دانلود مقاله غیبت

Word 81 KB 14167 19
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: غیبت
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه :
    غیبت کردن به معنی نقل بدی‌های یک فرد در جمعی که او در آن حضور ندارد به کار می‌رود.

    اصطلاح دیگری که معادل این معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن است.

    [۲] زمانی آن چه که پشت سر کسی گفته می‌شود غیبت نام می‌گیرد که اولاً آن فرد از شنیدنش ناراحت شود، و دوم آن که آن حرف راست باشد.

    اگر آن چه که پشت سر فردی گفته شده، راست نباشد، بهتان یا تهمت نام می‌گیرد.[۳]
    از دید اسلام، غیبت کردن به معنای اخیر آن، گناه شمرده می‌شود.
    غیبت
    در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام در باره‌ی تعریف غیبت می‌خوانیم که:
    غیبت آن است که در باره برادر مسلمانت چیزی بگویی که خداوند آن را بر او مستور داشته است.


    این نکته حائز اهمیت است که از بعضی کلمات بزرگان گاه چنین استفاده می‌شود که غیبت در مورد همه‌ی مؤمنان نیست بلکه تنها در مورد کسانی است که از گناه خود پشیمانند و یا توبه کرده‌اند و در سرحد اعتدالند.


    و اما غیبت افراد فاسق و گنهکار جایز است هر چند گناهشان پنهان باشد و گاه به این روایت از امام صادق علیه‌السلام نیز استناد جسته‌اند که فرمود:
    کسی که در روابطش با مردم ستم نکند، و در سخنانی که می‌گوید به مردم دروغ نگوید و از وعده‌هایش تخلف نجوید چنین کسی غیبتش حرام و شخصیت کامل و عدالت او ظاهر و اخوتش واجب است.



    امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
    هنگامی که فاسق تظاهر به فسق کند نه احترامی دارد و نه غیبتی

    و در حدیث دیگری از امام رضا (علیه‌السلام) می‌خوانیم :
    من القی جلباب الحیاء فلا غیبه له
    کسی که چادر حیا را از سر بر‌گیرد غیبت ندارد

    احادیث متعدد به خوبی نشان می‌دهد که اگر شخصی گناه کند و مستور باشد، غیبت او جایز نیست و غیبت شخص متظاهر به فسق نیز در خصوص آن عملی که تظاهر به آن می‌کند جایز است نه نسبت به تمام اعمالش.


    کسی که در روابطش با مردم ستم نکند، و در سخنانی که می‌گوید به مردم دروغ نگوید و از وعده‌هایش تخلف نجوید چنین کسی غیبتش حرام و شخصیت کامل و عدالت او ظاهر و اخوتش واجب است.

    امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: هنگامی که فاسق تظاهر به فسق کند نه احترامی دارد و نه غیبتی و در حدیث دیگری از امام رضا (علیه‌السلام) می‌خوانیم : من القی جلباب الحیاء فلا غیبه له کسی که چادر حیا را از سر بر‌گیرد غیبت ندارد احادیث متعدد به خوبی نشان می‌دهد که اگر شخصی گناه کند و مستور باشد، غیبت او جایز نیست و غیبت شخص متظاهر به فسق نیز در خصوص آن عملی که تظاهر به آن می‌کند جایز است نه نسبت به تمام اعمالش.

    از این گذشته حرمت غیبت با دلیل عقل نیز ثابت است چرا که نوعی ظلم و ستم و افشای اسرار و ریختن آبروی مردم محسوب می‌شود و بی‌شک فرقی میان فاسق و عادل در این زمینه نیست مگر در مواردی که غیبت سبب نهی از منکر یا دفع خطر و ضرر از جامعه مسلمین گردد.

    و در آن هم میان فاسق و عادل تفاوتی نیست.

    یکی از گناهان بزرگ غیبت است.

    غیبت یعنی پشت‌سر دیگران بد‌گویی کردن و سخن نا‌خوشایند گفتن.

    در روایتی آمده غیبت عبارت است از بیان اموری است که خدا بر برادرت پنهان کرده است اما بیان اموری مثل عصبانیت و عجله که ظاهر هستند غیبت محسوب نمی‌شود باید توجه داشت که تحقق غیبت فقط به واسطه‌ی زبان نیست بلکه غیر از گفتار بوسیله‌ی نوشتن و ایماء و اشاره و حرکت چشم و اعضای دیگر و هر چیزی که مقصود را بفهماند نیز محقق می‌شود و به همین خاطر است که گفته‌اند: قلم،زبان دوم انسان است.

    علل و اسباب غیبت چند چیز است: 1-وقتی انسان از کسی ناراحتی دارد می‌خواهد با ذکر معایب او خود را راحت کند 2-همراهی با دوستان در غیبت دیگران 3-وقتی انسان کار زشتی انجام داده به خاطر اینکه مورد مذمت و نکوهش قرار نگیرد دیگری را که کار او را انجام داده است نام می‌برد.

    4-چون انسان می‌داند از شر زبان شخصی در امان نیست سعی می‌کند او را در نظر دیگران بی‌ارزش جلوه دهد تا سخنانش بی‌تأثیر شود.

    5-انسان معایب و نواقص دیگری را ذکر می‌کند تا برتری خود را اثبات کند.

    6-انسان برای خنده آوردن دیگران شخصی را مورد غیبت قرار می‌دهد.

    7-انسان کسانی را می‌بیند که مرتکب منکرات می‌شوند و از فرط تعجب برای دیگران باز‌گو می‌کند.

    8-انسان فردی را گرفتار و مبتلا دیده، غمگین می‌شود و این مطلب را باز‌گو می‌کند عذر‌هائی که موجب تجویز غیبت می‌شوند به شرح ذیل است: -1داد‌خواهی اگر کسی برای داد‌خواهی در نزد کسی که می‌تواند حق او را بگیرد از دیگری که بر او ظلم نموده بگونه‌ای تظلم و داد‌خواهی کند که مستلزم ذکر نام او باشد اشکال ندارد .

    2-استفتاء «یعنی سؤال از مجتهد برای به دست آوردن فتوای او» 3-برحذر داشتن مؤمنین از خطر و نصیحت مشورت کننده مثلاً اگر کسی برای ازدواج با زنی با انسان مشورت کند و انسان در آن زن عیبی سراغ دارد باید تذکر دهد.

    4-اگر کسی به اسم یا لقبی معروف باشد که حاکی از عیب اوست و برای شناساندن او راه دیگری نباشد گفتن آن اسم یا لقب اشکال ندارد.

    غیبت‌کننده از دو جهت مدیون است : اولی نسبت به خدای تعالی که مخالفتش را مرتکب شده دوم نسبت به کسی که آبرویش به وسیله غیبت مورد حمله قرار گرفته است .

    لذا کسی که می‌خواهد از این گناه توبه کند باید از هر دو جهت تسویه حساب نماید.

    برای ادای حق‌الله طبق قاعده عمومی توبه به غیبت‌کننده واجب است پشیمان شده، از کردار خویش متأسف باشد به این امید که بدین وسیله از حق خدا پاک شود اما برای ادای حق‌الناس قاعده این است که از صاحب حق که غیبتش را کرده است طلب حلالیت کند ولی از بعضی از اخبار چنین استفاده می‌شود که برای خروج از حق‌الناس استغفار برای کسی که غیبتش را کرده است کافی است.

    درمان غیبت درمان این بیماری خطرناک اخلاقی از جهاتی با درمان سایر بیماریهای اخلاقی مشابه و از جهاتی متفاوت است و در مجموع رعایت امور زیر برای پیشگیری یا درمان غیبت کار‌ساز است: 1-درمان اصلی هر بیماری جسمی یا روانی و اخلاقی جز با ریشه‌یابی عوامل آن و قطع کردن آنها امکان پذیر نیست و از آنجا که عوامل زیادی در بروز و ظهور این صفت زشت مؤثر بود باید به سراغ آن‌ها رفت: حسد ، کینه‌توزی انحصار‌طلبی، انتقام‌جویی، کبر و خود بر‌تر‌بینی، از عوامل مهمی بود که آدمی را به سراغ غیبت می‌فرستاد و تا اینها از وجود انسان ریشه‌کن نشود صفت رذیله غیبت هم ریشه‌کن نخواهد شد 2-راه مهم دیگر برای درمان این رذیله اخلاقی توجه به پی‌آمد‌های سوء معنوی و مادی، فردی و اجتماعی آن است، هر‌گاه انسان به این نکته توجه کند که غیبت او را از چشم مردم می‌اندازد و به عنوان فردی خائن، حق‌نشناس، ضعیف‌ و نا‌توان در جامعه معرفی می‌کند و پیوند اعتماد و اطمینان را در جامعه متزلزل می‌سازد غیبت حسنات را از بین می‌برد گنا‌هان دیگران را بر دوش انسان می‌گذارد عبادات تا چهل روز پذیرفته نمی‌شود غیبت کننده جزو نخستین کسانی است که قبل از همه وارد دوزخ می‌شود اگر توبه کند و توبه او پذیرفته شود آخرین کسی است که وارد بهشت می‌شود.

    و به این حقیقت توجه کند که غیبت حق‌الناس است زیرا آبروی خلق خدا را می‌برد و ارزش آبروی هر کس همچون ارزش جان و مال اوست و تا صاحب حق راضی نشود خدا او را نمی‌بخشد و ای بسا غیبت می‌کند و دسترسی برای جلب رضایت طرف پیدا نمی‌کند و این بار گناه برای همیشه بر دوش او می‌ماند.

    اگر غیبت‌کننده در این امور دقت کند به یقین از کار خود پشیمان و منصرف می‌شود، و آنها که غیبت را وسیله تفریح و سر‌گرمی مجالس خودشان قرار می‌دهند اگر در این عواقب بیندیشند قطعاً تجدید‌ نظر خواهند کرد.

    3-غیبت‌کننده باید به این حقیقت توجه کند که نیرو‌های انسان محدود است، اگر نیرویی را که صرف تضییع آبروی اشخاص و شکستن موقعیت اجتماعی آنها می‌کند، صرف رقابتهای صحیح و سازنده نماید، ای بسا در مدت کوتاهی از رقیبان خود پیشی گیرد و مقام والایی را که انتظار دارد در جامعه برای خویشتن فراهم سازد بی آنکه ضربه‌ای بر فرد یا جامعه وارد کند و عقوبات دنیا و آخرت را متوجه خود سازد.

    غیبت‌کننده باید به این حقیقت توجه کند که غیبت کردن یکی از نشانه‌های بارز ضعف و ناتوانی و فقدان شخصیت و عقده خود کم‌بینی است و او با غیبت کردن این صفات درونی خود را آشکار می‌سازد و پیش از آنکه شخصیت اجتماعی طرف را بشکند شخصیت خود را در هم می‌کوبد.

    این نکته نیز حائز اهمیت است که برای ترک غیبت مخصوصاً در مورد کسانی که غیبت برای آنها به صورت یک عادت در‌آمده قبل از هر چیز: مراقبت شدید و نظارت اکید بر‌زبان است پرهیز از معاشرت با دوستانی که او را به غیبت تشویق می‌کنند ترک مجالسی که مهیا برای غیبت است کلیه اموری که وسوسه غیبت در او ایجاد می‌کند .

    یکی از انگیزه‌های غیبت تبرئه خویشتن است مثلاً می‌گوید اگر من مرتکب گناه شدم فلان کس که از من بهتر است همین عمل و یا عملی بدتر از کار من را انجام داده است.

    در حدیثی از امام علی ‌ علیه‌السلام آمده است: ما عمر مجلس بالغیبه الا خرب من الدین.

    مجلسی به وسیله غیبت آباد نشد مگر این که از نظر دین خراب گشت.

    311) الغِیبَه - غیبت‏ النَّهیُ عنِ الغِیبَهِ نهى از غیبت‏ «وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أیُحِبُّ أحَدُکُمْ أنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ» .

    «و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‏‌اش را بخورد؟

    آن را ناخوش دارید.

    [پس‏] از خدا بترسید، که خدا توبه پذیرِ مهربان است».

     رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : مَرَرتُ لیلهَ اُسرِیَ بی‏على‏ قَومٍ یَخمِشُونَ وُجوهَهُم بأظفارِهمِ ، فقلتُ : یا جَبرَئیلُ ، مَن هؤلاءِ ؟

    فقالَ : هؤلاءِ الذینَ یَغتابُونَ الناسَ ویَقَعُونَ فی أعراضِهِم .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : در شب معراج ، مردمى را دیدم که چهره ‏هاى خود را با ناخنهایشان مى‏خراشند .

    پرسیدم : اى جبرئیل ، اینها کیستند ؟

    گفت : اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مى‏کنند و آبرویشان را مى‏برند .

     عنه صلى الله علیه وآله : الغِیبَهُ أشَدُّ مِن الزِّنا ، قیلَ :وکیفَ ؟

    قالَ : الرجلُ یَزنی ثُمّ یَتوبُ فَیَتُوبُ اللَّهُ علَیهِ ، وإنّ صاحِبَ الغِیبَهِ لایُغفَرُ لَهُ حتّى‏ یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ .

    پیامبر خداصلى الله علیه وآله: غیبت‏کردن بدتر از زناست.

    عرض شد: چگونه؟

    فرمود : مرد زنا مى‏کند و سپس توبه مى‏نماید و خدا توبه‌‏اش را مى‏پذیرد .

    امّا غیبت کننده آمرزیده نمى‏شود ، تا زمانى که غیبت شونده او را ببخشد .

     الإمامُ علیٌّ علیه السلام : الغِیبَهُ جُهدُ العاجِزِ .

    امام على علیه السلام : غیبت کردن ، کار شخص ناتوان است .

     الإمامُ الحسینُ علیه السلام - لِرجُلٍ اغتابَ عِندَهُ رجُلاً - : یا هذا ، کُفَّ عنِ الغِیبَهِ ؛ فإنّها إدامُ‏کِلابِ النارِ .

    امام حسین علیه السلام - به مردى که در حضور ایشان از مردى غیبت کرد - : اى مرد !

    دست از غیبت بردار ؛ زیرا غیبت نواله سگهاى دوزخ است .

     الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : لا تَغتَبْ فتُغتَبُ ، ولا تَحفِرْ لِأخِیکَ حُفرَهً فَتَقَعَ فیها ؛ فإنَّکَ کما تَدینُ تُدانُ .

    امام صادق علیه السلام : غیبت نکُن ، که از تو غیبت مى‏شود .

    و براى برادرت چاه مکَن که خود در آن مى‏افتى ؛ زیرا با هر دست بدهى ، با همان دست پس مى‏گیرى .

     عنه علیه السلام : قالَ رَجُلٌ لعلیِّ بنِ الحسینِ علیهما السلام : إنَّ فُلاناً یَنسُبُکَ إلى‏ أ نّکَ ضالٌّ مُبتدِعٌ !

    فقالَ لَهُ علیُّ بنُ الحسینِ علیهما السلام : مارَعَیتَ حقَّ مُجالَسَهِ الرجُلِ حیثُ نَقَلتَ إلَینا حَدیثَهُ ، ولا أدَّیتَ حَقِّی حیثُ أبلَغتَنی عن أخی ما لَستُ أعلَمُهُ !

    ...

    إیّاکَ والغِیبَهَ فإنّها إدامُ کِلابِ النارِ ، وَاعلَمْ أنّ مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ عُیوبِ الناسِ شَهِدَ علَیهِ الإکثارُ أ نّهُ إنّما یَطلُبُها بقَدرِ ما فیهِ .

    امام صادق علیه السلام : مردى به على بن حسین علیهما السلام عرض کرد : فلانى به شما نسبت مى‏دهد که گمراه و بدعتگذار هستى .

    على بن الحسین به او فرمود : حقّ همنشینى با آن مرد را پاس نداشتى ؛ زیرا سخن او را به ما منتقل کردى .

    حقّ مرا نیز به جا نیاوردى زیرا از برادرم چیزى به من رساندى که من آن را نمى‏دانستم !

    از غیبت بپرهیز ، که آن خورش سگهاى دوزخ است و بدان کسى که از مردم زیاد عیبگویى کند ، این عیبگویى زیاد بر این نکته گواهى دهد که او این عیبها را به همان اندازه‏اى که در خودش هست ، مى‏جوید (عیبگویى او از مردم نشان مى‏دهد که آن عیبها در خود او نیز هست) .

    الغِیبهُ والدِّینُ‏ غیبت و دین‏  رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : الغِیبَهُ أسرَعُ فی دِینِ الرجُلِ المُسلمِ مِن الآکِلَهِ فی جَوفِهِ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : غیبت کردن در (نابودى) دین آدمى ، زودتر کارگر افتد تا بیمارى خوره در اندرون او .

     عنه صلى الله علیه وآله : مَنِ اغتابَ مُسلِماً أو مُسلمَهً لم یَقبَلِ اللَّهُ صَلاتَهُ ولاصیامَهُ أربَعینَ یَوماً ولَیلهً ، إلّا أن یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند ، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد .

     عنه صلى الله علیه وآله : یُؤتى‏ بأحَدٍ یَومَ القِیامَهِ یُوقَفُ بینَ یَدَیِ اللَّهِ ویُدفَعُ إلَیهِ کتابُهُ فلا یَرى‏ حَسَناتِهِ ، فیقولُ : إلهی ، لیسَ هذا کتابِی !

    فإنّی لا أرى‏ فیها طاعَتی ؟!

    فیقالُ لَهُ : إنّ رَبَّکَ لایَضِلُّ ولایَنسى‏ ، ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغتِیابِ الناسِ ، ثُمّ یُؤتى‏ بآخَرَ ویُدفَعُ إلَیهِ کتابُهُ فَیَرى‏ فیهِ طاعاتٍ کثیرَهً ، فیقولُ : إلهی ، ما هذا کتابِی !

    فإنّی ما عَمِلتُ هذهِ الطَّاعاتِ !

    فیقالُ : لأنَّ فلاناً اغتابَکَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ إلَیکَ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : روز قیامت فردى را مى‏آورند و او را در پیشگاه خدا نگه مى‏دارند و کارنامه ‏اش را به او مى‏دهند ، امّا حسنات خود را در آن نمى‏بیند .

    عرض مى‏کند : الهى !

    این کارنامه من نیست !

    زیرا من در آن طاعات خود را نمى‏بینم !

    به او گفته مى‏شود : پروردگار تو نه خطا مى‏کند و نه فراموش .

    عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت .

    سپس مرد دیگرى را مى‏آورند و کارنامه‌‏اش را به او مى‏دهند .

    در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى‏کند .

    زیرا من این طاعات را به جا نیاورده‏ام !

    گفته مى‏شود : فلانى از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم .

    تفسیرُ الغِیبهِ معناى غیبت‏  رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله - لأبی ذَرٍّ - : یا أباذرٍّ ،إیّاکَ والغِیبَهَ ؛ فإنَّ الغِیبَهَ أشَدُّ مِن الزِّنا ...

    قلتُ : یا رسولَ اللَّهِ ، وما الغِیبَهُ ؟

    قالَ : ذِکرُکَ أخاکَ بما یَکرَهُ ، قلتُ : یا رسولَ اللَّهِ ، فإن کانَ فیهِ ذاکَ الذی یُذکَرُ بهِ ؟

    قالَ : اِعلَمْ أ نَّکَ إذا ذَکَرتَهُ بما هو فیهِ فقدِ اغتَبتَهُ ، وإذا ذَکَرتَهُ بما لیسَ فیهِ فَقَد بَهَتَّهُ .

    پیامبر خداصلى الله علیه وآله - خطاب به ابوذر - : اى ابوذر!

    از غیبت بپرهیز، که غیبت بدتر از زناست ...

    ابوذر گوید : عرض کردم : اى پیامبر خدا !

    غیبت چیست ؟

    فرمود : غیبت این است که از برادرت چیزى بگویى که خوش ندارد .

    عرض کردم : اى پیامبر خدا !

    اگر آنچه درباره او گفته مى‏شود در او باشد چه ؟

    فرمود : بدان که اگر آنچه در او هست بگویى غیبتش کرده‏اى و اگر آنچه در او نیست بگویى ، به او بهتان زده ‏اى .

     عنه صلى الله علیه وآله : الغِیبَهُ ذِکرُکَ أخاکَ بما یَکرَهُ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : غیبت آن است که از برادرت چیزى بگویى ، که خوش ندارد .

     عَمرُو بنُ شُعَیبٍ - عن أبیهِ عن جدِّهِ - : أنّهم ذَکَرُوا عندَ رسولِ اللَّهِ صلى الله علیه وآله رجُلاً فقالوا : لا یَأکُلُ حتّى‏ یُطعَمَ ، ولا یَرحَلُ حتى‏ یُرحَلَ لَهُ ، فقالَ النبیُّ صلى الله علیه وآله : اغتَبتُمُوهُ ، فقالوا : یا رسولَ اللَّهِ ، إنّما حَدَّثْنا بما فیهِ !

    قال : حَسبُکَ إذا ذَکَرتَ أخاکَ بما فیهِ .

    عمروبن شعیب - از قول پدرش از جدّش - : آنان در حضور پیامبر خدا صلى الله علیه وآله از مردى سخن به میان آوردند و گفتند : باید غذا را در دهانش بگذارند و جهاز شترش را براى او ببندند*** 1 یعنى به حدّى ناتوان یا تنبل است که نیاز به کمک دارد، تا به او آب و غذا بدهد و براى مسافرت باید او را بر دوش حمل کند یا بر مرکبش سوار شود.

    *** .

    پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود : غیبتش را کردید .عرض کردند : اى پیامبر خدا ، ما چیزى را (از معایب) گفتیم که در او هست !

    پیامبر فرمود : (براى غیبت همین) کافى است که درباره برادرت آن بگویى ، که در او هست .

     الإمامُ الکاظمُ علیه السلام : مَن ذَکَرَ رجُلاً مِن خَلفِهِ بما هُو فیهِ ممّا عَرَفَهُ الناسُ لم یَغتَبْهُ ، ومَن ذَکَرَهُ مِن خَلفِهِ بما هُو فیهِ ممّا لایَعرِفُهُ الناسُ اغتابَهُ .

    امام کاظم علیه السلام : هر کس پشت سر دیگرى چیزى بگوید که در او هست و مردم هم آن را مى‏دانند غیبتش نکرده‏است ، اما اگر کسى پشت سرش چیزى را بگوید که در او هست ولى مردم نمى‏دانند ، غیبتش کرده‏است .

    مَن یَجوزُ اغتیابُهُ‏ کسى که غیبتش رواست‏  رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : أربَعهٌ لَیست غِیبَتُهُم غِیبَهً : الفاسِقُ المُعلِنُ بِفِسقِهِ ، والإمامُ الکَذّابُ إن أحسَنتَ لم یَشکُرْ وإن أسَأتَ لم یَغفِرْ ، والمُتَفَکِّهونَ بالاُمَّهاتِ ، والخارِجُ عنِ الجَماعَهِ الطاعِنُ على‏ اُمَّتِی الشاهِرُ علَیها بسَیفِهِ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : چهار کسند که غیبت کردن از آنها غیبت نیست : فاسقى که فسق خودرا آشکارمى‏سازد ، پیشواى دروغگویى که اگر خوبى کنى ، سپاسگزارى نمى‏کند و اگر بدى کنى ، نمى‏بخشد ، کسانى که از سر خنده و شوخى فحش مادر مى‏دهند و کسى که از جماعت مسلمانان کناره گیرد و بر امّت من عیب گیرد و به روى آنها شمشیر کشد .

     عنه صلى الله علیه وآله : حتّى‏ مَتى‏ تَرعَوُونَ عن ذِکرِ الفاجِرِ ؟!

    اِهتِکُوهُ حتّى‏ یَحذَرَهُ الناسُ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : تا کى از بردن نام فاجر خوددارى مى‏کنید ؟

    رسوایش سازید ، تا مردم‏از اوبر حذر باشند .

    سَماعُ الغِیبهِ گوش دادن به غیبت‏  الإمامُ علیٌّ علیه السلام : السامِعُ لِلغِیبَهِکالمُغتابِ .

    امام على علیه السلام : شنونده غیبت ، مانند غیبت کننده است .

     عنه علیه السلام - وقد نَظَرَ إلى‏ رجُلٍ‏یَغتابُ رجُلاً عندَ ابنِهِ الحسنِ‏علیه السلام - : یابُنَیَّ ، نَزِّهْ سَمعَکَ عن مِثلِ هذا ؛ فإنّهُ نَظَرَ إلى‏ أخبَثِ ما فی وِعائهِ فَأفرَغَهُ فی وِعائکَ !

    امام على علیه السلام - وقتى دید شخصى در حضور فرزندش حسن‏علیه السلام از کسى غیبت مى‏کند - : فرزندم !

    گوش خود را از چنین کسى به دور دار ؛ زیرا او به پلیدترین و نجس‌‏ترین چیزهایى که در ظرف (وجود) خود دارد نگریسته و آنها را در ظرف تو خالى کرده ‏است .

     الإمامُ زینُ العابدینَ‏‌علیه السلام : حقُّ السَّمعِ تَنزیهُهُ عن سَماعِ الغِیبَهِ، وسَماعِ ما لایَحِلُّ سَماعُهُ .

    امام سجّاد علیه السلام : حقّ گوش‏ این است، که آن را از شنیدن غیبت و شنیدن هر آنچه که شنیدنش روا نیست ، دور نگه دارى .

    ثوابُ رَدِّ الغِیبهِ ثواب ردّ غیبت‏  رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : مَن تَطَوَّلَ على‏ أخِیهِ فی غِیبهٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ ، رَدَّ اللَّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فی الدنیا والآخِرَهِ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مى‏شود و آن را از او دفع کند ، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع کند .

     عنه صلى الله علیه وآله : مَن اُغتِیبَ عِندَهُ أخوهُ المسلمُ ، فاستَطاعَ نَصرَهُ فلم یَنصُرْهُ ، خَذَلَهُ اللَّهُ فی‏الدنیا والآخِرَهِ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هرگاه در حضور کسى از برادر مسلمانش غیبت شود و او بتواند یاریش دهد ، امّا به یارى (و دفاع از)او برنخیزد ، خداوند در دنیا و آخرت تنهایش گذارد .

    کفّارهُ الاغتیابِ‏ کفّاره غیبت کردن‏  رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله - وقد سُئلَ عن کَفّارَهِ الاغتِیابِ - : تَستَغفِرُ اللَّهَ لِمَنِ اغتَبتَهُ کُلَّماذَکَرتَهُ .

    پیامبر خداصلى الله علیه وآله - در پاسخ به‏ این سؤال که کفّاره غیبت چیست - : کفّاره‏اش این است که هرگاه به یاد کسى که از او غیبت کرده‏‌اى افتادى ، از خداوند برایش آمرزش بخواهى .

     عنه صلى الله علیه وآله : إذا اغتابَ أحَدُکُم أخاهُ‏فلْیَستَغفِرِ اللَّهَ ؛ فإنَّها کفّارَهٌ لَهُ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : هرگاه یکى از شما غیبت برادرش را کرد ، از خداوند آمرزش بطلبد ؛ زیرا این کفّاره گناه اوست .

    312) الغیرَه - غیرت‏ مدحُ الغَیرهِ ستایش غیرت‏  رسولُ اللَّهِ صلى الله علیه وآله : إنّ الغَیرَهَ مِن الإیمانِ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : براستى که غیرت جزو ایمان است .

     عنه صلى الله علیه وآله : کانَ إبراهیمُ أبی غَیوراً وأنا أغیَرُ مِنهُ ، وأرغَمَ اللَّهُ أنفَ مَن لا یَغارُ مِن المؤمنینَ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : جدّم ابراهیم (پیامبر) با غیرت بود و من از او غیرت‏مندترم .

    خدا ، بینىِ مؤمنى را که غیرت ندارد ، به خاک مالد .

     عنه صلى الله علیه وآله : إنّ اللَّهَ تعالى‏ یَغارُ وإنّ المؤمنَ یَغارُ ، وغَیرَهُ اللَّهِ أن یَأتِیَ المؤمنُ ما حَرَّمَ اللَّهُ علَیهِ .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : براستى که خداوند غیرت مى‏ورزد و مؤمن (نیز) غیرت مى‏ورزد .

    غیرت ورزیدن خداوند در جایى است که مؤمن آنچه را خدا بر او حرام کرده ، انجام دهد .

     عنه صلى الله علیه وآله : إنَّ الجَنَّهَ لَتُوجَدُ ریحُها مِن مَسیرَهِ خَمسِمائهِ عامٍ ، ولایَجِدُها عاقٌّ ولا دَیُّوثٌ .

    قیلَ : یا رسولَ اللَّهِ ، وما الدَّیُّوثُ ؟

    قالَ : الذی تَزنِی امرأتُهُ وهُو یَعلَمُ بها .

    پیامبر خدا صلى الله علیه وآله : بوى بهشت از فاصله پانصد سال راه به مشام مى‏رسد ، امّا فرزند ناخلف و شخص دیّوث آن را استشمام نمى‏کنند.

    عرض‏شد: اى پیامبر خدا!

    دیّوث کیست؟

    فرمود: مردى که زنش زنا دهد و او از آن مطلع باشد .

     الإمامُ علیٌّ علیه السلام : قَدرُ الرجُلِ على‏ قَدرِ هِمَّتِهِ ...

    وشَجاعَتُهُ على‏ قَدرِ أنَفَتِهِ ، وعِفَّتُهُ على‏ قَدرِ غَیرَتِهِ .

    امام على علیه السلام : ارزش مرد به ‏اندازه همّت اوست ...

    و دلیرى او ، به اندازه ننگ داشتن اوست (از تن دادن به پستیها و زبونیها) و پاکدامنى او به اندازه غیرت او .

     عنه علیه السلام : ما زَنى‏ غَیورٌ قطُّ .

    امام على علیه السلام : غیرتمند هرگز زنا نکند .

     عنه علیه السلام : إنَّ اللَّهَ یَغارُ للمؤمِنِ ، فَلْیَغَرْ مَن لایَغارُ ؛ فإنّهُ مَنکوسُ القَلبِ .

    امام على علیه السلام : همانا خداوند نسبت به مؤمن غیرت دارد ؛ پس ، بى‏غیرت از خود غیرت نشان دهد ؛ زیرا که آدم بى‏غیرت واژگونه دل است.

    منابع: کتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1 کشف الربیه عن احکام الغیبه، ص ۵.

    -جامع السعادات، ج ۲، ص ۳۰۴ عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، حسین انصاریان، ج 10 .

امام غایب علامه مجلسی ره در جلاء العیون فرموده‌ اشهر در تاریخ ولادیت شریف آن حضرت آن است که در سال 255 هجرت واقع شد و بعضی 56 و بعضی 58 نیز گفته‌اند و مشهور آن است که روز ولادت شب جمع پانزدهم ماه شعبان بود و بعضی هشتم شعبان هم گفته اند و باتفاق ولادت آن جناب در سر من رای واقع شد،‌‌ و باسم و کیفیت با حضرت رسالت صلی الله علیه و آله موافق است و در زمان غیبت اسم آن جناب را مذکور ...

غیبت صغری غیبت صغری، از امامت حجت بن حسن، از زمان کشته شدن پدرش امام حسن عسکری در سال ۲۶۰ ه.ق. آغاز شده و تا سال ۳۲۹ ه.ق. به طول انجامیده‌است. در این مدت چهار نفر نائب خاص امام زمان بوده‌اند و شیعیان از طریق آنها با امام در ارتباط بوده و مسائل خود را طرح می‌کرده‌اند. این چهار نفر عبارت‌اند از: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری. وکالت این افراد عام و ...

غیبت در لغت به معنی حضور نداشت یک فرد در یک مکان خاص است.[۱] به عنوان مثال، دانش‌آموزان باید مطابق برنامهٔ درسی‌شان در کلاس‌های مدرسه حاضر باشند، و عدم حضور آن‌ها در کلاس غیبت نام می‌گیرد. هم‌چنین غیبت کردن به معنی نقل بدی‌های یک فرد در جمعی که او در آن حضور ندارد به کار می‌رود. اصطلاح دیگری که معادل این معنای غیبت است، پشت سر کسی بدگویی کردن یا پشت سر کسی حرف زدن است. [۲] زمانی ...

ضرورت پیروی از علمای متعهد از آنجا که در شرایط سخت دوره غیبت امام (ع) تشخیص وظایف و تکالیف دینی بر افراد به راحتی امکان پذیر نیست ، مسئولیت تبیین احکام دینی و هدایت مردم و حفظ ارزشهای اسلامی و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده است. این مرزبانان واقعی مکتب به عنوان نایبان امام (ع) با به کار بستن توانمندیهای لازم عملی که در بخشهای مختلف علوم اسلامی به دست آورده ...

وظایف شیعه در زمان غیبت تعجب نکنید از این که می گویم هر لحظه در انتظارآمدنش باشیم.امام زمان(عج)در نامه ی شریف فرمودند:برای تعجیل در فرج من،زیاد دعا کنید:زیرا فرج من،فرج خودشماست.یعنی اگر زیاد دعا کردید،دست کم برای شما گشایش وظهور خواهد شدبرای شما تجلی می کنم.خودم را به شما نشان می دهم.کمالات را به شما عطا خواهم کرد.بنابراین شیعه باید در چنین انتظاری بسر ببرد.مگر می شود من به یاد ...

غیبت و حضور ضرورت پیروی از علمای متعهد از آنجا که در شرایط سخت دوره غیبت امام (ع) تشخیص وظایف و تکالیف دینی بر افراد به راحتی امکان پذیر نیست ، مسئولیت تبیین احکام دینی و هدایت مردم و حفظ ارزشهای اسلامی و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده است. این مرزبانان واقعی مکتب به عنوان نایبان امام (ع) با به کار بستن توانمندیهای لازم عملی که در بخشهای مختلف علوم اسلامی ...

انسان موجودی است ممکن الخطاء که گاهی اعمالی را از سر تمایلات نفسانی و به متابعت از شیطان انجام می دهد که نه تنها عواقب سودمندی برای او به همراه ندارد بلکه عواقب ناگواری برای او در پی دارد ، از این اعمال ناپسندی می توان از غیبت نام برد که انسان با جهل و نادانی از قبح و فساد و عقاب آن دست به این عمل ناشایست زده و نه تنها باعث سلب اطمینان خود زده مسدوم می شود بلکه در پیشگاه حضرت حق ...

مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام اشاره: در این نوشتار به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که چرا غیبت اتفاق افتاد و چه زمانی ظهور رخ خواهد داد؟ در لابلای پاسخ به این دو پرسش، مسائلی چون خشونت های هنگام ظهور و جایگاه آزادی و اختیار بشر در پدیده ظهور و چگونگی اداره جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد. پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری که پیرامون پدیده غیبت و ظهور وجود دارد، نیازمند ...

چگونگی زندگی زندگی بقیه‌الله‌الاعظم‌ عجل‌الله تعالی‌فرجه در زمان غیبت، و چگونگی آن، چنان است که خود آن حضرت در دعای حجاب از درگاه قادر متعال درخواست نموده که محجوب، و پشت پرده دیده‌ها باشد. اَللهُمَّ احْجِبْنِی عَن عُیونِ اَعدائِی وَ اجْمَع بَینِی وَ بَینَ اَولِیائِی. در تشرّف ابراهیم‌ بن مهزیار آمده که از طائف گذشتیم و به قسمتی از دشت حجاز رسیدیم که عواملی نامیده می‌شد. در این ...

ضرورت پیروی از علمای متعهد از آنجا که در شرایط سخت دوره غیبت امام (ع) تشخیص وظایف و تکالیف دینی بر افراد به راحتی امکان پذیر نیست ، مسئولیت تبیین احکام دینی و هدایت مردم و حفظ ارزشهای اسلامی و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده است. این مرزبانان واقعی مکتب به عنوان نایبان امام (ع) با به کار بستن توانمندیهای لازم عملی که در بخشهای مختلف علوم اسلامی به دست آورده ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول