منافع حجاب پوشش یا حجاب، به صورتى که زیبائیها و زینت زن را بپوشاند و او را از چشم چرانى مردم هرزه و بى تربیت، و آلودگان به شهوت حیوانى، و حالات شیطانى حفظ کند دستورى قرآنى، و قانونى الهى، و تکلیفى انسانى، و برنامه اى اخلاقى است.
حجاب و پوشش اسلامى که بهترین نوع آن چادر است، چادرى که یادگار منبع عصمت و عفتى چون فاطمه زهرا (علیها السلام) است، هیچ مانعى در راه دانش طلبى و رشد و کمال زن ایجاد نمى کند، بلکه او را از بسیارى از خطرات، و دامهائى که حیوان صفتان در راه زیبارویان، و دختران و زنان جوان قرار داده اند حفظ مى کند، و پاکدامنى و سلامت و عفت و حیاى او را براى شوهرش یا اگر ازدواج نکرده، براى مرد آینده اش محفوظ مى گذارد.
گوهر گرانبها و زیبا و پرقیمتى چون زن وقتى در صندوق الهى حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصیت و گناه در امان خواهد بود.
زیبارویان جوان، وقتى دیده نشوند، و چهره پاک و معصوم آنان در معرض دیدگان مردم قرار نگیرد، شعله هوسها و هواها، و آتش امیال و غرائز به سرکشى و سوزاندن پاکى یک ملت، و خراب کردن بناى معنویت یک مملکت برنمى خیزد.
پسران جوان وقتى گوهر زیبائى و زینت، و طنّازى و عشوه گرى دختران و زنان را در کوچه و بازار، پارک و خیابان، معابر عمومى، فروشگاهها، بیمارستانها، ادارات، مراکز تجارتى نبینند، دچار چشم چرانى، هوس، دختربازى، تجاوز به ناموس مردم، کندى ذهن، در هم شکستن اعصاب، بلوغ زودرس، استمناء، لواط، زنا، افکار پریشان، غصه و نگرانى، بى میلى به درس، عشق و عاشقى، بیمارى روانى، و در نهایت تعطیل شدن نیروى انسانى خود نمى شوند.
بر این اساس باید گفت : حجاب و پوشش براى جنس زن امرى واجب، و فریضه اى شدید، و بدون تردید منکر آن با آگاهى به اینکه از ضروریات اسلام، و فرمان خدا در قرآن است کافر، و از گردونه اسلام خارج است.
جوانى که با این خصوصیات منکر حجاب است، نمى تواند با دختر مسلمان ازدواج کند، زیرا این ازدواج باطل، و عقدى که بین آن دو خوانده مى شود بى اثر، و رابطه آن دو رابطه دو نامحرم و فرزندان آنها نامشروع، و عمل آنان زنا است.
دخترى که با این خصوصیت منکر حجاب است، نمى تواند همسر جوانى مسلمان شود، زیرا همان احکام در حق او هم جارى است.
حجاب حافظ وقار، شخصیت، کرامت، اصالت، و عظمت زن، و حافظ زیبائى و منافع او براى شوهر است.
زن در عین حجاب داشتن، مى تواند مدارج تحصیلى، و طریق کمالات و فضائل را بپیماید، و اینکه حجاب مانعى براى او در راه رشد و ترقى است، وسوسه اى شیطانى، و القاء فکرى غلط از جانب استعمارگران غارتگر، و دزدان ناموس، و هرزه هاى کشورهاى غربى و شرقى است.
گرمى خانواده ها، استحکام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگى، آرامش قلوب مردان، ثبات دلبستگى و عشق و علاقه مرد به همسر قانونى و شرعى خود، برپائى خانه و خانواده، بر جائى اعتماد و اطمینان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان مملکت است، و اینکه مردان زیبائى چهره و زینت و زیور زنانى غیر از زن خود را نبینند.
مردان اگر به راحتى و به آسانى در تمام صحنه هاى اجتماعى دسترسى به زنان داشته باشند، ضمانتى براى اثبات محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود، و تحریک هوا و هوس و شهوات آنان را از زندگى خود دلسرد، و خود کلنگى براى خراب کردن کانون گرم خانواده خواهند شد.
زیان بى حجابى و بدحجابى و آزاد گذاشتن زن، و آزاد بودن زن به صورت غربى آن به شماره نمى آید.
تاکنون بى حجابى زن باعث گمراهى میلیونها مرد، و به گناه افتادن دیگران، و پیدا شدن هیولاى طلاق در خانواده ها، و پدید شدن عشق مرد به زن شوهردار، و روابط نامشروع، شده، و همانطور که یهودیت و مسیحیت مى خواسته علت خروج بسیارى از مردان و زنان از عرصه گاه ملکوتى اسلام و دیندارى شده است.
پایه گذاران بى حجابى خود از این مسئله به ستوه آمده، و عوارض آن را از پدیده هاى شوم قرون اخیر مى دانند.
نظام خانواده در ایران نظامى قوى، مستحکم، بر اساس حیا و عفت، وقار و ادب، ایمان و تقوا، و نبود طلاق مگر به ندرت بود.
از زمانى که استعمار غرب به دست ولگردى دوره گرد، بیسوادى پلید، آلوده اى خائن، وطن فروشى کثیف به نام رضاخان پهلوى حجاب و پوشش قرآن را از بسیارى از زنان به غارت برد، وضع خانه و خانواده به صورت دیگر شد، آمار طلاق فزونى گرفت در حدى که در اواخر حکومت آن خانواده نابکار در هر ماه بین شش تا هفت هزار درخواست طلاق به دادگاهها داده مى شد، مردان و جوانان زن دیده بى زن مى شدند، و زنان شوهر دیده بدون شوهر، و این دو طایفه آزاد شده از تعهد زن دارى و شوهردارى به جامعه مى پیوستند، و سفره فساد و افساد را گسترده تر مى کردند.
مرجع بزرگ، حکیم خبیر مرحوم آیت اللّه شاه آبادى پس از مسئله کشف حجاب، بدون ترس از حکومت وقت، چنانکه مستمعین آن بزرگوار برایم نقل کردند، بارها در عرشه منبر و در مجالس عمومى و خصوصى فریاد زد : رضاخان با به غارت بردن حجاب قرآن، و کشتن قیام کنندگان علیه بى حجابى، در مسجد گوهرشاد، و در کنار حرم ملایک پاسبان حضرت رضا (علیه السلام) کمر صد و بیست و چهار هزار پیامبر را شکست.
آرى آن عارف عاشق، و هشیار بینا، که در مسائل اسلامى و در فلسفه و حکمت مجتهدى توانا، و بصیرى کم نظیر بود، کشف حجاب و بدحجابى را شکننده کمر فرستادگان خدا مى دانست!!
قطب در کتاب بسیار مفید« آیا ما مسلمان هستیم » مى گوید بر اساس مدارکى که دیدم، یکى از پاپها از تمام کشیش ها و کاردینالها در واتیکان دعوت کرد، و از آنها خواست براى کشتن اسلام، و خاموش کردن چراغ دین، به صورتى که براى واتیکان و مسیحیت خرج زیادن نداشته باشد نظر بدهند، کمیسیونها براى این منظور تشکیل شد، و نظریاتى از جانب صاحبنظران اظهار شد، از میان تمام آراء و نظریات این رأى مقبول همه کشیشان و کاردینالها و خود پاپ قرار گرفت، که براى کشتن اسلام قوى ترین اسلحه و کم خرج ترین برنامه، بیرون آوردن دختران و زنان مسلمان از حجاب، و قرار گرفتن آنان در اختیار جوانان و مردان به صورت آزاد، در کوچه و بازار، وسائل عمومى، پارکها و سینما، ادارات و مراکز تجارى، تئاترها، و مراکز اجتماعى است ؟!
این برنامه به دست خائنان، انجام گرفت، و هوا و هوس زنان و دختران کم ایمان یا بى ایمان به این آتش دین سوز، و شعله خانمان برانداز کمک کرد، و وضع را در ممالک اسلامى و مملکت ایران به جائى رساند، که نزدیک بود دین خدا که محصول زحمات انبیا و امامان و علما و دانشمندان است بمیرد، و چراغ هدایت خاموش گردد، ولى دست حق از آستین مردى از سلاله انبیاء و نتیجه امامان یعنى خمینى بت شکن در کشور ایران بیرون آمد و بر سینه نامحرم زد، و دین را از اسارت اشرار نجات و حجاب قرآن را به ناموس اسلام برگرداند.
بر امت اسلام فرض و واجب است که انقلاب آن انسان الهى را حفظ کنند، و از ارزشهاى آن نهضت عظیم الهى محافظت نمایند، و نگذارند دشمنان زخم خورده، این چراغ روشن را کم نور، یا بى نور نموده ملت ایران را به وضع سابق برگردانند، تا بتوان با پایمردى و ثبات قدم فرهنگ انقلاب را صادر، و سایر ملت هاى بیرون رفته از مدار اسلام را به اسلام برگرداند.
با توجه به آنچه که بیان شد، به ارزش گفتار آن متفکر شهید، که بارها در سخنرانیها فریاد زد :حجاب مصونیت است نه محدودیّت پى مى بریم.
آرى حجاب براى زن و براى شوهر او، و خانواده اش، و جامعه، و بخصوص جوانان و آنان که ازدواج نکرده اند، مصونیت از هزاران خطر، و انواع فساد و افساد، و مانع از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده هاست.
محققین فرموده اند مسئله پوشش زن و حجاب او در چهارده آیه قرآن مطرح است، و برخى را عقیده بر این است که از نزدیک بیست و پنج آیه این معنا استفاده مى شود.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) خطاب به حضرت مجتبى و در حقیقت خطاب به تمام مردم فرمودند : محرم نامحرمى را جداً مراعات کن، زیرا این برنامه براى تو و همه زنان نامحرم مصونیت از افتادن در خیال گناه و خود گناه است، و اگر قدرت دارى که زنان خانواده تو مردى غیر تو را نشناسند، این برنامه را انجام بده.
راوى مى گوید در یک روز بارانى با رسول خدا در بقیع نشسته بودم، زنى سواره بر الاغ از کنار ما گذشت، دست الاغ در گودالى فرو رفت و زن از مرکب بزیر افتاد، رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) رو برگرداند، عرضه داشتم خود را با شلوار پوشانده، حضرت سه بار براى این گونه زنان طلب مغفرت کردند، و فرمودند اى مردم اینگونه پوشش برگیرید که پوشاننده ترین لباس براى بدن است، و زنان خود را به وقت بیرون رفتن از خانه با چنین جامه اى بپوشانید.[337] مقنعه، جلباب، عباء، عناوینى است که در آیات و روایات براى پوشش زن بکار رفته.
زن باید خود را بنده حق بداند، و نمک حق را نسبت به خود رعایت کند، و رعایت نمک منعم و مالک حقیقى، و ربّ واقعى، به این است که از عظمت او حساب ببرد، و به قیامت و محاکمات او توجه داشته باشد، و با تمام وجود از فرمانهاى حضرتش که در قرآن، و در زبان انبیاء و امامان آمده پیروى کند تا خود و خانواده و جامعه اش از مضرّات بدحجابى و بى حجابى در امان بماند.
و امّا من خاف مقام ربَّه و نهى النَّفس عن الهوى فانَّ الجنَّه هى المأوى.[338] هر کس از مقام حضرت ربّ ترسید، و خود را از هوا و تمایلات بى قید و شرط نگاه داشت، همانا بهشت جاى اوست.
متأسفانه عده اى از دختران و زنان این زمان در چهار گوشه جهان، از مکتب بى بند و بارى پیروى مى کنند، و شهوات و تمایلات خود را آزاد نموده، و سفره اى از فساد و افساد پهن کرده اند که در تاریخ گذشته سابقه نداشته، و با کمال اسف گروهى از دختران و زنان کشورهاى اسلامى و امّت رسول حق، از آنان تقلید مى کنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در رابطه با این زنان فرموده : یَظْهَرُ فى آخِرِ الزَّمانِ وَ اقْتِرابِ السّاعَهِ وَ هُوَ شَرُّ الاَْزْمِنَهِ، نِسْوَهٌ کاشِفاتٌ عارِیاتٌ، مُتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّینِ خارِجاتٌ، فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ اِلَى الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ اِلَى اللَّذّاتِ، مُسْتَحِلاّتُ الْمُحَرَّماتِ، فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ.
در آخر زمان، و نزدیکى قیامت، که بدترین زمانهاست، زنانى ظاهر مى شوند با این خصوصیات : بى حجاب و برهنه از پوشش لازم، جلوه دهنده زینت و زیبائى در کوچه و بازار، خارج از دین، داخل در فتنه، راغب به شهوات، سرعت گیرنده به سوى لذات، حلال شـمرنده محرمات الهى، که این زنان با این اوصاف در جهنم ابدى و دائمى هستند.
واقعیتى بهت آور: در روزنامه پرتیراژ کیهان، که شماره آن را به یاد ندارم خواندم : خانم جوانى، نمونه همانها که در روایت امیرالمؤمنین آمده، بر اثر آزادى از سبک غربى، و به خاطر آمد و رفت دوستان شوهرش به خانه، و در معرض بودن وى با سر برهنه و بدن نیمه عریان، و رفت و آمد به مجالس مختلط از مرد و زن، با داشتن یک دختربچه سه ساله، دل به جوانى بست، و در آرزوى رسیدن به او برآمد، جوان غرق شهوت، و هرزه بى دین، که زن جوان شوهردار بیشتر باعث تحریک او شده بود، به زن گفت این کودک مانع برنامه ماست، باید از میان برداشته شود!!
نزدیک به چهار ماه در رابطه با طفل معصوم بین عاشق و معشوقه از خدا بى خبر، و آن دو حیوان صفت درگیرى بود، بناچار مادرى که کانون مهر و عاطفه، و منبع رحمت و رأفت آفریده شده، بر اثر شهوت، و میل به آغوش دیگران هویت مادر بودن را فراموش کرد، و دخترک موطلائى و زیبا و بى گناه را به حمام خانه برد و او را با دست جهنمى خود خفه کرد، تا مزاحم شهوت و شهوترانى از میان برداشته شود، و جوان نامحرم آلوده اى براى چند لحظه به کام دل برسد، و زن شوهردارى در کمال بى عفتى براى چند دقیقه به لذت جنسى دست یابد، و تا ابد دامن آلوده کند، و شوهر بیچاره را براى همیشه به داغى سوزنده، و مصیبتى جانکاه دچار نماید.
اگر شوهر این زن غیرت به خرج مى داد، و از اینکه زن جوان زیبایش آزاد در دسترس هر دیده اى قرار بگیرد، و همه بتوانند او را در زیبائى و زینت و عشوه گرى و طنازى ببینند مانع مى شد، طفلى بى گناه کشته نمى شد، داغى دائمى بر دل پدر قرار نمى گرفت، زن شوهردارى دامن عفتش براى همیشه لکه دار نمى گشت، جوانى بدین صورت به بدبختى و بیچارگى دچار نمى شد، و کانون گرم خانواده اى جوان و تازه ازدواج کرده از هم نمى پاشید، آرى حجاب مصونیت است نه محدودیت.
دیدگاه برجستگان غرب نسبت به اوضاع جامعه غربى: بیزرائیلى از نخستوزیرهاى دولت انگلیس، کشورى که در صف اول فساد و افساد است در مقاله اى نوشت: من در خطر ارتکاب بسى حرکات جنون آمیز هستم، ولى مى کوشم که از یکى از آنها حتماً اجتناب کنم، و قدم در آن نگذارم، و آن ازدواج عشقى است، که در کوچه و بازار، دخترى را ببینم و خوشم بیاید و بگویم این زن ایده آل من است.
نابخردان گوهرپاک و باقیمت آفرینش را، از حصار عفت و عصمت، و پوشش و حجاب، به عنوان آزادى بیرون کشیدند، و دست او را در هر برنامه اى که شهوات اقتضا کند باز گذاشتند، سپس به عنوان فرار از ازدواج عشقى او را دور انداختند، زیرا مشاهده کردند، این گوهر، قیمت و ارزش خود را از دست داده، و هر لحظه با کسى، و هر زمان در آغوش نامحرمى، و هر آن در برنامه اى خلاف عفت و ادب و مخالف وقار و انسانیت دست و پا مى زند.
خانم الزیمارى که از شعرا و نویسندگان کشور سوئد است در مقاله مهمى در روزنامه اکسپرس درباره جامعه اروپا نوشته : مردها وفا و صمیمیت را نمى دانند، با حقه بازى زنان و دختران را به زانو درمى آورند!
باید به این خانم گفت، از زمانى که جنس زن را به لجن بى عفتى و فضاى بى بند و بارى، و بدحجابى و بى حجابى سوق دادید، و او را به عنوان آزادى، به اسارت شهوات و تمایلات بى قید و شرط درآوردید، و مردان توانستند او را با بدنى نیمه عریان، و در طنازى و عشوه گرى در هر کجا که خواستند سهل و آسان ببینند، وفا و صمیمیت نسبت به همسر خود و خانه و خانواده را از دست دادند، و تبدیل به افرادى حقه باز و مکار و حیله گر و کلاهبردار شدند.
عوارض بدحجابى و بى حجابى، و آزادى زن در روابط با هر که دلش بخواهد یکى دوتا نیست، و محصولات تلخ این مسئله عددى کامپیوترى است.
مردان با دیدن این مناظره دست از همسران خود کشیدند، و به قول معروف از زیر بار مخارج خانه که مسئولیتى بر دوش آنان بود فرار کرده، و براى ارضاء خود روى به بازار آزاد آوردند، و جوانان بى زن، چون فرونشاندن شعله شهوت را ارزان دیدند، از تشکیل زندگى و ازدواج سر باز زده، دنبال چشم چرانى و صید ناموس مملکت رفتند، بدینگونه نظام خانواده در غرب و در مقلدان شرقى آنان از هم پاشید و اوضاعى شبیه اوضاع جنگل بوجود آمد.
خانم الزیمارى در مقاله خود اضافه مى کند : هم اکنون در سراسر سوئد دوشیزگانى زیبا هستند، که در آرزوى شوهرند، و بسیارى از آنها اجباراً با مردها دوست مى شوند.
آرى در انتظار شوهرند ولى شوهر پیدا نمى شود، چون جوانان به هر شکلى که مایل باشند به جنس زن دسترسى دارند، و خود را نیازمند به ازدواج نمى بینند، و بسیارى از مردان زن دار هم از زن خود جدا شده، تا آزادانه بتوانند به تمایلات خود پاسخ دهند!!
باز خانم الزیمارى مى نویسد : من به دختران توصیه مى کنم که پیش از ازدواج با هیچ مردى ارتباط برقرار نکنند.
چه درخواست مهمى از دختران دارد، درخواستى که با وضع فعلى زن در جهان، و بى بند و بارى مرد در جامعه غربى عملى نیست، جهان اگر بخواهد به صلاح و سداد برسد، باید مقررات شرعى و فطرى و انسانى اسلام را در رابطه با زن به اجرا بگذارد، و در رأس همه دستورات، زن را به حجاب و پوشش مناسب بازگرداند، و عفت و عصمت و وقار و حیاء او را به او برگرداند، که در غیر این صورت، راه درمانى براى این همه مفاسد خانمانسوز وجود ندارد.
ستمى که غرب به زن روا داشته، در تاریخ بشر نظیر ندارد، نیت و اراده و همت زن را به سوى عشوه گرى و طنازى، و به بیراهه کشیدن مردان، و جلوه کردن در کوچه و بازار و فساد در شئون حیات، جهت داده.
او را تبدیل به کالاى شهوت نموده، و از وجود او براى تولید مال و ثروت، و ارضاء شهوات بهره بردارى مى کند.
على (علیه السلام) در نهج البلاغه فرموده : اِنَّ الْبَهائِمُ هَمُّها بُطُونُها، وَ اِنَّ السِّباعَ هَمُّها الْعُدْوانُ عَلى غَیْرِها، وَ اِنَّ النِّساءَ هَمُّهُنَّ زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ الْفَسادُ فیها، اِنَّ الْمُؤْمِنینَ مُسْتَکینُونَ، اِنَّ الْمُؤْمِنینَ مُشْفِقوُنَ، اِنَّ الْمُؤْمِنینَ خائِفُونَ.[340] همت حیوانات شکم، و همت درندگان مخاصمه و دشمنى با غیر، و همت زنان آرایش زندگى و فساد در دنیاست.
این مردان و زنان باایمانند که تسلیم اوامر پروردگارند، و اهل رأفت و مهربانى، و خداترس هستند.
برنامه اى از حضرت حسین (علیه السلام) نقل شده، حضرت حسین قبل از رفتن به میدان به حضرت زینب فرمود، تمام زیورآلات زنان را جمع کن، چون من شهید شدم و دشمن به جانب خیمه ها آمد، آنها را بسوى آنان بریز، این دنیاداران بى خبر، و مادیگرایان بدبخت وقتى مشغول جمع کردن آنها شدند، شما در محل امنى پناه بگیرید تا از دید نامحرمان دور باشید!!
مى گویند به وقت حمله یزید با چوب خیزران به لب و دندان حضرت حسین (علیه السلام)، کنیزى در دستگاه او حضرت زهرا(علیها السلام) را پریشان و غصه دار در خواب دید، که سخت از یزید و عمل او شکایت مى کند، کنیزک از خواب پرید، و به خاطر ترس و وحشت و اضطراب و دستپاچگى بدون مقنعه و چادر، به مجلس یزید آمد و فریاد برداشت، یزید وقتى او را به این حال دید با عباى خود او را پوشاند و عربده زد، که چرا با سر و صورت برهنه به مجلس نامحرمان درآمدى ؟!
چقدر عجیب است که یزید بى دین، شرابخوار، سگ باز، میمون باز طاقت سر برهنه بودن کنیز خود را نداشت، و با عباى خود او را پوشاند و از مجلس نامحرمان دور کرد، ولى عجیب تر از او مردانى هستند که نسبت به ناموس خود غیرت نشان نمى دهند، و او را با روى باز و موى باز و در حال آرایش به همه جا مى فرستند و با خود به همه جا مى برند!!
رسول حق (صلى الله علیه وآله وسلم) درباره غیرت فرمود : اِنَّ الْغَیْرَهَ مِنَ الاْیمانِ.
غیرت از ایمان انسان به خدا و روز قیامت است.
امام صادق (علیه السلام) فرمود : اِنَّ اللّهَ غَیُورٌ یُحِبُّ کُلَّ غَیُور وَمِنْ غَیْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها.[342] همانا خداوند غیور است، و هر غیورى را دوست دارد، و از غیرت اوست که زشتى هاى ظاهر و باطن را حرام کرده است.
حجاب و نظر بازى از نظر قرآن: بدحجابى و بى حجابى کارى بسیار زشت و مفاسدش فراوان است، حرمت بدحجابى و بى حجابى از غیرت خدا است، خوشا به حال انسانى که به دنبال حق نسبت به ناموسش غیرت نشان دهد.
از آنجائى که مرد و زن از رفت و آمد در کوچه و بازار، و خانه اقوام و شرکت در اجتماعات، و مدارس و دانشگاهها براى تحصیل علم، و سفرهاى زیارتى و سیاحتى چاره اى ندارند، جهت حفظ سلامت فکرى و روانى و قلبى مرد و زن، یک دستور واجب در رابطه با زنان، و یک فرمان واجب در رابطه با هر دو در قرآن مجید آمده.
اما در رابطه با زنان : یا ایّها النّبى قل لأزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهنَّ ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماً.[343] اى پیامبر، به زنان و دختران خود، و به تمام زنان اهل ایمان بگو خویشتن را به چادر بپوشانند، تا به پاکى و عفت شناخته شوند، و از تعرض چشم چرانان، و هوس رانان مصون مانده، آزار نبینند، خداوند در حق عبادش آمرزنده و مهربان است.
اما در رابطه با مرد و زن : قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک أزکى لهم انّ الله خبیر بما یصنعون.
پیش درآمدى بر حجاب سیاسى و بدحجابى سیاسى اشاره: امام خمینى در سیر رهبرى نهضت اسلامى، با توجه به نیرو و نقش انسانى اجتماعى زنان در پیشبرد اهداف متعالى انقلاب اسلامى، بر این نکته که زن در مقام تربیتکننده نسل فردا، چنانچه از بنیه فکرى اسلامى برخوردار باشد، در سلامتسازى جامعه نقش اول را ایفا خواهد کرد، همواره تاکید و توجه داشتند.
این امر را با توجه به هویت و محیط زندگى زن مسلمان تا آنجا مورد نظر قرار داشت که معیار واقعى حجاب را در شکلدهى مقام فکرى و اجتماعى زن تبیین کرده است.
حضرت امام (س) بر حقیقت و معناى وجودى حجاب تاکید داشتند و حتى در دوران آشفته و بحرانزده سالهاى 1357، که سالهاى اوج حرکت و سازماندهى انقلاب اسلامى به شمار مىرفت و نهضت در آستانه تعیین طریق و ایجاد وحدت اصولى در تفکر و تعریف از آرمانهاى انقلاب بود، حضرت امام در پاسخ سئوالى که در جمع دانشجویان ایرانى در پاریس - در تاریخ 17/7/1357 - در به کار گیرى و حدود حجاب مطرح شده است چنین پاسخ فرمودهاند: س: یکى از خانمهاى حاضر در جلسه: این مسئله حجاب، این خواهرها را که در این محیط هستند یک مقدار ناراحت کرده، یعنى واقعا مىخواهند ببینند که این حجاب به این شکل درست هستیا نه؟
امام: به همینطور که حالا شما هستید؟
خانم: بله امام: این مانع ندارد، اگر یک مفسدهاى بر آن نباشد مانعى ندارد.
شما باید خودتان تشخیص بدهید که آیا به این ترتیب که بروید، مثلا مفسدهاى دارد، مثلا فرض کنید که خلاف احترامى به شما مىشود، از این چیزها.
اگر بشود، خوب او را دیگر خودتان هم نمىتوانید بگویید.
اما اگر نمىشود، حجاب اسلام بیشتر از این نیست، همین است.
خانم: در ایران هم.
.
؟
امام: ایران حالا با اینجا وضعش فرق مىکند.
آنجا ممکن است که بیشتر مفاسد باشد، والا نه اینکه حجاب ایران را اینجا دارد.
حجاب ایران، حجاب اسلام، همین مقدارهاست.
اسلام اینجا و آنجا ندارد.
لکن یک جهات خارجى گاهى در کار هست.
به طورى که یک مفسدهاى باشد، یک اختلاف اخلاقى بشود، یک چیزهایى باشد، البته آن وقتباید جلوگیرى بشود.
اما اگر نباشد اینطور و ساده باشد و مثل سایرین با سادگى باشد، نه، بىچادر مانع ندارد.
و در این باور است که پوشش، بیان یک ایدئولوژى است و معناى نقشآفرینى نیمى از جامعه را در به دست آوردن آرمان متعالى معین مىکند; یعنى آنگاه که تفکر زن از عرضه وجودى خود بر مبناى ایجاد مفسده دورى مىپذیرد، یقینا به سمت تعیین نقش سازندگى خود هدایتشده است و این قالب از حجاب، ابزار و معنایى است که این تفکر را در شکلپذیرى انقلاب اسلامى با رهبرى و هدایتهاى روشنگرانه امام راحل براى زن مسلمان روشن ساخت.
آنچه در پى مىآید مبحثى است پیرامون حدود حجاب در جامعه اسلامى و نگرشى استبر تعریف حجاب سیاسى در همین راستا.
"حضور" حجاب، آنگونه که اصطلاحا رایج است، آشکارترین نماد ایدئولوژیکى است که در دو مقوله "سنت" و "سیاست" نیز از مفاهیمى ویژه برخوردار است.
آشکارترین نماد ایدئولوژیک است، اگر که فرد حجاب را به عنوان بخشى از رفتار کنترل شده اجتماعى بنگرد.
گونهاى از رفتار سنتى است، اگر که فرد بىهیچ انتخاب عالمانهاى، در فرآیند مکتسبات ذهنى خویش از دنیاى اطراف، حجاب را به عنوان یک عادت رایجبومى در قوم خود پذیرا گردد.
و صریحترین تظاهر سیاسى است، اگر که فرد در مسیر مبارزات سیاسیش از حجاب به عنوان آشکارترین نماد گرایش فکرى و مکتبى مدد جوید.
در گریزى به ریشه تاریخى حجاب، فریضه حجاب در اسلام مىتواند در عرصهاى گستردهتر و در دائر مدار گرایش فطرى انسان به پوشش، طرح گردد.
در این صورت، در تایید فرضیه فطرى بودن حجاب - به مفهوم مطلق پوشش - مىتوان مبدا تاریخى آن را در زمانى جستجو کرد که آدم و حوا در اولین مراحل هبوط به عالم طبیعت و آغاز حیاتى دنیوى، به خودآگاهى ضرورت پوشش دستیازیدند و از آن پس خداوند پوششهاى گوناگون را بر فرزندان آدم ارزانى داشت: ".
چون از آن درخت تناول کردند زشتیهایشان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشتخود را بپوشانند.
اى فرزندان آدم ما لباسى که ستر عورت شما کند و جامههاى زیبا و نرم براى شما فرستادیم و بر شما باد لباس تقوا که این نیکوترین جامه شماست.
" آیه 22 و 26 از سوره اعراف بر مبناى همین تئورى است که به راحتى مىتوان تحلیلى منطقى از گرایش انسان به پوشش و توجه ادیان آسمانى به تعیین محدودهاى مشخص براى آن، به دست آورد.
علاوه بر آن، تمایلات زیباشناسانه در نهاد فطرى بشر و خلط آن در مردان با گرایشهاى غریزى، مىتوانست موازنه روابط اجتماعى میان زن و مرد را بدون ایجاد امنیتى مشخص براى زنان، بر هم زند.
این بود که ادیان در مقام تشریع، توجه بیشترى را به پوشش زنان مبذول داشتند.
در مقام ریشهیابى تاریخى حجاب، تا همین حد بسنده مىکنیم که دین مبین اسلام مبتکر حجاب نیست، بلکه تنها محدودکننده آن است و قید شکل و رنگ حجاب را نیز به ازمنه و امکنه واگذارده است، که اسلام آئینى سارى و جارى در زمان و مکان است و عرف و سنت و جغرافیاى هر مرز و بوم، خود بانیان و متولیان اشکل و الوانند.
از کلیات که به درآییم و به نقل و نقد حجاب سیاسى و بدحجابى سیاسى بنشینیم، مسقطالراس هر دو را در ایران انقلابى خواهیم یافت.
توضیح آنکه وقتى زن در آغاز رنسانس مسئله روز شد و معرکه آراء گردید و با اغراض و اهداف سیاسى درهمآمیخت و منش خود را بر بینش اومانیسم استوار کرد و از دیگر سو اقطاب استکبار جهان شیفته چاههاى نفت کشورهاى اسلامى شدند و اسلام را تنها مانع خود یافتند و حجاب زنان را نیز آشکارترین نماد تظاهر مذهبى، تنها چاره را بر صدور وجوه مصرفى شخصیت اومانیستى زن غربى دیدند و در این معرکه پنهان، تنها حجاب آشکار زن مسلمان بود که هنوز بر حفظ حیثیت ایدئولوژیک کشورش اشعار داشت و از اینجا بود که "حجاب سیاسى" محض نیز به عرضه درآمد و در الجزایر بیش از همه غوغا کرد و از آن پس تاکتیکهاى موثر مبارزه علیه استکبار در میان انقلابیون مسلمان شد و آنگاه در ایران با حجاب مذهبى درهمآمیخت و اصالتى دینى یافت و در عرصه نبرد با طاغوت به فرم رزم مبدل شد، و همین حجاب سیاسى اصیل بود که از دانشگاه و حوزه و مدرسه و مسجد و کوچه و بازار ایران برخاست و با انتشار در مصر و ترکیه و لبنان و فلسطین و اندونزى و.
"جهانى "شد و اینک نیز مهد آزادى غرب را به محکمه حقوق بشر کشانده است.
اما اگر حجاب سیاسى اصیل به عنوان یکى از اصول نمادین مبارزه در عرصه انقلاب جهانى اسلام به تثبیت رسید، معالاسف در مسقطالراس حجاب سیاسى، شاهد نمایان شدن بدحجابى سیاسى نیز هستیم.
بدحجابى سیاسى به عنوان آشکارترین نماد تظاهر ضدمذهبى، ظهور تدریجى را در جامعه اسلامى ایران به نمایش گذاشته است.
بدحجابى سیاسى گونهاى از بدحجابى رایج است که در فرآیند توطئههاى فرهنگى دشمنان اسلام در جامعه اسلامى نقشى متضاد با حجاب سیاسى را ایفا مىکند.
بنابراین اگر حجاب سیاسى به عنوان آشکارترین نماد هواخواهى از حاکمیت اسلام در جوامع مسلمان و ملل غربى تثبیتشده است، بدحجابى سیاسى نیز شگردى تصنعى در جهت مبارزه با نمادهاى اجتماعى اسلام است که بر گسترش نمادهاى ضدمذهبى اشعار دارد; اما آیا همین شگرد تصنعى در گسترش نمادهاى ضدمذهبى اشعار دارد; اما آیا همین شگرد تصنعى در گسترش خود نیز از رشدى تصنعى برخوردار است؟
به نظر مىرسد عوامل گوناگونى دستبه دست هم دادهاند تا بدحجابى سیاسى به طور تصاعدى، رشدى طبیعى را طى کند; اما مقدم بر آن، ضرورى است که تفاوت بدحجابى سیاسى با بدحجابى رایج ذکر شود: 1- چنانچه حجاب از جایگاهى هنجار در اذهان عامه برخوردار باشد، بدحجابى رایج را مىتوان در شمار ناهنجاریهاى اجتماعى دانست.
اما بدحجابى سیاسى عملى عامدانه در جهت مخالفتسیاسى با نظام است.
2- بدحجابى رایجخاستگاه فکرى مدونى ندارد; اما بدحجابى سیاسى متکى بر تفکرى مدون و نظام یافته است.
3- بدحجابى رایج، ریشه در ضعف فرهنگى و یا خودباختگى فرهنگى دارد.
بنابراین بدحجاب نه قصد اختلال در امنیت اجتماعى دارد و نه قصد مخالفتبا ارزشهاى اخلاق اسلام و انقلاب; اما بدحجابى سیاسى ترفندى است از سوى مخالفان انقلاب اسلامى که به قصد بىارزش کردن ارزشهاى برخاسته از انقلاب صورت مىپذیرد و هدف از آن بىاعتنایى به سیاستهاى فرهنگى و اجتماعى نظام است.
در هر صورت در برخورد با پدیده بدحجابى، باید مشکل فرهنگى و سیاسى آن را از هم متمایز ساخت و متناسب با خاستگاههاى آن، به برخوردى سنجیده و برنامهریزى شده پرداخت.
برخورد خصمانه و قهرآمیز با بدحجابى (ولو با بدحجابى فرهنگى) باعث گرایش آنان به سوى بدحجابى سیاسى است; بالاتر از آن عدم اعتماد و حمایت مردم به برنامهر یزیهاى مسئولان که ناشى از عدم موضع مشخص آنان در قبال مبارزه با بدحجابى است، باعث گسترش هر چه بیشتر بدحجابى سیاسى است.
اما در سطحى گستردهتر "بدحجابى سیاسى" پاسخى غیرمستقیم و معترضانه به نارضاییها است که اگر درصد بالایى از آن ریشه در تهاجم فرهنگى غرب و ترفندهاى پشت پرده داشته باشد، درصدى از آن نیز بىاعتنایى به مسئله جوانان، در سطح جدى آن است.
گستردگى حجابى سیاسى و رسوخ آن به سطح جوانان، در حقیقتیکى از طیفهاى گستردهاى است که فرآیند آن گرایش جوانان را به سمت لیبرالیسم سامان خواهد بخشید.
بدحجابى سیاسى در حقیقت همان تاکتیک قدیمى زنان مسلمانان را که در مبارزه با استعمار از آن استعانت مىجستند به وام گرفته است، اما این بار در جبههاى مقابل اسلام.
فاطمه علیهاالسلام در امور اجتماعی و سیاسی، دخالت داشت.
پیشگفتار پیش از فتح مکه ابوسفیان که پیمان نامه حدیبیه را نقض کرده بود به مدینه آمد تا مسأله را به نفع خود حل و فصل کند و از این رو به دیدار بزرگان مدینه رفت تا اماننامه دریافت کند و از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم وعده دیدار گیرد، این کار عملی نشد.
راوی میگوید: "فالتجأ الی فاطمه علیهاالسلام فلم ینفعه" به دیدار فاطمه علیهاالسلام شتافت ولی مقصود وی حاصل نگشت.1 از این فراز از تاریخ به دست میآید که فاطمه علیهاالسلام در امور اجتماعی و سیاسی، دخالت داشت، از این رو ابوسفیان به او مراجعه کرد ولی آن حضرت وساطت او را قبول نکرد.
در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانی دختر ابوطالب پناهنده شد و او، وی را امان داد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام به خانه وی داخل شده خواست او را مجازات کند.
ام هانی شمشیر او را گرفت و رها نمیکرد پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم وارد شد و چون ام هانی را غضبناک دید فرمود: لا تعضبی علیّا فان اللّه یغضب لغضبه و سپس فرمود: به هر کس که تو امان بدهی ما را قبول است و سپس تبسم کرده و فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشت همه، در شجاعت، بینظیر بودند.2 ابن اثیر در النهایه در بحث "لمم" درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهرا علیهاالسلام مینویسد: و خرجت فی لمّه من نسائها یتوطئی زیلها علی ابی بکر فعاتبته.
با هیئتی از زنان بنی هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.
از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت آمده و ما نیز آن را قبول داریم به دست میآید: الف: زنان شایسته در مهمترین کارهای سیاسی اجماعی کشور حق رأی دارند.
ب: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به دیدگاه زنان توجه داشت و اگر آنان به کسی امان میدادند قبول میفرمود.
ج: به رغم آن که در جهان دمکراسی، توجه به حق نظر و رأی زن سابقه چندانی ندارد مردم رأی زن را از آغاز پیدایش این دین، محترم شمرده است.
جواز حضور در جامعه و حرمت فسادانگیزی در منطقه سبع مساجد، در مدینه، منطقهای که جنگ احزاب در آن معروف شده است پایینتر از مسجد علی علیهالسلام مسجد فاطمه علیهاالسلام است این مساجد جایگاه عبادت حاضران در آن میدان و سنگرداران جنگ خندق بود.
و گواهی تاریخ برای حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام است.
بنابراین، رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم حضور زن در صحنه اجتماعی، سیاسی را نکوهش کرده است و فقط از حضوری که تحریکات و تمایلات نفسانی دیگران را در پی دارد، نهی فرموده است.
پس از احداث مسجدالنبی، مردان در داخل به امامت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و زنان در خارج آن به امامت یکی از صحابه، نماز جماعت را برپا میکردند.
عبداللّه بن عمر نقل میکند که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: لا تمنعوا نسائکم المساجد و بیوتهن خیرلهن.3 و نیز میگوید: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم در باب ولا یبدین زیتهن الا لبعولتهن.
فرمود: لا خلخال ولا شنف ولا قرط ولا قلاده و در باره: الا ما ظهر منها.
قال: الثیاب4 حضرت درباره آیه زنان زینت خود را جز برای شوهرشان، آشکار نسازند.
فرمود: مراد از زینت عبارت است از: خلخال، دستبند، گوشواره، گردنبند و...
آشکار نسازند مگر آنچه که در عرف زندگی مؤمنات، بهطور معمولی آشکار میباشد.
که از آن جمله است لباس روئین.
ابوموسی اشعری میگوید: رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: ایّما امرئه استعطرت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهی زاینه.5 هر زنی، به منظور جلب نظر نامحرمان، خود را معطر میسازد و قدم از خانه بیرون نهد تا دیگران را جلب کند او اهل فحشا است.
دقت در احادیث فوق، بیانگر این حقیقت است که حضور مخرّب، ممنوع است نه حضور سازنده و هدفمند.
در روزگاری که پدر، از داشتن دختر ناخشنود بود رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: البنات حسنات6 دختران در خانه پدران، حسنه الهیاند.
در جامعهای که برای زنان چندان ارج و بهایی نبودند پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: زن، بوی خوش و نماز، در مکتب من محبوباند.7 پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم در سفرها حتی برخی از جنگها بعضی از زنان را که توانایی کاری در راستای خدمت به پیشرفت عملیات جهاد را داشتند، همراه خویش میبرده است.
در جنگ اُحُد، نُسَبیه در برابر دیدگان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شمشیر به دست گرفت و مقاتله کرد و آن حضرت در حق او فرموده: لمقام نسیبه بنت کعب افضل من مقام فلان و فلان.8 فمینینسم (زن گرایی) یکی از شعارهای فریبنده، که در افق فکری اومانیسم خودنمایی بیشتری دارد "حقوق زن" و حمایت از آن است.
حمایت از زن اگر جدّی و به دور از فریب کاری باشد، ارجمند است.
زیرا در مکتب دین به ویژه اسلام زن جایگاه ویژهای دارد ولی متأسفانه آنچه در مجامع غیر دینی است چیزی دیگر است.
زن گرایی افراطی، باعث تضییع حقوق اساسی زن است.
زن گرایان به بهانه احیای حقوق زن از هویت و ارزش زن کاستند.
بدیهی است که زن گرایی هدایت نشده جز این، نتیجهای ندارد.
گرچه این تفکر (زن گرایی) عکسالعمل طبیعی نادیده گرفته شدن زن و حقوق او، در تاریخ است.
ولی، چاره درد، را نباید در فیمینسم جویا شد.
آری: در ادوار مختلف (جز در میان پیروان راستیان انبیاء) به زن، ستم رفته است.
البته تفکر زن گرایی ریشه در اومانیسم دارد و دارای سابقه تاریخی نیست.
خاستگاه فمینینسم اندیشه برابری زن و مرد به قرن هفدم باز میگردد.
حرکتی که از قرن هفدهم میلادی یه نام حقوق فطری و طبیعی بشر آغاز شد و در قرن هیجدهم در فرانسه به ثمر نشست.
بنیانگذاران حقوق بشر، زنان را به دیده تحقیر مینگریستند.
چنانکه "مونسکیو" نویسنده شهیر فرانسوی و از بنیانگذاران انقلاب کبیر فرانسه در کتاب روح القوانین (1748) زنان را موجوداتی با روحهای کوچک و دارای ضعف دماغی، متکبر و خودخواه معرفی میکند.
در اعلامیه حقوق بشر هم که در سال 1789 در فرانسه به تصویب رسید، از برابری حقوق زن و مرد سخنی به میان نیامده است و در حقیقت باید آن را اعلامیه حقوق مردان دانست.
نهضت زنان، در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فرانسوی فمینیسم (Feminism) به خود گرفت.
جنبش فمیمیستی در واقع نوعی اعتراض به مردسالاری آشکار حاکم بر اعلامیه حقوق بشر فرانسه بود.9 دستیابی به حق رأی برای زنان انگلیس در سال 1918 یکی از جلوههای پیروزی همینیسم بود و پس از آن فروکش کرد.
برخی، دو دهه اول قرن بیستم را سالهای خیزش موج اول فمینیسم مینامند.