دانلود مقاله عوامل آرامش از نگاه قرآن

Word 252 KB 14544 54
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: آرامش - قرآن
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دراین بخش قصد دارم بحث جدیدی را راه اندازی کنم که به نظرم این بحث برای همه خصوصا جوونا خیلی مفید باشه ...می خوام درباره راههای رسیدن به آرامش با هم بحث کنیم .آرامش چیزی است که همه دنبالش می گردند.وهرکسی از هر راهی که به نظرش می رسه می خواد این آرامش رو به دست بیاره...


    بعضی ها فکر می کنند آرامش توی پول خلاصه می شه ، بعضی فکر می کنند توی خوش گذرونی ها وبرپا کردن پارتی ها وگوش دادن موسیقی وتماشای فیلم و...خلاصه می شه ، برخی با توسل به موادمخدر ،سیگاروتریاک وکراک و خوردن قرصهای روان گردان دنبال این آرامش هستندو...


    انصافا آرامش چیه ؟وچگونه به دست می آد.....من می خوام با این بحث ببینم نظر ما آدما راجع به رسیدن به این آرامش چیه ؟چه باید کرد؟وببینم قرآن نظرش چیه وچه راههایی را پیشنهاد می ده تا به این آرامش برسیم؟


    از همه شما دوستان عزیز هم دعوت می کنم تاتوی این بحث شرکت کنید ....تا هرچه سریعتر به نتایج خوبی برسیم....
    آرامش سرمایه عظیمی است که جز دز سایه الله و محبت آل الله به دست نمی آید.
    آرامش گوهر نایاب و گمشده بشر قرن 21 است که برای پیدا کردن آن اینچنین خود را به آب و آتش می زند.


    الا بذکر الله تطمئن القلوب
    [quote=شهیدان;6521]دراین بخش قصد دارم بحث جدیدی را راه اندازی کنم ...می خوام درباره راههای رسیدن به آرامش با هم بحث کنیم ....


    با سلام به دوست عزیز جناب شهیدن
    بحث بسیار خوبی را شروع کردید.

    ضمن تشکر از انتخاب موضوع قرآنی و توضیحات شما، درادامه آن...


    عوامل تسکین قلب و آرامش در قرآن:
    1- شب
    هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه والنهار مبصرا ان فی ذلک لایت لقوم یسمعون- (سوره یونس آیه 67)
    2-خانه
    والله جعل لکم من بیوتکم سکنا وجعل لکم من جلود الانعم بیوتا تستخفونها یوم ظعنکم ویوم اقامتکم ومن اصوافها واوبارها واشعارها اثثا ومتعا الی حین - (سوره نحل 80 آیه )
    3- زوج و زوجه
    [quote=شهیدان;6521]دراین بخش قصد دارم بحث جدیدی را راه اندازی کنم ...می خوام درباره راههای رسیدن به آرامش با هم بحث کنیم ....

    با سلام به دوست عزیز جناب شهیدن بحث بسیار خوبی را شروع کردید.

    عوامل تسکین قلب و آرامش در قرآن: 1- شب هو الذی جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه والنهار مبصرا ان فی ذلک لایت لقوم یسمعون- (سوره یونس آیه 67) 2-خانه والله جعل لکم من بیوتکم سکنا وجعل لکم من جلود الانعم بیوتا تستخفونها یوم ظعنکم ویوم اقامتکم ومن اصوافها واوبارها واشعارها اثثا ومتعا الی حین - (سوره نحل 80 آیه ) 3- زوج و زوجه ومن ءایته ان خلق لکم من انفسکم ازوجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودهورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون - (سوره روم آیه 21) 4- یاد خدا ..

    الا بذکرالله تطمئن القلوب.(سوره رعد آیه28) دراین آیه با 5 تاکید تنها عامل نهایی آرامش قلب را یاد خدا میداندو بس برای اینکه بخواهیم به آرامش برسیم قدم اول اینه که درک درستی از وقایع اطرافمون داشته باشیم .

    تا در مورد وقایع و اتفاقاتی که برامون می افته و مشکلاتی که برامون پیش می یاد ، بینش صحیحی نداشته باشیم ، ثمره ای جز افسردگی روانی و مشکلات روحی و احساس بدبختی و ......

    نخواهیم داشت .

    بنابر این اولین قدم در رسیدن به آرامش درک صحیح داشتن از معنای زندگی است انسان به دلیل اینکه موجودی کمال گرا و هدفمند است که از بیهودگی و بی معنایی و بی هدفی رنج می برد و سخت گریزان است .

    بیهودگی و پوچی ، چنین موجودی را راضی نمی کند و اگر زندگی ، معنا و هدفی نداشته باشد ، زنده ماندن ، ارزشی نخواهد داشت ؛ هرچند تمامی امکانات زندگی فراهم باشد.

    علت ناکامی در زندگی ناکامی در رفاه نیست ، بلکه عموما ناکامی در معنا طلبی زندگی است .

    مسئله معنا چند حالت پیدا می کند : 1.

    فقدان معنا 2.

    نا تمام بودن معنا 3.

    معنای واقعی حیات 1.

    فقدان معنا این حالت برای کسانی است که اصلا معنایی برای حیات پیدا نمی کنند و نه هدفی برای آفرینش می یابند و نه هدفی برای زندگی خویش دارند و دچار بحران بی معنایی هستند .

    2.

    ناتمام بودن معنای زندگی این حالت برای کسانی است که معنایی برای زندگی داشته اند اما وقتی به آن می رسند ، آن را بی ارزش تر از آن می یابند که که به خاطرش زندگی کنند ؛ این وضعیت زمانی اتفاق می افتد که معنای انتخاب شده توان توجیه همه مسائل زندگی را ندارد .

    طرفداران گروه اول از ابتدا دچار افسردگی و ناکامی خواهند شد و طرفداران گروه دوم از نیمه راه و از زمانی که مکتب آنها توان توجیه مسائل زندگی را از دست می دهد ، دچار ناکامی می شوند .

    البته این نکته حائز اهمیت است که اساسا مکتب های مادی که با محوریت انسان شکل پیدا کرده اند با چنین مسائلی مواجه می شوند و مکاتب الهی غالبا با این مسائل روبه رو نیستند .

    3.

    معنای واقعی حیات در بازار معانی انسانی موفق است که اشتباهی در انتخاب معنا و مکتب ارائه دهنده معنا نداشته باشد و انتخابگر خوبی باشد و انتخاب خوب منوط به شناخت دقیق وصحیح از زندگی و دنیا است در این راستا بهترین راهنما دستورات دینی است از آن جمله خداوند در قرآن می فرماید : « قُلْ مَتَاعُ الدَّنْیَا قَلِیلٌ وَالآخِرَهُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى» (سوره نساء ، آیه 77( بگو: «سرمایه زندگى دنیا، ناچیز است!و سراى آخرت، براى کسى که پرهیزگار باشد، بهتر است» خداوند در این آیه معنای زندگی را در زندگی آخرت معرفی می کند و خشنودی دنیا را اندک و زودگذر و در آیه ای دیگر می فرماید : « وَفَرِحُواْ بِالْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا فِی الآخِرَهِ إِلاَّ مَتَاعٌ ») سوره زمر،آیه 26 ( «آنها به زندگى دنیا، شاد شدند؛ در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزى است» این آیه نیز همچون آیه قبلی آنان را که زندگی دنیا را هدف خود قرار داده اند مخاطب قرار داده و هدف آنان را پوچ و گذرا معرفی می کند و در حدیثی مشهوری از حضرت رسول (ص) شنیده ایم که : دنیا کشتزار آخرت است .(میزان الحکمه , ج 4 ، ص 1691) و این یعنی دنیا جایگاهی برای حیات است و نه هدف حیات .

    بنابراین وقتی خداوند و آخرت معنای زندگی شد، انسان برای رسیدن به او تلاش می کند و در این راه هر سختی را تحمل می کند .

    حالا پس از اینکه با معنای حقیقی حیات انسان و هدف آن آشنا شدیم لازم است دیدگاه درستی راجع به دنیا و وقایعی که در آن رخ می دهد داشته باشیم .

    دنیا محل سختی ها ما انسان ها موجوداتی خواهان راحتی و آسایش هستیم و می خواهیم که دنیا برای ما چنین باشد و از رسیدن سختی ها به شدت رنجور و آزرده خاطر می شویم ، اما با توجه به آیات و روایات باید این نکته را پذیرفت که دنیا نه تنها جایگاه آسایش و راحتی نیست بلکه جایگاه سختی ها و دشواری ها است از آن جمله می توان به آیه ای از قرآن اشاره کرد : « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ »(سوره بلد ، آیه 4 ( « ما انسان را در رنج آفریدیم » این آیه به ما یادآوری می کند که دنیا برای راحتی و آسایش آفریده نشده است و پیامبر (ص) نیز در این باره می فرماید : « خداوند عزوجل می فرماید: من آسایش و راحتی را در بهشت قرار دادم و مردم آن را در دنیا می جویند و آن را نمی یابند .» (عوالی اللئالی ، ج 4، ص 61( و حتی امام صادق (ع) آسودگی در دنیا را برای مومن امری محال معرفی می کنند.

    (بحار الانوار ، ج 78 ، ص 195( بنابراین چیزی که در دنیا وجود ندارد ، راحتی است و جستن آنچه که وجود ندارد ما را به ناکامی و نارضایتی و افسردگی خواهد کشاند و به سرعت ما را در برابر سختی ها بی تاب خواهد کرد و از پای در خواهد آورد ، چه آنکه اگر دنیا جایگاه امن و آسایش بود چه کسی سزاوارتر از ائمه اطهار و معصومین (ع) و پیامبران الهی به آسایش بودند ، حال آنکه می دانیم در دنیا بزرگترین رنج ها و مصائب را معصومین (ع) و پیامبران الهی متحمل شدند و بزرگترین شاهد این مدعا واقعه عاشورا و مصائب وارد بر معصومین در آن روز و پس از آن است .

    حال پس از اینکه معنای زندگی و ویژگی دنیا را شناختیم نوبت به آشنایی با شیوه مواجهه با مشکلاتی است که موجبات بر هم ریختن آرامش روانی ما را پدید می آورند .

    مواجهه با سختی ها بنابر آنچه ذکر شد ، سختی ها ناگزیرند و ناخواسته و پیش بینی نشده به سراغ ما خواهد آمد در این زمان تنها راه حل این است که شیوه مواجهه صحیح با آنها را بدانیم تا دچار یاس و فرسودگی نشویم : 1.

    پذیرش موقعیت اگر باور داشته باشیم که دنیا جایگاه سختی ها ست و ما برای لذت و کامجویی به این دنیا نیامده ایم و این دنیا به سان پلی برای گذشتن است ، باید باور کنیم که سختی ها بخش جدانشدنی زندگی ما هستند و ما از مواجهه با آنها ناگزیریم و بهتر است که در هنگام وقوع آنها از آن فرار نکنیم و بدانیم که سختی ها به خواست ما نیامده اند که به خواست ما بروند ، باید بپذیریم که ما در آمدن و رفتن آنها اختیاری نداریم و وقتی پدید می آیند ، حذف کردن آنها و حتی فرار از آنها نا ممکن است و بی تابی کردن در برابر آنها نیز کمکی به ما نمی کند ، بنابراین شایسته تر این است که سختی ها را به عنوان یک واقعیت زندگی بپذیریم و با آنها کنار بیاییم و سعی در مهار موقعیت ناخوشایند داشته باشیم .

    حضرت امیر المومنین (ع) می فرمایند : « همانا برای سختی ها پایانی است که هر کس به آن دچار شود ، باید به پایان آن برسد .

    پس برای انسان خردمند ، زیبنده است که هرگاه گرفتاری به او رسید ، کنار آن بیارامد تا زمان آن به سرآید ؛ چرا که دفع کردن آن ، پیش از سر آمدن زمان آن ، افزودن بر رنج آن است.» (کنز العمال ، ج 3 ، ص 752) با توجه به این حدیث پذیرش موقعیت ، نشانه خردمندی است و خردمند کار بیهوده نمی کند ، پس خرد حکم می کند که در زمان سختی ها انسان در کنار سختی ها قرار گیرد .

    معنا شناسی سختی ها یکی از عوامل فشار روانی بی معنا بودن حوادث است .

    اگر حوادث زندگی بی معنا باشند قابل تحمل نخواهند بود و به سهولت انسان را از پای در خواهند آورد .

    اگر به هدفمند بودن و معناداری حوادث باور داشته باشیم ، آنها را تحمل خواهیم کرد.

    نکته قابل توجه دیگر اینکه معمولا ما همانند فرموده خداوند : «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَن وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ» (سوره فجر ، آیه 15 و 16 ) «امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اکرام مى‏کند و نعمت مى‏بخشد مى‏گوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است!» و امّا هنگامى که براى امتحان، روزیش را بر او تنگ مى‏گیرد مى‏گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است!»» حوادث تلخ را ناعادلانه و بی دلیل و اهانت آمیز ارزیابی می کنیم ، و با این تحلیل فشارهای روانی حاصل از مشکلات تشدید می شود .

    امام صادق (ع) در همین راستا فرموده اند: « آیا می پنداری خدا به هرکس هر چیز داده از سر تکریم او بوده و از هرکس هر چیز باز داشته از سر خوار کردن او بوده ؟

    هرگز !» (بحار الانوار ، ج 7 ، ص 200) پس معنای محرومیت ها خواری و بی مقداری نزد خداوند نیست .

    حال باید معنای مشکلات و محرومیت ها را بیابیم .

    الف : بلا ، وسیله تکامل انسان مهم ترین ویژگی بلاها قدرت رشد دهندگی آنهاست , همه استعدادهای انسان در حالت رفاه و آسایش پرورش نمی یابد و همانطور که پیش از این اشاره شد دنیا کشتزار آخرت است بنابراین بلاها چون نیروی محرکی است که استعدادهای ویژه انسان را به نمایش می گذارد ، عمل می کنند .

    چه اینکه در آخرت کسی برای استعدادهای نهفته اش پاداش نمی گیرد و تنها اعمال است که قابلیت پاداش یافتن را دارد .

    و همه سخن در این آیه شریفه آمده است که: «الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (سوره ملک ، آیه 2( آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل مى‏کنید، و او شکست‏ناپذیر و بخشنده است.

    در این آیه حیات و مرگ دو محک نیکوکاری بندگان معرفی شده است .

    ب : تطهیر گناهان دومین تاثیر و معنای بلایا پاک کردن گناهان مومنان است ، طبق فرموده حضرت رسول (ص) : « هیچ درد و رنج و اندوه و حزن و غمی به مسلمان نمی رسد ، حتی تیغی که به پای او می رود ، مگر این که خداوند متعال ، گناهان وی را به خاطر آن می آمرزد .» (بحار الانوار، ج 77 ، ص 144) انسانها هر اندازه که در دنیا دچار مصیبت و سختی شوند به همان اندازه از گناهان آنان کاسته خواهد شد ، چه آنکه تحمل سختی دنیا بارها و بارها آسان تر از تحمل عذاب های الهی در جهان دیگر است و دچار شدن به بلا و مصیبت نه تنها نشانه خواری و بی مقداری در درگاه الهی نیست بلکه نشان از تقرب و توجه داشتن خداوند به بنده دارد همانگونه که میان مردم شهرت دارد که : هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند ج : ترفیع درجه سومین تاثیر بلاها ترفیع درجه دادن ، آنها ست و همیشه هم دچار شدن به سختی و بیماری و مشکلات به معنی گناه کار بودن فرد نیست .

    معنای بلاهایی که انبیا و اولیا به آن دچار می شوند در اینجا روشن می شود ، بلاهایی که پیامبران و معصومین و مقربان درگاه الهی به آنان مبتلا می شوند برای پاک کردن آنان از خطاها نیست بلکه برای ترفیع درجه یافتن آنهاست ، همانگونه که پیامبر (ص) می فرمایند: « همانا بلا برای ظالم ادب کردن،برای مومن امتحان و برای انبیا درجه و برای اولیا کرامت است .» (بحار الانوار ،ج 67 ، ص 235) گاه بلاها کاستی های عمل انسان را در روز حساب جبران می کنند که پیامبر (ص) می فرمایند : « همانا خداوند متعال برای بنده ، درجه بالایی در بهشت می نویسد ولی عملش به آن اندازه نیست ، پس همواره در بلا قرار می گیرد تا به آن برسد .»(مشکاه الانوار، ص 300) بنابر این اگر بلاها و سختی ها را از منظر این سه معنا ببینیم ، دیگر تحمل هیچ کدام از آنها نه تنها صعب و مشکل نخواهد بود که حتی شیرین و دوست داشتنی خواهد شد و همواره به یاد خواهیم داشت که مشکلات با ماموریتی خاص به سراغ ما آمده اند و تا ماموریت آنها به پایان نرسد ، ما را ترک نخواهند کرد وما هستیم که با کنار آمدن با آنها می توانیم سرنوشت حقیقی خود را در دنیا و آخرت رقم بزنیم .

    داستان : آرامش با قرآن از فاضل گرانقدر جناب آقاى على آقایى «عراقچى همدانى» شنیدم که فرمود: در سال 1342 ماه محرم که من در کبوترآهنگ همدان منبر مىرفتم، انقلاب از قم به ى داهیانه حضرت امام خمینى «ره» آغاز شد، تا آن که ما خبر دستگیرى امام خمینى«ره» را به وسیله رادیو شنیدیم و از این جهت همه نگران و ناراحت شدیم و من در فکر شدم که این داستان، آخرش به کجا مىرسد و سر نوشت ملت و کشور چه خواهد شد، خصوصاً عاقبت امام خمینى«ره» چه مىشود با این وضعى که پیش آمده و دستگاه جبار ایشان را دستگیر کرده بودند در این هنگام به خاطرم رسید که براى آگاه شدن از عاقبت این کار به قرآن کریم تفال نمایم.قرآن را برداشتم متوجه قادر متعال شدم و خواستم که از قرآن، عاقبت امر را به من نشان دهد پس قرآن را باز کردم، دیدم در اوّل صفحه این آیه مبارکه است:«قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.»«بگو حق آمد و باطل نابود شد، بدان که باطل نابود شدنى است.»من از این تفال بسیار نیک، آرامش خاطر پیدا کرده و مطمئن شدم که امام«ره» آزاد خواهد شد تا آنکه بعد از چندى در اثر فشار ملّت و اقدام علماى اعلام و مهاجرت علماى بزرگ شهرستانها به تهران، دولت و شاه مجبور شدند که امام«ره» را آزاد کنند، تا اینکه مرتبه دوّم حضرت امام را دستگیر کردند، این دفعه ایشان را به ترکیه، تبعید نمودند دوباره من ناراحت شدم و قرآن را برداشتم خواستم با تفال به قرآن بدانم که عاقبت کار چه خواهد شد (البته این قرآن، غیر از آن قرآنى بود که در کبوترآهنگ بود) وقتى قرآن را گشودم، بازدیدم در اوّل صفحه، این آیه است:«قُلْ جَاءالْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.» خیالم راحت شد، دانستم که این دفعه نیز امام آزاد مىشود تا اینکه پس از مدتى که امام«ره» در ترکیه بود ایشان را به نجف فرستادند ناچار به پاریس تشریف آوردند که این پیشامد نیز موجب فکر و خیال و ناراحتى مسلمانان بود من دوباره به فکرم آمد که از قرآن کمک بگیرم و به قرآن تفال بزنم تا بدانم این مرتبه کار امام«ره» به کجا خواهد رسید، قرآن را باز کردم، باز دیدم در اوّل صفحه این آیهآمد«قُلْ جاءَالْحَقُّ وَ زَحَقَالْباطِلُ...» « الا بذکر اللّه تطمئنّ القلوب » سوره رعد- آیه 28 هان، آگاه باش که فقط بذکر اللّه دلها آرامش و سکون می ‏یابند.

    جمله «بذکر اللّه» متعلق به «تطمئن» است که باید متأخّر از آن می آمد و چون متقدّم بر آن آورده شده نکته این تقدم، افاده حصر بوده است قاعده «تقدیم ما هو حقّه التأخیر یفید الحصر»، یعنی منحصرا و فقط با یاد خدا آرامش قلبی حاصل می‏شود.

    و با وجود آرامش قلبی، همه عوامل اضطراب و همه تعصّبها و تقلیدها و تلقینهای شیطانی و عجبها و غرورهای ناشی از فقدان اعتماد بنفس، و جمله رذائل و پلیدیها، جوهر ذواتشان به حسنات تبدیل می‏گردند، این خلق الهی آرامش قلبی مومنان ، مستلزم آسایش جامعه است و این آرامشهای قلبی ، آسایش‏ در جسم و زندگی و معاشرات را به دنبال خواهند داشت و سعی و تلاش در تحصیل و استقرار این معنویّت در جامعه، نه فقط بهبود بخشیدن به معنویّات است بلکه سعی و تلاش در تأمین اقتصاد و معیشت جامعه به بهترین طریق است ، زیرا انتشار آثار طمأنینه دل، در اجتماع از هزارها جنایت و دغل و دروغ و دزدی و خیانت و بزهکاری و تبهکاری که میلیاردها بودجه برای پیشگیری و از بین بردن آثار آن صرف می‏شود، جلوگیری می‏کند و در چنین جامعه ای کسی را با کسی جز مودّت و خیرخواهى کارى نیست ، زیرا با آرامش دلها، زبانها صادق و نظرها حق و نیّتها پاک و اندرون انسانها سرشار از خوبی و وفای به عهد و...

    گردیده‏اند حالا خودتان را آماده کنید تا یک حدیث قدسی براتون بگم که آدم رو دیوانه میکند !

    !

    خداوند متعال می فرماید: «من عشقتهُ فقد قتلتهُ وَ من قتلتهُ فعلیّ دیته وَ من علیَّ دیتهُ فأنا دیته» یعنی" من اگر عاشق کسی بشم جانش را می گیرم و هرکه را که جانش ستانم بر من است که دیه اش را بپردازم و من خودم دیه او خواهم بود سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی در طـریق عشقبازی امن و آسایش بلاست ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست رهروی باید، جهان سوزی، نه خامی بی غمی بارالها، پایان کار ما را به سعادت مقرون فرما، و سرانجام رشته معرفت و خدا خواهی را به دست ما بده، و دست تطاول دیو رجیم و شیطان را از قلب ما کوتاه فرما، و جذوه‏ای از آتش محبت خود در دل ما افکن تا جذبه‏ای حاصل آید، و خرمن خودی و خودپرستی ما را به نور نار عشقت بسوزان تا جز تو نبینیم و نخواهیم و جز سر کوی تو بار قلوب را نیندازیم.

    محبوبا، اکنون که از تو دورم و از جمال زیبایت مهجور، باید که دست کریمانه‏ات تصرّفی کند و حجابهای ضخیم را از میان بردارد تا چشم دلم بینا گردد.

    حجاب چهره جان می‏شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چون من خوش الحانی است روم به روضه رضوان که مرغ آن چمنم پروردگارا !

    آتش بیم مهجوریّت از آستان قرب و حضور، دل و جان می‏سوزاند و این شعله است که قلب را افروخته می‏کند، و آنرا خاستگاه مناجاتها و نیایشهایی می‏نماید که استماع و زمزمه آنها، دلهای سوزمند را لبریز از شوق و عشق به تو می‏سازد !

    الهی !

    ربایش دل من به مغناطیس وجود عشق تو است .

    خداوندا !

    باران معرفت را در مزرعه قلب من بباران .

    خوف و حزن دو مانع رسیدن به آرامش _ آرامش در قرآن 2 ...

    قل یا آیها الذین هادوا إن زعمتم أنکم أولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین _ کسانی که خیال میکنید اولیاء خدا هستید بیایید آرزوی موت کنید اگر راست می گویید ، یعنی اولیاء خدا کسانی هستند که آرزوی موت دارند ، بعد در سوره یونس خواندیم ألا إن اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون ، نگو که بشر اینقدر میترسید سر چی می ترسید سر این نفسشون .

    الآن خیلی از این پیرزن و پیرمردها و جوانها همه نگرانند ، برای چه چون نمی دونند می خواهد چه بشه .

    یعنی چه دارند ؟

    جهل دارند و منشاء نگرانی هم نفس بود .

    موت یعنی تعطیل شدن نفس .

    لذا کسانی که خدا بهشون توفیق موت داد از همه اینها راحت شدند ، گفتند مردم از هر چه می خواهید بترسید ، بترسید ولی از مردن نترسید ، معلومه اگر کسی از مردن نترسد دیگه از هیچ چی نمی ترسد ، مردن یعنی رفتن در بغل محمد و آل محمد شما همه مشتاق برای رفتن به کربلا چقدر مشتاقید برای رفتن پیش قبر و ضریح امام حسین ، حالا اگه بخواهند با یک چیزی ببرند پیش خود امام حسین ، اون دیگه چقدر شوق می آورد .

    نقل کردند یک بنده خدایی متوسل شده بود به حضرت امیر و به حضرت گفته بودند من را بیارید نجف همین تا رسیدیم خواستید جون من را بگیرید ، بگیرید .

    وقتی رسیده بود نجف ، دو سه روز بعد کم کم یک حالت لرزه و تب وبعد تب شدیدتر ، یک دفعه یادش آمده بود ، به مولا چی گفته ، گفته بود سریع من را ببرید حرم ، وقتی آمده بود حرم گفته بود به مولا آقا من دیوانه شما چرا فورا حرف یک دیوانه را جدی می گیرید ، شما همه حرفهای من را ول کردید همین یکی را گرفتید ، خلاصه شروع کرده بود گریه و زاری که من هنوز آمادگی ندارم و من نمی تونم .

    نقل می کنند یک ملک آمده بود سراغ این آقا گفته بود چرا امیرالمؤمنین را پکر کردی؟

    آقا می خواست شما را ببرد تو بغل خودش شما از بغل علی فرار می کنید ،براتون مولا از خدا 30 سال عمر خواستند .

    پس باید بریم علم تحصیل کنیم تا نترسیم و آرامش بیاید .

    قرآن کریم دنیا را به ظلمات تعبیر کرده ،در زیارت حضرت رضا هم داریم که می گوییم السلام علیک یا نور الله فی ظلمات الارض ، دنیا تاریک است ، شب است .

    ولی آخرت روز است ، قرآن کریم در مورد قیمت همش گفته یوم القیامه ،یوم الحسره ، یوم التغابن ، هیچ جا نداریم که گفته باشد لیل القیامه ، پس دنیا شب و آخرت روز است .

    شب تاریک است وتاریکی خود منشاء خوف می شود و اگر بیفتیم در چاله باعث حزن می شود ، در تاریکی ظلم هم از آدم سر میزند یک وقت ممکن است پا روی کسی یا اشیاء کسی بگذاریم ، نور که بیاد اینها از بین می رود ، العلم نور ، علم همه چیز را روشن می کند حالا بنده سؤال میکنم شما یک عمر در دانشگاه و جاهای دیگر درس خواندید ، آیا توانسته اید وحشت و خوف و حزن و ظلم را از خود دور کنید اگر دور شده اند بدونید واقعا علم تحصیل کرده اید ، البته این بدان معنی که اونها را کنار بگذاریم نیست چون برای تحصیل پول لازمه ، پول هم احتیاج است .قرآن کریم برای ده سیزده مورد گفته که اینها نه خوف دارند و نه حزن ، که اینها مطلقا آرامش دارند ، اینها کسانی هستند که نگاه به آنها عبادت است .

    نیم خورده مؤمن چرا در آن شفاست ؟

    چون مؤمن کسی است که آرامش دارد اصلا مؤمن یعنی آدم آرام .

    شتابزدگی ها ، دلهره ها و دل واپسی ها همه از بین می رود .

    فرمودند با همین ها هم رفیق بشوید ، مؤمنین سرعت دارند ولی عجله ندارند چون عجله مال نفس است ولی سرعت مال قلب ، سارعوا إلی مغفره من ربکم .

    از این به بعد بدونید آنچه در قرآن کریم اعتبار دارد قلب است نفس اعتبار ندارد .

    سه جای قرآن خداوند فرموده این نفس باید بمیرد ، کل نفس ذائقهالموت ، پس چرا گفتند برید بشناسیدش؟

    چون بتونید راحت از آن بگذرید ، اون اولیاء که ازش گذشتند و پرده ها را از روی نفس کنار زدند و به عمق نفس که راه پیدا کردند ، دیدند نفس میگوید أنا الله ، نفس ادعای خدایی دارد ، چون این الوهیت در ذات نفس وجود دارد خدای متعال هم اصرار دارد که الا و بالله باید این نفس تقدیم بشود به محضر خدا ، باید تعطیل بشود .

    الآن یکی رد بشه به شما سلام نکرد و ناراحت شدید این دو حالت دارد یکی ناراحت می شوید که این چرا امر خدا را امتثال نکرد که این صفای قلب است و یکی هم ناراحت می شوید این چرا به من سلام نکرد که این همان الوهیت است ، جهلی که هست .

    نفس از جنس نار و قلب از جنس نور است ،نفس خیلی به آتش و قلب خیلی به بهشت نزدیک است ، نفس همش شما را می خواهد ببرد تو آتش و قلب شما را به سوی نور و صفا البته خوشحال باشید خدا نفس مؤمنین را فوق العاده ضعیف خلق کرده .

    البته خوشحال باشید خدا نفس مؤمنین را ضعیف خلق کرده ، علامت ضعیف بودنش هم این است که الآن بنده روضه بخوانم همه شما شروع می کنید به گریه کردن ، کفار نفسشان خیلی قوی است وگریه هم ندارند .

    وقتی مغولها آمده بودند اصفهان را بگیرند ،دو تا سرباز نشسته بودند با هم صحبت می کردند ، یکی از دیگری سؤال کرد شما تا حالا جایی هم شده که ناراحت بشی از این قتل عام هایی که انجام دادی؟

    گفت من فقط یک جا ناراحت شدم .

    گفت کجا ؟

    رفتیم کنار یک خانه تمام اهل خانه را گردن زدیم اومدم کنار یک گهواره دیدم یک بچه شیر خواره خوابیده سر شمشیر را گذاشتم تو دهانش دیدم شروع کرد مکیدن فهمیدم خیلی هم گرسنه است ، من شمشیر را فرو کردم ...

    من آنجا غصه دار شدم که چرا این بچه را کشتم ، ازپشت پرده فرمانده آنها شنید گفت گردن این را بزنید ، تو سپاه ما اگر کسی دلش به رحم بیاد لایق این سپاه نیست ، این نفس کافر بشر است که به آتش نزدیک است و استعداد جهنم را پیدا می کند ، اما قلب مؤمن قوی است و تحمل احادیث ومعارف اهل بیت را دارد ولی قلب کافر ضعیف است حوصله یک دانه حدیث را ندارد ، به عکس قلب کافر نفسش خیلی قوی است بهتر است منشاء آن را از بین ببریم ، فکر کنید یک باتلاق وجود دارد و از این مرتب پشه بلند می شود بعد به شما یک چیزی بدهند بگویند این پشه ها را بکشید ، شما باید مرتب این پشه ها را بکشید ، این باتلاق هست و شما همیشه باید پشه نابود کنید یک دفعه یک آدم عاقل هم پیدا می شود می گوید این باتلاق را از زیرآب بخشکانید .

    محبت اهل بیت باتلاق را از بین می برد .

    از کسانی که در باغ رضوان خوابیده اند ، آنهایی که موتشان رسیده نه فوت کرده اند ، چون الآن یک عده ای هستند که فوت شدند ولی هنوز دلشان این ور است ، مرحوم آقا شیخ رحمه الله علیه رفته بودند تخته فولاد اصفهان ، یک رفیق داشتند به او گفته بودند به این قبر گوش بده ببین چه می شنوی ؟

    شنیده بود این همش فریاد میزند آهای خیار سبز دارم ، گفته بود این خیلی علاقه به بقالی دارد یک دفعه هم غافلگیرانه بردنش آن ور ، این هنوز نفسش تعلق دارد به این ور و خیال می کند هنوز تو این دنیا است و به جای لا اله الا الله میگوید خیار سبز دارم .

    فوت کرده ولی موتش نرسیده ،موت وقتی است که همه وجود بگوید لا اله الا الله .

    ولی اجمالا اینهایی هم که فوت کردند ، کم کم موتشان هم میرسد .

    هر کس دلش می خواهد آرام شود باید دلش برود به آن ور و آخرتی بشه ، آیه را گوش بدید ومن أمن بالله و یؤمن بیوم االآخره فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون .

    موتوا قبل أن تموتوا ، بروید اون ور قبل از این که شما را ببرند ،بدن تو دنیا باشد ولی دل در محضر خدا و اولیای خدا باشد ، پیامبر فرمودند هر کس دوست دارد به یک میت که روی زمین راه می رود فلینظر إلی وجه علی بن أبی طالب ، به حضرت امیر نگاه کند .

    نفس حضرت مرده بود ولی قلب ایشان زنده بودخیالتان راحت وقتی بروید آن ور اولین جمله که به حضرت عزراییل می گوید این است که دست شما درد نکند ، چه کار خوبی کردید ما را آوردید این ور ما نمی دونستیم این طرف چقدر عزت و غنا و راحتی و آرامش است .

    نه دردی ، نه غصه ای ،نه فقری و نه ...

    یادش هم سرور می آورد .

    خواب ماه رمضان چقدر شیرین است تازه این برادر موت است که البته برای مؤمنین است .در قرآن دو تعبیر داریم برای مردن یکی غمرات که برای کفار است یعنی تمام عالم روی سینه این کافر میگذارند تا جون بده ، اما سکرات که برای مؤمنین است یعنی یک جام بدند به دستشون از محبت اهل بیت ، تا بیاد سر بکشند عزراییل جون را برداشت و رفت ، اینقدر شیرینی را می گویند سکری .

    دوستان امیر المؤمنین مست مولا که شدند هیچ کاریشون نمی شود کرد ، ولذا اگر دیدید که یک نفر که زیارت امام حسین برود و بدون سؤال وارد بهشت بشه درست است چون دیگه مست است ، حضرت سیدالشهدا در روز قیمت تجلی می کنند و هر تجلی ایشان 800 سال طول می کشد ، هزار تجلی هم دارند در محشر دیگه آخر کار حوصله حورالعین سر میرود میآیند شکایت میکنند به خدا ، چرا این دوست های امام حسین به ما محل نمی گذارند خطاب میشه آنها مست جمال حسین شده اند .

    اذ جاء سکرت الموت .

    امام صادق می فرمایند وقتی مرگ یکی از دوست های ما برسد یک ملک می آید پیش او اول یک گل به او میدهد تا بو کند اسم گل چیست ؟

    گل منسیه _ که ریشه اش از انسا است _ تا بو کرد تمام خاطرات دنیا فراموشش می شود ، و یک جا متوجه خدا می شود بعد ملک الموت یک گل دیگه می دهد تا بو کند اسم این گل مسخیه است _ که ریشه اش از سخاوت است _ تا گل را بو کرد میگوید جانت را به من می دهی ؟

    میگوید بفرمایید .

    قدرت سخاوت پیدا می کند .

    انشاءالله شما قبل از این که ملک بیاید این سخاوت را پیدا کنید .

    خوف و حزن دو مانع رسیدن به آرامش _ آرامش در قرآن 1

آداب معاشرت درقران بحث درباره آداب معاشرت است. در این باره در قرآن کریم مسائلى مطرح شده که بعضى از آنها عمومیت دارد و بعضى درباره رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم است که شاید با بیانى که عرض مى‏کنیم کمابیش قابل توسعه باشد. ۱- آداب عمومى آنچه مربوط به عموم افراد است، آدابى چند است که در این جا به بعضى از آنها اشاره مى‏کنیم: در سوره نور چندین آیه هست که کما بیش با هم مربوط است و ...

بسم ‏اللَّه الرّحمن الرّحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام على اشرف الأَنبیاء المرسلین سیدنا و نبینا ابى‏القاسم محمدصلى الله علیه وآله و على اهل بیته‏ علیهم السلام الطیبین الطاهرین المعصومین و من اهتدى بهداه الى یوم الدین. مطالبى را که تهیه کرده‏ام به صورت فشرده، خیلى مختصر و فهرست وار عرض مى‏کنم. اگر فایده‏اى در این مطالب باشد، همان مختصر و فهرست کافى است. مطلع بحث «وَ ...

آرامش روانی نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بندوبار ، هیجانها و التهابهای جنسی را فزون می‏بخشد. غریزه جنسی ، غریزه‏ای نیرومند ، عمیق و " دریا صفت " است ، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش‏تر می‏گردد ، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند ، شعله ورتر می‏شود اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است .و تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است ...

زندگینامه نمونه هایی از تلاوت استاد عبدالباسط زندگینامه متن حاضر گزیده ویرایش شده ای از یک مصاحبه با استاد عبدالباسط می باشد، که به صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است. من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت که حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 کیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم . ...

طبقه بندی غذا های اصلی انسان در قرآن فلینظر الانسان الی طعامه انا صببنا الماء صبا * ثم شققنا الارض شقا * فأنبتنا فیها حبا * و عنبا و قضبا * و زیتونا و نخلا * و حدائق غلبا * و فاکهه و ابا * متاعا لکم و لانعامکم. ( عبس 24 32) پس انسان باید به خوراک خود بنگرد * که ما آب را به صورت بارشی فرو ریختیم * آنگاه زمین را شکافتیم * و در آن، دانه رویانیدیم * و انگور و سبزی * و زیتون و درخت ...

پیشگفتار. بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است معارف ، احکام ، برنامه زندگى ، سیاست اسلامى ، راه به سوى قرب خدا، همه و همه را در این کتاب بزرگ آسمانى مى یابیم . بنابراین ، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینى خود روزبه روز آشناتر شود این از یکسو.از سوى دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیدارى مسلمین در عصرما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامى در سراسر جهان پیچیده است ، حس ...

موضوع: تذکرات مهم درباره قرآن و تفسیر ترجمه ای بهتر است که سابقه بیشتر و تجربه دارد. در لغات و الفاظ: 1- مترجم عالم تر و ترجمه روان تر 2- در لغات و تجوید و احتمالات 3- تفسیر آیات انتخابی 4- آیات کوتاه و سوره های کوتاه 5- قصه های کوتاه 6- بینش و سواد و حوصله و نیاز بهره گیری از فرصت های کوتاه برای معارف بلند قرآنی دوری از نقل اقوال و انفال- بعضی ها در اقوال می مانند. پناه می برم ...

اساسنامه مراحل انجام شده تاسیس شرکت تعاونی تولیدی پرورش زنبور عسل گلستان بسته به اداره تعاون شهرستان خمین مراجعه کرد. و بعد از اعلام تقاضای تاسیس شرکت تعاونی تولیدی جهت دریافت موافقت اصولی طرح پرورش زنبور عسل به اداره جهاد کشاورزی منطقه مذکور مراجعه کردیم کخ از بنده یک مدرک تحصیلی در رابطه با زمینه فعالیت درخواست نمودند کربند، مدارک پرورش زنبور عسل را به اداره مذکور تحویل نموده ...

مقدمه آغاز می کنیم به نام آغازگر هستی در مورد این تحقیق به طورکلی صنعت گردشگری ، به ویژه شهرستان محلات نکاتی قابل ذکر است که در این مختصر ، فهرست وار به برخی از آنها اشاره می شود : اگر باورکنیم که همانند آب ، غذا و تنفس ، پرداختن به گردش و تفریح در اوقات فراغت نیز یک نیاز واقعی است ، بایستی آن را در برنامه زندگی خود بگنجانیم و فارغ از دغدغه های مادی و با پالایش روحی ، به آرامش ...

بیان مسئله محصول تولیدی در طرح مورد نظر عمل صد در صد طبیعی می باشد، که این امر در مرحله اول و درجه اول کار قرار دارد. و در مرحله دوم ازدیاد جمعیت کلنی های زنبورستان می باشد که از طریق بچه گیری و تولید بچه زنبور به طرق طبیعی و مصنوعی انجام می گیرد. که در مرحله سوم تولید موم تولید شده توسط کلنی های زنبور عسل می باشد که محصول فوق به طور چرخه وار برای خود کلنی ها برای مصارف آینده ...

به گواهی تاریخ و دانشمندان تمامی عصرها، انسان همواره موجودی ناشناخته بوده است. فلاسفه و اندیشمندان و پیامبران در طی هزاره‌ها آمده‌اند، طرحها، نظریات و برنامه‌هایی را هم ارائه نموده‌اند. اما هرگز کسی نتوانسته است این عنصر مرموز و مشکوک را بشکافد و دریابد که انسان چیست، کیست و در این جهان چه میکند؟ درجهان کنونی ، پیشرفت سریع تمدن و تکنولوژی مدرن که تماماٌ آفریده انسان است، وی را ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول