خانواده ساده ترین و کوچکترین واحد اجتماعی است.
زندگی اجتماعی انسان، با زندگی خانوادگی آغاز می شود، خانواده قدیمی ترین و با سابقه ترین واحد زندگی اجتماعی نیز هست و نخستین تجربه انسان برای اجتماعی زیستن در خانواده صورت گرفته است.
اهمیت خانواده بعنوان یکی از نهادهای اجتماعی در جوامع مختلف یکسان نبوده و نیست.
در عصر حاضر اهمیت خانواده درجوامع غیر مذهبی کاهش یافته واصالت خود را از دست داده است.
خانواده، چه در کشورهای سرمایه داری و چه در کشورهای کمونیستی از مقام و منزلت خود تنزیل کرده است.
درین جوامع اطفال از لحاظ عاطفی احساس خلاء می کنند و به پرورشگاه ها و کودکستانها سپرده می شوند و این خول دلیل بر بی اهمیتی خانواده است.
اما خانواده در بینش اجتماعی اسلام مقامی بس رفیع و با ارزش دارد.
می توان گفت که خانواده هر چند ساده ترین و کوچکترین شکل زندگی اجتماعی است، در اسلام، در ردیف مهمترین نهادهای اجتماعی قرار دارد و به نقش و تاثیر آن اهمیت بسیار داده شده و به پایه داری و دوام آن توجه فراوان شده است.
اینک برای دستیابی هر چه بیشتر به این نهاد مقدس علت اهمیت آن را در جوامع مختلف و فرهنگ های مختلف بررسی می کنیم و به عملکردها و کارگردهای گوناگون خانواده می پردازیم.
1- کارکرد غریزی و طبیعی: خانواده در اولین قدم، برآورنده و تامین کننده یک نیاز طبیعی و غریزی است شکی نیست که اگر این نیاز طبیعی در انسان وجود نداشت، خانواده نیز ظهور نمی کرد و لی نباید تصور کرد که عملکرد خانواده منحصر در همین یک فقره بوده و در سایر مسائل حیاتی کدام نقش و کاربردی را ایفا نمی کند.
2- کارکرد عاطفی: انسان نیازمند محبت است.
با محبت، زندگی سرد و افسرده او گرم گردیده، عطر و طعمی دلپذیر پیدا می کند.
دوستی و مهربانی و صلح و صفا و آرامش، مطلوب همه انسانهاست.
زندگی بدون محبت، مانند پیکر بدون روح است.
خانواده کانون گرم محبت است.
آنجاست که انسان می تواند دیگران را، بدون هیچ شائبه ای، دوست بدارد و احساس کند که دیگران نیز او را دوست دارند.
بهمین سبب است که مصلحانی که می خواهند زندگی بشر را در اجتماعی دلپذیرتر سازند اجتماع را به یک خانواده تشبیه کرده اند و از مردم می خواهند تا دیگران را به چشم افراد خانواده خود نگاه کنند.
3- کارکرد تربیتی: همانطور که جسم انسان در دامان مادر و در کنار پدر پرورش می یابد روح و روان وی نیز در خانواده است که رشد می کند و شخصیت او در فضای خانواده شکل می گیرد.
می توان گفت که تاثیر تربیتی هیچ نهادی در جامعه به اهمیت و قوت تاثیر خانواده نیست چون که: اولاً انسان کودکی و آغاز زندگی خود را در دامان پر مهر و عطوفت خانواده می گذراند.
ذهن انسان در این سالها مانند جوانه تازه رسته ای است که به سرعت رشد می کند و حساسیت و قدرت فراگیری آن بسیار زیاد است و هرچه را در محیط خانواده می بیند و می شنود به دقت ثبت و ضبط می کند به طوری که هم چون نقش ثابت تا پایان عمر با انسان همراه خواهد بود.
ثانیاً چون تنها محیطی که کودک با آن سرو کار دارد همان محیط خانواده است، اعضای خانواده و بخصوص پدر و مادر که به وی مهربانی و کمک می کنند برای او تنها الگوی قابل مشاهده و قابل تقلید هستند.
اینست که طفل در نخستین آزمایشها و تجربه های عملی، همان رفتار و گفتار آنها را تقلید و تکرار می کند و بدین ترتیب به صورت طبیعی و عملی، آموزش می بیند و پرورش می یابد.
4- کارکرد اجتماعی: زندگی خانوادگی فرد را برای زندگی اجتماعی آماده می سازد از آنجا که خانواده نخستین اجتماعی است که فرد رسما در آن عضو می شود این اجتماع می تواند چگونگی اجتماعی زیستن را بیاموزد، فرزندان در خانه از رهگذر تقسیم کار هر یک وظیفه و مسئولیتی بر عهده می گیرند و از طریق همکاری با سایر اعضای خانواده طرز کار دسته جمعی در یک واحد اجتماعی را تمرین می کنند، سازندگی مهمتر خانواده، هنگامی آغاز می شود که مرد و زن جوان ازدواج می کنند و خانوده جدیدی تشکیل می دهند.
تشکیل خانواده عملا به معنی پذیرش مسئولیت اداره یک واحد اجتماعی است.
5- کارکرد اخلاقی: جامعه ای که در آن خانواده محترم باشد و افراد آن به تشکیل زندگی با اشتیاق اقدام کنند، از نظر اخلاقی در مقایسه با جامعه ای که جوانان آن رغبتی به تشکیل خانواده نشان نمی دهند سالم تر است.
علت این سلامت اخلاقی این است که اولا بسیاری از فسادها و جنایتهای اجتماعی از بی بند و باری و سرکشیهای جنسی ناشی می شود و این طغیان و انحراف جز با ازدواج علاج نمی شود و به اعتدال نمی انجامد.
ثانیا زن و مردی که پیوند زناشویی بسته و خانواده ای بوجود آورده اند، در خود نسبت به سرنوشت همسر و فرزندان خویش احساس مسئولیت می کنند و همین احساس سبب می شود بیش از مردان و زنان مجرد قوانین جامعه و قواعد اخلاقی را رعایت کنند 5- کارکرد اخلاقی: جامعه ای که در آن خانواده محترم باشد و افراد آن به تشکیل زندگی با اشتیاق اقدام کنند، از نظر اخلاقی در مقایسه با جامعه ای که جوانان آن رغبتی به تشکیل خانواده نشان نمی دهند سالم تر است.
ثانیا زن و مردی که پیوند زناشویی بسته و خانواده ای بوجود آورده اند، در خود نسبت به سرنوشت همسر و فرزندان خویش احساس مسئولیت می کنند و همین احساس سبب می شود بیش از مردان و زنان مجرد قوانین جامعه و قواعد اخلاقی را رعایت کنند.
6- کارکرد اقتصادی: مرد و زنی که ازدواج می کنند و خانواده بوجود می آورند برای کار و کوشش انگیزه بیشتری نسبت به مردان و زنان مجرد دارند.
مسئولیت تامین معاش همسر و مخارج خانه و فرزندان، فرد را به تلاش معاش وا می دارد و سختی ها را بر او آسان می سازد.
این شور و شوق و انگیزه بیشتر برای تلاش و کوشش نه تنها در رهایی فرد از فقر موثر است، بلکه در بهبود وضع اقتصادی جامعه نیز قطعا تاثیر دارد چرا که میزان کار را در جامعه به طور کلی افزایش می دهد.
علاوه بر این، پیوند و همبستگی اعضای خانواده آنان را همانند اعضای یک پیکر در تامین معاش با یکدیگر به همکاری صمیمانه وا می دارد.
موارد یا شده از کارکردهای مهم خانواده است و تمام اقشار اجتماعی پیروی هر گونه مکتب و مسلکی باشند به آن اعتراف دارند.
در اسلام نیز خانواده یک اصل است که باید استوار بماند و حفظ شود.
اسلام در تشکیل خانواده تاکید زیادی دارد، قرآن کریم آفرینش زن و مرد و زمینه های طبیعی و روحی مربوط به ازدواج را از آیات حکمت خداوندی می شمارد در آنجا که می فرماید : «و از نشانه های خدا یکی این است که برای شما از جنس خودتان جفتهایی آفرید تا شما در کنار آن آرامش پیدا کنید.» اسلام برای دوام و بقای خانواده سفارشات لازم را ارائه داده و هر آنچه که در جهت سست کردن و ویران کردن بنیاد خانواده باشد حرام و ممنوع گردانیده است.
اسلام نه تنها به تشکیل خانواده امر فرموده بلکه برای استحکام بنیان آن از هر گونه تزلزل ویرانگر دستور عمل خاصی دارد که به چند نمونه آن در این جا اشاره می شود: 1- عفت و پاکدامنی: عفت و پاکدامنی نیرومند ترین پشتوانه خانواده است که آن را از هر حادثه محفوظ و مصون نگه می دارد خانواده ای که مقید به عفاف نباشد دیر یا زود بنیان آن از هم پاشیده و اعضای آن پراگنده می شود.
انسان باید با نیروی «تقوی» خود در درون محدوده مجاز زناشویی عمل کند، این خویشتن داری در مقابل سرکشیهای تمایلات زیستی همان «عفت» است.
روابط زیستی در محدوده پیوند زناشویی موجب دوام و بقای خانواده است اما اگر در خارج از این محدوده به کار افتد بنیان خانواده متزلزل گردیده، ویران می گردد.
اگر در اسلام این اندازه به عفت و پاکدامنی اهمیت داده شده است و اگر دستور به حجاب وجود دارد و اگر زن و مرد نباید تن خود را لخت و عور در معرض دید قرار ندهند و از نامحرمان بپوشانند اگر نباید اختلاط بی رویه میان زن و مرد برقرار باشد ، اگر نباید فلم ها و نمایشهای محرک تفریح ها و تصویرهای شهوت انگیز باشد همه و همه برای استواری و بقای خانواده است.
2- احترام و اطاعت: در خانواده اسلامی زن و مرد هر یک دارای حقوقی هستند که مراعات آن سبب احترام همدیگر گردیده و این خود در استحکام روابط زناشویی از هر چیز دیگری موثر تر است و زمینه تربیتی فرزندان شان را فراهم می کند.
در این صورت روابط فرزند و پدری و تمام نسل ها حفظ می گردد.
حال در اینجا یک سوال پیش می آید که باید حل گردد و آن اینکه در صورتی که اسلام اینقدر به اهمیت و حفظ خانواده پرداخته و دستوراتی برای حفظ آن صادر فرموده چرا طلاق را جایز شمرده که خود نوعی جدایی و پراکندگی است.
این سوال که از عدم شناخت کافی از اهداف تشکیل خانواده سرچشمه می گیرد از دیدگاه اسلام نیز در مورد طلاق بی خبر است.
امام صادق علیه السلام فرمود: «منفورترین چیزها نزد خدا، طلاق است» این نکته را نباید فراموش نمود که به طور کلی هدف از تشکیل خانواده «سپری نمودن یک زندگی سالم، آمیخته با صلح و صفا و صمیمیت و به دور از جنجال و کشمکش های نامعقول » می باشد حال اگر در اثر کم تجربگی و ناپختگی چنین هدفی تامین نشد چه باید کرد آیا باید یک عمر با تلخی زندگی کرد و یا راه حلی باید سنجید.
این راه حل همان طلاق است.
طلاق، بر خلاف نظریه بسیار کسانیکه در مورد آن منحرفانه فکر می کنند در حقیقت گشایش راه است برای رهایی از یک تجربه ناموفق و اقدام به تجربه دیگری برای تشکیل خانواده دیگر، تا هر یک از زن و مرد بتوانند نیازهایی که در خانواده پیشین برآورده نمی شد، در خانواده دیگری تامین کنند « حقوق خانواده در اسلام » فصل هفتم: فسخ ازدواج 1 – فسخ ازدواج را تعریف کنید ؟
در قانون مدنی به پیروی از فقه اسلامی در مواردی بدون آنکه نیازی به طلاق باشد می توان ازدواج را منحل کرد .
این موارد را فسخ ازدواج می نامند .
2 – آیا موارد فسخ نکاح در قانون مشخص شده است ؟
قانونگذار موارد فسخ ازدواج را به طور صریح در قانون مشخص کرده است .
در قانون مدنی ، جنون هر یک از زن و مرد و عیبهای خاصی در مرد و عیبهای خاصی در زن از موجبات حق فسخ ازدواج است .
البته در صورتی حق فسخ ایجاد می شود که عیب هنگام عقد مخفی باشد زیرا اگر کسی علیرغم دانستن عیب طرف دیگر به همسری او راضی شده باشد قانونا حق فسخ ازدواج را ندارد .
3 – شرایط فسخ ازدواج را بیان کنید ؟
1 – فسخ ازدواج نیازی به رضایت طرفین ندارد و کسیکه حق فسخ داشته باشد می تواند آن را انجام دهد .
فسخ کننده باید عاقل و بالغ و رشید باشد به همین دلیل فسخ ازدواج مجنون با ولی و قیم اوست .
2 – فسخ ازدواج نیازی به تشریفات خاص ندارد لیکن در عمل برای آنکه ثابت شود فسخ کننده بر حق بوده و تصمیم درست گرفته است ، مراجعه به دادگاه لازم است از این رو زن یا شوهری که مدعی فسخ ازدواج هستند باید فورا اقدام کرده و در مدت لازم در دادگاه اقامه دعوی کنند .
دادگاه به این دعوی رسیدگی می کند و در صورت درست بودن ادعا فسخ ازدواج از تاریخ اعلام واقع می شود .
4 – فسخ ازدواج و طلاق چه شباهتهایی با هم دارند ؟
هر دو عمل حقوقی یک جانبه است و موجب انحلال ازدواج هستند و این انحلال اثری نسبت به گذشته ندارد .
عده فسخ ازدواج و طلاق برابر است و احکام مهر در هر دو مورد به هم شباهت دارد .
5 – تفاوت فسخ و طلاق کدام است ؟
1 – طلاق تشریفات خاصی دارد مثل صدور گواهی عدم سازش و اجرای صیغه طلاق در حضور دو شاهد عادل ، ولی فسخ ازدواج نیازی به تشریفات خاص ندارد و به اراده صاحب حق انجام می شود .
2 – طلاق در صورتی درست است که زن دارای شرایط خاص باشد مثلا طلاق زن در مدت عادت زنانگی و در حال نفاس درست نیست و در حالی که فسخ ازدواج در این دوران نیز ممکن است .
3 – در فسخ رابطه طرفین قطع می شود در حالیکه در برخی از اقسام طلاق در دوران عده رجوع از طلاق و از سرگرفتن زندگی زناشویی بدون آنکه نیازی به ازدواج مجدد باشد امکان پذیر است .
4 – در مورد مهر طلاق و فسخ با یکدیگر تفاوت دارند .
6 – در صورتی که مردی مبتلا به جنون باشد آیا زن می تواند تقاضای فسخ نکاح بدهد ؟
اگر پس از ازدواج مرد دچار جنون شود زن می تواند به علت جنون شوهر ازدواج را فسخ کند .
7 – تفاوت بین زن و مرد در مورد فسخ به علت جنون چیست ؟
اگر زن در دوران زناشویی مجنون شود مرد می تواند به وسیله کار و فعالیت خود نفقه او را تامین نماید و از او نگاهداری کند و هرگاه عرصه بر شوهر تنگ شود می تواند به وسیله طلاق از دست زن مجنون خود رهایی یابد یا زن دیگری بگیرد ولی بالعکس هرگاه شوهر پس از زن مجنون شود علاوه بر آن که کسی نیست که بتواند نفقه زن را بدهد جز از طریق فسخ نکاح زن را خلاصی ندارد .
8 – عیوبی را که در زن مو جب فسخ نکاح می شود نام ببرید ؟
به غیر از جنون عیوب دیگری که ممکن است در زمان ازدواج در زن وجود داشته باشد و به مرد به علت عدم آگاهی اجازه فسخ ازدواج را می دهد عبارتند از : جزام ، برص ( پیسی ) قرن ، زمین گیری ، نابینایی از دو چشم .
این بیماریها یا نقص ها ممکن است عارض هر انسانی اعم از زن و مرد بشود اما برابر مقررات قانونی فقط در صورتی موجب به هم زدن ازدواج می شود که زن ازدواج می شود که زن به یکی از آنها دچار باشد آثار ازدواج 1 – علت دخالت دولت در تنظیم روابط زن و شوهر چیست ؟
دخالت دولت در تنظیم روابط زن و شوهر بواسطه جنبه اجتماعی نهاد خانواده است .
زیرا ازدواج تنها به زن و شوهر محدود نمی شود بلکه فرزندان ناشی از ازدواج را نیز در بر می گیرد و چون خانواده هسته مرکزی اجتماع و پایه آن است وجود خانواده های مستحکم و با ایمان سبب استحکام جامعه و برقراری نظم و امنیت در اجتماع خواهد شد .
از این رو به سبب اهمیت نهاد خانواده ، قانون گذار در تنظیم روابط زن و شوهر مداخله کرده و نظم آن را خود به عهده گرفته است .
2 – جنبه های عقد ازدواج را نام ببرید ؟
ازدواج دارای دو جنبه مالی و غیر مالی است .
3 – جنبه مالی ازدواج را توضیح دهید ؟
نفقه و مهریه از جمله امور مالی و همکاری زن و شوهر در تحکیم مبانی خانواده است .
در روابط مالی زن و شوهر ، شوهر مکلف است که مهریه همسر خود را بپردازد و زن می تواند مهریه خود را مطالبه کند .
شوهر موظف است مخارج زندگی همسر و خانواده خود را حدود متعارف و با توجه به وضعیت اجتماعی همسر تامین کند و زن قانونا وظیفه ندارد در تامین مخارج زندگی مسئولیتی بر عهده بگیرد .
حتی اگر زن جهیزیه به خانه شوهر ببرد به مالکیت شوهر در نمی آید و متعلق به خود اوست .
4 – اساس تشکیل خانواده بر چه پایه ای استوار است ؟
اساس تشکیل خانواده بر پایه مودت و علاقه و روابط عاطفی و انسانی زن و مرد استوار است .
5 – تکلیف زن در مقابل شوهر چیست ؟
تمکین از تکالیف مخصوص زن نسبت به شوهر است .
تمکین در لغت به معنی تن در دادن است و از نظر حقوقی ، دارای دو معنی عام و خاص است .
تمکین به معنی عام یعنی اینکه زن ضمن انجام وظایف خود نسبت به همسر ریاست شوهر را در اداره امور مالی و اخلاقی خانواده و تربیت فرزندان بپذیرد و در حدود قانون و به طور متعارف از او اطاعت کند .
همچنین زن باید در رفت و آمدها و معاشرت ها و دوستی ها نظر شوهر را مراعات کند .
تمکین به معنی خاص مربوط به رابطه زن و شوهر است .
انسان در عین حال که یک موجود اجتماعی است یک موجود زیستی نیر هست و بدین لحاظ دارای علایق و تمایلات جنسی است که باید ارضاء شود .
قانونگذار زن و شوهر را مکلف به حسن معاشرت کرده است .
6 – ناشزه کیست ؟
در صورتی که زنی بدون هیچ دلیلی از همسر خود تمکین نکند در اصطلاح حقوقی وی را ناشزه می نامند .
زن ناشزه حق مطالبه نفقه از همسرش را ندارد و مرد می تواند به دادگاه مراجعه کرده و الزام او را به تمکین بخواهد .
7 – زن و شوهر چه حقوقی و تکالیفی در مقابل یکدیگر دارند ؟
1 – حسن معارشرت 2 – سکونت مشترک 3 – معاضدت و همکاری در تحکیم مبانی خانواده و تربیت اولاد .
8 – مفهوم حسن معاشرت را توضیح دهید ؟
هنگامیکه زن و مردی ازدواج می کنند در حقیقت پیمان می بندند که در غم و شادی ، سلامتی و بیماری شریک یکدیگر و در همه مراحل زندگی ، غمخوار و پشتیبان هم باشند .
درست است که زن و مردی که ازدواج می کنند دارای دو فرهنگ و دو شخصیت متفاوت هستند و ممکن است در بسیاری از موارد با یکدیگر اختلاف نظر و سلیقه داشته باشند لیکن با کمی گذشت که لازمه زندگی خانوادگی است می توانند اختلاف نظرها را کنار گذاشته و با هم هم عقیده شوند .
تعادل در زندگی مشترک هنگامی به وجود می آید که روابط دو سویه زن و شوهر بر پایه های عاطفی ، عقلایی و اخلاقی استوار باشد .
9 – مفهوم سکونت مشترک را توضیح دهید ؟
هدف از ازدواج و تشکیل خانواده پاسخ به غریزه و فطرت ایجاد کانونی امن و آرام ، برقراری عشق و مودت و داشتن فرزند ، حفظ عفت و اخلاق حسنه و کمک به رشد و تکامل زن و شوهر است .
رسیدن به این اهداف با جدایی زن و شوهر امکان پذیر نیست ، از نظر قانونی زنی که از ایفای وظیفه زناشویی خود خودداری کند مستحق نفقه نخواهد بود .
شوهر مکلف است زنش را در خانه خود بپذیرد و یا مسکنی برای او تهیه کند و زن مکلف است در خانه شوهر زندگی کند مگر اینکه در مورد سکونت در مسکن جداگانه با یکدیگر توافق کرده باشند .
10 – در صورتی که مرد ترک خانه و خانواده کند ، تکلیف زن چیست ؟
در صورتی که مرد ترک خانه کند و خانوداه را رها سازد و حاضر به سکونت مشترک با زن نباشد زن می تواند درخواست طلاق کند .
11 – برای تحکیم مبانی خانواده چه وظیفه ای بر عهده زن و شوهر است ؟
باید در اداره امور زندگی با یکدیگر همکاری کنند و با کمک و همکاری هم ، مسوولیت تربیت و نگهداری فرزندان را به عهده بگیرند و زمینه مساعدی برای رشد جسمی و معنوی آنان فراهم آورند .
زن و شوهر مکلف هستند در هنگام بیماری و درماندگی و گرفتاری از یکدیگر مراقبت کنند و یار و غمخوار هم باشند و طبعا وظیفه ای که زن و شوهر در مقابل یکدیگر و فرزندان بر عهده دارند وظیفه ای اخلاقی است .
12 – حقوق و تکالیف شوهر را شرح دهید ؟
سرپرستی و ریاست شوهر بر خانواده : قانون مدنی بر ایجاد کانون خانوادگی گرم و آرامی تاکید دارد که اساس آن بر سرپرستی و ریاست شوهر و پدر ر خانواده استوار باشد .
با توجه به اینکه هر اجتماعی باید یک سرپرست داشته باشد تا کارها را هماهنگ سازد و مشکلات را از پیش پا بردارد و تصمیم نهایی را بگیرد ، خانواده هم به عنوان کوچکترین واحد اجتماع ، نیاز به سرپرستی دلسوز دارد که برای حفظ منافع و مصالح خانواده تلاش کند و در صورت بروز اختلاف سلیقه در مورد مسائل زندگی ، نظر نهایی را بدهد .
13 – آثار یاست شوهر بر خانواده را شرح دهید ؟
1 – تمکین : نتیجه ریاست مرد بر خانواده این است که در اختلاف سلیقه ها زن باید نظر شوهر را بپذیرد البته مرد نباید از اختیار خود سوء استفاده کند .
2 – تعیین مسکن خانواده : محل سکونت خانواده را مرد تعیین میکند و زن تابع اراده اوست .
لیکن زن و شوهر می توانند هنگام عقد یا پس از آن محل سکونت را با توافق یکدیگر انتخاب کنند و یا تعیین آن را به زن واگذار کنند .
3 – مخالفت شوهر با شغل زن : شوهر می تواند زن خود را از کاری که با مصالح خانوادگی یا حیثیت زن یا شوهر سازگاری نداشته باشد منع کند .
4 – ولایت بر فرزندان : نگاهداری و تربیت فرزندان یک خانواده : وظیفه پدر و مادر است اما تا زمانیکه فرزندان به سن قانونی نرسیده باشند اداره دارایی آنها با پدر است و مادر هیچگونه اختیاری در این مورد ندارد .
5 – نام خانوداگی : از زمانیکه همه مردم دارای شناسنامه شدند ، دختری که ازدواج می کند می تواند نام خانوادگی شوهر را به تنهایی یا در کنار نام خانوادگی خود به کار ببرد .
6 – تابعیت : هرگاه زن ایرانی بخواهد با مردی خارجی ازدواج کند ، اولا نباید موانعی را که برای ازدواج بر شمردیم داشته باشد و ثانیا باید اجازه مخصوصی تحت عنوان « پروانه زناشویی » از وزارت کشور بگیرد .
14 – مهر را تعریف کنید ؟
مهر یا صداق عبارت از مالی است که به سبب وقوع عقد نکاح شوهر به مالکیت زن در می آورد یا پرداخت آن را به محض مطالبه زن بر عهده ( ذمه ) خود می پذیرد .
هر چند در عمل مطالبه مهر در دوران ازدواج مرسوم نیست لیکن با توجه به اینکه در قوانین ما ، حقوق و تکالیف زن و شوهر یکسان نیست و طبق قانون اختیار طلاق در دست شوهر است وجود مهریه لازم بوده و به عنوان تضمین بقای ازدواج برای زن محسوب می شود .
15 – مشخصات مهر را نام ببرید؟
1 – مهر باید ارزش مالی داشته و قابل تملک نیز باشد .
2 – مهر باید معلوم و معین باشد یعنی زن و مرد به آن آگاهی داشته باشند .
3 – زن و مرد باید با توافق یکدیگر مقدار مهر را تعیین کنند .
4 – اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم تادیه مهر در مدت معین نکاح باطل خواهد بود نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است .
5 – به محض وقوع عقد زن مالک مهر می شود و می تواند هرگونه تصرفی که بخواهد در آن بنماید و در صورتی که در قباله ازدواج عبارت « عندالمطالبه » در مواردی که مهر پول یا طلاست قید شود زن می تواند هرگاه که بخواهد آن را مطالبه نماید .
16 – حق حبس را شرح دهید ؟
به مجرد عقد ، زن مالک مهر میشود و می تواند آن را از شوهر مطالبه کند و در صورت امتناع شوهر حتی می تواند با رجوع به دادگاه به طریق قانونی مهریه خود را طلب کند به عنوان ضمانت اجرای این حق ، قانون به زن حق داده تا زمانی که مهر خود را ردیافت نکرده از تمکین خودداری نماید این حق به حق حبس معروف است .
17 – شروط « حق حبس » را شرح دهید ؟
شرط اول : مهر زن باید حال باشد یعنی مدت دار نباشد و به مجرد عقد قابل وصول باشد بنابراین اگر مدت دار باشد حق حبس ندارد .
شرط دوم : در صورتی که زن قبل از دریافت مهر از شوهر تمکین کند ، حق حبس او ساقط می شود منتهی حق مطالبه مهر او از بین نمی رود .
شرط سوم : فرق نمی کند که شوهر ثروتمند باشد یا نباشد در هر صورت زن حق حبس دارد .
شرط چهارم : در صورتیکه زن از حق حبس خود استفاده کند و از همسرش تا وصول مهر تمکین نکند و از انجام وطایف زناشویی خودداری کند ناشزه محسوب نمی شود و مستحق نفقه نیز هست .
18 – مهر المسمی را تعریف کنید ؟
مهری است که در سند ازدواج ثبت شده است و مهر باید مالیت داشته باشد و معلوم و معین باشد و غیر عقلایی و غیر شرعی هم باشد .
19 – مهر المثل را تعریف کنید ؟
در صورتیکه زن و شوهری ضمن عقد میزان و نوع مهر به توافق نرسند و یا مهری معین کنند که فاقد اوصاف شرعی و قانونی باشد ، در صورت انحلال نکاح ، قانون مدنی زن را مستحق مهرالمثل می داند .
برای تعیین مهر المثل باید وضعیت زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات از جمله وضعیت فردی و تحصیلات وی نسبت به کسانی که از نظر اجتماعی همشان او هستند در نظر گرفته شود .
20 – مهر المتعه را تعریف کنید ؟
اگر مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر پیش از تعیین مهر و پیش از آمیزش ، بخواهد زن خود را طلاق دهد ، زن مستحق مهرالمتعه است برای تعیین مهر المتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود .
21 – نفقه چیست ؟
نفقه عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت که به طور متعارف متناسب با وضعیت زن باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم یا احتیاج او بواسطه مرض یا نقصان اعضاء .
22 – میزان نفقه چگونه تعیین می شود ؟
از نظر قانونی ، نفقه زن متناسب با وضعیت زن تعیین شده و توانایی مالی مرد در نظر گرفته نمی شود هر چند قانون ایران فقط شوهر را عهده دار تامین نیازهای زندگی می شناسد .
لیکن توجه به تحولات اجتماعی و اقتصادی امروزی حتی نقش زن و مرد در خانواده تغییر کرده است .
در اکثر جوامع زن نیز مانند مرد ، در بیرون از خانه و یا در مزرعه و یا در خانه به فعالیت می پردازد و به زندگی اقتصادی خانواده بین زن و مرد تعادل بیشتری پیدا کرده است .
23 – تکلیف شوهر به دادن نفقه زن اختیاری است یا قانونی ؟
توضیح دهید ؟
تکلیف شوهر به دادن نفقه زن ، یک تکلیف قانونی است بنابراین در صورتیکه شوهر از پرداخت نفقه زن علیرغم داشتن استطاعت مالی خودداری کند ، زن می تواند از او شکایت کند .
در صورتیکه زن با شوهر سازگاری داشته باشد و مرد هم توانایی مالی داشته باشد و مرد هم توانایی مالی داشته باشد ولی نفقه زن را ندهد ، زن می تواند شکایت کند و دادگاه با توجه به وضعیت زن میزان نفقه را معین کرده و شوهر را محکوم به پرداخت آن می کند .
24 – نفقه زن و فرزندان در صورت ورشکستگی شوهر مقدم بر طلب کاران است .
25 - ناشز کیست ؟
شوهری که حق ناشی از نکاح را که برای زوجه حاصل شده ایفا نکند ناشز گویند .
این حقوق عبارت است از دادن نفقه و کسوه و حسن سلوک .
26 – آیا بردن جهیزیه به خانه شوهر یک وظیفه قانونی است ؟
از نظر حقوقی زن اجباری در تهیه و بردن جهیزیه به خانه شوهر ندارد و شوهر پس از ازدواج مالک جهیزیه نمی شود بلکه به طور متعارف می تواند از این وسایل استفاده کند و از منافع آن بهره مند شود .