لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است.
البته حجاب ، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ...
وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد.
این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است.
اقوام گوناگون از گذشته های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته اند.
گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته اند.
کتاب تاریخ تمدن در این باره می گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می گفت و درددل می کرد؛ یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه سخن می گفت همسایگان می شنیدند؛ شوهرش حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت به پدر و برادر خود نامحرم بودند.
شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟
آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کرده اند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کرده اند؟
نظر دوم منطقی تر است.
زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف می دیدند؛ اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید.
لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که می توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند؛ مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود.
پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند.
اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟
در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:
۱.آرامش روانی: وقتی بین زن و مرد حریم نباشد؛ میل و غریزه ای که در طرفین است افزایش می یابد.
غریزه جنسی به گونه ای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود؛ سرکش تر می شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می گردد؛ به همین علت مردانی که زنان متعدد می گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی شود؛ بلکه شعله ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می شوند.
اگر به تاریخ نظری بیفکنیم؛ پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.
۲.
پایداری خانواده: اگر حجاب با کیفیت خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد؛ عشق و محبت خود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد؛ زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
۳.
استواری جامعه: اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند.
یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند؛ چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام می دهند.
مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می دهند.
اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند؛ نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می شود.
زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می شوند.
در این جاست که می بینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل می گذارد.
به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر می گیریم.
اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد؛ مراجعان بدون چشم چرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه می کنند.
اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد؛ مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند؛ زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی می کنند سر صحبت را با وی باز کنند.
۴.
حفظ ارزش و مقام زن: چون مردان خود را نسبت به زنان نیازمند می بینند؛ اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می شود.
زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می بینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی توان به آن دست یافت.
از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف تر باشد؛ ارزش و احترامش بهتر محفوظمی ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است.
یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است.
مغرضانی که این اشکال را طرح کرده اند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهره مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند.
اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می پوشانند.
آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده اند؟
باید از رسانه های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟
این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می کنند و قصد دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه ها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می روند؛ لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟
چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند؛ کسی به آنها توجه نمی کند.
آیا این اسارت است یا عین آزادی؟
و آیا زنی که با رعایت حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود؛ آزادیش را از دست داده است؟
باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی حجاب را آزاد می دانید؟
آیا غیر از این است که می خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟
زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بی حجاب می تواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است؛ با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت خود را ادامه می دهد.
ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند.
بله ما منکر این مساله نیستیم.
اما کار زمانی خوب انجام می شود که با آرامش فکری همراه باشد.
آنها که می گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است؛ سخنشان لغو و بیهوده است.
زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند؛ موجب حرص بیشتر مردان می شوند.
برتراند راسل یکی از مادی گرایان در این زمینه می گوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود؛ مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده می شوند.
زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند؛ رغبت مردان به مرور زمان نسبت به آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه ای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیف تر می شود.
بر عکس اگر رها و آزاد شود شعله ورتر می شود.
بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بی توجه شود؛ دوباره به عکس دیگری علاقه مند می شود.
اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می کند.
به همین علت است که می بینیم بی بند و باری در غرب ادامه پیدا می کند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر می شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می پردازیم.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند.
نگاه دوگونه است: ۱- آلی ۲- استقلالی.
نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم؛ به او نگاه می کنیم.
اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد.
منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است.
«و یحفظوا فروجهم »، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است.
چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود.
همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کرده اند.
«ذلک ازکی لهم »، این حفظ برای ایشان پاکیزه تر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
« ان الله خبیر ...
خدا به آنچه می کنند آگاه است ».
خداوند در ادامه می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست.
پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است.
گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست؛ در عمل می بینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
« و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است» .
زینت دو نوع است: ۱.
زینت آشکار ۲.زینت مخفی : (در تفسیر مجمع البیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامه های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست بند.
قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست.
قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه هایشان را بر سینه هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود.
و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ...
او ما ملکت ایمانهن، زینت خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان.
البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند.
چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند.
لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند.
«او التابعین غیر اولی الاربهٔ »، طفیلیانی که کاری با زن ندارند.
او الطفل الذین...
کودکانی که از امور جنسی بی خبرند یا توانایی زناشویی ندارند.
او ما ملکت ...
دو احتمال است: ۱.
مخصوص کنیزان است ۲.
مطلق مملوک منظور است.
التابعین...
شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند.
و لایضربن بارجلهن ...
یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند.
(چون زنان عرب خلخال به پا می کردند.) توبو الی الله...
ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار.
رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می کنم.» و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.
در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه میآورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد ولی دنیای غرب عفاف را از زن میرباید تا او به شکل لعبه به بازار بیاید و غریزه را تامین کند و شخصیت او را نابود سازد و چنین زنی دیگر معلم عاطفه نیست.
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملتها، و آیینهای جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است، هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت میدهند.
نویسنده کتاب« زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب مینویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش بدست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط میشود.
از همین دو عقیده عدهای که میگویند مذهب موجد حجاب میباشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موثر بوده است.
در واقع یکی از دلایل اساسی فراگیری حجاب در تمام ادیان و مذاهب و حتی اقوام بدوی، فطری بودن عفاف و پوشش است.
داستان آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات میکند.
در تورات میخوانیم: چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نماست پس، از میوهاش گرفته بخورد و به شوهر خود داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند عریاناند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویش ساختند...» بعد ادامه میدهد: آدم ، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رختهایی برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید.» (تورات سفر پیدایش، باب ۳) شناخت شخصیت و انسانیت زن تنها در سایه حجاب متبلور میشود، این عفت و پوشش است که زن را مقامی والا مینهد.
در واقع حجاب بر خلاف نظر فمنیستها نوعی تحمیل به زن نیست بلکه زن برای استحکام شخصیت خود شدیدا به آن محتاج است.
زیبایی برای زن سرمایه است، اما باید بجا مصرف شود و زکات جمال زن حفظ عفاف و حجاب است.
زن نیمی از پیکره یک جامعه را تشکیل میدهد و میتواند در ابعاد مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نقش آفرین باشد.
اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور او را در اجتماع را صادر کرده است.
و با احکام و دستورات خردمندانه در چگونگی منش و اخلاق اجتماعی زن جلوی گسترش فساد و ناهنجاریهای ناشی از اختلاط زن و مرد را گرفته است.
پس حجاب عامل آزادی و امنیت زن در جامعه است نه اسارت او؛ دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بیش از هر کس دیگری اهمیت حجاب را بعنوان سلاح زنان مسلمان دریافتهاند و بهمین منظور اولین اقدامی که در راستای جنگ فرهنگی سعی در انجام آن دارند از بین بردن این پوشش و عفاف زنان است چون به روشنی میدانند که اگر این گوهر ارزشمند از زنان گرفته شود، منشاء فسادها و ناهنجاریهای عظیمی در جامعه اسلامی خواهد شد.
لذا دنیای غرب با دادن شعارهایی در تساوی حقوق آزادی و حضور زن در اجتماع و نیز ترویج فرهنگ مدگرایی تلاش در منحرف ساختن جوامع انسانی بویژه جوامع اسلامی داشتند و دارد تا از این رهگذر به اهداف پلید خود که غارت منابع ملی و استیلای سیاسی و نفوذ فرهنگی است دست یابند.
اسلام، زنان را به حجاب دعوت میکند و از سوی دیگر از عاطفه زن بعنوان یک محور تربیتی و مکمل استفاده میکند.
از این رو اسلام اصرار دارد زن به جامعه بیاید منتهی با حجاب، تا درس عفت و تربیت و محبت دهد نه آموزش غریزه و شهوت.
متاسفانه انسان شناسی غرب از جهان بینی آنها منشا میگیرد و چون جهان بینی آنها مادی است، لذا در انسان شناسی هم سهمی از ماورای طبیعت ندارند و انسان را در قلمرو طبیعت و ماده محصور میکنند و صرفا تن شناس اند نه انسان شناس.
بنابراین کسی که به انسان شناسی از منظر جهان شناسی مادی مینگرد هرگز در جهان سیر عمودی و صعودی نخواهد داشت و متاسفانه همواره سیر افقی دارد.
آنچه قابل ملاحظه است، اینست که غرب با ادعا، و شعارهایی که پیرامون آزادی زنان در جوامع خود دارد، چرا دیده میشود که تعداد زیادی از زنان غربی روز به روز به اسلام گرایش پیدا میکنند؟
اگر این بانوان احساس آزادی کامل میکردند که ضرورتی نداشت اسلام بیاورند و خود را محصور به حجاب کنند.
پس بدون شک آنان بجهت فقدان آزادی واقعیت در جوامع شان است که به حجاب اسلامی روی آوردهاند.
در اسلام خواهی در غرب پیش از آنکه یک جریان اجتماعی باشد، یک خواهش و نیاز عمومی است.
یک عطش عمیق به عمق چند قرن و خلاء معنویت در حوزههای عمومی جامعه مانند محیط کار، حکومت، دانشگاه مدارس، رسانهها و حتی خانواده اساسی ترین عامل این عطش عمومی است.
و اینست که مشاهده میشود جوانان غربی در اوج فناوری و پیشرفت دچار سردرگمی و بحران هویت میشوند.
تبلیغ حجاب : به اعتقاد جامعهشناسان هیچ پدیده اجتماعی بدون علت رخ نمیدهد، جز آنکه ریشهیابی و شناخت علت برخی از آنها چنان دشوار و پیچیده است که گمان می شود علت خاصی ندارد.
این پدیدهها به سادگی رخ میدهد و رشد مییابد، اما ساماندهی آنها همچون کوهها ناممکن است یا همچون آب است که بهراحتی بر خاک جریان مییابد اما چون در زمین فرو رود، بیرون آوردن آن بسی دشوار است.
موضوع پوشش زنان امروز از زمره همان پدیدهها است که در نگاه سطحی علت عمده آن ناآگاهی یا سست اعتقادی و ضعف ایمان است، اما به دیده عمیقتر این پدیده برگرفته از عوامل روانی و اجتماعی دیگری است که چارهجویی برای آن بدون شناخت دقیق علت بروز آن ممکن نیست.
چنانکه پزشک پیش از چاره اندیشی برای درمان بیمار، درصدد شناخت عوامل بیماری و علائم آن بر میآید، درد را از علائم آن تشخیص میدهد و آنگاه به درمان میپردازد، در پدیدههای اجتماعی نیز بدون شناخت علت دقیق هر پدیده ارائه یک راهکار برای اصلاح همه آنها همانند صدور یک نسخه برای همه دردها است که نه تنها درد و ضایعه را برطرف نمی کند، گاه مشکل را پیچیدهتر و درمانناپذیر میگرداند.
بی تفاوتی زنان و دختران به پوشش اندام، برگرفته از عوامل و انگیزههای متفاوتی است که مبلغ بدون شناخت دقیق علت آن نمیتواند در طریق اصلاح رفتار فرد گامی مؤثر بردارد.
شاید یکی از عوامل بیتأثیر شدن اندرزها در این باره همین نکته باشد که معمولا افراد بدون شناسایی انگیزه و علت بد حجابی، با روش و برخوردی ثابت در صدد اندرز و اصلاح بر میآیند و چون نتیجهای مشاهده نمیکنند، اینان دلسرد و آنان جسورتر میگردند و رفتهرفته از موضوعی عادی، مشکلی بزرگ پدید میآید.
در این نوشتار سعی شده است پیرامون برخی از انگیزهها و عوامل مهمتر بد حجابی نکاتی ارائه و آنگاه شیوه کار تبلیغی بیان شود.
منافع حجاب : پوشش یا حجاب، به صورتی که زیبائیها و زینت زن را بپوشاند و او را از چشم چرانی مردم هرزه و بی تربیت، و آلودگان به شهوت حیوانی، و حالات شیطانی حفظ کند دستوری قرآنی، و قانونی الهی، و تکلیفی انسانی، و برنامه ای اخلاقی است.
حجاب و پوشش اسلامی که بهترین نوع آن چادر است، چادری که یادگار منبع عصمت و عفتی چون فاطمه زهرا (علیها السلام) است، هیچ مانعی در راه دانش طلبی و رشد و کمال زن ایجاد نمی کند، بلکه او را از بسیاری از خطرات، و دامهائی که حیوان صفتان در راه زیبارویان، و دختران و زنان جوان قرار داده اند حفظ می کند، و پاکدامنی و سلامت و عفت و حیای او را برای شوهرش یا اگر ازدواج نکرده، برای مرد آینده اش محفوظ می گذارد.
گوهر گرانبها و زیبا و پرقیمتی چون زن وقتی در صندوق الهی حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصیت و گناه در امان خواهد بود.
زیبارویان جوان، وقتی دیده نشوند، و چهره پاک و معصوم آنان در معرض دیدگان مردم قرار نگیرد، شعله هوسها و هواها، و آتش امیال و غرائز به سرکشی و سوزاندن پاکی یک ملت، و خراب کردن بنای معنویت یک مملکت برنمی خیزد.
پسران جوان وقتی گوهر زیبائی و زینت، و طنّازی و عشوه گری دختران و زنان را در کوچه و بازار، پارک و خیابان، معابر عمومی، فروشگاهها، بیمارستانها، ادارات، مراکز تجارتی نبینند، دچار چشم چرانی، هوس، دختربازی، تجاوز به ناموس مردم، کندی ذهن، در هم شکستن اعصاب، بلوغ زودرس، استمناء، لواط، زنا، افکار پریشان، غصه و نگرانی، بی میلی به درس، عشق و عاشقی، بیماری روانی، و در نهایت تعطیل شدن نیروی انسانی خود نمی شوند.
بر این اساس باید گفت : حجاب و پوشش برای جنس زن امری واجب، و فریضه ای شدید، و بدون تردید منکر آن با آگاهی به اینکه از ضروریات اسلام، و فرمان خدا در قرآن است کافر، و از گردونه اسلام خارج است.
جوانی که با این خصوصیات منکر حجاب است، نمی تواند با دختر مسلمان ازدواج کند، زیرا این ازدواج باطل، و عقدی که بین آن دو خوانده می شود بی اثر، و رابطه آن دو رابطه دو نامحرم و فرزندان آنها نامشروع، و عمل آنان زنا است.
دختری که با این خصوصیت منکر حجاب است، نمی تواند همسر جوانی مسلمان شود، زیرا همان احکام در حق او هم جاری است.
حجاب حافظ وقار، شخصیت، کرامت، اصالت، و عظمت زن، و حافظ زیبائی و منافع او برای شوهر است.
زن در عین حجاب داشتن، می تواند مدارج تحصیلی، و طریق کمالات و فضائل را بپیماید، و اینکه حجاب مانعی برای او در راه رشد و ترقی است، وسوسه ای شیطانی، و القاء فکری غلط از جانب استعمارگران غارتگر، و دزدان ناموس، و هرزه های کشورهای غربی و شرقی است.
گرمی خانواده ها، استحکام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگی، آرامش قلوب مردان، ثبات دلبستگی و عشق و علاقه مرد به همسر قانونی و شرعی خود، برپائی خانه و خانواده، بر جائی اعتماد و اطمینان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان مملکت است، و اینکه مردان زیبائی چهره و زینت و زیور زنانی غیر از زن خود را نبینند.
مردان اگر به راحتی و به آسانی در تمام صحنه های اجتماعی دسترسی به زنان داشته باشند، ضمانتی برای اثبات محبت و دلبستگی آنان به همسرانشان نخواهد بود، و تحریک هوا و هوس و شهوات آنان را از زندگی خود دلسرد، و خود کلنگی برای خراب کردن کانون گرم خانواده خواهند شد.
زیان بی حجابی و بدحجابی و آزاد گذاشتن زن، و آزاد بودن زن به صورت غربی آن به شماره نمی آید.
تاکنون بی حجابی زن باعث گمراهی میلیونها مرد، و به گناه افتادن دیگران، و پیدا شدن هیولای طلاق در خانواده ها، و پدید شدن عشق مرد به زن شوهردار، و روابط نامشروع، شده، و همانطور که یهودیت و مسیحیت می خواسته علت خروج بسیاری از مردان و زنان از عرصه گاه ملکوتی اسلام و دینداری شده است.
پایه گذاران بی حجابی خود از این مسئله به ستوه آمده، و عوارض آن را از پدیده های شوم قرون اخیر می دانند.
نظام خانواده در ایران نظامی قوی، مستحکم، بر اساس حیا و عفت، وقار و ادب، ایمان و تقوا، و نبود طلاق مگر به ندرت بود.
از زمانی که استعمار غرب به دست ولگردی دوره گرد، بیسوادی پلید، آلوده ای خائن، وطن فروشی کثیف به نام رضاخان پهلوی حجاب و پوشش قرآن را از بسیاری از زنان به غارت برد، وضع خانه و خانواده به صورت دیگر شد، آمار طلاق فزونی گرفت در حدی که در اواخر حکومت آن خانواده نابکار در هر ماه بین شش تا هفت هزار درخواست طلاق به دادگاهها داده می شد، مردان و جوانان زن دیده بی زن می شدند، و زنان شوهر دیده بدون شوهر، و این دو طایفه آزاد شده از تعهد زن داری و شوهرداری به جامعه می پیوستند، و سفره فساد و افساد را گسترده تر می کردند.
مرجع بزرگ، حکیم خبیر مرحوم آیت اللّه شاه آبادی پس از مسئله کشف حجاب، بدون ترس از حکومت وقت، چنانکه مستمعین آن بزرگوار برایم نقل کردند، بارها در عرشه منبر و در مجالس عمومی و خصوصی فریاد زد : رضاخان با به غارت بردن حجاب قرآن، و کشتن قیام کنندگان علیه بی حجابی، در مسجد گوهرشاد، و در کنار حرم ملایک پاسبان حضرت رضا (علیه السلام) کمر صد و بیست و چهار هزار پیامبر را شکست.
آری آن عارف عاشق، و هشیار بینا، که در مسائل اسلامی و در فلسفه و حکمت مجتهدی توانا، و بصیری کم نظیر بود، کشف حجاب و بدحجابی را شکننده کمر فرستادگان خدا می دانست!!
قطب در کتاب بسیار مفید« آیا ما مسلمان هستیم » می گوید بر اساس مدارکی که دیدم، یکی از پاپها از تمام کشیش ها و کاردینالها در واتیکان دعوت کرد، و از آنها خواست برای کشتن اسلام، و خاموش کردن چراغ دین، به صورتی که برای واتیکان و مسیحیت خرج زیادن نداشته باشد نظر بدهند، کمیسیونها برای این منظور تشکیل شد، و نظریاتی از جانب صاحبنظران اظهار شد، از میان تمام آراء و نظریات این رأی مقبول همه کشیشان و کاردینالها و خود پاپ قرار گرفت، که برای کشتن اسلام قوی ترین اسلحه و کم خرج ترین برنامه، بیرون آوردن دختران و زنان مسلمان از حجاب، و قرار گرفتن آنان در اختیار جوانان و مردان به صورت آزاد، در کوچه و بازار، وسائل عمومی، پارکها و سینما، ادارات و مراکز تجاری، تئاترها، و مراکز اجتماعی است ؟!
این برنامه به دست خائنان، انجام گرفت، و هوا و هوس زنان و دختران کم ایمان یا بی ایمان به این آتش دین سوز، و شعله خانمان برانداز کمک کرد، و وضع را در ممالک اسلامی و مملکت ایران به جائی رساند، که نزدیک بود دین خدا که محصول زحمات انبیا و امامان و علما و دانشمندان است بمیرد، و چراغ هدایت خاموش گردد، ولی دست حق از آستین مردی از سلاله انبیاء و نتیجه امامان یعنی خمینی بت شکن در کشور ایران بیرون آمد و بر سینه نامحرم زد، و دین را از اسارت اشرار نجات و حجاب قرآن را به ناموس اسلام برگرداند.
بر امت اسلام فرض و واجب است که انقلاب آن انسان الهی را حفظ کنند، و از ارزشهای آن نهضت عظیم الهی محافظت نمایند، و نگذارند دشمنان زخم خورده، این چراغ روشن را کم نور، یا بی نور نموده ملت ایران را به وضع سابق برگردانند، تا بتوان با پایمردی و ثبات قدم فرهنگ انقلاب را صادر، و سایر ملت های بیرون رفته از مدار اسلام را به اسلام برگرداند.
با توجه به آنچه که بیان شد، به ارزش گفتار آن متفکر شهید، که بارها در سخنرانیها فریاد زد :حجاب مصونیت است نه محدودیّت پی می بریم.
آری حجاب برای زن و برای شوهر او، و خانواده اش، و جامعه، و بخصوص جوانان و آنان که ازدواج نکرده اند، مصونیت از هزاران خطر، و انواع فساد و افساد، و مانع از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده هاست.
محققین فرموده اند مسئله پوشش زن و حجاب او در چهارده آیه قرآن مطرح است، و برخی را عقیده بر این است که از نزدیک بیست و پنج آیه این معنا استفاده می شود.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به حضرت مجتبی و در حقیقت خطاب به تمام مردم فرمودند : محرم نامحرمی را جداً مراعات کن، زیرا این برنامه برای تو و همه زنان نامحرم مصونیت از افتادن در خیال گناه و خود گناه است، و اگر قدرت داری که زنان خانواده تو مردی غیر تو را نشناسند، این برنامه را انجام بده.
راوی می گوید در یک روز بارانی با رسول خدا در بقیع نشسته بودم، زنی سواره بر الاغ از کنار ما گذشت، دست الاغ در گودالی فرو رفت و زن از مرکب بزیر افتاد، رسول حق (صلی الله علیه وآله وسلم) رو برگرداند، عرضه داشتم خود را با شلوار پوشانده، حضرت سه بار برای این گونه زنان طلب مغفرت کردند، و فرمودند ای مردم اینگونه پوشش برگیرید که پوشاننده ترین لباس برای بدن است، و زنان خود را به وقت بیرون رفتن از خانه با چنین جامه ای بپوشانید.
مقنعه، جلباب، عباء، عناوینی است که در آیات و روایات برای پوشش زن بکار رفته.
زن باید خود را بنده حق بداند، و نمک حق را نسبت به خود رعایت کند، و رعایت نمک منعم و مالک حقیقی، و ربّ واقعی، به این است که از عظمت او حساب ببرد، و به قیامت و محاکمات او توجه داشته باشد، و با تمام وجود از فرمانهای حضرتش که در قرآن، و در زبان انبیاء و امامان آمده پیروی کند تا خود و خانواده و جامعه اش از مضرّات بدحجابی و بی حجابی در امان بماند.
و امّا من خاف مقام ربَّه و نهی النَّفس عن الهوی فانَّ الجنَّهٔ هی المأوی.
هر کس از مقام حضرت ربّ ترسید، و خود را از هوا و تمایلات بی قید و شرط نگاه داشت، همانا بهشت جای اوست.
متأسفانه عده ای از دختران و زنان این زمان در چهار گوشه جهان، از مکتب بی بند و باری پیروی می کنند، و شهوات و تمایلات خود را آزاد نموده، و سفره ای از فساد و افساد پهن کرده اند که در تاریخ گذشته سابقه نداشته، و با کمال اسف گروهی از دختران و زنان کشورهای اسلامی و امّت رسول حق، از آنان تقلید می کنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رابطه با این زنان فرموده : یَظْهَرُ فی آخِرِ الزَّمانِ وَ اقْتِرابِ السّاعَهِٔ وَ هُوَ شَرُّ الاَْزْمِنَهِٔ، نِسْوَهٌٔ کاشِفاتٌ عارِیاتٌ، مُتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّینِ خارِجاتٌ، فِی الْفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ اِلَی الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ اِلَی اللَّذّاتِ، مُسْتَحِلاّتُ الْمُحَرَّماتِ، فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ.
در آخر زمان، و نزدیکی قیامت، که بدترین زمانهاست، زنانی ظاهر می شوند با این خصوصیات : بی حجاب و برهنه از پوشش لازم، جلوه دهنده زینت و زیبائی در کوچه و بازار، خارج از دین، داخل در فتنه، راغب به شهوات، سرعت گیرنده به سوی لذات، حلال شـمرنده محرمات الهی، که این زنان با این اوصاف در جهنم ابدی و دائمی هستند.
منابع و مآخذ صحیفه فاطمیه ،ص96، دعاؤها(علیها سلام) فی یوم الخمیس، ازدعاهای حضرت زهرا (سلام الله علیها ) روم 30، نهج البلاغه ،حکمت 474 لسان العرب- ج9-ص290- اقرب الموارد- ج2- ص 803- معجم الوسیط- ص 611 مصطفوی ، حسن، التحقیق فی کلمات القران الکریم ، ص181-180 مجله پیام زن، مقاله انسان، پوشش وریشه های تاریخی، ج19ص69 زن به ظن تاریخ، ص71،ص141، ص115 دایره المعارف فرید وجدی، ج3، ص336