دانلود مقاله زن و مرد مکمل یکدیگرند

Word 140 KB 14132 37
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: زن - مرد - مکمل یکدیگر
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون همسر ناقص است .

    انسان هرچه از نظر علم و ایمان و فضائل اخلاقی بالا برود ، تا همسر اختیار نکند ، به کمال مطلوب نمی رسد ( چه زن و چه مرد ) .

    هیچ چیز دیگر جای ازدواج و تشکیل خانواده را نمی گیرد .

    جنس مؤنث و مذکر به یکدیگر نیازمندند ، هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی ، و هرکدام به تنهایی ناقصند ، و هنگامی که در کنار هم قرار گرفتند ، همدیگر را کامل می کنند .

    این قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی حاکم می باشند .


    قرآن زن و مرد را لباس همدیگر می داند : هن لباس لکم و انتم لباس الهن
    زنان لباس شما مردانند و شما مردان لباس زنهایید
    یعنی مکمل و متمم و حافظ و آبرو بخش و راز پوش همدیگرید و هرکدام به دیگری نیازمندید.

    انسان بدون لباس ، نمی تواند در جامعه با سرافرازی زندگی کند ، احساس نقص می کند .

    اینان تنها نیز احساس نقص می کند .

    لباس ، انسان را از سرما و گرما حفظ می کند ، همسر نیز از پریشانی و بیهودگی و بی پناهی و بی هدفی و تنهایی نجات می دهد .

    لباس زینت انسان است ، همسران هم زینت همدیگرند.


    « همسر » ، نعمت بزرگ الهی
    یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند به انسان ، « همسر شایسته » است .

    پیامبر اکرم (ص) در این باره می فرمایند : انسان مسلمان بعد از نعمت اسلام هیچ فایده ای ( از نعمتهای الهی ) نبرده است که بهتر از همسر مسلمان و شایسته باشد ...

    فلسفه ازدواج
    ممکن است بعضی از افراد ، که عمق فلسفه ازدواج و تشکیل زندگی مشترک را درک نکرده اند ، بگویند : « ما شهوت جنسی مان را از راه های گوناگون دیگر ، غیر از ازدواج، دفع می کنیم و این میل و خواهش را با وسائل دیگر ارضاء می نماییم دیگر چه نیازی به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هست ؟!»
    در پاسخ به این عقیده و سؤال باید گفت : محصول و ره آورد ازدواج ، فقط دفع شهوت جنسی و ارضاء این غریزه که نیست ، این یکی از فایده های ازدواج است ، بلکه فضیلت و ارزش و اهمیت و فلسفه و ره آورد ازدواج و تشکیل خانواده ـ علاوه بر ارضاء غریزه جنسی ـ تعهد و تکامل و رشد و شخصیت و آرامش و فوائد ارزنده دیگری است که برای انسان به ارمغان می آورد .

    متعهد شدن در برابر همسر و خانواده ، برای انسان بزرگواری و احساس مسئولیت اجتماعی به وجود می آورد و بسیاری از لیاقت ها و استعداد های نهفته درونی او را بارور و بالنده می کند .

    « ...

    بعد از ازدواج ، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را شدیداً مسؤول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسائل زندگی فرزندان آینده می بیند ، به همین دلیل ، تمام هوش و ابتکار و استعداد خود را بکار می گیرد ...

    » در تشکیل خانواده ، لذت و رشدی است که هیچ چیز دیگری جایگزین آن نمی شود .

    استاد شهید مطهری ـ رضوان الله علیه ـ در این باره می فرماید : « یک خصائص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمی تواند آنها را کسب کند .

    تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقمند شدن به سرنوشت دیگران ...

    ، اخلاقیون و ریاضت کشها که این دوران را نگذرانده اند ، تا آخر عمر یک نوع «خامی» و یک نوع « بچگی» در آنها وجود داشته است .

    و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده همین است ...

    ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی ، و توسعه پیداکردن شخصیت انسان است .

    » « همسر» نشانه حکمت خداوند و مایه آرامش انسان خداوند متعال که آفریننده انسان است و خصوصیات و فطریات و غرائز او را می داند ، آفریدن زن و مرد و قرار گرفتن آنان در کنار یکدیگر را از حکمتها و آیات خود و ازدواج را سبب مؤدت و رحمت و آرامش انسان معرفی می فرماید : از آیات و نشانه های (حکیمانه) خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار داد ، تا در کنار آنان آرامش بیابید و میان شما مهر و محبت و رحمت قرار داد .

    به تحقیق ، در این کار خداوند ، دلایل حکیمانه ایست برای اندیشمندان و متفکران .

    این آرامش ، تنها آن آرامش معمولی و مصطلح که روانشناسان و روانپزشکان مطرح می کنند نیست ، بلکه علاوه بر آن ، شامل وقار و ثبات فکری و روحی و احساس ارزشمند بودن و احساس شخصیت کردن و آبرو و حیثیت بیشتر پیدا نمودن و ...

    نیز می شود .

    «ازدواج» ، بالابرنده ی ارزش اعمال انسان ازدواج و تشکیل کانون خانواده ، آنچنان در وجود انسان تأثیر می گذارد و ارزش او را بالا می برد و شخصیت او را رشد می دهد ، که اعمال و عبادتهایش نزد خداوند و فرشتگان از ارزش والایی برخوردار می شود ، بطوری که ارزش آنها چند ده برابر می گردد .

    ویژگیهای لازم برای ازدواج مشاوره های خـانوادگی و مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که بسیاری از مشکـلات زن و شوهرها قابل پیش بینی و در نتیجه قابل جلوگیری خواهد بود .

    اگر زن و مرد ، دختر و پسر قبل از ازدواج آگاهیهای لازم را در باره ی خود و همسری که انتخاب می کنند ، داشته باشند .

    بنابر این آموزش پیش از ازدواج یک ضرورت مسلم است که دختر و پسر را برای مهمترین تصمیم گیری و انتخاب در زندگی شان و نیز فرایند دشوار و پیچیده و در عین حال مطلوب و دل نشین ازدواج آماده می کند .

    تا با آگاهی ، دانش و بینش کافی درباره خود و همسر آینده شان اقدام به ازدواج کنند و از عهده نقشهای خویش به عنوان زن و شوهر به خوبی برآیند .

    دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند باید دارای شرایط لازم جسمانی ، روانی ، عقلانی اجتماعی و اخلاقی باشند که در زیر هریک از این ویژگیها مورد بحث و تحلیل قرار می گیرد .

    1ـ رشد جسمانی در شناخت میزان رشد جسمانی دختر و پسر ، نه فقط باید ارتباط و همبستگی ابعاد گوناگون رشد را در نظر گرفت ، بلکه رابطه رشد جسمانی با عوامل روان شناختی حائز اهمیت است .

    به بیان دیگر بین رشد جسمانی و رشد و سازگاری های روانی و اجتماعی فرد ارتباط نزدیک وجود دارد .

    به همین دلیل هرگونه انحراف از الگوهای بهنجار رشد جسمانی آثار عمیق روانی بر جای می گذارد و می تواند علت اصلی مشکلات رفتاری در فرد باشد .

    رشد جسمی در میزان و الگوی رشد جسمانی گوناگونیهای بسیاری را در بر دارد و این حادثه بدون شک از نظر روان شناختی مهمترین و معنی دارترین حادثه ای است که در طول فرایند رشد جسمانی اتفاق می افتد .

    2ـ رشد عقلی رشد عقلی عبارت است از مجموعه فعالیتهای فرد که به ادراک، فهم، تشکیل مفاهیم، بررسی معانی، تفکر و تعقل، پیش بینی و استنتاج، برنامه ریزی، تعیین هدف و انتخاب راهبردهای رسیدن به هدف و اقدام به حل مسایل است.

    اندیشه، دیدگاه و نگرش فرد نسبت به زندگی جنبه عقلانی شخصیت فرد است.

    رشد فکری پس از بلوغ جسمانی رو به تکامل می رود.

    پس از بحرانهای بلوغ، فرد استعدادها، تواناییها و امکانات محیطی خود را بهتر می شناسد و نسبت به شخصیت خود بیشتر آگاهی می یابد.

    در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت می گیرد تا احساسات.

    حضرت علی(ع) در تعریف عقل می فرماید: عقل آن چیزی است که راه ضلالت را از خوشبختی تمیز می دهد و عاقل کسی است که هرکاری را در جای خود انجام دهد.

    فردی که از رشد عقلی برخوردار است دارای ویژگیهای زیر می باشد: 1ـ از مسایل درک و فهم بهتری دارد، برای مثال می داند که چرا ازدواج می کند.

    2ـ در زندگی دارای هدف است.

    3ـ برای رسیدن به هدف و یا اهداف خود در زندگی برنامه ریزی می کند.

    4ـ در تصمیم گیری های خود بیشتر از عقلش تبعیت می کند تا از احساساتش 5ـ انتظاراتش از خود و دیگران واقع بینانه است.

    6ـ توانایی حل مساله را دارد، یعنی درباره هر مساله می اندیشد و راههای حل آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.

    7ـ از خود و محیطش شناخت دارد.

    8ـ در مواجهه با مشکلات موضعگیریهای صحیح و اصولی دارد.

    یعنی به جای فرار از مشکلات و یا نادیده گرفتن آنها سعی می کند با آنها برخورد اصولی بکند.

    9ـ فردی مسئولیت پذیر است و مسئولیت اعمال و رفتار و تصمیماتش را بر عهده می گیرد.

    10ـ بر رفتار کودکانه خویش غلبه کرده است و مطابق سن و رشد خود عمل می کند.

    3ـ رشد عاطفی انسان موجود چند بعدی و در عین حال بسیار پیچیده است.

    با تمامی ارزشهایی که برای عقل متصور است، اما تمام سعادت بشر در گرو تکامل عقل نیست، بلکه سرمایه مهم دیگری به نام عواطف و احساسات در انسان وجود دارد که به اندازه عقل مهم است.

    انسان به کمک عقل و عاطفه (دوش به دوش هم) راه تعالی و تکامل را طی می کند.

    رشد عاطفی و احساسی از شرایط لازم برای ازدواج است و دارای محاسن و مزایای بسیاری است: 1ـ عواطف و احساسات قدرت محرکه انسان می باشد.

    2ـ عواطف و احساسات عامل اتصال و پیوستگی و تلطیف انسانها و جوامع است.

    3ـ مهر و محبت و عواطف از مهمترین عوامل موفقیت در زندگی زناشویی است.

    فرد برخوردار از رشد عاطفی، مهار احساسات منفی و مثبت خود را در دست دارد.

    او در ابراز خشم و ترس، گریه و شادی، محبت و غیره در محدوده مورد قبول جامعه عمل می کند، نه همانند یک کودک.

    رشد عاطفی نیز مانند رشد عقلی به سن تقویمی نیست، بلکه به میزان یادگیری، تجارب فرد و از همه مهمتر تعامل عاطفی کودک با والدین و دیگر بزرگسالان آموخته می شود.

    رشد عاطفی مانند رشد جسمانی از لحظه تولد آغاز می شود و حتی رفتار عاطفی کودک در هنگام تولد مشاهده می گردد و بر اثر تعامل با خانواده و دیگر افراد در جامعه رشد می کند؛ پس اکتسابی است.

    در وصف عقل و عشق مولوی چه زیبا گفته است: عقل گوید شش جهت حد است و بیرون راه نیست عشق گوید هست و رفته ام من بارها 4ـ رشد اجتماعی رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عقلی و رشد عاطفی دارد.

    انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است: خانواده، مدرسه، شغل و دوستان که فرد را باید از نظر اجتماعی در آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد.

    فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی را بهتر درک می کند، به دیگران احترام می گذارد، حقوق دیگران را محترم می شمارد، نقش، وظایف و مسئولیتهای مربوط به خویش را به نحو احسن انجام می دهد، محیط زندگی و اجتماعی خویش را خوب می شناسد، به ارزشها و فرهنگ جامعه احترام می گذارد و رفتار خویش را با ارزشها و رفتار مطلوب در خانواده، مدرسه و جامعه تطابق می دهد؛ ضمن آن که در فعالیتهای اجتماعی مشارکت دارد و مسئولیتهای اجتماعی را می پذیرد.

    امام صادق(ع) می فرماید: کسی که ازدواج می کند باید همسرش را اکرام کند.

    یعنی به او احترام به گذارد و گرامی اش بدارد.

    به بیان کوتاه فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است: 1ـ در فعالیتهای مختلف درگیر است.

    2ـ وظایف و مسئولیتهای خویش را انجام می دهد.

    3ـ توانایی ایجاد ارتباط اجتماعی با دیگران را داراست.

    4ـ مسئولیت پذیر است.

    5ـ در برخورد با افراد دیگر رفتار سازگارانه ای دارد.

    6ـ در موقعیتهای مختلف متناسب با آنها عمل می کند.

    رشد اجتماعی نیز اکتسابی است و فرد مهارتهای مربوط به آن را در خانه، مدرسه و اجتماع فرا می گیرد.

    5ـ رشد اخلاقی از شرایط لازم برای ازدواج رشد اخلاقی است، اخلاق یعنی خود نظمی در اعمال و رفتاری که در آن رفاه فرد و دیگران هر دو مراعات شود.

    اخلاق مجموعه ای از آداب و رسوم و عادات و الگوهای رفتاری است که با معیارهای مطلوب گروهی که انسان با آن زندگی می کند تطابق دارد.

    روابط در زندگی زناشویی همانند هر ارتباط اجتماعی دیگر بین انسانها با درنظرگرفتن ارزشهای اخلاقی و معنوی زن و مرد است که منجر به سعادت و معنویت زندگی آنان می گردد.

    اخلاق عبارت از آن چیزی است که باید باشد.

    علمای اخلاق و انبیای الهی، جامعه را از آنچه که هست به سوی آنچه باید باشد، سوق می دهند.

    پیامبر گرامی ما می فرماید: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» یعنی من برای تکمیل اصول اخلاق و فضیلت برانگیخته شدم.

    بسیاری از امور و مسایل زندگی زناشویی در چهارچوب اخلاق و فضایل قابل حل است و هر اندازه زن و شوهر منخلق به اخلاق و رفتار پسندیده مانند صداقت و گذشت، درستی و فداکاری و...

    باشند، زندگی شان از سلامت و آرامش بیشتری برخوردار خواهد بود.

    اخلاق آموختنی است و یادگیری ارزشهای اخلاقی از سه طریق اتفاق می افتد : 1ـ پاداش و تنبیه 2ـ تقلید ناخودآگاه از افرادی که فرد با آنها زندگی کرده است و ایده آلهای او را تشکیل می دهند.

    3ـ از طریق تفکر، اندیشه و تعمق درباره پی آمدهای رفتار و نتایج رعایت اصول اخلاقی در موقعیتهای مختلف.

    امام صادق(ع) در کتاب الاخلاق می فرماید: برای اقدام به هرکاری به کارگیری فکر و اندیشه و مطالعه جوانب مختلف آن و مال اندیشی شرط موفقیت و پیروزی است.

    بنابراین تردید نیست که اخلاق را باید یکی از مهمترین معیارها و شرایط ازدواج محسوب داشت.

    تفاهم در زندگی زناشویی تفاهم عبارت است از همدیگر را فهمیدن و درک کردن.

    در زندگی زناشویی برای نیل به تفاهم باید عوامل و شرایطی مهیا باشد که قبل از ازدواج زن و مرد با توجه و عنایت کافی به آنها زمینه تفاهم هرچه بیشتر را در زندگی زناشویی شان فراهم آورند.

    پس دختر و پسر برای نیل به توافق و تفاهم در ازدواج باید دارای ویژگیها و شرایطی برای ازدواج باشند.

    عوامل مؤثر در تفاهم و توافق در ازدواج ایمان و اعتقادات مذهبی: زن و مرد یک عمر شریک هم در زندگی هستند و اکثر اوقات را با هم می گذرانند، پس تحت تاثیر عقاید و افکار و رفتار و اخلاق یکدیگر قرار خواهند گرفت.

    بدون تردید مرد یا زن معتقد و دیندار نه تنها همسر خود را به دینداری، تقوا و عمل صالح تشویق می کنند، بلکه می تواند فضای خانواده را به محیطی امن و دور از گناه تبدیل کند.

    علاوه بر این همسر با ایمان و با تقوا از هر جهت قابل اعتماد و برای تربیت فرزندان شایسته تر است.

    تحصیلات: تشابه تحصیلی یکی از عوامل مهم در ایجاد تفاهم بین زن و مرد است، ضمن آن که علم و دانش به خودی خود یک مزیت و کمال مطلوب برای انسان محسوب می شود.

    زن و مردی که یکدیگر را بهتر درک کنند، بیشتر قادر خواهند بود با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و طبیعتاً وظایف و مسئولیتهای خویش را بهتر انجام می دهند و در تعلیم و تربیت فرزندان خویش از تفاهم و توافق بیشتری برخوردارند.

    هرچند که تحصیلات به خودی خود نمی تواند عقل و درایت کافی در زندگی را تضمین کند، ولی به هرحال تشابه در سواد و تحصیلات زن و مرد عامل مؤثری در تفاهم بین آن دو به حساب می آید.

    سن: تناسب سن میان زن و مرد، آن دو را از نظر نیازها و علایق به هم نزدیکتر می کند و طبیعتاً در چنین شرایطی توقعات و انتظاراتشان از یکدیگر نیز واقع بینانه تر خواهد بود.

    در زندگی زناشویی به خصوص تمایلات جنسی مشابه بیشتر در زن و مردی که از لحاظ سنی با یکدیگر تناسب داشته باشند، وجود خواهد داشت و زن و مرد بهتر می توانند به نیازهای طبیعی یکدیگر پاسخ دهند.

    در مورد تناسب سنی، معمولاً توصیه می شود که زن حدود دو تا چهار سال از مرد کوچکتر باشد.

    کارشناسان خانواده برای دختران سنین 22ـ 20 سال و برای پسران 28ـ 24 سال را توصیه می کنند.

    به هرحال باید توصیه داشت که رشد عقلی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی الزاماً با سن تقویمی و شناسنامه ای هماهنگ نیست و به همین جهت نیز تناسب در سن را نباید یک شرط ضروری و الزامی برای تفاهم بین زن و مرد در نظر گرفت، مشروط بر آنکه عوامل دیگری که از ویژگیهای یک فرد رشد یافته است، مورد توجه قرار گیرد.

    زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده: تحقیقات نشان می دهد که از مهمترین عوامل در ایجاد تفاهم بین دختر و پسر، تشابه در زمینه های تربیتی و فرهنگی خانواده های آن دو است.

    رفتار اکتسابی است و خانواده همیشه مهمترین و مستحکمترین نهاد تربیتی فرد است.

    بسیاری از عادات، سلوک، رفتار و اخلاق فرد حتی آداب غذاخوردن، معاشرت، حرف زدن و بسیاری از ارزشهای فرد در زندگی در بستر خانواده آموخته می شود.

    بنابراین تشابه در وضعیت تربیتی و فرهنگی خانواده دختر و پسر از اهمیت برخوردار است و عدم تشابه و یا تضاد در شیوه های تربیتی در دو خانواده می تواند منشا بسیاری از اختلافات و درگیریهای زن و مرد در زندگی زناشویی شود.

    در بین عوامل مؤثر در طلاق اختلاف و تفاوت در زمینه های فرهنگی و تربیتی خانواده زن و مرد از فراوانی بالایی برخوردار بوده است و به عنوان یکی از عوامل زمینه ساز طلاق گزارش شده است.

    وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانواده: کارشناسان خانواده توصیه می کنند که خانواده دختر و پسر از نظر طبقه و وضع اقتصادی ـ اجتماعی مشابه باشند تا سازگاری بیشتری را در کنار هم تجربه کنند.

    لکن این مساله عمومیت ندارد و هستند افرادی که با وجود تفاوت در طبقه اجتماعی و ثروت و دارایی در کنار هم زندگی سعادتمندی را می گذرانند.

    بنابراین آنچه برای سازگاری زن و مرد مهمتر و مؤثرتر است کمالاتی از قبیل ایمان و تقوا، اخلاق و رفتار نیک، هوش و درایت و تربیت و اصالت خانوادگی است.

    تناسب و تفاهم به جای تطابق و تشابه زن و مرد از نظر عواطف و احساسات و سلیقه و رفتار نمی توانند به یک وحدت دست یابند و تطابق و یکی بودن مطرح نیست، بلکه مراد توافق کلی زن و مرد در مسایل مختلف زندگی است که زیربنای آن تفکر و اندیشه است.

    هیچ دو نفری صد درصد مثل هم نیستند و هیچ دختر یا پسری با فتوکپی خویش ازدواج نمی کند، لکن هر اندازه نقاط مشترک و تشابه بین دختر و پسر باشد احتمال بهتر زیستن و سازگاری آنان بیشتر خواهد بود.

    در عین حال که زندگیهای زناشویی نیز همانند و در نوع خود بی نظیر است.

    زن و مرد باید به رغم تفاوتهای فردی خود که حاصل عوامل ارثی، محیطی و رشد در طول زمان است یکدیگر را درک کنند، زبان همدیگر را بفهمند، تفاوت در سلیقه ها را بشناسند و یکدیگر را آن گونه که هستند بپذیرند.

    پس هر دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید با تکیه بر توان عقلی و قدرت اندیشیدن خود معیارهای اصولی همانندی را در نظر بگیرند و با توجه به نقاط مشترک و تشابه بیشتر، همسر خویش را برگزینند و با او پیمان ازدواج ببندند و برای یک زندگی سازنده، شاد و سعادتمند بر خداوند توکل کنند.

    اساس حفظ روابط در زندگی زناشویی و خانوادگی، پیروی از ارزشهای اخلاقی است و نه صرفاً اتکا به امتیازات و حقوقی که قانون برای مرد و زن یا فرزندان در نظر گرفته است.

    بحرانی که در جوامع امروز زندگی زناشویی و کیان خانواده و حتی جوامع را تهدید می کند، عمدتاً معلول فقدان اخلاق و ارزشهای اخلاقی است.

    اقوام روزگار به اخلاق زنده اند قومی که گشت فاقد اخلاق مردنی است درباره اهمیت اخلاق همین بس که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده اند: «من برای تکمیل اصول اخلاق و فضیلت برانگیخته شده ام».

    از جلوه های تفاهم در خانواده و زندگی زناشویی عبارت از روحیه گذشت و عفو، شکیبایی و بردباری، صمیمیت و صداقت، حسن خلق و پذیرش تکریم و تواضع، محبت و روابط مطلوب و سازنده زن و مرد است.

    به خلق و لطف توان کدر صید اهل نظر به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را «حافظ» چه زمانی ازدواج کنیم؟

    یکی از مسایل مهمی درباره ازدواج و انتخاب همسر باید بررسی شود «زمان» آن است.

    در این باره، مطالب فراوانی نوشته و گفته شده است و هر کس مطابق سلیقه و درک و علم و فهم خود کوشیده جوابی به سؤال فوق بدهد.

    اما اگر بخواهیم بدون توجه به عوامل و موانع اجتماعی و بدون توجه به آداب و رسوم و تشریفات و سلیقه های گوناگون مساله را بررسی کنیم، باید بگوییم: جواب این سوال که «چه زمانی ازدواج کنیم؟» در درون و فطرت و سرشت انسان نهفته است و نیازی به جواب و استدلال علمی و فلسفی ندارد.

    باید به درون خودمان مراجعه کنیم و از فطرت و میلها و غرائز خود- که صادقانه و بدون توجه به موانع و تشریفات و عادات و رسوم و سلیقه ها جواب می دهند- پاسخ صحیح را دریافت نماییم.

    مانند گرسنگی و تشنگی که قانون بردار نیست و نمی شود به انسان گفت: چه زمان غذا بخور و چه زمان نخور، آب بنوش یا ننوش بلکه انسان بطور طبیعی درک می کند که چه زمانی گرسنه و تشنه است و چه زمانی نیست و چه زمانی باید بخورد و چه زمانی نه.

    بله، می شود در امور جنبی برایش قانون وضع کرد که مثلاً: غذای فاسد و حرام نخور، آب کثیف ننوش، بلکه غذای حلال و مفید و سالم بخور، در هنگام روزه غذا نخور و...

    ، اما درباره اصل گرسنگی و تشنگی و خوردن و نوشیدن، نمی شود زمان قانون تشریعی وضع کرد.

    نیاز به همسر و تشکیل خانواده، یک نیاز فطری و غریضی است که خداوند روی حکمت، این نیاز مقدس و شدیداً را در وجود انسان قرار داده است.

    اگر به موقع و بطور صحیح، به این نیاز پاسخ داده شود و خواهشش برآورده گردد، مسیر طبیعی خود را طی میکند بطور غیر صحیح و غیر طبیعی به آن جواب داده شود، از مسیر طبیعی خود منحرف شده و طغیان می کند؛ هم خود فاسد می گردد و هم آدمی را فاسد می گرداند.

    هنگامه بلوغ بعد از این توضیحات، باز جوانان می پرسند: «به هرحال زمان ازدواج چه موقع است؟» جواب: زمان ازدواج، هنگامی است که «بلوغ جنسی» و «بلوغ عقلی» در انسان به کمال مطلوب برسد (منظور از «کمال» رسیدن به بالاترین حد ممکن نیست، زیرا رسیدن به این حد، مخصوصاً در «بلوغ عقلی» بسیار بعید و مشکل است؛ بلکه منظور رسیدن به حد معمول و متعارف می باشد.) اینکه بعضی می گویند: «سن ازدواج را اسلام در پسران 15 سالگی و در دختران 9 سالگی معین کرده است» صحیح نیست و اسلام چنین حکمی ندارد.

    اسلام، دین فطرت است و هرگز حکمی خلاف فطرت و سرشت انسان صادر نمی کند.

    بلکه حکم اسلام برای ازدواج، رسیدن به «بلوغ» است یعنی«رسیدن»؛ و به تعبیر پیغمبر اکرم، مانند میوه ای که بلوغ آن «رسیدن» آن است.

    زمان بلوغ جنسی و عقلی زمان ازدواج را خود انسان با مراجعه به درون خود می تواند کشف کند؛ زمان ازدواج، هنگامی است که بلوغ جنسی و بلوغ عقلی، به کمال مطلوب برسند؛ باز هم این سؤال از طرف بزرگترها، پدر و مادرها، مربیان و مسؤولان جامعه، و حتی از سوی خود جوانان مطرح می شود که: «بالاخره زمان مطلوب برای ازدواج چه موقعی و در چه سنی است و بلوغ جنسی و بلوغ عقلی چه زمانی به مرحله کمال مطلوب می رسند؟» پاسخ این است که: مناطق، محیطها، جامعه ها، نسلها، نژاد، قبیله ها، خانواده ها و افراد، در این زمینه یکسان نیستند، بلکه تفاوتهایی باهم دارند.

    مثلاً: در سرزمینهای «گرمسیر» بلوغ جنسی زودتر می رسد تا مناطق «سردسیر»؛ و محیطهای «باز و شلوغ» که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بیشتر است، و در محیطهای غیرمذهبی و بی و بند و بار که مسایل محرم و نامحرم و حجاب و عفت کمتر رعایت می شود، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا در محیطهای مذهبی و پاک و با عفت و پایبند به قوانین شرعی؛ در خانواده های غیر مؤدب و بی فرهنگ که رعایت حفظ مسایل جنسی را نمی کنند و احیاناً بچه ها شاهد مسایل جنسی پدر و مادر خود هستند، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا خانواده هایی که این مسایل را رعایت می کنند (حتی مشاهده مسایل جنسی پدر و مادر، عامل مهمی برای انحراف بچه هاست.) کمیت و کیفیت خوراک و غذا نیز در این موضوع تاثیر غذا نیز در این موضوع تاثیر دارد؛ آنهایی که غذایی بیشتر و قویتر می خورند، بلوغ جنسی شان سریعتر است.

    به هرحال در مملکت و محیطهای گوناگون ما، می توان گفت: بلوغ جنسی در پسران بطور متوسط، تقریباً در سن 17سالگی و در دختران 14سالگی است اما این سن برای ازدواج زود است، زیرا برای ازدواج، علاوه بر بلوغ جنسی، بلوغ عقلی نیز لازم است.

    اما سن 19 سال در پسران و 16 سال در دختران برای ازدواج مناسب است.

    البته این سن متوسط است، ممکن است پسر و یا دختری زودتر از این نیاز به همسر داشته باشد، که باید اقدام شود.

    معیارهای انتخاب همسر برای انتخاب همسر، باید معیارهایی داشته باشیم.

    یعنی دختر و پسر، باید ملاکها و میزانهایی داشته باشند و بدانند چه همسری می خواهند؛ با چه مشخصات و صفاتی؟

    این اصل کار است.

    مانند کسی که می خواهد مسافرت کند، باید ابتدا مقصد و هدف خود را معین نماید، آنگاه سفر کند، اما اگر فقط بداند که نیاز به مسافرت دارد، اما مکان و مقصد و هدفی را در نظر نگیرد، سرگردان می شود و به بیراهه می رود.

    معیارها و ملاکها و خصوصیات و صفاتی که در انتخاب همسر باید در نظر گرفته شود، دو نوع است: الف: آنهایی که رکن و اساسند و برای یک زندگی سعادتمند حتماً لازمند.

    ب: آنهایی که شرط کمال هستند و برای بهتر و کاملتر شدن زندگی اند و بیشتر به سلیقه و موقعیت افراد بستگی دارند.

    اینک به بررسی این معیارها و ملاکها و صفات و مشخصات می پردازیم: اول ـ تدین (از ارکان اساسی و حتمی) انسانی که دین ندارد، هیچ ندارد؛ هرچه هم داشته باشد، هیچ محسوب می شود.

    انسان بی دین، در حقیقت «مرده متحرک» است.

    کسی که پایبند به دین که اصلی ترین مساله زندگی است نباشد هیچ تضمینی وجود ندارد که پایبند به رعایت حقوق همسر و زندگی مشترک باشد.

    انسان دیندار، هرگز نمی تواند با همسر بی دین، کنار بیاید و با هم زندگی سعادتمندانه ای داشته باشند.

    انسان متدین، ممکن است بتواند نقصهای دیگر همسرش را تحمل کند، اما نقص «بی دینی و لاابالی گری» او را هرگز نمی تواند تحمل نماید.

    از ثمره های تدین این خصوصیت و صفت، ثمره های فراوان دیگری را در بر دارد.

    به این معنی که: تدین مانند اصل و ریشه ای است که ثمره ها و شاخه های فراوانی دارد مانند: الف) عفت.

    آدم دیندار، حتما با عفت است.

    اگر نباشد، دیندار نیست.

    ب) حجاب.

    حجاب از ثمره ها و میوه های درخت تدین است.

    و حجاب تنها مخصوص دختران و زنان نیست؛ بلکه پسران و مردان نیز باید حجاب داشته باشند.

    منتهی میان حجاب زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد؛ که آن هم به خاطر جذاب تر بودن زن و تفاوتهای جسمی و جنسی بین آن دو می باشد.

    ج) نجابت.

    د) حیا.

    «لا دین لمن لا حیاء له»: کسی که حیا ندارد، دین ندارد پس کسی که حیا دارد، دین هم دارد، و کسی که دین دارد، حیا هم دارد.

    اما جوانان غیرمتدین چه کنند؟

    آنچه که تاکنون درباره این معیار و صفت اول (تدین) بیان شد، بیشتر مربوط به «متدینها» بود؛ پس غیرمتدینها چه کنند؟!

    جواب: اولاً: آنان هم متدین شوند و همانند دینداران عمل کنند.

    دین و ایمان، مایه سعادت دنیا و آخرت انسان است؛ پس بر هر انسان عاقلی واجب است که این مایه سعادت را به دست آورد.

    در این راه، هرچه تحقیق، مطالعه، مشورت و بررسی انجام گیرد، ارزش دارد.

    همانگونه که عقل حکم می کند که : انسان، برای تامین زندگی مادی باید تلاش کند ؛ همانطور نیز حکم می کند که برای یافتن راه سعادت ابدی باید تلاش کرد.

    ثانیاً: بعضی از صفات و خصوصیات متدینها را باید غیر متدینها نیز داشته باشند.

    انسانی که از نظر عقیده و عمل، پایبند و معتقد به دین و ایمان نیست، باز هم باید در انتخاب همسر، بعضی از صفات متدینها را در نظر بگیرد.

    مثلاً: عفت، نجابت و پاکی جنسی را همسر غیر متدین نیز باید داشته باشد وگرنه مصیبت و مشکلات فراوانی در زندگی شان به وجود می آید؛ زیرا حتی غیر متدینها نیز نمی توانند بی عفتی و ناپاکی و هرزگی همسرشان را قبول کنند.

    (مگر اینکه بکلی از انسانیت ساقط شده باشند، که آنها از بحث ما خارجند.

    دوم ـ اخلاق نیک (ویژگی اساسی و حتمی برای طرفین) منظور از اخلاق نیک، تنها خنده روی و خوش خلقی اصطلاحی نیست؛ زیرا خندیدن و...، در بعضی از مواقع نه تنها مطابق اخلاق نیست، بلکه ضد اخلاق است.

    بلکه منظور از اخلاق نیک، صفات و خلق و خوهای پسندیده در نظر عقل و شرع می باشد.

    نمونه هایی از اخلاق خوب و بد اینک درباره اخلاق پسندیده، جزیی تر بحث می کنیم و نمونه هایی را از هر دو بیان می نماییم تا مفهوم اخلاق و منظور از آن درباره انتخاب همسر روشنتر شود: 1ـ خوش زبانی و بد زبانی بد زبانی، زبان درازی، نیش زدن با زبان، بی ادبانه و بی پروا سخن گفتن و فحش دادن ، از نمودها و نمونه های برجسته بداخلاقی است.

    و خوش زبانی، نرم خوبی در سخن و مؤدبانه سخن گفتن، از نشانه های بارز خوش خلقی می باشد.

    2- بزرگواری و حسادت حسادت از نشانه های مهم اخلاق بد است و بزرگواری از نمونه های برجسته اخلاق پسندیده 3ـ خوش خلقی و کج خلقی زندگی با انسان «کج خلق»، بسیار مشکل است و زندگی با افراد خوش خلق و خوش برخورد، به انسان نشاط و امید می دهد.

    خوش خلقی، یکی از نشانه های ایمان است و بد خلقی از نمودهای ضعف ایمان.

    البته همانگونه که در ابتدا این مبحث بیان شد، خوش خلقی و خنده رویی، همیشه و در همه جا نشانه اخلاق نیک نیست.

    مثلاً: خوش خنده بودن دختر و زن و همچنین مرد در مقابل نامحرم، ضد اخلاق است و بسیار ناپسند.

    و همینطور خندیدن و خندان دیگران به وسیله غیبت و مسخره کردن و عیبجویی از مردم، حرام و ضد ارزشها و اخلاق اسلامی است.

    سوم شرافت خانوادگی (شرط اساسی و حتمی برای طرفین) منظور از شرافت خانوادگی شهرت و ثروت و موقعیت اجتماعی نیست؛ بلکه منظور نجابت و پاکی و تدین و...

    است.

    ازدواج با یک فرد، مساوی است با پیوند با یک خانواده و فامیل و نسل!

بدون شک در عصر ما، که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده‌اند، و افراد غرب زده، بی بند و باری زنان را جزئی از آزادی او می دانند، سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه، افسانه ای است متعلق به زمان های گذشته. ولی فساد بی حساب و مشکلات و گرفتاری های روزافزونی که از این آزادی های بی قید و شرط به جود آمده است سبب شده که تدریجاً گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود. ...

نقش محبت در زندگی خانوادگی نظام هستی بر اساس مهر و محبت پروردگاربه انسان پدید آمده است اگر محبت نبود،نه طلوعی بود ونه غروبی. نه بهاری بود و شکفتن گلها و نه نغمه های شورانگیز بلبلان . نه کوهساری وجود داشت و نه آبشاری ، نه امواج غلطان دریاها به چشم می خورد و نه ستارگان در آسمانها چشمک می زدند . اگر عشق و دلدادگی نبود شوریدگان به دنیا نمی آمدند و اشعار نغز و زیبا سروده نمی شد . اگر ...

چکیده ی مطالب این تحقیق با عنوان چگونگی گسترش محبت وشناسایی موانع محبت در جامعه به مرحله ی اجرا گذاشته شده وسوال های این پژوهش به شرح زیر می باشد. 1- آیا تعلیمات اسلامی وبرنامه های پرورشی تاثیری در ایجاد محبت در جامعه دارد؟ 2- آیا پیوند دل ها به معبود غایی در استحکام روابط مهر آمیز میان انسان ها موثر است؟ 3- آیا خود خواهی واز جمله این موارد در هنگام به وجودآمدن ، تنها روان شخص ...

زنبور عسل مقدمه زنبور عسل از راسته نازک بالان (Hymenoptera) است. زنبور عسل قسمت‌های دهانی جونده و مکنده ، هر دو را داراست. دگریسی آن کامل است و بطور دسته جمعی زندگی می‌کند و شامل سه دسته هستند. ملکه (Queen) که تخم می‌گذارد. نرها (prones) کارشان فقط بارور کردن ملکه‌های جدید است. کارگرها (Worker) که ماده عقیم هستند و اغلب متعددی دارند. کندوی زنبور عسل یا به صورت جعبه‌های مکعبی به ...

موقعیت زن در جامعه مقتضیات ایجاب می کند که بسیاری از مسائل بعداً مورد ارزیابی قرار می گیرد و به ارزیابیهای گذشته بسنده شود. «نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جمله این سلسله مسائل است. در این عصر به عللی فوض شده که مسئله ای اساسی در این زمینه «آن دی» زن و «تساوی حقوق» او با عدد است، همه ی مسائل دیگر فرع این دو مسئله است. قدهای فلاسفه، فلسفه ی زندگی ...

ارتباطات عصر حاضر فرم‌های مختلفی را در برمی‌گیرد، از ماهواره‌ها گرفته تا ساعت‌های مچی، اما علوم جدید نتوانستند جانشین فرم‌های قدیمی ارتباطات از قبیل نوشته‌ها و علایم بشوند.... به هر صورت با توجه به اینکه جامعه به سرعت پیچیده می‌شود علایم نیز به همان صورت پیشرفت می‌کنند به طوری که وجود علایم زیاد، نوعی آلودگی تصویری را به وجود آورده‌است و امروزه ما سعی در گریز از آشفتگی‌های بصری ...

مقدمه مقاله ای که در پیش رو دارید مقدمه ورهنمودی است در اسلوب شناخت عوامل و علل بروز وپیدایی ریشه های ناسازگاری ونابسامانی وآسیب های اجتماعی بنام بزهکاری، تلاشی است برای دستیابی به شیوه هایی از وقوع طغیان و تبهکاری وکشف راه حل های جامعه ستیزی است که بدی را به جای نیکی برگزیده اند،آزادی را به بهای ناچیز ولذت زودگذری فروخته اند، برده ی خواسته های دل ومامور اجرای هوی نفس اماره شده ...

مقتضیات ایجاب می کند که بسیاری از مسائل بعداً مورد ارزیابی قرار می گیرد و به ارزیابیهای گذشته بسنده شود. «نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جمله این سلسله مسائل است. در این عصر به عللی فوض شده که مسئله ای اساسی در این زمینه «آن دی» زن و «تساوی حقوق» او با عدد است، همه ی مسائل دیگر فرع این دو مسئله است. قدهای فلاسفه، فلسفه ی زندگی خانوادگی را بخش مستقلی از «حکمت علمی» می شوند و ...

مقدمه سپاس و ستایش خدای یکتایی را سزد که جهان ، جملگی به اراده او هست گردید و به هنر بی نظیر او به زینت های بسیار آراسته گشت . نقاش زبر دست ، طبیعت را بر دو زمره زن و مرد بیافرید تا در کار زار زندگی یار و غمخوار همدگر باشند و در پیمودن راه کمال مکمل یکدیگر . خانه خاموش قلب این دو را به اتش مهر و محبت میان هم روشن و نورانی ساخت و انس و الفت این دو مایه بقاء نسل و تداوم حیات گردید ...

مقدمه از زمانیکه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و برای ادامه زندگانی خود، به حکم ضرورت به مبارزه با طبیعت برخاست، زن و مرد در کنار یکدیگر گام برداشته اند. با این حال با تشکیل اجتماعات انسانی، تقسیم عادلانه بین نقش ها و در اداره جامعه ازمیان رفت و در نتیجه قدرت نابرابر شکل گرفت . اگر قدرت با هریک از جنسها همراه باشد میتواند در شکل دهی به ساختارهای متفاوت جامعه بسیار مهم باشد. فی المثل ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول