در این مقاله ابتدا به نمازو فلسفه وجودی آن و سپس آثار روانشناختی ای فریضه و در پی آن به نوع افضل این عبادت یعنی نماز جماعت و اهمیت آن پرداخته می شود:
تعریف واژه نماز:
واژهٔ نماز واژهای پارسیست که ایرانیان برای واژهٔ «صلاه» عربی به کار بردند.
این واژه به معنای خم شدن و سرفرودآوری برای ستایش و احترام است.
واژهٔ نماز نامواژهای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیمکردن است.
برخی حدس زدهاند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شدهباشد که محتمل نیست
فلسفه وجودی نماز:
در بینش دینی، انسان موجودی است دارای دو بعد جسمی و روحی که نیازهای هر یک از آنها باید تأمین شود.
یکی از نیازهای روحی انسان، نیاز به پرستش است و بر این اساس همه انسانها از نوعی ستایش و پرستش برخوردار میباشند که فقط مصداق این پرستش مهم است.
حقیقت پرستش و نیایش، از مفهوم و مصداق واژه عبادت استخراج میشود .
انگیزههای پرستش عبارتند از:
1-وجود کمال در پرستش شونده
2-خدمتی که دیده است و نعمتهایی که دریافت کرده است.
3-به منظور جبران کمبودها .
4-برای دفع ضرر احتمالی.
5-تسلط پرستش شونده بر تمام امور انسان.
چرا نماز بخوانیم؟
این سؤال اختصاص به این عصر ندارد.
بلکه در دوران ائمه نیز این سؤال مطرح بود.
علت نماز خواندن این است که نماز خواندن، اعتراف به ربوبیت خداست یعنی اعتراف به اینکه همه چیز عالم تحت اراده و تدبیر خداست.
نماز خواندن به معنای اعتراف به کنار گذاشتن مدعیان ربوبیت انسان است.
نماز خواندن، ایستادن در برابر خداوند بزرگ و مسلط بر امور با حالت ذلت و فقر و ضعف و خضوع میباشد.
این سؤال نیز ذهن عدهای را مشغول میکند که نماز خواندن چه فایدهای دارد؟
پاسخ به این سؤال از سه جنبه عقلی و نقلی و تربیتی در این مقاله آمده است .
در انتهای مقاله ، ضرورت الگوبرداری انسان مطرح میشود که برای پیمودن راههای پرخطر این نیاز، احساس میشود که در نماز شهادت به رسالت پیامبر (ص) با این روحیه تناسب دارد.
نگاهی به آثار نماز از منظر روانشناختی نماز آرامش روان و سکینه خاطر است.
به نظر میرسد که نماز این عالیترین جلوه نیاز، ارتباطی گسترده با ابعاد مختلف زندگی انسان داشته باشد.
از میان تمام فرایضی که از لحاظ دینی بر مسلمانان واجب است نماز بیشترین ارتباط را با انسان دارد.
هر روز پنج بار نماز این کتاب هستی را ورق میزنیم و این چنین است که نماز کلاس درسی میشود که آموختنیهایش تمامی ندارد.
امروزه روانشناسی را به عنوان علم رفتارشناسی معرفی میکنند و در اینجا ما به بررسی تأثیراتی میپردازیم که نماز به عنوان یک رفتار بر ابعاد مختلف روح و روان انسان میگذارد.
از دیدگاه روانشناسان یکی از عوامل رشد و شکفتگی شخصیت نشانههای رمزی است.
از خوشبختی آدمی یکی این است که میتواند نشانههای رمزی بکار برد.
آدمی هر چه بیشتر ترقی کند و به کمال نزدیکتر شود بیشتر نشانههای رمزی بکار میبرد و برعکس هر چه بیشتر در حال تنزل باشد، نشانههای رمزی کمتر مورد استفادهاش واقع میشوند.
یکی از فواید نشانههای رمزی این است که جای انگیزههای غریزی و تمایلاتی را که ابزار آنها مقتضی یا مناسب و یا مقدور نیست میگیرند و به تسکین یا تخفیف تنیدگی و ناراحتی که ناشی از عدم ارضای آنهاست میپردازند.
«ان الصلوه تنهی عن الفحشا و المنکر».
همانا نماز انسان را از بدی و زشتی باز میدارد.
و از همین جا درمییابیم که شاید نماز نشانهای رمزی است که باعث رشد شخصیت ما میشود و آن را اعتلا میبخشد.
روانشناسان معتقدند «نشانههای رمزی مناسب نیروی زندگی را به خدمت خود در میآورند و از تنیدگیها و ناراحتیها میکاهند و آدمی را قادر میسازند به اینکه خود را به درجات عالی برساند» و بدین سان نماز سکوی اعتلا و معراج انسان میشود.
نماز میتواند به مثابه یک پالاینده عمل کند.
زمانی که انسان با انجام مقدمات نماز، رو به درگاه خالق بینیاز میکند و با یکی و فقط یکی که او را قادر مطلق میپندارد به گفتگو میپردازد در واقع به یکی از نیازهای مهم روانشناختی خود پاسخ داده است.
یکی از نیازهای انسان نیاز به بزرگداشت است، یعنی نیاز به برتر از خود را ستایش کردن و به تأیید او پرداختن و پیروی کردن از او.
با نماز خواندن این آیین مقدس و همیشگی برای تکریم پروردگار بیهمتا چنین نیازی ارضاء میشود.
یکی دیگر از نیازهای روانشناختی انسان، نیاز به پشتیبانی است.
خود را به کسی که هنگام احتیاج، کمک و یاری میکند نزدیک نگه داشتن و همیشه به حمایت کسی پشتگرمی داشتن.
ما با نماز که هر روز به صورت منظم انجام میشود رابطه خود را با کسی حفظ میکنیم که در تمام سختیها و شداید امید به یاری او داریم.
مسأله دیگری که در اینجا مطرح است نظمبخشی نماز به فکر است.
در بین بسیاری از اقشار جامعه رایج است که وقتی چیزی را گم میکنند به نماز میایستند تا آن را بیابند.
در واقع این تمرکز حواس از طریق ایستادن به سوی قبله یکتا خالق و رکوع و سجود در برابر یگانگی او حاصل میشود.
به اعتقاد یکی از روانشناسان محبت یا عشق پنج نوع است و یکی از انواع آن عبارت است از عشق به حق یا به پروردگار عالم که دارای عالیترین ارزش و دوست داشتنیترین چیزهاست و بطور کامل مستلزم مراقبت، مسؤولیت، احترام و بخصوص معرفت است.
این عشق برای زندگی ضروری است، زیرا آدمی باید کمال را در نظر بگیرد و آرزوی وصول به آن را در سر بپروراند تا به پیشرفت و حل مشکلات خود نایل آید و نماز کشش عاشقان حق و محبوب خاشعان و مِهر معبود است.
یکی از روشهایی که برای کاهش استرس توسط روانشناسان پیشنهاد میشود استفاده از شستشوی با آب است.
وضو مقدمه نماز است و هر بار که ما برای نماز میایستیم و خود را با وضو پاک و مطهر میسازیم در واقع به تطهیر روح خود میپردازیم و مرهمی بر روان خسته خود میگذاریم.
در واقع اگر بخواهیم برای نماز روح و جسم قایل شویم و حرکات فیزیکی را جسم نماز و حالات روحانی آن را روح نماز نام گذاریم به فواید و آثار نماز بیشتر پی میبریم.
یکی از روشهای مقابله با تنش که علاوه بر روانشناسی، علوم دیگر نیز آن را تأیید میکنند انجام حرکات منظم یا ورزش است.
در همین راستا نماز و بعد جسمی آن (حرکاتی که بطور منظم پنج بار در شبانه روز تکرار میشود) جسم را چنان صیقل میدهد که آیینه روح میشود.
یکی از فلاسفه میگوید: نماز به آدمی نیرویی برای تحمل غمها و مصائب و در نتیجه بهداشت روانی میبخشد و انسان را امیدوار میسازد و قدرت ایستادگی و مقاومت در برابر حوادث بزرگ را به او میدهد.
انسان در نماز با تمام اعضای بدن و حواس خود متوجه خدا میشود و از همه اشتغالات و مشکلات دنیوی روی برمیگرداند و به هیچ چیز جز خدا و آیات قرآن که در نماز بر زبان میآورد فکر نمیکند همین رویگردانی کامل از مشکلات زندگی و نیندیشیدن به آنها، در اثنای نماز، باعث ایجاد آرامش روان و آسودگی عقل در انسان میشود.
این حالت آرامسازی و آرامش روانی ناشی از نماز، از نظر روانی تأثیر بسزایی در کاهش شدت تشنجات عصبی ناشی از فشار زندگی روزانه و پایین آوردن حالت اضطرابی که برخی از مردم دچار هستند، دارد.
در حدیث آمده است که: هرگاه امری بر رسول خدا سخت میآمد به نماز میایستاد.
اصولاً رابطه معنوی میان انسان و خداوند در اثنای نماز، به او آنچنان نیروی معنوی میبخشد که مایه تجدید امید، تقویت اراده و آزاد شدن تواناییهای عظیم وی میشود، تواناییها و نیروهای عظیمی در وجود انسان نهفته است که معمولاً بخش کوچکی از آنها را به کار میگیرد.
رابطه معنوی انسان با پروردگار در طول نماز و دریافت نوعی فیض الهی، یا بارقه روحانیت از خداوند متعال، باعث رها شدن نیروهای معنوی مستمر در انسان میشود و عزمش را جزم، ارادهاش را قوی و همتش را بلند میگرداند.
در نتیجه برای پذیرش علم و معرفت آمادهتر و برای انجام کارهای بزرگ داناتر میشود.
نماز فریضه ای اجتماعی آئین اسلام،از بعد اجتماعی مهمی برخوردار است و با عنایتبهبرکات آثار وحدت و تجمع و یکپارچگی،در بسیاری از برنامههایشبر این بعد،تکیه و تاکید کرده است.
برگزاری نمازهای روزانه واجب نیز به صورت جماعت و گروهی،یکی از این برنامههاست.
در اینجا به اهمیت«نماز جماعت»و آثار گوناگون آن اشارهمیکنیم: اهمیت نماز جماعت غیر از آثار فردی و اجتماعی نماز جماعت(که به آنها اشاره خواهدشد)پاداشهای عظیمی برای آن بیان شده که در اینجا به بعضی ازروایات،اشاره میشود.
از رسول خدا(ص)نقل شده که:«من سمع النداء فلم یجبه من غیرعله فلا صلاه له» (1) نماز کسی که صدای اذان را بشنود و بی دلیل،در نماز جماعتمسلمانان شرکت نکند،ارزشی ندارد.
در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمدهاست:«من حقره فانما یحقر الله» (2) شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه میکند.
(3) و برای هر گامی که به سوی نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثوابو حسنه در نظر گرفته شده است.
(4) همین که کسی برای شرکت در نماز جماعت از منزل خارجمیشود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعتبه سر میبرد پاداش کسیرا دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است.
(5) تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الی الله» (6) حدیث جالبی در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتی از آندر رسالههای عملیه هم ذکر شده است.ترجمه تمام حدیث چنین است: اگر اقتدا کننده 1 نفر باشد،پاداش 150 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کننده 2 نفر باشد،پاداش 600 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کننده 3 نفر باشد،پاداش 1200 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کننده 4 نفر باشد،پاداش 2400 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کننده 5 نفر باشد،پاداش 4800 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کننده 6 نفر باشد،پاداش 9600 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کننده 7 نفر باشد،پاداش 19200 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کننده 8 نفر باشد،پاداش 36400 نماز داده میشود.
اگر اقتدا کنندگان و امام جماعتبه 10 نفر رسیدند،پاداش72800 نماز دارد.
ولی،همین که عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداکسی نمیداند.
(7) در حدیث دیگر است:هر که نماز جماعت را دوستبدارد،خدا وفرشتگان او را دوست میدارند.
(8) در زمان پیامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت کم میشدند، آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد میپرداخت و میفرمود:شرکت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چیز سنگینتر است.
(9) قرآن نیز،از اوصاف منافقان،بی حالی و کسالت هنگام نماز را بیانکرده است.
(10 چرا که سحر خیزی و حضور در جماعت مسلمین،آن هم ازراههای دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ایمان و عشق نمازگزاراست.
حضور در نماز جماعت،خاص یک منطقه نیست.انسان در هر جا که باشد،خوب استبه فکر نماز جماعت و حضور در آن و تشویقدیگران باشد.
رسول خدا(ص)در باره اهمیت جماعت،فرمود: «صلاه الرجل فی جماعه خیر من صلاته فی بیته اربعینسنه.قیل:یا رسول الله!صلاه یوم؟فقال(ص):صلاهواحده» (11) یک نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادی در خانهاست.پرسیدند:آیا یک روز نماز؟فرمود:بلکه یک نماز.
و میفرمود:صفهای نماز جماعت،همانند صفهای فرشتگان درآسمان چهارم است.
(12) اولین نماز جماعتی هم که بر پا شد،به امامت رسول خدا و شرکتحضرت علی(ع)و جعفر طیار(برادر حضرت علی(ع))بود.همین کهابوطالب،فرزندش علی(ع)را دید که به پیامبر اقتدا کرده،به فرزنددیگرش جعفر گفت:تو نیز به پیامبر اکرم اقتدا کن و این جماعت دو سهنفری،پس از نزول آیه «فاصدع بما تؤمر» بود،که فرمان به علنی ساختندعوت و تبلیغ میداد.
(13) آثار نماز جماعت بر پایی فریضههای دینی به صورت دسته جمعتی،غیر از پاداشهای فراوانی که یاد شد،در زندگی فردی و اجتماعی امت مسلمان نیز،آثارمثبت و فراوانی دارد که به برخی اشاره میشود: 1- آثار معنوی بزرگترین اثر معنوی نماز جماعت،همان پاداشهای الهی است که گفته شد.روایت است که شبی،علی علیه السلام تا سحر به عبادتمشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائی خواند و استراحتکرد.
رسول خدا(ص)که آنحضرت را در جماعت صبح ندید،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زندهداری علی(ع)و عذر او از نیامدن بهمسجد سخن گفت.پیامبر فرمود:پاداشی که بخاطر شرکت نکردن درنماز جماعت صبح،از دست علی(ع)رفت، بیش از پاداش عبادت تمامشب است.
(14) رسول خدا(ص)فرموده است: لان اصلی الصبح فی جماعه احب الی من ان اصلی لیلتیحتی اصبح (15) اگر نماز صبح را به جماعتبخوانم،در نظرم محبوبتر ازعبادت و شب زندهداری تا صبح است.
بخاطر همین فضیلت و پاداشهاست که اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربیشتر شود،اگر تمام آسمانها کاغذ،و دریاها مرکب و درختها قلم شودو فرشتگان بنویسند،پاداش یک رکعت آنرا نمیتوانند بنویسند.
(16).
و نماز جماعتبا تاخیر،بهتر از نماز فرادی در اول وقت است.
(17) 2- آثار اجتماعی نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزدیکی دلها و تقویت کنندهروح اخوت است.
نوعی حضور و غیاب بی تشریفات،و بهترین راه شناسائی افراداست.
نماز جماعت،بهترین،بیشترین،پاکترین و کم خرجتریناجتماعات دنیاست و نوعی دید و بازدید مجانی و آگاهی از مشکلات ونیازهای یکدیگر و زمینه ساز تعاون اجتماعی بین آحاد مسلمین است.
3- آثار سیاسی نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمین و الفت دلها و انسجامصفوف است.
تفرقهها را میزداید،بیم در دل دشمنان میافکند،منافقان را مایوسمیسازد،خار چشم بدخواهان است.
نماز جماعت،نمایش حضور در صحنه و پیوند«امام»و«امت» است.
4- آثار اخلاقی،تربیتی در نماز جماعت،افراد در یک صف قرار میگیرند و امتیازات موهوم صنفی،نژادی،زبانی،مالی و...کنار میرود و صفا و صمیمیت ونوعدوستی در دلها زنده میشود و مؤمنان،با دیدار یکدیگر در صفعبادت،احساس دلگرمی و قدرت و امید میکنند.
نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صفبندی و وقتشناسیاست.
روحیه فردگرایی و انزوا و گوشهگیری را از بین میبرد و نوعی مبارزهبا غرور و خودخواهی را در بر دارد.
نماز جماعت،«وحدت»در گفتار،جهت،هدف و امام را میآموزدو از آنجا که باید پرهیزکارترین و لایقترین اشخاص،به امامت نمازبایستد،نوعی آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است.
نماز جماعت،کینهها و کدورتها و سوء ظنها را از میان میبرد وسطح دانش و عبودیت و خضوع را در جامعه اهل نماز، افزایش میدهد.
به خاطر اینهمه آثار است که به نماز جماعت،آنهمه توصیه شدهاست.حتی نابینایی وقتی از حضور پیامبر،اجازه خواست که به مسجدنیاید،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ریسمانی ببندد و به کمک آن،خود را به نماز جماعتبرساند.
(18) و نیز، نابینایانی که اجازه ترک شرکتدر نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود.
(19) از طرف دیگر،برخورد شدید نسبتبه کسانی که به نماز جماعتاهمیت نمیدهند،نشان دیگری بر اهمیت و سازندگی آن است.
در حدیث است که به چنان کسان،همسر ندهید (20) و معرف آناننشوید.
(21) امام جماعت در نماز جماعت،آنکه جلو میایستد و مردم به او اقتدا میکنند،«امام»نام دارد.بعضی نیز به او«پیشوا»میگویند.در نظام اجتماعیسیاسی اسلام،آنکه پیشوایی جمعی را به عهده دارد،باید از یک سریفضیلتها و برتریها برخوردار باشد،تا فضایل او،الهامبخش دیگران نیزباشد.در نماز جماعت نیز،پیشنماز،باید در علم و عمل و تقوا و عدالت،برتر از دیگران باشد.
در حدیث میخوانیم:«فقدموا افضلکم» (22) و«فقدموا خیارکم»، (23) یعنی با فضیلتترین و بهترین خودتان را جلو بیندازید و به او اقتدا کنید.
احادیث،در این باره،بسیار است.به چند نمونه اشاره میکنیم: امام جماعت،باید کسی باشد که مردم به ایمان و تعهد او اطمینانداشته باشند.
(24) امام صادق(ع)فرمود:امام جماعت، رهبری است که شما را به سویخدا میبرد،پس بنگرید که به چه کس اقتدا میکنید.
(25) ابوذر فرمود:امام شما،در قیامت، شفیع شماست.پس شفیع خودتانرا از افراد سفیه و فاسق قرار ندهید.
(26) اقتدا کردن به افراد ناشناخته و آنان که در دین یا امامت،غلومیکنند،نهی شده است.
(27) افرادی که در جامعه،بخاطر گناه علنی، شلاق خوردهاند،یا از طریق نامشروع،بدنیا آمدهاند،حق امام جماعتشدن ندارند.
(28) امام جماعت،باید مورد قبول مردم باشد،و گرنه آن نماز،مورد قبولدرگاه خداوند نیست.
(29) امام صادق(ع)در تفسیر این آیه شریفه (خذوا زینتکم عند کلمسجد) (30) هنگام رفتن به مسجد، ینتخود را همراه داشته باشید) فرمود:زینت مسجد،پیشوای شایسته و امام جماعت مسجد است.
(31) البته پوشیدن لباس پاک و داشتن وقار و عطر زدن و.
..نیز درروایاتی به عنوان«زینت مسجد»آمده است.
امام باقر(ع)فرمود:امام جماعتباید از افراد اندیشمند و صاحبفکر باشد.
(32) رسول خدا(ص)فرمود:کسی که پشتسر امام عالم نماز بخواند،گویا پشتسر من و حضرت ابراهیم،نماز خوانده است.
(33) امام جماعت،باید مراعات ضعیفترین افراد را بکند و نماز را طولندهد.
(34) از مجموع این احادیث،موقعیتحساس امامت جماعتشناختهمیشود.
انتخاب امام جماعت از آنجا که در امام جماعت،برتری و فضیلتبر دیگران شرط است،اگر در موقعیتی،چند نفر شایستگی آنرا داشتند که به آنان اقتدا شود،باز هم اوصاف و شرایطی به عنوان اولویت در روایات مطرح است کهآموزنده است و گرایش به ارزشها و انتخاب بهتر را میآموزد.از جمله: 1- کسی که قرائت نمازش بهتر باشد(اقرئهم) 2- کسی که در هجرت،پیشقدم باشد(اقدمهم هجره) 3- کسی که دینشناستر و در مراتب علمی برتر باشد (اعلمهمبالسنه و افقههم فی الدین 4- کسی که سن بیشتری داشته باشد(فاکبرهم سنا 5- کسی که انس او با قرآن بیشتر باشد.
6- کسی که زیباتر و خوشروتر باشد.
(35) 7- صاحب منزل،از مهمان در امام جماعتشدن مقدم است.
8- امام جماعت دائمی،بر افراد تازه وارد به مسجد،مقدم است.
در میان امتیازات،به مسئله«عالم بودن»بیش از هر چیزی تکیه شدهاست.این دانایی و اعلمیت،در همه مواردی که نوعی رهبری و پیشواییدر کار است،شرط و امتیاز است.
در حدیث است: «من صلی بقوم و فیهم من هو اعلم منه لم یزل امرهم الی السفال الییوم القیامه» (36) کسی که امامت نماز و پیشوایی گروهی را به عهده بگیرد،در حالیکه میان آنان،داناتر از او هم باشد،وضع آن جامعه تا قیامت،همواره رو بهسقوط و پستی است.
البته همچنانکه در حدیثی گذشت،امام جماعتباید مورد پذیرش وقبول مردم باشد.این مقبولیت،از راه علم و پاکی و عدالت و تواضع واخلاق نیکو بدست میآید.
نباید غفلت داشت که گاهی دشمنان و اهل نفاق،برای ضربه زدنبه اسلام و روحانیت،امام جماعتی را با شایعه و تهمت و دروغ،بدناممیکنند تا او را به انزوا بکشند.هشیاری مردم،خنثی کننده این نقشهشیطانی است.پشتسر کسی نباید به جماعت ایستاد که با فسق و گناه وبدرفتاری،مقبولیتخود را از دست داده است،نه آنکه دستهای مرموزدشمن،او را از نظرها انداخته باشد!...
عدالت در امام جماعت از شرایط امام جماعت،عادل بودن است.
عدالت را در کتب فقهی تعریف کردهاند.فقهای گرانقدر،از جملهحضرت امام خمینی(قدس سره)میفرمایند: عدالت،یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهانکبیره،و تکرار و اصرار نسبتبه گناهان صغیره باز دارد.
(37) پاکی،تقوا،دوری از گناه،از نشانههای عدالت است.بنا بهاهمیت این صفت،در نظام اسلامی یکی از امتیازات به حساب آمده ودر فقه اسلامی و قانونی اساسی،داشتن آن برای مسئولان بلند پایه ومشاغل حساس،شرط است و کارهای مهم کشور و امور مردم،باید بدست افراد عادل انجام گیرد.
به برخی از این موارد که عدالتشرط است،توجه کنید: در مسائل عبادی،امام جماعتباید عادل باشد.
در مسائل سیاسی عبادی،مثل نماز جمعه،خطیب و امام جمعه بایدعادل باشد.
در مسائل سیاسی و حقوقی،(همچون نمایندگی مجلس و تصویبقوانین)نظر فقهای عادلی بنام«شورای نگهبان»معتبر است.
در مسائل حقوقی،گرفتن و دادن هر حق به صاحبش،باید با گواهیافراد عادل باشد.
در مسائل تربیتی،اجرای حدود اسلامی و تادیب ظالم و خلافکار،وقتی است که افراد عادل،به خلاف و گناه او شهادت دهند.
در مسائل اقتصادی،بیت المال باید دست افراد عادل باشد.
در مسائل اجتماعی و فرهنگی،پخش و نشر خبرها،باید دست افرادعادل باشد و به خبر افراد فاسق،اعتماد نمیتوان کرد، مگر پس ازتحقیق و تفحص.
در مسائل نظامی،فرمانده کل قوا،با رهبری است،که عدالتشرطآنست.
پس عدالت،از ارکان مهم در نظام حکومتی اسلام و واگذاریمسئولیتهای اجتماعی و تنظیم امور زندگی است.
راه شناخت عدالت گرچه برخورداری از عدالت،و داشتن ملکه ترک گناه،از اموردرونی افراد است،ولی با علائم و نشانههایی که در زندگی و عمل افرادبروز میکند،میتوان به بود و نبود آن در افراد،پی برد.در روایات، برخی از این علائم به چشم میخورد و بعضی ملاکها بیان شده که باوجود آنها،میتوان کسی را عادل شمرد.
از امام صادق(ع)پرسیدند:عادل کیست؟
فرمود: اذا غض طرفه من المحارم و لسانه عن الماثم و کفه عنالمظالم» (38) کسی که چشمش را از نامحرم،زبانش را از گناه، ودستش را از ظلم حفظ کند« پیامبر خدا(ص)نیز در حدیثی انسان جوانمرد و عادل را چنین معرفیمیکند: من عامل الناس فلم یظلمهم و حدثهم فلم یکذبهم و وعدهمفلم یخلفهم فهو ممن کملت مروته و ظهرت عدالته...» (39) کسی که با مردم،در معاملات،ستم نکند و در سخن،دروغ نگوید و در وعدههایش تخلف نکند،او از کسانیاست که مروتش کامل و عدالتش آشکار است«.
از امام صادق(ع)سؤال شد:عدالت انسان را از کجا بشناسیم؟
فرمود:همین که کسی اهل حیا و عفتباشد و در خوراک و گفتار وشهوت،خود را به گناه نیالاید،و از گناهان بزرگی مثل زنا،ربا،شراب،فرار از جنگ،...(که مورد تهدید قرآن است)بپرهیزد،و جز در مواردیکه عذر دارد،از شرکت در جماعت مسلمین دوری نکند،چنین انسانیعادل است و تفتیش از عیوب او و غیبت او بر مردم حرام است...
(40) در روایات دیگری میخوانیم: به آنکس که نمازهای پنجگانه را به جماعتبخواند،خوشبین باشیدو گواهی او را بپذیرید.
(41) شاید آنچه را که فقهاء،به عنوان«حسن ظاهری»در عدالتبیانمیکنند،همین باشد که با حضورش در مراسم و جماعت مسلمین ونبودنش در مراکز فساد و گناه،مایه اعتماد مردم شود و او را از اینطریق،انسان عادل و درست کاری بشناسند.
امام باقر(ع)در مورد عدالت زنان میفرماید: همین که اهل حجاب و از خانوادههای محترم بود و از شوهر خویشاطاعت میکرد و از کارهای ناپسند و جلوهگریهای ناروا پرهیز داشت،عادل است.
(42) در بعضی روایات،«فاسق»را کسانی میداند که به خاطر گناهانزشت علنی،در جامعه شلاق خورده،یا میان مردم مشهور به خلاف وبدکاری یا مورد سوءظن باشند.
(43) البته معنای عدالت در یکنفر،آن نیست که در طول عمر،مرتکبگناهی نشده باشد،چرا که این ویژگی،تنها در انبیاء و اولیاء معصوماست،ولی همین که ما،در ظاهر،از او گناه بزرگی ندیده باشیم،کافیاست.
این نیز ناگفته نماند که:اگر کسی خود را عادل نمیداند،و حتی به مردم بگوید که من عادل نیستم،اما مردم او را عادل و با تقوا بشناسند،میتواند امام جماعتشود و مردم نیز میتوانند به او اقتدا کنند و اگرمردم،مایل به اقتدا باشند،نباید سرپیچی کند.
(44) و حتی اگر پس ازنماز جماعت،معلوم شود که امام جماعت،عادل نبوده،نمازهایی را کهپشتسر او خواندهاند صحیح است و اعاده لازم نیست.
(45) چرا بعضی به جماعت نمیروند؟
با همه پاداشها و آثاری که برای نماز جماعت وجود دارد،برخی ازاین فیض بزرگ محرومند و با تاسف،شاهدیم که بسیاری، به آنبی اعتنا و کم رغبتاند و حتی در همسایگی مسجد به سر میبرند،ولیدر جماعت مسلمین حاضر نمیشوند و مسجدها،گاهی به صورتناراحت کننده و دردآوری خلوت است.
علتشرکت نکردن افراد در نمازهای جماعت،گوناگون است.
بعضی واقعا عذر دارند و دلیلشان پذیرفتنی است،ولی در بسیاری موارد،بهانههایی پوچ،بیشتر نیست.مروری به اینگونه دلایل و بهانههامیکنیم: بعضی،از پاداشهای نماز جماعت،غافلند.
برخی،از بدرفتاری برخی نمازگزاران در مسجد،به نماز جماعتبی رغبت میشوند.
بعضی،تنها بد اخلاقی امام جماعت را،بهانه عدم شرکتخود قرارمیدهند و آنرا منافی با عدالت او به حساب میآورند.
بعضی،بخاطر همفکر نبودن امام جماعت،با دیدگاههای سیاسی آناننسبتبه موضوعات و اشخاص و...از شرکت در جماعت،دوریمیکنند.
بعضی،بخاطر مشغولیتهای اقتصادی و اجتماعی و گرفتاریهایروزمره،از پاداشهای عظیم نماز جماعت محروم میشوند.
بعضی،از برخورد سرد افراد مسجد،دلسرد میشوند و دیگرنمیروند.
بعضی،عیبهای بستگان و نزدیکان امام جماعت را به حساب اومیگذارند و او را قبول ندارند.
بعضی،شرکتخود را در نماز جماعتی را،مایه تقویت و بزرگ شدنپیشنماز در جامعه میدانند و از آن پرهیز دارند،بی آنکه دلیلی روشن بربیعدالتی امام جماعت داشته باشند.
بعضی،از روی غرور،حاضر نیستند در نماز جماعتیک امام جوانیا فقیرزاده،اما پاک و متعهد و لایق،شرکت کنند.
برخی هم،تنپرور و تنبلاند و در عبادات،بی حوصله و کسلاند ونماز جماعت را،بجای آنکه کار بدانند،بار میدانند و به سختیحاضرند دست از کارهای دیگر بکشند و به جمع مسلمانان در نمازبپوشندند.
بعضی نیز،از طول کشیدن نماز جماعت،از مسجد میگریزند.
بعضی نیز،از متولی یا دستاندرکاران مسجد،خوششان نمیآید،ازاین رو به نماز جماعت نمیآیند.
اینها گوشهای از علل سردی برخی نسبتبه حضور در نماز جماعتبود.
همانطور که دیدید،بیشتر اینها،بهانههایی غیر قابل اعتناست.
اگر آگاهی و رشد دینی مردم به حدی برسد که عوامل یاد شده راکنار بگذارند،و با خلوص و همدلی،در صفوفی منظم کنار هم بنشینند،به پاداشهای عظیم جماعت،توجه داشته باشند،بدخلقی پیشنماز را،مغایر با عدالت او ندانند،گناه بستگان او را به حساب او نگذارند،و...به برکات و آثار مثبت فراوان این«گردهمایی دینی» بیندیشند،خواهیم دید که مساجد،رونق بیشتری خواهد یافت و خلوتینمازهای جماعت،از میان خواهد رفت.
البته،صلاحیتهای علمی و اخلاقی پیشنماز،و محیط گرم وآموزنده بودن مساجد،و برخورد شایسته و احترامآمیز با شرکت کنندگان درنماز،به خصوص با جوانان و نوجوانان،میتواند سهم عمدهای در جذبآنان به مسجد،این کانون وحدت و معنویت داشته باشد.
سهم مسئولان فرهنگی،تبلیغی و تربیتی کشور نیز در این زمینه،مهماست.
اگر مربیان محترم و معلمان و پدران و مادران،خود در جماعتهاشرکت کنند و در برابر شاگردان و فرزندان به نماز بایستند،یا به مساجدبروند،الهام بخش دیگران نیز خواهد بود.
اگر مدارس،در کنار مساجد ساخته شود،برای حضور دانشآموزاندر نمازهای جماعت،تسهیلی به حساب میآید.
پینوشتها: 1- وسائل،ج 5 ص 375،کنز العمال،ج 8 حدیث 22799.
2- من لا یحضره الفقیه،ج 1 ص 377.
3- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488.
4- کنز العمال،ج 8 حدیث 22815 از پیامبر اسلام(ص).
5- کنزالعمال،ج 8 حدیث 22818 و 22827.
6- کنزالعمال،ج 8 ص 258.
7- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 487،رساله حضرت امام،مسئله 1400.
8- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488.
9- کنزالعمال،ج 8 ص 256.
10- و اذا قاموا الی الصلوه قاموا کسالی(نساء،آیه 142).
11- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 488.
12- همان مدرک.
13- همان مدرک،ص 689،وسائل،ج 5 ص 373.
14- سفینه البحار،ج 1،جماعت.
15- کنز العمال،ج 8 حدیث 22792.
16- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1400.
17- توضیح المسائل امام(قدس سره)مسئله 1402.
18- وسائل،ج 5 ص 377.
19- کنزالعمال،ج 8 ص 255.
20- و21- سفینه البحار،ج 1،جماعت.
22- و23- من لا یحضره،ج 1 ص 377.
24- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 490.
25- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 491،وسائل،ج 5 ص 416.
26- وافی،ج 2 ص 177.
27- و28- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 491.
29- وسائل ج 5 ص 417 و مستدرک،ج 1 ص 492.
30- اعراف،آیه 31.
31- نورالثقلین،ج 2 ص 19.
32- و33- مستدرک الوسائل،ج 1 ص 492.
34- من لا یحضر،ج 1 ص 381.
35- وافی،ج 1 ص 177،مستدرک الوسائل،ج 1 ص 492 و 493،وسائل،ج 4 ص 419.
36- من لا یحضر،ج 1 ص 378.
37- تحریر الوسیله،ج 1،بحث امام جماعت.
38- بحار،ج 75 ص 248.
39- بحار،ج 67 ص 1- 40- استبصار،ج 3 ص 12.
41- وسائل،ج 18 ص 291.
42- استبصار،ج 3 ص 13.
43- وسائل،ج 18 ص 295.
44- جواهر،ج 13 ص 277،تحریر الوسیله،ج 1،شرایط امام جماعت.
45- تحریرالوسیله،شرایط امام جماعت.