مقدمه :
شناخت معبود محبت او را در دل ایجاد میکند و انسان را به پرستش و راز و نیاز با معبود خویش وا میدارد و نماز موجب آرامش انسان میگردد.
فلسفهی عبادت همانگونه که در آیات متعددی آمده، بندگی و عبادت است که این بندگی مایهی عزت و سلامت انسان میباشد.
این بندگىکردن، سودى به خدا نمىرساند بلکه مایهی عزّت و سعادت خود انسان است وگرنه خداوند بىنیاز مطلق است.
ریشههای عبادت در چهار عنوان خلاصه میشود: عظمت وجودی خدا، احساس نیاز و وابستگی به او، سپاس از نعمتهای بیکران خداوندی و فطرت خداجوی انسان.
اگر انسان بخواهد در این دنیا با آگاهی و آزادی و شخصیّت انسانی زندگی کند، باید هدف داشته باشد و این هدف رسیدن به کمال مطلوب است.
این امر باعث میشود در برابرکمال مطلق تسلیم شویم و سر به سجده برداریم.
انسان در کل سرشتی خدا آشنا، خداگرا و خدا پرست دارد و خود و جهان را وابسته به خالقی میداند که سرچشمهی همهی خوبیها و زیباییهاست، انسان که از درون گرایشی به خدا احساس میکند.
تمایلی مقدس و متعالی که او را گاه و بیگاه به نجوا با خدا مینشاند و وادارش میکند که رازهای درونی خود را بیواسطه با او در میان بگذارد.
و در حقیقت نماز برقرار ساختن ارتباط بین یک موجود بینهایت کوچک بهیک موجود بینهایت بزرگ در حال معرفت است.
نماز جلوهی بندگی انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبادت است آن که بندهی آفریدگار است و این بندگی را احساس میکند میداند و باور دارد، که در برابر او مطیع و فرمان بردار است و به سجده میافتد با او راز میگوید و نیاز میطلبد و بهیاد ما میاندازد که بندهای بیش نیستیم.
در سایهی نماز نیازهای روحی معنوی انسان تأمین و انسان بهیک آرامش واقعی دست مییابد؛ و نیز نماز یک سپاسگزاری در برابر نعمتهای بیکرانی است که حق تعالی به ما ارزانی داشته است.
بنا به گفتهی امام رضا(ع) نماز اقرار بندگی به خداوند(عز و جل)، ایستادن انسان در برابر خداوند حکیم با حال مذلت و فروتنی و خضوع و اعتراف به گناهان، و نیز درخواست عفو و بر طرف ساختن آثار گناهان و بزرگ داشت خداوند و یاد خدا است.
نماز این حقیقت والا و سازنده، بیان کنندهی بینهایت گرایی آدمیان میباشد.
اما چرا ما نماز میخوانیم و برای ما واجب شده است؛ این بندگی کردن و نماز سودی به خدا نمیرساند، بلکه مایهی عزت و سعادت انسان است و چرا که خداوند بینیاز مطلق است.
نماز موجب تکامل روح، تقویت اراده، بهداشت روان، مصونیّت و خود نگهداری و بازدارنده از فحشا و منکر و گناه و تزکیه انسان میشود.
حقیقت نماز از نظر امام رضا(ع): «صله و موهبتی است از طرف خداوند مهربان برای بنده از راه رحمت و عنایت و نماز مطالبهی وصال و تقرب بنده به سوی خداست»...
و کسانی که نماز نمیخوانند دلیل ترک نمازشان ندانستن فلسفهی نماز و آشنا نبودن به فواید آن بوده و اصولاً نسبت به نماز احساس نیاز نمیکند.
و لذا آشناشدن و آشناکردن به فلسفه و حقیقت نماز و این که نماز جزو نیاز ماست، جزو زندگی و حیات ماست و فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلی میکند امری ضروری میباشد.
بنا به گفتهی امام رضا(ع) نماز اقرار بندگی به خداوند(عز و جل)، ایستادن انسان در برابر خداوند حکیم با حال مذلت و فروتنی و خضوع و اعتراف به گناهان، و نیز درخواست عفو و بر طرف ساختن آثار گناهان و بزرگ داشت خداوند و یاد خدا است.
حقیقت نماز از نظر امام رضا(ع): «صله و موهبتی است از طرف خداوند مهربان برای بنده از راه رحمت و عنایت و نماز مطالبهی وصال و تقرب بنده به سوی خداست»...
و لذا آشناشدن و آشناکردن به فلسفه و حقیقت نماز و این که نماز جزو نیاز ماست، جزو زندگی و حیات ماست و فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلی میکند امری ضروری میباشد.
اهمیت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنایی به حقیقت آن و احساس نیاز نکردن نسبت به آن، خود از عوامل ترک نماز به شمار میآید.
آشناشدن و آشناکردن به فلسفه و حقیقت نماز و این که نماز جزو نیاز ماست، جزو زندگی و حیات ماست و فایده و آثار نماز در دنیا و آخرت تجلی میکند، به واسطه آن به آرامش و تعادل روانی میرسیم، چنان که خداوند میفرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب»؛ آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش پیدا میکند».
نماز پاسخ به حس پرستش است، نماز درمان افسردگی و اضطراب، نگرانی، تزلزل شخصیت، از خود بیزاری، ناامیدی و ارتباط برقرارکردن با مبدأ پاکیها، اراده و توانایی مطلق و کمال مطلق است.
با نماز، خودپرستی و آثار آن، که محور گناهان است (خودبینی، خود بزرگ بینی، خودستایی، حسادت و دیگر امراض روحی) از بین میرود مردان الهی در زمان گرفتاریها به نماز پناه میبرند.
از دیگر آثار نماز تشکّر از خدایی است که ولىّ نعمت ماست که هر چه داریم از اوست.
البته این سپاس، براى خدا سودى ندارد، بلکه براى خودمان مفید است و نشان معرفت ماست.
انسان، اسیر محبّت دیگران است و نعمت و نیکى، انسان را به مقام سپاس و تشکّر مىکشد.
اگر کسى نعمتى به ما بخشید و احسانى در حق ما کرد، با زبان و عمل، سپاسگزار او مىشویم.
نماز، نوعى سپاس از نعمتهاى فراوان و بىشمار اوست.
حضور قلب در نماز را که پایه استوار دین و برترین اعمالهاست.
خداوند آنانی که از نماز غفلت میکنند را نکوهش میکند، با این که نمازگزارند و این نکوهش بدان سبب نیست که نماز را فراموش و ترک کردهاند.
پیامبر(ص) در مورد برتری کمال نماز میفرمایند: «هر کس که دو رکعت نماز بخواند و در نمازش چیزی از دنیا او را به خود مشغول نسازد، خداوند گناهش را میآمرزد» و نیز میفرمایند: «تنها آن مقدار از نمازت پذیرفته است که در آن حضور قلب باشد».
نماز و تاثیر آن در دورى از زشتىها پیشتر خاطر نشان گردید:کسى که به ضعف اراده مبتلا است و على رغماعتقاد به مبدا و معاد و تبعات اعمال و توجه به همه امور یاد شده باز مرتکب گناهمىشود، اگر واقعا قصد اصلاح خویش را دارد، باید قبل از هر چیز با به کار بستنبرخى از ریاضتهاى شرعى ارادهاش را تقویت کند، آن گاه با ارادهاى قوى درمقابل خواستههاى نفسانى و وسوسههاى شیطانى بایستد.
و نیز تاکید شد:ریاضتى که در راس همه ریاضتهاى شرعى است و درتقویت اراده تاثیر به سزایى دارد، روزه گرفتن است، آن هم با شرایط و ضوابطىکه بدانه اشاره شد.
اکنون سخن ما این است:یکى دیگر از امورى که در تقویت انسان بسیار موثراست و او را در غلبه بر غرایز و امیال نفسانى یارى مىرساند، به پاداشتن نمازاست.
بدون تردید اگر انسان موفق شود نماز را با همه آداب و مقررات مربوط به آن بهجا آورد، به برکت آن بسیارى از گناهان را ترک گفته و کم کم به یارى خدا، به طورکلى از عصیان فاصله مىگیرد.خداى تبارک و تعالى در قرآن کریم مىفرماید: و اقم الصلوه ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر ; (1) نماز را به پا دار، بهدرستى که نماز(انسان را)از کارهاى زشت و ناپسند باز مىدارد.» و نیز مىفرماید: یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوه ; (2) اى مؤمنان[در کارها]از صبر[روزه]و نماز کمک بگیرید.» مطلبى که در این جا لازم است مورد تاکید قرار گیرد، این است که حظ وبهرهاى که نماز گزاران از نماز خویش مىبرند، یک سان نیست;زیرا نماز را مانندبسیارى از امور، ظاهر و باطنى است.اگر نماز گزار از نماز، به ظاهر قناعت کندو از روح و باطن آن غفلت ورزد، بهره او از نماز بسیار محدود و ناچیز است.بر خلاف نمازگزارى که از ظاهر بگذرد و به باطن نماز راه یابد;چرا که چنینشخصى به اندازه عمق نمازش از فواید و آثار نماز بهرهمند خواهد بود.
بنابر این، این که قرآن مىفرماید:نماز انسان را از گناه باز مىدارد، یا این کهمىفرماید:در کارها از نماز کمک بگیرید، معنایش این نیست که هر گونه نمازىبا هر کیفیتى، چنان آثارى را به دنبال خواهد داشت، بلکه ابتدا باید دید، نماز تاچه اندازه از شرایطى که به آن عمق مىبخشد بهرهمند است، آن گاه به تعیینخاصیتها و آثار آن پرداخت و سپس آنها را از نماز توقع داشت.
اثار نماز نخواندن اثار خواندن نماز جلب رحمت خدا خداوند در سوره ی نور می فرماید: وَ اقیمُواالصَّلاهَ وَ اتواالزَّکاه وَ اَطیعُواالرَّسوُلَ لعَلکُمْ ترْحَمُونَ.
(نور/ 56) " و نماز را بر پا دارید و زکات بدهید و رسول را اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید." خداوند در این آیه اولین شرط برای داخل شدن در رحمت را برپایی نماز برمی شمارد.
طلب یاری از نماز وَاستعینُوا بِالصَّبْرِ والصَّلاهِ وَ اِنَّها لکبیرِهٌ اِلاّ عَلی الخاشِعینَ.
(بقره/ 45) " و از صبر و نماز یاری بجویید و این کار جز از برای خاشعان گران است." کلمه استعانت به معنای طلب کمک است و این هنگامی است که انسان به تنهایی نمی تواند مشکلی را به دلخواه حل کند.
چرا که در حقیقت یاوری جز خدای یگانه وجود ندارد.
این دو، بهترین وسایل برای پیروزی هستند.چون صبر هر بلایی را هر چند عظیم، کوچک و ناچیز می کند و نماز که التجاء به خدا است، ایمان را در درون زنده ساخته و به آدمی می فهماند که به جایی تکیه دارد که انهدام ناپذیر است و به ریسمانی دست زده که پاره شدنی نیست و به این ترتیب با ایجاد پایگاه درونی و تکیه گاه برونی که برای پیروزی برمشکلات لازم است، راه غلبه برگرفتاریها آسانتر می شود و نیز می فرماید: یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوااسْتعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوهِ اِنَ الله مَعَ الصّابِرینَ.
(بقره/ 153) " ای کسانی که ایمان آورده اید از صبر و نماز استعانت جوئید که خدا با صابرین است." در این آیه نیز برای پیروزی بر مشکلات به یاری جستن از یکی از بزرگترین ملکات (صبر) و یکی از بزرگترین عبادات (نماز) دعوت می کند.
آرامش خداوند در سوره رعد فقط یاد خدا را آرام بخش دلها می داند: اَلا بِذکرِ اللهِ تطمَئِنُّ القلوبُ (رعد/ 28) "آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست.
در سوره ی طه، هنگام اولین وحی به موسی(ع) می فرماید: … ی (طه / 14) "… و نماز را برای یاد من به پادار." و اینوَاَقِمِ الصَّلوهَ لِذِکْر گونه نماز را از مظاهر یاد خود برمی شمارد.
حال چرا در دل چنین کسانی ترس و غم جای داشته باشد.
اِنَّ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ اَقامُواالصَّلاهَ وَ اتُواالزَّکاهََ لَهُمْ اجْرُهُمْ عِنْدَ رَبّهِمْ وَلا خَوْفٌ عَلیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ.
(بقره/ 277) "کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز برپا داشتند و زکات را پرداختند اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین می شوند." برای مردم با ایمانی که با نماز یاد خدا را زنده نگه می دارند و با پرداخت زکات از بروز اختلاف طبقاتی جلوگیری می کنند، آرامشی است که دیگران از درکش عاجزند و پاداشی که فقط نزد پروردگار است.
بازداشتن از فحشا و منکر … وَ اَقِمِ الصَّلاهَ اِنَّ الصُّلاهَ تنهی عَنِ الفحشاءِ وَالمُنکَرِ وَ لَذِکرُاللهِ اَکْبَرُ واللهُ یَعلمُ ما تصنعُون.(عنکبوت/45 ) "… و نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد و ذکر خدا بزرگتر است و خدا به هر چه کنید آگاه است." طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد، دارای اثر بازدارندگی از فحشا و منکر است.
نماز، کسی را که به انواع وسایل هوسرانی مجهز و پایه های حکومت غرایز طغیانگر در کانون وجودش مستحکم و پابرجاست و برای آنها مرزی نمی شناسد، کنتر ل می کند.
در هر روز پنج بار ادای نماز کردن، صبح بعد از برخاستن از خواب (که انسان از همه چیز غافل است)، وسط روز (هنگامی که غرق در زندگی مادی است)، در پایان روز و آغاز شب، می تواند جامعه ای صالح ایجاد نماید.
نمازی که برای انجام آن از ابتدا، انسان خود را از هرگونه آلودگی پاک کرده و حرام و غضب را از خود دور می سازد و با حمد، تسبیح، تکبیر و سلام بر بندگان صالح خدا، خدا، مقام اولیاء، درجات مردان خدا، عذاب الهی، کیفر خطاکاران، حسابهای دقیق و بی اشتباه روز رستاخیز را به یاد می آورد و با قیام در مقابل خدا، او را از هر چیز برتر و بالاتر می شمرد و با یاد نعمتهایش او را سپاس می گوید و از او صراط مستقیم را می طلبد، بدون شک انسان را متوجه جهان معنوی کرده و در درونش جنبشی به سوی حق و پاکی پیدا می شود و او را از خودخواهی و دنیاپرستی باز می دارد و با تواضع در مقابل ذات لایزال الهی، عشق به جاه و مقام، کنار می رود.
نمازگزار با توجه به معانی آیاتی که در نماز می خواند، قهراً از مواعظش پند گرفته، به امر و فرمانش تن داده و خود را از گناهان باز می دارد.
مسلماً ذکری که متضمن یاد خدا و خشوع در برابر او و تلاوت قرآن (که بر وعده ثواب، عذاب و هدایت مشتمل است) می باشد با گناهان سازش ندارد.البته میزان اثر نماز به درجه خلوص نمازگزار بستگی دارد و این که چه مقدار موانع را از بین برده باشد.
بدیهی است هر چه موانع بر سر راه ارتباط انسان با خدا کمتر باشد، اثر آن بیشتر و بر عکس هر چه موانع بیشتر باشد، اثر نماز کمتر است.
چرا که بازدارندگی از گناه، اثر طبیعی نماز است.
اِنَّ الاِنسانَ خلِقَ هَلوعاً.
اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً.
وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً.
اِلاّ المُصَلینَ.
الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون.(معارج/ 19 تا 23) "انسان، حریص و کم طاقت آفریده شده – هنگامی که بدی به او رسد بی تابی می کند.
و هنگامی که خوبی به او رسد مانع دیگران می شود.
مگر نماز گزاران.
آنها که نماز را مرتباً به جا می آورند." انسان، حریص و کم طاقت و خودخواه است.
در بدیها بی تابی می کند و خوبیها را منحصراً برای خود می خواهد؛ مگر نمازگزاران که نمازشان و ارتباطشان با خالق یکتا، آنها را از هر فحشاء و منکری باز می دارد:وَالَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ یُحافِظونَ.
(معارج / 34) " و آنها که بر نماز مواظبت دارند." نمازگزارانی که نماز را با حفظ ظاهر آن (آداب، شرایط، ارکان و خصوصیات آن) و حفظ روح آن (حضور قلب) به طور دائم می خوانند.
همراهی خدا با نمازگزاران "وَ لقَدَ اَخذاللهُ میثاقَ بَنی اِسْرائیلَ وَ بَعَثنا مِنهُمْ اثنیْ عَشَرَ نقیباً وَ قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاهَ.
(مائده / 12) " و خدا از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از آنها دوازده رهبر و سرپرست برانگیختیم و خداوند گفت من با شما هستم اگر نماز را بر پا دارید… ." در این آیه حمایت و همراهی خدا از بنی اسرائیل را مشروط به شروطی می کند که اولین آنها بر پاداشتن نماز است.
یعنی تا وقتی که نماز را برپا دارند مشمول حمایت خداوند می شوند و ترک نماز، ترک هدایت خداوند را در پی دارد.
این معنا می تواند شامل تمام نمازگزاران و تارکان نماز نیز باشد.
ولایت نمازگزاران " اِنَّما وَلیُّکمُ اللهُ و رسولهُ والَذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ و یُوتونَ الزَّکاهَ و هُمْ راکِعونَ." (مائده/ 55) "سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند و نماز را برپا می دارند و در حال رکوع، زکات می پردازند." سرپرستی و رهبری جامعه ی اسلام از آن خدا و پیامبر اوست و نیز از آنِ مؤمنینی که برای خدا و اتصال به سرچشمه ی فیوضات الهی، نماز را بر پا می دارند و هنگام رکوع زکات می دهند.
هدایت برای نمازگزاران "اِنَّما یَعْمُرُ مَسجدَاللهِ مَنْ امَنَ بِاللهِ الیوم الاخِرِ و اَقامَ الصَّلاهَ و اتی الزَّکاهَ و لم یَخْشَ اِلاّ اللهَ فَعَسی اُولئکَ اَنْ یِکونُوا مِنَ الْمُهتدینَ." (توبه / 18) "مساجد الهی را تنها کسی آباد می کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و از چیزی جز خدا نترسد، ممکن است چنین گروهی هدایت یابند." هدایت ممکن است برای گروهی باشد که علاوه بر ایمان به خدا و روز قیامت، اهل اقامه نماز و پرداخت زکات و خشیت از خدا باشند.
ایمانی که فقط ادعا نباشد بلکه در عمل ثابت شود و فقط چنین کسانی برای عمران مساجد محق هستند.
انذار برای نمازگزاران"… اِنَّما تنذِرالَذینَ یَخشونَ رَبَّهمْ بالغیبِ و اَقامواالصَّلاهَ و منْ تزکی فَانّما یَتزکی لِنفسه و الی الله المصیرُ." (فاطر / 18) " … تو فقط کسانی را انذار می کنی که از پروردگار خود در پنهانی می ترسند و نماز را برپا می دارند و هر کس پاکی پیشه کند نتیجه ی آن به خودش باز می گردد و بازگشت به سوی خداست." ای پیامبر انذارهای تو نسبت به مکذّبان تو محقق نمی شود.
زیرا که دلهایشان مُهر شده است و سخن الهی تنها در دلهای آماده اثر می گذارد و تا در دلی خوف خدا نباشد و در نهان و آشکار، مراقبت یک نیروی معنوی را بر خود احساس نکند و با انجام نماز که قلب را زنده می کند و به یاد خدا می دارد، به آن کمک نرساند؛ این آمادگی حاصل نخواهد شد.
آنها که روح و قلبشان مملو از خشیت و ترس آمیخته با عظمت خداست و با برپایی نماز، عملاً او را عبادت و پرستش می کنند.
رستگاری برای نمازگزاران " قَدْ اَفلحَ منْ تزکی.
وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّه فَصَّلی.
(اعلی/ 14 و 15) " مسلماً رستگار می شود کسی که خود را تزکیه کند – و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند." در این آیات سه چیز را عامل رستگاری می داند، تزکیه، ذکر نام خداوند و سپس به جا آوردن نماز.
در اینجا پس از ذکر نام خداوند، بجا آوردن نماز را ذکر می کند.
زیرا نمازگزار تا به یاد خدا نباشد و نور ایمان در دلش پرتوافکن نشود به نماز نمی ایستد.
به علاوه، نمازی ارزشمند است که توأم با ذکر و یاد او باشد.
پاداش"رِجالٌ لا تلهیهم تِجارهٌ ولابَیعٌ عن ذِکراللهِ و اَقامِ الصَّلاهِ و ایتاءِ الزَّکاهِ یخافونَ یَوماً تتقلبُ فیه القلوبُ والابْصارُ.
لِیجزیهمُ اللهُ اَحسنَ ما عملوا و یزیدهُمْ مِنْ فَضله …"(نور/ 37 و 38) " مردانی که هیچ کسب و تجارتی آنان را از یاد خدا غافل نگرداند و نماز به پا دارند و زکات بدهند و از روزی که دلها و دیده ها در آن روز حیران و مضطرب است، ترسان و هراسانند – تا خدا در مقابل بهترین اعمال ایشان جزاء و ثواب عطاء فرماید و از فضل و احسان خویش بر آنها بیفزاید…" و نیز می فرماید: " لکنِ الراسخُونَ فِی العلمِ منهمْ والْمؤمنونَ یُؤمنونَ بما اُنزلَ اِلیکَ و ما اُنزلَ من قبلکَ والْمقیمینَ الصَّلاهَ والْمؤتونَ الزَّکاهَ والمؤمنونَ باللهِ والیومِ الاخرِ اُولئکَ سَنؤتیهم اجراً عظیماً." (نساء / 162) "اما آنهایی که علم در دلهایشان رسوخ یافته و ایمان دارند به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان می آورند و نماز را برپا می دارند و زکات می دهند و به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند به زودی به آنان پاداش عظیمی خواهیم داد".
پاداش عظیم و افزون که از فضل خدا بر آن افزوده می شود؛ برای مؤمنان به خدا و رسولش و آنچه بر او نازل شده و ترسان از روز قیامت است که علاوه بر آن، نماز را نیز اقامه کرده و زکات می پردازند.
امان در سایه ی نماز" فَاذا نسلخَ الأشهُرُ الحُرُمُ فَاقتلواالْمُشرکینَ حیثٌ و جَدْتُّموهمْ و خُذوهمْ واحصُروهمْ وَاقعُدوا لهم کلَّ مَرْصدِ فَانْ تابُوا و اَقامُواالصَّلاهَ و اتواالزَّکاهَ فَخَلوا سبیلهمْ اِنَّ الله غفورٌ رحیمٌ." (توبه/ 5) " هنگامی که ماههای حرام پایان گرفت مشرکان را هر کجا بیابید به قتل برسانید و آنها را اسیر سازید و محاصره کنید و در هر کمین گاه بر سر راه آنها بنشینید، هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند آنها را رها سازید بدرستی که خداوند آمرزنده و مهربان است.
نماز، علاوه بر این که برای مؤمنان نمازگزار آثار فراوانی دارد، برای مشرکان نیز مأمن امنی به شمار می رود؛ اگر توبه کنند و نماز را به پا دارند.
زیرا نماز از روشنترین مظاهر عبادت خدا و نشانی از توبه حقیقی است.
هر گاه چنین کنند، نه تنها از قتل و اسارت در امانند، بلکه برادر دینی مسلمانان نیز به شمار می آیند.
" فانْ تابوا و اَقامواالصَّلاه واتواالزَّکاهَ فَاِخوانکمْ فِی الدّینِ و نفصلُ الایاتِ لِقومِ یعلمونَ." (توبه/ 11) " پس هر گاه توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بپردازند برادر دینی شما هستند و ما آیات خود را برای جمعیتی که می دانند شرح می دهیم." هر گاه چنین کنند نه تنها از نظر احترام و محبت هیچ تفاوتی با سایر مسلمانان ندارند، بلکه با آنان در حقوقی که اسلام آن را معتبر دانسته مساوی خواهند بود.
این بود بیان اجمالی از آثار و نتایج اقامه نماز برای نمازگزاران.
بدیهی است که اثرات نماز به میزان اخلاص، معرفت و توجه به آن بستگی دارد و هر کس به هر درجه ای از آن معرفت نائل شود، حقیقت نماز را به همان میزان درک می کند.
بارالها!
به حق محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین توفیق درک حقیقت نماز را به ما عطا بفرما.
بالای صفحه نظر دانشمندان درباره نماز «ویلیام جیمز» روان شناس بزرگ آمریکایی می گوید: «دعا و نماز و به عبارت دیگر، اتصال با روح عالم خلقت و جان جانان، کاری اثر بخش و دارای نتیجه است.
ثمره آن عبارت است از ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که به طور محسوس دارای آثار مادی و معنوی است.»1 2.
دکتر «وین دایر»: «من در حال نماز به شیوه ای باور نکردنی از نور الهی برخودار می شوم و احساس می کنم همه وجود من، روح است هر چند هنوز از داشتن جسم آگاه هستم و هنگامی که از این احساس روحانی و سیر و سیاحت در عالم روح به جسم خود باز می گردم، احساس قدرت می کنم گویی جسم من آکنده از مقدار زیادی انرژی شده است.»2 3.
«کارل یونگ» روان شناس بزرگ معاصر: «واقعه نماز و دعای جمعی، بهره گیری از حیات فائق و متعالی است که برتر از همه مرزها و حدود زمانی و مکانی است و لحظه ای جاوید و ابدی در زمان است.»3 4.
«روژه گارودی» فیلسوف و دانشمند مشهور فرانسوی: «در نماز انسان به خود باز می گردد و همه هستی را در وجود خویش احساس می کند و چنین است که انسان با ایمان به ستایش وادار می شود.»4 5.
دکتر «فرانک لاباخ» دانشمند مشهور اروپایی از قول دانشمند دیگری چنین می گوید: «ای خداوند!
ساعت کوتاهی که در حضور تو صرف می شود چه تغییر عظیمی به وجود می آورد، چه بارهای سنگینی بر اثر آن از سینه ها برداشته می شود و چه زمین های خشکی که بر اثر رگبارهای دعا شاداب می گردد ...»5 6.
«مهاتما گاندی» رهبر بزرگ هند چه زیبا می گوید: «دعا و نماز، زندگی مرا نجات داده است، من بدون آن مدت ها پیش دیوانه شده بودم.
من در تجارب زندگی عمومی و خصوصی خود تلخ کامی های بسیار سختی داشته ام که مرا دستخوش ناامیدی می ساخت اگر توانسته ام بر این ناامیدی ها چیره شوم به خاطر دعا و نمازهایم بوده است.
دعا و نماز را مانند حقیقت بخشی از زندگی خود به شمار نمی آورم، بلکه تنها به خاطر نیاز و احتیاج شدید روحی آن را به کار می بسته ام، زیرا اغلب خود را در حال و وضعی می یافتم که احتمالا بدون نماز و دعا نمی توانستم شادمان باشم.
هر چه زمان می گذشت اعتقاد من به خدا افزایش می یافت و نیاز من به دعا و نماز بیشتر می شد و صورتی مقاومت ناپذیر به خود می گرفت.
بدون آن زندگی سرد و تهی بود.
به همان اندازه که غذا برای بدن لازم است دعا و نماز برای روح ضرورت دارد.
در واقع آن قدر که دعا و نماز برای روح لازم است، غذا برای بدن ضرورت ندارد زیرا اغلب لازم است به خاطر سلامت بیشتر خودمان گرسنگی بدهیم و از غذاخوردن خودداری کنیم، اما در مورد دعا و نماز چنین اجتنابی نمی توان وجود اشته باشد.»6 گاندی در جای دیگر می گوید: «من کوچک ترین شکی ندارم که نماز و دعا، وسیله غیر قابل انکاری برای پاک کردن قلب از امیال نفسانی است ولی باید با منتهای تواضع آمیخته گردد.»7 7.
دکتر «الکسیس کارل» فیزیولوژیست معروف فرانسوی می گوید: «حالت دعا و مناجات، اثراتی در اعضای بدن ما به جا می گذارد که در نوع خود بی سابقه است این اثر در روزهای اول آن قدرها جالب توجه نیست اما کم کم وقتی عادی شد، هیچ لذتی نمی تواند با آن برابری کند.» و در جای دیگر می گوید: «نیایش، پرواز روح است به سوی خدا یا حالت پرستش عاشقانه ای است نسبت به آن مبدأیی که معجزه حیات از او سرزده است و بالاخره نیایش، نمودار کوشش انسان است برای ارتباط با آن وجود نامرئی، آفریدگار هستی، عقل کل، قدرت نامحدود و خیر مطلق.»8 نویسنده: کاظم مصطفایی مقدمه : شناخت معبود محبت او را در دل ایجاد میکند و انسان را به پرستش و راز و نیاز با معبود خویش وا میدارد و نماز موجب آرامش انسان میگردد.
این بندگىکردن، سودى به خدا نمىرساند بلکه مایهی عزّت و سعادت خود انسان است وگرنه خداوند بىنیاز مطلق است.
ریشههای عبادت در چهار عنوان خلاصه میشود: عظمت وجودی خدا، احساس نیاز و وابستگی به او، سپاس از نعمتهای بیکران خداوندی و فطرت خداجوی انسان.
اگر انسان بخواهد در این دنیا با آگاهی و آزادی و شخصیّت انسانی زندگی کند، باید هدف داشته باشد و این هدف رسیدن به کمال مطلوب است.
این امر باعث میشود در برابرکمال مطلق تسلیم شویم و سر به سجده برداریم.
انسان در کل سرشتی خدا آشنا، خداگرا و خدا پرست دارد و خود و جهان را وابسته به خالقی میداند که سرچشمهی همهی خوبیها و زیباییهاست، انسان که از درون گرایشی به خدا احساس میکند.
و در حقیقت نماز برقرار ساختن ارتباط بین یک موجود بینهایت کوچک بهیک موجود بینهایت بزرگ در حال معرفت است.
نماز جلوهی بندگی انسان در پیشگاه خدا و مظهر عبادت است آن که بندهی آفریدگار است و این بندگی را احساس میکند میداند و باور دارد، که در برابر او مطیع و فرمان بردار است و به سجده میافتد با او راز میگوید و نیاز میطلبد و بهیاد ما میاندازد که بندهای بیش نیستیم.
در سایهی نماز نیازهای روحی معنوی انسان تأمین و انسان بهیک آرامش واقعی دست مییابد؛ و نیز نماز یک سپاسگزاری در برابر نعمتهای بیکرانی است که حق تعالی به ما ارزانی داشته است.
بنا به گفتهی امام رضا(ع) نماز اقرار بندگی به خداوند(عز و جل)، ایستادن انسان در برابر خداوند حکیم با حال مذلت و فروتنی و خضوع و اعتراف به گناهان، و نیز درخواست عفو و بر طرف ساختن آثار گناهان و بزرگ داشت خداوند و یاد خدا است.
خشم خداى متعال 1 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هر کس نمازى را نخواند، خداوند را مى بیند که بر او خشمناک است.
تباه شدن عمل 2 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هر کس نماز را از روى قصد ترک کند، خداوند عملش را تباه مى کند[1].
3 ـ زراره: از امام صادق درباره این گفته خداى جلّ جلاله پرسیدم : «هر کس به (ارکان) ایمان کفر ورزد، بى گمان عملش تباه است» ، فرمود: ترک کردن کارى که بدان اقرار دارد که از آن جمله، ترک نماز بى هیچ بیمارى و گرفتارى است.
کفر 4 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : هرکس نماز را عمداً ترک کند، آشکارا کفر ورزیده است[2].
5 ـ پیمان میان ما و آنان، نماز است .
پس هر کس آن را ترک کند ، کافر شده است.
6 ـ کسى که نماز نمى گزارد، دین ندارد.
7 ـ کسى که نماز نمى گزارد، بهره اى از دین ندارد[3].
8 ـ (مرز) میان کفر و ایمان ، جز ترک نماز نیست.
9 ـ (مرز) میان بنده و کفر، ترک نماز است.
10 ـ هرکس نماز را ترک کند و به پاداش آن امید نورزد و از عذابش نهراسد، اهمیت نمى دهم که یهودى، مسیحى و یا مجوس بمیرد.
11 ـ میان مسلمان و کفر ، جز این نیست که نماز واجب را از روى قصد ترک کند و یا به جهت سبک شمردن آن را نخواند.
12 ـ امام صادق علیه السّلام : مردى نزد پیامبر آمد و گفت: اى پیامبر خدا، مرا سفارش کن.
فرمود: نماز را از روى قصد وامگذار که هر کس آن را از روى قصد ترک کند، دین اسلام از او وا رهیده است.
(مسلمان نیست)[4].
13 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله ـ در سفارش به معاذ ـ : هرگز نماز واجب را از روى قصد ترک مکن ، که هر کس نماز واجب را از روى قصد ترک کند، خداوند تعهدى دربرابر او ندارد[5].
14 ـ امام صادق علیه السّلام ـ به کسى که از گناهان بزرگ پرسیده بود ـ فرمود: ترک کردن نماز از روى قصد یا هر آنچه خداى جلّ جلاله واجب کرده است؛ زیرا پیامبرخدا صلّى الله علیه و آله فرمود: هر کس نماز را از روى قصد ترک کند ، از پیمان خداوند جلّ جلاله و پیمان پیامبرش ، بیرون رفته است.
15 ـ امام علىّ علیه السّلام : تفاوت میان مؤمن و کافر، نماز است .
پس هر کس آن را ترک کند و ادعاى ایمان کند، عملش او را تکذیب مى کند و گواهى از خودش بر خود اوست.
16 ـ امام صادق علیه السّلام ـ در پاسخ به این پرسش : چگونه زناکار را کافر نمى نامید و ترک کننده نماز را کافر مى نامید و دلیل آن چیست؟
ـ فرمود: چون زناکار و مانند آن، به جهت غلبه شهوت آن را انجام مى دهد و ترک کننده نماز فقط از روى سبک شمردن ، آن را ترک مى کند.