عبادت، به معنای اظهار ذلت، عالی ترین نوع تذلل و کرنش دربرابر خداوند است.
در اهمیت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریع) برای عبادت است.
خداوند می فرماید:
« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیا و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
« و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد و سود عبادت، به خود پرستندگان بر می گردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلم ندارد.
ریشه های عبادت
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وادار می کند اموری است، از جمله:
1- عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می بیند، نا خودآگاه در برابر او احساس خضوع و فروتنی می کند.
آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم می کند.
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی می بیند، نا خودآگاه در برابر او احساس خضوع و فروتنی می کند.
آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم می کند.
احساس فقر و وابستگی طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع می کند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم.
این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا می دارد.
خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است.
در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمی شد.
توجه به نعمت ها انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمت ها، زبان ستایش و بندگی دارد.
یاآوری نعمت های بیشمار خداوند، می تواند قوی ترین انگیزه برای توجه به خدا و عبارت او باشد.
در مناجات های امامان معصوم، معمولا ابتدا نعمت های خداوند، حتی قبل از تولد انسان، به یادآورده می شود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده می سازد آنگاه درخواست نیاز از او می کند.
خداوند هم می فرماید: « قلیعبدوا رب هذا البیت، الذی اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف» مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیرشان کرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیه ای دیگر است، پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
فطرت پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است.
این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به « خداپرستی» می رسد، گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوت ها کشیده می شود.
انبیا، برای ایجاد حس پرستش نیامده اند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی (ع) می فرماید: « فبعث الله محمدا بالحق لیخرج عباده من عباده الاوثان الی عبادته» خداوند، محمد (ص) را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بت پرستی به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن دعوت به توحید در عبادت می کند، نه اصل عبارت.
زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد.
مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک می خورد و لذت هم می برد!
اگر رهبری انبیا نباشد، مسیر این غریزه منحرف می شود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرسیده می شود.
آنگونه که در نبود حضرت موسی و غیبت چهل روزه اش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوساله طلایی سامری روی آورند.
بهانه یا تحقیق؟
با توجه به آنچه گذشت، معلوم می شود که کسانی هستند که روحیه تعبد و تسلیم ندارند و در پی بهانه اند تا شانه از بار تکلیف و دینداری خالی کنند.
از این رو مسئله «تحقیق» را عنوان می کنند و برای هر دستور دینی، دنبال فلسفه و دلیل می گردند و خیلی هم خود را روشنفکر جا می زنند.
قرآن کریم نسبت به برخی از اینگونه افراد درباره اعتقاد به قیامت، می فرماید: « بل یرید الانسان لیفجر امامه، یسل ایان یوم القیمه؟» گروهی می خواهند راه گناه را در پیش گیرند، می پرسند: روز قیامت کی است؟
آنان مثل کودکان بهانه گیری هستند که هر لحظه بهانه می گیرند و آن که انجام شد.
بهانه ای دیگر.
قرآن درباره چنین کسان می گوید: « و ان یروا آیه یعرضوا و یقولوا سحر مستمر» اگر نشانه از قدرت خدا و معجزات انبیا مشاهده کنند اعراض کرده، می گویند: این هم همان سحر و جادوی معمولی و همیشگی است!
اینان در مقابل مکانیک و پزشک و مدهای خارجی و وسوسه های نفس و تمایلات شیطانی تسلیم اند و چون و چرا ندارند، ولی وقتی نوبت به دستور دین می رسد، اهل تحقیق و استدلال می شوند و قیافه هم می گیرند.
اهمیت نماز جز آنچه از آیات و احادیث نقل شد، رفتار اولیا خدا نیز اهمیت و جایگاه آنرا بیان می کند.
نماز، جز برنامه انبیا بوده است.
حضرت عیسی (ع) در گهواره هم می گوید خداوند مرا تا زنده هستم به نماز و زکات سفارش کرده است:« واوصانی بالصلوه و الزکوه مادمت حیا» امام حسین (ع)، حتی ظهر روز عاشورا در میدان مبارزه و در برابر تیرهای دشمن هم نماز را رها نکرد.
حضرت ابراهیم(ع) همسر و کودک خویش را در بیابان های داغ مکه که آن هنگام هیچ آب و گیاهی نداشت، مسکن داد و گفت: « خدایا، تا نماز به پا دارند : « انی اسکنت من ذریتی بواد غیر ذی زرع ربنا لیقیموا الصلاه» پیشوایان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ خود را می باختند و می فرمودند: وقت ادای امانت الهی و حضور در پیشگاه و درگاه الهی است» گر چه بعضی نماز را به طمع بهشت یا ترس از عذاب جهنم می خوانند، اما امیر المومنین(ع) نماز را نه برای تجارت یا سپری از آتش، بلکه بخاطر شایستگی خدا برای عبادت، انجام می دهد.
ترک نماز ترک نماز، قطع رابطه کردن با آفریدگار هستی است و این در دنیا و آخرت، عواقب تلخی دارد.
در قیامت، اهل بهشت از دوزخیان می پرسند: چه چیز شما را روانه جهنم کرد؟
یکی از پاسخ هایشان اینست که ما پابند به نماز نبودیم: « لم نک من المصلین» درجایی دیگر، به نمازگزارانی که نسبت به نمازشان سهل انگار و بی اعتنا هستند و گاهی می خوانند و گاهی نمی خوانند، می گوید: وای بر آنان :« قویل للمصلین الذین عن صلاتهم ساهون» رسول خدا (ص) فرموده است: « من ترک اصلاه متعمد فقد کفر» هر که از روی عمد و با توجه نماز را رها کند، از اسلام خارج شده و کافر است.
و نیز فرموده است: « بین العبد و بین الکفر ترک الصلاه» مرز میان اسلام و کفر، چیزی بیش از رها کردن نماز نیست.
نمونه ای از اخلاص علی (ع) در صفت متقین می فرماید: « اذا زکی احدهم خاف مما یقال له» هر گاه یکی از آنان ستایش می شود، از آنچه درباره اش گفته اند می هراسد.
مردان وارسته، هراس از آن دارند که توجه مردم به آنان، مانع توجهشان به خدا گردد و خود، مصداق عن سبیل الله» شوند!
شبی در سیمای جمهوری اسلامی، مصاحبه ای با یک رزمنده شانزده ساله پخش شد.
مصاحبه گر پرسید: کار تو چیست؟
گفت: خنثی کردن مین.
پرسید: تا کنون چند «مین» خنثی کرده ای؟
گفت: از لطف خدا زیاد.
پرسید: عدد آنرا می دانی؟
جواب داد: می ترسیم بگویم، شیطان مرا گول بزند و دچار عجب و غرور شوم و دوستانم که کمتر موفق بوده اند، احساس کوچکی کنند.
الله اکبر…!
اخلاص در عبادت همه عبادت ها باید به قصد قربت انجام گیرد و اگر گوشه ای از آن برای غیر خدا باشد.
باطل است.
مثلا اگر در نماز یکی از واجبات، برای غیر خدا باشد، نماز باطل است.
اگر یکی از مستحبات هم ریایی انجام گیرد، یا زمان عبادت (اول وقت خواندن) و مکان آن (درصف اول یا در مسجد خواندن) برای غیر خدا باشد، نماز باطل است.
حتی اگر در زمستان، کنار بخار بایستد که هم گرم شود و هم نماز بخواند، باز عبادتش باطل است.
خداوند، عملی را می پذیرد که از جهت شرایط زمانی و مکانی و کیفیت و خصوصیاتش، همه خالص باشد و برای او شریکی قرار داده نشود :« و لایشرک بعباده ربه احدا» در حدیث است: اگر رزمنده ای در جبهه، بخاطر تعصب یا بدست آوردن غنائم جنگی یا اظهار قدرت شجاعت و امثال اینها بجنگد، ارزش ندارد.
داشتن اخلاص و دوری از ریا، به قدری حساس و مشکل است که در حدیث از امام عسکری(ع) می خوانیم: ورود شرک در کارهای انسان از حرکت مورچه در شب تاریک، روی سنگ سخت، بی نمودتر است.
علی (ع) درباره اخلاص، سخنان بسیاری دارد که به چند نمونه اکتفا می شود: « الاخلاص غایه»: نیت خالص، نهایت مطلوب و هدف نهایی است.
« الاخلاص فوز»: اخلاص، رستگاری است.
« الایمان اخلاص العمل»: ایمان، خالص ساختن کار است.
راه نزدیک شدن به اخلاص گوشه ای از راههای نزدیک شدن به اخلاص در نیت و عمل، از این قرار است: فکر در آفرینش تفکر بیشتر در آفرینش، شناخت ما را به عظمت و قدرت خدا می افزاید و در نتیجه، کارها را برای او انجام می دهیم و به اخلاص نزدیک تر می شویم.
توجه به صفات خدا اوصاف خدای متعال را دانستن و آنها را زمزمه کردن و در ذهن، زنده نگاه داشتن، سبب توجه به او و قطع نظر از غیر او می گردد و انسان را کم کم خدایی می کند، مثلا دقت و توجه به اسامی و اوصاف خدا در دعای« جوشن کبیر»، مفید است.
نتیجه اخلاص ارتباط خالصانه انسان با خدا، نورانیت ضمیر و صفای باطن و بصیرتی به همراه دارد که انسان را در پیچ و خم های زندگی و بن بست ها و مشکلات، هدایت می کند.
علی (ع) می فرماید: « عند تحقیق الاخلاص تستنیر البصائر» هر گاه خلوص در دل آید، نورانیت و بینش به همراه آن می آید.
این همان « فرقان» است که قرآن کریم، آنرا از نتائج تقوا می شمارد و نیز می فرماید: اگر تقوا داشته باشید، خداوند برای شما نوری قرار می دهد که با آن، راه خود را می روید:« یجعل لکم نورا تمشون به» اخلاص و دوری از هوای نفس و تقوا، این نتیجه را دارد که روشن بینی انسان را می افزاید و انسان را از تاریکی های شرک و جهل و هوس.
به فضای نور و توحید و علم می رساند.
آنکه اخلاص داشته باشد به فوز و رستگاری می رسد: « ان تخلص تفز» اخلاص، در متن جامعه اخلاص مطلوب و ارزشمند، آنست که در متن جامعه و در میان مردم و همراه با مسئولیت ها و فعالیت های اجتماعی باشد.
عده ای به غلط، آنرا در انزوا و دوری از مردم می جویند.
خداوند، شیر خالص و گوارا را از میان غذا و خون پدید می آورد.
انسان خالص نیز باید از لابلای آلودگیها و ناپاکی های محیط، جان خود را سالم نگهدارد و نیت و عمل خود را از آلایش ریا پاک سازد و روسفید بیرون آید.
اینگونه اخلاص است که ارزشمند و مهم است.
مخلص، خود را در اختیار پروردگار می گذرد و دل را خانه محبت او می سازد و انگیزه الهی را بر همه اعمال و رفتار خویش حاکم می کند و از این راه به غزت و سربلندی می رسد.
نماز و پیامبران استخوان بی نماز شخصی آمد به نزد حضرت رسول شکایت از فقر و نداری کرد حضرت فرمود: مگر نماز نمی خوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می کنم حضرت فرمود: مگر روزه نمی گیری عرض کرد سه ماه روزه می گیرم.
آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می کنی یا بکدام معصیت گرفتاری، عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلا که من خلاف فرموده خدا را بکنم حضرت متفکرانه سربجیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله حق تعالی مرا سلام می رساند و می فرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی نمازی می باشد به شومی آن استخوان از خانه این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است حضرت باو فرمود برو آن استخوانرا از آنجا بردار بینداز دور.
به فرموده حضرت عمل کرد و بعد از آن توانگر شد.
برترین نماز پیامبر فرمود: نماز آدمی در جماعت برتر است از نمازی که چهل سال در خانه اش به جای می آورد.
عرض کردند: یا رسول الله نماز یک روز؟
فرمود: بلکه یک نماز!
سپس فرمود: هر گاه بنده خدا پشت سر امام عادل به نماز بایستد برای او صد میلیون و بیست درجه « مراتب است، و این قدر ثواب می برد» اولین نماز جماعت در اسلام نخستین نماز جماعت که در اسلام منعقد شد چنین بودکه روزی پیغمبر اکرم در نماز بود، علی (ع) کنارش ایستاد و به حضرتش اقتدا نمود در اینحال ابوطالب که فرزندش جعفر به همراه داشت سررسید، جعفر را گفت: تو نیز به کنار پسر عمویت نماز بخوان.
و چون حضرت متوجه شد که جعفر نیز بر وی اقتدا نمود پیشتر رفت( که آن دو پشت سرش قرار گیرند) ابوطالب شادمان شد و بازگشت.
پیغمبر (ص) فرمود: نماز را باید با جماعت خواند اگر چه بر روی سرنیزه ای باشد.
پاداش سجده طولانی بهشت است امام صادق (ع) فرمود: روزی پیامبر اکرم مشغول تعمیر یکی از خانه هایش بود مردی از آنجا عبور می کرد.
عرض کرد اجازه می فرمائید کمک کنم شما را فرمود مانعی نیست.
همینکه کار را تمام نمود پیغمبر (ص) فرمود در خواست و حاجتی نداری؟
عرض کرد چرا حاجت من بهشت است حضرت رسول (ص) سربه زیر انداخته در فکر فرو رفت.
بعد از مختصر زمانی فرمود حاجتت برآورده است وقتی خواست برود فرمود: ما را به طول سجده کمک کن.
نماز برای شکر گزاری عطا بن ریاح می گوید: روزی نزد عایشه رفتیم، پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزی که در عمرت از پیامبر (ص) دیدی چه بود؟
او گفت: کارهای پیامبر(ص) همه اش شگفت انگیز بود ولی از همه عجیب تر، اینکه شبی از شبها که پیامبر(ص) در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود از جا برخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاص الهی اشک ریخت که جلو لباسش، از اشک چشمش، تر شد.
سپس به سر سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش، تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود.
هنگامی که بلال او را به نماز خواند، پیامبر را گریان دید، عرض کرد چرا چنین گریانید، شما که مشمول لطف خدا هستید.
فرمود: افلا اکون عدا شکورا « آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم.» در نمازم خم ابروی تو در یادآمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم شادی آور گل و باد صبا شاد آمد دلفریبان نباتی همه زیور بستند دلبر ماست که با ناز خدا داد آمد از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد.
حافظ نماز و امامان اثرات بی نمازی روزی حضرت زهرا(س) به پدرش عرض کرد کسیکه در نمازش کاهلی می کند و نمازش را سبک می شمارد چه می شود؟
رسول خدا فرمود: هر کس در نماز کوتاهی کند و نماز را سبک بشمارد به پانزده بلا مبتلا می شود شش در دنیا و سه، وقت مردن و سه، در قبر.
و سه، در وقتیکه از قبر خارج می شود.
اما آن بلاهائیکه در دنیا می رسد اول: برکت از روزی وی برداشته می شود، دوم عمرش بی برکت می شود سوم محو می شود از روی او سیمای صالحین، چهارم هر عمل انجام دهد ثواب ندارد پنجم دعایش قبول نمی شود ششم از دعای صالحان بهره نمی برد.
و اما بلاهائیکه وقت مردن باو می رسد: اول- ذلیل می میرد، دوم- گرسنه جان می سپارد، سوم- تشنه از دنیا می رود.
و آن بلاهائیکه در قبر باو می رسد اول: یک ملک باو موکل می شود تا او را غذاب کند دوم:قبر بر وی تنگ گردد سوم: قبر وی تاریک شود و آن بلاهائیکه در قیامت باو می رسد: اول – یک ملک او را کشان کشان می آورد به عرصات محشر دوم- حساب وی سخت می شود، سوم- خداوند باو نظر نمی کند و او را عفو نمی کند و برای اوست غذاب سخت.
دو رکعت نماز برای خدا روزی دو ناقه بزرگ و چاق برای رسول خدا (ص) هدیه آوردند حضرت باصحاب خود فرمودند: آیا کسی هست در میان شما که دو رکعت نماز بخواند و در قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام بامور دنیا نداشته و در قلب او فکر دنیا نبوده باشد تا من یکی از یک دو شتر را باور بدهم کسی جواب نگفت.
سه مرتبه این جمله را فرمود کسی جواب او را نداد مگر علی بن ابیطالب (ع) برخاست و عرضه کرد یا رسول الله من می خوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا بخاطرم راه نداده فکر دنیا را نمی کنم.
رسول خدا: بخوان.
علی نماز را خواند تمام کرد.
جبرئیل نازل شد و عرض کرد یا رسول الله یکی از دو شتر را به علی بده.
رسول خدا (ص): من با علی شرط کرده بودم چیزی از دنیا بقلبش راه ندهد ولی علی در سلام نماز بخاطرش آورد من کدام یکی را بگیرم بزرگشرا یا چاقش را.
جبرئیل: یا محمد خداوند می فرماید که علی فکر می کرد بزرگرا بگیرم یا چاقو را گرفته قربانی کنم و در راه خدا صدقه بدهم و این فکر علی در سلام نماز برای خدا بود، نه برای دنیا.
رسول خدا یک شتر از آن دو شتر را به علی (ع) داد.
نماز برای صبر قافله ای از حاجیان در صحرا به خیمه زنی رسیدند خواستند استراحت نمایند اجازه گرفتند در خیمه اش وارد شدند.
زن گفت ای زائران خانه خدا خوش آمدید، شتران من به چرا رفته اند وقتی برگشتند از شما پذیرائی می کنم.
زن بیرون شد از دورچوپان مویه کنان می آمد به زن گفت شترها نزدیک چاه آب که رسیدند هجمه کردند پسرت را به چاه افکندند.
بدیهی است چاه هائی کذائی که عمق زیاد و آب فراوان دارد افتادن و مردن است امید نجاتی نیست.
زن جلو رفت تا چوپان را آرام کند گفت ما میهمان داریم صدا نده مبادا میهمانها ناراحت شوند، میهمان نوازی، لازمه مسلمانی است.
فورا دستور داد گوسفندی کشتند و آماده برای پذیرائی شد.
وقتی زن وارد خیمه شد حاجیها باو گفتند ما خیلی متاسفیم که چنین جریانی رخ داده و در چنین موقعی مزاحم شدیم.
زن گفت آقایان حجاج من نمی خواستم شما بفهمید و متاثر شوید ولی حالا که دانستید پس اذان بدهید من دو رکعت نماز بخوانم، چرا؟
چون خدا در قرآن فرموده « واستعینوا بالصبر و الصلوه» بنماز طلب یاری کنید.
من هم برای بردباری در این مصیبت نماز بخوانم.
من و شما اسمی از اهل قرآن داریم،زن بیابانی بیک آیه قرآن عمل می کند.
از نماز.
بعد گفت که امتان قرآن می توانید بخوانید؟
یکی از حاجی ها شروع بخواندن آیات استرجاع کرد « ولنبلونهم بشی من الخوف و الجوع» زن گفت خدایا اگر بنا بود کسی در این دنیا بماند باید حبیبت محمد (ص) می ماند پرورگارا در قرآن مجیدت امر بصبر فرمودی و وعده آجر دادی، من در مصیبت جوانم صبر می کنم تو هم در عوض پاداشت را شامل حال من گردان این جوانم را بیامرز.
نماز مشکل گشاست ابن خلکان در تاریخ خود می نویسد: چون بر بوعلی سینا مسئله مشکلی پیش می آمد برمی خاست و وضو می ساخت و قصد مسجد جامع می کرد و نماز می گزارد و خدا را می خواند که آن مسئله مشکل را بر وی آسان کند و آن بسته و پوشیده را به رویش بگشاید.
انسان بر اثر اعراض از تعلیقات این نشانه و تصفیه خاطر و توجیه نفس ناطقه به ملکوت عالم بهتر و زودتر به حقیقت مطلوبش دست می یابد.
آرامش در نماز در یکی از جنگها که پیامبر همراه لشکر بودند، در شبی که پاسبانی لشکر اسلام بر عهده عبادبن بشر و عمار یاسر بود، نصف اول شب نصیب، عباد گردید و نصف دوم نصیب عمار، پس عمار خوابید و تنها بشر بیدار بود و مشغول نماز گردید در آنحال یکی از کفار به قصد شبیخون زدن به لشکر اسلام برآمد بخیال اینکه پاسبانی نیست و همه خوابند از دور عباد را دید ایستاده و تشخیص نمی داد که انسانست یا حیوان یا درخت برای اینکه از طرف او نیز مطمئن شود تیری به سویش انداخت تیر بر پیکر عباد نشست و او ابدا اعتنائی نکرد، تیر دیگر باو زد و او را سخت مجروح و خونین نمود باز حرکت نکرد تیر سوم زد پس نماز را کوتاه نمود و تمام کرد و عمار را بیدار نمود عمار دید سه تیر بر بدن عباد نشسته و او را غرق در خون کرده گفت: چرا در تیر اول مرا بیدار نکردی عباد گفت: مشغول خواندن سوره کهف در نماز بودم و میل نداشتم آنرا ناتمام بگذارم و اگر نمی ترسیدم که دشمن بر سرم برسد و صدمه ای به پیغمبر برساند و کوتاهی در این نگهبانی که بمن واگذار شده کرده باشم هرگز نماز را کوتاه نمی کردم اگر چه جانم را از دست می دادم.
نماز شهید مطهری در دانشکده الهیات واقع در سرچشمه نماز خانه کوچکی ساخته بودند که در قست جنوبی دانشکده قرار داشت.
استاد بزرگوار ما مرحوم آیه الله علامه شهید مطهری احیانا نماز خود را فرادی در آنجا برگزار می کردند این نماز خانه، اوایل نماز خوان فراوانی نداشت ولی بتدریج بر مشتریان آن افزوده شد.
در روزهای غربت این نمازخانه روزی به مسجد درآمدم.
استاد با اینکه هوا گرم بود- با عمامه و قبا و عبا در حال اقامه نماز بودند.
واقعا نماز را اقامه می کردند.
شاید به علت آنکه با تمرکزی عجیب و خضوع و خشوعی جالب توجه نماز می خواندند به هیچ وجه متوجه ورود من نشدند.
استاد نماز را به گونه ای آمیخته با توجه و خضوض برگزار می کردند که حالت ویژه ایشان مرا به خود مجذوب ساخت.
به جای اینکه به ایشان اقتدا کنم مشغول تماشای نمازشان شدم تا از نماز فارغ شدند و ادعیه و تعقیبات و تسبیحات را ادامه دادند.
حالتی که از پشت سر در نماز ایشان به وضوح احساس می کردم غیر قابل توصیف است.
گویا قیامت و احوال آن را شهود می کردند و حالت خشیتی که ویژه علمای واقعی و خدا آشنا است، حتی از قفا در قد و بالای این سرو سهی انسان را مجذوب خود می ساخت.
بهره بردن مردگان از نماز حاج ملاعلی تهرانی از والد ما جدش حاج میرزا خلیل نقل می کند درتهران در یکی از حمام ها در سر حمام آن خادمی بود که او را پادو می گفتند و از نماز و روزه بجا نمی آورد، روزی نزدیکی از معمارها آمد و گفت می خواهم برایم حمامی بنا کنی معمار گفت تو از کجا پول می آوری گفت تو چکار داری پول بگیر و حمام بساز پس آن معمار، حمامی برای او ساخت معروف باسم او و اسمش علی طالب بود.
مرحوم حاج میرزا خلیل فرمود وقتی که در نجف اشرف بودم در خواب دیدم که علی طالب به نجف اشراف در وادی السلام آمد پس من تعجب کردم و گفتم تو چگونه به این مکان شریف آمدی و حال آنکه تو نه نماز می کردی و نه روزه می گرفتی گفت ای فلانی من مردم و مرا گرفتند با غل و زنجیر ها که بسوی غذاب ببرند که حاج ملا محمد کرمانشاهی (ایشان از علمای تهران بودند) جزاه الله خیرا فلانی را نایب گرفت برای من که حج بجا آورد و فلانی را اجیر کرد برای نماز و روزه من و از برای من زکوه و مظالم داد بفلان و فلان چیزی بر ذمه من نگذاشت مگر اینکه ادا کرد و مرا از عذاب خلاص نمود خداوند جزای خیرش دهد پس من ترسان از خواب بیدار شدم و از آن خواب تعجب داشتم تا اینکه بعد از مدتی جماعتی از تهران آمدند احوال علی طالب را از ایشان پرسیدم پس مرا خبر دادند به همان نحو که در خواب دیده بودم حتی اشخاصی که نایب شده بودند برای حج و نماز و روزه او مطابق بودند آنچه در خواب بمن خبر داده بود پس از صدق رویای خود تعجب کردم.
اهمیت نماز در پاسخ مرحوم آیه الله العظمی اراکی در جواب سئوالی که درباره مستجاب الدعوه بودن مرحوم سید محمد تقی خوانساری از محضر حضرت آیه العظمی اراکی پرسیده شده بود، ایشان فرمودند: آنچه من فهمیدم این بود که وقتی از ایشان پرسیدند، گفتند: در نماز که می ایستم، مثل اینکه با خدا شفاهی دارم صحبت می کنم، کانه رخ برخ هستم.
این طور حالی دست می دهد، با خدا شفاهی دارم حرف می زنم، به خلاف ماها که با گفتن الله اکبر، توی کار بازار می رویم، هر کس بازاری است توی بازار می رود، هر کس طلبه است توی درسش می رود، اهل حرفه توی حرفه خودش می رود.
«السلام علیک» که گفت دیگر تمام می شود، این جنگ و نزاعها همه توی نماز است، از نماز که فارغ شد دیگر راحت است، هر کس چیزی گم کرده توی نماز پیدا می کند، در جای دیگر حواسش جمع نیست.
توی نماز که می روند حواسشان جمع می شود، آن چه گم کرده پیدا می کند، اما او آن جور نبوده، سر و کارش با خالق بود، با پروردگار آسمان و زمین بوده است، می دانسته که این نماز چه معنی دارد، معنای نماز چیست؟
نماز امام خمینی (ره) و رهبری قال رسول الله (ص): علم الاسلام الصلاه «نماز پرچم اسلام است» نماز اول وقت امام خمینی(ره) روز اولی که شاه رفت، ما نوفل لوشاتو بودیم، نزدیک به سیصد الی چهار صد خبرنگار، اطراف منزل امام جمع شده بودند تختی گذاشتند و امام روی آن ایستاد.
تمام دروبینها کار می کرد، قرار بود هر چند نفر خبرنگار، یک سئوال بکنند.
دو سه سئوال از امام شد که صدای اذان ظهر شنیده شد.
بلافاصه امام آنجا را ترک کردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر می گذرد.
تمام حاضرین از اینکه بدون جهت صحنه را ترک کردند متعجب شدند.
کسی از امام خواهش کرد که چند دقیقه ای صبر کنید تا حداقل چهار پنج سئوال دیگر بکنند امام با عصبانیت فرمودند به هیچ وجه نمی شود و رفتند.
نماز شب امام هرگز ترک نشد پنجاه سال است که نماز شب امام خمینی ترک نشده امام دربیماری، در صحت در زندان در خلاصی، در تبعید، حتی در روی تحت بیمارستان قلب هم نماز شب می خواند امام در قم بیمار شدند بدستور اطباء امام به تهران می بایست منتقل شوند هوا بسیار سرد بود و برف می بارید، یخبندان عجیبی در جاده ها وجود داشت امام چندین ساعت در آمبولانس بودند و پس از انتقال به بیمارستا قلب باز نماز شب خواندند.
اما شبی که از پاریس بسوی ایران می آمدند تمام افراد درهواپیما خوابیده بودند و تنها امام در طبقه بالای هواپیما نماز شب می خواندند و شما اگر از نزدیک دیده باشید آثار اشک بر گونه های مبارک امام حکایت از شب زنده داری و گریه های نیمه شب وی دارد.
جالب این است که امام همیشه موقع نماز عطر و بوی خوش مصرف می کنند و شاید بودن بوی خوش بسر نماز نایستاده باشند، حتی در نجف هم که نماز شب را پشت بام می خواندند در همان پشت بام نیز یک شیشه عطر داشتند.
نماز شب از زبان حضرت آیه الله خامنه ای الان موقع جمع آوری است، بخوانید، مطالعه کنید، خوب کار کنید، دعا بخوانید، ورزش کنید، ورزش روحی که عبادت است بیشتر انجام دهید که ثمره اش هم زیادتر است، نماز شب بخوانید و آن هم نماز شب با توجه، نماز شبی که می فهمید چه می کنید، نه نمازی که در آن توجه نباشد، نماز شب باید با توجه و با عنایت باشد و اثر نماز شب در شما که جوان هستید بسیار زیادتر از نماز شبی است که من می خوانم، است.
این اثرات را حفظ کنید و چیزهائی که برای هدفتان و تکاملتان لازم است قرار بگیرید و ایام را از دست ندهید که این ایام و این فرصتها قابل بازگشت نیست.
خاطره رهبر انقلاب از نماز شب شهید مطهری حضرت آیه الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی ایران چنین می فرماید: مرحوم مطهری یک مرد اهل عبادت و اهل توسیه و تزکیه اخلاق و روح بود.
من فراموش نمی کنم، ایشان وقتی به مشهد می آمد خیلی از اوقات به منزل ما وارد می شد گاهی هم ورودشان در منزل خویشاوندان همسرشان بود.
هر شبی که ما با مرحوم مطهری بودیم، این مرد نیمه شب تهجد با آه و ناله داشت.
یعنی نماز شب می خواند و گریه می کرد بطوری که صدای گریه و مناجات او افراد را از خواب بیدار می کرد یک شب ایشان منزل ما بودند، نصف شب از صدای گریه ایشان خانواده ما از خواب پریده بودند.
البته اول ملتفت نشده بودند صدای کیست، اما فهمیدند که صدای آقای مطهری است.
بله ایشان نصف شب نماز شب می خواند، همراه با گریه، با صدائی که از آن اطاق می شد آن را شنید.
راز نیایش هر چند نماز یک عبادت تعبدی است و از وجدان و فطرت پاک آدمی، سرچشمه گرفته است و باید آن را از روی تعبد و برای اجرای فرمان معبود و خشنودی او بپذیریم، لکن نسل امروز بویژه قشر تحصیل کرده، به دلیل ترقی فکر و اندیشه و پیشرفت علوم، گه گاهی سئوالاتی در زمینه احکام به ذهن کنجکاو و جستجو گرش حطور می کند که بسیار مایل است برای آنها پاسخی منطقی و روشن بیابد.
سئوالاتی از قبیل: چرا نماز بخوانیم؟
چرا بعضی از نمازگزاران بسوی گناه می روند؟!
نماز خواندن و حرکات آن چه فایده ای برای انسان دارد؟
آیا نمی شود نماز نخوانیم، ولی بجای آن کارهای نیک انجام بدهیم؟
چرا باید نماز را در اوقات معین (در پنج وقت) ادا نماییم؟
چرا باید به رکعت معینی نماز بخوانیم؟
چرا باید نماز را به عربی بخوانیم؟
چرا باید برای نماز وضو ساخت و غسل انجام داد؟
آیا تیمم برای نماز غیر بهداشتی نیست؟
و چرا های بسیار دیگر.
واضح است که اسلام دینی نیست که حکمی از احکام دینی را بی دلیل و بطوری که فاقد حکمت و یا مصلحتی برای انسان باشد، صادر نماید.
بطور یقین بر هر کدام از احکام شرع، فلسفه و فایده ای روانی، معنوی و بهداشتی مترتب است که بر حسب نیاز به فلسفه و فواید اخلاقی و روانی برخی از آنها در آیات و روایات اشاره شده است.