعیین امام و خصوصیات آن بین ...

( نبوت) مجموعه اى است مشتمل بر چهارده جلسه بحث و انتقاد انجمن اسلامى پزشکان که در سال 1348 هجرى شمسى ایراد شده و سخنران آن استاد شهید آیه الله مطهرى بوده اند . سبک بحث یک سبک ابتکارى است و در یک قالب خاص مثلا قالب متکلمین یا فلاسفه جاى نمى گیرد , بلکه استاد شهید با توجه به احاطه خود بر نظرات متکلمین و فلاسفه در این باب و با توجه به برخى علوم انسانى جدید مانند روانشناسى و با ...

مقدماتی درباره مساله امامت نویسنده: شهید مرتضی مطهری بحث ما درباره امامت است.مى‏دانیم که در میان ما شیعیان مساله امامت اهمیت فوق‏العاده‏اى دارد و در میان سایر فرق اسلامى آن قدر براى این مساله اهمیت قائل نیستند.سر مطلب این است که مفهوم امامت در نزد شیعه با مفهوم امامت در نزد سایر فرق اسلامى متفاوت است.البته جهات مشترکى در کار هست ولى یک جهات اختصاصى هم در معتقدات شیعه در باب ...

بیان پیغمبر اکرم درباره ولایت خدای متعال در صفت پیغمبر گرامی خود می فرماید: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم؛ پیامبری به سوی شما آمده که از خودتان می باشد، گرفتاری و به سختی افتادن شما برای وی ناگوار است، او به همه شما علاقه مند است و به ایمان آورندگان دل سوز و مهربان می باشد. (سوره توبه آیه 128) هرگز نمی توان باور کرد پیغمبر گرامی به نص ...

بحث ما درباره نبوت است که به یک اعتبار دومین اصل و به اعتبار دیگر سومین اصل از اصول دین است . اصول دین به یک اعتبار عبارت است از توحید , نبوت و معاد , ولى از دیده شیعیان چون دو چیز دیگر هم جزء اصول دین است , گفته مى شود که اصول دین پنج است : توحید , عدل , نبوت , امامت و معاد . به هر حال نبوت یکى از ارکان اصول دین است . راجع به نبوت بحثهاى زیادى هست که ما عجالتا فهرست بحثها را آن ...

بگو اى مردم من فرستاده خدا به سوى همگى شمایم. (اعراف ۱۵۸( همانا از جانب خداوند نور و کتابى آشکار به سوى شما آمد که خداوند به واسطه آنها، هر کس را که در پى خشنودى او باشد، به راه هاى ایمنى هدایت مى کند و ایشان را به خواست خود از تاریکى ها به روشنایى بیرون مى برد و به سوى راه راست هدایتشان مى فرماید. (مائده ۱۵ و ۱۶( پیامبر اکرم (ص) با آیینى که نور و هدایت است برانگیخته شد تا بشر ...

بسمه تعالی امامت ورهبری درکلام امیرمؤمنان علی(ع) یکی از موضوعات بسیار عمیق،ارزشمند و گرانبهای نهج البلاغه موضوع امامت و مسائل مربوط به آنست. نهج البلاغه خود تبلور فرهنگ امامت و ولایت و تجلّی روح بلند علوی سلام ا... علیه است. در نهج البلاغه جلوه های گوناگون امامت و حاکمیت اسلامی بوضوح قابل مشاهده و درک است. امام (ع)چه بعنوان امام و ولی امر مسلمانان و چه در منصب ولایت الهی و ولَی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول