سه عامل یاد شده در زیر، در پیدایش این قیام و نهضت اثر داشت:
1- درخواست بیعت از امام حسین (ع) براى یزید و وارد آوردن فشار به آن حضرت به این منظور؛
2- دعوت مردم کوفه از امام حسین (ع) به عراق؛
3- عامل امر به معروف و نهى از منکر که امام حسین (ع) از روز نخست از مدینه با این شعار حرکت کرد.
وصیت نامه اعتقادى - سیاسى امام
امام حسین (ع) پیش از حرکت از مدینه، وصیتنامهاى خطاب به برادرش «محمد حنفیه» نوشت و طى آن علت قیام و نهضت خود را اصلاح امور امت اسلامى و امر به معروف و نهى از منکر، و زنده کردن سیره جدش پیامبر و پدرش على معرفى کرد.
امام در این وصیتنامه پس از بیان عقیده خویش درباره توحید و نبوت و معاد، چنین نوشت: «...من، نه از روى خودخواهى و سرکشى و هوسرانى (از مدینه) خارج مىگردم، و نه براى ایجاد فساد و ستمگرى، بلکه هدف من از این حرکت، اصلاح مفاسد امت جدم و منظورم امر به معروف و نهى از منکر است و مىخواهم سیره جدم (پیامبر) و پدرم على بن ابی طالب را در پیش گیرم.
هر کس در این راه به پاس احترام حق از من پیروى کند، راه خود را در پیش خواهم گرفت، تا خداوند میان من و این قوم داورى کند که او بهترین داوران است...»
چنانکه مىبینیم امام در این وصیتنامه، انگیزه قیام خود را چهار چیز اعلام مىکند:
1- اصلاح امور امت؛
2- امر به معروف؛
3- نهى از منکر؛
4- پیروى از سیره جدش پیامبر و پدرش على (ع) و زنده کردن سیره آن دو بزرگوار
پیام آوران قیام کربلا
هر قیام و نهضتى عمدتا از دو بخش«خون» و«پیام» تشکیل مى گردد.
مقصود از بخش خون، مبارزات خونین و قیام مسلحانه است که مستلزم کشتن و کشته شدن و جانبازى در راه آرمان مقدس است.
مقصود از بخش پیام نیز، رساندن و ابلاغ پیام انقلاب و بیان آرمانها و اهداف آن است.
در پیروزى یک انقلاب اهمیت بخش دوم کمتر از بخش اول نیست، زیرا اگر اهداف و آرمانهاى یک انقلاب در سطح جامعه تبیین نشود، انقلاب از حمایت و پشتیبانى مردم برخوردار نمىگردد و در کانون اصلى خود به دست فراموشى سپرده مىشود و چه بسا گرفتار تحریفها و دگرگونیها توسط دشمنان انقلاب مى گردد.
با بررسى قیام مقدس امام حسین - علیهالسلام - این دو بخش کاملا در آن به چشم مى خورد، زیرا انقلاب امام حسین - علیهالسلام - تا عصر عاشورا مظهر بخش اول یعنى بخش خون و شهادت و ایثار خون بود و رهبر و پرچمدار آن نیز خود حسین بن على - علیهالسلام - در حالى که بخش دوم آن از عصر عاشورا آغاز گردید و پرچمدار آن امام زین العابدین و زینب کبرى - علیهما السلام - بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت و یارانش را با سخنان آتشین خود به اطلاع افکار عمومى مى رساندند و طبل رسوایى حکومت پلید اموى را به صدا در آوردند.
با بررسى قیام مقدس امام حسین - علیهالسلام - این دو بخش کاملا در آن به چشم مى خورد، زیرا انقلاب امام حسین - علیهالسلام - تا عصر عاشورا مظهر بخش اول یعنى بخش خون و شهادت و ایثار خون بود و رهبر و پرچمدار آن نیز خود حسین بن على - علیهالسلام - در حالى که بخش دوم آن از عصر عاشورا آغاز گردید و پرچمدار آن امام زین العابدین و زینب کبرى - علیهما السلام - بودند که پیام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت و یارانش را با سخنان آتشین خود به اطلاع افکار عمومى مى رساندند و طبل رسوایى حکومت پلید اموى را به صدا در آوردند.
در مقام تبلیغ و واقع ، حرکت امام حسین(ع) براى اقامهى حق و عدل بود: «انّما خرجت لطلبالاصلاح فى امّه جدّى ارید ان امر بالمعروف وانهى عنالمنکر ...».
در زیارت اربعین که یکى از بهترین زیارات است، مىخوانیم: «و منحالنّصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک منالجهاله و حیرهالضّلاله».
آن حضرت در بین راه، حدیث معروفى را که از پیامبر(ص) نقل کردهاند، بیان مىفرمایند: «ایهاالنّاس انّ رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلّم قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرماللَّه ناکثا لعهداللَّه مخالفا لسنه رسولاللَّه صلّىاللَّه علیه و اله و سلم یعمل فى عباداللَّه بالاثم والعدوان فلم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علىاللَّه ان یدخله مدخله».
تمام آثار و گفتار آن بزرگوار و نیز گفتارى که دربارهى آن بزرگوار از معصومین رسیده است، این مطلب را روشن مىکند که غرض، اقامهى حق و عدل و دین خدا و ایجاد حاکمیت شریعت و برهم زدن بنیان ظلم و جور و طغیان بوده است.
غرض، ادامهى راه پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران بوده است که: «یا وارث ادم صفوهاللَّه یا وارث نوح نبىّاللَّه ...» و معلوم است که پیامبران هم براى چه آمدند: «لیقومالنّاس بالقسط».
اقامهى قسط و حق و ایجاد حکومت و نظام اسلامى.
آنچه که نهضت ما را جهت مىداد و امروز هم باید بدهد، دقیقاً همان چیزى است که حسینبن على(علیهالسّلام) در راه آن قیام کرد.
ما امروز، براى شهداى خود که در جبهههاى گوناگون و در راه این نظام و حفظ آن، به شهادت مىرسند، با معرفت عزادارى مىکنیم.
آن شهید و جوانى که یا در جنگ تحمیلى و یا در برخورد با انواع و اقسام دشمنان و منافقان و کفار به شهادت رسیده، هیچ شبههیى براى مردم ما وجود ندارد که این شهید، شهید راه همین نظام است و براى نگهداشتن و محکم کردن ستونهاى همین نظام و انقلاب، به شهادت رسیده است؛ در حالى که وضع شهداى امروز، با شهداى کربلا که در تنهایى و غربت کامل قیام کردند و هیچکس آنها را به پیمودن این راه تشویق نکرد، بلکه همهى مردم و بزرگان وجوه اسلام، آنها را منع مىکردند، متفاوت است.
در عین حال، ایمان و عشقشان آنچنان لبریز بود که رفتند و غریبانه و مظلومانه و تنها به شهادت رسیدند.
وضع شهداى کربلا، با شهدایى که تمام دستگاههاى تبلیغى و مشوقهاى جامعه به آنها مىگوید بروید و آنها هم مىروند و به شهادت مىرسند، فرق دارد.
البته این شهید، شهید والامقامى است؛ اما او چیز دیگرى است.
در زیارتى از زیارتهاى امام حسین(علیهالسّلام) که در روز اربعین خوانده مىشود، جملهیى بسیار پُرمعنا وجود دارد و آن، این است: «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک منالجهاله».
فلسفهى فداکارى حسینبنعلى(علیهالسّلام) در این جمله گنجانده شده است.
زایر به خداى متعال عرض مىکند که این بندهى تو - این حسین تو - خون خود را نثار کرد، تا مردم را از جهالت نجات بدهد.
«وحیرهالضّلاله»؛ مردم را از سرگردانى و حیرتى که در گمراهى است، نجات بدهد.
ببینید، این جمله چهقدر پُرمغز و داراى چه مفهوم مترقى و پیشرفتهیى است.
امام حسین علیهالسّلام هدفِ اوّل خود را این قرار مىدهد: «لنرى المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک»؛ در میان کشهدف این است که مردمان مستضعف جامعه و انسانهاى ضعیف - در هر سطحى و در هر جایى - امنیت پیدا کنند: ور اسلامى، فساد را ریشه کن کنیم و اصلاح بهوجود آوریم.
هدف این است که مردمان مستضعف جامعه و انسانهاى ضعیف - در هر سطحى و در هر جایى - امنیت پیدا کنند: امنیت حیثیّتى، امنیت مالى، امنیت قضایى؛ همینى که امروز در دنیا نیست.
امام حسین علیهالسّلام درست نقطه مقابل آن چیزى را مىخواست که در زمان سلطه طواغیت در آن روز بود.
امروز هم در سطح دنیا که نگاه مىکنید، مىبینید همین است؛ پرچمهاى دین را وارونه مىکنند، بندگان مظلوم خدا را مظلومتر مىکنند و ستمگران، پنجهشان به خون مظلومان بیشتر فرو مىرود.
ببینید در دنیا چه خبر است!
ببینید با مسلمانان کوزوو چگونه عمل مىکنند!
پانصدهزار انسان - بلکه بیشتر - بچه، بزرگ، زن، مرد و مریض، در بیابانها، در مرزها؛ آن هم نه مرزها و بیابانهاى مهربان که در بین دشمن، زیر فشار دشمنى که راه را در مقابلشان مینگذارى مىکند و پشت سرشان گلوله مىاندازد.
هدف این است که اینها را تار و مار کنند.
هدف از هر قیامى، هدف از هر انقلابى، هدف از هر قدرت اسلامىاى و اصلاً هدف از حاکمیت دین خدا، رسیدگى به وضع «مظلومون» و عمل به فرایض، احکام و سنن الهى است.
امام حسین علیهالسّلام مىدانست که اگر این حرکت را نکند، این امضاى او، این سکوت او، این سکون او، چه بر سر اسلام خواهد آورد.
وقتى قدرتى همه امکانات جوامع و یا یک جامعه را در اختیار دارد و راه طغیان پیش مىگیرد و جلو مىرود، اگر مردان و داعیهداران حق در مقابل او اظهار وجود نکنند و حرکت او را تخطئه نکنند، با این عمل، کار او را امضا کردهاند؛ یعنى ظلم به امضاى اهل حق مىرسد، بدون اینکه خودشان خواسته باشند.
این گناهى بود که آن روز بزرگان و آقازادگان بنىهاشم و فرزندان سردمداران بزرگ صدر اسلام مرتکب شدند.
امام حسین علیهالسّلام این را برنمىتافت؛ لذا قیام کرد.
نقل شده است بعد از آنکه امام سجاد علیهالسّلام پس از حادثه عاشورا به مدینه برگشت - شاید از آن وقتى که این کاروان از مدینه بیرون رفت و دوباره برگشت ده، یازده ماه فاصله شده بود - یک نفر خدمت ایشان آمدو عرض کرد: یابنرسولاللَّه!
دیدید رفتید، چه شد!
امام سجّاد علیهالسّلام در جواب آن شخص فرمود: فکر کن اگر نمىرفتیم، چه مىشد!
بله، اگر نمىرفتند، جسمها زنده مىماند، اما حقیقت نابود مىشد؛ روح ذوب مىشد؛ وجدانها پایمال مىشد؛ خرد و منطق در طول تاریخ محکوم مىشد و حتى نام اسلام هم نمىماند.
اساساً مادامىکه ایمان، با محبت و عشق عمیق و رنگ و بوى پیوند عاطفى همراه نباشد، کارایى لازم را ندارد.
محبت است که در مقام عمل و تحرک - آن هم در حد بالا - به ایمان کارایى مىبخشد.
بدون محبت نمىشد ما نهضت را به پیش ببریم.
بالاترین عنوان محبت - یعنى محبت به اهل بیت - در تفکر اسلامى، در اختیار ماست.
اوج این محبت، در مسألهى کربلا و عاشورا و حفظ یادگارهاى گرانبهاى فداکارى مردان خدا در آن روز است که براى تاریخ و فرهنگ تشیع، به یادگار گذاشته شده است.
سوالاتی که مطرح میشود آن است که چه عواملی باعث ماندگاری نهضت عاشورا در کل تاریخ شده است که این نهضت مشمول قانون تحول و دگرگونی نشده است.
اولین عاملی که میتوان نام برد این است که نهضت عاشورا بر اساس حقطلبی استوار بوده است اساسا نهضت عاشورا بر اساس سلسله عناصر ارزشمندی پایهگذاری شده که آن عناصر چون با خدا مرتبط است و هر آنچه با خدا مرتبط است ماندگار میشود، جاودان شده است.
حقطلبی، عدالتطلبی، اصلاح در جامعه و ظلمستیزی عناصر کلیدی نهضت عاشوراست.
دلیل دیگر:اگر زینبکبرى(سلاماللَّهعلیها) و امام سجّاد(صلواتاللَّهعلیه) در طول آن روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهاى بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زیارت کربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبیین و افشاگرى نکرده بودند و حقیقت فلسفهى عاشورا و هدف حسینبنعلى و ظلم دشمن را بیان نمىکردند، واقعهى عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقى نمىماند.
چرا امام صادق(علیهالصّلاهوالسّلام) - طبق روایت - فرمودند که هر کس یک بیت شعر دربارهى حادثهى عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟
چون تمام دستگاههاى تبلیغاتى، براى منزوى کردن و در ظلمت نگهداشتن مسألهى عاشورا و کلاً مسألهى اهلبیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود.
تبلیغ، اینگونه است.
آن روزها هم مثل امروز، قدرتهاى ظالم و ستمگر، حداکثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنتآمیز مىکردند.
در چنین فضایى، مگر ممکن بود قضیهى عاشورا - که با این عظمت در بیابانى در گوشهیى از دنیاى اسلام اتفاق افتاده - با این تپش و نشاط باقى بماند؟
یقیناً بدون آن تلاشها، از بین مىرفت.
بعد از واقعه کربلا که بزرگمرد ازاده جهان ان را رهبری کرد و به دنیا نشان داد و با فریاد بلند کوس رسوایی تمام کوته فکران دنیاطلب را بیان نمود و با خون خود تمام دنیاگرایان خودخواه را رسوا نمود ، باید کسی میبود تا چهره اصلی انقلاب حسین را به دنیا بشناساند.از این منظر حضرت زینب با سخنرانیها و افشاگریهای خود جنایتکاران را در دربار سلطه گری و سلطه طلبی رسوا نمود.
ان چنانکه روشنگریهای او دربار خودکامه زمان را به تزلزل انداخت.بعد از ان همه نابرابری که در حق مردان کربلا گذشت اگاه کردن مردم نااگاه که می اندیشیدند حسین از راه پیامبر خروج کرده کاری بس دشوار مینمود.لذا بایستی یک معمار بزرگ اندیشه اجتماعی حقیقتی را که پس پرده تزویر و کفر جدید پنهان شده بود را،اشکار میساخت.از این رو زینب،راه حسین که بازسازی دین پیامبر و امر به معروف و نهی از منکر است را زنده نگه داشت و چهره اصلی انقلاب حسین را به جهانیان شناساند.و با اهتمام زینب انقلاب حسین جاودانه شد.
پس میتوان گفت:حسین(ع) اسلام را زنده کرد و زینب انقلاب حسین را.
عشق زینب بیماری نیست جز فوق جنون هرکه گوید یا حسین بر او سرایت میکند ای که بیماری چرا نزد طبیبان میروی خرده نان سفره زینب کفایت میکند کربلا باشد سفارت خانه حق بر زمین این سفارتخانه را زینب صدارت میکند بیرق خون خواه شاه کربلا این مطلب است اهل عالم گوش باشید این سپاه زینب است حسین علیه السلام از نظر مسیو ماربین آلمانی مسیو ماربین آلمانی درباره امام حسین علیه السلام و علل قیام آن حضرت و نتایج حاصله از آن چنین می نویسد:" حسین بن علی سلام الله علیه نبیره محمد سلام الله علیها که از دختر محبوبه اش فاطمه سلام الله علیها متولد شده، تنها کسی است که در چهارده قرن در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد، اخلاق و صفاتی که در دوران حکومت عرب پسندیده و قابل احترام بود، در فرزند مولای متقیان مشاهده می شد.
حسین شجاعت و دلاوری را از پدر خود به ارث برده بود، به دستورات و احکام اسلام تسلط کاملی داشت، درسخاوت و نیکوکاری نظیر نداشت، در نطق و بیان زبردست بود و همه را مجذوب بیانات خود می ساخت، مسلمانان جهان عقیده و ارادت زائدالوصفی به حسین علیه السلام دارند و هر ساله در ماه معینی( منظور ماه محرم است) برای او عزاداری می کنند.
کتب بسیاری از فضائل و مناقب حسین علیه السلام توسط مسلمانان نوشته شده و از ملکات حسنه و سجایای پسندیده او گفتگو می شود، موضوعی را که نمی توان نادیده گرفت، این است که حسین علیه السلام اول شخص سیاستمداری بود که تا به امروز احدی چنین سیاست مؤثری اختیار ننموده است.
برای اثبات این نکته باید توجه نمود به تاریخ قبل از اسلام.
بنی امیه و بنی هاشم دو طایفه ای بودند که با هم قرابت و خویشاوندی داشتند زیرا امیه و هاشم پسران عبدمناف بودند و قبل از اسلام بین این پسرعموها نقار و کدورت برقرار بود و مکرر با یکدیگر نزاع می نمودند و به اصطلاح اعراب خونخواه یکدیگر بودند، درعرب طایفه قریش و در قریش بنی هاشم و بنی امیه عزیز و محترم بودنداین سرباز رشید عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هر چند ظاهراً عظیم و استوار باشد، در برابر حق و حقیقت چون پرکاهی برباد خواهد رفت.
پیروان وجدان اگر با نظر دقیق اوضاع و احوال آن دوره و پیشرفت مقاصد بنی امیه و وضع( حکومت) و دشمنی و عداوت آنها را با حق و حقیقت بنگرند، بدون تأمل تصدیق خواهند کرد که حسین علیه السلام با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود به دنیا درس فداکاری و جانبازی آموخت و نام اسلام و اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت.
اگر چنین حادثه جانگدازی پیش نیامده بود، قطعاً اسلام به حالت کنونی خود باقی نمی ماند و ممکن بود یکباره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند.
نهضت حسین از نظر مهاتما گاندی من زندگی امام حسین علیه السلام آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین علیه السلام پیروی کند.
محمدعلی جناح درباره حسین سخن می گوید هیچ نمونه ای از شجاعت بهتر از آنکه امام حسین علیه السلام از لحاظ فداکاری و تهور نشان داد در عالم پیدا نمی شود، به عقیده من تمام مسلمین باید از سرمشق این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربان کرد، پیروی نمایند.
از نظر لیاقت علیخان این روز ( عاشورا) برای مسلمانان در سراسر جهان معنای بزرگ دارد، در این روز یکی از حزن آورترین و تراژیک ترین وقایع اسلام اتفاق افتاد.
شهادت حضرت امام حسین در عین حزن، نشانه فتح نهایی روح واقعی اسلامی بود، زیرا تسلیم کامل به اراده الهی به شمار می رفت، شهادت یکی از عظیم ترین پیروان اسلام مثل درخشنده و پایدار برای همه ما است.
این درس به ما می آموزد که اشکال و خطرات هر چه باشد نباید از راه حقیقت و عدالت منحرف شود.
پورشو تامداس توندون حسین را می ستاید شهادت امام حسین علیه السلام از همان زمان که طفلی بیش نبودم در من تأثیر عمیق و حزن آوری می بخشید.
من اهمیت برپا داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را می دانم.
این فداکاری های عالم از قبیل شهادت امام حسین علیه السلام سطح بشریت را ارتقاء بخشیده است و خاطره آن شایسته است همیشه بماند و یادآوری شود.
اثر نهضت حسین از نظر گیبون مورخ مشهور در طی قرون آینده بشریت و در سرزمین های مختلف شرح صحنه حزن آور مرگ حسین موجب بیداری قلب خونسردترین قارئین خواهد شد چارلز دیکنز درباره نهضت حسین اینگونه می گوید اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیائی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند، پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.
حسین علیه السلام از نظر توماس کارلایل بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم، این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند، آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جائی که حق با باطل روبه رو می شود، اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت باعث شگفتی من است.
سخنان پروفسور ادوارد براون آیا اقلیتی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود، آغشته با حزن و الم نگردد، حتی غیرمسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند.
نهضت حسین از نظر فردریک جمس درس امام حسین علیه السلام و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین می رساند که هرگاه کسی برای این صفات ابدی مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند در طی قرون افراد بشر همیشه جرات و پردلی و عظمت روح و بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشته اند و در همین هاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمی شود.
این بود شهامت و این بود عظمت امام حسین علیه السلام و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا می گویند، شرکت کرده ام، هر چند که 1300 سال از تاریخ آن گذشته است.
حسین از نظر واشنگتن ایروینک مورخ آمریکایی برای امام حسین علیه السلام ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد.
او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت.
در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفتیده عربستان روح حسین فناناپذیر است.
ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین.( توماس ماساریک درباره حادثه کربلا سخن می گوید بسیاری از مورخین ما از کم و کیفیت این رسم و ازدیاد عزاداری واقف نبوده، جاهلانه سخن می گویند و وضع عزاداری پیروان حسین علیه السلام را مجنونانه می پندارند و ابداً بدین نکته پی نبرده اند که این مسئله در اسلام چه تحولاتی را به وجود آورده و با جنبش و نهضت مذهبی که از تعزیه داری در این قوم پیدا شده در هیچ یک از اقوام و ملل دیگر عالم پیدا نشده با یک نظر دقیق در ترقیات دویست ساله پیروان علی علیه السلام در هندوستان که عزاداری را شعار خود نموده اند تصدیق خواهیم کرد که بزرگترین عالم اصلی مزیت را آنها پیروی می کنند.
موریس دوکبری می نویسد: اگر مورخین ما، حقیقت این روز را می دانستند و درک می کردند که عاشورا چه روزی است این عزاداری را مجنونانه نمی پنداشتند، زیرا پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین می دانستند که پستی و زیردستی و استعمار واستثمار را نباید قبول کنند، زیرا شعار پیشرو و آقای آنها ندادن تن به زیربار ظلم و ستم بود.
سخنان مقام معظم رهبری درباره محرم و عزاداری عاشورا ؛ روح انقلاب اسلامی ایران : در مورد مساله محرم و عاشورا‚ باید بگویم که روح نهضت ما و جهتگیری کلی و پشتوانه پیروزی آن‚ همین توجه به حضرت ابی عبدالله(علیه الصلاتوالسلام) و مسایل مربوط به عاشورا بود.
الهام امام خمینی از نهضت عاشورا : در دو فصل‚ امام(ره) مساله نهضت را به مساله عاشورا گره زدند: یکی در فصل اول نهضت -یعنی روزهای محرم سال 42- که تریبون بیان مسایل نهضت‚ حسینیه ها و مجالس روضه خوانی و هیئات سینه زنی و روضه روضه خوانها و ذکر مصیبت گویندگان مذهبی شد و دیگری‚ فصل آخر نهضت -یعنی محرم سال 57- بود که امام(ره) اعلام فرمودند: ماه محرم گرامی و بزرگ داشته بشود و مردم مجالس برپا کنند .
ایشان‚ عنوان این ماه را ماه پیروزی خون بر شمشیر قرار دادند و مجددا همان طوفان عظیم عمومی و مردمی به وجود آمد‚ یعنی ماجرای نهضت که روح و جهت حسینی داشت‚ با ماجرای ذکر مصیبت حسینی و یاد امام حسین(ع) گره خورد.
11/5/68 فصل مشترک انقلاب اسلامی و عاشورا احیای دوباره اسلام، حذف حکومت فاسد به عنوان عامل گسترش فساد به منزله بزرگترین منکر و...
از جمله مسایلی بود که امام خمینی(ره) با پیروی از امام حسین(ع)، در نهضت و انقلاب خود به آن تمسک جستند و به آن همت گماشتند انقلاب اسلامی ایران که توسط امام خمینی(قدس سره) به وقوع پیوست، تشابه زیادی با قیام سیدالشهدا(ع) دارد.
اگر با دقت بررسی کنیم، خواهیم دید که این انقلاب، در حقیقت پرتویی از آن قیام بزرگ و حماسه عاشوراست.
در تاریخ بشریت و زندگی جوامع انسانی، انقلاب و حرکتهای فراوان و با انگیزه های مختلف دیده شده اما انقلابی که انگیزه ای جز ستم زدایی و ظلم ستیزی و رهانیدن جامعه از بی عدالتی نداشته، فقط در مکتب و حرکتهای پیامبران الهی و آنانی که پیامبر گونه اند، دیده می شود.
یعنی کسانی که به جز احیای عدل و اصلاح وضع جامعه و زندگی مردم، هدفی نداشته اند.
بی شک، رفع دستگاه فاسد حکومتی از متن جامعه را می توان دلیلی بر قیام حسینی و انقلاب اسلامی دانست، از شباهتهای دیدگاه امام خمینی(ره) و امام حسین(ع) در این زمینه بگویید...
سیدالشهدا(ع) در سالی که با عده ای از بنی هاشم و غیر بنی هاشم به حج رفت و در عرفات آنان را گرد هم آورد و خطبه ای به این گونه ایراد فرمود: "آیا کارهای معاویه و جنایتهای او را نمی بینید؟
من می ترسم دین کهنه و پوسیده گردد و حق از میان رخت بربندد.
این مطلب را به هر کسی که اعتماد دارید، بگویید." آن بزرگوار در یکی از نامه هایی که به معاویه نوشت، چنین مرقوم فرمود: "من امروز فتنه ای بزرگ تر از تو بر امت جدم، نمی بینم.
اگر قیام کنم، تقرب به خداست و اگر سکوت کنم، باید از سکوت خویش استغفار نمایم." امام خمینی(ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز وقتی امور دین و دنیای مردم ایران را بازیچه دست بیگانگان دید، سکوت را جایز ندانست.
حرکت و انقلاب خود را آغاز کرد.
از حماسه عاشورا و مکتب حسینی مدد جست و ظلم ستیزی و مبارزه با ظالم را به اوج خود رساند.
آن بزرگوار در عاشورای سال 1342 در مدرسه فیضیه، آن سخنرانی تاریخ ساز را ایراد فرمود که بی تردید، شباهتهای زیادی به سخنان امام حسین(ع) در روز عاشورا که قبل از شهادت ایراد فرمود، دارد.
ابی عبدا...(ع) در آن خطبه فرموده بودند: "آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دست برنمی دارند؟" همین خطبه بود که پس از عاشورا، مبدأ و منشأ حرکتهای زیادی در تاریخ قیام ها بود.
سخنرانی به موقع و منطقی امام خمینی(ره) نیز در روز عاشورای سال 42 هم به گونه ای بود که قیام پانزده خرداد و دهها حرکت و قیام را در تمام شهرها به وجود آورد، مردم معتقد به ولایت و امامت را به خیابانها کشاند و اربعین ها به وجود آمد.
این شعله نورانی و حرارت دینی، خاموش نشد تا اینکه در سال 1357 با سرنگونی رژیم شاه، نظام جمهوری اسلامی در کشور ایران برقرار شد.
امام خمینی(ره)، در یکی از سخنان خود، قیام عاشورا را مدخلی برای احیای ابعاد فراموش شده سیاست اسلامی دانسته اند.
حتماً توجه دارید که امام خمینی(ره) فرموده بودند عاشورا را زنده نگهدارید که ما هر چه داریم از این عزاداریهاست.
در جای دیگری هم اشاره داشته اند: "این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگهداشته است." این سخنان نشان می دهد که اصل قیام عاشورا و پس از آن، توجه به ابعاد مختلف آن واقعه، چه جایگاهی در ذهن امام داشته و ایشان در نهضت اسلامی خود، چگونه بهره ای از اهداف و آرمانهای بلند عاشورا برده اند.
من تردید ندارم که این سخن امام(ره) در حقیقت اشاره ای است به این خطبه ارزشمند سالار شهیدان که فرموده بودند: "ما اهل بیت پیغمبر، به حکومت و ولایت بر شما، اولی از کسانی هستیم که ادعای ولایت می کنند." ابی عبدا...(ع)، در اشعاری که منسوب به ایشان است می فرمایند: "به چه دلیلی بیگانگان باید حکومت را از دست ما بگیرند؟" این سخنان نشان می دهد که قیام امام حسین(ع) برای احیای سیاست اسلامی است که آن سیاست اسلامی هم در حقیقت قائم به حکومت و ولایت است.
لذا این مقایسه امام خمینی(ره)، سخن کاملاً درستی بوده و ایشان بر نکته مهمی انگشت نهاده اند.
سخن اینجاست که بعضی سعی می کنند عزاداریهای امام حسین(ع) و حتی خود حرکت ایشان را صرفاً یک امر به معروف قلمداد کنند.
ولی ولایت و امامت اساس دین مبین اسلام است و هدف ابا عبدا...(ع) در واقع احیای این مطلب بود؛ چنانکه امام خمینی(ره) هم توجه به ابعاد قیام حسینی را برای احیای سیاستهای اصیل اسلام، معرفی می کنند.
احیای این نکته مهم، جز با فداکاری، شهادت و ایثار خون ممکن نبود.
امری که فصل مشترک انقلاب ما و واقعه خونین عاشورا هم هست.
ما شاید واقع مطلب و آن فلسفه حقیقی قیام سیدالشهدا(ع) را نفهمیده باشیم، ولی همین مقدار می دانیم که برای تشکیل حکومت اسلامی، احیای سنتهای اصیل الهی و از بین بردن حکام جور و ستم، مجاهدت لازم است.
امام حسین(ع)، زمانی قیام می کنند که در عصر ایشان، انحطاط، انحراف و برداشتهای ناصواب از دین، به اوج خود رسیده بود.
با بررسی هشدارها و سخنان امام خمینی(ره)، بخصوص در اواخر حکومت ستمشاهی، چنین درمی یابیم که ایشان هم بارها نسبت به اصل اسلام اعلام خطر کرده اند.
یکی از ویژگی های انقلاب اسلامی این بود که مردم به طور ملموسی، مهمترین شاخصه عاشورا یعنی عنصر شهادت را در عرصه عمل احساس نمودند.
قرآن کریم درباره شهادت، بالاترین مطالب و بهترین تعابیر را به کار برده است.
اگر تا قبل از انقلاب اسلامی، به این موضوع کمتر توجه می شد، می توانیم بگوییم که برداشت ما از شهادت کامل نبوده است زیرا مکتب شهادت، مکتبی بود که از همان ابتدای اسلام به ما معرفی شده بود.
این موضوع همیشه وجود داشت، ولی امام خمینی(ره) آمد و این فلسفه شهادت را توسعه بخشید.
همان گونه که اسلام را همه جا توسعه داد.
اگر تا آن روز اسلام و قرآن را فقط در مساجد می دیدیم، امام آمد و این دین ارزشمند را از مساجد به همه منتقل و جاری ساخت.
ایشان موضوع شهادت را برای دفاع از اسلام، احیا کرد و به مردم فهماند که اگر در راه استقلال مملکت، در راه حفظ ناموس و در راه حفظ اسلام و قرآن کشته شوند، بالاترین مقام را دارند.
امام(ره) نه تنها مردم را با واژه شهادت آشنا نمود، بلکه مردمی را که تا آن روز شهادت را فقط در آئینه کربلا جستجو می کردند به مرحله ای رساند که خود شهید و شهیدپرور شدند.
امام(ره)، این مکتب و فرهنگ آن را به تک تک شهرها و روستاهای این مملکت سرایت بخشید.
بنابراین مکتب شهادت، از مختصات منحصر به فرد دین مبین اسلام است که این مکتب در انقلاب اسلامی ایران و در قیام امام خمینی(ره) تبلور خاصی پیدا کرد.
یکی از نویسندگان خارجی به تازگی نوشته که سه چیز است که تشیع را تاکنون زنده نگه داشته و نگه می دارد.
یکی از آن سه چیز، مرجعیتی است که در میان آنهاست.
موضوع بعدی، ایمان آنها به ظهور ولی عصر(عج) است و موضوع سوم که نمی دانم چیست، به آن عاشورا می گویند.
مردم در آن یک روز به اندازه یکسال از اسلام نیرو می گیرند و افکار خاصی پیدا می کنند.
ما امیدواریم که بتوانیم عاشورا را هر چه بیشتر در میان مردم رواج دهیم و از اثرات ارزشمند آن بهره مند شویم.
انقلاب اسلامی ایران با هیچ انقلاب و نهضتی در طول تاریخ قابل قیاس نیست، مگر انقلاب صدر اسلام، انقلاب ما با انقلاب کبیر فرانسه قابل قیاس نیست، چون عمده ترین هدف انقلاب فرانسه آزادی بود ولی هدف انقلاب ما تنها آزادی نیست، بلکه عام تر و کلی تر از آن است.انقلاب اسلامی ما با انقلاب اکتبر روسیه نیز قابل قیاس نیست.
انقلاب روسیه به دنبال برقراری عدالت اجتماعی از طریق سوسیالیسم بود، اما انقلاب ما به دنبال برقراری عدالت اجتماعی به مفهوم اسلامی آن است، به علاوه اهداف دیگری نیز دارد.گذشته از اهداف، اگر مقایسه ای بین اقشار شرکت کننده در این انقلابها صورت بگیرد مشاهده می شود که در انقلاب ما همه اقشار مردم -اعم از روستایی و شهری، باسواد و بی سواد، روحانی و دانشگاهی، مستضعف و مرفه، زن ومرد و...
- شرکت فعال داشتند واین افتخاری برای آن محسوب می شود.
ندای انقلاب ما ندای الهی بود؛ ندایی که با فطرت همه انسانها آشناست و به همین دلیل توانست توجه همه اقشارجامعه را به خود جلب کند.
دلیل موفقیت امام(ره) نیز این بود که مفاهیم آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی، حقوق بشر و...
را در قالب اسلامی مطرح نمودند و اگر می خواستند این مفاهیم را مانند روشنفکران مغرب زمین مطرح سازند، توفیقی به دست نمی آوردند و به خاطر همین هنر امام بزرگوار(ره) بود که مردم این دعوت را خیلی سریع لبیک گفتند، شرکت خود در نهضت را یک تکلیف شرعی تلقی کردند و این گونه، شعله های نهضت و انقلاب به سرعت افروخته شد.
منابع : سایت های : 1- اهداف نهضت از دیدگاه مقام معظم رهبری 2- ریشه های قرآنی نهضت عاشورا 3- عاشورا 4- عناصر کلیدی نهضت عاشورا 5- شق القمر – سالار شهیدان حسین 6- خدا – حقیقت – عشق 7- عزت طلبی در نهضت امام حسین 8- نقش زینب در نهضت حسین 9- Quds Daily عوامل پیدایش نهضت امام حسین (ع) عوامل قیام امام حسین