بانک مرکزی central bank ، بانک خزانه ( reserve bank ) یا مرجع پولی ( monetary authority ) ، نهادی است مسوول سیاست های پولی کشور یا ایالات و کشورهای عضو ( مثلاً اتحادیه اروپا ) .
مسئولیت اصلی بانک مرکزی تامین ثبات پول ملی و عرضی پول است ، وظایف دیگر آن شامل کنترل نرخ بهره ی وام های دولتی ( subsidized loan interest ) و فعالیت به عنوان آخرین حامی مالی ( آخرین منبع وام دهی ) به بخش بانکداری در زمان بحران مالی است .
بانک مرکزی همچنین ممکن است دارای قدرت نظارتی جهت اطمینان از این امر باشد .که بانک ها و سایر موسسات مالی بی ملاحظه یا متقلبانه رفتار نمی کنند .
ریاست بانک مرکزی بر عهده ی یک مجری ( governor ) است ، در بانک مرکزی اروپا president و در مرجع پولی هنگ کنگ و مرجع پولی سنگاپور : مدیر عامل ( chief executive ) در بیشتر کشورها دولت مالک بانک مرکزی است و خود مختاری بانک مرکزی ناچیز است ، بدین ترتیب امکان مداخله ی دولت در سایتهای پولی وجود دارد .
بانک مرکزی مستقل ، بانک مرکزی است که تحت قوانین فعالیت کند که از مداخله ی سیاسی پیشگیری کنند ، همانند : خزانه ی فدارل ایالات متحده ، بانک انگلیس ( از 19997 به بعد ) ، بانک خزانه ی هند ، بانک مکزیک ، بانک ژاپن ، بانک کانادا ، بانک خزانه استرالیا و بانک مرکزی اروپا .
فعالیت ها و مسئولیت های بانک مرکزی بدین شرح اند ( تمام این موارد در مورد همه بانک های مرکزی مصداق ندارد ) : انحصار انتشار اسکناس و مسکوک بانکداری دولت و بانکداری بانک ها ( وام دهنده ی نهایی ) اداره ذخایر ارز و طلای کشور نظارت و قانون گذاری صنعت بانکداری تعیین نرخ بهره ی رسمی ( جهت کنترل نرخ تورم و نرخ برابری پول ملی ) و حصول اطمینان از اجرا شدن این نرخ بوسیله ی گستره ای از راهکارها و خط مشی ها .
بانک مرکزی در برابر بانک ملی مسئولیت اصلی هر بانک مرکزی ، اداره ی خط مشی ای پولی جهت حصول اطمینان از ثبات پولی ملی است .
این هدف با هدف بانک ملی national bank کهحصول اطمینان از ثبات اقتصادی داخلی است متفاوت است .
برخی بانک های مرکزی آشکارا خود را بانک ملی معرفی می کنند ( بارزترین نمونه از این دست ، بانک خلق چین است ) برخی دیگر رسم خود را بانک ملی معرفی نمی کنند (نمونه ی بارز خزانه ی فدرال ایالات متحده).
ایالات متحده، اروپا و کشورهایی با پول تسعیر ناپذیر (non convertible) (از جمله چین، کوبا، کره ی شمالی و ویتنام).
تفاوت ناچیز بانک مرکزی و بانک ملی در کشورهایی با پول تسخیر ناپذیر، به این دلیل است که پول آنها در هیچ جای دیگر به کار نمی رود، بنابراین مدیریت پول، کم و بیش به معنای مدیریت اقتصاد خواهد بود.
اتحادیه اروپا به این دلیل جزو استثناآت است که کشورهای زیادی، پول یکسان دارند و به آهستگی به طرف اقتصادی مشترک در حال حرکت هستند، از بانک ها که سابقاً بانک ملی به شمار می رفته اند، در قالب بانک مرکزی اروپا همکاری می نمایند.
ایالات متحده نیز متحصر به فرد است زیرا از زمان سیستم بروتون و ودر و سقوط استاندارد طلا در 1971، پول ایالات متحده تبدیل به پول اعتباری (Fiat currency: پول که ارزش آن بر پایه ی قابلیت تبدیل به فلز و سکه نیست) .
پایه ذخیره ذرزی تمام جهان شده است (منظور از تمام جهان؛ تمام خریداران نفت، که بدون دلار، قادر به خرید نفت نخواهند بود)- به این واقعیت تمام خریداران نفت، که بدون دارابودن دلار، قادر به خرید نفت خواهند بود)- به این واقعیت استیلایی دلار (dollar hegmong) نیز گفته می شود، بدین معنا که مدیریت دلار ایالات متحده، نهتنها به اقتصاد ایلات متحده بلکه به اقتصاد جهان مؤثر است) فشارها جهت مهار تورم دلار آمریکا بسیار شدیدند.
زیرا برای کشورهای دیگر که دست کم برای خرید نفت، مجبور به خرید دلار آمریکا هستند.
اجتناب از داشتن تورم، زمانی که ایالات متحده به تورم دچار است، محال است.
بیشتر وظایف روزمره بانک مرکزی و بانک ملی کسان اند؛ هر دو آخرین منبع وام دهی هستند و بانک ها را در شرایط فشار مالی (financial discross) یاری می دهند( در قبال قیمتی).
بانک مرکزی بر خلاف بانک ملی به طور اخص هدف مدیریت تورم (اعم از تورم قیمت و افزایش قیم هیا تورم صتفی و ماهش قیمت ها) را دنبال می کند و در وهله اول از عملیات بازار باز (open ,arket operation) بهره می گیرد.
(تعقیب اهداف پولی بواسطه خرید و فروش های بزرگ، نه اثر نگذاری).
بانک ملی برای مدیریت تورم و توسعه پایدار راهکارهای بیشتری در اختیار دارد از جمله خط مشی های صنعتی.
بانک های ملی به ندرت مجزای از دولت هستند و توسط منتقدان دولت، مورد نقد قرار می گیرند.
مداخله در نرخ بهره: بانک های مرکزی غالباً چندین نوع نرخ بهره ی کوتاه مدت را منترل می نمایند و به این ترتیب بازار سهام اوراق قرضه و نرخ بهره ی وام های وثیقه دار وسایز نرخ های بهره را تحت تأثیر قرار می دهند.
برای مثال بانک مرکزی اروپا، نرخ بهره ی خود را در مجمع شورای اجرایی (Governing Council Meeting) و خزانه فدرال نرخ بهره ی خود را در مجمع هیات مجریان (Board of foverners Metting) اعلام می کنند.
خزانه فدرال بانک مرکزی اروپا هر دو یک یا چند گروه مرکزی دارند که مسوول اتحاد و تصمیمات اصلی در مورد نرخ بهره و نوع حجم عملیات بازار باز هستند و چنیدن شعبه برای اجرای خط مشی هایشان در مورد خزانه ی فدرال این شعبه ها، خزانه های فدرال محلی هستند و در مورد بانک مرکزی اروپا، بانکهای ملی کشور های اورپایی.
محدودیت ها قدرت اجرایی بر خلاف تصور عموم قدرت بانک های مرکزی برای اجرای خط مشی های خود نا محدود نیست، شاید شکست بانک انگلیس در 26 اکتبر 1992 که به (دوشنبه سیاه) معروف شد، مهمترین نمونه ی شکست بانک های مرکزی در اجرای خط مشی هایشان باشد؛ از 1979، جامعه اروپا (European Community)، به عنوان بخشی از سیستم پولی اروپایی (European Monetarg System) ، ERM (سازو کار نرخ برابری اروپا European Exchange rate Mechanism) را جهت کاهش نوسانات نرخ بهره در اروپا راه اندازی کرد.
ERM بر مبنای نرخ برابری ثابت (Fixed exchange rate) قرار داشت، اما یک دامنه ی نوسان 25/2% را حول نرخ های برابری محاسبه شده بر حسب Ecu مجاز می شمرد( پیش از آغاز به کارگیری یورو و در 1999، نرخ های برابری بر حسب ECU (European unit of account) بیان می گردید که ارزش آن برابر میانگین موزون ارزهای کشورهای عضور بود).
انگلستان در 1990 به ERM پیوست اما تمایل به افزایش بهره خود تا حد سایر کشورهای عضو ERM از خودشان نمی داد.
در این زمان برخی سفته بازان ارزی (Currency Speculator) به آبربیتراژ پسوند در برابر ECU (European unit of account) پرداخته [در اصل به فروش استقراضی (Short sell) پسوند استرلینگ پرداخته وجه حاصله را برای خرید ارز سایر کشورهای ERM به کار بردند] از جمله George saros معروف که مبلغ فروش استقراضی او 10 میلیارد دولار برآورد می گردد.
سرانجام بانک مرکزی انگلیس پس از هزینه کردن 8 میلیارد دلار برای حمایت پوند اسرلینگ، مکجبور به خروج از ERM و کاهش نرخ برابری پوند اسرلینگ شد.
ازارهای خط مشی گذاری مهمترین خط مشی پولی ای که در دسترس بانک مرکزی قرار دارند، عبارتند از: عملیات بازار باز، الزامات انوخته بانک ها، خط مشی نرخ بهره، تنزیل مجدد و وام دهی مجدد، و خط مشی اعتباری (که اغلب با خط مشی تجاری هماهنگ می گردد).
اگر چه کایت سرمایه از تمام این موارد اهمیت بیشتری دارد، تعاریف و مقررات مربوط به آن توسط بانک پایاپای بین الملل (Bank for international settlements) وضع می گردد و عملاً قوانین بانکهای مرکزی در این زمینه از قوانین بانک پایاپای بین المللی سفت و سخت تر نیستند.
بانک مرکزی برای آنکه قادر به انجام عمیات بازار باز باشد، می بایست دارای ذخایر ارزی (معمولاً به شکل اوراق رقضی دولت های خارجی) و ذخایر رسمی طلا باشد.
این امر اغلب تا حدودی بروی تمام نرخ های برابری رسمی موثر است [؛ برخی نرخ ها برابری کنترل شده (Managed) اند، رخی بازار محور Market bosey یا شناور (Free float) و بسیاری از نرخ های برابری نیز جایی در میان این طیف قرار دارند (شناور ملوث): Dirty float یا شناور کنترل شده (Managed float) .
الزامات سرمایه ای (الزامات مربوط به سرمایه) همه ی انک ها ملزم ند که باندازه در حدی از دارایی هاشان سرمایه داشته باشند حد آستانه در مورد بانک های بین المللی از جمله 55 بانک های مرکزی عضو بانک پایاپای بین الملل، 8% تعیین شده است.
به سبب نگرانی هایی که در زمینه ی تورم دارایی ها (Assot information) و قرار دادهای باز خرید مدت دار (Term repurchase agreement) وجود دارد و مشکل تر بدون ارزیابی ارزش بدهی ها نسبت به دارایی ها، الزامات اندوخته ای پنداشته می شوند، بدین ترتیب که زمانی که نسبت کفایت سرمایه ی بانکی در حد آستانه ی تعیین شده قرار دارد، بانک دیگر قادر به اعطای واک جدید نخواهد بود مگر آنکه در ترازنامه ی خود، اقدام به پذیرش سرمایه ی جدید نماید.
الزامات اندوخته ای اساسی ترین اهرم بانک های مرکزی، الزامات اندوخته ای آن هاست.
با الزام به اینکه درصدی از بدهی ها به صورت نقد نگهداری شوند، حد نهایی عرضه ی پول تعیین می گردد: زمانی که وامی بین طرفین رد و بدل می شود، بانک لفظاً پول ایجاد می کند 80 تاثیر پول ایجاد شد.
توسط بانکها را کاملاً می شناسند اما تدثیر پولی که توسط بانک ها ایجاد شده است (non-bank created money) را خیر در نتیجه مشتقات ملی ای همانند قرار دادهای بازخرید مدت دار، نسبتاً غیر قابل پیش بینی هستند و استفاده ی روز افزون آن ها، منشأ نگرانی هایی در مورد ناکارآمدی الزامات اند و خته ای بوده است.
در عمل همه بانک ها قانون ملزمند در صدی از سپرده های خود را به اندوخته ها تخصیص دهند.
چنین تعمیداتی بی زمینه اندوخته از قرن نوزدهم و جهت کاهش ریسک اینکه بانکها خویش را بیش از حد گسترش دهند، با هجوم به بانک Bank run: مجرای مالی که زمانی روی می دهد که تعداد زیادی از مشتریان بانک از ترس ورشکستگی insoltency؛ نقد ناشوندگی کاملاً به مفهوم ورشکستگی نیست.
نقد ناشوندگی شرایطی است که شرکت با عدم توانایی پرداخت به موقع تعهدات خود (default) روبرو می شود و یا در تراز نامه امشب میزان بدهی ها از دارایی ها بیشتر می شود.
به هر حال تا زمانی که یکی از ذی نفعان با مراجعه به مراجع قضایی جهت ورشکستگی (bank reptcy) پرونده تشکیل ندهد ، شرکت وارد فرایند ورشکستگی نفی نمی گردد) ، سپرده های خود را پس بگیرند) مواجه شوند و این امر به بانک های دیگر نیز سرایت کند و آنها را نیز تحت تاثیر قرار دهد ، معرفی شد و با توسعه و تکامل استاندارد بر مبنای طلا در اوایل قرن 20 و استیلای دلار (dollar hegemany) در اواخر قرن 20 و بسط و توسعه یافت.
بانکها و ورودشان به معاملات پیچیده تر و توانایی آنها برای سود بردن آنها از معاملات جهانی ، این تمهیدات به امید آنکه مرزی برای باد کردن (بزرگ کردن) عرضی پول ایجاد کنند ، شکل گرفتند.
چنین محدودیتهایی جهت آنکه واقعاً به اجرا در بیایند شکل سفت و سخت تری به خود گرفتند.
بانک خلق چین ، بدان سبب که پولی که کنترل وادار نمی کند --- تسعیر ناپذیر است .
از قدرت بیشتری و زمینی اندوخته برخوردار است و بهره می گیرد.
این طرز فکر که بانک های تجاری ، دریافت کنند ی --- سپرده ها از مشتریان نشان هستند ، معمول است و بنا بر بسیاری از دلایل ، این دیدگاه هنوز صحیح است.
این دیدگاه منفعلانه در زمینه ی فعالیت بانک ، زمانی که نوبت به بررسی عوامل تعیین کننده ی عرضه ی پول در کشور می رسد ، گمراه کنند ، خواهد بود.
فعالیت وام دهی توسط بانکها ، نقشی اساسی در تعیین عرضی پول دارد.
پولی که توسط بانک های تجاری در بانک مرکز سپرده گذاری می شود در سیستم بانکی پول واقعی محسوب می شود ، سایر چیزهایی که از آنها به پول تعبیر می گردد ، صرفاً وعده هایی برای پرداخت پول واقعی است.
این وعده های پرداخت ، مضارب ی چرخشی از پول واقعی هستند.
در فضای روزمره ، مردم ، پول را به عنوان مبلغ نمایش داده شده در معاملات ملی یا مبلغ نمایش داده شده در حساب های بانکی می شناسند.
مع هذا حساب های بانکی هم به همکاران وهم بستانکاران (ستون بدهکاران و ستون بستانکاران ترازنامه) را ثبت و ضبط می کنند و بدهکاران و بستانکاران یکدیگر را خنثی می سپارند.
تنها باقی مانده پول بانک مرکزی پس از تسویه ی تجمعی است (Final money) که می تواند دو شکل داشته باشد: نقد فیزیکی که به ندرت در بازارهای عمده فروشی ملی استفاده می گردد.
پول بانک مرکزی جزء نقه عرفه پول ، بسیار کوچکتر از جزء سپرده آن است.
پول نقد و اندوخته های بانکی ، روی هم پایه ی پولی (monetarg base) را تشکیل می دهند.
مثالی از بکارگیری بانک خلق چین بواسطه پیچیدگی بسیار زیاد و توسعه ی سریع اقتصاد تحت اداره اش مجبور به کارگیری تاکتیک های تهاجمی و تبعیض گرایانه گفته است.
به بانک خلق چین در سال 2003 محدودیت های اکیدی در زمینه وام دادن به برخی منابع اعمال کرد و کماکان به سیاست خود مبنی بر درخواست 1% اندوخته ی بیشتر (در مجموع 7%) از بانکهای شهری (که غالباً بر صادرات تمرکز داشتند) نسبت به بانک های روستایی ادامه داد.
این به هیچ وجه وضعیتی .
غیر عادی نیست.
به لحاظ تاریخی ایالات متحده .
گستره ای بسیار وسیع از الزامت اندوخته ای در شاخه های مختلف داشته است.
اینگونه پنداشته می شود که توسعه ی ملی بواسطه ی الزامات اندوخته ای بهتر از الزامات کفایت سرمایه بهینه می گردند.
چون این الزامات قابلیت تنظیم و تغییرات منطقه ای بیشتری دارند.
عملیات بازار باز اقتصادهای کوچک که کنترل کمی روی استفاده کنندگان از پول رایج خود دارند و ایالات متحده که بواسطه ی استفاده ی جهانی از پول رایج – چنین کنترل ناچیزی دارد.
و اتحادیه ی اروپا کعه به راحتی نمی تواند خط مشی های تمام بانک های ملی را کنترل کند ، اتما تمایل دارند به جای قوانین اندوخته ای سبک چینی ، از عملیات بازار باز استفاده کنند.
بانک مرکزی از طریق عملیات بازار باز عرضی پول در اقتصاد را مستقیما تحت تاثیر قرار می دهند.
هر بار که بانک مرکزی اقدام بخرید اوراق بهادار می کند ، اوراق بهادار را با پول ---- و عرضی پول را افزایش می دهد.
بالعکس فروش اوراق بهادار ، عرضی پول را کاهش می دهد.
بنابراین خرید اوراق بهادار مشابه چاپ کردن پول جدید است و در عین حال ، عرضه ی اوراق بهادار خالص را نیز کاهش می دهد.
عملیات بازار باز اصلی عبارتند از: وام دادن پول در ازای اوراق بهادار وثیقه (عملیات ممعکوسه reverse operation) این عملیات با فواصل زمانی مرتب (REGULAR BASIS) و به صورت حراج وام هایی با سررسید مشخص از جانب بانک مرکزی اجرا می شوند.
خرید و فروش اوراق بهادار (عملیات مستقیم DIRECT OPERATION) در واکنش به شرایط خاص و به اهدافی خاص (ad hoc basis) هملیات بازار از قبیل قراردادهای معاوضی از (forex soap) این مداخلات ؛ همه می توانند همچنین به بازار از و به این ترتیب به نرخ تسریع موثر باشند.
برای مثال ، بانک خلق چین و بانک ژاپن، گاه به گاه چند صد میلیارد اوراق خزانه ای ایالات متحده را خریداری کرده اند.
منطقاً میتوان فرض کرد که این امر ، جهت جلوگیری از سقوط ارزش دلار در برابر ین و یوآن بوده است.