ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد.
شاخصهای سخت افزاری و داراییهای مشهود که دیروز در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و داراییهای نرم افزاری داده است.
اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آنهایی بودند که منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند، امروز ثروتمندترین مردم دنیا فردی دانش مدار و کارآفرین هستند.
لذا توسعه اقتصادی دنیای امروز برپایه نوآوری وخلاقیت و استفاده از دانش استوار است.
این اقتصاد را اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانش محور میگویند.
تولید علم و دانش، بهره گیری ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمینههای اجتماعی توانمندی و قدرت ایجاد مینماید.
کشورهایی که بخش قابل ملاحظه ای از تولید علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتی توسعه یافته و ازتوان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند.
بدیهی است تولید علم و دانش جز از راه تحقیق حاصل نمیشود.
رابطه سرمایه گذاری درامر تحقیقات و تولید علم و رابطه تولید علم با توان اقتصادی و سیاسی کشورها یک رابطه مستقیم است.
به کارگیری دانش و مدیریت در هر جامعه زیر بنای نوآوری و خلاقیتهاست.
بنابراین لازمه رشد اقتصادی در دنیای امروز توسعه مراکز تولید دانش، فنّاوری و مهارتهای فنی است که مهمترین آنها دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی هستند.
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی به عنوان رکن اساسی در توسعه همه جانبه کشور باید از هر نظر مورد حمایت قرار گیرند تا قادر باشند نیروهای جوان و طالب علم کشور را اهل فکر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند.
در دنیای امروز بزرگترین سرمایههای یک بنگاه اقتصادی منابع انسانی یا نیروهای اهل فکر، یادگیرنده و خلاق آنها هستند و این نیروها کسانی جز کارآفرینان نیستند.
رابطه سرمایه گذاری درامر تحقیقات و تولید علم و رابطه تولید علم با توان اقتصادی و سیاسی کشورها یک رابطه مستقیم است.
کارآفرین کیست؟
در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری استوار است باید بستر لازم را برای رشد کسانی که ایده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبدیل مینمایند، یعنی کارآفرینان( ارتباط دهندگان دانش و علوم با صنعت و بازار) فراهم ساخت.
تعاریف زیادی از واژه کارآفرینی به عمل آمده که هر یک ابعادی از ویژگیهای کارآفرینی را ارائه میدهد.
اما شاخصههای کارآفرین به قدری زیاد است که نمیتوان تمام آن را در یک جمله یا عبارت خلاصه نمود.
اما با تمام تفاوتها در تعاریف تقریباً همگی بر نوآور بودن، تصمیم گیر بودن، متعهد بودن و مخاطره پذیر بودن کارآفرین اتفاق نظر دارند.
کارآفرین، نوآور و خلاق، مخاطره پذیر و مسئولیت پذیر است.
او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست.
کارآفرین دارای عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است.
قدرت تخیل، دوراندیشی، خودجوشی، بصیرت، تفکر مثبت، توانمندی در ایجاد ارتباط از دیگر ویژگیهای کارآفرینان است.
کارآفرین به چالشها پاسخ مثبت میدهد، با مشکلات و موانع برخوردی مثبت دارد و از دانش به خوبی بهره میگیرد.
او تلاش میکند تا دانش تولید شده در مراکز تحقیقاتی را به دانش تولید محصول تبدیل نماید و محصولی قابل رقابت به بازار ارائه دهد.
در یک نگاه کلی میتوان کارآفرینی را به دو گروه اساسی تقسیم نمود.
کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی.
اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد آن را کارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم در سازمانی باشد آن را کارآفرینی سازمانی مینامند.
جاذبه اصلی کارآفرینی چه در بعد فردی و چه در بعد سازمانی آن بی حد بودن نوآوری است.
کارآفرینان با ویژگی خلاقیت، براساس فرصتها در زمانهای مناسب قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به بازار ارائه نمایند.
نوآوری فرایندی است پایان ناپذیر، زیرا نمیتوان برای تولید علم حد و مرزی قائل شد.
در اقتصاد مبتنی بر دانش، نوآوران و صاحبان فکر سرمایههای اصلی شرکتهای تولیدی و کارآفرین هستند.
امروزه 70 تا 75 درصد سود در شرکتهای نرم افزاری و دارویی از طریق سرمایههای فکری کارکنان حاصل می شود.
بسیاری از کارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط 2SME)ها) شروع مینمایند.
این شرکتها سهم به سزایی در توسعه صنایع (پیشرفته) و ایجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکتهای بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند.
لذا بسیاری از دولتها متقاعد شده اند که باید بستر رشد را برای واحدهای کوچک و متوسط در قالب مراکز رشد و پارکهای علم و فنّاوری فراهم سازند و آنها را تا مدت زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند حمایت کنند.
در کشورهای جنوب شرقی آسیا %95 کل بنگاههای اقتصادی و صنعتی کشورهارا «SMEها»تشکیل داده و به عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال کشورها تاثیر گذارند.
در کشور ما مراکز حمایت از کارآفرینان بسیار محدود و کارآفرین با تمام مشکلات ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به محصول باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد.
مراکز حمایت از کارآفرینان به دلیل نداشتن پشتوانه مالی و عدم حمایت جدی از طرف نهادهای ذیربط قادر نیستند پاسخگوی نیازهای مالی کارآفرینان باشند.
کارآفرینان با ایجاد «SMEها» با سرمایه محدود خود و گاهی با دریافت مقداری وام وارد یک حرکت اقتصادی و صنعتی میشوند و در بسیاری از مواقع زندگی و امکانات خود را در راه توسعه صنعتی از دست میدهند.
با تولید دانش فنی یک محصول، توسط کارآفرین، شرکتهای تولیدی خارجی توسط عوامل خود در کشور از این تواناییها اطلاع یافته و قیمت محصول خود را چنان پائین میآورند که کارآفرین توان رقابت را از دست داده و در مدت کوتاهی هستی خود را از دست بدهد.
در این مواقع اگر کارآفرین حمایت نشود چگونه میتوان انتظار داشت کارآفرینی و ایجاد « SMEها » در کشور توسعه یابد.
چه باید کرد ؟
چه نظام کنترلی برای واردات باید داشت تا ضمن حفظ انگیزه در کارآفرین محصول او نیز چه از نظر قیمت و چه از نظر کیفیت قابل رقابت در بازار باشد؟
مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فنّاوری، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال و SMEها، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه میتواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد.
کدام سرمایه گذاری میتواند در این حد آثار مثبت اجتماعی و اقتصادی از خود باقی گذارد.
آیا براستی میتوان مسیری بهتر از مسیر توسعه کارآفرینی جهت توسعه اقتصادی و صنعتی در کشور یافت.
باید از این تجربه ارزنده دنیا با توجه نیروهای مساعد فراوان در کشور بخوبی استفاده و با جدیت برای توسعه کارآفرینی برنامه ریزی کرد.
مفهوم اصطلاح کارآفرینی با تحولات سریع و شتابان محیط بینالمللی و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و مواجه اقتصادهای ملی با اقتصاد جهانی و مطرح شدن پدیدههایی همانند «جهانی شدن اقتصاد» و «فنآوریاطلاعات»، مباحث اساسی درخصوص راهکارهای مختلف برای تسریع فرآیند رشد و توسعه پایدار و رفاه اقتصادی مطرح میشود.
یکی از این مباحث جدید، نقش کارآفرینان در این فرآیند است.
کارآفرینی از مفاهیم جدیدی است که حداقل در محدوده علم مدیریت، اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی و سایرمقولههای مرتبط با این موضوع قدمتی بسیار کوتاه داشته و از مفاهیم رو به گسترش میباشد.
به دلیل آنکه معنای تحتالفظی «کارآفرینی» نمیتواند عمق محتوی و مفهوم این واژه را مشخص نماید و برای جلوگیری از برداشت نادرست این موضوع یا واژه با سایر واژهها و برای رسیدن به فهم و فرهنگ مشترک از آن، معرفی وشناساندن این واژه بسیار مهم است.
این که کارآفرینی چیست؟
کارآفرین کیست؟
فرآیند کارآفرینی چگونهاست؟
نقش و تاثیر کارآفرینی و کارآفرینان در ابعاد توسعه و رشد اقتصادی و متغیرهای کلان اقتصادی همانند اشتغال چیست؟
نقش آموزش و تجربه در رشد کارآفرینی چه میزان است؟
سوالهایی هستند که باید برای رسیدنبه این فرهنگ مشترک به وضوح و مبسوط پاسخ داده شود .
«کارآفرینی» از ابتدای خلقت بشر و همراه با او در تمام شئون زندگی حضور داشته و مبنای تحولات و پیشرفتهای بشری بوده است.
لیکن تعاریف متنوعی از آن در سیر تاریخی و روند تکامل موضوع بیان شده است، که برخی از این تعاریف ارائه میشود: کارآفرینی یعنی: متعهد شدن و مسئولیت پذیری در کارهای جدید یک شیوه زندگی،که فراتر از شغل و حرفه است یک فرهنگ و تفکر و هنر یک رفتار نه یک صفت خاص در شخصیت افراد یک اندیشه قابل پرورش و کوشش اصولی، نه یک هنر موروثی یک علم که همچون علوم دیگر میتوان آن را فرا گرفت راه اندازی و سازماندهی کسب و کار و شرکتهای نوپا از طریق مدیریت نوآورانه و خطرپذیر که این کسب و کار مدام در حال رشد و ترقی باشد مدیریت فرصت یا کشف و شناخت فرصتهای سودآور و کشف نشده موجود در جامعه و استفاده از آنها حل مشکلات جامعه، دولت و بنگاه ها و بهبود زندگی فردی و خانوادگی فرآیند شناسایی، توسعه و گسترش دیدگاه دیگری از زندگی که این دیدگاه ممکن است یک فرد خلاق و یا یک فرصت و راه بهتری برای انجام بعضی از کارها باشد فرآیند پویای ایجاد و دستیابی به فرصتها و دنبال کردن آنها بدون توجه به منابعی که در حال حاضر موجود است.
جستجوی دائمی برای تغییر و واکنش در برابر آن و بهره برداری از آن به عنوان یک فرصت فرآیند پویای ارزشآفرینی و ایجاد و خلق ثروت بیشتر در جنبههای مختلف از زندگی اجتماعی تشکیل تیمیاز افراد با مهارتها و استعدادهای مکمل و مشاهده فرصتها در شرایطی که دیگران تنها هرج و مرج، تناقض، تضاد و ابهام را متوجه میشوند یک استراتژی نوین در شرکتهای بزرگ برای دستیابی به نوآوری، موفقیت، رشد و بقا پیشزمینهای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه با ایجاد فرصت های شغلی و تولید ثروت و توزیع درآمد در جامعه و بهبود شرایط اقتصادی یکی از تواناییها و شایستگیهای مدیران توان خلاق و تلفیق قوانین برای ایجاد کسب و کار جدید یک نوع تصمیمگیریاجتماعی که توسط نوآوران اقتصادی انجام میشود یک نوع کنش انسانی که در عرصه کار و فعالیت اقتصادی متبلور میشود، ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل بیشتر در عملیات بازار شوق خلقت، یا خلق و ایجاد بینشی ارزشمند از هیچ فرآیند خلق چیزی نو، با صرف وقت و تلاش بسیار و پذیرش خطرات مالی، روحی و اجتماعی برای به دست آوردن منابع مالی، رضایت شخصی و استقلال فرآیند پویای بوجود آوردن چیزهای نو همراه با ارزشهای جدید با استفاده از زمان، منابع و ریسک، خلاقیت و نوآوری یک نوع تصمیمگیری اجتماعی است کهتوسط نوآوران اقتصادی انجام میشود موتور توسعه اقتصادی.
و جرقه رشد و توسعه اقتصادی کارآفرینی موجب تحقق این موارد میشود: بارور شدن خلاقیت ها، ترغیب به نوآوری و توسعه آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه تکنولوژی، ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی افزایش سود و سرمایه، سرمایه گذاران و تامین رفاه اجتماعی.
دگرگونی ارزشها و تحول ماهیت آنها و بوجود آوردن ارزشهای تازه.
پر شدن خلاءها و شکافهای بازار کار، یعنی با توجه به دگرگونی شرایط بازار کار و فراهم شدن فرصتهای تازه، تصمیمهای تازهای گرفته میشود.
گذار از رکود اقتصادی، جبران عقب ماندگی های اقتصادی و آسان شدن روند رشد و توسعه کشور جلوگیری از پس روی اقتصاد به هنگام بحران و ناتوانی بخشهای اقتصادی در ایجاد اشتغال رقابت صنایع به ویژه صنایع مشابه داخلی با یکدیگر و سرانجام موجب بهبود و بالا رفتن کیفیت کالاها تقویت و تکامل صنایع داخلی و فراهمآوردن زمینه رقابت صنایع داخلی و خارجی و سرانجام افزایش صادرات و دریافت ارز برای کشور بوجود آمدن محصولات، خدمات، روشها، سیاستها، افکار و راهکارهای نو برای حل مشکلات جامعه .بالا رفتن شهرت و جایگاه کارآفرین و ایجاد ارزش فردی و اجتماعی فراهم ساختن عوامل و شرایط لازم را برای تولید کالاها، محصولات و بازاریابی آنها شناخته شدن نیازهای جوامع که با رفع نیازها پیشرفت حاصل میشود در واقع، هنوز هم تعریف کامل، جامع، مانع و مورد پذیرش همه صاحبنظران ارائه نشده است، لیکن دراین بین تئوری و تعاریف اقتصاددان اتریشی به نام جوزف شومپیتر ( Joseph schumpeter ) ازکارآفرینی و نقش کارآفرینان در فرآیند توسعه مورد توافق و ارجاع بیشتر محققین در این زمینه است: بر طبق نظر وی، کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی و موتور توسعه میباشد و نقش وی عبارت است از نوآوری یا ایجاد ترکیبهای تازه از مواد.
شومپیتر مشخصه اصلی کارآفرین را «نوآوری» میداند و کار یک کارآفرین را «تخریب خلاق» تعریف میکند.
وی در کتاب «نظریه اقتصاد پویا» اشاره میکندکه تعادل پویا از طریق نوآوری و کارآفرینی ایجاد میگردد و اینها مشخصه یک اقتصاد سالم هستند .
تعریف دیگری از اصطلاح کارآفرینی که تقریباً شامل همه تعریفهای ارائه شده از آنان باشد، عبارت است از: « کارآفرینی فرآیندی است پویا که فرد کارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیح منابع ، مبادرت کند به ایجاد کسب و کار و شرکتی نو، راهاندازی سازمانی جدید با ویژگی نوآور و رشدیابنده که توأم با پذیرش مخاطره و ریسک باشد و منجر به معرفی محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه شود.» سابقه کارآفرینی در دنیا در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که درکار مأموریت نظامی بودند کارآفرین میخواندند.
پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفت.
از حدود سال 1700 میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دستاندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است .
کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای خود تشریح کردهاند.
ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر نظریه کارآفرینی» لقب دادهاند.
از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی درتوسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد » کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان نیز مورد توجه قرار گرفته است.
جامعه شناسان، کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهاند.
دانشمندان مدیریت هم به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند.
سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود: دوره اول قرون 15 و 16 میلادی: در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت کلیسا، قلعهها، تأسیسات نظامی و غیره، از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید، کارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره، پذیرش مخاطره لحاظ نشده است.
دوره دوم ( قرن 17 میلادی): این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطرهپذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی است.
دوره سوم( قرون 18و 19 میلادی): در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میکند.
بین کارآفرین و تأمینکننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.
دوره چهارم ( دهههای میانی قرن بیستم میلادی): در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.
دوره پنجم(دوران معاصر از اواخر دهه 1970 تاکنون ): در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب وکار و روند کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریعکننده این سازوکار، توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت.
تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نمودهاند.
سه موج وسیع در جلو راندن موضوع کارآفرینی تا دهه 1980 سه موج وسیع، موضوع کارآفرینی را به پیش برده است: موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوههای سریع پولدارشدن میباشد.
این موج از اواسط دهه 1950 شروع میشود.
موج دوم: این موج که شروع آن از دهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههای آموزش کارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسری یافته است.
موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکتهای کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود که از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
توسعه کارآفرینی در جهان در اقتصاد رقابتی جهان امروز که با تغییر و تحولات پرشتاب محیط بینالمللی، گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و دگرگونی اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است، کارآفرینی را به مثابه «موتور توسعه اقتصادی» به کار گرفتهاند، زیرا میتواند در رشد و توسعه اقتصادی کشورها که سبب افزایش بهرهوری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی خواهد شد، نقش مهمی داشته باشد.
برخی اجزای کارآفرینی را میتوان نوآوری، خطرپذیری معتدل، جستجوی فرصتها و تجهیز منابع برای بهرهبرداری از آنها از راه ایجاد کسب و کارهای جدید یا دگرگونی سازمانها دانست.
در واقع، فرآیند کارآفرینی دستاورد کسانی است که میل شدید به کامیابی دارند و سختکوشی، پافشاری، ریسکپذیری، دورنماسازی شگفتانگیز از جمله ویژگیهای روحی-روانی آنهاست.
با این باور، کارآفرین کسی است که با ایده و اندیشه نو و با ایجاد یک کسب و کار، محصول جدید را به جامعه معرفی میکند.
اصولاً اینگونه اشخاص در همه جوامع حضور دارند و یک بستر و زمینه مناسب میتواند این حضور را پررنگتر سازد.
کشورهای پیشرفته از دهههای قبل و برخی کشورهای در حال توسعه در دهههای اخیر، باتوجه به نقش مؤثر و مثبت کارآفرینان اقتصادی در توسعه جامعه، از این پتانسیل برای رویارویی با مشکلاتی چون رکود، تورم و بیکاری و نبود امکان اشتغال بهرهبرداری کردهاند.
تدوین استراتژیها، سیاستها و برنامههای لازم برای گسترش روحیه و رفتار کارآفرینانه، آموزش و مشاوره، ایجاد فضای مناسبتر برای فعالیت کارآفرینان در زمینههای گوناگون اقتصادی-اجتماعی، رفع موانع و ایجاد ارتباط و همکاری بین آنها و تسهیل دستیابی آنها به بازارهای جهانی از جمله کارهایی است که در این زمینه صورت گرفته و دستاوردهای چشمگیر نیز داشته است.
از سال 1997، با همکاری مراکز معتبر دانشگاهی در برخی کشورها، مدل«جی.ای.ام» (Global Entrepreneurship Monitor) برای ارتباط بین کارآفرینی و رشد اقتصادی طراحی شد و مطالعات لازم در این زمینه براساس سه سئوال محوری به شرح زیر صورت گرفت.
در سال 1999 این الگو در ده کشور آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، کانادا، فنلاند، دانمارک و رژیم اشغالگر قدس بررسی شد و در سال 2000 کشورهای آرژانتین، استرالیا، بلژیک، برزیل، هند، ایرلند، کرهجنوبی، نروژ، سنگاپور، اسپانیا، و سوئیس هم به آنها پیوستند.
· فعالیتهای کارآفرینی بر رشد اقتصاد ملی و رفاه جامعه چگونه اثر میگذارد؟
· فعالیتهای آغاز کسب و کار میان جوامع گوناگون تا چه اندازه با هم تفاوت دارند؟
· با کدام معیارها میتوان یک کشور را کارآفرین معرفی کرد و چگونه فعالیتهای آغاز یک کسب و کار را میتوان گسترش داد یا محدود کرد؟
که دستاوردهای این پژوهش را به این شرح میتوان بیان کرد: · فعالیتهای کارآفرینانه در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است.
· سیاستهای مناسب و افزایش توان کارآفرینی یک جامعه (از جمله مهارتها و انگیزهها)، بیشترین تأثیر را در گسترش کارآفرینی دارد.
· شرکت زنان در کارآفرینی ضرورتی دراز مدت برای اقتصاد است.
برای رسیدن به دستاوردهای پایدار و بلندمدت، سیاستها باید جوانان زیر 25 سال و افراد بالای 44 سال را به کارآفرینی فراخواند و تشویق کند.
· هر دولتی که متعهد به پیشرفت اقتصادی است، باید زمینه حمایتهای لازم را از همه جنبههای سیستم اقتصادی که هادی و حامی افزایش بسترهای کارآفرینی هستند، از جمله به کمترین رساندن مالیاتها، دسترسی به نیروی کار، کاهش هزینههای نیروی انسانی(غیر حقوقبگیر)، کاهش مقررات و آسانسازی کسب و کار توسط دولت را فراهم سازد.
· سیاستها باید راهگشای گسترش سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیز و برانگیختن انگیزههای افراد خصوصی برای سرمایهگذاری بهینه در مراحل نخست هر گونه کسب و کار باشد.
منابع: www.guilan.ac.ir/karafarini/home www.karafarini.gov.ir www.sku.ac.ir/karafariny/karafarini%20chist.html