سازمان عفو بین الملل روز جمعه پنجم مارس را روز جهانی مبارزه با خشونت های خانوادگی اعلام کرده است؛ خشونتی که بیشتر زنان و کودکان قربانی آن هستند.
این که هنوز در قرن بیست و یکم پشت دیوار خانه ها خشونتی جریان دارد که تنها بخش کوچکی از آن از پرده بیرون می افتد، موضوعی است که می تواند از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گیرد.
خشونت خانوادگی در سراسر جهان و حتی در پیشرفته ترین جوامع غربی رواج دارد.
در کشورهای توسعه یافته نهادها و مجامع بسیاری به مبارزه با این امر ناگوار مشغول هستند و قانون این نوع بزهکاری را به شدت منع می کند.
در جوامع سنتی، که زنان و کودکان در برابر آزارهای جسمی و روانی بی پناه هستند، بیشتر با این نوع خشونت روبرو هستند.
در ایران در سال های اخیر این موضوع توجه افکار عمومی را جلب نموده و گزارش ها و پژوهش های قابل توجهی در این باره منتشر شده است.
بسیاری از کارشناسان نابسامانی تربیتی و عقب افتادگی های فرهنگی را مهم ترین عامل در گسترش خشونت در خانواده می دانند.
برخی از پژوهشگران بر عامل اقتصادی، یعنی فقر و محرومیت خانواده ها انگشت می گذارند.
ما از خوانندگان خود پرسیده ایم که نقش کدام عامل را برجسته تر می دانند؟
خواستیم بدانیم که ریشه خشونت خانوادگی را در کجا باید جست؟
در سنت های اجتماعی، نظام سیاسی و اقتصادی، نظام حقوقی، آموزش و پرورش، یا رسانه های همگانی؟
آیا شما تجربه ای از نزدیک دیده اید؟
چه راهی برای مقابله با آن می شناسید؟
دیدگاه خود را با استفاده از کادر نظرخواهی همین صفحه برای ما بفرستید تا به نام خودتان درج کنیم.
لطفا به خط و زبان فارسی و فشرده بنویسید.
پیام هایی که تا کنون دریافت کرده ایم خشونت زائیده فرهنگ مردسالار است.
هیچ قانونی از زن در برابر خشونت خانگی حمایت نمی کند، به خصوص اگر اعمال خشونت از جانب "همسر" باشد.
زهرا - تبریز ماهیت خشونت به فقدان منطق و اصول اخلاقی برمی گردد.
اگر در هر جامعه ای حد و حدودها شناخته شده باشد و فرهنگ آن نیز وجود داشته باشد، خشونت به هر نوع و در مورد هر کسی از بین خواهد رفت.
سهراب عاشورلو - تهران برای بیرون رفتن از بن بستی که امروزه زن ایرانی در خانواده با آن مواجه است و رنج و مشقت ناشی از زندگی با مرد ایرانی، قبل از آنکه نیازمند بالا رفتن آگاهی زنان نسبت به حقوق خود باشد نیاز به متحول ساختن مردان ایرانی دارد.
با توجه به شناختی که من ازمردان ایرانی دارم تحول آنها نیارمند تغییر قوانین حمایتی خانواده به نفع زنهاست.
اگر زنان بدانند که در فشارها و مجادلات زندگی قانون از آنها حمایت می کند و درصورت محق بودن حق را به آنها می دهد، آنها خشونت را تحمل نمی کنند و این همه بی عدالتی و اجحاف را بی پاسخ نمی گذارند.
مینا - تهران آنچه باب خشونت را باز می کند ضعف است.
ضعف شخصیتی یک انسان که در وهله اول به زندگی او در دوران کودکی و در خانواده برمی گردد.
و خشونت به زمانی بر می گردد که زبان از گفتن و عقل از منطقی بودن باز می ماند.
محسن - تهران علت اصلی خشونت خانوادگی فقر است، چه فقر اقتصادی و چه فقر فرهنگی و البته این مسأله محدود به اقشار فرودست جامعه نمی شود.
بسیاری از آن ها که ادعای روشنفکری دارند نیز در مسائل خانوادگی کاملا عقب مانده و بر اساس آنچه جامعه طبق سنت های غلط به آن ها آموخته عمل می کنند.
تنها راه کار فرهنگی است تا آرام آرام ذهنیت ها را عوض کند، زیرا جامعه ما ظرفیت یکباره متحول شدن را ندارد.
هر چند با وضعیت رسانه های ما خصوصا تلویزیون که صریحا خشونت را ترویج می دهد این آرزو دور از دسترس می نماید.
لازم به یاد آوری است که خشونت لزوما کتک زدن و شکنجه و تجاوز جنسی نیست.
ازدواج اجباری، الزام به ترک تحصیل، عدم امکان انتخاب شغل دلخواه، رشته تحصیلی دلخواه و...
از سوی خانواده و جامعه خود اعمال خشونت است.
ثمین - تهران به عقیده من خشونت خانوادگی ریشه در طرز فکر و جایگاه زن در تفکر مردانه دارد و در آن تحصیلات نیز نقش چندانی ندارد.
اگر تحصیلات نتواند در دید و افکار فرد تأثیر بگذارد هیچ ارزشی ندارد.
من همسر یک دبیر بودم خودم هم لیسانس دارم ولی در سال بیش از ده بار کتک می خوردم.
پس از پنج سال تحمل تصمیم به طلاق گرفتم.
از تمام حقوق خود گذشتم و در مقابل حق طلاق هم ششصدهزار تومان پرداختم، اما در عین حال که از لحاظ خانوادگی پشتیبانی می شوم و از لحاظ مادی هم خود کارمند رسمی هستم، با این حال از دید جامعه برای رهایی قیمت گزافی پرداختم.
زن مطلقه در جامعه ما موقعیتی ندارد.
به نظر من قبل از اینکه به تغییر قوانین فکر کنیم باید جایگاه زن را به عنوان یک انسان روشن کنیم.
معصومه - قم صحبتم با تمام زنان در هرکجای دنیا این است که این ما هستیم که پسرانمان را تربیت میکنیم و ریشه خشونت نسبت به خواهر و در آینده همسر را در او می گذاریم.
وقتی اجازه دخالت در امور دخترمان را به او می دهیم به او آموزش می دهیم که زن جنس ضعیف است و نیاز به مراقبت و مداخله و...
دارد.
آیا ما در مقام مادرشوهر هم همینگونه از حق زن دفاع می کنیم؟
وقتی که توانستیم پسرانمان و دخترانمان را خوب تربیت کنیم و بدون توجه به نوع رابطه از حقوق تمامی افراد اعم از زن و مرد و کودک دفاع کنیم، به تربیت صحیح رسیده ایم.
به نظر من اگر ما زنان در رفتارهای تربیتی خود تجدید نظر کنیم، می توانیم موفق باشیم.
فریبا - تهران فقر اقتصادی و تعصبات بی جا که به هیچوجه مورد تائید اسلام نیز نمی باشد وعدم ارائه نظرات مشورتی درست از سوی افراد ناصالح در امر ازدواج باعث انتخاب نادرست می شود.
از سوی دیگر با توجه به مشکلات فراوانی که ممکن است بعد از جداشدن برای فردایجاد گردد زمینه برای ایجاد خشونت در خانواده ها فراهم می گردد.
علی - تهران شما اگر یک بار قران و احادیث پیامبر و امامانمان را بخوانید واقعا متوجه خواهید شد که عمل نکردن ما به دستورات خدا و پیامبر و امامان منشأ چنین اعمال وحشیانه ای هستند.
وقتی که من به عنوان یک مسلمان اجازه غیبت و دروغ و فحش و ناسزا و ...
را ندارم و باید خودم را کنترل کنم دیگر چنین مسایلی پیش نمی آید.
میترا - تهران به عقیده من اسلام کاملترین دین و آیین زندکی در عالم است.
کسی که قوانین آن را به درستی بشناسد و به آن عمل کند نمی تواند حق موجودی را در عالم آن هم کسانی را که خداوند لطیفترین و زیباترین احساسات بشری را به آنان داده است نادیده بگیرد.
این اشکال از قانون گذاران و مجریان قوانین است که درست اسلام را نمی فهمند.
مینا بهرامی - ایران در حال حاضر یکی از شایع ترین انواع خشونت علیه زنان در ایران، همسر آزاری می باشد.
همسر آزاری می تواند به اشکال گوناگون بدنی، کلامی، عاطفی، روانی، جسمی و اقتصادی باشد.
اگرچه زنان هدف عمده سوء رفتار هستند اما خشونت همچنین می تواند علیه کودکان (خصوصا" دختران) و دیگر اعضای خانواده (زنان سالمند) نیزبه کار برده شود.
در ایران خشونت نسبت به زنان غالبا" از سال های نخست ازدواج آغاز می شود.
در سال ۱۳۷۵ از هر ۱۰۰۰ زن آزار دیده که به پزشکی قانونی مراجعه کرده اند، ۸۱ مورد پیش از پایان اولین سال ازدواج مورد آزار واذیت همسرانشان قرار گرفته بودند.
در مطالعه ای که پیرامون بررسی «میزان رواج همسر آزاری و عوامل موثر برآن» در شهر تهران صورت گرفته و در آن زنان متأهل ۱۸ تا ۴۰ سال به عنوان گروه هدف انتخاب شدند این نتایج به دست آمد: ۱- بین همسرآزاری و سن زن رابطه معناداری وجود دارد، یعنی با افزایش سن زنان بیشتر مورد آزار قرار می گیرند.
۲- بین همسر آزاری و سن شوهر رابطه وجود دارد به این معنا که با افزایش سن مرد، همسرآزاری در وی افزایش می یابد.
۳- با افزایش تحصیلات زن و شوهر از همسرآزاری کاسته می شود.
نتایج این تحقیق نشان می دهد که میزان همسرآزاری در مردانی که زنان آنها دارای تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر هستند کمتر از گروه های تحصیلی پایین تر است.
۴- بین شغل شوهر و همسر آزاری رابطه وجود دارد، یعنی همسر آزاری در شوهرانی که کارگر یا دارای مشاغل آزاد هستند به طور معنی داری بیش از گروه های دیگر است ۵- میانگین همسرآزاری درشوهرانی که از الکل یا مواد مخدر استفاده می کنند بیشتر از شوهرانی است که مصرف مواد ندارند.
۶- با افزایش مدت زمان ازدواج میزان همسرآزاری افزایش می یابد.
۷- میزان همسرآزاری در زنانی که شوهرانشان در کودکی در خانواده مورد سوء رفتار قرارگرفته اند بیشتر است.
با توجه به موارد فوق ونظر به اینکه میزان شیوع همسرآزاری در ایران بسیار بیشتر از کشورهایی مثل امریکا (۳۰تا۳۵درصد) و کنیا (۴۲درصد) است.
اقدام به منظور کاهش خشونت علیه زنان یکی از مهمترین وظایف نهادهای مسئول و غیردولتی است.
سعید مدنی - پژوهشگر مسائل اجتماعی دلیل اصلی که زنان خشونت را تحمل می کنند اول نداشتن استقلال اقتصادی است و دوم قبح طلاق در فرهنگ ایرانی.
البته دولت و قوانین ما هم هیچ گونه حمایتی از زنان نمی کنند.
فریبا - تهران خشونت خانوادگی در گذشته در کشورهای غربی نیز بوده ولی دولتها به کمک نخبگان و روشنفکران، با بالا بردن آگاهی های افراد جامعه فرهنگ خشونت را از بین برده اند یا لااقل اکنون در غرب خشونت خانوادگی امری منفور به حساب می آید.
فرهنگ خانوادگی همیشه تابعی از فرهنگ جامعه است و فرهنگ جامعه تابعی از نظرات روشنفکران، زمامداران و البته سنت های قدیمی است.
در کشورهایی که روشنفکران آن آزاد بوده اند توانسته اند فرهنگ جامعه و زمامداران را روز به روز اصلاح کنند و جوامعی آزاد و دموکراتیک بوجود آورند ولی در کشورهایی که قدرت همیشه در دست افراد مستبد و خودرأی بوده روشنفکران و فرهیختگان جامعه همیشه مورد سرکوب قرر گرفته اند.
چنین جوامعی به خاطر استبداد حاکمان همیشه با فقر فرهنگی و اقتصادی مواجه بوده اند.
یعنی از یک طرف قدرتمداران با زورگویی، قلدری و پدر سالاری را در جامعه اشاعه داده اند و از طرف دیگر با اشتباهات تصمیم گیری خود جامعه را از پیشرفت بازداشته اند.
فرهیختگان جامعه را نیز همانطور که گفته شد قلع و قمع کرده اند...
با روی کار آمدن مصدق که می توانست جریان جامعه را به دست نخبگان بیندازد، دولت های خارجی برای بازگرداندن استبداد به ایران دست به کار شدند.
خلاصه اینکه در جامعه ای که حکومت به جای اصلاح فرهنگ مردم خود به مردم زور می گوید و در جامعه ای که فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مردم را از تعادل روانی خارج کرده، شنیدن خبرهای هولناک در مورد خشونت های خانوادگی امری غریب نیست.
در شرایط کنونی هرجند سطح آگاهی مردم ایران بالا رفته ولی هنوز هم بعضی سنت ها مثلا ترس زنان از طلاق گرفتن و بی سرپرست شدن و عدم استقلال مالی و حتی روحی زنان و اینکه طلاق گرفتن یا شکایت کردن را نوعی آبروریزی می دانند ونیز عدم حمایت واقعی قانون از قربانیان خشونت باعث شده که مردان ایرانی به یکه تازی خود ادامه دهند.
متاسفانه آموزش و پرورش ایران که باید اصلاح کننده این ناهنجاری اجتماعی باشد خود یکی از عوامل گسترش خشونت در کشور است.
معلمی که حقوق کافی نمی گیرد یا صلاحیت لازم را برای کار آموزگاری ندارد و برای دست یافتن به این شغل فقط از فیلترهای سیاسی - مذهبی عبور کرده و مثلا در کلاس مدیریت ندارد یا روش تدریس خوبی ندارد باعث می شود دانش آموزان از دستش خسته شوند و کلاس را شلوغ کنند و او هم برای اینکه از طرف مدیر مدرسه متهم به بی عرضگی نشود با هر روش ممکن با بچه ها برخورد می کند.
البته نسل فعلی جامعه به خاطر اینکه از دست دعواهای خانوادگی پدر و مادرشان خسته شده اند کمتر علاقمند به زورگویی و خشونت در خانواده دارند.
ولی نسلی که الان در ایران پا به سن گذاشته اند واقعا مستبد بودند.
علیرضا کاظمی - یزد بزرگترین اشکال در قوانین قرون وسطایی اسلامی است.
بابک - لندن هرچه بدی است به حساب سنت نگذارید!
بسیاری از خانواده های سنتی ایرانی فرزندانی برومند و سالم به بار می اورند و هستند خانواده هایی که به سنن بی توجه هستند و از کودک آزاری تا تجاوز به محارم در آنها صورت می گیرد!
معمولاً چنین حوادثی بیشتر در خانواده هایی صورت می گیرد که نه به سنت پایبندند و نه به اصول مدرن!
و در این بین دست و پا می زنند.
به اعتقاد من آنچه امروزه باعث افزایش این قبیل خشونتها شده در درجه اول مشکلات اقتصادی است و گرنه سنن اجتماعی علی الخصوص نزد ایرانیان در اکرام پدر و مادر و حمایت از زن و فرزند تکیه دارد.
عامل دوم گسترش رسانه ها است که به چنین وقایعی می پردازند و البته برایند چنین اطلاع رسانی مثبت خواهد بود.
عامل سوم به نظر من نه در نظام سیاسی یا اجتماعی که در نظام درمان و سلامت است که به سلامت روان کمتر از سلامت جسمی بها می دهد.
چک کردن سلامت روانی خانواده ها و کودکان به صورت مرتب می تواند در اجتناب از بروز چنین حوادثی تا حد زیادی موثر باشد!
البته فقر فرهنگی وقتی با مشکلات اقتصادی عجین گردد در بوجود آمدن این حوادث نقش بزرگتری ایفا می کند ولی باز تأکید میکنم که اصولاً مردم سنتگرا در ایران زن و فرزند را محترم شمرده و معمولاً فرزندانی مودب و اهل کار و تلاش تربیت می نمایند.
مجید - تهران متأسفانه خشونت خانوادگی با جامعه ایران و ایرانی عجین شده.
تازه ترین خبر تلخ این گونه خشونت ها خبر کشته شدن زنی بی پناه توسط شوهرش در اول اسفندماه در شهرستان تفت (استان یزد) است.
این زن که زمانی دانشجوی خود من بود توسط پدر شوهرش به زور حامله شده و پس از ۴ ماه که شوهر این زن از تعرض پدرش آگاه می شود، دیواری کوتاه تر از دیوار این زن پیدا نکرده و به شکلی ناهنجار زن بیچاره را به قتل می رساند.
تا کی باید شاهد این وقایع تلخ باشیم؟
در اینجا فقر نقشی در این خشونت نداشته بلکه فرهنگ بسیار پایین خانواده شوهر زن مقتول و عدم پایبندی به حرمت خانواده مسبب این حادثه شده است.
زن بیچاره هنگامی که از رفتار های غیراخلاقی پدر شوهرش به مادرش شکایت برده، مادر وی او را ترغیب به بازگشت به خانه و ادامه زندگی داده زیرا در صورت افشای این عمل امکان سرافکندگی خانواده دختر در جامعه بیشتر می شد.
چرا؟!
این طرز تلقی اشتباه و اینگونه پوشش دادن به رفتارهای توهین آمیز مردان تا کی باید ادامه یابد؟
وحید - ایران متأسفانه خشونت خانوادگی با جامعه ایران و ایرانی عجین شده.
زن بیچاره هنگامی که از رفتارهای غیراخلاقی پدر شوهرش به مادرش شکایت برده، مادر وی او را ترغیب به بازگشت به خانه و ادامه زندگی داده زیرا در صورت افشای این عمل امکان سرافکندگی خانواده دختر در جامعه بیشتر می شد.
وحید - ایران در قرآن کریم و سنت پیامبر اسلام و اهل بیت ایشان همواره بر جایگاه ارزشمند زن نه به عنوان یک ابزار انتفاعی تبلیغی بلکه به عنوان بسترساز رشد و ارتقای انسانها از قبل و بعد از تولد آن نامبرده است....
این بی انصافی است که عملکرد غلط پیروان ادیان مختلف را به حساب آن دین بگذاریم و اذهان را عمدا" یا سهوا" از واقعیت دور کنیم.
به نظر من اهمیت موضوع نیاز به مشورت با کارشناسان دینی را در چنین مواردی ضروری می نماید.
آزما - اهواز خشونت خانوادگی انواع و اقسام دارد و همه نوع آن بد نیست و جنبه غریزی دارد.
مثلا کاملا ثابت شده است که بر خلاف تصورات گذشته مردی که تمایلی به کتک زدن همسرش ندارد غیرعادی است.
من فوق لیسانس الکترونیک و ابزار دقیق هستم یعنی تحصیلکرده محسوب می شوم.
سالهاست که حتی یک فحش هم نداده ام و دعوا نکرده ام ولی انتظار دارم همسری نصیبم شود که در مقابل خشونتم تسلیم باشد.
آریا - تهران در بینش گروه هایی از مردم ایران خشونت نه تنها نابه هنجاری به حساب نمی آید بلکه ضرورت تدبیر و مدیریت نیز می باشد و بر این اساس توجیه وجودی خشونت را تعلیم و تربیت تشکیل می دهد و این ریشه تاریخی دارد و به شکلی آشکار در ادبیات مکتوب ما نیز بازتاب یافته است...
یادمان باشد که در دهه های تسلط تفکر چپ چه نوع مذهبی یا مارکسیستی آن در ایران ایده "خشم و خشونت وکینه مقدس انقلابی" به نهادهای سیاسی چنان سرایت کرده بود که متاسفانه عده ای خواسته و یا ناخواسته آن را مجاز می دانند.
شاید بشود خشونت را این گونه تعریف کرد: کاربرد روش های فیزیکی و روانی آزاردهنده برای تحصیل منافع یا تحمیل اراده...
بعضی از تلاش های آگاهی بخش و تمهیدات قانونی و توجه به روش های تشویقی به جای روش های تنبیهی به خصوص در خانواده و مدرسه می تواند پدیده کودک آزاری، همسر آزاری و کتک درمانی را کمتر کند.
س .
ن (دبیر) - یزد در هر جامعه ای انسانها تحت تأثیر دو نهاد حکومت و خانواده هستند.
در جوامع دموکراتیک وجود وفعا لیت نهادهای مدنی در بسیاری از موارد فشارهای احتمالی رابر افراد کنترل می کنند اما در ایران چنین نهادهایی به معنای واقعی وجود ندارد.
از طرفی طبق بررسی ها از بین چهارده گونه اختلال شخصیت، دو گونه در ایران شایع تر است: اختلال شخصیت «نمایشی» و «خود شیفته».
علاوه بر این مهم ترین رسانه همگانی درایران یعنی «صدا و سیما» دولتی است و به نفع حکومت فرهنگ سازی می کند.
نهایت، غیردموکراتیک بودن حکومت که قوانین غیردموکراتیک و نبودن نهادهای حمایت از ضعفا، از نتایج آن است.
رسانه های همگانی و سیستم سنتی خانواده که در آن دو نقش وجود دارد: «توسری خور» و «کتک زن» می توانند از جمله عوامل گسترش خشونت خانوادگی در ایران باشند.
مژگان - تهران خویشاوندی دارم که با زن آلمانیش در آلمان زندگی می کند و هر چندگاه یک بار کتک جانانه ای از زنش می خورد.
این را گفتم تا بدانید که جستار خشونت در خانواده ریشه در ناتوانی ذاتی انسان دارد و تنها مشکل جامعه ایران یا نتیجه پس افتادگی فرهنگ ایرانی نیست.
امیر شالچی - هامبورگ به طور کلی خشونت ابعاد بسیار زیادی دارد اما به نظر من در ابتدا معلول فرهنگ منحط جامعه است چرا که در بسیاری از خانواده ها این فرهنگ حکمفرماست و بعد از آن عواملی چون حکومت، مدرسه، قوانین و مجریان قانون همه و همه به نوبه خود مقصر هستند.
من خودم هم در خانه و هم در خارج از آن مورد خشونت واقع شده ام...
یک نکته هست و آن اینکه چرا مادر یا پدری که خود مورد خشونت واقع می شود به پسر یا دخترش یاد نمی دهد که چه در خانواده و چه در خارج از آن هیچ کسی را مورد آزار وخشونت قرار ندهد و یا اینکه مردی که به خود اجازه می دهد زنان ودختران را مورد تجاوز و آزار و اذیت قرار دهد...
علت دیگر خشونت را بی سوادی می دانم زیرا بیشتر افرادی که دیگران را مورد خشونت قرار می دهند یا درصد بیشترشان افراد بی سواد یا کم سواد هستند.
میترا (۱۷ ساله) - مشهد بیش از هر چیز محیط خانوادگی در رواج خشونت مؤثر است.
بچه ای که از والدین خود خشونت دیده حتما در بزرگی بر دیگران و فرزندان خودش خشونت اعمال می کند.
علی - تورنتو خشونت در خانواده در وحله اول به فرهنگ تربیتی خانواده وجامعه ای که در آن زندگی می کنند ارتباط دارد.
همچنین عقاید مذهبی و فرهنگی نیز تأثیرگذار خواهد بود.
به نظر می رسد این آمار در ایران از بسیاری از کشورهای پیشرفته کمتر است.
عباس - جیرفت به نظر من تمام خشونت ها به علت بی فرهنگ بودن و نداشتن آموزش های درست است.
مریم بهتاش - تبریز خشونت در خانواده، متاسفانه یک رسم افغانی است که در بیشتر خانواده ها رواج دارد.
در افغانستان عواملی مانند فقر و بی سوادی و حکومت های اغلب مردسالار و عادات روستایی و نبودن عشق و محبت در زندگی، عقب ماندگی فکری، بالاترین میزان تعصب و کمترین میزان اصول زندگی بر اساس درک طرفین و عروسی های تجارتی و...
فرزندان در تمام امور ازرفتار پدر و مادر سرمشق می گیرند و پیام من برای همه جوانان افغانستانی (پسرو دختر) این است که با قاطعیت تمام در مقابل این طاعون خطرناک عروسی های اجباری، تجارتی، دخترفروشی شجاعانه و عاقلانه مبارزه کنند.
عبدالله دهزاد جاغوری - کابل در تمام کشورهای دنیا خشونت خانگی وجود دارد، اما از طرف قانون و عرف جامعه سخت مورد نکوهش و تعقیب قرار می گیرد.
اما در ایران، قانون و نظام حقوقی نه تنها جلوی خشونت را نمی گیرد، بلکه باعث ترویج آن است.
سعید آرمان - لندن یک چیز حقیقته اگه عشق باشه، اگه مقصد زن و مرد تو زندگی یک چیز باشه این چیزا پیش نمیاد.
اما دریغ!
حداقل تو ایران کمتر پسر و دختری دیدم که موقع ازدواج به این مسئله دقت کنن!
حتی تحصیل کرده هاش.
حتی اونایی که سطح فرهنگی نسبتا بالایی دارن!
مشکل از اونجایی آغاز میشه که دختر و پسر تو فضاهای جدا پروش پیدا می کنند.
مدرسه جدا.
خیابون جدا.
حتی تو خانواده ها جدا.
یه پسر ایرونی و یه دختر ایرونی قبل از اینکه فکر کنه طرفش یک انسانه فکر میکنه اون دختره یا پسره!
وای از فقر جنسی!
یک آدم تشنه تو بیابون وقتی به آب می رسه دیگه کار نداره این آب ممکنه مریضش کنه یا حتی باعث مرگش بشه!
من روانشناس نیستم!
کارشناس اجتماعی هم نیستم!
اما انسانم و درک میکنم!
فضای ناجور جامعه ایرانی رو حس می کنم!
دارم توش زندگی میکنم!
با هر کسی که حرف میزنم همینا رو میگه!
علی - تهران ریشه خشونت در خانواده را باید در دشواری های مالی جست.
فساد دولتمردان و نارسایی نظام حقوقی نیز باعث ترویج خشونت است.
علی پرویزیان - تهران این برای اولین بار نیست که اینگونه بی پروا و جاهلانه به حقوق زنان جامعه دست اندازی میشود.
آن هم در قرن بیست و یکم و توسط کسانی که مدعی حکومت اسلامی و اجرای اسلام ناب محمدی هستند.
هر چند جامعه زنان و دختران، اینقدر بی دست و پا نیستند که لازم باشد آقایان از حقوق همیشه تضییع شده آنها دفاع کنند...
در چنین جامعه ای آقایان میگویند مردم سالاری دینی جریان دارد.
ولی اگر زنی به واسطه ی قتل عمد یا غیرعمد کشته شود دیه ای معادل نصف دیه مرد دریافت خواهد کرد در حالی که هر دو به یک اندازه ملزم به پرداخت حق بیمه هستند.
در جامعه ای که زنان به جرم زن بودن همیشه در موضع تحقیر هستند...
وای بر موقعی که یک زن برای فقط چند لحظه از کنار خیابان عبور کند...
اگر مرد در جامعه ی ما از صبح تا شب هوسرانی کند، اگر چشم چرانی کند، اگر هیزی کند، خیلی به او ایرادی نیست.
ولی وای به روزی که از زن خطایی سر بزند.
اگر پدری دخترش را به عمد بکشد به مدد قوانین ما هیچ جرمی بر او مترتب نیست.
چون پدر صاحب فرزندش است...
مهدی - تهران از اول انقلاب تا کنون که ربع قرن ازآن گذشته جز دروغ و تهمت و افترا و خشونت چیزی ندیدیم.
برنامه های تلویزیون و سینما هم همه اش بدآموزی دارد حتی خانوادگیش، البته جنبه سکس ندارد، ولی بدترازآن دارد، همش خانواده ها را به جان هم می اندازند و برای تبلیغ به اصطلاح می خواهند بگویند برای خانم ها آزادی آورده ایم....
مشکلات اقتصادی هم که مزید برعلت شده.
آیا این بود تربیت و عدالت و قسط اسلامی که میگفتند؟
کوروش مصدق نژاد - شیراز با بالابردن سطح فرهنگ مردم باید به فکر از بین بردن این نارسایی ها باشیم.
در ضمن به نظر من اعدام کردن متهم تنها راه حل نیست.
باید به انگیزه های اجتماعی هر خلافی توجه کرد.
محمد - تهران خشونت در ایران از خود رژیم شروع می شود.
حکومتی که شهروندان را در ملأ عام تنبیه می کند، شلاق می زند، سنگسار می کند، خود باعث ترویج خشونت است.
مردم به طور روزمره با جنبه های فراوان قهر و خشونت روبرو هستند و حساسیت خود را از دست می دهند.
رئوف افسایی - لندن به نظر بنده خشونت در خانه یا بیرون از خانه، اعتیاد، رشوه خواری، فساد و ظلم پذیری همه ریشه در بی تربیتی مردم یک جامعه دارد که با تقویت نهادهای فرهنگی می توان این مشکلات را تا حد زیادی حل کرد.
متأسفانه در ایران در این زمینه نه تنها کار مفیدی انجام نمی شود بلکه گاه در جهت عکس قدم های بزرگی برداشته می شود.
زیرا افرادی در ایران هستند که منافع خود را مدیون همین کاستی میبینند و برای نگه داشتن وضع موجود تلاش زیادی می کنند.
البته ازاین رهگذر بیشترین استفاده را شما و دیگر کشورهای محتاج انرژی و مواد اولیه ارزان میبرید...
از شما می خواهم که برنامهای را به بررسی وضعیت آموزش و پرورش در ایران و مقایسه آن با آموزش و پرورش کشور خودتان و بقیه کشورهای پیشرفته اختصاص دهید شاید تعداد بیشتری از مردم ایران به این باور برسند که تنها مشکل ایران بی فرهنگی عامه مردم ایران است.
مهرداد - اصفهان دلایل خشونت خانوادگی بسیار متنوع است: نوع حکومت، قانون، مدرسه، خانواده یا مجریان قانون و رسانه های همگانی همه مقصرند...
علی - خرم آباد به نظر من این عوامل درخشونت خانوادگی مهم هستند: ۱- الکل و بدمستی (درمردان) ۲- فشار ناشی از نیازهای جنسی ارضانشده.
۳- درجوامع عقب مانده این اعتقاد مسخره وجود دارد که مرد موقعی مرد است که خشن باشد و زن را کتک بزند.
متأسفانه برخی زنان نیز این را باور دارند.هم چنین برخی مردان فکر می کنند که زن فقط با کتک آدم می شود!
۴-فشار طاقت فرسا از طرف خانواده شوهر بر عروس جوان که درنهایت منجر به عکس العمل افراطی از طرف زن جوان می شود.
۵- متأسفانه بعضی خانم ها موقعی که مرد خسته و بی حوصله است آن چنان اورا بی طاقت می کنند که مرد را کلافه می کنند و او را به واکنش های جنون آمیز می کشانند.
فاطمه - تهران منشأ خشونت این است که ما همه چیز را برای خود خوب و برای دیگران بد می بینیم.
مثلأ همان پدر و مادری که دیروز با شعاراستقلال و آزادی انقلاب کردند امروز به جرم آزادی خواهی و استقلال طلبی فرزند خود را تنبیه می کنند.
شمیلا - تهران به عقیده من منشأ خشونت در خانواده فقر مالی و عقب ماندگی فرهنکی است که این هم از سیاست های خشن حکومت ناشی می شود.
سعید - اردبیل زن ایرانی با دو مشکل مواجه است.
یا قانون به او اجازه طلاق نمی دهد و یا وقتی قانون چنین اجازه ای می دهد از هیچ گونه حمایت مادی دولتی و تضمین شده برخوردار نیست.
بنابراین مجبور است به زندگی فلاکت بار ادامه دهد.
فرهاد - تهران به نظر من خشونت های خانوادگی در ایران ریشه های عمیق فرهنگی دارد چرا که حتی برخی از تحصیل کردگان جامعه مانند اساتید دانشگاه ها نیز گاهی این خشونت را اعمال می کنند.
متأسفانه هنوز بسیاری از مردان ایرانی به خود اجازه می دهند که همسر خود را تنبیه کنند و یا مورد آزار قرار دهند.
امروزه بسیاری از پسران جوان تحصیل کرده در جلسات بحث و گفتگو از حقوق زنان دفاع می کنند و قائل به این مسئله هستند که بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد.
اما همین افراد در زندگی خصوصی خود بدترین خشونت ها را بر علیه زنان اعمال می کنند (نظیر توهین کردن و متلک گفتن به دختران، آزار رساندن به خواهران و تنبیه بدنی همسرانشان و...) این مسئله ناشی از همان ته مانده های فرهنگی است که اثر آن به سادگی از بین نمی رود.
محسن - شیراز یک اشکال اساسی در کار ما این است که روی مسئله "خشونت"، آن هم از نوع فیزیکی آن حساس هستیم!
باید به عواملی که مردها را به این کار وا می دارد نیز توجه کنیم.
بسیار خشونت های غیر آشکار و ظریف در نهاد خانم های مزدوج هست که مخرب تر و کشنده است!
مهرداد - تهران خشونت خانوادگی بستگی مستقیم با نوع حکومت و فرهنگ دارد.
حکومت کنونی ایران به طور کلی حقی برای انسان قائل نیست چه برسد به زنان که قربانی های ابدی این کشورند.
خانواده ای را می شناختم که پدر با وجود تحصیلات دانشگاهی، همیشه به محض کمترین نافرمانی از طرف فرزندانش آنها را کتک می زد و تهدید به اخراج از خانه می کرد.
فرزندان این خانواده همگی تحصیلات دانشگاهی دارند ولی همه درونگرا و تا حدودی افسرده و غمگین هستند و بی عاطفه و بی اعتنا به همه چیز و همه کس.
مریم - تهران ساده ترین دلیلش شرایط خشن رشد افراد در جامعه است.
مردم از کودکی یاد می گیرند یا کتک بزن یا توسری خور باش.
من خودم انسان های ضعیف زیادی را دیده ام که تا کسی را دیده اند که زورشان به او می رسد از هیچ نوع زورگویی کوتاهی نمی کنند.
کاوه - تهران مشکلات اقتصادی ریشه اصلی خشونت های خانوادگی است.
فرهنگ روبناست و با توجه به اینکه هر یک از اقشار و طبقات دارای مشکلات اقتصادی خاص خود هستند در هر طبقه ای پدیده خشونت عینیت می یابد و آنگاه خود قالب فرهنگی می گیرد و لذا ممکن است بعضا فرهنگ خشونت جدا از مشکلات اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.
خشونت خانوادگی در میان اقشار و طبقات محروم بیشتر است.
قوانین می توانند در این موارد یاری رسان باشند.
ملازاده - ایران به نظر من خشونت در خانواده های ایرانی بستگی به دو عامل قانون و رسانه های همگانی دارد.
اگر بشود به وسیله قانون به کسانی که خشونت علیه آنها انجام شده این اطمینان را داد که قانون از آنها حمایت می کند احتمالا خشونت ها در خانواده کاهش می یابد و دوم اینکه با استفاده از رسانه های همگانی به ارتقای سطح فرهنگ جامعه کمک کنیم زیرا میزان خشونت در قشر فرهنگی جامعه کم تر است.
روژنا - تهران ریشه مشکلات اجتماعی وجود ناهنجاری های روانی در فرد فرد جامعه است.
اگر جامعه به خشونت به عنوان عاملی برای امنیت می اندیشد، اگر خانواده دچار خشونت است و...
همه در نتیجه وجود نگرش پدرسالارانه در جامعه است که این به نوبه خود به بار آمدن افرادی با روحیات منفعل یا پدرسالار می انجامد و البته این جامعه هم خود برایند طرز فکر افراد آن است.
راه اصلاح آن هم رشد فکری افراد و آگاهی آنهاست.
هومن - تهران بارزترین عامل این است که بچه ها در ایران در شرایط تحقیرآمیز بار می آیند و از هیچ حقوقی برخوردار نیستند.
کسی که با شرایط ناگوار بزرگ شد، نسبت به خود و دیگران خشم و نفرت دارد و در بزرگی خشم خود را متوجه افراد ضعیف می کند.
و در ایران زنها ضعیف هستند، زیرا نه قانون از آنها حمایت می کند، نه عرف و اخلاق سنتی.
شهرزاد - یوته بوری (سوئد)