دانلود مقاله اقتصا بوروکراسی و توسعه در ایران

Word 58 KB 1046 19
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • کتاب بوروکراسی و توسعه در ایران دارای 3 بخش می باشد : در بخش نخست به مبانی نظری و مدلهای مدیریت دولتی تطبیقی پرداخته است ، که در مورد مفاهیم بوروکراسی و تحول در نظام اداری و سیاسی بحث می کند.

    بخش دوم کتاب نگاهی تاریخی را به مدیریت دولتی دارد .

    و در آخر بخش سوم که مدیریت دولتی را در ایران معاصر مورد بررسی قرار می دهد.

    بخش اول : مدیریت دولتی تطبیقی : مبانی نظری و الگوها بوروکراسی مبنایی برای مقایسه : بسیاری از محققان سیاست تطبیقی برای تحلیل نظام های سیاسی رویکرد کارکردی (وظیفه ای) غیر ساختاری را در اولویت قرار داده اند.

    تأکید بر رویکرد ساختاری در بررسی مدیریت دولتی تطبیقی به دلیل رجحان آن بر رویکرد کارکردی در بررسی نظام های سیاسی نیست بلکه این تصمیم بر این نظر استوار است که بوروکراسی به عنوان ساختاری سیاسی تخصصی در مقایسه با رویکرد کارکردی مبنای بهتری برای تحلیل های تطبیقی مدیریت دولتی است.

    مفاهیم بوروکراسی : بوروکراسی از آن جهت که واژه ای مبهم و دردسرساز به نظر رسیده غالباً مورد انتقاد قرار گرفته است با این وجود بوروکراسی واژه ای است که نشان داده ماندنی است.

    در زبان عامیانه، بوروکراسی غالباً به عنوان یک «واژه نامطلوب» سیاسی به کار برده می شود.

    گرایش غالب برای تعریف بوروکراسی تعریف آن بر مبنای ویژگی های مهم ساختاری سازمان است.

    کاملترین تعریف بر اساس این گرایش تعریف ویکتور تامسون است که ویژگی های اصلی سازمان بوروکراتیک را وجود سلسله مراتب بسیار دقیق همراه با تقسیم کار بسیار مشخص می داند .

    هال ابعاد چهارگانه بوروکراسی را به شرح زیر برشمرده است : سلسله مراتب اختیار مشخص تقسیم کار بر مبنای تخصص گرایی وظیفه نظامی از رویه ها و دستورالعمل ها برای انجام کارها نظام قانونی در برگیرنده حقوق و وظایف متصدیان مشاغل گرایش دوم تعریف بوروکراسی بر حسب ویژگیهای رفتاری است که بر این اساس، پاره ای از ویژگیهای رفتاری الگوی رفتار بوروکراتیک تلقی می شود.

    در خصوص اینکه کدام رفتار، نماد رفتار بوروکراتیک است، اختلاف نظرهای نسبتاً عمیقی وجود دارد.

    برای مثال فردریش بر ویژگی هایی نظیر عینیت، دقت و ثبات و مسئولیت تأکید می کند.

    آیزین شتات از نوعی تعادل پویا سخن می راند که یک بوروکراسی ممکن است در تعامل با محیطش ایجاد کند.

    مارکس می گوید سازمان بوروکراتیک، درون خود ویژگی هایی را پرورش می دهد که آن را از هدف اصلی اش دور می سازد.

    برخی از نقاط قوت آن پیوسته بوسیله نقاط ضعفی که از خواص ماهوی بوروکراسی نشأت می گیرد، مخدوش می شود.

    رویکرد انتخابی نویسنده ، رویکردی است که بوروکراسی را نهادی با ویژگیهای مهم ساختاری تعریف کرده است بوروکراسی شکلی از سازمان است .

    وقتی سازمانی را بوروکراسی می نامیم که این ویژگیها را داشته باشد .

    مزیت اصلی انتخاب ویژگی های ساختاری در تعریف بوروکراسی این است که به ما اجازه می دهد همه الگوهای رفتاری را که در بوروکراسی نام رفتار بوروکراتیک زیبنده آنهاست مدنظر قرار دهیم .

    حقیقت آن است که تمایز بوروکراسی ها از یکدیگر بیشتر مبتنی بر ویژگی های رفتاری است تا عناصر ساختاری .

    عمومیت بوروکراسی دولتی : در بوروکراسی توافق بر ویژگی های ساختاری یا سازمانی که محور اصلی مقایسه اند بسیار اساسی است.

    تفاوتها اساساً از نحوه توصیف ویژگی های ساختاری و همین طور ترکیب ویژگی های رفتاری با ویژگی های ساختاری نشأت می گیرد.

    احتمالاً مهمترین ویژگی سلسله مراتب است که با تأکید بر هدف به کارگیری عقلانیت در وظایف اداری مرتبط است.

    ماکس این ویژگی را منشأ شکل بوروکراتیک سازمان توصیف کرد.

    بوروکراسی آرمانی وبر سازه ای ذهنی بود که به طور تجربی در جهان واقع نمی توان آن را یافت.

    در نظامهای سیاسی متفاوت باید به دو عامل کلی که ویژگی های نظام بوروکراتیک را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار می دهند اشاره کنیم: یکی از عوامل کاملاً مرتبط، محیط سازمانی مدیریت دولتی است که شامل الگوی بخش بندی واحدهای دولتی و وضعیت اشتغال افراد در بخش های دولتی است.

    عامل دیگر که کمتر ملموس و پیچیده تر است محیط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیرامون بوروکراسی است و غالباً از آن به عنوان «بوم شناسی مدیریت دولتی» نام برده می شود.

    بوم شناسی مدیریت : این پدیده به مفهوم وابستگی متقابل زندگی انسان و محیط پیرامون آن می باشد.

    نکته مهم این است که درک بهتر بوروکراسی ها و همین طور سایر نهادهای سیاسی و اجتماعی مستلزم شناخت شرایط پیرامون آنها، تأثیرات و نیروی شکل دهنده و تغییر دهنده آنها است به علاوه تعیین اولویت عوامل محیطی و تعامل این نهادها بر محیطشان مفید خواهد بود.

    محیط بوروکراسی را می توان به صورت مجموعه ای از دوایر متحدالمرکز تصور کرد که بوروکراسی در مرکز آن قرار دارد .

    هر یک از این دوایر که بر بورکراسی نزدیکتر می شوند اهمیت تأثیرشان بر بوروکراسی بیشتر است .

    بزرگترین دایره را می توان به عنوان نماد همه جامعه یا نظام اجتماعی در نظر گرفت ، دایره بعدی نظام اقتصادی یا جنبه های اقتصادی نظام اجتماعی را تشکیل می دهد و دایره درونی نظام سیاسی است که خرده نظام اداری و بوروکراسی را به عنوان یکی از اجزاء خود در بر می گیرد .

    الگوهای نظام اداری : دانشمندان علوم اجتماعی پیشنهاد کرده اند برای بررسی و تحلیل فعالیت های اداری حکومت های موجود از الگوهایی استفاده شود که پدیده های جهان واقعی را توضیح می دهد.

    کاربردی ترین الگوی بوروکراسی، الگوی بوروکراسی وبر یا الگوی (کلاسیک) است.

    این الگوی کلاسیک نه تنها ویژگی های ساختاری سازمان بوروکراتیک یعنی سلسله مراتب، پیچیدگی و شایستگی را در بر دارد، بلکه ترکیبی از ویژگی های مرتبط رفتاری و ساختاری است.

    مفاهیم تحول در نظامهای سیاسی : بین محققان سیاست تطبیقی بر سر مفاهیم اصلی تحول که در گذر زمان در ویژگی های نظام سیاسی رخ می دهد اجماعی وجود ندارد.

    به دلیل ارتباط این موضوع با جنبه های اداری نظام های سیاسی مفاهیمی نظیر نوگرایی، توسعه یا تغییر بیان می شود.

    نوگرایی مفهوم نوگرایی شدیداً به زمان و فرهنگ وابسته است.

    دانیل لرز آن را به عنوان «فرآیندی نظام مند» توصیف می کند که متضمن تغییراتی مکمل گونه در بخش های «جمعیتی، اقتصادی، سیاسی، ارتباطی و فرهنگی» جامعه است.

    مونته بالمر مدعی است که نوگرایی اشاره به فرآیند حرکت به طرف مجموعه ای از روابط آرمانی که تحت عنوان «تجدد» مطرح گردیده دارد.

    در عین حال معتقد است که اصطلاح «تجدد» به الگوی آرمانی نظام های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اشاره دارد که هنوز محقق نشده اما به آن چه در کشورهایی که از لحاظ اقتصادی توسعه بیشتری دارند بی شباهت نیست.

    در این رویکرد آینده به فراموشی سپرده می شود یا در حالت تردید قرار می گیرد.

    توسعه دومین گروه تحلیلگران که قصد گریز از ارائه تعریفی از نوگرایی دارند به مجموعه شرایطی که ممکن است در یک سیستم سیاسی یا جامعه ای خاص در زمان خاص وجود داشته باشد متمرکز می شوند.

    از این اصطلاح نیز شبیه نوگرایی به طور گسترده ای استفاده می شود بدون اینکه روی معنی آن توافقی حاصل شده باشد.

    به گفته ژوزف جی، اسپنلگر به طور کلی توسعه زمانی رخ می دهد که شاخصی که به نظر مطلوب می رسد و نسبتاً مرجح است از لحاظ حجم افزایش یابد.

    توسعه سیاسی به نظر مانتینگتون و دامینگز مباحث توسعه سیاسی بیش از آنکه بر توسعه چه چیز متمرکز شود جهت آنرا نشانه گرفته است.

    بنا بر گفته این صاحبنظران اصطلاح توسعه سیاسی به چهار طریق کلی استفاده شده است که عبارتند از: جغرافیایی،استنتاجی، غایت گرا، کارکردی..

    از لحاظ جغرافیایی اشاره به نظام های سیاسی کشورهای در حال توسعه در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین دارد در این حالت توسعه سیاسی ویژگی ها یا محتوی خاصی ندارد، تنها استثنایی که دارد آن است که باید به کشورهای فقیر و کمتر صنعتی نسبت داده شود.

    بر اساس تعریف استنتاجی، توسعه سیاسی منبعث از فرآیند نوگرایی است و غالباً توسعه سیاسی با نوگرایی سیاسی مشخص می شود لذا محور توجه انتقال از جامعه سنتی به جامعه مدرن و صنعتی است.از دیدگاه غایت گرا توسعه سیاسی به عنوان حرکت به طرف هدف یا هدفهای سیستم سیاسی تعریف می شود.

    رویکرد کارکردی حرکت به سوی نوع خاصی از سیستم سیاسی است به طرف ویژگی های سیاسی یک جامعه مدرن و صنعتی.

    مونته پالمر چالش توسعه سیاسی را چنین توصیف می کند: توسعه سیاسی به معنای ایجاد سیستمی از نهادهای سیاسی است که ضمن توانایی کنترل جمعیت وسیع منابع انسانی و مادی برای هدفهای نوگرایی اقتصادی و اجتماعی توانند بر معضلات اجتماعی، اقتصادی و تغییرات سیاسی با حفظ نقش بسیج گری فائق آید.

    حکومتهایی که سیستم سیاسی شان این چالش را در یک دوره طولانی پشت سر می گذارد از لحاظ سیاسی توسعه یافته تلقی می شود.

    تئوریهای وابستگی تفسیر غالب آن است که آنچه عموماً توسعه نیافتگی نامیده می شود پی آمد حالت وابستگی یک جامعه به جامعه دیگر است و نکته دیگر این است که این وابستگی درون جامعه به طور مکرر به وسیله استعمار داخلی، یعنی بخشی از جامعه به بخشی دیگر تحمیل می شود.

    نتیجه نهایی وضعیتی است که اگر تغییری مؤثر در محیط خارجی و سیستم داخلی صورت نگیرد امیدی به خروج از وضعیت وابستگی نیست.

    لذا توسعه مناسب باید در خود آن جامعه شکل گیرد و این امر متضمن مطالعه فرهنگ و تاریخ و درک کامل محدودیت ها و فرصت های موجود در محیط خارجی و داخلی آن جامعه است.

    تغییر ناخشنودی در کاربرد عمومی اصطلاحات نوگرایی و توسعه ، کراراً مطرح شده است، حتی بوسیله آنهایی که با استفاده یکی یا هر دوی آنها کماکان ادامه داده اند.

    هنوز به صراحت نمی توان گفت که مفهوم تغییر در آینده جایگزین نوگرایی و توسعه خواهد شد ولی این روندی مطلوب و مساعد است.

    در این حالت یک مفهوم بی طرفانه و عاری از ارزش جایگزین یک مفهوم ارزش مدار و ذهنی می شود.

    تغییر در کشورهای توسعه یافته پیش بینی اجتماعی در مورد آینده کشورهای صنعتی پیشرفته، در قالب مفهوم جامعه فراصنعتی متجلی شده است بدین معنی که این جامعه متفاوت با جامعه صنعتی خواهد بود.

    بل مدعی است که پیشوند فرا معنی مناسب «زندگی در زمانی متفاوت از زمان فعلی» را نشان می دهد.

    تکنولوژی و دانش نظری نقش فزاینده ای در کارکرد جامعه خواهد داشت.

    طبقه حرفه ای و فنی طبقه غالب خواهد شد .

    سطوح آموزشی بالاتر خواهد رفت.

    تغییر در کشورهای در حال توسعه پیش بینی ها در مورد آینده کشورهای در حال توسعه به عنوان یک گروه متنوع تر است.

    برخی مدعی اند که با اندکی استثناء همه یا تقریباً بیشتر آنها به زودی جایگزین کشورهای توسعه یافته موجود خواهند شد.

    میلتمن سه استراتژی را برای این کشورها بیان می کند: متعارف ترین مسیر، پیوستن به سرمایه داری جهانی است که برزیل نمونه آن است.

    این استراتژی (در آغوش کشیدن سرمایه داری جهانی) است.

    اتخاذ سیاستهای پولی و مالی مناسب، تسریع در خصوصی سازی و حذف انحصارهای دولتی با هدف کسب درآمد و انباشت سرمایه از بالا و خارج کشور به منظور افزایش تعداد ماشین آلات و تجهیزات مولد، بهره برداری از منابع طبیعی و ...

    که این نوید را می دهد که ثروت در نهایت به طبقات فقیر جامعه انتقال یابد.

    راهکار دوم آن چیزی است که میلتمن آن را (خروج از سرمایه داری جهان) می نامد.

    آنچه بوسیله جمهوری خلق چین تحت حاکمیت مائو صورت گرفت.

    مشروعیت این استراتژی عدم وابستگی اتحادهای قدرت پیشین و دگرگونی در تولید همراه با تورم پایین و کاهش چشمگیر در اتکاء به نیروهای بازار خارجی است.

    راهکار سوم (حرکت در مسیر سرمایه داری است) که شاهد این مدعی را کشور آفریقایی موزامبیک ذکر می کنند.

    ویژگی های عمده این استراتژی عبارتند از: ایجاد بخش های حکومتی و احزاب جدید، تغییر و دگرگونی در روستاها، ارتقاء صنایع سنگین و تعریف مجدد حلقه های ارتباطی با اقتصاد بین المللی.

    میلتمن بیان می کند: که در کشورهای جهان سوم بهبودها به سادگی و یکنواختی صورت نمی گیرد و سنجش میزان پیشرفت دشوار است.

    اگر چه گریز از توسعه نیافتگی مستلزم یک کار برجسته است ولی نتیجه گیری می کند که ما می توانیم راههای جدید را برای از بین بردن شرایط دشوار که در آن اکثریت انسانها ملزم به زندگی بوده اند، بیندیشیم و استراتژیهایی برای آنها تدوین کنیم.

    به طور خلاصه کشورهای جدیدتر جهان به هیچ وجه به طرف توسعه ای که در دهه های اخیر جذاب به نظر آمده حرکت نمی کنند، بلکه به طور واقعی در جستجو و تجزیه مدلهای بدیهی هستند تا آینده خود را شکل دهند.

    مدیریت در کشورهای در حال توسعه ایدئولوژی توسعه علی رغم برخی تفاوتها، کشورهای در حال توسعه در راستای هدفهای مشترکی در حال حرکتند به عبارت دیگر همگی در ایدئولوژی توسعه مشترکند.

    چون این ایدئولوژی توسعه برای درک رابطه سیاست و اداره در این کشورها بسیار اساسی است.

    هدف دوگانه این جوامع ملت سازی و پیشرفت اجتماعی – اقتصادی است.

    اسمن ملت سازی را ایجاد نوعی جامعه سیاسی منسجم درون مرزهای جغرافیایی ثابت توصیف می کند که در آن دولت – ملت نهاد سیاسی حاکم و غالب است.

    در مورد اروپا فرآیند ملت سازی، بومی و تدریجی اتفاق افتاد و کاستی این فرآیند را «سیاست نوسازی از درون» می نامند.

    این تحول بوسیله مردم آن جوامع صورت گرفته و برخاسته از درون آن جوامع بوده است.

    در کشورهای در حال توسعه با نوسازی از برون که توسط بیگانگان یا افراد محلی و یا هر دوی آنها صورت می گیرد مواجه اند که مستلزم گسستن ناگهانی نیروهای گذشته سنتی آنهاست.

    نکته مهم آنست که نوسازی سریع نشأت گرفته از خارج که چشم اندازی متداول برای کشورهای در حال توسعه است دشواریها و مخاطراتی در بر دارد.

    برای تحقق هدف ملت سازی، باید نخست ملت را با هویتی مشخص پیدا کرد.

    بسیاری از حکومت های جدید در واقع امر، فقط پوسته های توخالی بوده و ساختارهای نهادی مبنای این لازم را که برای یک ملت شرط احراز هویت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر است ندارد.

    وجود روابط خویشاوندی و داشتن سرزمین مشخص به ملت سازی نمی انجامد بلکه شرط لازم برای احراز هویت ملی مشارکت شهروندان در اداره امور عمومی، انجام وظایف و تکالیف و استفاده از حقوق شهروندی آنان است.

    سیاست توسعه برخی از ویژگی های بارز و مشترک سیاست توسعه کشورهای در حال توسعه عبارتند از: جود نوعی ایدئولوژی توسعه مشترک به عنوان اساس هدفهای سیاسی.

    رهبری نخبگان تجدد طلب همراه با شکاف سیاسی وسیع بین حاکمان و توده مردم.

    بی ثباتی گسترده سیاسی.

    عدم توازن میان رشد نهاد های سیاسی و رشد بوروکراسی با توجه به ویژگی های فوق اهرم اصلی توسعه در این کشورها دولت می باشد.

    با توجه به ویژگی های فوق اهرم اصلی توسعه در این کشورها دولت می باشد.

    مداخله و کنترل نظامی پدیده مداخله نظامی چنان در کشورهای در حال توسعه چشمگیر بوده است که محور تجزیه و تحلیل های بسیار قرار گرفته است .

    کندی بیان می کند که دولت نظامی متداولترین شکل دولت در جهان سوم است.

    نظامی گری حرفه ای سنتی مشخصه نظامهای سیاسی با ثباتی است که معمولاً از لحاظ سیاسی توسعه یافته تلقی می شوند.

    در این جوامع نظارت سیاسی بر ارتش و قوای نظامی توسط مقامات غیرنظامی صورت می گیرد.

    فعالیتهای نظامی در پایین ترین سطح انجام می شود و نظامیان صرفاً نماد حاکمیت ملی محسوب می شوند.

    براموتر استبداد نظامی را متداولترین نوع رژیم نظامی در کشورهای در حال توسعه می داند.

    استبداد نظامی در یک محیط بی ثبات سیاسی شکل می گیرد.

    مشارکت نظامی آنقدر گسترش می یابد تا تبدیل به مداخله نظامی شود و در نهایت کنترل فرآیند سیاسی را به دست می گیرد.

    انواع رژیم سیاسی: طبقه بندیهایی که از رژیم ها به عمل آمده مشابهت بیشتر ولی همسانی کمتری را نشان می دهد.

    نکته مهم در توافق آن است که گروه بندیها نباید بر مبنای نزدیکی جغرافیایی یا پیشینه استعماری تدوین شوند.

    اگر چه به طور مسلم این عوامل حائز اهمیتند معیارهایی برای طبقه بندی استفاده می شود که مرزهای مکانی، تاریخی و فرهنگی را در بر می گیرند.

    بر مبنای این فرض که نوع رژیم سیاسی معیار مناسبی برای مقایسه میان بوروکراسیهای دولتی کشورهای در حال توسعه است، این طبقه بندی که به طبقه بندی آسمان و فین ساد شباهت دارد بیان می شود: نظامهای خودکامه سنتی نظامهای نخبه گرای بوروکراتیک نظامهای رقابتی جمعی نظامهای نیمه رقابتی حزبی نظامهای بسیج گر حزبی نظامهای تک حزبی کمونیستی معیار اصلی برای تفکیک نوع رژیم ها به نوع حاکمان آنها مربوط است.

    رژیم هایی که در رأس آن حاکم مقتدری قرار داشت و رژیم های شورایی که اختیار، بیش و کم بین گروهی از افراد تقسیم می شد.

    انواع رژیم های سیاسی در کشورهای در حال توسعه الگوی اداری مشترک (در کشورهای در حال توسعه) : الگوی اداری امور دولتی تقلیدی بود تا بومی بوروکراسی ها از لحاظ نیروی انسانی ماهر مورد نیاز برای برنامه های توسعه دچار کمبودند.

    عمل گرا نبودن بوروکراسی ها .

    یعنی فعالیتها برای تحقق اهداف کلی سوق پیدا می کند و توجهی به نیل به اهداف کمی برنامه ها نمی شود.

    فاصله گسترده بین صورت و واقعیت، دیگر مشخصه این نظام است.

    بوروکراسی در کشورهای در حال توسعه تمایل به خودمختاری دارد.

    بخش دوم: مدیریت دولتی در ایران: نگاهی تاریخی مدیریت دولتی در عصر امپراطوری جهانی هخامنشیان ایران دارای غنی ترین و با سابقه ترین سنت های مدیریت دولتی و تمدن بشری است.

    حدود 8000 سال پیش بوروکراسی و مدیریت دولتی ایران نخستین بار در شهر شوش رونق گرفت.

    اگر چه امپراطوری ساسانیان در سال 615 در برابر اعراب شکست خورد ولی بالاترین سطح سنتهای اداری و حکومتها را ایجاد کرده است.

    اصول سازمانی و اداری که در زمان امپراطوری هخامنشی شکل گرفت، تأثیر چشمگیری بر اداره امور رومیان داشت و تقریباً به طور کلی از جانب حاکمان عباسی، عثمانی و صفویه تقلید شد.

    نظام های اداری پارسها در خلال قرن نوزدهم و بیستم رو به افول گذاشت بنابراین مدیریت دولتی ایران آمیخته ای است از سنت باستانی و مفاهیم مدرن سازمان و مدیریت که از غرب اقتباس شده است.

    مدیریت دولتی شوش و دولت فدرال ایلام شوش به عنوان یکی از بزرگترین و قدیمی ترین سرزمینهای بشری زندگی سیاسی خود را تقریباً از 6000 سال قبل از میلاد آغاز کرد.

    مهمترین ابزار مدیریت دولتی و حکومت در مسیر تکامل طولانی حکومت و زوال ایلام بوروکراسی بود که نقش مهمی در زمان امپراطوری های ماد و پارس نیز ایفا کرد.

    در زمان ایلامی ها استانها به وسیله فرمانبرداران اداره می شد .

    در این زمان مذهب رشد شتابانی به خود گرفت .

    یکی از موفقیت ها و میراث بزرگ ایلامی ها توسعه خط بوده است.

    اداره امور امپراطوری مادها مادها چندین میراث عمده بر جای گذاشتند.

    آنها برای نخستین بار در تاریخ مفهوم دولت را مطرح و آن را در عمل به کار بردند.

    آنان نخستین کسانی بودند که ارتش های آسیایی را از طریق ساماندهی واحدهای نظامی یکپارچه کردند.

    مادها در پی نظم دهی روابط بین مردم در جامعه بودند.

    دومین میراث عمده مادها ایجاد نوعی نظام اداری بود که متصدیان آن آموزش دیده و متخصص بودند و در نزد مردم از ارزش و احترام بالایی برخوردار بودند.

    بوروکراسی در زمان مادها بر اساس دو اصل شکل حرفه ای به خود گرفت : (1) آموزش و کارآموزی تحت نظر استادان فن برای پستهای اداری .

    ( 2 ) تجربه نظام مند در پست یا مقام دولتی از طریق تخصصی کردن نقش ، سلسله مراتب سازمانی و وحدت نظام فرماندهی .

    امپراطوری جهانی هخامنشی امپراطوری هخامنشی که در سال 554 قبل از میلاد به وسیله کوروش کبیر بنیانگذاری شد بزرگترین و نیرومندترین امپراطوری جهان باستان بود.

    زیرساختهای سنتی در امور نظامی، سیاسی، حکومت، مدیریت و فرهنگ و اقتصاد که پارسها شکل دادند اثر جاودانه نه تنها بر ایران بلکه در کل حکومتها و نظامهای اداری غربی داشته است.

    تأثیر پارسها بر حکمرانی و نظام های اداری و میراثی که این نظام در دولت اداری مدرن غرب از جمله ایالات متحده آمریکا بر جای گذاشت باید اشاره کرد.

    کوروش کبیر بنیانگذار هخامنشی کوروش کبیر پدر امپراطوری پارسها و بنیانگذار حکومت سلطنتی و قانون اساسی ایران بود.

    کوروش مدعی دولت دموکراتیک بر مبنای آزادی مذاهب، مراودت، نژاد و رنگ بنیانگذاری کرد که در این دولت نخستین تجربه در جهان باستان و در تاریخ سیاسی بود.

    او بردگی را برخلاف دیگر امپراطوری ها کنار گذاشت.

    در این زمان ایرانیان به تقلید از شیوه های خارجیان تمایل نداشتند .

    کوروش در پی ایجاد ترکیب جدیدی از تمدنهای باستان با هدف یکپارچه کردن همه جهان بشر بود .

    سازمان و نظام اداری امپراطوری سازمان و نظام اداری امپراطوری هخامنشی ویژگی های منحصر به فردی دارد که در دولت اداری نوین اثرگذار است.

    امپراطوری وسیع پارسها بر مبنای یک دولت مرکزی قدرتمند، یک نظام ساتراپی قوی، یک نظام اداری کارآمد و اثربخش همراه با نوعی بوروکراسی حرفه ای، یک خط مشی حکومتی آزادمنشانه تشکیل شده بود.

    خط مشی اداری نسبت به اقوام تابع پارسها نوعی دولت آزادمنش با نوعی مدیریت مبتنی بر اصول تمرکز و عدم تمرکز شکل دادند.

    مادامی که عمال محلی با اصول متمرکز مدیریت و بوروکراسی که برای اجرای اراده پادشاه و مدیریت سیاست های سیاسی و اقتصادی قلمرو او در تعارض نبود، امپراطوری در مورد اداره حکومت محلی منعطف بود.

    نظام متمرکز مدیریت بر نهادهای بوروکراتیک، نظامی، سیاسی، دولتی مختلف و همینطور برخی سنتهای استوار بود.

    تمرکزگرایی کلید مدیریت اثربخش و کارآمد امپراطور وسیع بود.

    عدم تمرکز نیز به دو طریق در سیستم به کار می رفت: 1) به عنوان عنصر محوری خط مشی حکومتداری مدارگونه که رهبری محلی و استانی را باز و به سنتهای اقوام تحت سلطه احترام می گذاشت.

    2) نظام اداری را به حداکثر فرصت برای انعطاف پذیری و کارائی مجهز می کرد.

    بوروکراسی پارسها (هخامنشیان) بورکراسی در کنار ارتش پارسها کارآمدترین و اثربخش ترین ابزار سازمانی حکومت داری و مدیریت بود.

    بوروکراسی پارسها عظیم، متمرکز و حرفه ای بود.

    اندازه، کارکردهای و عملکرد آن بر همه بوروکراسی های زمان باستان برتر بود.

    محیط بوروکراسی بوروکراسی در محیطی فعالیت می کرد که هم گسترده و هم متنوع و هم با ثبات و آرام بود.

    اصلاحات اقتصادی و مالی پارسها با تکیه بر نظام قضایی سالم در سراسر قلمرو هخامنشی منجر به رشد اولیه سرمایه داری و تجارت آزاد شد.

    محیط سیاسی نیز همانند محیط اقتصادی برای توسعه و توانمندی بوروکراسی پارسها بسیار مساعد بود.

    پارسها آموخته بودند هنگام قضاوت درباره خطاهای افراد آنها را در مقابل کارهای خوب آنها مقایسه کنند.

    یکی از ویژگی های پارسها راستگویی و پرهیز از دروغگویی بود و دروغگویی نوعی جرم محسوب می شد و تنبیه سختی در پی داشت.

    ساختار و فرآیند بوروکراسی بوروکراسی به چندین وزارتخانه بزرگ تقسیم می شد که هر کدام تعداد زیادی شاغلین رسمی و غیررسمی در بر داشتند.

    همچنین تعداد زیادی از شرکتهای عمومی یا دولتی وجود داشتند که بسیاری از خدمات شبیه کسب و کارهای خصوصی را اداره می کردند.

    برآورد تقریبی از تعداد پرسنل نشان می دهد که سه میلیون نفر در بوروکراسی امپراطوری هخامنشی مشغول به کار بودند.

    بوروکراسی پارسی اصل سازمانی دوگانه تمرکز و عدم تمرکز را ترکیب می کرد.

    در واقع این یک نوآوری در مدیریت دولتی و حکومتی بود که در دنیای باستان بی سابقه بود.

    استخدام هم بر اساس وفاداری و مبتنی بر روابط هم متداول و هم برای اهداف سیاسی و استراتژیک حائز اهمیت بود.

    وزارت خزانه داری به دلیل پرداخت حقوق و مزایای خدمتگزاران دولت و دربار در زمره فعالترین وزارتخانه ها محسوب می شد.

    حرفه ای کردن بوروکراسی حرفه ای گرایی بیشتر بوروکراسی در زمان امپراطوری هخامنشی با توجه به اصول متنوعی شکل گرفت.

    این اصول عبارت بودند از: استخدام بر مبنای شایستگی و دانش تجربه بیشتر آموزش استاد شاگردی بلند مدت پیروی از مقررات رسمی تدوین شده بوسیله سازمان اشتیاق مستمر و تلاش برای بهبود عملکرد پرسنل و تحقق کمال حرفه ای کردن بوروکراسی منجر به تشکیل نظام خدمات کشوری بر مبنای آزمون.

    آموزش و نظام پرداخت ثابت و عملکرد مطلوب شد.

    بوروکراسی و مدیریت دولتی یکی از ویژگی های مهم بوروکراسی هخامنشی پارسی توانایی آن برای انجام پروژه های عظیم مدیریت دولتی بود.

    این پروژه ها چندین نوع بودند.

    مدیریت سرمایه ای – مدیریت عملیاتی – مدیریت سازمانی و توسعه ای پارسها شدیداً بر مدیریت تیمی تأکید داشتند.

    اصطلاحات اداری داریوش به چند موضوع مدیریتی و سازمانی تأکید داشت، این موضوعات مدیریت و سازمانی عبارت بودند از: مشروعیت بوروکراسی یا دولت اداری پارسی ثبات و مطلوبیت محیط که در سایه آن بوروکراسی و مدیریت دولتی به فعالیت خود ادامه می داد.

    رهبری اثربخش نخبگان اداری پارسی حرفه ای گرایی و استانداردسازی بوروکراسی کاربرد قانون همگانی و جهانی داریوش خط مشی اداری مداراجویانه کوروش کبیر مدیریت استراتژیک و مدیریت شرایط اضطراری مصلحت اندیشی در ارتباطات سازمانی و عملکرد مدیریتی در زمان داریوش نظام ارتباطی بسیار توسعه یافت تا آنجا که توانست اشاعه و انتشار اطلاعات مورد نیاز برای اداه حکومت و مطلع نگه داشتن دولت مرکزی از همه رویدادها در سرتاسر قلمرو و حفظ ارتباط مستمر ساتراپی را تهیه کند.

    اصلاحات اقتصادی و مدیریت مالی اصلاحات اقتصادی داریوش گسترده بود و 3 بخش شرکتهای دولتی، خصوصی و عمومی را در بر می گرفت.

    همه این 3 بخش در زیر چند اصلاحات اقتصادی او رشد کردند و یکدیگر را تقویت می کردند.

    اصلاحات حقوقی و مدیریت قضایی اصلاحات حقوقی و قضایی داریوش از زمره معروفترین اصلاحات اداری او بود .

    نظیر ضرب سکه و استاندارد سازی اوزان و مقیاسها و ارزشهای تطبیقی قیمتها در اقتصاد ، احکام و منشورهای قانونی جهانشمول داریوش اقدامات مهمی بود که به طور یکسان در سراسر اروپا به کار برده می شد.

    یکی از درسهای مهمی که از نظام اداری هخامنشیان پارسی باید آموخت اندازه عظیم بوروکراسی و دولت اداری است که قلمروهای چند ملیتی و چند نژادی با گوناگونی ها و پیچیدگی بی شمار را تحت پوشش قرار می داد.

    این بوروکراسی حجیم با کارایی زیاد اداره می شد که هیچ حوزه جغرافیایی در امپراطوری نمی توانست از نظارت دستگاه دولت مرکزی در امان باشد.

    یکی دیگر از جنبه های مهم مدیریت پارسیان نظام «مدیریت اضطرار» ممتاز آن است که برای انواع فاجعه های طبیعی و غیرطبیعی آماده بوده.

    همچنین ایدئولوژی اداری عقب نشینی بوروکراسی و ارتش را در مواجهه با شرایط بحرانی مجاز نمی داشت.

    وزارت در عصر سلجوقیان وزارت در عصر سلجوقی یکی از ویژگی های جاافتاده حکومت اسلامی محسوب می شد وزیر نسبت به سابق قدرت زیادی از سوی سلاطین ترک نژاد بی تجربه و عموماً بی سواد اعمال می کرد.

    وزیر دوره سلجوقیان محور دستگاه حکومتی به شمار می رفت و به عنوان نایب سلطان عهده دار تمام جنبه های تشکیلات کشوری بود که تحت نظارت حکومت مرکزی قرار داشت.

    آموزش و کارآموزی وزیر آموزش نوع مدرسه ای: تأیید و تشویق نظام مدرسه بر اساس اصول اخلاقی بنا به دلایل زیر تا حدی وجود داشته است: سلجوقیان در رقابت و همچشمی با فاطمیان بودند.

    سلجوقیان در صدد کسب حمایت علماء بودند تا به توسط آنها حمایت اهالی محل را کسب نمایند.

    سلجوقیان در پی ایجاد دیوانسالاری وابسته به تسنن اسلامی بودند که حاوی عقیده و اصول جدید دیوانی باشد.

    مسئولیتهای دولتی وزیر در ایام سلجوقیان چنان توسعه یافت که نه تنها باید زمینه و پشتوانه محکمی از معارف اسلامی می داشت ، بلکه باید راجع به تمام علوم خصوصاً علم حساب و تاریخ آگاهی کاملی کسب می کرد .

    ساختار اجتماعی و اقتصادی دولت صفوی 1- ساختار جامعه صفوی: جامعه صفوی هرمی شکل بود.

    در رأس هرم شاه قرار داشت.

    فرمانروایی عادل با هاله ای از نیکوداری که رعایایش در پناه آن می زیستند.

    واژه دولت در ابتدا مفهومی مجرد به معنای «برکت» و «سعادت» داشت.

    اما بعدها در مفهوم مشخص «کشور» به کار گرفته شد و انعکاسی از این برداشت از فرمانروا بود.

    یک ویژگی مهم جامعه صفوی اتحاد محکمی بود که بین علما و سایر گروههایی که جمع بازار را تشکیل می دادند به وجود آمد.

    جمع تشکیل دهنده بازار عبارت بودند از : بازرگانان، اعضای اصناف و اعضای انجمن های اخوت نیمه مذهبی نظیر فتوت.

    2- ماهیت اقتصاد صفویه اقتصاد داخلی: پایه های دوگانه اقتصاد داخلی گله داری و کشاورزی بود.

    در رده های پایینی جامعه هم میان قبایل ترکمن و دهقانان ایرانی دوگانگی وجود داشته.

    روش زندگی این دو عنصر اصلی اوایل دولت صفوی کاملاً متفاوت بود.

    قبایل ترکمن گله چران بودند و از مردم دور و بر خود مجزا می زیستند و ییلاق و قشلاق می کردند و به طوایفی تقسیم می شدند و از رؤسای خود فرمان می بردند.

    هنگامی که به بررسی اقتصاد پولی داخلی می پردازیم، آشکار می شود که شاه بزرگترین سرمایه دار کشور بود و بیشترین مقدار نیروی کاری را در استخدام داشت.

    یکی دیگر از منابع درآمد دولت عوارض راهداری بود که از کاروان ها گرفته می شد.

    جمع آوری عوارض راهداری بر عهده راهداریهایی بود که در نقاطی نظیر محل های عبور از رودخانه مستقر می شدند تا حتی بازرگانان حیله گر هم نتوانند از برخورد با آنها اجتناب ورزند.

    بخش سوم : مدیریت دولتی در ایران معاصر انقلاب سفید: پیش درآمدی بر سیاست های دیوانسالارانه بعد از بازپس گیری قدرت در سال 1332 محمدرضا شاه قانون اساسی را در موقعیت های مختلف تغییر داد.

    از دید بسیاری از ایرانیان قانون اساسی نمادی از مبارزه دیرینه آنان در برابر خودکامگی پادشاهان و مداخله خارجیان بود.

    برای ایرانیان قانون اساسی منبع مشروعیتی بود که شاه و دولت وی مجاز به زیر پا گذاشتن آن نبودند.

    شرایط اقتصادی سال 1339 نارضایتی سیاسی را تقویت کرد به گونه ای که شاه را در وضعیت آسیب پذیر و غیر قابل دفاع قرار داد ، وضعیتی که تا اواخر دهه 1330 درگیر آن بود .

    در چنین شرایطی شاه راهبرد جدیدی را به کار بست.

    او مسأله اصلاحات ارضی را به عنوان ابزار کلیدی نظم نوین اقتصادی – اجتماعی و سیاسی مطرح کرد.

    برنامه اصلاحات ارضی در زمان نخست وزیری علی امینی آغاز شد.

    زمانی که شاه در پاییز 1340 از ضرورت اصلاحات صحبت کرد پیشاپیش یک برنامه اصلاحی 6 ماده ای به شرح زیر آماده کرده بود: 1) اصلاحات اراضی 2) فروش کارخانه های دولتی 3 ) ملی کردن جنگلها 4 ) سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها 5 ) تشکیل سپاه و ارتش 6 ) اصلاح قانون انتخابات و اعطای حق رأی به زنان « او برنامه خود را انقلاب سفید نامید.

    » اصلاحات اراضی برجسته ترین ویژگی برنامه اصلاحات شاه بود که بخش اعظم توجه دولت در سالهای بعدی را به خود اختصاص داد.

    انقلاب سفید ساز و کاری برای شاه جهت کسب حمایت واقعی بسیاری از گروهها و طبقات اجتماعی بود.

    انقلاب سفید شاه نوعی تغییر کلی در راستای غربی کردن کشور بود.

    محبوبیت برنامه اصلاحات اراضی در اوایل دهه 1340 شاه را بر آن داشت تا از این موفقیت برای آزمون نوعی رفراندوم ملی استفاده کند.

    اصلاحات ارضی در سه مرحله اجرا شد : در مرحله نخست دولت تقریباً 16000 روستا را از مالکان خریداری کرد و هر مالک را به داشتن فقط یک روستا محدود کرد.

    مرحله دوم که از سال 1344 آغاز شد نسبت به مرحله اول معتدل تر بود به گونه ای که به مالکان شیوه های گزینش مختلفی ارائه می کرد.

    یعنی می توانستند یا زمینها را به دهقانان بفروشند یا زمین را بر اساس توافق های سهم بندی پیشین تقسیم کنند و یا اینکه اجاره دهند و یا تعاونی های روستایی تشکیل دهند.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

متغیر مستقل صورتبندی قدرت سیاسی متغیر وابسته توسعه سیاسی و اقتصادی ایران سؤال اصلی : آیا صورتبندی قدرت سیاسی بر فرآیند توسعه سیاسی واقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357 تاثیر گذار بوده است ؟ فرضیه اصلی : با توجه به اینکه ما صورتبندی قدرت سیاسی را طی این دوران با ماهیتی رانتیردر نظر می گیریم ، لذا بر توسعه چه سیاسی و چه اقتصادی تاثیرات بسزایی داشته است و هرچه از سال 1320 به جلو ...

(مشروطیت تا جمهوری اسلامی) پیشگفتار طی صد و پنجاه سال گذشته جهان شاهد تلاشهای مستمر، جانکاه و غرورآفرین ایرانیان برای ایجاد دولت مدرن و توسعه اقتصادی بوده است. اما این تلاشها با ناکامی های متعددی مواجه شده اند. در این روند تحولات و تراژدیهای سترگی صورت گرفته و ایرانیان بهای سنگینی را با جان و مال خود هزینه کرده اند. شکست اصلاحات امیرکبیر، ناکامی انقلاب مشروطه، تاسیس سلسله پهلوی، ...

توانمندسازی(توانا سازی) فرایند قدرت بخشیدن به افراد است. در این فرایند به کارکنان خود کمک می کنیم تا حس اعتماد به نفس خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی خود چیره شوند. تواناسازی در این معنی به بسیج انگیزه های درونی افراد می انجامد.(وتن و کمرون، 1996). تواناسازی همچنین تشویق افراد به مشارکت بیشتر در اتخاذ تصمیم هایی که بر فعالیت های آنان تاثیر گذار است. از این طریق ...

برای مبارزه با فقر و فساد، یعنی دو آفت بزرگ زندگی اجتماعی و اقتصادی، باید ابتدا به علل آنها توجه کرد. تا وقتی که این علت‌ها از میان نرود، فقر و فساد ناگزیر به اشکال مختلف باز تولید خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادی عمدتا دو چهره دارد: بیکاری و درآمد ناکافی. فساد الزاما وابسته به فقر نیست، اما فقر ممکن است زمینه ساز گرایش به فساد باشد. فساد اقتصادی اساسا عبارت است از: سوء استفاده از ...

مقدمه جهان سوم، کشورهای درحال توسعه، جوامع روبه رشد و یا ممالک جنوب، همه عناوینی برای توصیف گروهی از کشورهاست که دارای تشابهات اقتصادی، سیاسی، اداری، اجتماعی، فرهنگی، فنی و تکنولوژیک هستند. این کشورها ضمن تفاوتهای بسیاری که با یکدیگر دارند از جهاتی آن چنان شبیه یکدیگرند که می توان آنها را در یک گروه یا دسته مورد بررسی قرار داد. یکی از جنبه های مشترک بین کشورهای جهان سوم، خصوصیات ...

بحران جهانی بدهی های خارجی از یکطرف و تدقیق در ریشه های این فساد بیانگر فریبکاری و کلاهبرداری عظیم بانکی در همه جهان میباشد که جنبش اعتراضی 99 درصدی در امریکا و انگلستان و سایر کشورهای اروپائی و جنبش های اجتماعی و سیاسی در خاور میانه در واقع افشای این فساد و درگیر بودن دولتها دراین فساد میباشد.بهمین جهت افشای درست و مستند این فساد وظیفه اجتماعی کسانی است که پای بند مسئولیتهای ...

دنیای امروز دنیای تحولات مستمر است ؛تحولاتی که با سرعت بسیار زیادی در حال وقوع هستند و نظامهای مختلف را تحت تاثیر قرار داده اند . نظامهای تکنولوژیک، انسانی و سازمانی از جمله سامانه‌هایی هستند که هم از روند تغییر و تحولات عرصه‌های داخلی و خارجی تاثیر پذیرفته و هم توان بالقوه تاثیرگذاری بر آن را دارا می‌باشند .در دنیای امروز که بدون شک مملو از پیچیدگی‌ها ، ابهام‌ها ، نایقینی‌ها و ...

مقدمه مطالعه برنامه‌ ها, استراتژی‌ ها, سیاست‌ ها و راهکارهای مختلف توسعه (در سطوح مختلف) همراه با بررسی تجربه عملی کشورهای مختلف در زمینه توسعه روستایی و توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها, درس‌ها و نکات کلیدی بسیار مهمی را پیش روی ما گذاشته است. اگرچه الزاماً نمی‌توان عیناً از این تجربیات و رویکردها استفاده نمود اما توجه به آن‌ها و ”یادگیریِ“ درست نکات, باعث روشن‌شدن فضای ...

مقدمه : یکی از تحولاتی که از ابتدای شکل‌گیری علم اقتصاد مورد توجه اقتصاد‌دانان بوده مسئله رشد و توسعه اقتصادی است. رشد و توسعه اقتصادی از جمله اهداف اصلی در سیاستگذاری و تصمیم‌گیری اقتصادی است شاید به همین جهت به یکی از مهمترین موضوعاتی بدل شده که ذهن اقتصاددانان را به خود معطوف داشته. باید توسعه را جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، نهادهای ملی، طرز ...

چکیده تحقیق: نقش مدیریت با توجه به اختیارات رهبری که دارد دیزل حرکت و پویائی سازمان ها به سوی اهداف تعبیر شده است. در اداره امور سازمانها تأثیرگذاری مدیر را نمی توان کنار زد. مدیر وظیفه الگودهی، نقش سازی و راهبری احساسی ، عاطفی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، فنی زیردستان خودش را بر عهده دارد. او مسئول شرایط حاکم بر سازمان است. شرایطی که اگر سنجیده و آگاهانه نباشند رضایت و مسالمت جای ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول