دانلود مقاله انسان موجودی نا شناخته

Word 153 KB 14012 32
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: انسان - موجودی نا شناخته
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه

    انسان تقریبا موجود مرکبی است که تجزیه و تحلیل آن به آسانی

    صورت نمی گیرد و با ترکیب و جسم ظاهری نمی توان نسبت به

    خصوصیات درونی او قضاوت نمود و تا کنون هم اسلوب و روش

    خاصی بدست نیامده که ما بتوانیم مانند یک مسئله ریاضی تمام

    اعضا و اجزا و روابط او را با یکدیگر و مخصوصا روابطی که با

    دنیای خارج پیدا می کند تحت مطالعه قرار دهیم .

    در مورد انسان بسیاری از چیزها است که قهرا بدون جواب می ماند

    مثلا میخواهیم بپرسیم چگونه می شود که نطفه محتوی یک تخم

    مرغ اخلاق و خصوصیات باطنی و ظاهری صاحب آن نطفه را در

    تمام مرغها به یک میزان حفظ می کند .

    ما می دانیم که همگی از ترکیب انساج و بافته های اعصاب و

    عضلات و یک رشته تمایلات غرایز مخصوص بوجود آمده ایم اما

    روابط این تما یلات با سلولهای مغز جزء اسراری است که تا کنون

    هیچ عالم روانشناسی نتوانسته است کشف کند.


    ما اساس این تمایلات را نمی دانیم و نمی فهمیم تحت چه فرمول و

    روشی رفتار و کردار هرکدام از ما در هر دوره ای عوض

    می شود.

    ما قادر نیستیم موجبات بدبختی یا خوشبختی و آسایش خود را

    خودمان خلق کنیم آیا می توانیم رنجوری ها و کسالتهای جسمی و

    روحی را از خودمان دور کنیم.

    تقریبا چنین به نظر می رسد که قسمتی از نادانی های ما ارتباط

    خاصی با نوع زندگی پیشینیان ما و ماهیت و نوع روحی و طبیعت

    شخصی ما دارد.

    سعی و کوشش افراد انسان همین بوده است که تاسر حد امکان

    مشکلات زندگی را آسان نماید و چندان توجهی به مسایل مشکل بدن

    انسان و نیرو های مرموز روحی نداشته اند.

    علم طب وقتی شنا خته شد در بادی امر فقط به مسایل تسکین دردها

    و نا خوشیها پرداختند و به ندریج متوجه شدند که بایستی برای

    معالجه دردها و نا خوشیها وضع ساختمان داخلی بدن انسان را

    مورد مطالعه قرار دهند یعنی فهمیدند که باید علمی را اختراع کنند

    که به قسمت های داخلی بدن را پیدا کند .

    این بود که علم تشریح با وضع خاصی روی کار آمد .

    اما پیدا شدن

    این راه به طرزی که امروز مشاهده می کنیم صورت عمل به خود



    نگرفته بلکه دانشمندان دنیا در بدو امر به امراض روحی بیشتر از

    بیماری های جسمی اهمیت می دادند و به همین سبب بود که در

    قرنهای اخیر پیشرفتهای شایان و قابل ملاحظه ای در این خصوص

    بدست آنها آمده .

    بدست آنها آمده .

    مردمان امروز به واسطه داشتن سواد و خواندن کتابها روزنامه ها و گوش دادن به رادیو ها و...که دنیای ما به وسیله ترقی علوم و صنایع مادی عظمت خارق العاده ای پیدا کرده و هرکس اگر مایل باشد می تواند در مقابل هزاران عقیده و فلسفه اظهار عقیده کند .

    انسان امروز در اسرار خیره کننده اشعه های مجهول فرو رفته و دیگر مانند سابق آنچه را با چشمان خود می بینند توجه نمی کند او میداند که فضای گیتی لایتناهی است و دنیا از نیرو های مزبور و نا شناس ساخته شده ما که انسان هستیم مانند یک تکه کوچک و ذره ای مقدار در این اقیانوس بی انتها گم می شویم و همچنین می داند این دنیای پر عظمت که ما را مانند ذره بی مقدار به این سمت و سمت دیگر می کشاند خودش موجودی بی شعور و بی فکر است.

    دنیای ما مکانیسم شده و مدار گردش جهان روی تکنیک و عمل مکانیسم می گردد با معتقدات موهوم که روی افسانه های" الف لیل " ساخته شده درست نیست.

    از تمام این مطالب فقط می خواستیم این نتیجه را بگیریم که با آنکه وضع تمدن جدید و پیشرفت علوم و صنایع در تمام شئون زندگی به طور محسوس تاثیر نموده و حتی نیرومندی بدن و ترکیب عضلات و استحکام استخوان بندی بدن تاثیرات به سزایی داشته معهذا با نهایت تاسف مشاهده می شود نسل انسانی با اخذ این علوم عجیب و بی سابقه به عوض اینکه در مراتب اخلاقی و طرز زندگی و خصوصیات روحی پیشرفت نماید بر عکس خوی بربریت و وحشی گری اجداد خود را پیش گرفته و تمام اختراعات و اکتشافات را برای نابودی و اضمحلال عالم بشریت مورد استفاده قرار می دهد.

    تمدن امروز که با این نتیجه نا مطلوب مواجه گردیده به ما ثابت میکند که تشکیلات اساسی آن بدون در نظر گرفتن خصوصیات و حوائج ما به وجود آمده است.

    اگر دانشمندان از روز اول تمام کوشش و نیروی خود را صرف شناختن بدن ما و فعالیتهای آن می نمودند به طور قطع بدبختی ها و مرگ ها و بیماریها و عدم تعادلهای زندگی لا اقل شصت درصد کمتر می شد .

    با ذکر این مقدمه دانستیم که سر تا سر اصول تمدن امروزی فقط روی تمایلات مختصر عین و بر حسب اتفاق و تصادف روی کار آمده و آنچه مقتضیات فکری آنها ایجاب نموده بدون در نظر گرفتن سطح احتیاجات ما آنها را از قوه فکر به مرحله عمل رسانده اند .

    از طرف دیگر زندگی مادی تحت تاثیر مستقیم و غیر مستقیم جراید واقع گردید .

    آگهی های "پروپاگاندها" که غالبا به نفع تو لید کنندگان و ضرر مصرف کنندگان بوده روی کار آمد مثلا به مردم فهماندند و در جراید اعلان کردند که نان سفید از نان سیاه بهتر است برای این کار تا توانستند آردها را تصفیه نمودند و با گرفتن مواد غذایی آردها را سفید کردن آن ها با یکدیگر رقابت نمودند و یک چنین آردی که نظر به زیادی مصرف آن ارزان تمام می شد.

    راه حد اکثر استفاده برای تولید کنندگان و نانواها و آسیابها را باز کرده و مصرف کنندگان بدون این که تو جه به بدب آن از حیث کسی که مواد غذایی داشته باشند آن را می خرند و غالبا احتکار هم می کردند و در تمام کشور هایی که قسمت عمده غذای اهالی را نان تشکیل می دهد مردم آن کم خون و لاغر و مزاجشان برای ابتلای انواع بیماری ها آماده گردیدند.

    برای آگهی های تجاری هزینه های سنگین به مصرف رسید و به این ترتیب مقدار زیادی مواد غذایی و داروهای بی فایده و گاهی مضر جزء واجبات مردم متمدن گردید.

    اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم این انسان غیر حقیقی که ساخته و پرداخته تمدن امروزی است کاملا شبیه به قصر های مجللی است که روی کارت نقاشی شده و ساختگی تر از این انسان آن انسانی است که روی تئوریهای غلط و تخیلات شاعرانه "مارکس و لنین" که می خواستند اجتماع آینده دنیا را بنا نمایند.

    در حقیقت تمدن امروز موجباتی فراهم ساخته است که بدون اینکه علت آن را بدانیم زندگی ما از هر حیث مشکل شده ،تشکیلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ما به غیر از نگرانی و ناراحتی خیال برای ما فایده ای ندارد.

    تنها چاره این همه بدبختی ها شناسایی عمیق خودمان است اگر ما خودمان را خوب شناختیم و دانستیم برای چه خلق شده ایم و از دنیا چه می خواهیم آنوقت خواهیم فهمید چه عواملی برای آسایش بدن ما لازم است.

    وقتی به این مرحله شناسایی رسیدیم آنوقت خوب می فهمیم توجه ما به چه چیز بایستی جلب شود اگر آنچه در حقیقت ما وجود دارد بدست ما برسد چه خوب آسان و بدون دردسر بیماری های جسمی و روحی خود را معالجه می کنیم پس ما برای شنا ختن انسان به جست و جو و تفحص می پردازیم.

    "انسان دارای دو صورت است" ما میل داریم همیشه زندگی کنیم و در عین این زندگی می خواهیم آزاد و مستقل باشیم ما آن را از سایر موجودات جدا می دانیم خیال می کنیم که استقلال ما مخصوص خودمان است این خصایص و امثال آن در نظر ما جزء حقایق زندگی ما محسوب می شود .

    حالات و تظاهرات روحی ما ،مانند رودخانه ای که در تپّه ها سرازیر است و در زمان و مکان جاری میشود و در عین حال مثل رودخانه پر آب همیشه در تغییر و تبدیل هستیم.

    از نظر دا خلی یک بیننده دقیق که خودمان یکی از آنها هستیم افکار ما ،تمایلات خوشحالی ها و رنجوری های ما احساس می شود و از نظر خارج همان است که می بینیم و غیر از آنچه به نظر می رسد چیز دیگری را حس می کنیم انسان دارای دو وجه کاملا مختلف است به همین جهت است که ما همیشه فکر می کنیم از دو جنبه و دو چیز مخالف ساخته شده ایم و نام آن دو وجه را به اصطلاح خودمان روح و جسم گذاشته ایم به وسیله اعضا و عضلات خارج با دنیای خارج ارتباط داریم امّا هیچ نمی دانیم چه فعالیتهایی در روح ما و حقیقت ما مو جود است و چه چیز ما را به دیدن این چیزها کمک می کند در ظاهر از نظر ما مخفی است اطلاعت می کند این فعالیتها چنان مرموز و اسرار آمیز است که نه به ما بلکه متخصصین روانشناس و پزشکان و نوابغ دنیا نمی توانند به حقیقت آن نزدیک شوند و حتی اگر مانند یک اتم قابل نفوذ در لا به لای اعصاب و صندوقچه مغز خود فرو رویم چیزی از آن نمی فهمیم.

    روح و جسم ما در ظاهر امر خالق تکه فعالیتهای زندگی ماست و هردو در یک مجموعه مبهم و اسرار آمیز تمرکز دارند.

    بدن انسان را می توان به نسبت یک اتم کوچک و یک ستاره عظیم اندازه گرفت یعنی به نسبت اشیایی که ما خود را با آن مقیاس می گیریم بدن انسان کوچک یا بزرگ جلوه می کند.

    برای اندازه گرفتن قله اورست بایستی چهار هزار انسان را روی هم بگذاریم آبهای روی زمین معادل یک میلیون بدن انسانی است که یکی در پشت سر دیگری قرار دهند.

    اشخاصی که در ظاهر خیلی درشت هیکل اند بر عکس در فهم چیزها بسیار کند ذهن اند و عکس العمل های فکریشان فوق العاده ضعیف است .

    تجربه نشان داده به طور کلی هرچه ظاهر بدنی اشخاص بزرگ و جسیم باشد فعالیتهای شیمیایی داخل بدنشان ضعیف است این ضعف و ناتوانی داخلی از شدت استعداد و سایر خصایص ذاتی خواهد کاست اندازه های هریک از اعضای بدن ما از نظر "توراث" و شرایطی که در آن زندگی می کنیم تغییر پیدا می کند.

    نژادهای مختلف انسان از حیث کوچکی و بزرگی اندام تفاوت زیاد دارند مانند نژاد سوئدی و ژاپنی که از هیچ حیث با یکدیگر یکسان نیستند.

    از نظر عمومی به طور یکه تجربه نشان داده اشخاص باهوش و حساس و مردمانی که فعالیت زیاد دارند غالبا عظیم الجثه نمی شوند چنان که "موسولینی" قد متوسطی داشت و" نا پلئون"بدن بسیار بزرگ و درشت نداشت عموما شکل ظاهر اشخاص طبیعت باطن و توانایی بدن و مقدار هوش او را نشان می دهد اما این شکل ظاهر گاهی از اوقات در نتیجه تحولات زندگی تغییر پیدا می کند .

    صورت انسان در اخلاق و صفات درونی شخص را نشان می دهد و نه فقط می توان به وسیله صورت او احساسات و طرز فعالیت هوش و صفات خیلی مخفی و غیر محسوسش را درک نمود بلکه از خطوط صورت می توان استقامت بدنی و استعداد او را در مقابل نا خوشیهای جسمی و روحی تشخیص داد.

    "تاثیر محیط در روح انسان" ما چون برای ادامه زندگی مجبور به فعالیت می شویم اعضای بدن ما مدام و پی در پی در حرکت می افتند و به این وسیله پرورش روحی ما این طور پیش نمی رود.

    این که ما می بینیم غالب اشخاص سطح فکر آنها بلند است عموماً با هوش از آب در می آیند به همین جهت است که محیط آنها طوری بوده است که توانسته طرز فکر او را عوض کند.

    بدن انسان مانند ماشینی است که از اعضاءِ و اجزای زیاد و به هم متصل بوجود آمده است تا این اجزاء و این پیچ و مهره ها به یکدیگر اتصال دارند و روابط آنها حفظ می شود انسان زنده و اعضای آن کار می کند اما وقتی آن را مانند ماشین از هم جدا کردیم و روابط آن را قطع نمودیم مرگ پیش می آید.

    در خانواده هایی که اشخاص عصبی و غیر عادی و حساس پیدا شده اند بوجود آمدن فرزندان دیوانه یا کسانی که اختلال مشاعر دارند بین آنها امری مسلم به شمار می آید چیزی که مسلم است و جود این بیماری از وضع زندگی و تماس های ما با عوامل خارجی تمدن امروزی است.

    بعضی ها عقیده دارند که فعالیتهای زیاد و صرف انرژی بدن باعث کوتاهی عمر می شود اشخاصی که زیاد غصه می خورند و زندگی ناراحتی دارند از عمر طولانی محرومند دسته دیگر معتقدند که زیادی عمر امر محال و خارج از قاعده ای است و ممکن نیست بشر ناتوان بتواند در این راه موفقیت پیدا کند ولی پیدا شدن چند دسته از مردمانی که صد سال یا بیشتر عمر کرده اند ثابت می کند که اگر مو جباتی فراهم شود اشخاص دیگر می توانند به آن برسند.

    این ناتوانی و انحطاط که در قرنهای اخیر در عمر انسان بوجود آمده یکی از اسرار بزرگ عالم طبیعت را تشکیل می دهد و با این که ما برای این موضوع دلایلی بدست آورده ایم معهذا موجبات اساسی آن از نظر ما پنهان است به عبارت دیگر ترقیات روز افزون علم و صنعت در موضوع تصفیه و روشنایی و ساختن منزلها از روی اصول بهداشت مرتب کردن برنامه غذا و....که این تدابیر نتوانسته اند حتی یک روز بر عمر بشری بی افزایند.

    "روابط انسان با دنیای خارج" انسان به وسیله دستگاه و سلسله اعصاب خود تاثیرات خارج را در بدن ضبط و از راه اعضاء و عضلات خود خارج می کند انسان دارای دونوع سلسله عصبی است: 1.سلسله عصب مرکزی ان در مغز و بوسیله عضلات بدن پخش می شود .

    2.سلسله عصب مجهول که بر عکس سلسله عصب مرکزی از روی اراده انسان نیست و این سلسله عصب مربوط به سلسله عصب مرکزی است و هردوی آنها ترکیبات بدن را مجزا و هرکدام با دنیای خارج با یکی از اعضا ارتباط پیدا نمی کند.

    یکی از وظایف مهم دستگاه مرکزی پاسخ دادن سریع به تمام تاثیرات خارجی و ایجاد حرکات منظم بدن ماست.

    به طور کلی به وسیله دستگاه عصبی ما می توانیم با دنیای خارج ارتباط پیدا کنیم.

    "تجزیه و تحلیل بدن انسان" بدن انسان در ظاهر جسم مر کبی است که به وسیله اجتماع عظیم نژادهای مختلف سلول که هرکدام از انها میلیاردها انسان زنده را در بر دارند مشغول فعالیت است.

    سلولها تنها و واحد می توانند بدون قصد و اراده مخصوص بناهایی برای ایجاد اعضای جدید ایجاد نمایند در حالیکه هیچ یک از قطعات ماشین چنین خصوصیاتی ندارند.

    سلولها مانند زنبوران عسل همیشه مشغول ساختن بنا های مهندسی هستند و از فعل و انفعالات خود و عسل غذای لازم را برای سلولهای دیگر تهیه می کنند و مثل این است که هرکدام انها از روی اصول ریاضی و شیمی و فیزیک انچه را به نفع هیکل انسان است استخراج می نمایند.

    تقریبا ساختمان سلول مانند داستانهایی است که در قدیم با مداخله فرشته و جن و پری برای اطفال خود نقل می کردیم.

    یکی از فلاسفه اخیر قرن نو زدهم آنقدر تنزل فکر پیدا کرده بود که عقیده داشت خداوند یعنی تمام دنیا یک موجود ریاضی دان است که تمام موجودات را روی اصول ریاضی از نیستی به عالم هستی آورده است و اگر عقیده او در ست باشد باید گفت دنیای ماده و موجودات زنده و خلقت انسان به وسیله این خدا به وجود نیامده است.

    "استحکام و ظرافت بدن انسان" بدن ما دارای استحکام زیاد است در مقابل هر نوع آب و هوا ،خشکی ،رطوبت و سرمای نواحی قطبی و حرارت مناطق استوایی عادت می کندو با همین توانایی حیرت انگیز نوع انسان توانسته است تمدن عظیم امروز را استوار نماید و در حقیقت می توان گفت که نژاد سفید به واسطه داشتن سلسله اعصاب نیرومند خویش موفقیت های شایان بدست آورده است.

    برای ضعف و ناتوانی بدن انسان دلایل بسیاری موجود است ما می دانیم که زیادی غذا و الکل و بعضی دیگر بافته ها و اعضای بدن ما را فرسوده می سازد امّا در اوقاتی که این عوامل پیش بنایی یابد باز هم اتفاق می افتد که بدن انسان خوب کار نمی کند.

    "ناخوشیها ازکجا سرچشمه می گیرد؟" نا خوشی عبارت است از اختلالات که در فعالیتهای بدن انسان بوجود می آید و حقیقت پیدا شدن این مسئله خیلی بزرگتر از اسرار فعالیتهای بدن ماست.

    می توان تمام کسالتهای جسمی بدن را به دو دسته مشخص تقسیم نمود : اول نا خوشیهای عفونی و میکروبی .

    دوم نا خوشیهای مسری و خطرناک ،ناخوشیهای عفونی و میکروبی از داخل شدن یک نوع میکروب در یکی از اعضای بدن پیش می آید این میکروبها موجودات بسیار ریز و کوچکی هستند که بزرگترین آنها به اندازه یک مولکول آلومین می باشد .

    آنها می توانند در داخل سلول ها نشو ونما نموده و دستگاه سلسله عصبی و زیر جلدی و سایر غدد بدن را فاسد کنند.

    "روح وجسم انسان" در حالی که بدن ما به وسیله اعضای داخل و خارج مشغول فعالیت است فعل و انفعالات روحی نیز از طرف دیگر کار می کند و به عبارت دیگر در ضمن اینکه به وسیله کارهای عملی و ارژیهای مولد حرارت و فعالیت های شیمیایی اعمالی را در بدن ما انجام می دهد و جوان ما نیز با استقلال و آزادی تمام اعمال ناتمام بدن را اصطلاح می کند "اشتباه بزرگ دکارت"این بوده است که فکر کرد روح و جسم با هم ار تباطی ندارند و هردو با هم اختلاف دارند و این فکر غلط مدتها افراد انسان را به اشتباهات زیادی انداخت از روی علم اجتماع انسان عادت داشت که قابلیت و استعداد خود را برای ساختن یا به کار انداختن یک ماشین مورد آزمایش قرار بدهد.

    "روابط روح با جسم انسان" هریک از فعل و انفعالات روحی در اعضای بدن ما تاثیر مستقیم دارد مثلا به طوریکه همه می دانیم در نتیجه اضطراب و نگرانی زیاد تغییرات بزرگی در گردش خون ایجاد می شود خوشحالی زیاد پوست صورت را سرخ و خشم و غضب و ترس آن را سفید می کند.

    بعضی از پزشکان عقیده دارند که غصه های طولانی و نگرانی ها ی متداوم باعث بیماری سرطان می شود موهای سر یک زن محکوم به مرگ در کشور بلژیک از شنیدن خبر اعدام خود تا صبح سفید شده بود و در بمباران یکی از شهر های اروپا در دوران جنگ دیده شد که از شدت ترس بازوی زنی شکافته شد و خون بنا به فوران گذاشت و بسیاری از روانشناسان ثابت کرده اند که تا ثیرات روحی می تواند در خون بدن انسان تغییرات بسیار بزرگی بدهد.

    "اساس آزمایشهای علمی درست نیست" اساس آزمایشهای علمی درست نیست ودلیل آن همین است که نتیجه آزمیشهای علمی غالباً با هم اختلاف دارد با تمام تفاضیل نظر به اختلاف زیاد و فاحشی که در طرز تربیت و زندگی و خانواده اطفال موجود است آزمایشها اکثراًناقص می شود و نتیجه ای را که در نظر ما است حاصل نمی شود.

    برای بدست آوردن بهترین راه موفقیت و شناسایی امور حیات انسانی کافی نیست که از بین رشته ها ی مختلفی که در دست داریم آنهایی را که به نظرمان دارای نتیجه مثبت است انتخاب می کنیم و همچنین لازم نیست که از نتیجه آن علوم یک رشته علوم دیگری که مسایل را غامض تر نماید اختراع نماییم بلکه به نظر ما بهتر است به جای این همه تئوریهای مشکل و بی اساس یک نتیجه عملی و قابل که استفاده آن برای هرکس امکان پذیر باشد و در دسترس عموم بگذاریم .

    یک نتیجه علمی و قابل استفاده آن برای هرکس امکان پذیر باشد در دسترس عموم بگذاریم.

    مقصود از این عمل ساکت کردن حس کنجکاوی ما نیست بلکه ما می خواهیم از این اقدام خود بدن خود را چنانکه شایسته است بشناسیم این موضوع به نظر ما کاملاًعملی است و اگر خوب رفتار نماییم دیگر محتاج نمی شویم که یک مشت نتایج علمی را روی هم چیده یا آنها را در مغز های متخصصین و کتابهای آنها مدفون نماییم داشتن یک کتاب لغت انسان را فیلسوف و با هوش نمی کند بلکه باید افکار زنده و قابل اشخاص در یک مغز تمرکز یافته و نتایج آن برای عموم مردم مورد استفاده واقع گردد.

    "هنرهای زیبا جزءغرایز انسانی است" هر انسانی میل دارد مذهبی باشد می خواهد در عالم عرفان قدم بگذارد سعی می کند به قوه ما فوق هوش یعنی به قوه مکاشفه و از آنجا غیب گویی و پیش بینی برسد می خواهد جنگ کند عاشق شود آرزو می کند در راه معشوقه جان خود را فدا کند .

    گاهی هم سودای معشوقه شدن را در سر می پروراند و می خواهد دیگران او را دوست بدارند.

    تمام این غرایز و تمایلات که شرح دادیم خود به خود در وجود انسان موجود است هرچه از انسان صادر و ظاهر می شود آن چیز در باطن او روز اول وجود داشته و تا وجود نداشته ظاهر نمی شده منتها مدت طولانی نخواسته یا بواسطه عواملی نتوانسته استآن را ظاهر نمایند.

    از جمله غرایز انسان غریزه هنر نمایی و علاقه به چیزهای زیبا است که در اصطلاح روانشناسی نام آن را حس (هنرمندی)یا به فرانسه"استتیک" Esthetiquمی نامند.

    غریزه هنرهای صنعتی خود به خود و به طرز عادی تقویت پیدا می کند و از آن گذشته در وجود هرکس به یک نسبت معینی وجود ندارد و در بعضی موارد و در نتیجه غالب پیش آمدها به عرض اینکه پیشرفت کند ضعیف می شود مثلاً ممکن است یک نفر استعداد نقاشی داشته باشد و احتمال دارد که این استعداد خیلی هم زیاد نباشد که آن شخص در ردیف بزرگترین نقاشان دنیا قرار گیرد آنوقت اگر این شخص در یک محیطی واقع شود که غریزه صنعتی رشد نکند به واسطه گرفتاری ها و تمایلات ناروا رفته رفته فعالیتهای حس صنعتی او خاموش و از بین می رود.

    چنانچه دیده شده است مللی در قدیم دارای همه نوع استعداد صنعتی بوده اند و در تاریخ بشریت یادگارها و آثار آنان هنوز مانده است ولی در نتیجه کشمکشهای تاریخی و مهاجرتهای اجباری و بعضی عوامل ناگهانی آن استعداد و نبوغ ذاتی از میان آن ملت به کلی رخت بر بسته است "غریزه عرفانی" در دنیای جدید خیلی به ندرت اشخاصی پیدا می شوند که دارای غریزه عرفانی و مذهبی باشند با اینکه فعالیتهای عرفان در تاریخ عالم بشریت رُلهای بزرگی بازی کرد ،ولی امروز با پیش آمدن علوم و فلسفه های علمی و اخلاقی خیلی برای ما مشکل است بدانیم این غریزه و استعداد عجیب از کجا سرچشمه می گیرد البته ادبیات نسل های گذشته و کتابها که در مورد عرفان بدست مردمان مشهور نوشته شده و در دست ماست و بنا ها و آثار عظیمی در هر شهر و دهکده عظمت آنرا به ما نشان می دهد امّا شاخ و برگهایی که در طول دوره های متمادی بر آن اضافه شده اصل و حقیقت موضوع را چنان که باید نشان نمی دهد.

    اگر راهنمایی مذهب و طریقه های عرفانی نبود بشر چند هزار سال پیش نمی توانست با فکر محدود و اجتماع بسیار محدود خود بر مشکلات زندگی فایق آید و برای خود قوانین و مقررات اجتماعی بنا نماید ما این را می دانیم و تصدیق می کنیم که اگر مثلاً عرفان بشر را در آن تاریکیهای زندگی راهنمایی نمی کرد شاید دنیای امروز به وضعی که امروز مشاهده می کنیم در نمی آمد.امّا رشته های عرفان و تصوف که مردم را به گوشه گیری و انزوا و زندگی کردن در پناه غارها دعوت می کرد امروز برای عالم تمدن معنایی ندارد و اگر چند نفری علاقه به این کار داشته باشند زندگی یک عده قلیل سر مشق توده عظیم اجتماع نخواهد بود صورت ظاهر عرفان چنین نشان می دهد کهمردمانی از دنیا گذشته خود را در اختیار نیرویی نا محدود و خارج از عالم ماده می گذراند و با یک سلسله دعا ها و مناجات یک نواخت در جست و جوی چیزی هستند که خودشان هم از ماهیت و نوع آن اطلاعی ندارند.

    ایده آل نهایی عارف دارای شکل مخصوصی نیست و چیزی نیست که بتوان آنرا تعریف نمود و به عقیده او آن ایده آل نهایی در لا به لای اشیاءِو موجودات دیدنی مخفی و مستور است.

    عارف همیشه آرزومند است که روحش به جانب کسی یا چیزی پرواز نماید که آن را سرچشمه تمام آرزوهای خود می داند پر عظمتی را طلب می کند که مردمان مذهبی نام او را "خدا"می گویند "چند کلام از طول عمر انسان صحبت کنیم" طول عمر انسان مانند قد و اندازه بزرگی و کوچکی بدن متناسب یا واحدی است که عمر را با آن قیاس بگیریم اگر طول عمر انسان را با عمر موش و پروانه قیاس بگیریم خیلی زیاد است بر عکس در مقابل عمر یک در خت بلوط خیلی کم است و هم چنین در مقابل موجودات عظیم بسیار نا چیز به نظر می رسد عمر انسان را در نظر دیگر می توان با گردش عقربه ساعت که روی صفحه ساعت به دقایق و ثانیه ها تقسیم می شود مقایسه نموده و به همان نسبتی که زمین با گردش وضعی و انتقالی خود زمان را طی می کند عقربه ساعت نیز پیش می رود و عمر انسان هم که وابسته به گردش عقربه است زمانها ی طولانی را طی می نماید .

    انسان با چشم خود سطح افقی را که جلو چشمانش مجسم میبیند ولی جون چشمانش برای اندازه گرفتن سطح بی انتهای افق ساخته نشده نمی تواند سطح افق را تا انتهایش با چشم ببیند.

    هر انسانزنده دارای یک حرکت وضعی است هر ساعت عوض می شود عمر او طی می شود و در زمان پیش می رود امّا همیشه همان انسانی است که در روز اول ما او را دیده ایم.

    در حرکت وضعی انسان فعالیتهای رو حی و جسمی بدون اینکه به چشم ما بیاید عوض می شود این تغییرات نا محسوس و منظم با تغییرات جسمی است یا روحی پس با این ترتیب ما می توانیم حرکت وضعی انسان را به دو قسمت یعنی حرکت جسمی و حرکت روحی تقسیم کنیم.

    در حرکت جسمی تمام اعضای بدن انسان با نظم و قرار مخصوصی تغییر پیدا می کند .

    امّا حرکت روحی بدن انسان دارای خاصیت دیگری است یعنی آنچه را که مدت او گذشته کم وپیش در خاطر می سپارد چیز هایی را که در اول نفهمیده بودیم برای ما روشن می شود گذشته را می بینیم و آینده را با آن قیاس می گیریم و بدن ما تحت تأثیر حرکت روحی حکم یک تاریخ پر حادثه را پیدا می کند.

    حرکت وضعی برای تمام اعضا ی بدن انسان یکسان نیست و همین موضوع اساسی باعث کم شدن عمر انسانی است.

    فرسودگی تمام اعضای بدن ما به یک نسبت مستقیم و یک نواخت ایجاد می شود زیرا هریک از دوره های زندگی ما دارای خصوصیاتی است که تأثیر آن خصوصیات در حرکت وضعی بدن ما مشخص می شود.

    اگر فرد در زمان طفولیت تربیت نشده و روح او رشد لازم را بدست نیاورد در سن بلوغ هر گونه سعی و جدیت کاملاً بی نتیجه است.

    اگر در سن جوانی سلولها و بافته های ما و خون ما تقویت نشد در زمان بلوغ هرگونه سروم و معالجه و رژیم های طبی اثر مثبت نخواهد داشت در زمان جوانی خون ما و غده های ما دارای مواد حیاتی نیرومندی هستند.

    "استعداد بدن انسان" با ید دانست که استعداد بدن انسان در مقابل امراض بسیار متفاوت و هریک از اعضای بدن از بافته ها و سلولها و گلبولها ی خون ما بزرگتیرین و پر مقاومت ترین آنها هر کدام به یک نسبت معین استعداد جذب میکروبها را دارند تأثیر نا خوشی ها به نسبت استعدادی است که در هریک از اعضای بدن ما وجود دارد.

    نظر به اختلاف استعدادی که در اشخاص موجود می باشد نوع تأثیر آن نیز تفاوت بزرگی ناشی از وضع ساختمان بدن آنهاست که از ورود و قبول میکروبها جلوگیری می کند یا وقتی هم وارد شدند بلافاصله از بین می روند و به طوری که ما می بینیم بسیاری از اشخاص اساساً نا خوش نمی شوند و یا اگر مریض شدند سالم می مانند ما هنوز علت این مقاومت یا قبول نکردن نا خوشی را در بدن انسان نمی دانیم شاید مربوط بعضی خوصیصیات ارثی یا چیزهایی باشد که در نتیجه زندگی در محیط مخصوصی در انسان به وجود می آید تنها چیزی که می تواند در مقابل تمام این ابتلایات مقاومت نماید همان استعداد مخصوصی است که در بعضی اشخاص زیاد و در بسته دیگر کم است و اگر این تفاوت استعداد موجود نبود تمام افراد انسانی در یک دوره بسیار کوتاه به واسطه انواع نا خوشی ها نا بود می گردید.

    "انسان کیست؟" هر انسانی دارای یک شخصیت مخصوصی است و نمی توان نسبت به همه یک نوع رفتار کرد از زمان قدیم این طور معمول بود که بین افراد انسانی اشخاصی ظهور می کردند که از اجتماعات و توده مردم گریزان بودن و مادام العمر در گوشه تنهایی دور از جمعیت می زیستند و حتی از ورود در مدارس و موسسات انسانی گریزان بودند .

    دسته اشخاص خوب باید عادت و اخلاق و خصوصیات اجتماعی آشنا نمی شدند و برای خودشان یک نوع فکر مخصوص را داشتند که با نوع فکر اجتماع بسیار تفاوت داشت.

    تعلیم و تربیت اولیه طفل از خانواده شروع می شود زیرا خانواده طفل مخصوصاًمادر تنها موجودی است که ناظر استعداد فکری و فعالیتهای اوست و این یک اشتباه بزرگی است که تمدن امروز به جای اینکه اطفال را در آغوش پدر و مادر پرورش دهد آنها را به مدارس و بنگاههای فرهنگی می فرستند.

    بارها تجربه شده است که سگهایی که با دسته سگهای هم نژاد خود زندگی می کنند مانند سگهایی که در آغوش پدر و مادر خود پرورش میابند باهوش نمی شوندهمچنین تجربه درباره اطفال انسان نیز صدق می کند یعنی اطفالی که در آغوش پدر و مادر زندگی می کنند از اطفال کودکستانها و اجتماعات عمومی باهوش ترند.

    تساوی حقوق در قانون دموکراسی نیز در شخصیت انسان ضررهای بسیاری دادرد این قانون که مورد پسند و علاقه تمام مردم است با این حال دارای نواقص است که شاید کمتر از اشخاص تا کنون به آن توجه داشته اند درست است مردم روی زمین باید مساوی باشند و مساوی هم خلق شده اند امّا روحیات و احساسات و خصوصیات آنها با یکدیگر مساوی نیست و اگر بخواهیم حقوق آنها را مساوی بدانیم اشتباه بزرگی کرده ایم چگونه ممکن است یک آدم بی فکر با یک متفکر و حساس در مقابل قانون مساوی باشند.

    "معانی مختلف انسان" انسان در هر دوره و عصر نتیجه مستقیم عادات زندگی و نوع فکر جامعه ای است که در آن زندگی می کند .امروز عالم انسانیت در دنیای شکست و تردید سر گردان مانده نمی داند آیا این خرابیها از بدی اوضاع مالی و اقتصادی یا از چیز دیگر است اگر خرابی از این طرف است آیا مسئول این خرابی ها سیاستمداران و مالگذران نیستند.

    از طرف دیگر یک انسان عاقل متوجه می شود که وضع زندگی فعلی فکر و هوش و طرز

مقدمه انسان همواره با انبوهی از گزینه‌های رفتاری رو به دوست که فقط می‌تواند از شمار محدودی از آن‌ها برگزینند: چشم خود را به بعضی از دیدنی‌ها بدوزد، به بخشی از شنیدهی‌ها گوش فرا دهد، دست، پا و سایر اندام‌های خود را برای انجام‌ برخی از کارها به کار گیرد. همگام با رشد قوای بدنی، فکری و عاطفی، و در هم تنیدن روابط گوناگون اجتماعی و افزایش اندوخته‌های علمی و مهارت علمی، دایره گزینه‌ها ...

دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، رویدادهای بی‌شماری را به خود دیده است. این رویدادها انسان را وامی‌دارد تا درباره آنها بیندیشد و برای شناخت و تبیین آنها بکوشد. شاید هنوز انسان، جالب‌ترین مخلوق این دنیا باشد. حال انسان‌شناسی، مطالعه انسان است. این دانش بشری هم انسان را به عنوان آفریده طبیعت و هم آفریننده فرهنگ مطالعه می‌کند و علاقه‌مند است تکامل زیستی، اجتماعی و فرهنگی انسان را ...

مقدمه نیروی انسانی ماهر وکارآمد پربهاترین وارزنده ترین ثروت و دارائی هر کشور است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار،به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته ولایق توان استفاده ازاین مواهب الهی را ندارند و روزگار را به سختی ومشقت می گذرانند. دیگرملت ها به رغم کمبود منابع طبیعی، درنتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش ورفاه رسیده اند وبا گام های بلند ...

هدف   آشنایی با اصول مدیریت در صنعت، کاربرد آن در تشکیلات ایمنی و بهداشت کار، شناخت مسائل روانی در محیط شغلی وآشنایی با روش های رفتاری مطلوب درصنعت  سرفصل بخش دوم: روانشناسی صنعتی آشنایی با مبانی روانشناسی عمومی تأثیر تفاوت های فردی و محیطی در رفتار انگیزه های رفتاری یادگیری اثرات نامطلوب شرایط محیطی در رفتارها نارضایتی در کار و ریشه های روانی آن تأثیر متقابل رفتارها ...

تحقیق حاضر مشتمل بر پنج بخش با این موضوعات است : بخش اول، تکامل انسان از دیدگاه قرآن و احادیث: تکامل انسان (تکامل در قرآن، انسان از نظر قرآن، ازدواج فرزندان آدم، انسان مخلوق تکامل یافته ،تکامل انسان از دیدگاه علمای اسلامی )؛ بخش دوم، سیر تکامل انسان در عالم ذر: عالم ذریا پیمان الست (بررسی آیه‌ی اخذ میثاق در عالم ذر، بررسی آیه‌ی امانت در عالم ذر)، نقش ارواح در عالم ذر. بررسی ...

چکیده درتحقیق حاضر سعی شده با توجه به بحث امنیت ملی که به عنوان یکی از مهمترین مسائل موجود در یک کشور می باشد به مسأله تجارت زنان پرداخته شود که با توجه به عدم دسترسی به ممتهمین از روش کتابخانه ای استفاده شده است.. در فصل دوم به بررسی پیشینه موضوع، در فصل سوم به بیان روش تحقیق پرداخته شده است. در فصل چهارم به توصیف و تحلیل یافته ها در 9 بخش (ابعاد شکل گیری باندهای فساد- ویژگی ...

وقتی که از پشت میکروسکوپ به یک قطره آب، یک بگ درخت و یک مشت خاک می نگری دنیای عجیب و خارق العاده میکروارگانیسم ها در مقابل دیدگانت گشوده می شود. دنیای موجودات حیرت انگیز که توانایی آنها در هیچ موجود دیگری حتی انسان به چشم نمی خورد. به راستی چه موجودی می تواند در قدرت رشد با باکتری برابری کند؟ باکتری که شاید یک میلیونیم گرم (میکروگرم) نیز وزن نداشته باشد اما اگر شرایط محیط برای ...

پرآوازه است که تعریف انسان ازتعریف سایرموضوعات به مراتب پیچیده تراست زیراتمام موضوعات دیگر حول مدار انسان می چرخد ونهایتا در خدمت او در می آید. اگر بخواهیم نظر شیخ نجم الدین وحتی اغلب عرفا را درباره انسان در یک جمله خلاصه کنیم باید گفت که انسان «یک موجود عشق ورز است.هم عاشق خالق است وهم معشوق او در عین حال حامل امانت عشق.» اهمیت شناخت خود: امیرالمومنین علی (ع)در موارد ...

منابع داخلی و مزیت رقابتی: منابع و توانایی‌هایی که می‌تواند منجر به مزیت رقابتی شود، در هر کار و فعالیتی متفاوت است و حتی می‌تواند در حول زمان متغیر باشد. بطور کلی منابع و توانایی‌های داخلی سازمان به چهار دسته کلی تقسیم می‌شوند که عباتند از : منابع مالی، فیزیکی، انسانی و سازمانی، در اصل توانائیها و منابع جزء عوامل قوت سازمانی شمرده می‌شوند که می‌تواند به مزیت رقابتی تبدیل شوند ...

گزارشهایی در باره تولید مثل و نمو جنین در چندین بخش های مختلف در قران ذکر شده است، ولی فقط در سال های اخیر است که معنای علمی برخی از این آیات کاملا فهمیده شده است. تاخیرطولانی در فهم درست این آیه ها، بطور کلی به علت ترجمه و تفسیرهای نارسا و نادرست و نبودن آگاهی از دانش علمی بوده است.   توجه و علاقه درباره شرح معانی این آیات قرآنی امر تازه ای نیست. مردم در زمان پیامبر (ص) از ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول